Telegram Web Link
دیپلماسی pinned «🔵🔴اپوزیسیون علیه جنبش: آسیب‌شناسی یک بیماری سیاسی آصف بیات/استاد جامعه شناسی دانشگاه ایلینوی آمریکا و پژوهشگر ارشد جنبش های سیاسی این روزها بسیاری احساس می‌کنند که جنبش رهایی‌بخشِ مردم ایران که خود را در قالب خیزش «زن، زندگی، آزادی» نشان داد در وضعیت دشواری…»
🔵🔴نرخ تورم و آیندۀ سیاسی کشور

March 24, 2024 by محمود سریع القلم

برای کسانی که به صورت آمپریک (Empirical) و میدانی در میان مردم زندگی می ‌کنند این نتیجه ‌گیری نسبتاً روشن است که تداومِ طولانی مدتِ نرخ دورقمی تورم، باورهای جامعه نسبت به بسیاری مفاهیم از جمله حکمرانی مطلوب، دولت، عدالت، دین، طبقات حاکم، رسانه ها، دستگاه ‌های تبلیغاتی، سیاست خارجی و دوستان/مخالفین کشور را به صورت بنیادی تغییر داده است. کاهش قدرت خرید و کیفیت زندگی، زمینه ساز تجمیع باورهای جدید در میان مردم شده است. فاصله طبقاتی قابل توجه، این نوع باورهای منفی را نیز تعمیق می ‌بخشد. وقتی شهروندی در کوچه و بازار می-شنود برای عوارض گمرک یک خودروی وارداتی ایتالیایی، بیست میلیارد تومان هزینه شده است، نسبت خود را با جامعه، عدالت، انصاف، واقعیت ‌ ها و آینده می سنجد. اگر وی هر چند روز، با چنین داده ‌ای رو به رو شود، ذهنیتی منفی به صورت رسوب یافته با محیط زندگی و پیرامون خود پیدا می ‌کند.
دو نظریه پرداز توانمند علوم انسانی، تالکوت پارسونز(Talcott Parsons) و آنتونی گیدنز(Anthony Giddens) با نظریه پردازی ‌های جدی تلاش کرده ‌اند تا به یک پرسش کانونی در جامعۀ سرمایه ‌ داری پاسخ دهند: با افزایش ثروت ملی و ثروت طبقۀ سرمایه ‌دار، چگونه می ‌توان عامۀ مردم را نسبت به کشور، تعلق خاطر آن ‌ها به نظام سیاسی/اقتصادی، حفظ قرارداد اجتماعی و نظم عمومی تداوم بخشید؟ در اقتصاد سیاسی کشورها، سه بازیگر اصلی وجود دارد: حاکمیت، بخش خصوصی و عامۀ مردم (مصلحت عامه). سرنوشت سیاسی کشورها تحت تاثیر دینامیکی است که در میان این سه بازیگر وجود دارد. کشور زلاند نو رسماً اعلام کرده که حاکمیت، طرف مردم را گرفته و مبنای حکمرانی، توزیع امکانات در میان مردم است، ضمن اینکه با قرارداد اجتماعی موردِ وثوق همه اقشار، از بخش خصوصی و فعالیت آن-ها دفاع می ‌کند. در آلمان، حاکمیت سعی می ‌کند میان منافع بخش خصوصی و عامۀ مردم، نوعی توازن برقرار کند و به تناسب شرایط، هر دو طرف را راضی نگه دارد. بین سال ‌های 1830 و 1860، انگلستان وضعیت بسیار وخیم اقتصادی را تجربه کرد. حاکمیت برای آنکه مانع از شورش ‌های اجتماعی شود و توازن میان نیروهای اقتصادی و اجتماعی را حفظ کند، دو کار کلیدی برای اوضاع خاص آن دوره انجام داد: از تشکیل سندیکاهای کارگری و تحققِ حقوق کارگران دفاع کرد و به طور جدی از افزایشِ قیمتِ مواد غذایی جلوگیری نمود. اینکه دولت ها چگونه تعادل اجتماعی را در شرایط رکود اقتصادی حفظ می کنند، خود چالشی اساسی است.
مطلب کامل در👇👇👇

https://telegra.ph/sariolghalam-03-24
🔵🔴چرا تخم مرغ های نوروزیِ تبریز مهمند؟!

✍🏻رضا حبیبی

پیش از این بارها درباره ویژگی های منفی رویکرد و جریانی که امروز در مناطق قومی ایران به عنوان هویت طلبی شناخته می شود، نوشته و هشدار داده ام. در این یادداشت درباره یکی از این ویژگی های منفی که در جریان تخم مرغ های نوروزیِ تبریز، آشکارا خود را نشان داد، نکاتی را بیان خواهم نمود.

در مورد مشخص آذربایجان، بخشی از جریان هویت طلبی قومی، همزمان با ایجاد و تعمیق گسل های هویتی در داخل ایران، پروژه دیگری را طراحی و اجرا می کند که هدف از آن، انحلال یا ادغام «هویت باشندگان بخشی از ملت ایران» در واحدِ هویتی دیگریست که خارج از دولت و ملت ایران قرار دارند. بخش بزرگی از این گرایش الحاق گرایانه که در حوزه فرهنگی با شتاب دنبال می شود، با استفاده از جایگزینی نمادها پیگیری می گردد. یکی از ابزارهای مهمی که امروز در جهان برای برساخت یا تقویت هویت های جمعی مورد استفاده قرار می گیرد، نمادهای مشترک هستند.
نماد مشترک هر آن چیزیست که از نظرگاه ذهنی، حس اشتراکِ تاریخی-هویتی را در اعضای گروه (در اینجا شهروندان به عنوان اعضای نهاد ملت-دولت) تقویت نموده و به تداوم آن کمک می نمایند. بدیهی است شرط لازم برای تقویت هویت های جمعی، حس برابری حقوقی و ... در بین اعضای گروه است. با این وجود در صورت حضور این شرط پیشینی، نقشِ تقویت کننده نمادها در تقویت حس همبستگی جمعیِ ملی را نمی توان نادیده گرفت.
در سپهر فرهنگی و سیاسیِ امروز ایران، در کنار به حاشیه رانده شدن عامِ «امر ملی» و به تبع آن «نمادهای ملی»، استفاده از نمادها، از طرف جریانات به اصطلاح هویت طلب با هدف ایجاد اشتراک ذهنی-تاریخی-هویتی در بین اعضای گروه فروملی، با قدرت پیگیری و اجرا می گردد. این مسئله وقتی خطرناک تر می شود که «تلاش برای گسست ذهنی در داخل» با «تلاش برای پیوست یا الحاق ذهنی به خارج» همراه می گردد. مهمترین مصادیقِ این تلاش، در سالیان گذشته در جغرافیای آذربایجان را می توان «ترویج نماد بوزقورد یا گرگ خاکستری» و «معرفی کتاب دده قورقود به عنوان میراث ادبی مردم آذربایجان» دانست.
می دانیم، نماد ملی ایرانیان حتی در زمان حکومت های ترک تبار ایران، شیر بوده است. حالا اما به یکباره و بدون هیچ پشتوانه تاریخی در آذربایجان، سر و کله بوزقورد یا همان گرگ خاکستری با دو هدف توامان پیدا شده است. یکم جدا کردن نمادین مردم آذربایجان از سایر مردم ایران و دوم چسباندنشان به سایر ترک تباران دنیا. یعنی پیگیری توامان «گسست ذهنی در داخل و الحاق گری ذهنی در خارج»
کتاب دده قورقود هم طی این پروسه قرار است بدیل شاهنامه در آذربایجان باشد. این کتاب همانقدر متعلق به فرهنگ آذربایجان است که کتاب «بینوایان» ویکتور هوگو. هیچ فرد عاقلی بینوایان را متعلق به فرهنگ آذربایجان نمی داند. زیرا نگارش آن در آذربایجان انجام نشده، هیچ اشاره ای به نام آذربایجان در آن نشده (درباره آذربایجان نیست) و جایگاه خاصی نیز در بین مردم عادی آذربایجان ندارد. دقیقا همین دلایل در مورد کتاب دده قورقود نیز ساری و جاریست. چرا باید کتابی که در خارج از آذربایجان نگارش شده، محتوای آن هیچ ارتباطی با آذربایجان ندارد و باشندگان آذربایجان جز معدودی فعالین سیاسی و فرهنگی، خواندن که هیچ، حتی نام آن را هم نشنیده اند، به عنوان میراث فرهنگی آذربایجان معرفی گردد؟ جواب ساده است. پیگیری توامان «گسست ذهنی در داخل و الحاق گری ذهنی در خارج»

با این توضیحات، اکنون می توان دید دقیقتری نسبت به تخم مرغ های تبریزی داشت.
۱. فردی که به صراحت در صفحه خود در فضای مجازی می نویسد «آذربایجان جنوبی، ایران نیست»، طرف همکاری نهادهای حاکمیتی قرار می گیرد.
۲. این فرد جهت گرامیداشت جشنی ایرانی، در ایران ، از خط و نمادهایی استفاده می کند که هیچ سابقه ای در این منطقه نداشته و مربوط به جغرافیا و مردمانی دیگر است.

به نظر می رسد، مسئله روشنتر از آنست که نیاز به توضیح بیشتری داشته باشد. مشکل تخم مرغ های تبریزی، فقط چند شکل و نوشته نیست. بلکه تلاشی «توام با اراده»، «هدفمند» و «بابرنامه» به منظور پیگیری توامان «گسست ذهنی در داخل و الحاق گری ذهنی در خارج» است.

برخی می گویند با چند تخم مرغ، تجزیه طلبی رخ نمی دهد. بله درست است. وقوع تجزیه جغرافیایی و سیاسی، موضوعی است که وقوعش الزامات خود را دارد. ولی گسست ذهنی از داخل و الحاق ذهنی به گروه های جمعیتیِ غیرایرانی، تلاشی غیرقابل کتمان در سپهر سیاسی-فرهنگی امروزِ ایران است که باید هم حکومت و هم نخبگان فرهنگی و سیاسی خطر آن را جدی گرفته و در مقابل آن بایستند.
عدم توجه به این مهم، در بلندمدت قطعا منجر به فروپاشی اجتماعیِ ایران می گردد. حتی اگر فروپاشی جغرافیایی صورت نگیرد.

پاینده باد صلح، برابری، آزادی برای تمام جهان/پاینده باد ایران

T.me/bestdiplomacy
Forwarded from عکس نگار

🔵🔴توصیهٔ دکتر سجاد آیدنلو، شاهنامه‌پژوه ارومیه‌ای

یکی از کلیدواژه‌های نادرست که دستمایۀ جعل و نفاق نیز می‌شود، کلیدواژۀ «فارس» است.
از منظر تباری و نژادی و هویتی، ما فارس نداریم. هویتِ فارس نداریم، ملّتِ فارس نداریم، شاعر فارس نداریم. این اصطلاحات نادرست است.

فارس، [صرفاً] نام استانی در ایران بوده که در طولِ تاریخِ ایران به دلیل اینکه دو سلسلۀ تاثیرگذارِ هخامنشیان و ساسانیان از آنجا برخاستند، بنا بر قاعدۀ ادبی مَجاز، در متونِ عربی و بعضاً یونانی، فارس را به معنای ایران به کار برده‌اند.

مثلاً وقتی می‌گفتند «ملوک الفرس»، یعنی پادشاهان ایران، که آذربایجان و کردستان و خراسان و کلیۀ نواحی ایران را نیز شامل می‌شده است.

برخی به اشتباه این‌گونه تلقی می‌کنند که فارس‌ یک نژاد و هویت جدایی است که در برابر هویتِ تُرک و کُرد و لُر و … قرار دارد.
این‌گونه نیست، ما یک هویتِ ایرانی داریم که تمامی مناطق و زبان‌ها و گویش‌های رایج در ایران را دربرمی‌گیرد.

زبان فارسی، زبان ملّی ایرانیان است، نه [زبانِ] یک هویت مشخص و جدایی به نام فارس.

بر اساس همین نکاتی که عرض کردم، نظامی [گنجه‌ای] خود را «دهقان فصیح پارسی‌زاد» لقب می‌دهد که در اینجا پارسی به معنای ایرانی است، نه فارس در تلقی اشتباهِ امروزین.

بر همین اساس بنده از اهالی رسانه نیز خواهش می‌کنم که از اصطلاحاتی مانند فارس، تُرک، کُرد، لُر و … استفاده نکنند؛ چرا که این کار مقدمۀ دیگری‌سازی و در ادامه نیز مقدمۀ ملت‌سازی در درونِ کشور می‌شود و یکپارچگی و وحدت ملی ایران را با مخاطره مواجه می‌کند.

اگر هم اصراری برای تقسیم‌بندی افراد بر اساس زبان است، از اصطلاحاتِ فارسی‌زبان، تُرکی‌زبان، کُردی‌زبان و … استفاده کنند.
البته که بهتر است معیار تقسیم‌بندی در درون یک کشور متحد و یکپارچه، معیارِ جغرافیایی باشد؛ چنانچه سنت ادبی و تاریخی ما نیز بدین‌گونه بوده است. مانند خراسانی، سنندجی، تبریزی، شیرازی و … .
اگر چنین باشد، تداخل و تناقضی هم با هویت تاریخی و درازدامن ایرانی پیدا نخواهد شد.

🔴 پی‌نوشت:

نهم فروردین ماه، زادروز سجاد آیدنلو، شاهنامه‌پژوه و استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی

سجّاد آیدنلو (متولد ۱۳۵۹ در شهر ارومیه) شاهنامه‌شناس و استاد تمام دانشگاه پیام‌نور ارومیه است. از او حدود شانزده کتاب و نزدیک دویست و هفتاد مقاله در حوزهٔ شاهنامه‌شناسی منتشر شده‌است. آیدنلو به گواهی استادان و متخصصان فن، جوان‌ترین شاهنامه‌شناس شاخصِ حال حاضر در دنیاست که اعتبار و تازگی نوشته‌های او به تأیید بسیاری از بزرگانِ ادب فارسی رسیده‌است. میلاد عظیمی در یکی از نوشته‌های ستون آویزه‌ها در مجله بخارا، سجاد آیدنلو را برجسته‌ترین، فردِ نسلِ خود برای ادامه سلسله جلیله دانشمندان و ادیبانِ آذربایجان معرفی کرده‌است. آیدنلو در بیش از صد همایش و مجلس علمی در شهرها و دانشگاه‌های مختلف کشور دربارهٔ شاهنامه و ادب حماسی ایران سخنرانی کرده‌است و تا امروز چندین مقام و موفقیت علمی را کسب کرده‌ است از جمله برندهٔ جايزهٔ كتاب سال برای اثر آذربايجان و شاهنامه، چند بار برگزیدگی در جشنوارهٔ نقد کتاب و آیین بزرگداشت حامیان نسخ خطی، شایسته تقدیر در اولین دورهٔ جایزه جلال و شایسته تقدیر در کتاب سال، برنده جایزه سرو ایرانی و...
سجاد آیدنلو در سال ۱۳۹۹ خورشیدی و در چهل سالگی به مرتبهٔ استاد تمامی در رشته زبان و ادبیات فارسی ارتقا یافت و یکی از جوان‌ترین کسانی است که در تاریخ دانشگاه‌های ایران در رشته ادبیات فارسی در این سن به این مرتبه‌ رسیده است./کانال ایران دل
@bestdiplomacy
دیپلماسی pinned «‍ ‍ ‌ 🔵🔴توصیهٔ دکتر سجاد آیدنلو، شاهنامه‌پژوه ارومیه‌ای یکی از کلیدواژه‌های نادرست که دستمایۀ جعل و نفاق نیز می‌شود، کلیدواژۀ «فارس» است. از منظر تباری و نژادی و هویتی، ما فارس نداریم. هویتِ فارس نداریم، ملّتِ فارس نداریم، شاعر فارس نداریم. این اصطلاحات…»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴چرا جامعه کوتاه‌مدت شدیم؟

نسخه صوتی

▫️ما جامعه کوتاه‌مدت شدیم؟ آن چیزی که ما را به این نقطه رسانده چیست؟ همایون کاتوزیان در یک مصاحبه به این موضوع می‌پردازد که طبقه حاکم در جامعه کو‌تاه مدت و بلندمدت چه تفاوت‌هایی دارند. استاد اقتصاد دانشگاه آکسفورد اختیار و اراده دولت در جامعه کوتاه مدت و جامعه غربی را با یکدیگر مقایسه می‌کند
▫️او یکی از ریشه‌های این مسئله رابه نوع نگاه به حق مالکیت نسبت می‌دهد
که درجوامع کوتاه‌مدت از « #حق» به یک
« #امتیاز» بدل شده است.
🔦نسخه کامل در سایت اکوایران

@bestdiplomacy
🔵🔴عبور از مرز ناامنی!

🗣دکتر محمدرضا ظفرقندی

🔹نظام بهداشت و درمان سه ضلع یا سه پایه دارد و این سه پایه کاملاً با هم مرتبط‌اند: ضلع اول، نیروی انسانی است که به نظر من، مهم‌ترین ضلع است. ما باید نیروی انسانی کافی، متخصص و در مرز علم دنیا داشته باشیم؛ ضلع دوم، اقتصاد درمان است. بالاخره کار پزشکی هزینه‌بر است و وسایل و تجهیزات و دارو باید داشته باشیم. اگر این‌ها نباشند، کار دچار مشکل می‌شود و آن اثربخشی۱ را نخواهیم داشت؛ و ضلع سوم هم ساختار درمان است. هر کشوری ساختاری دارد، مثلاً کانادا و انگلیس ساختار پزشک خانواده دارند. اینکه می‌گویم این‌ها با هم مرتبط است، اگر اقتصاد درمان درست نباشد نمی‌توانید هزینه‌ها را تأمین کنید و آن درمان را نیروی انسانی، به‌خوبی انجام نمی‌دهد. اگر شما ساختار درست نداشته باشید، هرچقدر پول هزینه کنید در چاه ویل ریخته می‌شود؛ یعنی اثربخشی خود را ندارد. ما الآن در این سه بعد دچار چالش و مشکل هستیم و هیچ‌وقت با این معضلی که امروز در نیروی انسانی با آن روبه‌رو هستیم مواجه نبوده‌ایم و این معضل ناشی از دو ضلع دیگر نیز هست.

🔹ما در زمینه تجهیزات با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو هستیم، وقتی تجهیزات نیست، احساس خجالت و ناکارآمدی می‌کنیم. یکی از دلایل اصلی مهاجرت این است؛ یعنی در رده‌های بالا، فوق‌تخصصی و پیشرفته وقتی با کمبود امکانات کاری مواجه می‌شوید، طبیعتاً کم‌کم به این فکر می‌کنید جایی بروید که اثربخشی داشته باشید و از کار شما استفاده شود. قبلاً فقط تعداد محدودی از فارغ‌التحصیلان جوان مهاجرت می‌کردند؛ یعنی کسانی که مثلاً امسال فارغ‌التحصیل پزشکی عمومی شدند و دوست داشتند برای تخصص به کشورهای دیگر مانند امریکا، کانادا و استرالیا مهاجرت کنند، ولی الآن این ابعاد به مراحل خیلی بالاتر رسیده است. جایی که الآن شما هستید مرکز تحقیقات تروماست. من در این مرکز چهار استاد داشتم که از این چهار استاد، دو نفر از آن‌ها در مرحله استادتمامی و فوق‌تخصص مهاجرت کردند.

🔹درباره اینکه گفته می‌شود وضع پزشکان خوب است، اینجا مسئله فقط خوب بودن وضعیت اقتصادی ملاک نیست. اولاً آن‌هایی که می‌گویید وضع خوبی دارند ماکزیمم ۱۰ درصد جامعه پزشکی هستند. من اگر عدد و رقم بگویم شما آشنا خواهید شد، ولی آن ۱۰ درصد هم وقتی که با شرایطی مانند بی‌ثباتی جامعه، تورم افسار گسیخته، هیجانات سیاسی و تغییرات یا تهدیدهای اجتماعی مواجه می‌شوند دیگر نمی‌مانند. بالاخره این‌ها آدم‌های الیت جامعه و شناخته‌شده هستند و دوست دارند در یک محیط باثبات کار کنند.

🔹به هر حال مهاجرت این قشر تأثیر منفی بسیاری دارد. فقط بحث پزشکی هم نیست، موج مهاجرت پرستاران بسیار جدی شده است. فضا طوری شده که وقتی به اتاق عمل می‌روم می‌بینم پرستاران یک گوشه نشسته‌اند و کتاب زبان می‌خوانند که بروند. درباره آن‌ها عامل اقتصادی خیلی جدی است و حق هم دارند. عدم تطابق حقوق با تورم و تخریب اقتصادی پولی کشور این نتایج را دارد. حقوق متوسط یک پرستار ۱۵ میلیون تومان است. من پرستاری می‌شناسم که سه شیفت کشیک می‌دهد و متأهل است، گاهی از او می‌پرسم کی به زندگی و بچه‌ات می‌رسی؟

🔹دو اتفاق مهم در حال رخ دادن است: یکی عدم تطابق درآمدها با تورم است، یعنی یک پزشک جوان در ایران با این مقدار حقوق تا آخر عمرش هم نمی‌تواند خانه‌دار شود! شما چه توصیه‌ای به او دارید؟ جوان است و با حقوقی که می‌گیرد و درآمدی که دارد تا بیمه‌ها بخواهند به او پول دهند شش ماه زمان می‌برد و با تورم عجیب این روزها نمی‌تواند ادامه دهد. شرایط همین بوده، اما در این سال‌ها خیلی بدتر شده؛ و مورد دیگر، عدم تعادل یا ثبات سیاسی و اجتماعی است و فشارهای بیش از اندازه سیاسی و اجتماعی، هم خودشان و هم خانواده‌هایشان را خسته می‌کند.

منبع: چشم‌انداز ایران شماره 144

🔸متن کامل

#امتداد
@bestdiplomacy
با این تیم اقتصادی سال ۱۴۰۷ که سهل است، تا سال ۱۴۷۰ هم تورم تک رقمی نمی شود


@bestdiplomacy
🔵🔴 گذر از فساد سیستماتیک


یکی از موانع جدی جهش تولید، فساد اقتصادی است. هر چقدر فساد گسترده‌تر باشد، توسعه امکان ناپذیرتر خواهد شد. شاید بتوان گفت، مهمترین مانع توسعه برای کشورهایی نظیر ما همین فساد است. فساد از سطوح مختلفی برخوردار است که شامل فساد فردی، فساد سازمان یافته، فساد سیستماتیک، فساد ساختاری و در نهایت فساد سیستمی می شود. فساد به ویژه در دوران معاصر، سازمان یافته است که به صورت باندی هماهنگ، انجام می شود. وقتی در مواجهه با فساد سازمان یافته، برخورد لازم صورت نگیرد، این باندها گسترش می یابند و در سطح کشور سایه خود را پهن می کنند. در این صورت بستر فساد سیتماتیک فراهم شده است.

در فساد سیستماتیک، دیگر بحث از باندهای سازمان یافته و فاسد نیست. در این نوع فساد،  سیستم دچار کارکرد معیوب شده و به صورت خودکار نمی تواند فساد را از میان بردارد. از این رو، فساد در حال انتشار و گسترش خواهد بود، به گونه ای که مواجهه با آن، به صورت فردی ممکن نبوده و باید عزمی استوار از سوی نظام، در برخورد با آن صورت گیرد. فساد سیستماتیک چهار نشانه دارد.

اول، تکرار دائمی فساد

دوم، جابجایی دائمی فساد از جایی به جایی دیگر یا از زمانی به زمان دیگر یعنی فساد را در سازمان ها و در زمانهای مختلف می توان مشاهده کرد؛

سوم، بروز فساد در کل سیستم بدون مشاهده آن در تک تک افراد. این امر بدین معناست که هنوز فساد به اکثر یا تمامی سیستم سرایت نکرده است و انسانهای سالم در سیستم وجود دارند.

چهارم، فقدان سازوکار خوداصلاحی در سیستم و به جای آن، مبارزه با فساد در شکل برخورد با فرد رسواشده خود را نشان می دهد.

هر گاه نظام اراده جدی برای مبارزه با فساد سیستماتیک نداشته باشد، فساد از این مرحله عبور کرده و مبارزه با آن بسیار سخت تر و خطرناک تر می شود. دادگاه های غیر علنی، اطلاعات غیرشفاف و قطره چکانی از دادگاه ها، عدم تمایل به شفافیت در توزیع قدرت و ثروت در جامعه، حکایت از عدم عزم برای مبارزه با فساد می کند.

نورث به مرحله ای از فساد اشاره می کند که به آن فساد ساختاری می گوید. در این مرحله، فساد به یک نهاد تبدیل شده و قواعد بازی سیاست، آلوده شده است. رشوه جزیی لاینفک از نظام اداری می شود. شرط ارتقاء و ورود به عرصه سیاست؛ آلودگی، وابستگی و حامیگری است. در این مرحله لایه های مختلف حکومت از گروههای فاسد حمایت کرده و چشمان خود را بر آنان می بندد.


آخرین نوع فساد، فساد سیستمی است که علاوه بر سازوکارها، آدمها هم فاسد می شوند.  ما در کدام مرحله قرار داریم؟ هر چند برخی مقامات منکرند، اما مدتی است که نشانه های فساد سیستماتیک در ایران آشکار شده است. از آنجا که متاسفانه هیچ اراده و عزمی در مبارزه با آن حس نشده و نمی شود. اکنون، نشانه های گذر از فساد سیتماتیک نیز ظاهر شده و ایران در حال گذر از این نوع فساد است.

مصاحبه برخی نمایندگان از درخواست رشوه برای تایید صلاحیت گرفته تا پیشنهاد 150 تا 200 میلیاردی جهت انجام یک مصاحبه برای توقف اتومبیل های وارداتی، اتهام های فساد مالی افراد شاخص سیاسی و عدم انکار و پیگیری قضایی و.... حکایت از عبور می کند. بی حسی نظام قدرت نسبت به پدیده فساد نیز نشانه دیگری است. کافی است به مواردی مانند نحوه مواجهه با جریان موسوم به سیسمونی، موسسات خیریه و عمومی رانت خوار، فولاد مبارکه، دبش، و همین مورد اخیر ازگل و موارد مشابه نگاهی شود و نحوه واکنش حکومت به آن مورد توجه و تامل قرار گیرد. دیگر نمی توان نام این را فساد سیستماتیک گذارد، این ورود به مرحله پسا فساد سیتماتیک است و نشانه آن بی حسی و بی اهمیتی فسادهای آشکار شده برای حاکمیت است. بی حسی نشانگر دنیای متفاوت و ارزشهای جابجا شده در میان مقامات نسبت به مردم است.

در همین ایام سفرهای نوروزی، ملاحظه می شود که کشوری با منابع ارزی معدود به دلیل تحریم، اقدام به ارز مسافرتی هزار دلاری می کند و این در حالی است که مقامات بانک مرکزی مطلع ترین افراد از محدودیت منابع ارزی هستند. مبارزه با فساد یک فرایند چند مرحله ای است. یکی از مهمترین سیاست گذاری ها در این زمینه، ایجاد شفافیت در تمامی عرصه ها  که مهمترین آنها، شفافیت در جریان تخصیص منابع ثروت و قدرت در کشور است./مدرسه علوم انسانی

محمدرضا یوسفی

T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴علی جنتی وزیر ارشاد حسن روحانی:
👈 #لب_پرتگاهیم

@bestdiplomacy
🔵🔴عباس موسوی طبق آخرین خبرها برکنار شد!
البته او باید زودتر برکنار میشد نه بخاطر دیدار با خبرنگار بی حجاب باکویی!


🔦عباس موسوی را مسئله حجاب برکنار کرد
اما او باید از ابتدا #سفیر نمیشد چون از ابتدا علاقه مند به علیف و سیاستهاش بود!.
در زمان سفیر بودن او در باکو‌ منافع ملی ایران بیشترین ضربه را از باکو‌ و دولتش دریافت کرد....
@bestdiplomacy
🔵🔴دکتر آرش رییسی نژاد فارغ التحصیل روابط بین الملل از فلوریدا و استادیار تعلیق شده دانشگاه تهران در سال ۱۴۰۱:


عمق استراتژیک ایران #ملت_ایران است
ما هم سرنوشت با چین و روسیه نیستیم ما با هیچ کشوری هم سرنوشت نیستیم ما فقط با ملت ایران هم سرنوشتیم....

@bestdiplomacy
Audio
🔵🔴دوگانه دروغین «امنیت یا توسعه»

دکتر #آرش_رئیسی‌نژاد* درباره ایران‌راه و چشم‌انداز ژئواکونومیک ایرانی

🔻باید از دوگانه دروغین «امنیت یا توسعه» خارج شویم.
در حال حاضر، ایران هزینه امنیت را می‌دهد، اما سود اقتصادی برای همه ایرانیان حاصل نمی‌شود.
چشم‌انداز توسعه‌ای و اقتصادی در ایران وجود ندارد و اگر این کار انجام نشود، خواه ناخواه سرچشمه‌های خطر از خارج به داخل کشور می‌آید و نارضایتی شکل می‌گیرد.


فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد

*دکتر رییسی نژاد استادیار تعلیق شده روابط بین الملل دانشگاه تهران در سال ۱۴۰۱ است

👈کانال دیپلماسی او را پدیده رشته روابط بین الملل از نظر علمی در سال ۱۴۰۲ میداند....

@bestdiplomacy
فرهنگ ایران شبیه به کُره‌ی ماه است؛ یک نیمرخِ روشن دارد و یک نیمرخِ تاریک، باید یکی را پاس داشت و دیگری را از تأثیرش کاست.
تکیه‌ی ما بر فرهنگ از این‌جهت است که او باید راهنما و تنظیم‌کننده قرار گیرد، اجزاء دیگر چون «آموزش» و «سامانِ اجتماعی» و «اقتصاد» در فرهنگ نتیجه‌ی خود را به بروز می‌آورند، و نارسائیِ همه‌ی آن‌ها در نارسائیِ فرهنگ خلاصه می‌شود.

              #سخن‌ها_را_بشنویم

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی‌ نُدوشن/سرو سخنگو

@bestdiplomacy
👈وال استریت ژورنال

🔵🔴آیا نفرت سیاسی میان بایدن و ترامپ، آمریکا را شبیه آلمان دوران هیتلر خواهد کرد؟

▫️انتخاب

"لانس مارو" در یادداشتی در روزنامه "وال استریت ژورنال" نوشت: فضای حاکم بر رقابت بایدن و ترامپ در آمریکا رنگ و بوی وایمار آلمان یا شیکاگوی سال ۱۹۶۸ را دارد.

به گزارش گروه بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: مادرم از ریچارد نیکسون متنفر بود. او نیکسون را از زمانی که هر دو در دهه ۱۹۴۰ میلادی در واشنگتن مشغول فعالیت سیاسی بودند می‌شناخت. وی یک نماینده جاه طلب کنگره از کالیفرنیا بود و مادرم ستون نویس نشریه نایت سیندیکت. او گاهی هم مقالاتی برای ستردی ایوینینگ پست می‌نوشت. آن‌ها گاهی در ضیافت‌های سیاسی به هم بر می‌خوردند. رفتار و منش شخصی نیکسون موجب شده بود تا مادرم تا دم مرگ در سال ۲۰۰۸ از نیکسون متنفر باشد.همیشه از دیدن این حجم از تنفری که سیاستمداران قادر به ایجاد آن هستند شگفت زده می‌شوم. این بخش منفی کاریزمای شخصی است. فرانکلین روزولت این نوع از تنفر را به ویژه در وال استریت ایجاد کرد. آن دسته از ما که در دهه ۱۹۶۰ زندگی می‌کردیم، نفرت درونی و غیرقابل رفعی را به یاد داریم که بسیاری از شهروندان آمریکایی به ویژه مردان جوان در برابر لیندون جانسون احساس می‌کردند. «آهای لیندون جانسون، امروز چند تا بچه کشتی؟» خشم و نفرت در سال ۱۹۶۸ در جریان کنگره ملی حزب دموکرات در شیکاگو به خیابان‌ها سرریز شد. در خیابان میشیگان بیرون هتل هیلتون  بود که من شاهد خشن‌ترین و ناب‌ترین نمونه نفرت سیاسی ممکن بودم. افراد گارد ملی در یک سمت سیم خاردار، ییپی‌ها و هیپی‌ها و دیگر گروه‌های جوانان در سمت دیگر. اکثرشان کلاه‌های فوتبال امریکایی پوشیده بودند تا از جمجمه شان در برابر آنچه در پیش است محافظت کنند.  

دوست داشتنی و نفرت انگیز؛ نسخه‌ای سیاسی از داستان رایج پلیس خوب، پلیس بد است که همواره کم و بیش در تاریخ آمریکا در حال تکرار است. هیچ رئیس جمهوری صرف نظر از خط مشی سیاسی خود به اندازه دوایت آیزنهاور و رونالد ریگان محبوب نبوده اند. هر دوی این‌ها توانستند این کاریزمای شخصی را به یک مزیت قابل توجه و حتی تاریخی تبدیل کنند.متاسفانه مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۲۴ در آمریکا مرا به یاد خاطرات اتفاقات سال ۱۹۶۸ می‌اندازد. این احتمال وجود دارد که خوی انسانی و دینامیسم سیاسی بین مقطع فعلی و ۵۶ سال قبل تفاوت زیادی نکرده باشد. اگر هم تغییری کرده باشد هر دوی این عوامل وضعیت وخیم تری پیدا کرده اند. تابستان امسال دموکرات‌ها مجددا در شیکاگو دور هم جمع خواهند شد.اگر کسی باشد که بتواند آن نوع از نفرت درونی‌ای را که مادر من نسبت به نیکسون احساس می‌کرد مجددا القا کند، آن فرد دونالد ترامپ است. امسال الفاظ و عبارات تند و توهین آمیز خطاب به ترامپ و به همان نسبت از سمت مقابل تا آستانه تبدیل شدن به اقدامات خشونت بار پیش رفته است. متاسفانه به نظر می‌رسد که اتفاقات پس از مرگ جورج فلوید پیش قراول رویداد‌هایی باشد که قرار است اتفاق بیافتد.

مقایسه ترامپ با هیتلر، شیطان مجسم قرن بیستم به یک امر کلیشه‌ای تبدیل شده است. عباراتی که زمانی توهین تلقی می‌شدند اکنون آنچنان آشنا و تکراری شده اند که دیگر قدرت و مخرب بودن خود را در چشم افکار عمومی از دست داده اند.
 
شاید همه چیز ختم به خیر شود، اما این مقایسه‌ای با وایمار است، نه بخش مربوط به هیتلر آن، بلکه بخش مربوط به فروپاشی کلی نظام سیاسی. دیالوگ سیاسی در آلمان آن سال‌ها به خیابان‌ها کشیده شد و جهان به مکانی بی نهایت زشت‌تر تبدیل شد.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴#وزیر_اقتصاد ⁩ گفته با نسلی روبرو هستیم علاقه و میلی برای مشارکت در اداره کشور ندارد!

‏جواب : نسل جوان امروز علاقه ای به دروغ، دورویی، کار کردن برای تامین هزینه کشورهای دیگر، فیلترنت، اقتصاد انحصاری ، اقتصاد ذینفعان، خودرو ۳ برابر قیمت جهانی، ممنوعیت ایفون و … ندارد!

@bestdiplomacy
Forwarded from اتچ بات
🔵🔴دکتر #علینقی_عالیخانی؛ مردی که در دوران سیادتش بر اقتصاد ایران در دهه ۴۰، رشد اقتصادیِ کشور ۲رقمی شده بود! 


«معلّم‌های اقتصادم در پاریس می‌گفتند؛ اقتصاد موجود زنده‌ای است که باید با آن در جامعه آشنا شوید. علم اقتصاد، تنها چند فرمول ریاضی و ترسیم چند منحنی عجیب و غریب نیست. یک اقتصاددان پیش از آن، باید با تاریخ کشورش آشنا باشد.» (خاطرات علینقی عالیخانی، ص: ۱۹۳)

يكی از ويژگی‌های مهم دکتر علينقی عاليخانی، وزير اقتصاد دهه ۱۳۴۰، استقلال عمل او در مقابل دربار و تاكيد بيش از اندازه بر ديدگاه‌های كارشناسی بود تا جايی كه به تدريج از چشم شاه و اطرافيان افتاد.

تدوین یک منشور سازمانی از مهم‌ترین اقدامات او و تیمش بود به طوری که حتی مجوز کارخانه سیمان در داخل محدوده شعاع ۱۲۰ متری تهران را به آقای معینیان به‌عنوان رئیس دفتر مخصوص شاه نداد. تا جایی که شاه گفته بود "این دراز به ما هم مجوز نمی‌دهد!"

در موضوع  اعطای مجوز مونتاژ خودرو «جيپ اخوان» نيز به شدت مخالفت كرد. بطوريكه نهايتاً او را دور زدند و مجوز را مستقيما از شخص شاه گرفتند. عليخاني هم البته هيچ وقت به اين قبيل افراد بها نمی‌داد.

رضا نیازمند، معاون علینقی عالیخانی درباره استقلال او در تصمیم‌گیری‌ها حتی در مقابل شاه، این چنین می‌گوید: روزی عالیخانی وارد دربار شد و دید یکی از کارمندان وزارت از دربار خارج می‌شود، از او سوال کرد: برای چه به آنجا آمده‌ای؟ او پاسخ داده که برای گزارش‌دهی به شاه آمده است.(۱) فردای آن روز عالیخانی او را برکنار کرد، اما در جلسه بعدی وزیر اقتصاد با شاه، محمدرضا به شدت وی را مواخذه کرد که در این کشور مردم نمی توانند شخصا به شاه گزارش دهند، اما عالیخانی از تصمیمش برنگشت!/تحلیل و رصد

@bestdiplomacy
👈جامعه ایران دیگر یک جامعه سنتی نیست

🔵🔴کوچک‌شدن طبقه متوسط؛ مهم‌ترین تغییر اجتماعی سال ۱۴۰۲

👤امان‌الله قرائی‌مقدم، جامعه‌شناس:

🔻تغییر بسیار مهمی که در سال ۱۴۰۲ شاهد آن بودیم، «کوچک‌شدن طبقه‌ متوسط» است.

این طبقه، سپر مقاومتی طبقات پایین در مقابل طبقات بالاست و ضعیف‌شدن آن به ضرر جامعه است.

🔻وقتی این طبقه فرو می‌ریزد، طبقات زیرین را به جنبش و حرکت درمی‌آورد و می‌تواند آنها را علیه طبقات بالا، حاکمیت و دولت برانگیزاند.

🔻ناآگاهی، رانت، رشوه، خلف وعده، روابط‌مداری و ناشایسته‌سالاری‌ در جامعه ما بسیار است و این بر کسی پوشیده نیست.
اقتصاد بیمار است و گرانی و تورم بیداد می‌کند.
مجموعه این عوامل طبقه متوسط را تحت فشار قرار می‌دهند و منجر به تخریب می‌شوند
@bestdiplomacy
2024/11/18 15:39:43
Back to Top
HTML Embed Code: