Telegram Web Link
می‌دانی «حارصه» چیست؟ یک کلمه‌ی عربی است از خانواده حرص، حارص، احتراص. می‌دانی که #شتر آنقدر صبور و پرطاقت است که می‌تواند سه هفته بدون آب و غذا در بیابان راه برود و راه برود... در بیابان خارهایی هست که شترها بسیار دوست دارند. هرجا این خار را ببینند با دندان آن را می‌کَنند و شروع به جویدن می‌کنند. وقتی این خار با مزه شور خون آغشته می‌شود، شترها لذت بیشتری می‌برند. هرچه بیشتر می‌خورند، خون بیشتری می‌ریزند و هرچه خون بیشتر می‌شود، شتر بیشتر و بیشتر از این خار می‌خورد. گویی که دیگر از خون خود سیر نمی‌شود. اگر مانعش نشوند، شتر از شدت خونریزی خواهد مـرد.

این یعنی «حارصه». این رسم تمام خاورمیانه است، پسرم. انسان‌هایش در طول تاریخ یک‌دیگر را کشته‌اند و کشته‌اند. بی‌آن‌که متوجه باشند در حال ریختن خون خود هستند از طعم خون خود مست می‌شوند.


«بی‌قراری»
زولفو لیوانلی

@Samueltarikh



T.me/bestdiplomacy
🔵🔴رادیو و تلویزیون اسرائیل:

🔹ایران احتمالا ظرف چند روز آینده پاسخ خواهد داد و ارتش اسرائیل در آماده‌باش حداکثری است.

🔹پاسخ ایران ممکن است با پهپادهای انفجاری و موشک‌های بالستیک باشد.

🔹ایران به احتمال زیاد پایگاه‌های نظامی ارتش اسرائیل را هدف قرار خواهد داد.

🔹تل‌آویو در حال حاضر آماده پاسخگویی به حمله احتمالی ایران است.

🔹پاسخ ایران ممکن است در پایان این هفته باشد.

🔹پاسخ ایران ممکن است برخلاف حمله آوریل گذشته پایگاه‌هایی را در مرکز اسرائیل هدف قرار دهد./الجزیره فارسی

T.me/bestdiplomacy
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک شکلی زمینه را برای نفوذ فراهم میکند
پاشنه آشیل ما توی روسیه است....
روسها خیانت امنیتی به ایران می کنند....
@bestdiplomacy
خشایار جنیدی، بی‌بی‌سی، واشنگتن

هنگامی که جمهوری اسلامی در ۱۳ آوریل در پاسخ به هدف قرار گرفتن سفارت ایران در دمشق، با پهپاد و موشک‌ به اسرائیل حمله کرد، آمریکا با بسیج امکانات خود و کشورهای هم‌پیمانش با عملیات «وعده صادق» مقابله کرد.

شاید دولت اسرائیل، که گفته درباره مسئولیت کشته شدن اسماعیل هنیه واکنشی نشان نخواهد داد، امیدوار باشد که پاسخ احتمالی جمهوری اسلامی به گونه‌ای باشد که دوباره پای آمریکا را به تقابل نظامی دو کشور باز کند.

اما این بار آقای نتانیاهو می‌تواند منتظر یک «سو محاسبه» باشد تا به جای اقدام دفاعی آمریکا، شاهد عملیات تاکتیکی مستقیم ایالات متحده علیه مواضع نظامی ایران باشد.

با توجه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در کمتر از ۱۰۰ روز دیگر، هرگونه اقدامی که به بی‌عملی ‌و مماشات دولت جو بایدن در برابر حکومت ایران تعبیر شود، به ضرر کامالا هریس، نامزد دموکرات‌ها تمام خواهد شد.

بنابراین، احتمال اقدام محکم‌تر آمریکا در این شرایط افزایش یافته است.

https://bbc.in/4fsmtRd

@bestdiplomacy
🔵🔴دستور به جای قاعده و عرف!

👤 دکتر موسی غنی‌نژاد

مصادف شدن روز تنفیذ ریاست‌جمهوری با تعطیلی ادارات دولتی و بانک‌ها به‌دلیل گرمای شدید هوا نشانه‌ای گویا و نمادین از معضلات گریبان‌گیر جامعه ایرانی بود.

کشوری که در رده‌های نخست دارندگان بزرگ‌ترین ذخایر نفت و گاز دنیا به شمار می‌آید، گرفتار مشکل کمبود تولید برق و برای تامین مصرف بنزین نیازمند واردات چندمیلیارد دلاری این فرآورده نفتی است و در زمستان‌ها با کمبود گاز مواجه می‌شود.

به نظر می‌رسد دو پدیده مناقشه‌آمیز و منفی، عامل بروز این معضلات بوده است: یکی بی‌دولتی یا دقیق‌تر بگوییم فقدان حاکمیت قانون و دیگری به‌کار گرفتن دستور به جای قاعده و عرف. این دو پدیده البته دو روی یک سکه‌اند و هر یک مقوّم دیگری است.

دولتی که منافع ملی را درست تشخیص ندهد و با تسلیم شدن به شعارهایی مانند خودکفایی به منابع کمیاب ملی آسیب شدید بزند، در حقیقت به ضد خود یعنی عامل بی‌دولتی تبدیل می‌شود.

زمانی که از اواسط دهه۱۳۸۰ موسسات مالی و اعتباری متعدد غیرمجاز بدون رعایت مقررات بانک مرکزی قارچ‌گونه تکثیر شدند و دارایی‌های نقدی مردم را از چنگشان درآوردند و نهایتا دولت و بانک مرکزی را وادار به پرداخت هزاران میلیارد تومان هزینه‌های کلاه‌برداری خود از کیسه بیت‌المال کردند، ما دقیقا شاهد بی‌دولتی به معنای حقیقی کلمه بودیم.

نتیجه این بی‌دولتی اخیر، افزایش مستمر نقدینگی و نهایتا تورمی است که در ۴سال گذشته نسبت به میانگین ۴دهه پیش از آن، بیش از ۲برابر شده است.

اما وجه دیگری از عوامل ایجادکننده معضلات اقتصادی و اجتماعی کنونی کشور که ارتباط وثیقی با بی‌دولتی دارد، به اقتصاد دستوری یا جامعه دستوری به‌طور کلی برمی‌گردد.

هرگاه دستور جای قاعده رفتاری کلی و همه‌شمول را بگیرد ما با پدیده اقتصاد دستوری یا جامعه دستوری روبه‌رو هستیم.

علاوه بر اقتصاد، ما در روابط اجتماعی نیز با پدیده دستور به جای قاعده روبه‌رو هستیم؛ مثلا از اجرای کنسرتی که مجوز قانونی گرفته به‌دلیل مخالفت برخی مقامات صاحب قدرت و نفوذ جلوگیری می‌شود یا از ادامه اکران فیلمی که مجوز پخش گرفته ممانعت به عمل می‌آید.

مساله پوشش زنان که از نزدیک به دو سال پیش با شدت و حدت مطرح شده، ناظر بر قانون‌‌شکنی یا هنجارشکنی اقلیتی از زنان نیست، بلکه ریشه در رویه‌ای دارد که تغییرات عرف حاکم بر جامعه را برنمی‌تابد.

پوشش مردم در هر جامعه‌ای تابع عرف زمانه است و ایستادن در برابر عرف زمانه اتفاقا به بی‌‌دولتی می‌انجامد.

اصولا هر تصمیم حکومتی که برخلاف تمایل عمومی و عرف رایج جامعه به‌صورت «قانون» درآید و به مردم تحمیل شود در حقیقت شأن قانونی ندارد و مردم تا جایی که ‌بتوانند زیر بار آن نمی‌روند؛ تجربه «قانون» ممنوعیت ماهواره نمونه بارزی از این واقعیت است.

🔗متن کامل سرمقاله

@bestdiplomacy
🔵🔴روزنامه جمهوری اسلامی: مانع ريخت و پاش‌ها از جيب بازنشستگان شوید

🔹روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: يک تصوير منتشر شده به فهرستي از صورت‌جلسه اولين کارگروه مسئوليت اجتماعي که در وزارت کار برگزار شد اشاره دارد که سازمان‌هاي تابعه وزارتخانه ملزم شدند هر يک بخشي از مبلغ گزاف 250 ميليارد تومان به عنوان ستاد اربعين و... تأمين کنند. اين اقدام مورد اعتراض کاربران قرار گرفته است.

🔹این روزنامه در ادامه نوشته است: در واپسين روزهاي دولت سيزدهم، وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعي، عليرضا عسکريان، معاون رفاه و امور اقتصادي و محمدرضا حسيني، معاون توسعه مديريت و منابع نسبت به راه‌اندازي و تشکيل «کارگروه مسئوليت اجتماعي» اقدام کردند! در صورت جلسه اين کارگروه مقرر گرديده کليه صندوق‌هاي بازنشستگي تابعه نسبت به پرداخت مبلغ 250 ميليارد تومان درخصوص درخواست واصله مانند تأمين منابع براي قرارگاه اربعين حسيني وزارت متبوع، طرح ولايت، مدرسه حکمراني، درخواست‌هاي واصله متفرقه از جمله معاونت فرهنگي اقدام کنند.

🔹بر همين اساس و به منظور صيانت از حقوق بيت‌المال و کارکنان، از دستگاه‌هاي نظارتي انتظار است هرچه سريع‌تر مانع از اين ريخت و پاش‌ها از جيب بازنشستگان شوند./نواندیش

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴تخت‌روانچی: شرایط کنونی در روابط ایران و آمریکا سخت‌تر از زمان انعقاد برجام است

🔹دیپلمات پیشین ایران:
🔹مسائل مربوط به روابط ایران و آمریکا از زمان توافق برجام متفاوت است.
🔹وقتی عناصر و کشورهای دیگر نیز در این ارتباط دخالت می‌کنند، این مسائل پیچیده‌تر می‌شود.
🔹این‌گونه نیست که به راحتی بتوان مذاکره کرد و مسائل را حل کرد.
🔹شرایط و مسائل مربوط به روابط ۲ کشور در حال حاضر ویژه است و ساده نیست.
🔹لابی رژیم اسرائیل در آمریکا پررنگ‌تر از قبل شده است.
@Jahan_Fouri



T.me/bestdiplomacy
🔵🔴امیدواری و پارادکس

👤 "استاک دیل"

این مفهوم را جیم کالینز، استاد برجسته دانشگاه استنفورد وارد ادبیات مدیریت کرد.

🔻استاک دیل، نام بلندپایه‌ترین افسر نظامی است که در جنگ ویتنام اسیر شد. بیش از ۷ سال اسیر بود و در یکی از اردوگاه‌های زندانیان جنگی، شکنجه‌های وحشتناکی را تجربه کرد؛ بدون حقوق انسانی، بدون تاریخ آزادی، بدون پشتیبانی.

🔻او نه تنها در آن شرایط دوام آورد که جان بسیاری را نجات داد. یک سیستم ارتباطی رمزی بین اسرا درست کرد. برای آنکه اعتراف اجباری نکند صورتش را با تیغ برید و اطلاعات را به صورت محرمانه برای کشورش ارسال می کرد و ... جیمز کالینز با او مصاحبه ای کرد و از او پرسید «چه کسانی در آن سختی‌ها دوام آوردند و چه کسانی دوام نیاوردند و نابود شدند؟»

🔻پاسخ او تکان دهنده بود: "خوش‌بین‌ها در هم شکستند!" کسانی که منتظر بودند به زودی اتفاق مثبتی بیفتد و آن‌ها از این مهلکه رها شوند.
خوش‌بین‌ها می‌گفتند: حتماً این کریسمس آزاد می‌شویم و به خانه بازمی‌گردیم. کریسمس می‌رسید و آن‌ها آزاد نمی‌شدند. بعد می‌گفتند دیگر حتماً تا عید پاک (چند ماه بعد) خلاص خواهیم شد.» عید پاک هم می‌رسید و اتفاقی نمی‌افتاد. تکرار این رویه باعث می‌شد که در هم بشکنند و به تدریج از درون فرو بریزند.

🔻چرا پروفسور کالینز نام این پدیده را پارادکس گذاشته است؟

چون می‌گوید که : امیدواری مثبت باید کنار دیدن واقعیت‌های منفی باشد.
از این جهت پاراداکس است که یک امر منفی (واقعیت‌های مهلک) کنار یک امر مثبت (امیدواری) قرار می گیرند و همزمان باهم پیش می‌روند؛ بدبینی و امیدواری.

T.me/bestdiplomacy
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from عکس نگار
🔵🔴رییس برنامه و بودجه ای که در همه دولتها دارای پست است
ولی اسمی از او نبود!

انتخاب اشتباه پزشکیان برای پستی مهم!

سید حمید پورمحمدی گل‌سفیدی (زاده ۲۰ شهریور ۱۳۴۶) مدیر امور بانکی و اقتصادی اهل ایران است.
 رئیس‌جمهور در ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ در حکمی وی را به سمت معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه منصوب کرد.


وی قائم‌مقام رئیس کل بانک مرکزی ایران در دوره ریاست محمود #بهمنی، مشاور عالی رئیس بانک مرکزی در سال ۱۳۸۷ در دوره طهماسب مظاهری، معاون امور بانکی، بیمه و شرکتهای دولتی وزیر اقتصاد و دارایی از سال ۱۳۸۳ در دوره سید صفدر حسینی، داوود دانش جعفری و شمس‌الدین حسینی بوده است.

در سال ۱۳۸۷ با استعفای دانش جعفری از سمت وزارت اقتصاد، حسین صمصامی به سرپرستی این وزارتخانه رسید و طرح ادغام همه بانک‌ها را در دستور کار قرار داد که با مخالفت برخی کارشناسان وزارت اقتصاد از جمله پورمحمدی مواجه شد. صمصامی بعد از ایستادگی پورمحمدی بر نظر خود وی را از وزارت اقتصاد اخراج کرد، ولی بعد از معرفی نشدن صمصامی به مجلس برای کسب سمت وزیر اقتصاد، پورمحمدی با دعوت و دستور رئیس‌جمهور و حکم وزیر جدید اقتصاد یعنی شمس الدین حسینی دوباره به وزارت امور اقتصادی و دارایی برگشت.
در ۱۸ مهر ۱۳۸۸، پورمحمدی با حکم محمود احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور، به قائم مقامی بانک مرکزی ایران منصوب شد.
 روزنامه شرق در گزارشی در آن زمان پورمحمدی را «معمار اصلی ایده‌های بانکی دولت اصول‌گرا» و مردی در سایه بانک مرکزی خواند که « اصلی‌ترین نقش را در مدیریت شبکه پولی کشور ایفا می‌کند.»
پورمحمدی در اوایل آبان ۱۳۹۰ در جریان پرونده صادرات نفت و دور زدن تحریم بابک زنجانی که به اختلاس ۳ هزار میلیاردی معروف شد برای مدتی #بازداشت شد اما در ۲۸ آذرماه آن سال با وثیقه ۵ میلیارد ریالی آزاد شد
و بعد از آن در سمت قائم مقام بانک مرکزی حفظ شد و به کار خود ادامه داد.
بازداشت او انتقاد احمدی‌نژاد را برانگیخت. 
احمد توکلی، نماینده وقت مجلس، انتقاداتی را علیه پورمحمدی مطرح کرد، از جمله این که او بدون داشتن مدرک دکترا خود را دکتر معرفی می‌کند، و به وظیفه خود برای مسئول نظارت بر بانک‌ها، صدور مجوز برای بانک‌ها و مسئول تنظيم مقررات اعمالی عمل نکرده است.

به نوشته انتخاب، پورمحمدی در میانه رسیدگی به اتهاماتش در دی ماه سال ۹۱ با حکم معاون وقت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئيس‌جمهور (در دولت احمدی‌نژاد) به عنوان معاون برنامه‌ریزی این معاونت گماشته شد و نشان درجه ۲ لیاقت و مدیریت دریافت کرد.
پس از شروع کار دولت رییس‌جمهور بعدی، حسن روحانی، نوبخت معاون برنامه‌ریزی او پورمحمدی را ابقا کرد و چند سمت مهم دیگر نیز به وی داد.
 نوبخت در سال ۱۳۹۴ پورمحمدی را به عنوان معاون امور تولیدی سازمان برنامه و بودجه منصوب کرد. 
در سال ۱۳۹۶ او پورمحمدی را به جای فرهاد دژپسند به سمت معاون امور اقتصادی و هماهنگی برنامه و بودجه سازمان برنامه و بودجه کشور منصوب کرد.  

در مهر ۱۳۹۶، اسحاق جهانگیری معاون اول رییس‌جمهور پورمحمدی را به عنوان رییس ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی منصوب کرد.

در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۰ پس از قوت گرفتن خبر برکناری عبدالناصر همتی از ریاست کلی بانک مرکزی، شایعه شد که پورمحمدی سکان هدایت بانک مرکزی را به عهده گرفته است که پس از دقایقی این شایعه توسط دفتر وی در سازمان برنامه تکذیب شد.

با شروع به کار دولت رئیس‌جمهور سید ابراهیم رئیسی، پورمحمدی به فعالیت خود عنوان معاون امور اقتصادی سازمان برنامه و‌ بودجه تحت ریاست مسعود میرکاظمی ادامه داد و پس از رسیدن داود منظور به ریاست این سازمان، پورمحمدی از معاونت اقتصادی کنار رفت....
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 بخش خصوصی کاخ ریاست جمهوری



باراک اوباما، در همان اولین روزهای آغاز ریاست‌جمهوری خود دفتر تازه‌ای در ضلع غربی کاخ سفید که بخش اداری است، راه انداخت. دفتری که در ابتدا با ۱۰ کارآموز و یک مسئول کار را شروع کرد و شمار کارکنان این دفتر در آخرین سال ریاست‌جمهوری اوباما به بیش از ۶۰ کارآموز و ۱۰ نیروی ثابت و یک مسئول رسیده بود. دفتری که اسم آن «دفتر مکاتبات ریاست‌جمهوری» شد و اهالی کاخ سفید با عنوان اختصاری «او.پی.سی» از آن نام می‌بردند. پیش از این رئیس‌جمهور ویلیام مک‌کینلی دفتر مشابه‌ای در کاخ سفید راه انداخته بود. اما حجم کار این دفتر همیشه بسیار محدود بود و هیچ‌وقت رئیس‌جمهوری خود را مقید به خواندن مداوم نامه‌ها نکرده بود، چه رسد به این‌که وقت بگذارد و به نامه‌ها پاسخ دهد.

باراک اوباما از همان ابتدا یک قاعده شخصی وضع کرد و تا آخرین روز ریاست‌جمهوری خود به آن پایبند ماند:‌ تک‌تک نامه‌هایی که خطاب به او ارسال می‌شود، باید خوانده شود. کارکنان دفتر مکاتبات شخصی ریاست‌جمهوری باید هر روز ۱۰ نامه را انتخاب و روی میز کار او بگذارند. اوباما هرشب نامه‌هایی را که انتخاب شده بود، به بخش خصوصی کاخ سفید که محل زندگی او و خانواده‌اش بود می‌برد. نامه‌ها را در خلوت شب می‌خواند، برای بعضی از آن‌ها با دست‌خط شخصی جواب می‌نوشت، در حاشیه‌ بعضی دیگر از نامه‌ها نکاتی را می‌نوشت تا کارکنان با این محور و کلیدواژه‌ها برای نامه جوابی بنویسند و چندتایی از این نامه‌ها را قاب کرد، به دیوار دفتر کار خود زد تا همیشه جلوی چشمش باشد.

از اوباما پرسیده چه شد که تصمیم گرفت پیگیر و مداوم و حتی در سفر کاری و تعطیلات، روزی ۱۰ نامه را بخواند و پاسخ دهد؟ اوباما در پاسخ می‌گوید که عادتِ نامه خواندن او را «سر پا نگه می‌داشت» و به او هر روز یادآوری می‌کرد که یادش نرود پشت هر مخالفت، موافقت، رنج و اندوه، خشم و فریاد یک انسان یا گروهی از انسان‌ها وجود دارند که مهم‌اند، قصه‌ای دارند و باید قصه‌ی آن‌ها را شنید و در تصمیم‌گیری حواس‌ات به آن‌ها باشد. می‌گوید نامه نوشتن و نامه خواندن به او کمک کرد که هم‌دردی و هم‌دلی بیشتری داشته باشد، چیزی که به نظرش، رمز کلیدی تغییر است و نقطه‌ای که آدم‌ها را از فرد به جمع می‌رساند و به آن‌ها توانایی «ساختن اجتماعی کوچک» در راه رسیدن به هدفی مشخص را می‌دهد.

باراک اوباما در این باره گفته است: می‌توانم فهرستی ردیف کنم که دستاوردهای من این سیاست‌ها، لوایح، موفقیت‌ها، توافق‌ها و غیره بود. ولی بگذار صادقانه بگویم. چیزی که واقعاً به آن افتخار می‌کنم این است که هشت سال تکیه زدن بر صندلی ریاست در کاخ سفید باعث نشد خودم را گم کنم و یادم برود که چه کسی هستم. خواندن مداوم این نامه‌ها مهم‌ترین عاملی بود که نگذاشت یادم برود چه کسی هستم.


🛜 تجویز راهبردی:

از این ابتکار می توان دو نکته کلیدی آموخت:

1-  پشت هر مخالفت، موافقت، رنج و اندوه، خشم و فریاد یک انسان یا گروهی از انسان‌ها وجود دارند که مهم‌اند، «قصه‌ای» دارند و باید «قصه‌ آن‌ها» را شنید و در تصمیم‌گیری ها حواس‌ مان به آن‌ها باشد. در هر رده سازمانی که هستیم، اگر تصیمات ما، روی زندگی افراد موثر است. باید قصه آنان را نیز گوش کنیم. اینکه بگوییم که شما نمی فهمید و ما برای شما تصمیم می گیریم و ما بیشتر می فهمیم نام دیگر استبداد است. گاهی اوقات تصمیمی که ما می گیریم و باعث می شود که ده ها کارگاه و کارخانه یک شبه برود روی هوا و بعد هم به راحتی از آنان بخواهیم که مقاومت کنند. این هنر مدیریت نیست. 

2-  سازوکار و سیستم طراحی کنیم. می توان ساعت ها در مورد اهمیت شنیدن صدای مشتری، صدای مردم و صدای مخالفین صحبت کرد. اما سازوکاری اجرایی برای شنیدن صدای آنان نداشت. ابتکار فوق نشان می دهد که صرفا حرف های شیک زدن در مورد توسعه، دموکراسی و گفتگوی اجتماعی و پاسخگویی و ... فایده ای ندارد باید آن را تبدیل کرد به یک سازوکار/سیستم مشخص برای آنکه اطمینان یابیم ایده های انتزاعی به سازوکارهای زمینی تبدیل می شوند.

🔻یک نکته جالب تاریخی  که برای من کاملا تعجب برانگیز بود این بود که حضرت امیر در زمان حکومت خود متوجه شد که برخی نمی توانند شکایات و خواسته هایشان را با وی در میان بگذارند یا به واسطه عدم دسترسی یا شرم یا ترس، برای اولین بار مکانیزمی طراحی کرد به نام «بیت القصص» (به معنای خانه قصه ها) تا مردم مستقیما با او در تماس باشند.

🔻ایکاش قصه های پرغصه این مردم را بیشتر و همین امروز بشنویم! شاید فردا دیر باشد. بخش خصوصی کاخ ریاست جمهوری ما می تواند محل آنالیز بدون سانسور خواسته ها، قصه ها، غصه ها و افکار عمومی باشد. شاید روایت مردم از زمانه و زندگی با ما متفاوت باشد.


دکتر مجتبی لشکربلوکی

T.me/bestdiplomacy
‍ ‌
🔴 زیر سایۀ شبحِ سنگینِ دولتِ هخامنشی

✍️ سالار سیف‌الدینی

الهام علی‌اف در نشستِ هفتۀ پیش که با تحلیل‌گران و رسانه‌های غربی در شهرِ اشغال شدۀ شوشی برگزار کرده، گفته است، رسانه‌های ایران به من می‌گویند دیکتاتور و یا «ساتراپ» و الخ! (ویدئوی پیوست)

ساتراپ یک معنا بیشتر ندارد و آن استاندارِ ویژۀ دولتِ هخامنشی است. واقعاً هم قفقاز جنوبی یکی از ساتراپ‌نشین‌های هخامنشی (ساتراپ سیزده و هیجده) بود. از ارمنستان امروزی نیز با عنوانِ ساتراپِ اورارتو در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی یاد شده است. سال گذشته کشف یک کاخِ اداری هخامنشی در نزدیکی بادکوبه، پرده‌ای دیگر از این نظامِ اداری را نمایان کرد.

زمانِ کشف آن نیز جالب بود، درست در زمانی که تلاش‌های دستگاه تاریخ‌نگاری حکومتِ مستقر در باکو در حال تورانیزه کردن گذشتۀ این منطقه بر روی کاغذ بود، ناگهان کاخ‌ها و سرستون‌های سنگیِ دولتِ هخامنشی از زیرِ پایشان بیرون زد تا حقیقت به بهترین شکل، تجلّی پیدا کند. در واقع زیرپایشان به نوعی خالی شد و تاریخ، کار خود را کرد.

بی‌دلیل نیست که هگل در توضیح تحولِ تاریخ، از دولتِ هخامنشی آغاز می‌کند و آن را نخستین تجسم اخلاقی "واقعیتِ مؤثرِ دولت" می‌نامد.

"واقعیتِ مؤثر" یا در زبانِ آلمانی Wirklichkeit که هگل از آن استفاده می‌کند، اشاره به هر واقعیتی نیست، بلکه برای اشاره به واقعیتِ ماندگاری است که اثری از خود به جا می‌گذارد. به قولِ زنده‌یاد دکتر جواد طباطبایی هر واقعیتی، مؤثر نیست و هر آنچه که هست برای ماندن نیست؛ پس منظور، واقعیتی است که می‌ماند.

دولتِ هخامنشی، دقیقاً به همین دلیل ماندگار است که نظامِ اداری آن از پُست تا تقسیماتِ کشوری یا شبکۀ راه‌ها و فلسفۀ وجودیِ وحدتِ متکثّرش، هنوز نیز پس از ۲۵٠٠ سال اعتبار دارد. درست مانند رُم که اصول برآمده از حقوقِ آن در نظام‌های حقوقی رُمی - ژرمنی و حتی حقوق بین‌الملل نوین، کاربرد پیدا کرده و هنوز نیز می‌توان از pax romana یا صلحِ رُمی سخن گفت.

از میانِ بی‌شمار دولت‌های باستانی، هگل سه مورد یعنی ایران، یونان و رُم را برگزیده است، زیرا هر یک از آنها در سیرِ تحولِ تاریخی، اثری به جا گذاشته‌اند که ماندگار بود. از شوخی‌های روزگار این است که تاریخ گاهی سر به سرِ کسانی می‌گذارد، ولی درس نمی‌گیرند.

الهام علی‌اف، یکی از آن‌ها است که مانند صدام حسین، قصدِ عبرت‌آموزی ندارد و رسانه‌های ایران هم از او به عنوان «استاندار باکو» نام می‌برند و سر به سرش می‌گذارند. اما او که مقداری تاریخ در یکی از آن دانشکده‌های روسی خوانده، این مقدار تاریخ می‌داند که بفهمد "عقلِ عقلایی" ذیل این منطق چیست و اصلِ مطلب از کجا آب می‌خورد. از این رو به جای Governor که معادلِ معمولی استاندار است از عبارت satrap استفاده کرده تا به مخاطبین، منطقِ تاریخی این لقب را با کوتاه‌ترین عبارت تفهیم کند. در اینجا یک سلسله حافظۀ تاریخی در ادراکِ مخاطبانِ مختلفِ غربی، باکویی، روس و ایرانی هم فعال شده و مخاطبین را به تجربه‌ای در دور دست می‌برد که هر یک برداشتِ مخصوص به خود را دارند، اما مجموعاً همگی به اشتراک، می‌دانند که ساتراپ یعنی چه و امروز چه باری دارد.

هفتۀ گذشته یک گنجینۀ دیگر هخامنشی مشتمل بر سکه‌های «دریک» در شهر باستانی نوتیون در غربِ کشورِ ترکیه کشف شد و سال‌های پیش‌ نیز کاخ‌های متعلق به ساتراپی‌ها در همین مناطق پیدا شده بود. البته و خوشبختانه ترکیه‌ای‌ها در رقابت با یونان از این نوع کشف‌ها استقبال می‌کنند و ترجیح می‌دهند بگویند این منطقه در گذشته متعلق به پارسیان بود نه یونان، که ممکن است بر سواحلِ دریای اژه، نگاه نوستالژیکِ تاریخی داشته باشند.

ظاهرا فعلاً گریزی از سنگ بنای اولیه نیست و باید با آن ساخت. شبح دولتِ هخامنشی بر فرازِ ساتراپ‌های پیشین می‌چرخد. از نظر آنها این همان، شبحِ سنگینی است که نه می‌توان از آن گریخت و نه زیربارِ سایه‌سار آن باقی ماند.


@IranDel_Channel

💢
🔵🔴اخلاق شکست

سرمقاله هم‌میهن
۱۵ مرداد ۱۴۰۳

🔹همه ما در زندگی فردی یا جمعی خود مواجه با شکست یا پیروزی می‌شویم. واکنش اخلاقی مناسب در برابر هرکدام از این دو وضعیت، می‌تواند موجب تکرار پیروزی یا جبران شکست شود. به نظر می‌رسد که جناح مغلوب در انتخابات اخیر هنوز باور به شکست ندارند و با تمام توان می‌کوشند که آن را نپذیرند. اتفاقاً این گروه نه یک شکست که دو شکست خورده است. یکی از کسانی که رای ندادند، و دوم از کسانی که شرکت کردند و رای دادند. ازاین‌رو، برای بازسازی خود نیازمند اصلاح رویکرد در برابر هر دو مورد هستند؛ ولی نه‌تنها نسبت به شکست اول در برابر عدم‌مشارکتی‌ها بی‌تفاوت هستند و سکوت اختیار کرده‌اند، بلکه در برابر جناح پیروز انتخابات هم به شدیدترین شکلی مقاومت می‌کنند و دوست ندارند که ابزار قدرت را از دست دهند؛ بلکه تا آخرین لحظات هم دنبال تحکیم موقعیت افراد خود یا ضوابطی هستند که این موقعیت را تداوم بخشد و هرچه به روزهای پایانی دولت و وزرا نزدیکتر می‌شویم، اجرای این سیاست شدت گرفته است.

🔹جالب اینکه در این راه تا حدی هم بی‌پروا عمل می‌کنند و حتی اگر برخی انتصابات هم از گذشته در دستور کارشان بوده، باید به احترام فرد منتخب جدید آنها را متوقف کنند؛ نه آنکه این کار را سرعت بخشند.

🔹مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی برای عضویت خانم جمیله علم‌الهدی همسر مرحوم رئیسی و نیز وزیر فعلی آموزش‌وپرورش که چند روزی به پایان کار ایشان باقی نمانده در هیئت امنای سازمان سنجش کشور از این نوع اقدامات است که نه‌تنها مصداق رفتار و اخلاق نامناسب با وضعیت شکست است، بلکه از آن بدتر اینکه افرادی را به میان آوردند که تغییر آنها معنای خوبی را به ذهن متبادر نکند و عدم تغییر نیز معنای بدتری را ایجاد نماید. اگر تنها با این انتصاب مواجه بودیم، طبعاً باید نادیده گرفته می‌شد. ولی اخبار و گزارش‌های متعددی از این رفتار به دست رسیده که ماجرا را متفاوت کرده است.

🔹نمونه دیگر صدور مجوز روزنامه از سوی دو تن از مدیران بالای دولت آقای رئیسی بلافاصله پس از شکست است که با فوریت تمام از طرف وزارت فرهنگ با آن موافقت شده است؛ درحالی‌که تعداد زیادی درخواست مردم در نوبت رسیدگی هستند. البته ما دفاع می‌کنیم که تمامی درخواست‌های این‌چنینی را با فوریت و بدون اتلاف وقت تایید کنند و مردم آزاد باشند و حتی موافقیم که درخواست مجوز لغو و فقط ثبت رسمی شود و حتی اطمینان داریم که یک وزیر اصلاح‌طلب با طیب خاطر به این نیروها مجوز روزنامه را اعطا می‌کند و برخلاف دیگران از هرگونه سنگ‌اندازی اجتناب خواهد کرد. ولی همه اینها به معنای آن است که نیازی به این‌گونه رفتار تبعیض‌آمیز نیست و اگر حضور مردم در صف برای گرفتن مجوز نشریه لازم است، برای مسئولین نیز واجب است که در همان صف بایستند و رفتار مغایر با این متناظر با اخلاق شکست نیست. با چنین اخلاق و رفتاری نمی‌توانید امیدی به بازسازی و احیای خود داشته باشید.
 

T.me/bestdiplomacy
Forwarded from عکس نگار
#بوریس_پیلنیاک، داستان‌نویس روس، مدت‌ها قبل از دستگیری‌اش به ورطه رنج و عذاب افتاده بود. آخرین سال‌های زندگی‌اش، در زیر حکومت استالین،قرین با کابوسی بود که مدام تکرار می‌شد و هر بار شدت و طنین بیشتری می‌یافت. به هر جا که می‌رفت و با هر دوست و آشنایی که روبرو می‌شد همیشه این سوال را از او می‌کردند:"عجب ! خودتی ؟ "، "آره خودمم...مگر قرار بوده کس دیگری باشم؟ "، "آخر ما شنیده بودیم که دستگیرت کرده‌اند "
او در چنین اوضاع و احوالی مشغول کار روی رمان تازه‌اش بود. روزگار را با پسر کوچک و همسر جوانش می‌گذراند و در حیاط ویلایش در شهرک نویسندگان که دیوار به دیوار ویلای دوست صمیمی‌اش بوریس پاسترناک بود ،درختان میوه می‌کاشت. مهمانان به ویلایش می‌آمدند و پستچی روزنامه‌ها را برایش می‌آورد و او در روزنامه ها اعترافات تازه‌ترین "دشمنان خلق "را که نقاب از چهره‌هایشان کنار زده شده بود می‌خواند. برخی از آنها تا همین دیروز جزو دوستان صمیمی‌اش بودند. مکالمات با دوستان و اخبار و گزارش‌های روزنامه‌ها، مدام همان سوال همیشگی را در ذهنش تکرار می‌کرد:"واقعا خودتی؟عجب !هنوز دستگیرت نکرده‌اند؟"
دلایل به ظاهر موجهی هم برای دستگیری‌اش وجود داشت.او یکی از اولین نویسندگانی بود که زشتی و کراهت انقلاب اکتبر را نشان داده بود.او در ورای شعارهای انقلابی و راهپیمایی‌های میلیونی مردم، طوفان سبعانه‌ای را دیده بود که به زودی مردم و کشور را در می‌نوردید.انقلاب را به جانوری "به درندگی یک گرگ" تشبیه کرده بود که از بند رها شده و به جان مردم افتاده است. در کتاب هایش بلشویک‌ها همچون گله‌های گرگ در حال پرسه زدن هستند. "کت چرمی‌ها"،"آن بچه‌خوشگل‌های پیرهن چرمی‌پوش " مدام در حرکت بودند و هدفی جز کشتن و ویران کردن نداشتند.........................گزمه‌ها عاقبت دستگیرش کردند و به مسلخ بردند ،حالا دیگر کسی نمی‌پرسید: «عجب!هنوز دستگیرت نکرده‌اند؟»

🔦بخشی از کتاب« بایگانی ادبی پلیس مخفی»، نوشته ویتالی شنتالینسکی، ترجمه #بیژن_اشتری ،نشر ثالث.

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴درمانده یا شکننده؟
محمد حسین باقی/روزنامه نگار و مترجم
بخش اول
ایران در بحرانی ترین شرایط داخلی و خارجی خود در چهار دهه ی گذشته قرار دارد. این بار به راستی «مقطع حساس کنونی» است. نظام سیاسی مدام در حال «در جا زدن» و «روزمرگی» است و با هیولای «ناکارآمدی و فساد و هرز منابع» دست به گریبان است. البته که حکومت های مختلف (Government) «روبنای» مشکل هستند اما «زیربنا» بسی فراتر از حکومت هاست: چهل و اندی سال حکمرانی بدون تدبیر، بی کفایتی و چوب تاراج به دارایی کشور زدن است. آلوین استانفورد کوهن می نویسد وقتی نظام سیاسی پاسخی معقول به بحران دهد، نظام به «حالت تعادل» می رسد و وقتی نظام سیاسی عاجز از پاسخ باشد و تنها پاسخ بگیر و ببند و برخوردهای پلیسی باشد نظام دچار «بدکارکردی چند جانبه» می شود. این یعنی تلنبار و انباشت بحران ها. هر اقدام مثبتی به دلیل عدم همراهی جامعه به ضد خود تبدیل می شود و بحران می آفریند.
اکنون این پرسش مطرح است که آیا دولت در ایران «شکننده» (Fragile State) است یا «درمانده» (Failed State). مختصات این دو کدام است؟
بر اساس تعریفی از مارتین گریفیتس، به نظر می رسد ایران در آستانه ی شکنندگی قرار دارد یا عملا وارد وضعیت یک «دولت شکننده» شده باشد. گریفیتس می گوید:«دولت های شکننده از چندین جهت ناکارآمدند. از مشکلات مهم آن ها مشکل اقتصادی است؛ اقتصاد ملی منسجمی که قادر به حفظ سطح اولیه ی رفاه برای مردم باشد وجود ندارد. دومین مشکل دولت های شکننده مشکل سیاسی است و به نهادهای دولت و مشروعیت آن ها نزد مردم باز می گردد. دولت های شکننده، کارکردهایی از این دست را تنها تا اندازه ای محدود انجام می دهند یا اصلاً انجام نمی دهند: برقراری نظم و عدالت به معنای حاکمیت مؤثر قانون؛ و حفظ آزادی شخصی از جمله حقوق ابتدایی مدنی و سیاسی. نهادهای دولت، ضعیف و فاقد توانایی، صلاحیت و منابع هستند و قدرت هم غالبا در دست نخبگانی متمرکز است که از موقعیت خویش به سود خودشان بهره برداری می کنند».
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴درمانده یا شکننده؟
محمدحسین باقی/روزنامه نگار و مترجم
بخش دوم
در تعریف گریفیتس اما دولت درمانده به دولت هایی گفته می شود که ویژگی اصلی آنها جنگ داخلی است:«دولت درمانده بدین معنی است که دولت از جهات بسیار مهمی شکست خورده است. به جای حمایت از شهروندان، هرج و مرج و اغلب جنگ داخلی حکمفرماست. قانونی گذاشته نمی شود و نظم برقرار نمی گردد؛ اقتدار سیاسی مرکزی وجود ندارد و یا بسیار ناکاراست. در بسیاری موارد، نظام اقتصادی هم درمانده است و حتی قادر به تأمین ابتدایی ترین عناصر رفاه برای مردم نیست. سومالی، لیبریا، سیرالئون، کنگو (زئیر سابق)، آنگولا، رواندا، افغانستان و سودان نمونه های اخیری هستند که درماندگی دولت را به درجات و شکل های مختلف به نمایش می گذارند».
گریفیتس معتقد است:«عدم مشروعیت نخبگان دولت که با تکیه بر مناسبات حامی-پیرو خودشان را حفظ می کنند لزوم جلب متابعت مردم با تکیه بر زور را پیش می آورد؛ حکومت های فاقد مشروعیت چاره ای جز اتکای شدید به زور ندارند. این نیاز به قهر و اجبار، منجر به پاگرفتن شکل های آمرانه ی حکومت می شود و حاکمان به راحتی عرصه ی قدرت را به دیگران واگذار نمی کنند... دولت های شکننده به صدور چند فراورده ی اولیه یا ماده ی خام وابسته اند. این وضع سبب آسیب پذیری شدید اقتصاد در برابر نوسانات قیمت های بازار جهانی می شود...».

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴درمانده یا شکننده؟
محمد حسین باقی/روزنامه نگار و مترجم
بخش پایانی
بنابراین، بر اساس گفته های گریفیتس می توان گفت که «دولت شکننده» پیش زمینه ی تبدیل شدن به «دولت درمانده» است. وقتی دولتی درمانده (Failed State) شود زمینه برای درگیری های داخلی مهیا می شود. از آنجا که بحران های متعدد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، محیط زیستی در سپهر سیاسی ایران نمایان است و شواهد آن نیز (فساد سیستمی، ناکارآمدی فراگیر در تمام حوزه ها و تضاد میان نهادهای انتصابی با انتخابی) فراوان است، عدم مدیریت بحران ها و عدم پاسخ مناسب به آنها می تواند شرایط را بحرانی تر کرده و وضعیت از حالت شکنندگی به درماندگی سوق یابد. شاید بتوان مدعی شد که دولت در ایران در وضعیت «دولت شکننده» قرار گرفته و از پتانسیل تبدیل شدن به «دولت درمانده» برخوردار است
افزون بر این، در دولت های شکننده شرایط در صورتی بدتر می شود که نظام سیاسی عینک ایدئولوژی بر چشم داشته باشد و از صدر تا ذیل حاکمیت «ایدئولوژی زده» باشد. می توان این نظام ها را «دولت های شکننده¬ی ایدئولوژیک» نامید. وقتی یک گروه یا رژیمی خود را مدافع ایدئولوژی جا زند، قدرتش مطلق بوده و تنها «سمعا و طاعتا» می خواهد بشنود و غیر آن را بر نمی تابد.

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴گزینه درست برای نتانیاهو!

توماس فریدمن ستون نویس نیویورک تایمز

ایران اهداف آمریکا را در منطقه برای ایجاد ائتلافهای جدید غیر نظامی با هدف منزوی کردن خودش خوانده .است رهبر معظم ایران [آیت الله] علی خامنه ای گفته بود که کشورهای مسلمانی که روابط شان را با اسرائیل عادی سازی میکنند «روی اسب بازنده شرط میبندند.»

[آیت الله] خامنه ای همچنین پیش بینی کرده بود که اسرائیل به زودی نابود خواهد شد.
چه ایران دقیقاً میدانست حمله حماس چه زمانی اتفاق میافتد یا نه بدون تردید حمله حماس برای ایران ابزاری برای منزوی کردن اسرائیل و دیگر متحدان آمریکا از طریق وادار کردن اسرائیل به ایجاد تلفات در میان هزاران شهروند غیرنظامی با هدف نابودی شبکه زیرزمینی حماس بود. روایت وسیعتر، مانع تراشی در برابر عادی سازی روابط سعودی فلسطینی-اسرائیلی است. اما این ماجرا چگونه پایان می پذیرد؟ در طول ماه گذشته اسرائیل فواد شکر، فرمانده ارشد حزب الله را در ،بیروت، اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس را در تهران و محمد ضیف، رهبر نظامی حماس را در غزه ترور کرده است. همه این افراد در پی این بودند که همه نیروهایشان را وارد یک جنگ بی پایان کنند تا کشور یهودی» را از بین ببرند.

اما اسرائیل در گذشته هم نفر اول و دوم حماس را کشته است. مشکل اینجاست که حماس و حزب الله شبکه هستند آنگونه که جان آرکیلا استراتژیست شبکه و نویسنده کتاب «بیتسکریگ: چالش نوی جنگ سایبری به من آموزش داده است: «در یک شبکه، هر کسی نفر دوم محسوب میشود.» همیشه جانشینهای جدید پیدا میشوند که از اسلاف خود بدتر هستند.

تنها راه ممکن برای اینکه واقعاً بتوان حماس را به لحاظ سیاسی به حاشیه راند و ایران را به لحاظ منطقه ای منزوی ،کرد این است که اسرائیل قدرت جایگزین حاضر و ناظر را تقویت کند: تشکیلات خودگردان فلسطینی تشکیلات خودگردان توافقهای اسلو را پذیرفته است و به صورت روزمره برای توقف خشونتها در کرانه باختری با اسرائیل این واقعیت نیست چراکه میخواهد هر جایگزینی را برای حماس غیر مشروع جلوه دهد تا به جهان و اسرائیلی ها وانمود کند که هیچ شریکی برای صلح و راهکار دودولتی وجود ندارد.

نتانیاهو با چنین حرکتی در شطرنج منطقه، یعنی پذیرش تشکیلات خودگردان فلسطینی، میتواند ائتلاف آمریکا اسرائیل اعراب را تقویت کند سازوکار حکومتی در غزه ایجاد کند که اسرائیل را تهدید نمیکند و ایران و نیروهای نیابتی اش را به لحاظ نظامی و سیاسی منزوی کند که در نتیجه باعث می‌شود جنگ حماس فقط به هدر دادن پول و جان تبدیل شود. اما نتانیاهو برای چنین اقدامی ائتلاف دولتش را به خطر میاندازد چراکه شرکای افراطی او با هر توافقی با فلسطینیها مخالف هستند.

نتیجه اینکه من باور دارم در روزهای آغازین جنگ غزه، این مسائل مبهم ،بودند اما حالا دیگر کاملاً واضح شده اند. آنچه روشن نیست، این است که نتانیاهو چه خواهد کرد او منافع چه کسی را تامین میکند؟ منافع خودش منافع اسرائیل، منافع آمریکا یا منافع ایران؟ اگر نتانیاهو الان اقدام درست را انجام دهد، دست ایران از لحاظ سیاسی خالی میماند. ایران دیگر نخواهد توانست هدف اصلی اش برای سلطه بر جهان عرب را با پنهان شدن خودش و نیروهای نیابتیاش پشت آرمان فلسطینی پنهان کند.

ایران همواره آمادگی دارد که جان فلسطینی ها، لبنانیها یمنی،ها عراقیها و سوریه ای ها را «برای فلسطین به خطر بیاندازد در حالی که جان ایرانیان را اگر بتواند حفظ می.کند اشکی که توسط ایران و رهبران مذهبی اش برای فلسطین ریخته میشود کاملاً جعلی است و تنها پوششی برای اهداف امپریالیستی منطقه ای ایران است. نتانیاهو همین حالا میتواند پرده را از این بازی کنار بزند اما او باید منافع اسرائیل را نسبت به منافع خودش اولویت بدهد.
آیا این کار را خواهد کرد؟/هم میهن

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 هاآرتص: نتانیاهو از ترور هنیه در تهران برنامه داشت، یا احساسی عمل کرد؟

آلون پینکاس
🔹 روزنامه هاآرتص

حملات هدفمند این هفته در بیروت و تهران سه سوال اساسی رادر اذهان ایجاد می کند از جمله اینکه چه کسی از وقوع یک جنگ منطقه ای گسترده سودمی برد؟ صرف نظر از احساسات انسانی، انتقام جویی و خشم طبیعی، به طور کلی ترور نمی‌تواند یک استراتژی یا یک سیاست باشد. این اقدامات همچنین به ندرت می توانند عناصر بنیادین، پارامترها و دینامیسم یک درگیری را تغییر دهند.از منظر درگیری های فعلی، ترور شخصیت ها و فرماندهان اقداماتی تاکتیکی هستند و مثال های بسیار معدودی از آنها در تاریخ وجود دارند که حائز تبعات استراتژیک باشند، از جمله ترور آرشیدوک فرانز فردیناند، شاهزاده اتریشی در سال 1914 که موجب آغاز جنگ جهانی اول شد.
قبل از پرداختن به تردیدها، پرسش ها، ملاحظات یا تشکیک ها درباره میزان تاثیرگذاری واقعی و مقرون به صرفه بودن ترورهای هدفمند انجام شده توسط اسرائیل، یک هشدار صریح و بدون ابهام باید داده شود: اینکه ترور فواد شکرین، فرمانده ارشد حزب الله در بیروت و هدف قرار دادن اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس درتهران اقداماتی توجیه شده هستند. اما سوال اینجاست که آیا این اقدامات هوشمندانه بوده؟

هدف قرار دادن محمد دیف، فرمانده نظامی حماس در نوار غزه در ماه گذشته میلادی و در جریان جنگ یک مسئله است. کشتن شکر که از سوی ایالات متحده نیز به دلیل مشارکت در قتل صدها نظامی آمریکایی تحت تعقیب قرار داشت نیز، با توجه به آزار و اذیت های بی وقفه و شلیک موشک و پهپاد به اسرائیل در همان دسته بندی قرار می‌گیرد

اما ترور هنیه در تهران پس از مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید ایران داستانی به کلی جداگانه است. این اقدام ارتباطی به اجرای عدالت، انتقام‌گیری و یا تسویه حساب سیاسی ندارد. چنین اقدامی به معنای دامن زدن به یک افزایش تنش گسترده است. این منجر به دو توضیح احتمالی می شود: اینکه اسرائیل یک آنالیز ارزیابی ریسک جدی در این باره انجام نداده و بیشتر تحت تاثیر یک هیجان آنی بدون توجه به پیامدهای بعدی آن قرار داشته. یا برعکس، اسرائیل به شکل تعمدی در حال تحریک تنش هاست به این امید که رویارویی با ایران پای آمریکا را به این منازعه باز کند.
شدت و حدت و سرعت وقوع تحولات در خاورمیانه در طی 10 ماه اخیر چنان بالا بوده که در حالی که من در حال نگارش احتمال و پتانسیل افزایش تنش هستم، و یا در زمانی که شما این مقاله را می خوانید ممکن است منطقه در گرداب چنین تنش گسترده ای گرفتار شود.
▪️ترورهای انجام گرفته در این هفته سه سوال اساسی را مطرح می سازد:
 
اولا، چرا اسرائیل به جای به راه انداختن یک جنگ تمام عیار درغزه و فرو ریختن 907 کیلوگرم بمب، نابود کردن محلات و  قبل از اینکه یک توافق آزادی گروگان ها مذاکره شود این اقدامات را انجام نداد؟ اگر اسرائیل می تواند یک عملیات اطلاعاتی دقیق و بی عیب و نقص را در فاصله دو هزار کیلومتری از مرزهایش به انجام برساند، چرا باید ده ماه تمام غزه رابمباران نماید؟
 
ثانیا، با توجه به اینکه اسرائیل هیچ طرح یا چهارچوب سیاسی ای برای غزه در سر ندارد، از منظر تغییر موازنه و روند تحولات این اقدامات چه دستاوردی به دنبال داشته؟ 
 
ثالثا، آیا افزایش تنش اجتناب ناپذیر بوده و اسرائیل برای آن آمادگی دارد و می تواند از آن سود ببرد یا نه؟

بگذارید اندکی عمیق‌تر درباره دو ترور  اخیر در تهران و بیروت بیاندیشیم. چنین اقداماتی به چه اهداف احتمالی ای می توانند دست یابند و تبعات احتمالی آنها چیست؟ گزینه جایگزین این اقدام چه می توانست باشد؟
اسرائیل می توانست هنیه را در هر جایی در خاورمیانه ترور کند؛ اما عامدانه تصمیم گرفت که در جریان سفر وی به تهران برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید ایران این اقدام را مرتکب شود. این اقدام جسورانه نیست بلکه به معنای واقعی کلمه تحریک آمیز است.
اگر ایده اصلی نشان دادن نقاط ضعف ایران بود، ماموریت موفقیت آمیز بوده است. اما یک "اما" این وسط وجود دارد.اسرائیل چاره ای برای ایران جز اقدام تلافی جویانه باقی نگذاشته که دامنه چنین اقدامی نیز بر کسی آشکار نیست. اما با موکول کردن تصمیم افزایش تنش به ایران، اسرائیل همچنین "ابتکار عمل افزایش تنش" را به ایران واگذار کرده است. این حرکت می‌تواند خط مشی مشروع باشد مگر اینکه ایران چنین نگاهی نداشته باشد
اسرائیل دو موفقیت تاکتیکی داشته اما از نگاه تهران، اسرائیل در موقعیت استراتژیک نامناسبی قرار گرفته، توسط گروه های نیابتی ایران محاصره شده، با محکومیت جهانی مواجه گشته و بدون اینکه طرح ژئوپلتیکی داشته باشد در انزوا قرار گرفته است. در این زمینه ایران باید تصمیم بگیرد که آیا میتواند پس از یک اقدام انتقام جویانه تشدید تنش را مدیریت نماید یا...👇
🔹 لینک متن کامل مقاله
کانال مطالعات روابط بین الملل

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴ایران به اسرائیل اعلام جنگ داد!

نظام ایران از طریق متّحد خود که مجارستان است، اعلان جنگ را به دولت اسرائیل منتقل کرده است.

وزیر خارجه اسرائیل به طور رسمی اعلام کرد که اعلان جنگ را ایران از طریق وزیر خارجه مجارستان به اسرائیل اعلام کرده است!

افسوس که روسها ایران را به دوستی با دیکتاتور کثیفی مانند اوربان، وادار کردند.

@usgelections



T.me/bestdiplomacy
2024/09/23 07:33:25
Back to Top
HTML Embed Code: