Telegram Web Link
🔵🔴اجماع نخبگان تنها راهی برای پیشرفت کشور

✍️سعید یعقوبی /دانش آموخته علوم سیاسی      
👈   بخش اول

۱-  شرط بالندگی یک تمدن:

"دوره ی اوج ترقی هر تمدنی هنگامی است که مجموعه ای از افراد برجسته و بزرگ با هم پیدا می شوند."(حسین بشیریه، تاریخ اندیشه سیاسی در قرن بیستم، جلد ۲، ص ۳۶)

۲-طرق اجماع نخبگان

ساموئل هانتینگتون، متخصص شهیر علوم سیاسی ضمن تاکید بر "نقش و صورت‌بندی نیروهای سیاسیِ برخودار از قدرت به ویژه نخبگان حاکم، برای گذار از " گسیختگی ساختاری و ارزشی نخبگان " به " انسجام و همبستگی ساختاری و ارزشی نخبگان" دو راه را  پیشنهاد می کند:"۱-سازش نخبگان: فیصله دادن به اختلافات میان جناح های رقیب و ایجاد صلح و سازش و مصالحه بر سر مهم ترین وجوه اختلاف.ایجاد اجماع ارزشی میان آن ها است.  ۲-ائتلاف انتخاباتی: که طی آن گروه های مختلف به تعدیل مواضع خود می پردازند تا با یکدیگر در یک ائتلاف ، قدرت سیاسی را در دست بگیرند‌‌."


۳-نقش امنیت و نظم در پیشبرد اجماع و  تکوین جامعه بالغ:

"یا صاحبان قدرت می توانند ائتلاف مسلطی را شکل دهند و یا آن که بر سر تصاحب قدرت وارد نزاع می شوند.اگر صاحبان قدرت بتوانند ائتلافی شکل دهند و همه صاحبان قدرت را در قدرت رسمی سهیم سازند به نحوی که همه خواهان حفظ رژیم  حاکم شوند یکی از نقاط عطف سپری شده است و کشور به سمت بلوغ سیاسی و اقتصادی حرکت کرده است."(داگلاس نورث، در سایه خشونت، ترجمه محسن میردامادی و دیگران، ص ۱۳)

۴- تاثیر نهادهای با ثبات در قوام اجماع

ثمر بخشی اجماع نخبگان هنگامی حاصل می شود که نظام سیاسی از "درجه بالای نهادینگی" برخوردار باشد."هانتینگتون با تاکید بر اهمیت این مفهوم، بر ضرورت شکل گیری نهادهای جاافتاده، پایدار، پیچیده، مستقل و منسجم اصرار می ورزد تا بدین وسیله ضمن حفظ نظام سیاسی، نزاع های مختلف نیروهای اجتماعی- سیاسی جامعه  را سامان دهند و  آستانه تحمل و انطباق پذیری  نظام سیاسی را در مواجهه  با تقاضا ها و مطالبات سیل آسا و  ناگهانی به ورودی آن نظام افزایش دهند."(رک: برتران بدیع، توسعه سیاسی، ترجمه احمد نقیب زاده، صص ۸۸-۸۲)

۵-  اهمیت جایگاه ویژه  توسعه اجرایی در تعادل نظام سیاسی

برای جلوگیری از عدم تعادل نظام سیاسی که ناشی از ورودی های  آشوبساز به نظام بواسطه هجوم انبوه مطالبات شهروندان است، ارتقای توان انطباق پذیری نظام برای پاسخ‌گویی به تقاضاهای مدنی ضروری است و لذا نظام سیاسی بايستی به مکانیسم های تنظیم کننده بی اندیشد تا هم چنان از اعتماد و حمایت های شهروندان برخوردار باشد در این شرایط ، نظام سیاسی به جای " توسعه سیاسی" می بایست قابلیت های اجرایی خود را که از آن به عنوان " توسعه اجرایی" یاد می شود،  در دستور کار خود قرار دهد.در این راستا دنبال روی از ایده ی " دولت کوچک"، خطای استراتژیک  است، این الگوی  دولت قادر به پاسخ به مطالبات انبوه  نیست.تنها نظام سیاسی با توسعه اجرایی و افزایش قابلیت های خود می تواند u در  انجام ماموریت های خویش که همانا پاسخگویی به هجوم مطالبات سیل آسا به نظام  سیاسی است، توانمند باشد. و بر ثبات شکننده خود غلبه یابد.

۶- حفظ  نظم و امنیت  جاده صاف کن  اجماع  مستمر و نیل به جامعه بالغ

الگوبرداری از نهادهای جوامع پیشرفته بدون در نظر گرفتن " درجه بالای نهادینگی" مد نظر هانتینگتون و " توسعه اجرایی" مورد تاکید فوکویاما که شرحش خواهد گذشت، در هنگام مواجهه با انبوه تقاضاها و مطالبات در مواقع بحرانی منجر به فروپاشی نظام های سیاسی خواهد شد. در این ارتباط "داگلاس نورث، برنده نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳ جوامع  را به دو دسته تقسیم می کند:"جوامع با دسترسی محدود به حقوق مالکیت و قانون" و " جوامع با دسترسی همگانی به قانون" .توسعه را معمولاً  گذر از جامعه اول به جامعه نوع دوم تعریف کرده اند‌."(همان، ص۱۲) از نظر نورث جوامع محدود باید مراحل مختلفی را سپری کنند و آنگاه به جامعه نوع دوم دست بیابند.گذر از جامعه نوع اول به جامعه نوع دوم با انتقال نهادها( قوانین و مقررات، سازمان ها و موسسات) و تقلید از نوع دوم امکان پذیر نیست.الگو برداری از نهادهای جوامع دسترسی باز به فروپاشی نظم های درونی جوامع می انجامد و نه تنها  کمکی به این جوامع نمی کند، بلکه آن ها را در معرض خشونت فراگیر قرار می دهد." (همان)"در مقام ایجاب و ارائه توصیه های سیاستی نورث به جای الگو برداری از "جوامع باز" حرکت  از جامعه شکننده به جامعه بالغ را پیشنهاد می کند.معیار این دو جامعه (شکننده و بالغ) حفظ امنیت و پرهیز از آشوب و خشونت است.از نظر همین شاخص جوامع به شکننده و بالغ تقسیم می شوند.جامعه شکننده جامعه ای است که نظم و امنیت در آن شکننده است و بر عکسِ جامعه بالغ جامعه ای است که احتمال برهم خوردن نظم در آن اندک و منتفی شده است.
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴اجماع نخبگان تنها راهی برای پیشرفت کشور

سعید یعقوبی   
👈  بخش دوم و پایانی

  سیاست های اقتصادی و اجتماعی باید کمک کنند تا نظم و امنیت از حالت شکننده به وضعیت پایدار تحول یابند." (همان، صص۱۳-۱۲)

۷-تقدم توسعه اجرایی یا بوروکراسی  بر دموکراسی

فرانسیس فوکویاما، متخصص شهیر  اقتصاد سیاسی‌، " فرض محوری و اصل استاد خود، ساموئل هانتینگتون، را می پذیرد که تولید قدرت مقدم بر محدود کردن آن است.ناگفته پیداست که در اینجا تعارض میان  توسعه ی آمرانه و دموکراسی مدنظر قرار دارد، تعارضی که جامعه خود ما هم از سال ها پیش با آن درگیر است: آیا توسعه اقتدارآمیز اولویت دارد یا دموکراسی و محدود کردن قدرت دولت؟ ...فوکویاما می گوید اگر در دهه ی ۱۹۶۰ هانتینگتون می توانست از تقدم توسعه آمرانه بر دموکراسی سخن بگوید، امروز و در پی افزایش جذابیت دموکراسی در جهان طرح چنین ادعایی آسان نیست.در نتیجه تضاد میان تولید قدرت و محدود کردن آن بیشتر از گذشته تشدید شده و خود را نشان می دهد. به نظر فوکویاما میان سه عنصر دولت (تولید قدرت)، حکومت دموکراتیک ( انتخابات آزاد  و منصفانه) و حاکمیت قانون (محدود کردن قدرت دولت) همواره تنش و تعارض دیده می شود و برقراری تعادل میان آنها یکی از دشوارترین کارها در مملکت داری کنونی است.دولت برای اعمال اقتدار خود و انحصار به کارگیری خشونت و اجرای قوانین و مقررات سخت نیازمند تولید قدرت و به کارگیری آن است، در حالی که جامعه مدنی به صورت طبیعی از قدرتمندتر شدن بیش از  حد دولت و غیر قابل مهار بودن آن احساس نگرانی می کند.دولت برای اداره بهتر کشور  و اوضاع نیازمند داشتن برخی اختیارات و به دنبال محدود کردن آزادی های سیاسی و حتی اجتماعی است.اما جامعه، فعالان سیاسی، و روشنفکران منتقدِ محدود کردن آزادی های اساسی و حقوق شهروندان هستند....با این وجود فوکویاما دل در گرو توسعه آمرانه دارد و هنوز آن را مقدم بر دموکراسی و مهم تر از آن می داند! او می گوید اگر در کشوری دولت مدرن از نوع وبری آن (یعنی با یک بوروکراسی کارآمد) وجود نداشته باشد، ورود دموکراسی باعث رواج ویژه پروری و حامی پروری و به دنبال  آن فساد اداری می شود.به عبارت دیگر چون یک بوروکراسی قدرتمند غیر فاسد شکل نگرفته است، سیاسیون برای تحقق اهداف سیاسی  خود و کسب رای به راحتی منابع عمومی را در بین حامیانشان توزیع می کنند تا آرای آنها را  در انتخابات از آن سازند، و بدین گونه فساد اداری و حامی پروری دوش به دوش هم حرکت کرده، ظهور دولت مدرن را به تاخیر می اندازند." (فرانسیس فوکویاما، نظم و زوال سیاسی، ترجمه رحمن قهرمانپور، صص۸-۷)فوکویاما در بحث تقدم بوروکراسی بر دموکراسی کشور پروس/ آلمان را به عنوان نمونه اعلایی یادآور می شود و بر لزوم اصلاح نظام اداری و نظام قوانین و مقررات خدمات کشوری تاکید کرده و تقویت قدرت بوروکراتیک  را در خدمت دولت و به تعبیری سبب قوام دولت مدرن می داند‌.(رک: همان،ص۸)

۸-نتیجه ی اجماع نخبگان، تولید قدرت دولت و کاهش منازعات  خشونت آمیز اجتماعی

چنان که اشاره شد در صورتی که نخبگان به جای تضعیف یکدیگر به همبستگی ساختاری و ارزشی دست یافتند و موفق  به افزایش قدرت بوروکراتیک و نیل به دولت مدرن شدند، منازعات سیاسی و اجتماعی نیز محدود می شود.ناگفته نماند منازعات خشونت پرهیز که در پرتو حفظ امنیت و نظم جامعه در قالب تقویت جامعه مدنی صورت می گیرد، خود سطحی از همگرایی جامعه را ارتقا می بخشد." بیان علمی تر این مسئله  نظریه " منازعه" ژرژ زیمل آلمانی است.زیمل در کتاب خود زیر عنوان " منازعه" ؛ تعامل و منازعه را جز لاینفک نظام اجتماعی و عامل مهم جامعه پذیری بر می شمارد که نقطه مقابل بی تفاوتی است."(احمد نقیب زاده، " امنیت عمومی از منظر دولت"، ص ۲۶۳)آنچه که اکنون تاریخش در جهان  سپری شده، منازعات خشونت گرا است. هنگامی که توده های مردم احساساتی، هیجان زده و خشمناک بطور ناگهانی و همزمان در خیابان ها مطالباتِ انبوه شان را از نظام سیاسی می خواهند و آن نظام در آن شرایطِ ناامن و زوال نظم  که همراه با از گسیختگی ساختاری و ارزشیِ نخبگان حاکم شده است،  چگونه با وجود آن انبوه ورودی آشوبگر به سیستم، و بروز مساله اضافه بار و آنتروپی سیستم؛، به مطالبات توده ها پاسخ  و خود را با انطباق دهد؟ " تاریخ جوامع دستخوش دگرگونی گواه آنست که مقاومت مدنی اثر گذار است: منطق استراتژیکِ منازعات خشونت پرهیز موفق تر از مبارزات خشونت آمیز است و بیشتر به اهداف پایدار خود رسیده است." (کالین جی بِک، درباره انقلاب ها، ترجمه مهدی زیبایی و دیگران، صص۹۳-۹۴ )

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 درک افراد از سخنان ما یکسان نیست

🔦هر کس در محدوده توانایی ذهنی خود حرف ما را فهم می کند.

🔹فرض کنیم توانایی درک یک شخص را بتوان با یک عدد نشان داد و برای هر سخنی ،میزان تواناییِ معینی نیاز باشد.برای مثال شخص A توانایی درک ذهنی اش 10 باشد و شما سخن منطقی بگویید که برای درک آن میزان توانایی 20 نیاز باشد. در اینصورت اون تنها نیمی از مفهوم و دلایل سخن شما را درک می کند. اما شما تصور می کنید او نیز مثل خود شما تمام سخن منطقی را که گفته اید ، درک کرده یا توقع دارید به سادگی همانند شما اقناع شود.اما اینطور نیست.چون برای درک و اقناع او، نیاز است تمام سخن شما را فهم کند.


🔹همانطور که برتراند راسل میگفت: "برداشت نادان از چیزی که دانا می‌گوید هيچوقت نمی‌تواند درست باشد. چراکه نادان هر چیزی را که می‌شنود، به چیزی که بتواند بفهمد، تفسیر و ترجمه می‌کند."

🔹با توجه به این مساله ،دونکته را باید رعایت کرد: به آسانی با هر کسی وارد بحث نشویم ؛ به قول دیگری از راسل سعی نکنیم با یک صابون، ذغالی را سفید کنیم و یا اگر هم وارد گفتگو شدیم، تنها نکات ساده و بدیهی را در استدلال خود بکار ببریم که چندان نیازمند فهم عمیق نباشد.

🔹نکته دوم اینکه معمولا افراد ، سخن یکسان را به گونه های متفاوتی فهم و درک می کنند، یعنی ابتدا سخن را در ظرف ذهن خود می ریزند و به فرمی در می آورند که با ذهن و ضمیر خود سازگارتر است.


🔹به بیان تمثیلی ، هر حرفی ابتدا در اندازه ی ظرف اندیشه ی افراد قرار می گیرد و اضافی آن، اگر از فهم آنها فراتر باشد ، بیرون می ریزند. در مرحله دوم نیز همان سخن به شکل قالب ذهن افراد در می آید.


چنانچه شوپنهاور می گفت:
"هر کس در واقع آنچه را که با طبیعت او همگون است می فهمد و ارج می نهد. کسی که سطحی است چیزهای سطحی را می پسندد، کسی که عامی است چیزهای عوامانه را... کسی که ابله است مهملات را ...
هر کس بیش از هرچیز ، آثار و محصول خود را می پسندد که کاملا با او یکسان و هماهنگ است."

🔹اندیشمندان برای این معضل رهیافت و راه حل های متنوعی داده اند، اما بسیاری از آنها همچون خود شوپنهاور معتقد بوده اند که نباید با هرکسی وارد بحث شد، و گاهی باید از گفتگوی بی حاصل نیز پرهیز کرد .دکارت ،مور و فلاسفه تحلیلی تاکید را بر وضوح سخنان گذاشته اند . به شکلی که تا جای ممکن سخن واضح و متمایزی بکار رود که از سوءظن و برداشت های نابجا جلوگیری شود. اما به هر حال ما این نکات را مدنظر نداریم و اغلب فرض ما بر این است که سخن ما همانطور که برای خودمان سرراست یا قابل فهم است ، برای دیگری نیز به همین ترتیب درک می شود، حتی به جرأت می توان گفت که بسیاری از اندیشمندان نیز دچار این سهل انگاری ها شده و می شوند.

منبع: مدرسه علوم انسانی

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴تحلیل پدیده حاج سید اصغر حمال

مجتبی لشکربلوکی


دکتر نعمت الله فاضلی، جامعه شناس معاصر ماجرایی بسیار شنیدنی را تعریف می کند به نقل از استاد پاپلی یزدی از جلد دوم شازده حمام. اول این ماجرای جذاب را با هم بخوانیم و سپس تحلیل کنیم. قبلش خیلی شفاف بگویم که واژه حمال به هیچ وجه نباید ذهنیت منفی ایجاد کند. هر کاری شریف است از جمله باربری. بر شانه تمام باربران با شرافت با افتخار بوسه می زنم!
پاپلی یزدی در سال ۱۳۴۶ تصادفی اصغر حمال را در مشهد موقع گدایی می بیند و او را می شناسد. اصغر پیشتر در گاراژی در یزد باربری می کرد. پاپلی احوالش را می پرسد و ناهار مهمانش می کند و با هم دوست می شوند. زمان می گذرد و اصغر داستان زندگی اش را برای پاپلی می گوید.
اصغر برای زیارت به مشهد آمده و شبی کنار حرم نشسته و سرش را روی زانویش گذاشته بود. عابران به گمان این که گداست، جلوی پایش پول می گذاشتند. اصغر می بیند در زمان کمی ۵ تومن پول به او داده اند. همان شب دو ساعت دیگر سرش را به زانو می گذارد و ده تومن جمع می کند. پولی بسیار بیشتر از بار زدن یک کامیون.

اصغر حمالی را رها می کند و به گدایی می پردازد و روزی ۵۰ تومن گدایی می کند. مدتی بعد پاپلی، اصغر را در حال نزول دادن می بیند، در حالی که شالی سبز دارد و سید هم شده! پنج سال می گذرد و سید صاحب خانه ای بزرگ و مال و منال اشرافی می شود. همسرش را هم وارد دلالی می کند و او جهیزیه دخترش را از همین راه فراهم می سازد. حالا اصغر حمال مشهور شده به «حاج سید اصغر».
حاج سید اصغر حمال ساکن تهران می شود. سال ۶۷ پاپلی «حاج سید اصغر» که اکنون دیگر حمال نیست را در تهران مجدد می بیند که صاحب صرافی در خیابان فردوسی و کاخ و جلال و جبروت است.

فقط اصغر حمال نیست که درمی یابد با زحمت کشیدن نمی شود پولدار شد، اطراف ما پر است از «حاج سید اصغر حمال‌ها» که از راه گدایی، ربا، دلالی و زندگی رانتی و انگلی، گنج قارون دارند و سید سبز پوش هم شده اند.
حاج سید اصغر حمال ها همه جا هستند، حتی در دانشگاه ها. کم نیستند اعضای هیات علمی که بدون زحمت و صلاحیت و با دوشیدن دانشجویان استاد شده اند. در ادارات دولتی، صنایع و کارخانه جات و بانک ها هم مدیران زیادی می بینیم که همان اصغر حمال اند که از نردبان باندبازی و رانت بالا رفته اند. یکی از علل فلاکت ایران رشد این «طبقه انگل» است. دکتر نعمت الله فاضلی در دامه نوشته خود این پدیده را تحلیل می کند (رفرنس: کانال تلگرامی ایشان) اجازه می خواهم با اندکی تفاوت، تحلیل خودم را ارایه کنم.

🔦تحلیل و تجویز:
چرا جامعه ما حاج سید اصغرحمال پرور است؟ اگر از جواب های ساده بگذریم و کمی عمیق تر نگاه کنیم: پاداش ها، پیشران رفتار ما هستند. اگر رفتاری، پاداش دریافت کند؛ تقویت و تکثیر می شود و اگر رفتاری پاداش دریافت نکند یا در عوض با عقوبت روبرو شود تضعیف و محو می شود. (مثلا اگر آن روز اصغر حمال از گدایی پول خوبی دریافت نمی کرد آن رفتار ادامه پیدا نمی کرد). دقت کنید که وقتی می گوییم پاداش یا عقوبت شامل همه چیز می شود مالی، معنوی، روانی اعم از ثروت، شهرت، منزلت و ...

خب سوال این است که چه چیزی پاداش ها یا عقوبت ها (یا بازخورد مثبت و منفی) را رقم می زند. برخی از دانشمندان می گویند: نهادها. نهادها چه هستند؟ قواعد زندگی جمعی که توسط خود انسان در طول تاریخ ایجاد می شود و تعیین می کنند که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است. چه چیزی شدنی است و چه چیزی نشدنی است و هر کاری باید چگونه انجام شود. نهادها روی پاداش ها تاثیر می گذارند و پاداش ها روی انگیزه ما و انگیزه هم رفتار (عملکرد) ما را جهت می دهد. بگذارید نمونه موردی اصغر حمال را به خاطر کمبود جا صرفا با دو نهاد ساده تحلیل کنیم.

1) اگر صدقه فردی در ایران رواج نداشت و همه از طریق سازمان های تخصصی نیکوکاری مانند خیریه ها صدقه می دادند آیا امکان داشت که اصغر حمال به چنین درآمدی برسد؟ خیر. نهاد صدقه فردی به جای نیکوکاری/صدقه جمعی یک نهاد موثر در پاداش دهی به اصغرحمال هاست.

2) در برخی کشورها قاعده پولت را از کجا آورده ای حاکم است. یعنی حتی اگر شما بخواهی پول را به حساب شخصی خودت آن هم در بانکی که 20 سال است در آن حساب داری واریز کنی، و مبلغش بالاتر از یک حدی باشد باید مدرک بیاوری. همین نهاد ساده باعث می شود که امکان شکل گیری طبقه انگل کمتر و پرهزینه تر شود.


شکل گیری طبقه انگل (مدیران دولتی که با باندبازی پست می گیرند، کاسبانی که با رانت و رشوه رشد می کنند و ...) ناشی از نهادهایی است که خودمان طراحی کرده ایم. اگر می خواهیم جامعه ای بدون انگل داشته باشیم، باید نهادهای توسعه ای ایجاد کنیم و جایگزین نهادهای غارتگر کنیم، بدون نهادهای درست آدم های خوب و زحمت کش هم «حاج سید اصغر» می شوند.

T.me/bestdiplomacy
Forwarded from نواندیش
تلاش‌های پشت پردهٔ اوباما برای کناره‌گیری بایدن از انتخابات

🔹برخی رسانه‌های آمریکا گزارش داده‌اند اوباما، رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده در حال تلاش برای مجاب‌کردن بایدن برای کناره‌گیری از رقابت‌ انتخاباتی است.

🔹فا‌کس‌نیوز گزارش داد اوباما تاکنون در خصوص گزارش‌های متعدد رسانه‌های آمریکایی در این‌باره سکوت اختیار کرده است.

🔹رسانه‌های آمریکا از جمله پولیتیکو پنجشنبه گزارش داده‌اند که اوباما از مقالهٔ انتقادی سنگین جورج کلونی که در آن از بایدن خواسته شده بود از کارزار انتخاباتی‌اش انصراف دهد حمایت کرده است.

🔹در گزارش پولیتیکو آمده: «با آنکه اوباما به کلونی درباره حرف‌هایی که در آن مقاله زده مشورت نداد و یا او را به نوشتن این مقاله تشویق نکرد اما مخالفتی هم با آن نداشت».

🔹شبکهٔ ام‌اس‌ان‌بی‌سی پا را یک گام فراتر گذاشت و گفت که اوباما، پشت‌ پرده در حال هدایت تلاش‌ها در میان دموکرات‌ها برای مجاب کردن بایدن به کناره‌گیری است. /فارس

@Noandishnews
🔵🔴لشکریان #سندرز به میدان آمدند

برنی #سندرز دید که همه در نیویورک‌تایمز مطلب علیه #بایدن منتشر کردند و وارد میدان شد!

مقاله مفصّل و داغ سندرز به طور رسمی برای حمایت از #بایدن و تشریح دستاوردهای او و ضرورت حمایت از او منتشر شده است.

او به اختلاف نظرش با #بایدن در زمینه‌هایی خاص، بخصوص بحران غزّه اشاره کرده و از سوی دیگر، به تفصیل و با جزئیات، دستاوردهای او را فهرست کرده است.

سندرز با اشاره به موضوع و معمّای سنّ و سال #بایدن، آن را موضوعی ثانوی دانسته است.

@usgelections



T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 انسان سگی، نهایت آنچه ایدئولوژی خلق کرد

هیچ ایدئولوژی‌ای موفق به خلق"انسان نوین" نشده است در این تصویر لنین را می‌بینید که چگونه از انسان پرولتری نوینی که خلق کرده دچار درماندگی شده است.و به گمانم هیچ نویسنده‌ای به اندازه میخائیل بولگاکف در طرح این موضوع موفق نبوده است.بولگاکف هشت سال پس از پیروزی انقلاب اکتبر در رمان کوتاه "دل سگ"،فانتزی درخشانی درباره یک آزمایش علمی و پزشکی ارائه می‌کند.طی این آزمایش اعضای بدن یک مرد مرده به یک سگ پیوند زده می‌شود و در نتیجه این عمل «یک انسان پرولتری نوین » اما نفرت انگیز خلق می‌شود که واجد تمایلات جنایتکارانه است؛موجودی که به طرز گنگ و مغشوشی خود را وقف کمونیسم کرده و ضمنا علاقه علاج ناپذیری هم به تعقیب گربه‌ها و انواع کارهای شنیع دارد.این اثر هجو آمیز که از برخی جهات داستان قدیمی هیولای فرانکشتاین مری شلی را تداعی می‌کند،درباره رد این ادعای ایدئولوژی مارکسیستی است که کمونیسم نوع نوینی از انسان را خلق خواهد کرد. واقعیتش را بخواهید هیچ ایدئولوژی‌ای قادر به خلق هیچ انسان نوینی نیست و هر کسی در این جهت کوشید ماحصل کارش به فاجعه ختم شد.بالشویک استالینی ،فاشیست هیتلری، و بنیادگرای مذهبی نمونه‌هایی از این انسان‌های سگی هستند(ضمن احترام به سگ های عزیز و عذرخواهی از ایشان به خاطر این تمثیل.)

بیژن اشتری/مترجم و نویسنده

T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥لحظه تیراندازی به سمت ترامپ

🔦ترامپ در جمع طرفدارانش در باتلر پنسیلوانیا سخنرانی می‌کرد.

@Entekhab_ir

@bestdiplomacy
♦️تکمیلی
🔦سی‌ان‌ان: ماموران سرویس مخفی، دونالد ترامپ را پس از این‌که در یک تجمع در باتلر پنسیلوانیا به زمین افتاد، به سرعت از روی صحنه خارج کردند.

🔹پیش از افتادن ترامپ، صدای انفجارهای بلندی شنیده شد. ماموران به او کمک کردند تا بایستد.

🔹بر روی صورت ترامپ خون دیده می‌شد. ترامپ رو به جمعیت حاضر در محل فریاد می‌زد و مشت خود را بالا برد.

@Entekhab_ir

T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴 افشاگری طیب‌نیا در رابطه نقش جلیلی در به تصویب نرسیدن FATF

🔹جلیلی بنا به دلایلی نامشخص حاضر نبود FATF در دوران ریاست‌جمهوری روحانی و وزارت من (طیب‌نیا) انجام شود
🔹ما از برنامه‌های اقدام اف‌ای‌تی‌اف ۳۹ مورد را اجرا کردیم و تنها دو مورد را اجرا نکردیم
🔹یکی از مواردی که اجازه اجرای آن داده نشد، عدم الحاق به کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمان‌یافته پالرمو بود
🔹جلیلی در دوران ریاستش موافق اجرای FATF بود اما مشخص نیست چرا اکنون مانع اجرای آن می‌شود
🔹ما تلاش می‌کنیم از لیست سیاه خارج شویم و تحریم‌های ظالمانه را لغو کنیم
🔹همه تخم‌مرغ‌ها را در یک سبد نمی‌چینیم. در دوران وزارت من و پیش از تصویب برجام، تورم کشور را نزولی کردیم/خبرهای فوری مهم

@bestdiplomacy
...در این چند روزه که المپیاد سیدنی به راه بود، توانستیم «ژیمناستیک» پسران و دختران را از تلویزیون تماشا کنیم. هیچ وصف دیگری نمی‌توانم بیابم جز آنکه آن را «نبوغِ تن» بخوانم. اینکه اندام آدمی بتواند به این درجه از توانمندی، هوشیاری و سیّالیّت برسد، ما را به این اعتراف وامی‌دارد که "معجزه" تنها از آنِ مغز نیست، از آنِ بدن هم می‌تواند بود. جسمِ خاکی که آن همه مورد تحقیر عارفان بوده، خود را در اوجِ شاهکارِ آفرینش نمود می‌دهد، گویی موسیقی در ماهیچه‌ها منجمد گردیده و بدن به فرمانروایی رسیده. معلّق‌ها، جهیدن‌ها، در نرمیِ گربه‌وَش و سرعتی که چشم را خیره می‌کند، یادآورِ انسانِ اوّلیّه می‌گردد که می‌بایست غذای خود را در آویزش به شاخه‌های درخت به دست آورد. در این حالت، هوش از مغز به تن انتقال می‌یابد و در آن پخش می‌شود، گویی سراپا شعر است و جوهر.
بدن در سرشارترین امکانِ خود به جلوه می‌آید تا در موزونیّت و تَردستیِ هوش‌رُبایش بنماید که بشر تا چه اندازه می‌تواند محدودیّتِ جسمانیِ خود را در هم بشکند. طیّ این چند لحظه، دیگر زمین فروکشنده نیست، چاره‌گریِ اندامِ انسان، آن را به خضوع واداشته است. سعدی می‌گفت «تن آدمی شریف است به جان آدمیّت»، ولی اگر بود و می‌دید معترف می‌شد که در لحظه‌های خاص، تن، آیینه‌ی بلورینِ جان می‌شود.
تن جان می‌شود و جان، تن. «تن ز جان و جان ز تن مستور نیست»(مولوی).
کسی که توانسته است تنِ خود را اینگونه زخّار بکند، آیا نباید از نوعی اشراقِ درونی نیز بهره داشته باشد؟ چرا.
اینکه این دخترها و پسرها قبل از اجرا، چند لحظه در تأمّل و تمرکز فرو می‌روند، چنانکه گویی دعا می‌خوانند، برای فراخواندنِ این اشراق است. آنچه اینان می‌کنند، تجسّمِ «تمدّن» است، زیرا از اراده‌ی سرشار و نیمرخِ روشنِ هستی فرمان می‌گیرد، کوششِ انسان است به بَر شدن، پیش رفتن، و دیواره‌ی ناممکن را شکافتن.
رقص و شکار جزو نخستین کارکردهای بشر بر روی خاک بوده. در آنچه اینان می‌کنند، چالاکیِ شکارگری و موزونیّتِ رقص، همراه با تاریخِ چندین هزار ساله‌ی پویشِ بشری، در برابر چشم می‌نشیند.
به یاد شعر "بهار" افتادم، به نامِ «بهار در باکو»:
دخترانی همه بر لاله فروهشته کمند
پسرانی همه بر سرو نشانیده قمر
دختران سرو قد و لاله‌رُخ و سیم‌اندام
پسران شیردل و تهمتن و کُند آور.

و این بیت هم از سعدی، تنها در حقّ دختران:
«این که تو داری قیامت است نه قامت
  وین نه تبسّم که معجز است و کرامت».

      تابستان (۱۳۷۹)

                     #بازتاب‌ها

روانشاد دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴مهاجران پولدار
ثروتمندان جهان در سال 2024 برای مهاجرت کدام کشور را انتخاب می‌کنند؟

🔺چرا جذب میلیاردرها مهم است؟
بر اساس گزارش مهاجرت هنلی، 20درصد از ثروتمندان مهاجر، کارآفرین هستند. در نتیجه، کشورهای مقصد مهاجرت، مزایای ارزشمندی مانند ایجاد شغل و سرمایه‌گذاری را کسب می‌کنند.

🔺پیش‌بینی می‌شود که حدود 128هزار نفر از میلیاردرهای جهان در سال 2024 به کشور جدیدی مهاجرت کنند و امارات و آمریکا در صدر فهرست مقاصد قرار دارند.

🔺عدم اطمینان در مسیر اقتصادی چین و تنش‌های ژئوپولیتیکی باعث شده میلیاردرها این کشور را ترک کنند. چین در سال گذشته شاهد بزرگ‌ترین خروج ثروتمندان جهان بود و انتظار می‌رود که در سال 2024 شاهد خروج 15,200 نفر باشد.

🔦#تجارت_فردا

@bestdiplomacy
🔵🔴رابطه افزایش «مرگ های از سر ناامیدی» با دستمزد کم و شغل بی کیفیت/ بازارگرایی در ایران با رانت و فساد پیوند دارد

🗣فرشاد مومنی، اقتصاددان:

🔹️به جای فهم ریشه خودکشی‌ها، انتشار داده‌ها را متوقف می‌کنند!

🔹️ اگر جامعه سالم می‌خواهید، بودجه دستگاه‌های موعظه‌کننده را افزایش ندهید، بلکه فکری برای اشتغال باکیفیت و مولد و فناورانه بکنید.

🔹️در این شرایط هرچه موعظه کنید، بیشتر نفرت انگیزی می‌کنید؛ چرا که نمی‌توانید گرهی باز کنید. سپردن امور به بازار بدون فراهم کردن زمینه‌ها، به معنای حاکم کردن قانون جنگل است.

🔹️بازارگرایی در ایران با رانت و فساد پیوند دارد و صاحبان شرافتمند کار و سرمایه هر دو به اسارت رباخورها و دلال‌ها و وارداتچی‌ها درآمده‌اند و از این طریق کمر این کشور شکسته است./ جماران
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴آیا سوء قصد به جان ترامپ پیروزی او در انتخابات پیش‌روی آمریکا را تضمین کرد؟

🔹ارزیابی‌های تحلیلگران حاکی از آن است که پس از تلاش آشکار روز شنبه برای ترور دونالد ترامپ که منجر به زخمی شدن او شد، احتمال پیروزی او در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۴ بسیار بیشتر شده است.

🔹شرکت «ویلیام هیل» مستقر در بریتانیا نیز اعلام کرده است که اگرچه تا روز شنبه قبل از سوءقصد، شانس ترامپ برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ میلادی ۶۵.۲ درصد بود، اما احتمال پیروزی او پس از این تیراندازی به ۷۳.۳ درصد افزایش یافت.

🔹حادثه تیراندازی به ترامپ در آستانه برگزاری کنوانسیون ملی جمهوری خواهان روی داد؛ به این ترتیب نامزدی او در زمانی بطور رسمی از سوی این حزب تایید خواهد شد که ترامپ به معنای واقعی کلمه از مرگ نجات یافته است./یورونیوز
T.me/bestdiplomacy
‌‌🔵🔴 هویت ایرانی؛ از سوگ سیاوش تا تعزیت عاشورا

برگزاری باشکوه سالروزِ رویدادهای تاریخی و فرهنگی هم در جوامعِ پیشامدرن و هم در دوران جدید از ابزارهای عمده برای تداوم و زنده نگاه داشتنِ خاطراتِ جمعی یا هویت قومی و ملی پیشامدرن در گذشته و هویت ملی در دوره‌ی جدید بوده است. در ایران، برگزاری نوروز باستانی و مراسم دهه‌ی عاشورا، که هر دو از تقدسِ خاصی برای ایرانیان شیعه برخوردارند، ملاتِ عمده‌ی هویت ایرانی شیعه یا، به زبان دیگر، دو ستون اصلی آن را تشکیل می‌دهند. ظاهراً مراسم دهه‌ی عاشورا، که به طور رسمی و علنی به فرمان معزالدوله‌ی دیلمی بویه‌ای در سال ۳۵۲ ق. در بغداد آغاز شده بود، با نشیب و فرازهایی تا دوره‌ی صفوی ادامه یافته و همراه با مراسم عید نوروز، که برای آن احادیثی پرداخته شده بود، به منزله‌ی پراهمیت‌ترین مراسمِ سالانه‌ی ایرانی شیعی نهادینه شده و تا به امروز تداوم یافته است.

البته در آن زمان در بغداد دو جشنِ ایرانی پراهمیتِ نوروز و مهرگان برپا می‌شد. هنگامی که در سال ۳۹۸ ق.، عاشورا و مهرگان در یک روز همزمان شدند، به فرمانِ شاهنشاه بویه‌ای ابتدا مراسم عاشورا را برگزار کردند و روز بعد جشن‌های مهرگان را؛ در زمان شاه عباس که نوروز و عاشورا در سال ۱۰۲۱ ق. همزمان شدند، او هم رویه‌ی آل‌بویه را به کار بست.

تعزیه‌ی شهادتِ شاه شهیدان امام حسین (ع) از بسیاری جاری شباهت به سوگ سیاوش داشت که سالروز آن در دوران پیش از اسلام برگزار می‌شد و اشاره به آن در آثار گوناگون نظم و نثر فارسی دیده می‌شود. سوگ سیاوش چنان ریشه در اسطوره‌های پیش از اسلام داشت که تا اوایل دوران اسلامی نیز در سغد و خوارزم برگزار می‌شد. چنان که در تاریخ بخارا آمده است:
"و اهل بخارا را بر کشتن سیاوش سرودهای عجب است و مطربان آن .. سرودها را کین سیاوش گویند. و محمد بن جعفر گوید که از این - تاریخ سه هزار سال است و الله اعلم.

شاهرخ مسکوب در تحلیل ماندنی خود از سوگ سیاوش می‌گوید: «حتی هنوز در پاره‌ای از گوشه‌های دور، سیاوش شهید کامل و سرنوشت او نشان ظلمی است که انسان عرصه‌ی آن است». آن‌گاه به نقل قول از صادق هدایت می‌گوید: «در مراسم سوگواری نیز در کوهکیلویه زن‌هایی هستند که تصنیف‌های خیلی قدیمی را با آهنگ غم‌ناکی به مناسبت مجلس عزا می‌خوانند و ندبه و مویه می‌کنند. این عمل را سوسيوش (سوگ سیاوش) می‌نامند» (نوشته‌های پراکنده هدایت، با مقدمه حسن قائمیان، امیرکبیر). سوگ سیاوش که در عهد اساطیری تاریخ سنتی ایران در اواخر عهد ساسانی در خدای‌نامک‌ها تدوین شده و به ثبت رسیده بود، در دست پرتوانِ فردوسی در شاهنامه، حماسه‌ای جاودانه شد.

به نوشته‌ی شاهرخ مسکوب:
سلسله‌ی سیاوشان تاریخ در سرودهای یارسان، که اهل حق بدان‌ها پایبندند، و روح عالی قلندر از هابیل به جمشید و از وی به ایرج و یحیی و سیاوش و امام حسین در گردش آمده است. آنان برگزیدگان و پاکان و مظلومان تاریخ‌اند. گردش روح شهیدان بزرگ تاریخ، که سالار شهیدان حسین (ع) بر تارک آنان می‌درخشد، نشانه‌ی تداوم تاریخی شهادت در هر دوره‌ی تاریخی است، چنان که گویی زمین هیچ‌گاه از شهید خالی نیست. در تشیعِ ایران، سیاوش، که اسطوره‌ای بود، جای خود را به شهید کربلا، که وجود تاریخی داشت واگذاشت و بدین‌گونه تعزیه، جای سوگ سیاوش را گرفت. در واقع شباهت‌های دو مراسم ممکن است تا حدی گسترده محبوبیتِ عاشورا را در میان ایرانیان تبیین کند؛ همان‌طور که احسان یارشاطر در مقایسه‌ی خود از دو مراسم نتیجه می‌گیرد: «شهادت امام حسین (ع) و اهل بیت او یک زمینه‌ی واقعی در سنت ایرانی پیدا کرد تا به یک نمایش سوگواری الهام‌دهنده و سنجیده تبدیل شود. این مراسم، وارثِ ویژگی عمده‌ی مراسمِ بسیار کهنی بود که ریشه‌های عمیقی در روح ایرانی داشت»./ایران دل

🔴 منبع:
هویت ایرانی، احمد اشرف (دو مقال از جراردو نیولی و شاپور شهبازی)، ترجمه دکتر حمید احمدی، نشر نی

نقل قول از مسکوب: سوگ سیاوش در مرگ و رستاخیز تهران، نشر خوارزمی

نقل قول از احسان یارشاطر:
Yarshater, Ehsan, "Ta'zia and Pre-Islamic Mourning Rics in Iran", in Peter Chelkowski..
ed., Ta'sieh Ritual and Drama in Iran, New York: New York University Press, New York University Studies in Near East Civilization, Number 7, 1979), pp. 88.94.


T.me/bestdiplomacy
از نامدارانِ تاریخ که بگذریم هزاران کس بودند که حتّی نامی از آنان برجای نمانده، مردانی که به مشقّت و گُم‌نامی در کنجِ عُزلتِ خود، یا به دربه‌دری، یا در سیاه‌چال‌ها عمر به پایان بردند، لیکن در برابرِ ناروائی‌ها زانو خم نکردند.
در تاریخِ هر کشورِ بزرگی فراوانند از این «شکست خوردگانِ فیروزمند».
هیچ روزگاری از این مردمان تهی نیست، مردانِ تنهارو و سرسخت، به منزل نرسیده، کام نیافته، که خوشبختی‌ها و بلند پروازی‌ها و تن پروری‌های دیگران را به چشمِ تحقیر می‌نگرند و درونِ خود را از شعله‌ای مرموز و ناگفتنی روشن می‌دارند.
از بزرگانِ واقعیِ هر قوم که بگذریم به لطفِ این گم‌نامان است که زیبایی‌های روحِ انسانیّت زنده می‌ماند و از دورانی به دورانِ دیگر انتقال می‌یابد.
کسانی که از دایره‌ی خور و خواب، پای فراتر نمی‌نهند، یا از فرطِ درماندگی بر مقام تکیه می‌کنند و در پول سعادت می‌جویند، هیچ‌گاه به این موهبت نمی‌رسند که دریابند با گردنِ افراخته و دلِ باروَر زندگی کردن چه لذّتی دارد.

            #ایران_را_از_یاد_نبریم
     (مقاله‌ی فیروزیِ شکست خوردگان)

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی‌ نُدوشن

@bestdiplomacy
🔵🔴توهم توطئه: از قالیباف تا پزشکیان

دکتر اسفندیار خدایی

🔹 خودشون شاه رو بردن و خمینی رو آوردن، هر وقت هم بخوان بساط جمهوری اسلامی رو جمع می‌کنن. تا اونا نخوان، هیچی نمیشه.
🔹 خیالتون راحت! قالیباف رئیس‌جمهوره و از قبل تعیین شده، از بالا اونو میخوان. انتخابات فقط تشریفاته.
🔹 شک نکنید نظام تصمیم گرفته که جلیلی رئیس‌جمهور بشه، اصلاً خودشون آوردنش مرحله دوم، رای مردم مهم نیست.
🔹 از اول معلوم بود که برنامه‌شون پزشکیانه، همه این انتخابات یه فیلم بود.
🔹 ترور فلان سردار و سقوط هواپیمای فلان سیاستمدار هم کار خودشونه.
🔹 صدا و سیما: تیراندازی اخیر به ترامپ که از دو میلیمتری جمجمه‌ش رد شد، ساختگی و کار خودش بود!
🔹 حوزه علمیه قم رو انگلیسی‌ها تاسیس کردند. همه چیز جمهوری اسلامی دست روس و انگلیسه. کارگردان اصلی اونان که پشت پرده تصمیم می‌گیرن. اونا دستور میدن کی بیاد، کی بره، کی بمیره، کی نمیره. اینا بدون اجازه اونا، آب هم نمیخورن.
🔹 شک نکنید که حملات یازده سپتامبر کار خودشون بود. از قبل برنامه داشتن.
🔹 اوایل که کرونا در چین پیدا شد، با قاطعیت می‌گفتند: ویروس کرونا کار آمریکاست تا چین رو از پای دراره. اما وقتی‌که تلفات کرونا در آمریکا و اروپا به اوج رسید، می‌گفتند: دیدید چطور چین با یه ویروس پدر آمریکا رو درآورد؟
کرونا قطعاً یه توطئه بود.

ادعاهای بالا درست هستند یا غلط؟ نمی‌دونم، شما هم خودتون رو اذیت نکنید! مهم نیست که اینها درستن یا غلط.
مهم روش استدلال و طرز تفکری است که به سرعت و قاطعیت به نتایج ساده و عوام‌پسند بالا می‌رسه و با کمترین زحمت، علل و عوامل اصلی رو به حاشیه می‌بره و دفن می‌کنه. در علوم انسانی نظریه دادن و ادعا کردن کار سختی نیست و همیشه شواهدی برای هر تئوری می‌توان یافت، اما اثبات نادرستی و رد یک نظریه، بسیار دشوار و وقت‌گیره. انداختن یک سنگ داخل چاه، کار سختی نیست اما بیرون آوردنش کار حضرت فیله.

توهم توطئه، بیماری جدیدی نیست. همیشه کسانی هستن که همه چیز رو با عینک بدبینی و توطئه می‌بینن. اما وقتی که جمعیت زیادی از نخبگان و مردم مبتلا بشن، این اختلال تبدیل به یک بیماری خطرناک اجتماعی میشه. مردم همه چیز را به چشم توطئه از پیش تعیین شده می‌بینن و نقش خود در تحولات جامعه رو انکار می‌کنن و قدرت حاکم یا قدرتهای بیگانه نامرئی را در جایگاه خدا تصور می‌کنن. بقول خلیل ملکی، توهم شکست ناپذیری انگلستان، مهمترین سلاح انگلیسی‌هاست. توهم توطئه بهترین راه تسلیم و انفعال مردم است و قدرت اندیشدن، کنشگری برای ایجاد تغییر و مسئولیت‌پذیری را از آدمها سلب می‌کنه.

توهم توطئه فقط منحصر به ما ایرانی‌ها نیست. در جوامعی که قرن‌ها مردم نقشی در تعیین سرنوشت خود نداشته‌اند و همه چیز در دست قدرت حاکم  بوده، طبیعی است که جامعه دچار سرخوردگی و خودتحقیری بشه. حال اگر این استبداد داخلی با استعمار خارجی آمیخته بشه و مردم شاهد شکستهای مکرر کشورشون از ابرقدرتهای خارجی و دخالت بیگانگان در زندگی خود باشند، این بیماری تشدید و بازار توهم توطئه گرمتر می‌شه و آهک تبدیل به ساروج میشه.

مردم مبتلا به توهم توطئه، اراده خود را هیچ می‌پندارند و همه چیز را به قدرت حاکم و قدرتهای افسانه‌ای بیگانه نسبت می‌دن. لذا اگر روزگاری به این مردم میدان داده بشه و پاس گل رو جلوی پای خود ببینند، بجای شوت کردن به دروازه حریف، توپ را رها و بازی رو به رقیب واگذار می‌کنند چون اطمینان دارند که حتماً نقشه‌ای در کار است وگرنه مردم هیچ‌کاره‌اند، پس بهتر است دخالت نکنن. ایرانیان بیش از سایر جوامع دنیا هدف بمباران نومیدی و تبلیغات منفی رسانه‌های مختلف و ابتلا به توهم توطئه قرار دارند.

حکومت نقش اساسی در پاسداشت حق تعیین سرنوشت و پرورش آزادگی و عزت‌نفس مردم داره. فرق است میان حکومتی که مانع نقش‌آفرینی مردم میشه و صلاح خود را در تحقیر مردم و پایمال نمودن عزت‌نفس و ایمان و آزادگی آنها بدونه؛ یا حکومتی که به مردم اعتماد کنه و صلاح خود را در رشد و پرورش آزادگی و عزت نفس و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود بدونه.

  مردمی که هم از جانب حکومت تحقیر بشن و هم اراده بیگانگان را بر سرنوشت خود حاکم بدونن به درجه‌ای از حقارت، گیجی، نومیدی و افسردگی می‌رسند که خود رو هیچ‌کاره می‌دونن و بجای توجه به عوامل اصلی خوشبختی و بدبختی، همه چیز را به قدرت حاکم و قدرتهای موهوم بیگانه واگذار می‌کنند و تسلیم حوادث میشن. چنان مردمی نباید منتظر وقوع معجزه خوشبختی و رفاه و استقلال و آزادی باشند.

توهم توطئه امکان کنشگری و نقش‌آفرینی را از مردم سلب می‌کنه و قدرت جامعه را به انحطاط می‌بره. توهم توطئه فقط یک بیراهه نیست که مانع کشف حقیقت بشه، بلکه ویروسیه که انگیزه حرکت و تفکر را از مردم سلب می‌کنه تا تسلیم حوادث بشن و قدر فرصتها رو ندونن.
◽️ ظهر عاشورا، ۲۶ تیر ۱۴۰۳
@EsfandiarKhodaee

T.me/bestdiplomacy
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ ‍ ‍ امر سنّت؛ فرهنگ عاشورایی و هویت ایرانی

✍️ رضا کدخدازاده

🔸«امر سنّت» به طور اعم و آئین‌های سنتیِ جمعی به طور اخص بسیار مهمند؛ چون بار اصلی انتقال «آگاهی ملّی» بر دوش آنهاست. به ویژه آنهایی که مشمول چند سده تداوم شده‌اند و عملاً به بخشی از هویت ملّی و فراتر از آن، به عاملی برای تداوم هویت ملّی تبدیل شده‌اند. آیین‌های سنّتی نه تنها به نگهداری و انتقال تاریخ، باورها، ارزش‌ها و فرهنگ ملّی به نسل‌های پی‌درپی کمک می‌کند، بلکه در آن واحد، همبستگی ملّی و همدلی جامعه را نیز ارتقا می‌دهد. در واقع این همان چیزی است که امیل دورکیم از آن به عنوان «کارکرد سنّت» یاد کرده است. وقتی از این منظر به سنّت می‌نگریم، دیگر کاری به این نداریم که یک مولفۀ سنّت -مثلاً یک آیین مذهبی- چه قدر با «امر واقع» سر و کار دارد؛ بلکه صرفاً با این مهم کار داریم که چه قدر در انسجام اجتماعی و تداوم و تقویت هویت ملّی دارای کارکرد است.

🔸باری، امر سنّت به قدری مهم است که به قول زنده‌یاد دکتر سید جواد طباطبایی، این امر، عامل «آگاهی» انسان ایرانی است و بدون توجه و تامل دربارۀ سنّت، حتی اندیشیدن نیز امکان‌پذیر نیست. در نتیجه به نظر من، «مای ایرانی» وظیفه داریم فارغ از پسند و ناپسندهای شخصی، سنّت‌هایمان را -چه آنهایی که ذیل حوزۀ نوروز و چه آنهایی که ذیل حوزۀ عاشورا قرار دارند- به نسل‌های بعد انتقال دهیم. نسل بعد خودش آنها را به محک عقل و اخلاق خواهد زد و یا آنها را پیرایش می‌کند یا به کل کنار می‌گذارد که دومی تقریباً بعید است. دست‌کم من آرزو می‌کنم هیچ‌گاه رخ ندهد؛ چون جای خالی آنها را معلوم نیست کدام «ایسم» پر می‌کند و هویت ملّی درازدامن و ارجمند ایرانی ما چه آسیبی خواهد دید.

🔸بر خلاف آنچه برخی افراد -مبتنی بر رویکردهای ایدئولوژیک خاصّی- تصور و تبلیغ می‌کنند، شکل‌گیری بالِ عاشوراییِ هویت ایرانی، بسیار قبل‌تر از صفویه رخ داده است. تقریباً از همان قرون اولیۀ ورود اسلام به ایرانزمین. همین است که در شکل‌گیری سنّت عاشورایی در فرهنگ ایرانی، همۀ ایرانیان فارغ از تفاوت در جغرافیا، سبک زندگی و حتی دین و مذهب، نقش داشته و همچنان نیز دارند. چنانکه در گذشته، هم شاعر سنّی‌مذهب در سوگ عاشورا شعر سروده و هم شاعر شیعه‌مذهب. امروز نیز سمفونی عاشورا را یک ایرانی مسیحی -لوریس چکناواریان- می‌سازد! دیشب هم در مراسم شب عاشورا در ارومیه، یک بانوی سُنّی‌مذهب کُردزبان روی منبر رفت و از سوگ عاشورایی ایرانیان سخن راند! این یعنی امر سنّت در «ایران ما» ذاتاً ایدئولوژیک نیست. این یعنی به قول دکتر آرش رئیسی‌نژاد، دو ستون بنیادینِ تمدن ایران، یکی حوزۀ نوروز و دیگری حوزۀ عاشوراست و این دو دوستون است که ‎«وحدت در کثرت» ایران را شکل می‌دهد. بدینسان فهم رابطۀ ‎«امر سنّت» و «امر دینی» با «‎امر ملّی» در ایرانشهر، یکی از رازهای ماندگاری ایرانِ عزیز است. که ماندگار باد و #پاینده_ایران...

🔻روز عاشورا نمی‌دانی که هست
ماتم جانی که از قرنی به است/ مولوی

▪️عاشورای حسینی تسلیت باد!
2024/09/23 19:20:31
Back to Top
HTML Embed Code: