و اگر تو را ترک گفتم؛
بدان که میلِ به تنهایی با خود،
بر تنهاییِ با تو پیروز شد.
بدان که میلِ به تنهایی با خود،
بر تنهاییِ با تو پیروز شد.
بقیه رو نمیدونم ولی من دلم یه خواب طولانی میخواد یه خواب که بعدش بیدار شدنی نباشه
حس خستگی و کوفتگی دارم زیاد اما بازم هرروز خودمو جمع جور میکنم تا جایی که بتونم لبخند بزنم بخاطر دوستام،خانوادم و کسایی که دوسشون دارم!!
فک نمیکنم نیاز باشه حتما عاشق زندگی باشی
تا بخوای زنده بمونی
حس خستگی و کوفتگی دارم زیاد اما بازم هرروز خودمو جمع جور میکنم تا جایی که بتونم لبخند بزنم بخاطر دوستام،خانوادم و کسایی که دوسشون دارم!!
فک نمیکنم نیاز باشه حتما عاشق زندگی باشی
تا بخوای زنده بمونی
یه شب وقتی هنوز تو رابطه بودیم،رفتم جلو اینه و به خودم گفتم دیگه باید چیکار کنم تا کافی باشم:)؟
مسئول اون حسه اون بود
هیچوقت یادم نمیره...
مسئول اون حسه اون بود
هیچوقت یادم نمیره...
همیشه به تو فکر میکردم و در هر شرایطی و با هر اتفاقی، دلم حرف زدن با تو را میخواست.
همیشه دوستت داشتم، بیشتر از هرکسی دوستت داشتم. مهم نبود تا کدامین آسمان و به سمت و سوی کدامین خورشید قد خواهمکشید و تا آغوش کدامین ستاره از تو دور خواهمشد؛ من ریشههایم را در خاکِ تو جا گذاشتهبودم...
همیشه دوستت داشتم، بیشتر از هرکسی دوستت داشتم. مهم نبود تا کدامین آسمان و به سمت و سوی کدامین خورشید قد خواهمکشید و تا آغوش کدامین ستاره از تو دور خواهمشد؛ من ریشههایم را در خاکِ تو جا گذاشتهبودم...
تصمیم گرفتم هرچی تورو یاد من بندازه دور بریزم
کاش فقط یکی بگه با چای اول صبح،با سیگار اخر شب،با خلوت بعد از ظهر تو خیابون،با نیمهی تابستون،با آخر بهار،با اولین برف،با درخت غرق شکوفه،
با باران،با باران،با باران....
چیکار کنم؟:)
کاش فقط یکی بگه با چای اول صبح،با سیگار اخر شب،با خلوت بعد از ظهر تو خیابون،با نیمهی تابستون،با آخر بهار،با اولین برف،با درخت غرق شکوفه،
با باران،با باران،با باران....
چیکار کنم؟:)
میدونی...
هیچکی الکی الکی که نمیره تو لاک خودش!
این وسطا یکی ناامیدش کرده،
یکی مهربونیهاشو نادیده گرفته،
یکی دلشو شکسته و یکی آرزوهاشو آتیش زده!
و بدترینش اینه که همهی این کارهارو
کسی که با تموم وجود بهش اعتماد داشته کرده.... :)
هیچکی الکی الکی که نمیره تو لاک خودش!
این وسطا یکی ناامیدش کرده،
یکی مهربونیهاشو نادیده گرفته،
یکی دلشو شکسته و یکی آرزوهاشو آتیش زده!
و بدترینش اینه که همهی این کارهارو
کسی که با تموم وجود بهش اعتماد داشته کرده.... :)
من بلد نیستم قهر کنم؛ولی اگه قهر کنم واقعا میرم و دیگهام برنمیگردم،میرم برای همیشه و پشت سرمم نگاه نمیکنم چون اونقدری اهمیت و فرصت دادم،اون قدری خوب بودم،اون قدری عیب های کسی که دوسش داشتمو نادیده گرفتم
که از این نظر هیچ عذاب وجدانی ندارم
من میرم ولی مطمعنم اون آدم میمونه
با یه تصور غیر قابل دسترس از کسی که همه جوره هواشو داشت
که از این نظر هیچ عذاب وجدانی ندارم
من میرم ولی مطمعنم اون آدم میمونه
با یه تصور غیر قابل دسترس از کسی که همه جوره هواشو داشت