Telegram Web Link
می‌دانستم زهر است، و چشیدم.
اونشبی که برای اولین بهت میگه دوستت دارم و تا خود صب باهات چت میکنه، قشنگ‌ترین شب زندگیته.
همه راه‌ها به تو ختم می‌شوند،
حتی آن‌ها که برای از یاد بردنت طی کرده‌ام...
من تاریخ آن شبی را که از عمق وجود گریستم ،
دقیق به خاطر سپرده‌ام .
نه برای آن شب ، بلکه برای آن صبح..
برای آدم دیگری که روز بعد ،
به آن تبدیل شده بودم..
گاهی اوقات دلم می‌خواهد در تاریکی گم بشوم. از خودم می‌گریزم. از خودم که همیشه مایه‌ی آزار خودم بوده‌ام. از خودم که نمی‌دانم چه می‌کنم و چه می‌خواهم...
دل عاشق به پیغامی بسازد...
آن‌ها که واقعاً حرفی برای گفتن دارند، حرفی از آن نمی‌زنند.
از صبح که برخاسته‌ام ابری‌ام امروز...
شرمنده جوانی از این زندگانیم
حالم خیلی خوبه مثل پدربزرگ که صبحش مُرد.
درد اینجاست که درد را نمی‌شود به هیچکس حالی کرد.
میتونم تا ده سال گریه کنم
منی که گریه کردنو نشونه ضعیفی میدونستم
منی که یه عمر ریختم تو خودم
تنها از یک چیز در هراسم :
اینکه سزاوار رنج‌هایم نباشم.
دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت
با درون پر ز خون در حال لبخندیم ما
2024/11/18 15:32:36
Back to Top
HTML Embed Code: