Telegram Web Link
نمیدونم میشه درکش کرد یا نه؛
ولی مودم اینجوریه که یهو به خودم میام میبینم باز دارم برای چیزیی که قبلا چندبار کامل پذیرفتم و کنار اومدم باهاش،غصه میخورم
تو زندگیم یه نفر هست که هيچوقت نمیتونم فراموشش کنم و نمیتونم ببخشمش...
چون از همه توقع شکوندن قلبمو داشتم اِلا اون...
من تو زندگیم یبار عاشق شدم که نه میتونم اون یه نفرو فراموش کنم نه ببخشمش
و نه دیگه عاشقش باشم
میگیری که چی میگم؟!
این نقطه‌ای که الان وایستادم حاصل بارها زمین خوردنو بلند شدنه،بارها اعتماد کردن و پشیمون شدن....
بارها خوبی کردن و هزار بار بدی دیدن...
این منِ محکم،حاصل یه منه هزار بار تیکه شدست
که به سختی کنار هم چسبوندم...
اگه امروز دیگه هیچ رفتنی،هیچ کنایه‌ای،هیچ حرف باربط و بی‌ربطی،هیچ بیمعرفتی نمیتونه منو برنجونه،
نمتونه منو تو مشت بگیره و خوردم کنه،
همه از لطف دیروز آدم هاست...
چون من با هر شکست و اشکی که ریختم،
بزرگتر شدم،یاد گرفتم و زخم به زخم رشد کردم
دلم می‌خواد یه پلاکارد بگیرم دستم که روش نوشته: “من با يه نخ خيلى نازک به اين دنيا وصلم با من مدارا کنید. من غرق استرسم، کوچیک ترین موضوعات باعث می‌شه ساعت ها بهش فکر کنم و اعصابم خورد شه، من غرق غم، اظطراب، احساس سختی و فشار، ناراحتی، بی‌حوصلگی، اورثینک، و بی اعتمادی هستم، من پر از احساس ناکافی بودن و خوب نبودن هستم‌، و در عین حال تلاش می‌كنم كه اين نخ نازک بريده نشه و شرایط رو هندل کنم. آدم باشید لطفاً.”
هروقت از بین قلب و غرورت،قلبت رو انتخاب کردی مطمعن باش هردوش میشکنه.
دنیـای کوچـک مـن pinned «تو زندگیم یه نفر هست که هيچوقت نمیتونم فراموشش کنم و نمیتونم ببخشمش... چون از همه توقع شکوندن قلبمو داشتم اِلا اون... من تو زندگیم یبار عاشق شدم که نه میتونم اون یه نفرو فراموش کنم نه ببخشمش و نه دیگه عاشقش باشم میگیری که چی میگم؟!»
بیا توی سر من ببین چه خر تو خریه.
این جمله «مگه اخلاقم ویترین مغازه‌ست که برات تغییرش بدم؟» بشدت احمقانه، زرد و بی‌منطقه…
همه پر از اخلاق بَدیم؛ زندگی میکنیم که بهتر شیم، پیشرفت فقط کاری و مالی نیست، برا شخصیت هم هست.
هیچ اشکالی نداره بخاطر خودمون و کسی که دوسش داریم تلاش کنیم بدیامونو بذاریم کنارو آدم بهتری شیم.
بارها در سیاهی شب گیر افتادم و کسی نفهمید.
میخواستم بخندم،اما نمیشد
میخواستم منم مثل دیگران شاد باشم،اما نمیتونستم
انقدر از شادی تهی بودم که احساس میکردم یک عمر با خنده‌های بیخودی و سطحی حتی خودم رو سرکار گذاشته بودم
من اینطوریم که میبخشم اما رفتارای هیشکیو هیچوقت نمیتونم کامل فراموش کنم و اگر هم گفتم بخشیدم،یعنی موقتا فراموش کردم؛به محض اینکه دوباره اشتباه کنه دوباره همه‌ی گندکاریاش یادم میاد و روز از نو روزی از نو
کسی که قراره فردا صبح بره بهتره ک همین امشب بره
باخت اصلی ما اونجا بود که از ترس از دست دادن کسایی که دوسشون داشتیم خودمونو تغییر دادیم
به اندازه تموم آدمایی که حوصلشونو ندارم، حوصله تورو داشتم
گاهی انسان حرف هایش که نه، صدایش تمام میشود.
به مرحله‌ای از شعور رسیدم که:
اگه دوستم نداری لطفا تنهام بزار،
قول میدم بزارم راحت بری
من طاقت اینکه کنارم باشی و
دلت بامن نباشه رو ندارم.
نیازم دارم :
نیاز به کسی دارم که منو بهتر از خودم بلد باشه، چون دیگه خودمم نمیدونم چمه.
متاسفم اگه بیش از حد دوست داشتم یا بعضی وقتا زیادی وسواس به خرج میدادم
من فقط تلاش می‌کردم بهت عشقی رو بدم که خودم هیچوقت از کسی نگرفتم
2024/11/18 11:57:19
Back to Top
HTML Embed Code: