Telegram Web Link
گناه یک مرد،
صرفاً او را جسورتر می‌کند،
امّا گناه یک زن ،
او را رسوا...

#سارا_کالینز
📒#اعترافات_فرنی_لنگتون

@ashar_nab53🖌
Faramooshkar @musicir
Evan Band
بیا که چشم به راهی، برید امانم را
به لب رساند، غم انتظار، جانم را

#حسین_منزوی

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای دشمنانتان برکت بطلبید تا قدرت آسیب رسانی را از آنها بگیرید
قدرتي كه در خير خواهيتان نهفته است هر چه مانع است  را از سر راهتان ميروبد وخواسته ی دلتان را به شما ميدهد....

#فلورانس_اسکاول_شین

@ashar_nab53🖌
آنی شرلی گفت:
آه ماريلا! نصف لذت هرچيز، انتظاری است كه برايش میكشی.
ممكن است خيلی چيزها را به دست نياوری.
امّا می‌توانی از انتظار كشيدن برايشان، لذت ببری.

خانم ليند می‌گويد كه آدم خوشبخت كسی است كه انتظارِ هيچ چيز را نمی‌كشد؛
چون در اين صورت هرگز نااميد نمی‌شود.
امّا به نظر من انتظار نكشيدن ،
بدتر از نااميد شدن است...!

#ال_ام_مونتگمری
📒#آنی_شرلی

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما اصرار داریم فرزندانمان را تغییر دهیم تا شبیه آنچه ما میخواهیم بشوند.
ما فکر میکنیم ما بهتر از آنها میدانیم انجام کار درست چیست.
اما گاهی باید توقف کنیم، به آنها نگاه کنیم، آیا ما باید به زور آنها را تغییر دهیم یا این ما هستیم که باید تغییر کنیم و از آنها بیاموزیم.
کودکان گاهی بهتر از ما میدانند چگونه باید زندگی کرد:
اول اینکه: بی دلیل و با کمترین دلیل شاد هستند.
دوم اینکه: همیشه سرشان به کاری مشغول است
سوم اینکه: وقتی چیزی را میخواهند تا بدست نیاورند دست از اصرار بر نمی دارند.
سرانجام اینکه... به راحتی گریه می کنند.

#پائولو_کوئیلو

@ashar_nab53🖌
#داستان_کوتاه_تلنگر

معلم یک کودکستان به بچه‌های کلاس گفت که می‌خواهد با آن‌ها بازی کند. او به آن‌ها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدم‌هایی که از آن‌ها بدشان می‌آید، سیب‌زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند. فردا بچه‌ها با کیسه‌های پلاستیکی به کودکستان آمدند. در کیسه بعضی‌ها ۲ بعضی‌ها ۳، و بعضی‌ها ۵ سیب زمینی بود. معلم به بچه‌ها گفت تا یک هفته هر کجا که می‌روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند.
روز‌ها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه‌ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب‌زمینی‌های گندیده. به علاوه، آن‌هایی که سیب‌زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه‌ها راحت شدند. معلم از بچه‌ها پرسید:«از اینکه یک هفته سیب زمینی‌ها را با خود حمل می‌کردید چه احساسی داشتید؟»
بچه‌ها از اینکه مجبور بودند، سیب‌زمینی‌های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند.
آن‌گاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی، این چنین توضیح داد:کینه آدم‌هایی که در دل دارید و همه جا با خود می‌برید نیز چنین حالتی دارد. بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می‌کند و شما آن را همه جا همراه خود می‌برید. حالا که شما بوی بد سیب زمینی‌ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید، پس چطور می‌خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید...؟

@ashar_nab53🖌
فکر می‌کنم که هر اندازه ،
پذیرش و دوست‌داشتن من ،
نسبت به این فرد بیشتر باشد،
بهتر می‌توانم رابطه‌ای را بسازم که ،
برای او نیز مفید باشد...

منظورم از پذیرش این است که ؛
دیگری را به گرمی مورد احترام و توجه قرار دهم؛ صرفاً به عنوان یک شخص؛
مستقل از شرایط و وضعیت او.
برایش به عنوان یک انسان،
به شکل‌ نامشروط ارزش قائل باشم؛
بدون هر قید و شرط دیگر...!

#کارل_راجرز
📒#راه_انسان_شدن

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر انسان موفقی از مسیر زندگیش ناکامی‌ها، موانع، و حتی شکست‌های تمام عیاری را تجربه کرده است.
ولی این توانایی را داشته است که به‌ این شکست‌ها پاسخ مثبت و سازنده‌ای بدهد و بلند شده و سرانجام موفق شود. این خاصیت بلند شدن به جای شکستن، موفقیتتان را تضمین خواهد کرد...!

#برایان_تریسی
📒#قدرت_فکر

@ashar_nab53🖌
شاید مانند کودکی باشیم که در کنار دریا با سنگ ریزه و صدفهای زیبا بازی می کند، اما بی خبر از آنیم که دریایی بس بزرگ و اقیانوسی بیکران در مقابل دیدگانمان وجود دارد که در اعماق آن اسرار بزرگ و شگفت انگیزی نهفته است...

#آیزاک_نیوتن

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نظر من، ما روزی خواهیم مرد که نخواهیم و نتوانیم از زیبایی لذت ببریم و درصدد نباشیم آن را دوست بداریم...!

#آندره_ژید

@ashar_nab53🖌
تنها خاطره است که می‌تواند ؛
با قطعیت ما را به نسخهٔ دور و اصیل خودمان که زیر نقابی از فراموشی قرار گرفته است رهنمون شود.
اما افسوس ؛
این نقاب ضخیم‌تر از آنی است که گمان می‌کردیم.

عادت‌ها، خوشی‌ها، فرسودگی عواطف و عدم دقت کافی به جزئیات زندگیِ جاری، زیباترین و شادمانه‌ترین احساساتمان را به سوی فروپاشی و روزمرگی سوق میدهد ،
که همیشه از پی تحقق زودگذر احساساتمان سر برنمی‌آورند. نه تنها گذشتهٔ خود،
بلکه توانایی یادآوری آن را نیز با گذر زمان از دست می‌دهیم...!

#ژرژ_پوله
📒#فضای_پروستی

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زمانی که بتوانی افکار درونی خود را به سمت چیزی که می‌خواهی متمرکز نمایی، دیگر نیازی نخواهی داشت تا انرژی خود را صرف انتظارات دیگران از خود کنی...!

#وین_دایر

@ashar_nab53🖌
تنها خاطره است که می‌تواند با قطعیت ما را به نسخهٔ دور و اصیل خودمان که زیر نقابی از فراموشی قرار گرفته است رهنمون شود. اما افسوس، این نقاب ضخیم‌تر از آنی است که گمان می‌کردیم.

عادت‌ها، خوشی‌ها، فرسودگی عواطف و عدم دقت کافی به جزئیات زندگیِ جاری، زیباترین و شادمانه‌ترین احساساتمان را به سوی فروپاشی و روزمرگی سوق میدهد که همیشه از پی تحقق زودگذر احساساتمان سر برنمی‌آورند. نه تنها گذشتهٔ خود، بلکه توانایی یادآوری آن را نیز با گذر زمان از دست می‌دهیم...!

#ژرژ_پوله
📒#فضای_پروستی

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است. اگر دوری به‌طول انجامد ضعیف می‌شود، اگر دوام یابد به ابتذال می‌کشد، و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و "دیدار و پرهیز"، زنده و نیرومند می‌ماند.

امّا دوست داشتن، با این حالات ناآشنا است، دنیایش دنیای دیگری است.

#دکتر_علی_شریعتی
📒#کویر

@ashar_nab53🖌
نسبت به همه مهربان و صمیمی باش و به یاد داشته باش که جامه نو به انسان شخصیت نمی دهد، بلکه مانند پر مرغان زیباست که آنها را می پوشاند و به آنها زیبایی می دهد...

#جرج_واشنگتن

@ashar_nab53🖌
همان‌طور که دمای بدن انسان در کنار کسانی که سردشان است کم می‌شود، در مجاورت افراد حقیر نیز از حرمت انسان کاسته می‌شود...

#ویکتور_هوگو

@ashar_nab53🖌
#داستان_کوتاه_تلنگر

می گویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر بـه زرگری نشسته دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی بـه دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید.
روزی قافله ای از جلو غار گذشته و چون بـه شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده بـه قافله سالار می دهد تا در شهر بـه برادرش برساند.
منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق بـه این مقام رسیده که غربال سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.
چون قافله سالار بـه شهر و بازار محل کسب برادر می رسد و امانتی را می دهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان می کند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و بـه قافله سالار می‌دهد تا آن را در جواب بـه برادرش بدهد.
چون برادر غار نشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمی‌بیند عزم دیدارش کرده و بـه شهر و دکان وی میرود.
در گوشه دکان چشم بـه برادر داشت و دید که برادر زرگرش بازوبندی از طلا را روی بازوی لخت زنی امتحان می کند،‌ دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان بـه زمین میریزد.
چون زرگر این را می بیند می‌گوید:
ای برادر اگر بـه دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان و لمس آنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه زاهد هستند…

@ashar_nab53🖌
تنها راهزنی كه دار و ندار آدمی را به تاراج می برد، اندیشه های منفی خود او است.

#کنفسیوس

@ashar_nab53🖌
Khorshido Mah @musicir
Haamim
اندر آن روز که پرسش رود از هر چه گذشت
کاش با ما سخن از حسرت ما نیز کنند

#غالب_دهلوی

@ashar_nab53🖌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمی‌توانی هم خویش را داشته باشی و هم مشکلات را.
هیچ فضایی برای هر دوی آن‌ها وجود ندارد.
تنها یا این و یا دیگری ممکن است.
یا اینکه تو خود را با درد، رنج و خیال هویت می‌دهی و سعی می‌کنی که بوسیله‌ی کانالهای بیرونی رفع و رجوعش کنی،
و یا اینکه اینگونه مسائل را فراموش می‌کنی و به عمق درون، بسوی مرکز قلبت، جایی که صلح است، رو میگردانی...

#رابرت_آدامز

@ashar_nab53🖌
2024/09/30 23:46:01
Back to Top
HTML Embed Code: