Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح
از راه رسید
قلمت را بردار
سر هر شاخه سلامی بنشان..!!🌿
ما برای چیزهای اشتباه ارزش قائلیم
و همین باعث می‌شود تمام زندگی‌مان سر و ته شود!
درباره این باید خیلی فکر کنیم

📕 سه شنبه ها با موری
#میچ_آلبوم
برای غلبه بر اهمال‌کاری، اولین و کم‌هزینه‌ترین گام، هدف‌گذاری صحیح و برنامه‌ریزی دقیق است.

این برنامه‌ریزی باید انسان‌محور باشد، به این معنا که عواطف، توانمندی‌ها و شرایط واقعی زندگی ما را در نظر بگیرد و نه یک جدول زمانی خشک و بی‌روح که گویی برای یک ربات طراحی شده است.

📌چگونه برنامه‌ریزی انسان‌محور کنیم؟

1⃣تقسیم وظایف به گام‌های کوچک و قابل انجام: به جای تعیین یک هدف بزرگ که ممکن است باعث ترس یا سردرگمی شود، اهداف خود را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید. مثلا به جای «نوشتن کتاب»، هر روز ۵۰۰ کلمه بنویسید. این روش کمک می‌کند تا احساس موفقیت کنید و انگیزه‌تان حفظ شود.

2⃣استفاده از زمان‌های پربازده: هر فرد زمان‌هایی از روز را دارد که بهره‌وری بیشتری دارد. مثلا اگر صبح‌ها انرژی بیشتری دارید، کارهای مهم‌تر و نیازمند تمرکز را در آن زمان انجام دهید.

3⃣استراحت‌های منظم: برنامه‌ریزی باید استراحت‌ها را نیز شامل شود. گاهی اهمال‌کاری نتیجه خستگی مفرط است. تکنیک «پومودورو» (۲۵ دقیقه کار، ۵ دقیقه استراحت) می‌تواند کمک کند تا ذهن شاداب‌تر و بهره‌وری بیشتری داشته باشید.

4⃣در نظر گرفتن احساسات و عواطف: وقتی برنامه‌ریزی می‌کنید، احساسات خود را نیز در نظر بگیرید. مثلاً اگر کاری باعث استرس یا اضطراب شما می‌شود، آن را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید یا قبل از آن یک فعالیت آرام‌بخش انجام دهید.

🧠 اگر باز هم اهمال‌کاری کردید...

اگر با این گام‌ها هم اهمال‌کاری برطرف نشد، لازم است کمی عمیق‌تر به مسئله بپردازید. از خود بپرسید:

چرا از انجام این کار خودداری می‌کنم؟

آیا ترسی درونی، نگرانی از شکست یا کمبود انگیزه در کار است؟

این نوع پرسش‌ها می‌تواند به شما کمک کند تا ریشه اصلی اهمال‌کاری را کشف کنید و بر آن غلبه کنید.آیا شما هم تکنیکی برای غلبه بر اهمال‌کاری دارید؟
همان طور که انتظار می رود، فشاری که کودک به خودش می آورد تا به قدر کافی خوب باشد. تا بتواند عشق و احترام مادر را به دست بیاورد احتمالاً منجر به موفقیت های بیشتر می شود ولی در عین حال می تواند موجب کمتر شدن موفقیت نیز بشود افرادی که فکر می کنند باید همه چیز را درست انجام دهند به خودشان اجازه اشتباه با امتحان چیزهای جدید را، که لازمه منحنی یادگیری است، نمی دهند. بنابراین اغلب پیش از شروع کار خودشان را متوقف می کنند.


#مادری_که_کم_داشتم
#جاسمین_لی_کوری
آنها به من می خندیدند چون من متفاوت بودم ؛
من هم به آنها خندیدم ، چون همه مثل هم بودند
؛

( عصر بیشعوری )
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایا ما رو به کسی مبتلا کن
که بوی تو رو بده...🍃
صبح آمد
خانه را در بر گرفت
دل هوای
تازه ی دیگر گرفت
باز کن
دروازه های عشق را
باید امروز
عاشقی از سر گرفت
ســــلام
صبحتون دل انگیز و شاد
🏴 امام رضا علیه السلام:
هر كس اندوه و مشكلى را از مؤمنى برطرف نمايد، خداوند در روز قيامت اندوه را از قلبش برطرف سازد

🏴ایام شهادت آن امام سرشار از عزت وحکمت  را تسلیت عرض می‌نماییم🏴
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو از میان نارون‌ها ، گنجشک‌های عاشق را
به صبح پنجره دعوت می‌کردی
وقتی که شب مکرر می‌شد
وقتی که شب تمام نمی‌شد
تو از میان نارون‌ها ، گنجشک‌های عاشق را
به صبح پنجره دعوت می‌کردی

#فروغ_فرخزاد
#تلنگر

تفاوت سیب و توت فرنگی

معلمی به یک پسر هفت ساله ریاضی درس می‌داد. یک روز که پسر پیش معلم آمده بود، معلم می‌خواست شمارش و جمع را به پسرک آموزش دهد. معلم از پسر پرسید: «اگر من یک سیب، با یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدهم، چند تا سیب داری؟»
پسرک کمی فکر کرد و با اطمینان گفت: «چهار!»
معلم که نگران شده بود انتظار یک جواب درست را داشت؛ سه. معلم با ناامیدی با خود فکر کرد: «شاید بچه درست گوش نکرده باشه.»
او به پسر گفت: «پسرم، با دقت گوش کن. اگر من یک سیب با یک سیب دیگه و دوباره یک سیب دیگه به تو بدم، تو چند تا سیب داری؟»
پسر ناامیدی را در چشمان معلم می‌دید. او این بار با انگشتانش حساب کرد. پسر سعی داشت جواب مورد نظر معلم را پیدا کند تا بلکه خوشحالی را در صورت او ببیند اما جواب باز هم چهار بود و این بار با شک و تردید جواب داد: «چهار.»
یأس بر صورت معلم باقی ماند. او به خاطر آورد که پسرک توت فرنگی خیلی دوست دارد. با خودش فکر کرد شاید او سیب دوست ندارد و این باعث می‌شود نتواند در شمارش تمرکز کند. معلم با این فکر، مشتاق و هیجان زده از پسر پرسید: «اگر من یک توت فرنگی و یک توت فرنگی دیگه و یک توت فرنگی دیگه به تو بدم، چند تا توت فرنگی داری؟»
پسر که خوشحالی را بر صورت معلم می‌دید و دوست داشت این خوشحالی ادامه یابد دوباره با انگشتانش حساب کرد و با لبخندی از روی شک و تردید گفت: «سه؟»
معلم لبخند پیروزمندانه‌ای بر چهره داشت. او موفق شده بود. اما برای اطمینان، دوباره پرسید: «حالا اگه من یک سیب و یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدم، چند تا سیب داری؟»
پسر بدون مکث جواب داد: «چهار!»
معلم مات و مبهوت مانده بود. با عصبانیت پرسید: «چرا چهار سیب؟»
پسر با صدایی ضعیف و مردد گفت: «آخه من یک سیب هم تو کیفم دارم.»
وقتی کسی جوابی به شما می‌دهد که متفاوت از آنچه می‌باشد که شما انتظار دارید، سریع نتیجه‌گیری نکنید که او اشتباه می‌کند. شاید ابعاد و زوایایی از موضوع وجود دارد که شما درباره آنها هنوز فکر نکرده‌اید یا شناخت ندارید.


👤 برایان تریسی
بیماری در سال اول درمان، با داشتن ۴ جلسه در هفته یعنی دویست ساعت خودش را تکرار کرد .
بارها همان افسوس ها، همان اشتیاق برای داشتن والدین متفاوت، دوستان متفاوت، اندام متفاوت و چسبیدن به چیزهایی که ممکن نیستند را تکرار کرد.
ولی عاقبت از گوش دادن به خودش و چرخه تکراری اش خسته شد. خودش به این نتیجه رسید که نه تنها جلسات روانکاوی، بلکه همه زندگی اش را دارد تلف می کند.

"این دستاوردی بود که بیمار کسب کرد. در واقع یکسال زمان برد تا به این تکه از خودش آگاهی پیدا کند".

روانکاو نمی تواند حقیقت را به چهره مریضش پرتاب کند، تنها حقیقت راستین، حقیقتی است که خودِ مریض کشف می کند.
"کتاب مامان و معنای زندگی از اروین یالوم"
یونگ در راستای پذیرش و مواجه شدن با ترس‌ها یک جمله‌ی زیبا می‌گه:

«بگذار سقوط کنی، اگر قرار است سقوط کنی، آنچه خواهی شد، تو را خواهد گرفت.»
🔴 تاثیر یادداشت برداری روزانه

اگه از همین امروز و به مدت دو هفته هر شب ده دقیقه وقت بگذاری و بنویسی که طی روز؛
۱.اتفاق نه چندان جذابی که امروز تجربه کردی چی بود!
۲.هیجاناتی که بعدش تجربه کردی کدوم‌ها بود!
۳. آیا میشد به اون ماجرا از یک زاویه دیگه هم نگاه کرد!

🔴 بعد از یک مدت:

۱. چون در کنار هیجانات مثبت، هیجانات منفی‌ت (غم، خشم، ترس...) رو تصدیق کردی و با سرکوب و اجتناب و بی تفاوتی از کنارشون نگذشتی ، به مرور برون‌ریزی میشن و جمع نمیشن که از تو کوه غم و خشم و ترس رو بسازن...

۲. چون خودآگاه‌تر شدی و فهمیدی چی بیشتر روت اثر می‌گذاره و چی کمتر، تنظیم هیجان رو به مرور یاد می‌گیری.

⭕️ "مهارت تنظیم هیجان یعنی؛ نظارت، ارزیابی و تعدیل واکنش‌های هیجانی به اتفاقات روزمره... "

۳. چون تمرین دیدن یک ماجرا از زوایای مختلفی رو داشتی به مرور ذهنت یاد می‌گیره اتفاقات رو چند بعدی تفسیر کنه نه یک بعدی و از حالت خشک و بدون انعطاف خارج میشه ، در پی این تغییر  نوع واکنشت هم متفاوت خواهد بود.
@arameshdron🌿

زندگی به ما می آموزد که عشق خیره شدن به یکدیگر نیست،
بلکه باهم به یکسو نگریستن است...💐

رابطه‌ی زن/مرد ناخودآگاهِ آنان را به سطح می‌آورد؛ آنها رنگ واقعی خودشان را پیدا میکنند. البته، در ابتدا نمیتواند چنین باشد زیرا در ابتدا شما نقاب‌هایتان را حفظ میکنید.
وقتی فقط برای چند ساعت در کنار دریا و یا در شبی مهتابی دیدار میکنید، ظاهر خود را حفظ میکنید
زیرا هنوز مطمئن نیستید، دیگری هم هنوز یقین ندارد که آیا میتواند واقعیت خودش را به تو نشان بدهد یا نه. ولی وقتی ماه عسل تمام شد، همه‌چیز تمام است!

درواقع، هر ازدواجی با تمام شدن ماه‌عسل پایان میگیرد
آنوقت واقعیت شروع میشود.
آنوقت سراب ازدواج تمام شده

حالا هردو میتوانند تضمین کنند که دیگری نمیتواند به آسانی فرار کند! حالا نیازی نیست بترسی؛ حالا میتوانید رنگ واقعی خودتان را نشان بدهید.

و هردو شروع میکنید به منفجرشدن! افراد چنان به مدت‌های طولانی سرکوبگر بوده‌اند که تمام سرکوب‌های آنان شروع میکند به بالا آمدن، و باهم‌بودنشان زشت میگردد

تاوقتیکه چگونه تنهابودن را نشناسی، باهم‌بودن تو مشکل‌زا خواهد بود، تولید رنج و مصیبت میکند، زیرا این باهم بودن تمام آن چیزهایی را که در زمان تنهایی در خودت بصورت خفته داشتی، بیدار کرده و بالا می‌آورد

اشو
2024/09/22 06:25:13
Back to Top
HTML Embed Code: