Telegram Web Link
مطلب زیر به مناسبت روز پزشک در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۳۰ در هفته نامه سلامت به چاپ رسیده است
پزشکی از یک سو قدمتی به اندازه زمان حضور آدمی بر کره خاک دارد و از سوی دیگر بسیار جوان است. به عنوان یک علم عمری در حدود سه قرن اما به منزله یک حرفه عمری طولانی دارد. بیماری و ناخوشی همراه همیشگی انسان بوده و نیاز به وجود سیستمی که هم توجیه کننده دلایل این ناخوشی‌ها و هم برطرف کننده آنها باشد همواره با زندگی انسان عجین و همراه بوده است. بیماری همراه با ناتوانی است و ناتوانی زاینده ی نیازمندی. انسان نیازمند به مراحل ابتدایی زندگی واپس می‌رود و کودکی را می‌ماند که محتاج آغوش مهربان مادر و توجه او است. پس تعجبی ندارد که طبابت از همان آغاز حکمت را با حرفه و فلسفه را با فن در هم آمیخت و پزشک کارا در عین حال حکیمی بود که زمانی که بر بالین بیمار حاضر می‌شد مهارت طبیبانه او موجب می‌شد که بیمار "به دو عالم ندهد لذت بیماری را". از همین رو است که نظامی عروضی در چهارمقاله در مورد ویژگی طبیب خوب چنین می‌گوید : طب صناعتی است که بدان صناعت صحت در بدن انسان نگاه دارند و چون زائل شود باز آرند و بیارایند او را بدرازی موی و پاکی روی و خوشی بوی و گشادگی، اما طبیب باید که رقیق الخلق حکیم النفس و جید الحدس باشد.
به علت همین ناتوانی و نیازمندی بیمار،  همیشه هاله ای از قداست و معنویت حول حرفه پزشکی تنیده شده است. بیمار و خانواده او  در لحظات درماندگی پس از خداوند به دستان و فکر طبیب متوسل می‌شوند و امید خود را به آن می‌بندند. این‌، بار مسئولیتی را بر شانه طبیب می‌گذارد که گاه سنگینی‌اش طاقت‌فرسا می‌شود. هرچه باشد او نیز انسان است و انسان برخلاف ذات باری تعالی قادر مطلق نیست. درک نیازهای بیمار و پاسخ مناسب به او و از آن سو پذیرش ناتوانی خود در برخی موارد و انجام دادن هر آن چه که در توان دارد برای کمک به بیمار تعادل و انسجام شخصیتی خاصی را در طبیب طلب می‌کند. به همین دلیل بود که در روزگاران کهن در کنار فراگیری حرفه طبابت، پزشکان باید فلسفه و منطق نیز می‌اموختد.
با پیشرفت جوامع و ورود به دنیای صنعتی پزشکی به عنوان یک علم موقعیت خود را تثبیت کرد. نقطه عطف این روند کشف میکروب ها و درک تاثیر آن در پدید آوردن بیماری هایی چون وبا، حصبه،  آبله، طاعون و سیفلیس بود. درک سبب شناسانه بیماری به جدا شدن طبابت از خرافات و متوسل شدن به جادو و مسایل ماورایی کمک کرد اما از سوی دیگر موقعیتی زمینی و مادی به پزشک بخشید. کار پزشک پس از دیدن عامل بیماری زیر میکروسکوپ و تجویز دارو برای بیمار تمام می‌شد. پیش از آن، زمانی که عامل ناشناخته بود وقت بیشتری برای برقراری رابطه میان پزشک و بیمار سپری می‌شد و گاه همین رابطه نقشی شفابخش ایفا می‌کرد. با تعمیق سیستم سرمایه‌داری در قرن بیستم این رابطه بیش از پیش به رابطه‌ای مشتری‌مدارانه تقلیل پیدا کرد. رابطه‌ای که در آن پزشک نیز مانند هر حرفه‌ی دیگری مهارت و دانش خود را در معرض فروش مشتری می‌گذارد که به آن نیاز دارد . پزشک دیگر در مقام پیر خردمند و فرزانه‌ای نبود که بیمار چون کودکی موظف به اطاعت بی‌چون و چرا از دستورات او باشد بلکه رابطه ای بالغانه شکل گرفت که در آن بیمار با اطلاعات پیشینی خود نظرات پزشک را به چالش می‌کشید و به یک نظر نیز قانع نمی‌شد. این جنبه مثبت به قیمت کم‌رنگ شدن رابطه معنوی پزشک و بیمار تمام شد.
امروزه در هنگامه همه‌گیری کرونا، پزشکان در صف مقدم مبارزه با دشمنی هستند که هر روز رنگ عوض کرده و هر زمان با آرایشی نو قدم به میدان نبرد می‌گذارد. پزشکان از یک سو در حال تیمار بیمارانی هستند که با مرگ و نیستی دست و پنجه نرم می‌کنند و در همان حال خود نیز انسانی اند که بیش از دیگران در معرض بیماری و عوارض آن هستند. کم نیستند پزشکانی که این روزها همزمان در هر دو نقش عمل کرده‌اند کرونا درس‌های زیادی برای ما داشت. شاید یکی از مهمترین آنها نشان دادن دوباره ی اهمیت رویکرد طبیبانه و حکیمانه بود. در چنین فضای رعب‌انگیزی یک پزشک تنها با تکیه بر علم و رویکرد مشتری مدارانه قادر به حفاظت و حمایت از خود و بیمارش نیست. او و بیمار به چیزی فراتر نیاز دارند تا هم مانع فروپاشی روانی پزشک شده و هم بیمار را در شرایط سخت رویارویی با نیستی و بیماری چون لحافی در برگرفته و روان او‌ را با سلوک طبیبانه گرمی و آرامش بخشد و در همان حال انسجام روانی خود را نیز حفظ کند. در این روز، درود خود را به تمامی مبارزین این عرصه تقدیم کرده و به احترام آنها کلاه از سر برمی‌داریم


https://www.tg-me.com/alifiroozabadi1344
📎 چه باید کرد؟

☑️ این روزها درهنگامه ی کرونا و نگرانی های برامده از آن که شبح نیستی را بر خانواده ها گسترده بسیاری می پرسند چه کنیم که این روزها را تاب آوریم، چه کنیم که از هم نپاشیم. با اضطراب کرونا و زیستن در جهانی که نومیدی و هراس از آینده درآن موج می زند چه باید کرد؟ این نوشتار تلاش دارد درقالب فرازهایی موجز به این پرسش ها پاسخ دهد.

🔺فراموش نکنید که زمان های ملال و پریشانی ابدی نیستند:‌ به آخرین زمانی که با یک مشکل دست و پنجه نرم کردید فکر کنید و این که چگونه تصور می کردید پایان ناپذیر است. اما از پس آن برامدید. شاید ندانید چگونه این کار را کردید ولی اکنون اینجا هستید شما از آن روزها گذشتید. اکنون درحال گذشتن از یک مسیر سخت دیگر هستید.

🔺 به موقعیتی که در آن به سر می برید از خلال یک چشم انداز نگاه کنید: از خود بپرسید که علیرغم شرایطی که تجربه می کنید هنوز از چه چیزهایی در زندگی قدردان هستید. چه چیزهایی در زندگی شخصی شما و چه چیزهایی درکل زندگی وجود دارد که هنوز خوبند. چه کارهایی مثبتی را هنوز در زندگی درحال انجام دادن آن هستید و چه کارهایی می توانید انجام دهید. چه کارهای مثبتی را درآینده می توانید به انجام برسانید. چه چیزهایی هنوز شما را خوشحال می کنند.

-🔺افکار خود را متعادل و واقع گرا کنید: در پاسخ به وضعیت های استرس زا و چالش آفرین شما می توانید بدترین منتقد خود باشید. می‌توانبد به طور مرتب از خود ایراد بگبرید. ممکن است به خود بگویید که شرایط ترسناکتر از آن است که بتوانید با آن مقابله و از آن عبور کنید یا آن که باید از این وضعیت و انتخاب هایتان حس بدی داشته باشید. اما این سخنان را به آشنایان و دوستان خود درپاسخ به شکایاتی که از وضع موجود می کنند نمی گویید. دلیلی ندارد که آن نصیحت ها و دلگرمی ها نتواند درمورد خودتان به کار گرفته شود.

🔺 بر روی عوامل استرس زا کمتر متمرکز شوید. بیشتر به حل مسئله فکرکنید: به دسته ای از راه حل های احتمالی فکر کنید. به تجزیه و تحلیل ضعف ها و قوت های هریک اقدام کنید و یک خط مشی در ذهن بپرورانید. بهتر آن است که آنها را بنویسید. لازم نیست راه حل شما خیلی ایده ال باشد. مهم است که آن چه را در توان دارید رو کنید. به خاطر داشته باشید که گاهی پذیرش یک وضعیت بهترین یا گاه تنها راه حل ممکن است. پذیرش به معنی این نیست که شما راضی هستید بلکه نشان می دهد که وزن و تاثیر موقعیت را از روی زندگی خود برمی دارید.

🔺 به خاطرآورید که شما چیزی فراتر از همین وضعیتی که درآن به سر می برید هستید: زمان هایی هستند که شایسته است از موقعیت مشکل ساز یا مسئله ای که ذهن شما را مشغول کرده است جدا شده و به کارهایی بپردازید که شما را خوشحال کند. مانند آشپزی، پیاده روی، مطالعه، بازی.... هرچقدر که ممکن است به رفتارهای عادی زندگی خود پای بند باشید و از نظر بدنی ازخود مراقبت کنید ( عدم مصرف مواد مخدر، غذاخوردن و خوابیدن به هنگام، فعالیت بدنی). حفظ تعادل مهم است. با آنهایی که دوستشان دارید وقت بگذرانید و کارهایی انجام دهید که به شما حسی خوب می دهد.

🔺 از مشاوره و حمایت دوستان، اعضای خانواده و افراد متخصص بهره ببرید

https://www.tg-me.com/alifiroozabadi1344
📎 فضیلت‌های پنهان

در حال اسباب کشی هستم. کتاب‌هایم خیلی زیاد است دست به یک غربالگری بین آنها زده و چند روز پیش چیزی حدود ۲۰۰-۳۰۰ تا را جدا کردم تا به یک کتابخانه اهدا کنم. پس از تماسی که گرفتم دو نفر را فرستادند تا کتاب‌ها را ببرند. یک راننده و یک نیروی خدماتی.
آن که خدماتی بود با دیدن کتاب‌ها شروع به پرسش کرد : این کتاب مال همون دکتره است که در جنگ اسیر بوده ( منظور او انسان در جستجوی معنی بود ) و.... گفتم هر کدام را که خواستی بردار. گل از گلش شکفت و گفت: دکتر کاش زودتر گفته بودی، خیام رفت توی گونی و با این حرف شروع کرد به جستجوی کتاب‌هایی که قبلاً در گونی گذاشته بود.  به کتاب فرویدیسم آریانپور نگاهی می‌اندازد و می‌گوید : دکتر بازم از فروید دارید؟ و همچنان کتاب ها را وارسی و گاه کتابی از میان آنها سوا می کند. دکتر شاعر مورد علاقه شما کی است؟.... دکتر یک بار صدتایی کتاب را از بین ضایعات نجات دادم افغانیه می‌گفت کیلویی هزارتومن براش پول دادم .... و آخرین سوالش در گوشم زنگ می زند: دکتر اسپینوزا ندارید ؟

https://www.tg-me.com/alifiroozabadi1344
📎 یک بام و دو هوا

🔺 بارها در برخورد با بیماران در فضای درمان با این پرسش مکرر روبرو بوده ایم که : دکتر من نمی خوام معتاد بشوم! و در برابر پرسش ما که مگر قرار است معتاد شوی بیان می کنند که : "آخه دکتر می گند داروهای اعصاب معتاد می کنه" و باز وقتی می پرسیم معنای اعتیاد چیست، می گویند که اگر یک روز دارو نخوری باز حالت بد می شود! و وقتی می گوییم خوب، با این استدلال بسیاری از داروهایی که پزشکان دیگر تجویز می‌کنند اعتیاد زا هستند مانند داروهای فشارخون، قند، چربی، تیرویید.... ساکت می شوند. اما نگاهشان نشان می دهد هنوز تردید دارند و معتقدند که "داروهای اعصاب فرق می کنند".

🔺 اما همین بیماران زمانی که از آنها در مورد داروهای مصرفی شان می پرسیم یکی از شایع ترین داروهایی را که سرخود یا به تجویز دیگر پزشکان ( به ویژه متخصصین محترم قلب) مصرف می کنند داروهای بنزودیازپینی و زولپیدم است ( داروهایی به سردستگی دیازپام شامل اگزازپام، الپرازولام، لورازپام،....).

🔺 این داروها تنها دسته داروهایی روانپزشکی هستند که خاصیت اعتیادزایی دارند و یک روانپزشک مجرب می داند که چگونه و برای چه مدتی از آنها استفاده کند. هرگاه به موقع و به جا مصرف شوند می توانند در درمان بسیاری از بیماری ها کمک کننده باشند. اما در اکثر موارد مصرف آن ها باید محدود به چند هفته تا چند ماه باشد ( نه چند سال). اما متاسفانه تعداد زیادی از افراد این داروها را برای سال ها مصرف می کنند و نکرانی هم درمورد "اعتیادزایی" شان ندارند

https://www.tg-me.com/alifiroozabadi1344
📋 درنگ

#دکتر_علی_فیروزآبادی. روان‌پزشک‌. تجربه‌ها

نیاز به بازنگری در نقش تروما در روان‌‌پزشکی

روان‌پزشکی علم جوانی است و از بسیاری جهات درمقایسه با سایر رشته‌های پزشکی در مراحل ابتدایی‌تر تکامل و تکوین خود به سر می‌برد. یکی از مهمترین مصداق‌های این عقب ماندگی نگاه توصیفی روان‌پزشکی به اختلالات روان است. روان‌پزشکی برخلاف دیگر رشته‌ها هنوز نتوانسته به دیدی سبب‌شناسانه نسبت به بیماری‌ها برسد و به ناچار آنها را برمبنای علائمی که به چشم می‌آیند تقسیم‌بندی می‌کند. روان‌پزشکان با آن که اشکالات چنین طبقه‌بندی‌ای را می‌دانند از آنجا که تقسیم‌بندی بیماری‌ها در زیر چتر گروه‌های مختلف برای درک زبان یکدیگر و انجام تحقیقات مرتبط ضروری است به آن به عنوان امری ناگزیر می‌نگرند. درمقام مقایسه می‌توان چنین گفت که چنین سیاستی شبیه آن است که امروزه کرونا، سرطان ریه و سل و برونشیت را در یک گروه تحت عنوان "بیماری‌های مرتبط با سرفه" تقسیم‌بندی کنیم. روان‌پزشکی منتظر رسیدن زمانی است که پیشرفت لازم در جهت شناسایی شاخص‌های شیمیایی یا تصویربردارانه به اندازه‌ای حاصل شود تا بتوان با انجام یک ازمایش خون یا به مدد اسکن‌های مغزی به تشخیص مناسب بر اساس علت رسید.
اما به نظر می رسد که روان‌پزشکی امروز نیاز به تجدیدنظری اساسی در این دیدگاه داشته باشد. نقش آسیب (Trauma) در ایجاد اختلالات روان‌پزشکی از ابتدای قرن گذشته در خلال جنگ اول جهانی شناخته شد هرچند که در آن زمان کسی آن را زیاد جدی نگرفت. حتی در جنگ دوم نیز سربازانی که از آسیب‌های روانی برخاسته از صحنه نبرد رنج می‌بردند به عدم تهور و تمارض متهم می‌شدند. پس از جنگ تحولی بارز در معرفی اولین سیستم طبقه بندی اختلالات روان‌‌پزشکی DSM-I رخ داد و اختلال استرس پس از آسیب PTSD به عنوان یک اختلال مرتبط با سانحه معرفی شد. اما از آن زمان به بعد نگاه توصیفی حاکم بر روان‌پزشکی به گونه‌ای دست و پای آن را بسته که هنوز نتوانسته قدمی فراتر از این تشخیص بردارد و نگاهی جامع تر نسبت به اختلالات مرتبط با تروما پیدا کند. امروزه اهمیت آسیب بیش از پیش حتی برای مردمان عادی جامعه نیز آشکار شده است. با سلطه هرچه بیشتر سرمایه‌داری سلطه جویانه بر جهان و جولان ماشین نظامی آن در نواحی مختلف دنیا به ویژه در منطقه‌ای که ما در آن به سر می‌بریم و همچنین برداشته شدن محدودیت‌ها و شرم حضوری که از بیان تجارب دردناک جنسی گذشته وجود داشت امروزه آشکار است که بسیاری از افراد در معرض تجربه مستقیم آسیب بوده‌اند یا به شکل غیرمستقیم با آن درگیر شده‌اند ( حتی درگیری غیرمستقیم و شنیدن یا دیدن ترومای وارد امده بر فردی دیگر می‌تواند اثری آسیب‌زا بر فرد داشته باشد). تجربه دو ساله‌ی کرونا و رویارویی مستقیم انسان با مرگ خود و نزدیکان این امر را تشدید کرده است. بنابراین در دنیای پرآشوب کنونی به جرات می‌توان از یک "زیست تروماتیک" برای انسان امروزی سخن گفت. چنین به نظر می‌رسد که روان‌پزشکی امروز نتوانسته خود را با این زیست تطبیق دهد و هنوز که هنوز است در حال درجا زدن در مرحله‌ی توصیفی است. تعداد نه چندان اندک بیمارانی که همه روزه از سوی روان‌پزشکان با تشخیص اختلال هراس، انواع فوبیا، وسواس، اختلال اضطرابی منتشر، اختلالات شبه جسمی و حتی افسردگی و اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی درمان می‌شوند درحقیقت اختلالات مرتبط با آسیب هستند. بدیهی است که به طورمثال اختلال هراسی ( پانیک) که ریشه زیستی داشته با اختلال هراسی که از آسیب منشا می‌گیرد دو گونه متفاوت درمان را طلب می‌کنند و دو تشخیص متفاوت هستند. اما روان‌پزشکی توصیفی معاصر با نگاه سطحی خود با هردو به یک گونه برخورد کرده و راهنماهای بالینی که از بالا به روان‌پزشک دیکته می‌شود او را موظف به استفاده از یک شکل استاندارد درمان که به شکل عمده بر درمان دارویی مبتنی است می‌نماید. جای آن دارد که روان‌پزشکی امروز نگاهی دوباره به سیاست‌های تشخیصی خود داشته باشد. نگاه توصیفی قادر به پاسخگویی به نیازهایی روزافزون انسان تروماتیزه معاصر نیست.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
📎 حقیقت؟

🔺 دکتر، مادرم اصرار دارد که حتما شما را ببیند او معتقد است که من حقیقت را نمی گویم

🔸 ما در اینجا با حقیقت به معنای عینی آن سروکار نداریم. کار ما با کار قاضی یا بازپرس متفاوت است. قاضی وظیفه بیرون کشیدن حقیقت را از میان اطلاعات بی شماری که به او می رسد دارد. چون هدف نهایی وی صدور حکم برائت یا محکومیت یک متهم است. او باید حتی الامکان به روشن کردن حقیقت اقدام کند چرا که حکم صادره بر سرنوشت متهم تاثیرگذار است. او شواهد زیادی را از افراد و منابع مختلف گرداوری کرده که گاه صدها و هزاران صفحه را شامل می شود. اما کار یک روانپزشک این نیست. من با بارتاب حقیقت در ذهن تو سروکار دارم. تو هرگز نخواهی فهمید که در گذشته به شکل دقیق چه رخ داده است اما ما می توانیم درمورد احساساتی که در ذهن تو در قبال برداشتی که از رویدادهای گذشته داشتی صحبت کنیم تا بتوانی آنها را هضم و جذب و حل و فصل کنی

🔺 یعنی منظورتان این است که این اتفاقاتی که در ذهن من است می تواند اصلا رخ نداده باشد؟

🔸 نه تا این حد، شکل گیری حافظه در ذهن ما با ثبت تصویر در فیلم برداری متفاوت است.چنین نیست که مغزما از وقایع و رویدادها یک بار برای همیشه فیلم گرفته و بعد با زدن تکمه ای فیلم را بدون کم و کاست بازپخش کند. حافظه ماهیتی شیمیایی دارد که در طول زمان بارها از نوبازسازی می شود. بنابراین نمی توان گفت که آن اتفاقاتی که از آنها سخن می گویی اصلا رخ نداده اند اما حافظه تو در این مدت تغییرات و تحریفاتی را برآن حاکم کرده که می تواند شکل اولیه آن را دگرگون کرده باشد. ما با آن چیزی که در این لحظه از زبان تو به عنوان خاطره نقل می شود به عنوان یک حقیقت ذهنی کار می کنیم اما مانند یک قاضی لزومی ندارد که برای کشف حقیقت عینی وسواس به خرج دهیم چون اینجا قضاوتی درکار نیست.

https://www.tg-me.com/alifiroozabadi1344
📎 جامعه خود‌پزشک پندار

🔺دکتر من حالم خیلی خوب بود داروهام تمام شد نتوانستم پیش شما بیام خیلی به هم ریختم

🔸 خوب باید بدانید که هیچ دارویی نباید ناگهانی قطع شود و علاوه بر این دوره درمانتون هم باید کامل بشه شما هنوز دو ماه نیست که دارو می خورید

🌷راستش دکتر به من گفتند این دوکسپین خیلی قویه.

🔸 ( صدای من کمی بالا می رود)... چه کسی این را گفته ؟ آن کسی که چنین اظهارنظری می کند اصلا می داند دوکسپین چه می کند؟

🔺 دکتر شما هم اعصاب ندارید ها!

🔸 می دانید این صحبت ها را من چندین و چند بار از زبان بیماران می شنوم؟ من عصانیتم متوجه شما نیست از فرهنگی عصبانی می شوم که در ان همه احساس پزشک بودن دارند و تجویز می کنند. همین ادمهایی که به شما درمورد دوکسپین اظهار نظر می کنند اگر اتومبیلشان خراب شود یا خانه شان نیاز به بنایی داشته باشد مکانیک یا مهندس ساختمان را خبر می کنند و به حرف هر کسی گوش نمی کنند. ازخودت بپرس چطور در مورد سیستمی که پیچیدگی آن از اتوموبیل یا خانه بسیار بیشتر است اجازه هر اظهارنظری یه خود می دهند؟

https://www.tg-me.com/alifiroozabadi1344
*دوره تاب آوری فردی در برابر دشواری و بحران*

زمان:
*۷ مهرماه ۱۴۰۰*
*ساعت ۱۰ - ۱۲*

مدرس دوره:
*دکتر علی فیروزآبادی*
روانپزشک و روان درمانگر تحلیلی
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز

لطف کنید فرم ثبت نام و نظرسنجی را تکمیل فرمایید.
📌لینک ثبت نام
https://survey.porsline.ir/s/gOweoDW
(لینک ورود به وبینار در انتهای فرم ثبت نام قرار دارد)
📌لینک نظرسنجی
https://survey.porsline.ir/s/0LlnyVp
https://aparat.com/v/miaeK

لینک ضبط شده وبینار تاب آوری فردی در برابر دشواری و بحران

(دوساعت دیگه قابل مشاهده هست)
تاب آوری فردی.pdf
521.3 KB
I am sharing 'تاب آوری فردی' with you
📎 پزشک-بیمار- داروخانه- دارو،
آموزش: آگاهی یا گمراهی

🔸 دکتر داروهایی که به من دادید برای چی بوده؟

🔺 چرا این را می پرسید

اخه مسئول داروخانه که نسخه را دید گفت مگر شما صرع دارید که دکتر این دارو را به شما داده!

🔸ببینید، داروها در پزشکی موارد مصرف متعدد و مختلفی دارند. چه بسا یک داروی خاص از طرف متخصصین مختلف برای هدف های متفاوتی تجویز شود. در این مورد هم درست است که این دارو در دسته داروهای ضد صرع طبقه بندی شده اما من آن را در شما برای پیشگیری از سردرد نوشتم. می توانید به این مثال هم فکر کنید که عدس تنها برای درست کردن عدس پلو کاربرد ندارد یا از بادمجان قرار نیست تنها برای درست کردن ترشی استفاده شود.

https://www.tg-me.com/alifiroozabadi1344
📋 تازه‌ها

#دکتر_علی_فیروزآبادی. روان‌پزشک‌. تجربه‌ها

تجربه‌ی مجدد و مزاحم آسیب
شاخصی برای پاسخ روان‌شناختی به رویداد آسیب‌زا

این یادداشت خلاصه ای است از:
Yair Bar-Haim , Murray B. Stein, , Richard, A. BryantIntrusive, et al. Traumatic Reexperiencing: Pathognomonic of the Psychological Response to Traumatic Stress, Am J Psychiatry 178:2, February 2021

پیشرفت‌های اخیر در حوزه‌ی پژوهش‌های مرتبط با علوم اعصاب در زمینه‌ب استرس تاثیری اندک بر تشخیص و درمان اختلال استرس پس از آسیب PTSD داشته است. پس از گذشت نزدیک به ۴ دهه از معرفی این اختلال در DSM-III هنوز با اختلاف نظر درمورد تعریف آن روبرو هستیم که خود را در تفاوت میان معیارهای تشخیصی DSM-5 و ICD-11 نشان می‌دهد. تمرکز بر ابعاد محوری علائم، در اختلالات مرتبط روان‌پزشکی هسته‌ای را فراهم می‌کند که حول آن تحقیقات علوم پایه و بالینی می‌توانند به انسجام برسند. با دقت در ابعاد محوری، تحقیقات می‌توانند علیرغم تداوم اختلاف نظر درمورد تعریف دقیق سندرم به پیش روند.
تمرکز بر یک علامت واحد یعنی یاداوری و تجربه‌ی مجدد آسیب که به شکلی مکرر و موکد فضای ذهن بیمار را اشغال می‌کند می‌تواند به عنوان راهنمایی برای هدایت تحقیقات و در پیش گرفتن استراتژی مشخص برای ارتقا شیوه‌های درمانی PTSD به کار گرفته شود. برجسته کردن آسیب‌شناسی حافظه که شامل تجربه‌ی مجدد آسیب است که به شکل عمده در فضایی اکنونی و اینجایی رخ می‌دهد می تواند موجب متمرکز شدن تحقیقات PTSD و درمان بر یک تصویر مرکزی در این اختلال شده و به عنوان پلی میان تحقیقات زیستی و شناختی از طریق بررسی فرایندهای واضح و دقیق تحت پژوهش‌های کنترل شده عمل کند.
مهم است که بدانیم تصاویر شفاف ذهنی تحت شرایط دیگر هم رخ می‌دهند. به طور مثال، نشخوارخیالبافانه در اختلالات اضطرابی، خلقی و وسواسی مشاهده می‌شود. با این وجود، این شکل‌های خیال از نظر بالینی با تصاویر پس از آسیب و خاطراتی که به شکل مکرر وارد ذهن می‌شوند در این تفاوت دارند که این خیالات کیفیتی اینجایی و اکنونی دارند.
تمرکز بر هر محدوده علامتی واحدی در PTSD موجب ناتوانی دراشراف بر طیف گسترده‌ای از رفتارهای ناسازگارانه که با استرس آسیب مرتبط هستند می‌شود. DSM-5 بیست علامت را در چهار خوشه قرار می‌دهد که ترکیب‌های بی‌شماری از علائم را که به تشخیص PTSD می‌رسند می‌سازد. ICD-11 یازده معیار را شامل تنها سه خوشه علامتی لحاظ می‌کند و علایم غیراختصاصی را که با دیگر اختلالات هم‌پوشانی دارند به کناری می‌گذارد. ( به طورمثال اختلال در تمرکز، مشکلات خواب و افسردگی). با استفاده از یک مجموعه محدودتر، ICD تلاش در متمایز کردن PTSD به شکلی شفاف‌تر از دیگر مشکلاتی که همزمان رخ می‌دهند دارد. با این وجود، ICD هنوز علائم تشخیصی اجباری مانند رفتار احترازی و افزایش برانگیختگی را که در تمامی اختلالات اضطرابی وجود دارند درخود جای داده است. PTSD شبیه تمامی سندرم‌های پیچیده‌ای است که تنها از طریق تجمع علائم بالینی که حوزه‌های مختلفی را شامل می‌شوند تعریف شده است. در این گستره چند وجهی از حالت‌های تعریف شده بالینی تمرکز بر تنها یک حوزه مانع دید گسترده نسبت به تمامی جنبه‌های اختلال می‌شود. زمانی که فنوتیپ‌های مختلفی با تنوع زیاد تعریف شدند هر رویکرد پژوهشی متمرکزی برخی از این حوزه‌ها را نادیده می‌گیرد. رویکرد نامتمرکز از آن سو، خود را از بصیرت‌هایی که علوم اعصاب در تشخیص و درمان فراهم می‌کنند محروم می‌نماید.
اختلال حافظه در PTSD در طول طیفی از تزاحم Intrusiveness قابل بررسی است. در سوی ملایم‌تر خود را به شکل خاطراتی که به شکل واضح و مزاحم توصیف می‌شوند نشان می‌دهد. در سوی دیگر طیف، با خاطراتی روبرو هستیم که به شکل فلاش بک یا کابوس‌های مرتبط با آسیب نمود می‌یابند. این روند محوری را می‌توان به عنوان ” محدوده‌ی تجربه‌ی مزاحمت آفرین مکرر آسیب” توصیف کرد تا به یک ابزار مفهومی برای استفاده بالینی و علمی رسید. پژوهش‌گران می‌توانند تجارب مزاحمت‌آفرین مکرر را با استفاده از سه معیاری که در DSM آمده است به شکل کمی در آورند: B1( خاطرات مکرر، مزاحم و غیرارادی مرتبط با آسیب) B2(رویاهای مزاحم تکرار شونده که درآن‌ها محتوی و/یا احساس رویا با رویداد آسیب‌زا مرتبط است). B3 (واکنش‌های تجزیه‌ای مانند فلاش بک که در آن فرد حس می‌کند یا به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویی رویداد آسیب‌زا در حال رخ دادن مجدد است).

🔻لطفا ورق بزنید...

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
📋 ادامه‌ی تازه‌های #دکتر_علی_فیروزآبادی



یکی از جنبه های مهمی که متمایز کننده خاطرات طبیعی و خاطرات مرتبط با آسیب است به وجه غیرارادی و مزاحم خاطرات آسیب برمی‌گردد. زمانی که این فرایند شدید است چنین خاطرات بیمارگونه‌ای خود را به شکل زندگی دوباره رویداد آسیب‌زا در لحظه‌ی کنونی نشان می‌دهد.
این محدوده، علائمی از PTSD را که در بخش B4 و B5 آمده‌اند حذف می‌کند ( پریشانی شدید و طولانی روانی در مواجهه با سرنخ‌های درونی و بیرونی که نمادی از رویداد آسیب‌زا هستند و واکنش‌های مشخص فیزیولوژیک به این سرنخ‌های درونی و بیرونی). از آن‌جا که این دو دسته علامت به شکلی وسیع تعریف شده‌اند حذف آنها موجب حذف مشکلات شایع حافظه‌ای پس از اسیب می‌شود. علاوه بر این، چنین سیاستی موجب تاکید بر مرکزیت خاطرات مزاحم غیر قابل کنترل در حوزه‌هایB1، B2 و B3 می‌شود.
تقریبا ده درصد افراد آسیب دیده که معیارهای DSM برای PTSD را ندارند علائم حاکی از ورود سرزده و مزاحم خاطرات را نشان می‌دهند. داده‌های پژوهشی بیانگر این بوده‌اند که علائم مرتبط با حوزه های B4 و B5 کاربرد محدودی از نظر تشخیصی دارند
به طور خلاصه می‌توان چنین گفت که تمرکز بر تجربه مجدد و مزاحم آسیب می‌تواند هدفی مشخص را از نظر درمانی فراهم کند. متاسفانه، این علائم در مقایسه با دیگر حوزه‌های علامتی PTSD کمتر مورد پژوهش واقع شده‌اند. ( مانند اختلال درل تمرکز، مشکلات یادگیری، واکنش به خطر و افسردگی که علاوه بر PTSD در دیگر اختلالات عمده روان نیز مشاهده می‌شوند).

🔻پایان

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
در اتاق رواندرمانی چه می گذرد؟ قسمت اول آسیب روانی چیست؟
مهدی احمدی
🔻۱۰۰۱ پادکست
🔻 فصل دوم، در اتاق روان درمانی چه می گذرد؟ آسیب یا تروما چیست؟

🔹 موقعی که در را باز کردم کلید از آن طرف روی زمین افتاد. خم شدم تا کلید را بردارم که زیرچشمی متوجه مجسمه های خدایان باستانی هند و یونان و کتابهایی که دورتادو اتاق تا سقف چیده شده بودند شدم. دکتر فروید مشغول نوشتن یک یادداشت بود. او بی اینکه به من نگاهی بکند با دست من را به سمت مبلی بلند که می شد روی آن دراز کشید هدایت کرد. سیگاری که کنار لب داشت خاموش بود با این حال از دودی که فضا را مه آلود کرده بود معلوم بود که تا همین چند لحظه قبل مشغول کشیدن بوده است. روی مبل دراز کشیدم و چشمهای خود را بستم...

🔹 در برنامه امروز علی فیروزآبادی استاد روانپزشکی دانشگاه شیراز و عاطفه کمالو رواندرمانگر شناختی و استاد مدعو دانشگاه تهران مهمان من هستند. از آنها خواهم پرسید که در اتاق روانکاوی چه می گذرد؟ و آیا آسیب روانی قابل درمان است؟

🔹 قطعات موسیقی این پادکست به ترتیب از کفم رها با اجرای محمدرضای لطفی و خورشید خسته ساخته الکساندرتسافسمن و با صدای پاول میخایلوف است.

🔹 👈🏾 آدرس کلیه پلتفرمها برای شنیدن برنامه در ایران و سایر کشورها.
📎 سکس و معنی: عشق و احساس و رابطه آنها با یکدیگر

🔺 سکس معانی مختلفی برای انسان ها دارد. می تواند تجلی نهایی یک رابطه عاشقانه و صمیمانه باشد. اما درعین حال می تواند به عنوان یک قطار غلتان ( رولر کوستر) و یا وسیله ای برای کاهش تنش عمل کند. سکس می تواند آغازگر خلاقیت یا صرفا گذران وقتی خوشایند باشد. می تواند همه این ها باشد و یا حتی چیزی بیشتر. معنی سکس برای افراد مختلف متفاوت است و معنایی که برای شما دراین لحظه وجود دارد می تواند با گذر زمان تغغیر کند.
🔺علیرغم کلیشه های رایج جنسیتی، جنسیت شما ارتباطی با پاسخ هیجانی شما نسبت به سکس ندارد. دیدگاه رایج این است که زنان از قرارگرفتن در تلاطم های هیجانی لذت می برند و مردان کنترل بیشتری روی احساسات خود دارند اما انسان پیچیده تر از این ها است. برخی مطالعات بیانگر این بوده اند که زنان هیجانات خود را راحت تر بروز می دهند. همچنین مردان تا حدی پاسخ فیزیولوژیک شدیدتری نسبت به استرس های هیجانی نشان می دهند. این تفاوت ها می توانند ریشه های فرهنگی داشته باشند. شاید ما براساس آن چه درجامعه و خانواده شنیده ایم عمل می کنیم. جنسییت شما هرچه باشد و هیجانات خود را بروز دهید یا ندهید واکنش هیجانی شما به رابطه جنسی مختص خود شما است.
🔺برخی ادمها برای این که از نظر احساسی و هیجانی جذب کسی شوند نیاز دارند که تجربه جذابیت بدنی داشته باشند. شما ممکن است از آن ادمهایی باشید که پیش از این که فکر ارتباط جنسی به مغزتان خطور کند به جذب شدن احساسی به طرف مقابل نیاز داشته باشید. به عبارتی ابتدا باید از نظر روحی و معنوی با کسی درگیر شوید. شما در جستجوی صمیمیت هستید. زمانی که احساسات شما با دیگری در یک افق قرار گرفتند می توانید به تماس جنسی فکر کنید..
🔺برخی چنین فکر می کنند که عمل بر مبنای جذابیت فیزیکی می تواند به نزدیکی هیجانی و احساسی بیانجامد. بعضی ادمها مثل اهن ربا جذب یکدیگر می شوند. این یک واکنش شیمیایی شبیه گرسنگی است. زمانی که ترکیب شیمیایی دو فرد با یکدیگر جفت و جور شد نزدیکی بدنی می تواند به چیزی فراتر منجر شود. نشان داده شده که دو ناحیه مغز در حرکت از تمایل جنسی به سوی عشق دخالت دارند. یکی اینسولا و دیگری استریاتوم. جالب است که استریاتوم در اعتیاد به مواد مخدر هم نقش دارد. عشق و تمایل جنسی مناطق متفاوتی از استریاتوم را تحریک می کند. سکس و غذا به عنوان محرکهای لذت قسمت شهوانی استریاتوم را تحریک می کند. فرایند شرطی شدن ( پاداش گرفتن) بخش عشق را فعال می کند. زمانی که تمایل جنسی پاداش درخور را گرفت بدل به یک کنش عادتی می شود که راه رسیدن به عشق را هموار می کند. زمانی که شهوت شروع به بدل شدن به عشق کرد آن بخش دیگر استریاتوم کنترل را به دست می گیرد
🔺برخی بر این باورند که کشش فیزیکی و احساسی دردو مسیر کاملا متفاوت و بی ارتباط با هم عمل می کنند. شما می توانید به فردی از نظر هیجانی جذب شوید بی آن که کوچکترین کشش جنسی حس کنید یا برعکس. حتی در یک رابطه درازمدت افراد می توانند بین برقراری رابطه جنسی و عشق ورزی نوسان کنند یا ان که اصلا هیچ رابطه جنسی نداشته باشند اما همچنان راضی باشند.

https://www.tg-me.com/alifiroozabadi1344
📎 واکسن: درد یا درمان؟

🔺 با ظاهری مضطرب، هراسان به شکلی سریع و تقریبا دوان وارد اتاق شده و بی درنگ شروع به صحبت می کند:
دکتر جان به دادم برس. من هیچ مشکلی نداشتم تا سه ماه پیش که واکسن زدم. به من گفتند که بعضی ها واکسن زدند و مردند. الان نگاه کنید:
تعداد 4 کیسه پر از دارو را از کیفش دراورده و محتویات آن را روی میز خالی می کند. تمام سطح میز پوشیده از جعبه های دارو می شود. و همچنان ادامه می‌دهد:
هیچکدام از این ها نتوانسته به من کمک کند. شب خوابم نمی برد. مدام فکر می کنم. دست و پاهام می لرزه، دهنم خشک می شود، قلبم درد می کند، نفسم تنگ می شود، گاهی واقعا فکر می کنم می خواهم بمیرم... هرجا هم که رفتم خوب نشدم. قبل از زدن واکسن هیچ مشکلی نداشتم.

🔺این که ب از پی الف بیاید به معنی این نیست که الف عامل ب است. اما ذهن مردمان به شکلی اتوماتیک این رابطه را برقرار می کند. هر انسانی به هرعلتی می تواند بمیرد یا دچار بیماری های مختلف شود. این که کسی واکسن زده و بعد فوت کرده به هیچ وجه به معنی آن نیست که واکسن علت فوت بوده است. ساختن این رابطه علت و معلولی مشابه آن است که فردی چند روز پیش از فوت ترشی خورده باشد و بعد فوت را به خوردن ترشی نسبت دهیم. به همین گونه مردمان قدیم وقوع کسوف را به هر اتفاق ناخوشایندی که پس از آن می افتاد نسبت می دادند. این یکی از عوامل تقویت و توسعه افکار شبه علمی در جامعه است. تعیین رابطه علت و معلولی میان دو متغیر تنها به مدد روش های پیچیده علمی میسر است. اما زمانی که در ذهن مردم چنین روابط کاذبی شکل گرفت به سختی می توان ان ر از اذهان پاک کرد.همین ذهنیت در بیمار فوق موجب شده انواع و اقسام مشکلات بدنی را به دنبال زدن واکسن پیدا کند که همین علائم به نوعی تقویت کننده تفکر ابتدایی او درمورد عوارض منفی واکسن خواهد شد و آن را به اطرافیان خویش نیزمنتقل می کند. این چنین تفکراتی در سطح جامعه به شکلی مسری گسترش می یابد و زمینه حرکت های ضد واکسن ر امی سازد.غلبه بر آن جز در پرتو آگاهی بخشی وسیع از سوی رسانه ها میسر نیست.
https://www.tg-me.com/alifiroozabadi1344
2025/02/24 15:49:18
Back to Top
HTML Embed Code: