عاقبت جان مرا اين همه غم ميگيرد
دست من نيست به كلامى گريه ام ميگيرد
طعنه بر اين دل شبگرد خرابم نزنيد
شب به شب كوچه به كوچه دل من ميميرد
دست من نيست به كلامى گريه ام ميگيرد
طعنه بر اين دل شبگرد خرابم نزنيد
شب به شب كوچه به كوچه دل من ميميرد
در خیالات خودم, در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم، خستگی درمیکنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
باز ميخندی و ميپرسي, كه حالت بهتر است؟!
باز میخندم که خیلی، گرچه میدانی که نیست
شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم میگذارم، توی گلدانی که نیست
چشم میدوزم به چشمت، مي شود آیا کمی
دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست..؟!
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو…
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست
می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست…!
رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم، خستگی درمیکنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
باز ميخندی و ميپرسي, كه حالت بهتر است؟!
باز میخندم که خیلی، گرچه میدانی که نیست
شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم میگذارم، توی گلدانی که نیست
چشم میدوزم به چشمت، مي شود آیا کمی
دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست..؟!
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو…
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست
می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست…!
رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست
گلى كه خود بدادم پيچ و تابش
با شك ديدگانم دادم آبش
در اين گلشن خدايا كى روا بى
گل از مو ديگرى گيرد گلابش
با شك ديدگانم دادم آبش
در اين گلشن خدايا كى روا بى
گل از مو ديگرى گيرد گلابش
فقط از ديدگاه من يه صحنه فراموش نميشه
حتى صدتا روز ديگه تو با دو تا ديگه بودى
كه اين مقايسه حتى رو ترازو نميره
بهم دروغ ميگفتى كه دل من اروم بگيره؟:)
حتى صدتا روز ديگه تو با دو تا ديگه بودى
كه اين مقايسه حتى رو ترازو نميره
بهم دروغ ميگفتى كه دل من اروم بگيره؟:)