Telegram Web Link
کتاب دین در ترازوی اخلاق اثر دکتر ابوالقاسم فنایی
@abolghasemfanaei
فهرست مطالب کتاب دین در ترازوی اخلاق (1)
فهرست مطالب کتاب دین در ترازوی اخلاق (2)
معرفی کتاب دین در ترازوی اخلاق اثر دکتر ابوالقاسم فنایی

🌱انگیزه اصلی این پژوهش، یافتن راهی معقول و رضایت‌بخش برای حل تعارض اخلاق دینی و اخلاق سکولار است. به باور صاحب این قلم، نزاع‌ها و درگیرهای سیاسی و اجتماعی رایج در کشور ما و چه بسا سایر کشورهای‌ اسلامی عمدتاً محصول دو نگاه و طرز فکر متفاوت در باب رابطه دین و اخلاق و در حقیقت، محصول تعارض دو نظام اخلاقی و ارزشی و هنجاری متفاوت است. این دو نظام اخلاقی از دو مفروض بنیادین در باب منشاء و حدود و ثغورِ «حق اطاعت خدا شارع» یا «وجوب اطاعت از خدای شارع» سرچشمه می‌گیرند. در یک سو کسانی قرار دارند که مدعی‌اند حق اطاعتِ خدای شارع یا وجوب اطاعت از او «مطلق» است و لذا اخلاق مبتنی بر دین است و در صورت تعارض ارزش‌های الهی (=فقه یا اخلاقی دینی) و ارزش‌های بشری (=اخلاق سکولار)، ارزش‌های الهی باید مقدّم داشته شوند و در سوی دیگر کسانی قرار دارند که مدعی‌اند حق اطاعت خدای شارع و وجوب اطاعت از او «مقید» به قیود اخلاقی است و اخلاق نه تنها بر دین متبنی نیست که بر آن تقدم دارد. این کتاب در حقیقت نقد و بررسی منصفانه و بی‌طرفانه این دو دیدگاه است.
@abolghasemfanaei
معرفی کامل کتاب دین در ترازوی اخلاق اثر دکتر ابوالقاسم فنایی👇
http://goo.gl/Y5KFQo
اخلاق دینی و اخلاق فرادینی؛ گفتگو با دکتر ابوالقاسم فنایی (بخش سوم) | گفتگو دین آنلاین

@abolghasemfanaei | #ابوالقاسم_فنایی | @sedanet
شماره ششم جدال اندیشه ها : دینداری و مدرنیته

دکتر سروش دباغ در فصلنامه مدرسه به نقد دیدگاه مصطفی ملکیان در باب نسبت دین و مدرنیته پرداخته بود.
دباغ معتقد است استاد ملکیان از این نظر که فکر می کند دینداری با مدرن شدن قابل جمع نیست در اشتباه است. به همین جهت دباغ تلاش می کند استدلال ملکیان در این موضوع زیر را سوال برد.
اما دکتر فنایی معتقد است دباغ برداشت نادرستی از نظرات ملکیان داشته و به این جهت نقد او بر ملکیان وارد نیست.
در نهایت فنایی بر اساس نظر خودش، دیدگاه ملکیان را طرح و پس از آن به شکلی جدید به ارزیابی آن می پردازد.

https://www.tg-me.com/abolghasemfanaei/154
شماره ششم جدال اندیشه ها : دینداری و مدرنیته
مدرسه آزادفکری مهاجر
دینداری و مدرنیته.pdf
942 KB
جدال اندیشه ها : دینداری و مدرنیته
ابوالقاسم فنایی، مصطفی ملکیان و سروش دباغ
ما می دانیم که احکام خداوند ظالمانه نیست، اما این علم موجب نمیشود که فهم و برداشت ما از متون ظالمانه نباشد. ممکن است ما خطا کنیم و از دل متون دینی حکم ظالمانه ای را استنباط کنیم و به خدا نسبت بدهیم. برای جلوگیری از این خطا ما موظفیم برداشت خود از متون دینی را با معیار عدالت بسنجیم و موزون کنیم. حکمی که در صدر اسلام و دنیای قدیم عادلانه بوده، لزوما در همه دنیاها عادلانه نیست. علم غیب ِ خداوند نمی تواند«عدلِ زمانه» را به «عدل فراتاریخی» تبدیل کند. تشریع دین کار خداوند است و ساحت مقدس او از خطا منزه است، اما فهم دین کار انسانهای جایزالخطایی است که برای تصحیح خطاهای معرفتی خود نیازمند معیارهای پسینی هستند.

دکتر ابوالقاسم فنایی|اخلاق دین شناسی صفحه | 479
@abolghasemfanaei
به نظر ما اگر کسی به قرائن و شواهد تاریخی موجود و تفاوتهای دنیای جدید و دنیای قدیم توجه کند، هرگز نخواهد توانست از آیات و روایات مربوط به نحوه برخورد باغیر مسلمانان در صدر اسلام حکمی کلی و مطلق استنباط کند و این احکام را به دنیای جدیدی که سرایت دهد که در آن مسلمانان در انتخاب دین، بیان، نشر و تبلیغ عقاید، و انجام مراسم مذهبی خود در کشورهای غیر مسلمان از آزادی بیشتری برخوردارند تا کشورهای مسلمان.

دکتر ابوالقاسم فنایی|اخلاق دین شناسی صفحه | 492
@abolghasemfanaei
مناظره ابوالقاسم فنایی و محمدرضا نیکفر پیرامون رابطه دین و اخلاق
تماشا و دانلود صوت و تصویر

http://goo.gl/5koidN
@abolghasemfanaei | @sedanet
ابوالقاسم فنایی | اخلاق دین شناسی | صفحه‌ی 473
http://goo.gl/IiMsH1
@abolghasemfanaei | @sedanet
🌱قرائت ناصواب، خرافی و تحریف شده از دین، ضد اخلاق و ضد عقل و ضد عقلانیت و معنویت است، و تا انسانی از خود بیگانه نشود و انسانیت خود را نادیده نگیرد، تسلیم چنین قرائتی نخواهد شد. قرائت افیونی و ضد انسانی از دین، اول به آدمی می قبولاند که او صغیر و محجور و کم عقل است و بعد حاملان خود را بر گرده این انسان بینوا سوار میکند.

🌱اعتیاد به مصرف چنین قرائتی از دین، از هر اعتیادی خطرناکتر و وحشتناکتر است، زیرا در حالی که سایر انواع اعتیاد از آدمی سلب اراده میکنند، این اعتیاد هویتِ انسانی آدمی را از او سلب میکند. انسانیتِ انسان که از او سلب گردید و انسان که از خود بیگانه شد، به سهولت باورها و اعتقادات خرافی را به نام دین خواهد پذیرفت و به هر جنایتی دست خواهد زد. انسانی که هویت انسانی خود را از دست داده است مستعد ارتکاب هر جنایتی هست و به سهولت به هر پستی و رذالتی تن میدهد. آنچه آدمی را از پذیرفتن خرافات باز میدارد، و بل موجب تشخیص و شناسایی خرافات میشود، هویت نظری انسان یا عقلانیت نظری(=ارزشها و الزامات معرفت شناسانه و منطقی) است. و آنچه آدمی را از ارتکاب جنایت و خشونت باز میدارد، وجدان اخلاقی یا هویت عملی انسان یا عقلانیت عملی (=ارزشها و الزامات) اخلاقی است.

دکتر ابوالقاسم فنایی|اخلاق دین شناسی | صفحه 500 و 501
@abolghasemfanaei
🌱فرض کنید مسلمانی در اثر تحقیق صادقانه و بی غرضانه، به این نتیجه برسد که نعوذ بالله دین اسلام حق نیست و دین دیگری حق است، یا اساسا هیچ دین حقی وجود ندارد، یا همه ادیان از نظر حقانیت در یک سطح قرار دارند. آیا اگر این شخص از ترسِ مرگ نتایج تحقیق خود را به دیگران اعلام نکند، «کتمان حقیقت» نکرده است؟ وظیفه عقلانی و مسئولیت اخلاقی و وجدانی این شخص ایجاب میکند که دست از اسلام بشوید و اگر چنین نکند مستحق ذم، سرزنش، مواخذه و عذاب اخروی است. یعنی ارتداد عقلا و شرعا بر این شخص واجب است. حال چگونه میتوان ادعا کرد که خداوند حکم قتل چنین شخصی را صادره کرده تا از ارتداد او و دیگران جلوگیری کند؟ آیا میتوان ادعا کرد که تحقیق درباره اصول دین واجب است، اما نتیجه تحقیق از پیش معلوم است و اگر شخص به نتیجه دیگری برسد، قتل او واجب میشود؟ آیا میتوان ادعا کرد که ارتداد این شخص واجب است و کشتن او هم بر دیگران واجب است؟ آیا با وجود چنین حکمی تحقیق آزاد عقلانی در باب اصول دین معنا و مفهوم خود را از دست نخواهد داد و به تکلیفی فوق طاقت تبدیل نخواهد شد؟

دکتر #ابوالقاسم_فنایی | اخلاق دین شناسی | صفحه 488 و489
@abolghasemfanaei | @sedanet
جلسه شورای علمی موسسه سروش مولانا، به سرپرستی استاد ملکیان و با حضور دکتر فنایی، دکتر کاوه لاجوردی و...
فقه به مَثابه فلسفه اخلاق

به طور کلی درکی که مسلمانان از اخلاق ونقش آن در تنظیم وهدایت افعال آدمی داشته و دارند تا حدود زیادی غیر از درک غربیان از شأن و منزلت و کارکرد اخلاق است.

از نظر مسلمانان اخلاق اولاًوبالذات مقوله ای فردی و اخروی به شمار می رود؛یعنی با باطن و درون آدمی سرو کار دارد ومعطوف به اصلاح وتهذیب وپیرایش نفس و روان آدمی ومتکفل سعادت وفلاح و رستگاری اخرویِ شخصِ فاعل است ونقش آن در تنظیم روابط اجتماعی بالعرض وتبعی است.

اما در جهان غرب و خصوصا در دنیای مدرن ،اخلاق اولاً وبالذات نهادی اجتماعی به شمار می رود،که ناظر به روابط افراد وسایر نهادهای اجتماعی و مبنایی برای همکاری جمعی است ونقش و کارکرد اصلی و اولیه آن تأمین و تضمین رفاه وخوشبختیِ جمعی و دنیوی می باشد وتاثیر آن در کمال و سعادت فردی و اخروی بالعرض وتَبَعی است.

فلسفه اخلاق درتمدن غرب دقیقاًهمان نقش و جایگاه را دارد که فقه درتمدن اسلامی دارد و فلسفه اخلاق در حقیقت فقه جهانِ مدرن وفیلسوفان اخلاق، فقیهانِ جهانِ مدرن اند.

به اعتقاد پاره ای از صاحب نظران تمدن اسلامی تمدنی فقهی وفقیه پروراست .

به عقیده نگارنده معنای درست این سخن آن است که دراین تمدن فقه جای اخلاق را گرفته است،نه اینکه جا را بر اخلاق تنگ کرده است.

طبق تعریفی که غربیان از اخلاق دارند،می توان ادعا کرد که فقه همان اخلاق رایج در جوامع اسلامی است، یعنی در فرهنگ اسلامی فقه هم بر اخلاق فردی وهم بر اخلاق جمعی تقدم دارد،درحالیکه تلقیِ انسان مدرن، اخلاق فردی مقدم بر فقه فردی و اخلاق اجتماعی مقدم بر فقه اجتماعی است.

دکتر #ابوالقاسم_فنایی | دین در ترازوی اخلاق | صفحه 39
نکته بسيار مهمی که در همین رابطه مایلم بر آن تأکید کنم نکته‌ای است که به درد مربيان اخلاق، و نه معلمان اخلاق می‌خورد. بعضي از فيلسوفان اخلاق به این نکته اشاره کرده‌اند و حتی بعضي درباره آن کتاب نوشته‌اند. اين بصیرت اخلاقی/ تربیتی می‌‌گوید: بسياري از رفتارهاي ناروای اخلاقی که از آدمیان سر می‌زند به خاطر ضعف قوه عاقله، و جهل به ارزش‌های اخلاقی نیست، بلکه به خاطر ضعف قوه تخيل، و غفلت از این ارزش‌ها در مقام تصمیم‌گیری و عمل است. من وقتي به دیگری ظلم می‌کنم و حق او را ضایع می‌کنم، به خاطر اين نيست که عقل من ضعيف است و نمی‌دانم که ظلم بد است، بلکه به خاطر اين است که قدرت تخیل من ضعیف است، و نمی‌توانم در هنگام تصمیم‌گیری و عمل خودم را در جای دیگری تخیل کنم، و درد و رنجی را که او با تمام وجود خود در اثر ظلم من تجربه خواهد کرد تخیل/ شهود کنم. یعنی نمي‌توانم درکی ملموس، جاندار و تجربی از درد و رنج او داشته باشم. به همين خاطر ما انسان‌ها را مسئول مي‌دانيم. اگر قرار بود رفتارهاي ناهنجار اخلاقي به ضعف قوه عاقله برگردد، نمي‌توانستيم فرد بی‌اخلاق را سرزنش کنيم. زیرا مسئولیت هر کس به قدر عقل اوست. دانستن این‌که ظلم بد است به معنای تصدیق یک گزاره کلی توسط قوه عاقله است که در حافظه فرد ذخیره می‌شود. اما دانستن این‌که ظلم به این شخص خاص بد است به معنای درک ملموس و تجربی یک حکم جزئی اخلاقی توسط قوه تخیل و شهود اخلاقی است، و این درک نوع دوم است که می‌تواند روی رفتار فرد با دیگری تأثیر بگذارد و او را از انجام کارهای ناورای اخلاقی باز بدارد.

اخلاق دینی و اخلاق فرادینی؛ گفتگو دین‌آنلاین با دکتر #ابوالقاسم_فنایی (بخش سوم)

〽️ http://www.dinonline.com/doc/news/fa/3708/
معرفی کتابِ «دین در ترازوی اخلاق» اثر دکتر #ابوالقاسم_فنایی توسط دکتر #مهدی_ایرانمنش

🌱دکتر ابوالقاسم فنایی هم با نگاهی اجتهادی و هم از منظر یک فیلسوف اخلاق‏، به ارائۀ نظریه‌ای (نظریۀ ناظر آرمانی) می‌پردازد که هم تعارضات اخلاقی موجود را رفع می‌کند و هم از منظر گفتمانی برتر به رفع نزاعی که بین قرائتهایی خاص از اخلاق سکولار و اخلاق دینی وجود دارد‏، می‌پردازد. او به خوبی می‌داند که این قرائتها در سطح گفتمان‌های موجود‏، گاه آنچنان آشتی ناپذیر و غیرقابل جمع اند که برای حل نزاع بین آنها‏، هیچ راه منطقی و عقلانی وجود ندارد.
ایشان به پروژۀ کلی خود یعنی « پروژه‌ی دین و اخلاق» به عنوان پروژه‌ای ‎«فلسفی»، «دین‌شناسانه»‎ و ‎«اخلاق‌شناسانه»‎ نگاه می کند، نه پروژه‌ای «‎روشنفکرانه»، هرچند معتقد است که پیامدهای نظری و عملی این پروژه‏، ممکن است توجیهی برای گنجاندن آن در ذیل پروژه‌های روشنفکرانه هم به دست دهد.

ایشان در کتاب «دین در ترازوی اخلاق» مدعی هستند که کسانی که برای عقل و عقلانیت در قلمرو اخلاق هیچ نقشی قائل نیستند‏، اخلاق را یا به عواطف و احساسات کنونی و بالفعل آدمیان فرو می کاهند و یا به حکم و اراده گزاف یا مصلحت اندیشانۀ خدای شارع. چنین قرائتهایی از اخلاق سکولار و اخلاق دینی‏، آشتی ناپذیر و غیرقابل جمع اند و هیچ راه منطقی و عقلانی برای حل نزاع این قرائتها وجود ندارد. اما اگر تئوری ای را بپذیریم که به نقش عقلانیت در قلمرو اخلاق معترف باشد‏، می توان اختلاف میان اخلاق دینی و اخلاق سکولار را برطرف ساخت.
اهمیت کار ایشان خصوصاً وقتی روشن می‌شود که بدانیم اکثر انتقاداتی که به دین رسمی صورت می‌گیرد، یا معطوف می‌شود به آن دسته از ‎«احکام»‎ فقه سنتی که ‎«غیراخلاقی»‎ است و یا ناظر است به «باورها»یی که مبتنی بر یک ‎««اخلاق باور» خردپسند نیست. این دسته از احکام و باورهای ‎«غیراخلاقی»‎ طبق الگوی مورد دفاع ایشان در واقع اساساً ‎«دینی»‎ نیستند و در نتیجه «‎دین در چارچوب اخلاق» مورد نظر او که از باورها و احکام غیراخلاقی پالایش می‌شود، در برابر نقد درون‌دینی و برون‌دینی بسیار مقاوم‌تر است.
ایشان به درستی بر این باورند که گر چه به یک معنا «اخلاق دینی» می توان داشت، اما این اخلاق جایگزین «اخلاق سکولار» (به معنای فرادینی نه ملحدانه) نیست، بلکه در چارچوب «اخلاق فرادینی» و در طول آن قرار دارد و دین نمی تواند وظایف اخلاقی انسان‌ها را از دوششان بردارد و آنان را از اطاعت از فرمان‌های اخلاقی معاف کند...

متن کامل معرفی کتاب👇
〽️ goo.gl/z6oU4x
2024/09/27 09:32:23
Back to Top
HTML Embed Code: