Telegram Web Link
تحمل می‌کنیم با زخم، چون مرهم نمی‌بینیم...

باخبر شدیم دوستان عزیزِ، فعال و فرزانه‌مان، آقایان سراج‌الدین، یاسر و صدرا میردامادی، مادر مهربان‌شان زنده‌یاد خانم نرجس حوائجی را از دست داده‌اند؛ غمی که غربت دوچندانش می‌کند.
این غم بزرگ را به دوستان گرانقدر و همه بازماندگان تسلیت می‌گوییم و برای‌ ایشان شکیبایی و سلامتی آرزو می‌کنیم. به امید روزی که هیچ یک از شهروندان ایران از حقوق انسانی‌ نخستین و بدیهی خود که شرکت در غم و شادی‌ خانواده است، محروم نباشند.
آلان توفیقی
احمد علوی
الهه امیرانتظام
پروین کهزادی
حسن فرشتیان
حسن یوسفی اشکوری
حسین علیزاده
حسین کمالی
رحمان لیوانی
رضا بهشتی معز
رضا علیجانی
سروش دباغ
عبدالعلی بازرگان
علی افشاری
علی اکبر موسوی (خوئینی)
علی ایزدی
علی کلایی
غلامرضا مسموعی
فهیمه ملتی
کاظم علمداری
محسن یلفانی
محمد اولیایی فرد
مرتضی کاظمیان
معصومه شاپوری
مهدی امینی زاده
مهدی جامی
مهدی ممکن
مهدی نوربخش
نیره توحیدی
هژیر عطاری
📌 پیام تسلیت سید محمد خاتمی @YMirdamadi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

🗓فلسفه اسلامی و تصوف
👤گفتگویی آزاد با ویلیام چیتیک

🗓جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳
ساعت ۴ بامداد (به‌وقت تهران)


🔗از طریق این لینک می‌توانید در این جلسه آنلاین شرکت کنید.

#رویداد_علمی
@AlBasatin
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔻نکته‌های در خور درنگی در این بحث از هر دو طرف (سروش دباغ و مرتضی هاشمی مدنی) مطرح شد. یک داوری هنجاری که کاملا مرتبط با این بحث است این است که تجربه‌ی تاریخی در اروپا و آمریکا و نیز بستر خاص کشورهای با اکثریت مسلمان نشان می‌دهد که بهتر (به معنای شدنی‌تر و مطلوب‌تر) آن است که از سکولاریسم حداقلی دفاع کرد به جای دفاع از سکولاریسم حداکثری (لائیسیته). سکولاریسم حداکثری خود یک ایدئولوژی ضد چندفرهنگ‌گرا است که با ماسک بی طرفی خود را بر دیگر ایدئولوژی‌ها حاکم می‌کند. سکولاریسم حداقلی اما به سبب چندفرهنگ‌گرا بودن جای بیشتری برای مصالحه میان فرهنگ‌های مختلف در بستری دموکراتیک و حقوق بشری قائل می‌شود. مفهوم سکولاریسم حداقلی نزدیک است به مفهوم «روشنگری حداقلی» (minimalist Enlightenment) که ساموئل فلایشاکر (فیلسوف سیاسی آمریکایی) از آن دفاع کرده است. یک روایت از رأی او در این‌جا. @YMirdamadi
🔻کنشگر ایرانی-آلمانی ۲۲ ساله «آوا معیّری» صرفاً به خاطر سردادن شعار «از نهر تا بحر، فلسطین آزاد باد» دستگیر و اخیرا در دادگاهی در آلمان محکوم شده است. در این مقاله، نویسنده‌ی گاردین می‌گوید این حکم خلاف آزادی بیان است. این حکم در رسانه‌های اصلی فارسی‌زبان خارج از کشور مطلقا (و تأکید می‌کنم مطلقا) هیچ بازتابی نداشت. آوا معیّری پیشتر برای جلوگیری از «قتل ناموسی» در کشورهای مسلمان‌نشین تلاش کرده بود. @YMirdamadi
Forwarded from آفتاب
🌻🌻🌻

🔸 «دعای حاجت» و مسائل فلسفی-الاهیاتی آن

🔹 حسن مسعود

نیایش (prayer)، در کلی‌ترین معنای آن، عبارت است از هرگونه تلاش انسانی برای ارتباط با فضاهای ماوراء طبیعی، یا الوهی، یا قدسی، از طریق بیان زبانی یا ذهنی، به صورت فردی یا جمعی، در قالبی آیینی یا خودانگیخته.

در این معنای بسیار کلی و جامع، مخاطب نیایش می‌تواند خدا، خدایان، بت‌ها، قدّیسان، اجداد، ارواح، خورشید و ماه، یا امور انتزاعی مانند اصل وجود، حقیقت غایی، جان جانان، و غیره باشد؛ و محتوای نیایش می‌تواند اموری از قبیل تقدیس و ستایش (glorification)، سپاس و شکرگزاری (thanksgiving)، اعتراف (confession)، درخواست بخشش (forgiveness)، ابراز عشق و ارادت(adoration) ، ابراز خاکساری و خضوع (supplication)، یا درخواست و عرض حاجت برای خود (petition)، یا برای دیگران (intercession) باشد.

در سابقۀ تاریخی همۀ اجتماعات بشری، از ابتدایی‌ترین مراحل زندگی انسان بر روی زمین، گونه‌ای از نیایش وجود داشته است؛ و صد البته در همۀ ادیان، از ابتدایی‌ترین تا پیچیده‌ترین، نیایش نقشی محوری داشته است.

از دیرباز، البته با افت و خیز و جزر و مدّ بسیار، موضوع «نیایش» مورد پژوهش و مطالعۀ فیلسوفان، انسان‌شناسان، باستان‌شناسان، زیست‌شناسان، روانشناسان، جامعه‌شناسان، تاریخ‌پژوهان، و بسا دیگران (مانند پژوهشگران ادبیات، موسیقی، هنر، ...) بوده است.

(اینجانب امید می‌برم که در آیندۀ نزدیک، فهرستی از موضوعاتی که ذیل مفهوم «نیایش» می‌گنجند، و پرسش‌های محوری حول هر یک از آنها را، در یادداشتی با عنوان «جغرافیای نیایش‌پژوهی» تقدیم دوستان عزیز کنم.)

یکی از موضوعاتی که اخیراً در فضای پژوهش‌های فلسفۀ دین مورد مطالعه قرار گرفته، و در فضای فارسی زبان نیز مورد توجه واقع شده، موضوع دعای حاجت (petitionary prayer)، به‌ویژه در محتوای دینی آن، و مخصوصاً در بافت ادیان ابراهیمی است. دعای حاجت یعنی انسانی حاجتی را به درگاه خدا ببرد و از او برآمدن حاجت را طلب کند، مثلا انسانی از خدا بخواهد که مشکل مالی یا بیماری صعب‌العلاجی را در خود او یا نزدیکان او مرتفع یا درمان کند.

از آنجا که در ادیان ابراهیمی، «خدا» واجد علم نامحدود، قدرت نامحدود، و خیر نامحدود است، فوراً این پرسش پیش می‌آید که خدایی که همه چیز را می‌داند چه نیازی به بیان حاجت از سوی انسان دارد؟ و خدایی که خیر محض و قادر مطلق است، چرا برای بهبود شرایط انسان منتظر عرض حاجت باشد؟

وانگهی، از نظرگاه فلسفی، خدا موجودی تغییرناپذیر (unchanging)، و تاثیرناپذیر (impassible) است، و اگر بنا باشد دعای حاجت در او کارگر افتد، دیگر آن موجود مطلقی که تصور می‌کردیم نخواهد بود.

برای مروری مختصر بر مسائل فلسفی پیرامون دعای حاجت، مدخل petitionary prayer در دایرة‌المعارف فلسفۀ استنفورد را ببینید (لینک)، و برای مطالعۀ تفصیلی‌تر به منابع معرفی شده ذیل همین مدخل مراجعه نمایید.

همچنین، اخیراً دو مباحثۀ جذاب و پرمحتوا به زبان فارسی انجام شده، که دریچۀ مغتنمی است برای ورود به این موضوع پژوهشی، یکی میان یاسر میردامادی و وریا امیری (لینک)، و دیگری میان آرش نراقی و امیر اکرمی (لینک).

لازم به ذکر است که عموم این مباحث در فضای فلسفۀ تحلیلی است، و چه بسا کسانی با خاستگاه‌های دیگر، مثلا از زاویۀ فلسفۀ اگزیستانس، یا پدیدارشناسی، چارچوبی به کلی متفاوت برای ورود به این موضوع برگزینند.


@Aftab_Philosophy
🌸🌸🌸🌸🌸
سنج و دمام‌نوازی در بوشهر (برگرفته از آلبوم «موسیقی نواحی ایران: اربعین در بوشهر»، نشر ماهور) 👇🏿 @YMirdamadi
🔻تاریخ برهان‌های اثبات وجود خدا در کلام امامیه (از مکتب بغداد تا مکتب اصفهان)، حمید عطائی نظری، اصفهان: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، ۱۴۰۱، جلد ۱، ص ۱۳۶.
🔻 تجربهٔ «مشایهٔ» اربعین

✍🏻 محمدرضا جلائی‌پور

✔️بر خلاف تصور عمومی، «مشایه» (راهپیمایی اربعین) که سنتی ریشه‌دار در تشیع عراقی بوده و بعد از سقوط صدام مجال رشد و شکوه کم‌نظیر یافته است، هنوز عمدتا غیرحکومتی مانده، بار اصلی‌اش روی دوش عموم شیعیان عراقی است و اکثریت قاطع راهپیمایان و موکب‌داران و داوطلبان خدمات‌رسانش هنوز عراقی اند. «عمدتا حکومتی» یا «عمدتا ایرانی» شدنِ راهپیمایی اربعین افسانه است. اغلب سه‌میلیون زائر ایرانی و ده‌ها موکب‌شان هم وابسته به حمایت از منابع عمومی نیستند و طیف متکثری را شامل می‌شوند.

پرترددترین مسیرِ راهپیمایی‌های اربعین بین نجف و کربلا است. حدود ۸۰ کیلومتر و‌ ۱۴۵۰ عمود (تیر چراغ برق) که پیاده رفتنش معمولا حدود ۳۰ ساعت زمان می‌برد و عمدتا در ۲ تا ۵ شبانه‌روز طی می‌شود. بین میلیون‌ها شرکت‌کنندهٔ در این راهپیمایی، جلوه‌های خلوص و تعهد مومنانه و نیکی و عشق چنان پرشمار‌ و زیبا است که ندیدم کسی تجربه کرده و‌ به نحو معناداری تحت تاثیر قرار نگرفته باشد.

کل این مسیر  ۸۰ کیلومتری پشت به پشت در هر دو‌طرف مسیر، موکب‌ها و انواع پذیرایی و خدمات رفاهی و آسایشی داوطلبانه توسط مردم عادی برقرار است. یک جشنوارهٔ بی‌نظیرِ انواعِ نذر و مهربانی و بخشش و نیکی و دیگردوستی با ده‌ها هزار داوطلبِ خدمات‌رسان و‌ میلیون‌ها دریافت‌کننده. شدت و گستره و کیفیت مهمان‌نوازی و‌ زائرنوازی‌ها هر زائری را تحت تاثیر قرار می‌دهد و در پایان مسیر می‌توانی حس کنی زائران تصویر بهتری از هم‌نوعانشان و ظرفیت‌های دیگرخواهانهٔ انسان‌ها پیدا کرده‌اند.

در میان ده‌ها نوع نذر و بخشش، نذرِ این موارد در طول مسیر بیشتر به چشم می‌آید: آب خنک، جا برای خواب زیر کولر، انواع غذای گرم و‌ سردِ عراقی و ایرانی، دارو، انواع شربت و نوشیدنی سرد، انواع چای و قهوه و دم‌نوش، نان، ماساژ، سیگار، شستشوی لباس، عطر، قلیان، سرگرم‌سازیِ کودکان، انواع ساندویچ، انواع شیرینی، خرما، تماس تلفنی رایگان، دستمال کاغذی، املت، صندلی برای نشستن، تعمیرِ کالسکه و کیف و کفش و ویلچر، خدمات دوخت و رفو، خدمات دندانپزشکی، بستنی و یخمک، انواع میوه، سلمانی،  تیمار پاهای تاول‌‌زده و باد زدنِ زائران.

به نظرم «مناسک جمعیِ دینیِ‌ِ» آرمانی به سه چیز خدمتِ بیشتری می‌کند:
۱- اخلاقی‌تر شدن جامعه،
۲- معنوی‌تر شدنِ مشارکت‌کنندگان، و
۳- تقویت همبستگیِ اجتماعیِ پل‌ساز.
راهپیمایی اربعین نمونه‌ای ممتاز از مناسکی شده است که در خدمت به هر سه هدف قدرتمند است. کلمهٔ «غوغا» در وصفِ مناسک سالیانهٔ اربعینِ در کربلا، نه‌تنها اغراق نیست، بلکه نمی‌تواند حقِ توصیف را ادا کند.

پیاده‌روی طولانی به سمت مکانِ مقدس نوعی مراقبهٔ متمرکز قدرتمند در سنت‌های مختلف است. بزرگ‌ترین نمونهٔ سالیانه‌اش در همهٔ سنت‌های دینی جهان همین مشایهٔ اربعین است. تصویر سالمندان و معلولان یا راه‌پیمایان پرشماری که کفش مناسبِ پیاده‌‌روی طولانی ندارند و‌ دمپایی‌های نامناسب و‌ ارزان به پا دارند، ولی باز با پوشش و کوله‌های بسیار ساده و پاهای باندپیچی‌شده و تاول‌زده تا کربلا می‌آیند و در این مناسک شرکت می‌کنند بسیار تأثیرگذار است.

در سال‌های گذشته مشایهٔ اربعین چندملیتی‌تر شده و به نوعی کارناوالِ باشکوه فراملیتی تبدیل شده است. با آسان شدن سفر به عراق، شیعیانِ ساکن همهٔ قاره‌ها را در مسیر می‌بینی و در هزاران موکب و غرفهٔ متکثر با رنگ و بوی فرهنگ غذایی و زبانی و عزاداری و مناسکیِ مناطق مختلفِ کشورهای شیعه‌نشین مواجههٔ دلپذیری پیدا می‌کنی. غلبهٔ جمعیتی با عراقی‌ها و بعد ایرانی‌ها و پاکستانی‌ها و افغانستانی‌ها است. در مسیر برای خواب و خوراک و تامین نیازها حتی نیاز به پرداخت یک دینار هم نیست و همین کم‌هزینگی سفر باعث شده از همهٔ طبقات اقتصادی امکان شرکت پیدا کنند. تکثر و برابریِ قابل اعتنای زائران در تجربهٔ مشایه از دوست‌داشتنی‌های این تجربه است. 

به کربلا که می‌رسی بعد از چند روز پیاده‌روی و مراقبه و دیدنِ خوبی‌های زیاد از دیگران و عادت‌شکنی و سختی‌های فیزیکی و تجربهٔ نوعی پیوند و همبستگی و جزئی از چیزی بزرگ‌تر بودن، در چهره‌های آفتاب‌خوردهٔ زائران اثر پالاینده و بالنده و معنوی این تجربه دیده می‌شود. گویی همهٔ راه‌پیمایان به نسبت آغاز مسیر رضایت و آرامش و نورانیت و خیرخواهی بیشتری دارند و به زندگی و خودشان و دیگران و جامعه و جهان امیدوارترند.

👈🏻 ادامهٔ متن کامل

🆔@jalaeipour
🆔 @dinonline
Forwarded from تاملاتی در دین ،معنویت و فلسفه (abbas ali mansory)
🍃برهانی ساده بر کثرت گرایی دینی:

👌برای من بهترین دلیل به نفع درست بودن کثرت گرایی دینی،نه ادله نقلی و نه برهان‌های دشوار فلسفی، بلکه توجه به این سه واقعیت است:
۱- خدا نمی تواند خدا باشد اما حکیم و خیرخواه نباشد. اقتضای خیرخواهی خدا این است که هدایت یا گمراهی بندگان برای او علی السویه نباشد بلکه نسبت به آنها رحمت و لطف داشته باشد یعنی زمینه‌های هدایت را بیشتر از زمینه‌های گمراهی برای آنها فراهم کند.
۲- در مقام واقع چنین است که جهان پر از ادیان و مذاهب متعدد و متکثر است و این کثرت مختص به دوره خاصی از زندگی بشر نیست بلکه حداقل قرن‌هاست که این کثرت وجود دارد.
۳- تکثر ادیان و فهم های مختلف از دین  گناه انسان‌ها نیست بلکه امری طبیعی و گریز ناپذیر است. زیرا هم متن‌ها قابلیت فهم های متعدد دارند و این ویژگی ذاتی زبان،خصوصا زبان دین است هم سنخ روانی افراد، توانایی های ذهنی و عاطفی مختلف افراد  و زمان و مکان آنها بر نوع فهم آنها از دین تاثیر گزار است‌.
اگر کثرت‌گرایی دینی درست نباشد، نمی توانیم خدا را حکیم و خیرخواه بدانیم.

عباس‌علی منصوری
حباب؛ نوشته‌/گفته‌های یاسر میردامادی
Photo
«آیا مخفی بودن خدا دلیلی بر عدم وجود اوست؟ اگر خدا حقیقتاً هست، چرا خود را از برخی انسان‌ها که در پی او هستند، مخفی نگاه داشته است؟»
این مسأله‌ای به‌ظاهر ساده، اما پیچیده است که سال‌ها ذهن بشر را به خود درگیر کرده، و به گونه‌های مختلف از زبان فیلسوفان و متألهان و عارفان نیز تکرار شده است تا اینکه جان ال. شلنبرگ، فیلسوف کانادایی، در چند دهه اخیر با ارائه صورت‌بندی فلسفی از آن، ایمان دینی را با چالشی عمیق مواجه کرد.
اگر شما هم این دغدغه را دارید که آیا سکوت و پنهان بودن خدا، لازمه وجود اوست یا قرینه‌ای علیه وجود او، در «مدرسه تابستانی اختفای الهی» با ما همراه شوید.
این مدرسه تابستانی در امتداد مدارس فصلی در حوزه فلسفه دین است که سالانه در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار می‌شود.
بر خلاف دیگر مدارس فصلی که معمولاً به بررسی ابعاد یک موضوع کلی یا حجم گسترده‌ای از مسائل مختلف می‌پردازند، این مدرسه تنها بر محور یک «مسأله» جزئی تشکیل شده است.
نشست‌های این مدرسه حول محورهای: اصل پنهان بودن یا آشکارگی الاهی، تبیین مقدمات و مدعای استدلال اختفای الاهی، رابطه آن با برخی کلان‌مسأله‌های فلسفی و الاهیاتی ازجمله شرور، مواجهه انتقادی با استدلال اختفا، مؤلفه‌های قابل بازخوانی در مسأله اختفا و ماجرای مسأله اختفای الاهی در جهان اسلام است.
در این مدرسه تابستانی، گروهی از اساتید و پژوهشگران ایرانی و خارجی، جدیدترین پژوهش‌های خود را درباره مسأله اختفای الاهی ارائه خواهند داد.
در هر یک از نشست‌ها امکان گفتگو با اساتید در پایان هر نشست فراهم است.
مسأله اختفای الاهی از پرمناقشه‌ترین مباحث فلسفه دین در دهه‌های اخیر است و اگر قصد نگارش مقاله، طرح، رساله یا پایان‌نامه‌ای درباره آن دارید، احتمالاً می‌توانید ایده‌های پژوهشی مناسبی را در خلال این نشست‌ها بیابید.
به شرکت‌کنندگان گواهی معتبر شرکت در مدرسه اعطا می‌شود.
برای ثبت‌نام در این مدرسه تابستانی به نشانی زیر مراجعه فرمایید:

https://lms.irip.ac.ir/login/index.php
Forwarded from ذوالنون
هو
...وإذا خرج الإمام المهدي فليس له عدو مبين إلا الفقهاء خاصة فإنهم لا تبقي لهم رياسة ولا تمييز عن العامة ولا يبقى لهم علم بحكم إلا قليل ويرتفع الخلاف من العالم في الأحكام بوجود هذا الإمام ولولا أن السيف بيد المهدي لأفتى الفقهاء بقتله ولكن اللَّه يظهره بالسيف والكرم...

هنگامی که امام مهدی ع خروج کند، دشمنِ آشکاری جز فقها نخواهد داشت... و اگر شمشیر در دستان امام ع نبود، فقها بر قتل او فتوا میدادند، اما خداوند امام را با شمشیر و کرامت یاری می‌نماید

• شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی
• الفتوحات المکیه، اربع مجلدات، ج ۳، ص ۳۶۶
° حدیث مروی از حضرت رسول اکرم ص: آفة الدین ثلاثه...
@zonnoun
📌 مقدمه‌ی مصححان بر دانشنامه شاهی، محمدامین استرآبادی، تصحیح مهدی حاجیان و علی اکبر زال‌پور، تهران: انتشارات حکمت و اندیشه، ۱۳۹۵، ص ۵۱. @YMirdamadi
به نام خدا

📝📝📝جناب آقای خامنه‌ای

رهبر جمهوری اسلامی ایران

باسلام


پیرو دستور/تایید شما، سازمان موازی اطلاعات سپاه هفتمین پرونده را علیه اینجانب ساخته و به جریان انداخته است. برآن‌اساس آقای محمدجواد رستمی، بازپرس شعبه ۱ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳۳ تهران، با ارسال نامه شماره  ۱۴۰۳۶۸۹۹۰۰۲۸۶۸۰۲۴ مورخ ۱۰/۰۶/۱۴۰۳ اینجانب را به اتهام "اجتماع و تبانی به منظور ارتکاب جرم علیه امنیت کشور" و "فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران" به دادگاه فراخوانده است.

جناب‌عالی آگاهید که من به روال سابق و در اعتراض به بی‌عدالتی حاکم بر دستگاه قضا، در دادگاه حاضر نمی‌شوم و از خود دفاع نمی‌کنم. بنابراین یکی از دو-سه قاضی مشهور و بدنام می‌تواند مرا به دو اتهام بالا به ۶ سال زندان جدید محکوم کند که ۵ سال آن قابلیت اجرایی‌شدن خواهد داشت.

سال ۹۲ که آقای روحانی رای آورد، ۶ سال زندانم به ۷ سال افزایش یافت. این‌بار ظاهراً قرار است ۵ سال زندانم به ۱۰ سال برسد.

مستحضرید تا همین لحظه و بدون احتساب حدود سه‌سال باقیمانده حبسم و بدون درنظرگرفتن محکومیت جدید احتمالی، من فقط به جرم انتقاد از شما که کشور را به وضعیت اسف‌بار کنونی کشانده‌اید، ۹ سال و ۲ ماه حبس کشیده‌ام.

تاآنجاکه می‌دانم طول مدت زندان مؤسسان حزب جمهوری اسلامی یعنی آقایان بهشتی، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، باهنر و خامنه‌ای به ۹ سال نرسید. کسانی‌که نزدیکترین یاران و شاگردان آیت‌الله خمینی بودند و هدف‌شان براندازی رژیم شاه بود. باوجوداین محمدرضا پهلوی را دیکتاتور می‌خوانید و خود را مبارز راه آزادی می‌نامید؟ سلطنت مطلقه شاه را فسادآفرین و ولایت مطلقه فقیه را رهایی‌بخش لقب می‌دهید؟

می‌دانم که در نشست‌های خصوصی می‌گویید ما اشتباه شاه را مرتکب نمی‌شویم. یعنی مجازات انتقاد از خطاهای ایران‌سوز و مردم‌گداز خود را ۱۲-۱۷ سال زندان تعیین می‌کنید (باتوجه به سن و سال من یعنی حبس ابد)، تا کسی جرأت نکند به نقد رفتار و گفتار رهبر و سپاهی بپردازد که قرار بود پاسدار انقلابی باشد که یکی از اصلی‌ترین شعارهایش آزادی بود، ولی به پلیس پرونده‌سازی تبدیل شده که سوژه‌هایش، آزادی‌خواهان این سرزمین‌اند.

اما آنچه نمی‌دانید این است که باوجود این‌همه بگیروببند، ترس مردم ریخته و نقد و بلکه اعتراض به رهبر، رایج‌ترین سکه جامعه شده است. متاسفم که نمی‌بینید با این پرونده‌سازی‌ها مردم را آگاه‌تر و خود را منزوی‌تر می‌کنید.

رهبر محترم!
حیات و ممات همه ما دست خداست. ظاهراً نظر مبارک این است که تا خامنه‌ای زنده است، تاجزاده باید در زندان بماند. اگر قضای الهی چنین مقدر کرده باشد، راضی‌ام و اعتراضی ندارم.

دعا می‌کنم اوین کفاره گناهان و خطاهایم باشد. برای شما نیز دعا می‌کنم خداوند مهربان توفیق توبه و جبران خطاها و جفاهایتان را بدهد، پیش از آنکه در دادگاه عدل الهی حاضر شویم.

می‌دانید که آنجا با دیگران برابر خواهید بود. مطلقاً قدرت ندارید و قدرت مطلقه هم ندارید و باید جواب‌گوی تک‌تک رفتار و گفتارتان باشید.

بنده کوچک خدا
#سیدمصطفی_تاجزاده
زندان اوین
۱۰شهریور ۱۴۰۳


🆔@MostafaTajzadeh
2024/10/01 18:48:31
Back to Top
HTML Embed Code: