حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی
📌صفحهی دیگری از همین کتاب که صراحت بیشتری دارد در اینکه تمام گونههای بردهداری ملغی نشده است حتی در جهان جدید: به نقل از: محمدتقی مصباح یزدی، نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام، قم: مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۸، ص ۱۷۵، پیوند به صفحهی مزبور از کتاب. @YMirdamadi
clideo.com
📌 آیا ترک تحریم و رأی به پزشکیان کار درستی بود؟ در گفتوگو با حامد آیینهوند روزنامهنگار و فعال سیاسی و طرفدار تحریم امروز به این موضوع پرداختیم. نسخهی صوتی آن ضمیمه است 👆🏿. نسخهی تصویری آن را میتوان اینجا روی یوتیوب یا اینجا روی اینستاگرام دید. @YMirdamadi
📌 «ایده یک دستسازی حکومت شکست خورد»
🖋 یاسر میردامادی
🔻تأیید صلاحیت مسعود پزشکیان و نیز خودداری حکومت از تقلب به سود سعید جلیلی (کاری که در ۸۸ به سود محمود احمدینژاد انجام شد) نشان داد که ایده یکدستسازی طوری شکست خورده که هسته سخت حکومت هم مایل به ادامهی پرهزینه آن نیست. ایده اولیه هسته سخت حکومت آن بود که در آستانه بحران جانشینی حکومت یکدست شود تا زمینه برای انتخاب محفلی و نرم رهبر بعدی فراهم شود. یکدستسازی اما اختلاف میان اصولگراها را افزایش داد، ناکارآمدی حکومت را بالا برد و نوک پیکان اعتراضها را مستقیما به سمت رهبر جمهوری اسلامی گرفت. ادامه این روش میتوانست بحران جانشینی را تشدید کند. احتمال انتخاب دوباره دونالد ترامپ به ضمیمه ادامه یکدستسازی میتوانست خطر رویارویی ایران و آمریکا را نیز افزایش دهد.
🔻حکومت تغییر تاکتیک داده است و بخشی از ناراضیان هم با رأی به پزشکیان از این تغییر تاکتیک به نفع خود استفاده کردند. انتخاب پزشکیان میتواند بازی برد-برد برای مردم و حکومت باشد. مردم با ترکیبی از تحریم و رأی اعتراضی پیامشان را به گوش رهبر رساندند. این انتخابات نه تنها شکستی برای ترفند یکدستسازی حکومت که شکستی سنگین برای اصولگرایان نیز بود. با همه تقدستراشی از چهره میانمایه ابراهیم رییسی اکثر شرکتکنندگان در انتخابات دوباره چهرهای اصلاحطلب را برگزیدند و به جلیلی که میراثبر رییسی بود نه گفتند. اصولگراها حتی در انتخاباتی نیمهخلوت هم پیروز نشدند. این نشان میدهد که حالا نه تنها تحریم که خردهرأیهای اعتراضی در انتخابات نیمهخلوت هم کابوس یکدستسازان است.
🔻از دیگر بازندگان این انتخابات، بخش خشونتطلب و غیر دموکرات اپوزیسیون خارجنشین بود. این سقوط بعد از خیزش مهسا شروع شد و با فحاشیهای رکیک جلوی مراکز رأیگیری در خارج از ایران به اوج رسید. تبدیل تحریم به روشی متصلب و هویتی که خروج از آن مستوجب «بیشرفی»، فحش رکیک ناموسی و برخورد فیزیکی است حالا تنها روال جاری لایهای پر سر و صدا از اپوزیسیون است که بخش دموکرات و خشونتپرهیز اپوزیسیون بایستی از آن فاصله آشکار بگیرد.
🔺آینده ایران متنوعتر از آن است که تنها به دست تحریمیها ساخته شود. با این حال، تحریم حالا گزینه جدی روی میز سیاست ایران است. تعیینکننده آینده سیاست انتخاباتی در ایران احتمالا ترکیبی از تحریمهای هدفمند و رأیهای شناور اعتراضی است. (منبع: بیبیسی فارسی) @YMirdamadi
🖋 یاسر میردامادی
🔻تأیید صلاحیت مسعود پزشکیان و نیز خودداری حکومت از تقلب به سود سعید جلیلی (کاری که در ۸۸ به سود محمود احمدینژاد انجام شد) نشان داد که ایده یکدستسازی طوری شکست خورده که هسته سخت حکومت هم مایل به ادامهی پرهزینه آن نیست. ایده اولیه هسته سخت حکومت آن بود که در آستانه بحران جانشینی حکومت یکدست شود تا زمینه برای انتخاب محفلی و نرم رهبر بعدی فراهم شود. یکدستسازی اما اختلاف میان اصولگراها را افزایش داد، ناکارآمدی حکومت را بالا برد و نوک پیکان اعتراضها را مستقیما به سمت رهبر جمهوری اسلامی گرفت. ادامه این روش میتوانست بحران جانشینی را تشدید کند. احتمال انتخاب دوباره دونالد ترامپ به ضمیمه ادامه یکدستسازی میتوانست خطر رویارویی ایران و آمریکا را نیز افزایش دهد.
🔻حکومت تغییر تاکتیک داده است و بخشی از ناراضیان هم با رأی به پزشکیان از این تغییر تاکتیک به نفع خود استفاده کردند. انتخاب پزشکیان میتواند بازی برد-برد برای مردم و حکومت باشد. مردم با ترکیبی از تحریم و رأی اعتراضی پیامشان را به گوش رهبر رساندند. این انتخابات نه تنها شکستی برای ترفند یکدستسازی حکومت که شکستی سنگین برای اصولگرایان نیز بود. با همه تقدستراشی از چهره میانمایه ابراهیم رییسی اکثر شرکتکنندگان در انتخابات دوباره چهرهای اصلاحطلب را برگزیدند و به جلیلی که میراثبر رییسی بود نه گفتند. اصولگراها حتی در انتخاباتی نیمهخلوت هم پیروز نشدند. این نشان میدهد که حالا نه تنها تحریم که خردهرأیهای اعتراضی در انتخابات نیمهخلوت هم کابوس یکدستسازان است.
🔻از دیگر بازندگان این انتخابات، بخش خشونتطلب و غیر دموکرات اپوزیسیون خارجنشین بود. این سقوط بعد از خیزش مهسا شروع شد و با فحاشیهای رکیک جلوی مراکز رأیگیری در خارج از ایران به اوج رسید. تبدیل تحریم به روشی متصلب و هویتی که خروج از آن مستوجب «بیشرفی»، فحش رکیک ناموسی و برخورد فیزیکی است حالا تنها روال جاری لایهای پر سر و صدا از اپوزیسیون است که بخش دموکرات و خشونتپرهیز اپوزیسیون بایستی از آن فاصله آشکار بگیرد.
🔺آینده ایران متنوعتر از آن است که تنها به دست تحریمیها ساخته شود. با این حال، تحریم حالا گزینه جدی روی میز سیاست ایران است. تعیینکننده آینده سیاست انتخاباتی در ایران احتمالا ترکیبی از تحریمهای هدفمند و رأیهای شناور اعتراضی است. (منبع: بیبیسی فارسی) @YMirdamadi
BBC News فارسی
آنچه گذشت؛ مسعود پزشکیان پیروز انتخابات شد - BBC News فارسی
پس از پایان مهلت رسمی رایگیری دور دوم چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در نیمه شب جمعه (به وقت تهران) و شمارش آرا، ستاد انتخابات کشور به تدریج نتایج رسمی را اعلام میکند. از آغاز اعلام نتایج مسعود پزشکیان نسبت به سعید جلیلی پیشتاز بود. با اعلام…
Forwarded from قلندریه | Qalandariyyah
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شاه است حسین، پادشاه است حسین
دین است حسین، دین پناه است حسین
سر داد و نـداد دست در دست یزید
حقّا کـه بنای لا اله است حسین
(خواجه معین الدین چشتی معروف به غریب نواز)
قوال: مرحوم نصرت فاتح علیخان
@Qalandariyyah | قلندریه
دین است حسین، دین پناه است حسین
سر داد و نـداد دست در دست یزید
حقّا کـه بنای لا اله است حسین
(خواجه معین الدین چشتی معروف به غریب نواز)
قوال: مرحوم نصرت فاتح علیخان
@Qalandariyyah | قلندریه
Forwarded from FARID RAHMANI | فرید الرحماني (𝓕𝓪𝓻𝓲𝓭 𝓡𝓪𝓱𝓶𝓪𝓷𝓲)
پرسش: آیا قبول دارید که هیچ مبنای منطقی برای کشتن کودکان جز نسلکشی و کشتار نژادها وجود نداشت؟
پاسخ: کودکان بزرگ میشدند و مطمئناً، به عنوان فرزندان والدینی که کشته شده بودند، تهدیدی به اندازه والدین خود ایجاد میکردند.
[گزیده ای از بازجویی اوتو اولندورف، فرمانده نازی در دادگاههای نورنبرگ ]
همه آنها مبارزان دشمن هستند و خونشان بر گردن خودشان است. این شامل مادران شهدا نیز میشود که آنها را با گل و بوسه به جهنم میفرستند. آنها باید به دنبال پسرانشان بروند، هیچ چیز عادلانهتر از این نیست. آنها باید بروند، همانطور که خانههای فیزیکی که در آن مارها را بزرگ کردهاند باید نابود شوند. در غیر این صورت، مارهای کوچک بیشتری در آنجا بزرگ خواهند شد
[ خانوم Ayelet Shaked، وزیر دادگستری/وزیر کشور رژیم اسرائیل ]
بین سالهای 2008 تا 2022، بیش از 1434 کودک فلسطینی کشته و بیش از 32,175 نفر زخمی شدند که بیشتر توسط نیروهای اسرائیلی با استفاده از "زور بیش از حد" انجام شده است./فرانچسکا آلبانس، گزارشگر سازمان ملل
🆔 @farid_rahmani_muslim
پاسخ: کودکان بزرگ میشدند و مطمئناً، به عنوان فرزندان والدینی که کشته شده بودند، تهدیدی به اندازه والدین خود ایجاد میکردند.
[گزیده ای از بازجویی اوتو اولندورف، فرمانده نازی در دادگاههای نورنبرگ ]
همه آنها مبارزان دشمن هستند و خونشان بر گردن خودشان است. این شامل مادران شهدا نیز میشود که آنها را با گل و بوسه به جهنم میفرستند. آنها باید به دنبال پسرانشان بروند، هیچ چیز عادلانهتر از این نیست. آنها باید بروند، همانطور که خانههای فیزیکی که در آن مارها را بزرگ کردهاند باید نابود شوند. در غیر این صورت، مارهای کوچک بیشتری در آنجا بزرگ خواهند شد
[ خانوم Ayelet Shaked، وزیر دادگستری/وزیر کشور رژیم اسرائیل ]
بین سالهای 2008 تا 2022، بیش از 1434 کودک فلسطینی کشته و بیش از 32,175 نفر زخمی شدند که بیشتر توسط نیروهای اسرائیلی با استفاده از "زور بیش از حد" انجام شده است./فرانچسکا آلبانس، گزارشگر سازمان ملل
🆔 @farid_rahmani_muslim
Forwarded from A Fateh
بسمه تعالی
چرا طیف وسیعی از مردم، هرگز نتیجه انتخابات سال ۱۳۸۸ را نپذیرفتند؟
✍ ابوالفضل فاتح
درباره ایرادات انتخابات سال ۱۳۸۸ فراوان سخن گفته شده است. خصوصیت زمان آن است که وقتی از واقعیتی دور می شویم و با نمونه هایی دیگر مواجه می شویم، این امکان فراهم می شود که در مقایسه، ارزیابی های خود را مورد بازخوانی و بازنگری قرار دهیم و واضح تر و وسیعتر به موضوع بنگریم. چه بسیار که زمان، حقیقت را آشکار می سازد.
این روزها که مباحث آمار و ارقام انتخاباتی داغ است، نه به عنوان کسی که در کمپین آقای مهندس موسوی حضور داشته ام، صرفا به عنوان یک شهروند ایرانی بار دیگر مخاطبان محترم را دعوت می کنم که انتخابات ۱۳۸۸ را صرفا از منظر آماری مورد مطالعه مجدد قرار دهند.
کل واجدین شرایط سال ۸۸؛
در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۸ وزارت کشور اعلام کرد که ۴۶ میلیون و دویست هزار تن واجد شرایط بوده اند. این افراد، مجموع واجدین شرایط داخل و خارج کشور را شامل می شد. در انتخابات سال ۱۳۸۸، سن رای دهندگان نیز از ۱۵ سال به ۱۸ سال افزایش یافت و از این روی تعداد واجدان شرایط حدود ۵۰۰ هزار تن نسبت به سال ۱۳۸۴ کاهش یافت.
مشارکت کنندگان سال ۸۸؛
انتخابات در روز ۲۲ خرداد برگزار شد و با وجود کاهش واجدان شرایط نسبت به دوره ی قبل از آن، طبق اعلام وزارت کشور آقای احمدی نژاد، بیش از ۸۵ درصد مردم یعنی ۳۹ میلیون و ۱۶۵ هزار تن در انتخابات مشارکت داشته اند که ده میلیون بیش از انتخابات سال ۱۳۸۴ بود.
مشارکت خارج از کشور؛
نکته ای که در گزارش وزارت کشور آن زمان مغفول مانده، میزان مشارکت ایرانیان خارج از کشور است.
درباره آمار ایرانیان خارج از کشور تفاوت نظر هست. طبق اعلام مرحوم حسین امیرعبدالهیان در ۲۱ شهریور ۱۴۰۲، حداقل حدود ۵ میلیون و دویست هزار ایرانی رسما خارج از کشور زندکی می کرده اند. این در حالی است که طبق اعلام مجید حلاج زاده رئیس وقت مرکز مشاوره ایرانیان خارج از کشور، تعداد ایرانیان خارج از کشور در سال ۱۳۹۷ حدود ۷ میلیون نفر بوده است. آقای سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت خارجه در ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ تعداد واجدان شرایط خارج از کشور را رسما ۳.۵ میلیون نفر اعلام کرده است. این در حالی است که رسانه ها به نقل از خبرگزاری فارس در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۲، تعداد واجدان شرایط خارج از کشور را حدود ۱۰ درصد کل واجدان شرایط دانسته است. طبق خبر خبرگزاری ایرنا در ۱۲ فروردین سال ۱۳۸۸، در جلسه احمدی نژاد با ایرانیان خارج از کشور، تعداد ایرانیان خارج از کشور حدود ۵ میلیون عنوان شده است.
با توجه به روند مهاجرت از کشور، بین سال های ۸۸ تا کنون، و با توجه به آمار مختلف از ایرانیان خارج از کشور، تخمین زده می شود که در سال ۸۸ بین حدود ۴ تا ۶ میلیون تن از ایرانیان خارج از کشور زندگی می کرده اند که می توان تخمین زد از این تعداد حداقل ۳ میلیون تن واجد شرایط بوده اند. در سال ۱۳۸۸ طبق گزارش های رسمی تنها چیزی بیش از دویست هزار ایرانی در انتخابات ۸۸ شرکت داشته و مابقی در انتخابات حضور نداشته اند. از این میزان رای، نزدیک به ۱۱۲ هزار رای به آقای میرحسین موسوی تعلق گرفت و سهم آقای محمود احمدینژاد ۷۸ هزار رای شد.
مشارکت ۹۳ تا ۹۵ درصدی داخل کشور؛
با کسر جمعیت واجدین شرایط خارج از کشور از شمار واجدین شرایط در سال ۸۸، معلوم می شود که حدود ۴۲ تا ۴۳ میلیون واجد شرایط در داخل کشور زندگی می کرده اند و بنا به گزارش وزارت کشور آقای محصولی، از آن تعداد بیش از ۳۹ میلیون و صد و شصت هزار و پنج هزار تن در شعب سراسر کشور رای داده اند. این تعداد یعنی چیزی بیش از ۹۳ و نیم تا ۹۵ درصد واجدین شرایط که در داخل کشور زندگی می کرده اند، آری چیزی بیش از ۹۳ تا ۹۵ درصد؟
در انتخابات ۱۵ تیرماه که تا ساعت ۱۲ شب به طول انجامید، با وجود ۵۸۶۴۰ صندوق تنها امکان رای گیری از حدود ۳۰ میلیون ایرانی یعنی حدود ۵۰ درصد مردم فراهم آمد. اما تعداد صندوق های رای در سال ۱۳۸۸ تنها ۴۵۷۱۳ عدد، یعنی ۱۲ هزار شعبه کمتر بود و با همه فشردگی و طبیعتا کندی اخذ رای، شعب در مدت کوتاه تر ساعت ۸ و نهایتا ۱۰ شب بسته و ساعتی بعد (حدود ۱۱ و نیم شب) در حالی که انتخابات الکترونیکی هم نبود، خبرگزاری رسمی ایرنا خبر داد که آقای احمدی نژاد برنده انتخابات است. نهایتا اعلام شد که با حضور نزدیک به۴۰میلیون تن آری ۴۰ میلیون!، آقای احمدی نژاد با کسب بیش از ۲۴ میلیون و پانصد هزار رای، برنده انتخابات شده است و اقای مهندس موسوی که خیابان ها مملو از طرفداران ایشان بود، تنها چیزی بیش از ۱۳ میلیون رای به دست آورده است، یعنی معادل رای آقای سعید جلیلی در انتخابات ۵۰ درصدی این روزها؟
چرا طیف وسیعی از مردم، هرگز نتیجه انتخابات سال ۱۳۸۸ را نپذیرفتند؟
✍ ابوالفضل فاتح
درباره ایرادات انتخابات سال ۱۳۸۸ فراوان سخن گفته شده است. خصوصیت زمان آن است که وقتی از واقعیتی دور می شویم و با نمونه هایی دیگر مواجه می شویم، این امکان فراهم می شود که در مقایسه، ارزیابی های خود را مورد بازخوانی و بازنگری قرار دهیم و واضح تر و وسیعتر به موضوع بنگریم. چه بسیار که زمان، حقیقت را آشکار می سازد.
این روزها که مباحث آمار و ارقام انتخاباتی داغ است، نه به عنوان کسی که در کمپین آقای مهندس موسوی حضور داشته ام، صرفا به عنوان یک شهروند ایرانی بار دیگر مخاطبان محترم را دعوت می کنم که انتخابات ۱۳۸۸ را صرفا از منظر آماری مورد مطالعه مجدد قرار دهند.
کل واجدین شرایط سال ۸۸؛
در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۸ وزارت کشور اعلام کرد که ۴۶ میلیون و دویست هزار تن واجد شرایط بوده اند. این افراد، مجموع واجدین شرایط داخل و خارج کشور را شامل می شد. در انتخابات سال ۱۳۸۸، سن رای دهندگان نیز از ۱۵ سال به ۱۸ سال افزایش یافت و از این روی تعداد واجدان شرایط حدود ۵۰۰ هزار تن نسبت به سال ۱۳۸۴ کاهش یافت.
مشارکت کنندگان سال ۸۸؛
انتخابات در روز ۲۲ خرداد برگزار شد و با وجود کاهش واجدان شرایط نسبت به دوره ی قبل از آن، طبق اعلام وزارت کشور آقای احمدی نژاد، بیش از ۸۵ درصد مردم یعنی ۳۹ میلیون و ۱۶۵ هزار تن در انتخابات مشارکت داشته اند که ده میلیون بیش از انتخابات سال ۱۳۸۴ بود.
مشارکت خارج از کشور؛
نکته ای که در گزارش وزارت کشور آن زمان مغفول مانده، میزان مشارکت ایرانیان خارج از کشور است.
درباره آمار ایرانیان خارج از کشور تفاوت نظر هست. طبق اعلام مرحوم حسین امیرعبدالهیان در ۲۱ شهریور ۱۴۰۲، حداقل حدود ۵ میلیون و دویست هزار ایرانی رسما خارج از کشور زندکی می کرده اند. این در حالی است که طبق اعلام مجید حلاج زاده رئیس وقت مرکز مشاوره ایرانیان خارج از کشور، تعداد ایرانیان خارج از کشور در سال ۱۳۹۷ حدود ۷ میلیون نفر بوده است. آقای سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت خارجه در ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ تعداد واجدان شرایط خارج از کشور را رسما ۳.۵ میلیون نفر اعلام کرده است. این در حالی است که رسانه ها به نقل از خبرگزاری فارس در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۲، تعداد واجدان شرایط خارج از کشور را حدود ۱۰ درصد کل واجدان شرایط دانسته است. طبق خبر خبرگزاری ایرنا در ۱۲ فروردین سال ۱۳۸۸، در جلسه احمدی نژاد با ایرانیان خارج از کشور، تعداد ایرانیان خارج از کشور حدود ۵ میلیون عنوان شده است.
با توجه به روند مهاجرت از کشور، بین سال های ۸۸ تا کنون، و با توجه به آمار مختلف از ایرانیان خارج از کشور، تخمین زده می شود که در سال ۸۸ بین حدود ۴ تا ۶ میلیون تن از ایرانیان خارج از کشور زندگی می کرده اند که می توان تخمین زد از این تعداد حداقل ۳ میلیون تن واجد شرایط بوده اند. در سال ۱۳۸۸ طبق گزارش های رسمی تنها چیزی بیش از دویست هزار ایرانی در انتخابات ۸۸ شرکت داشته و مابقی در انتخابات حضور نداشته اند. از این میزان رای، نزدیک به ۱۱۲ هزار رای به آقای میرحسین موسوی تعلق گرفت و سهم آقای محمود احمدینژاد ۷۸ هزار رای شد.
مشارکت ۹۳ تا ۹۵ درصدی داخل کشور؛
با کسر جمعیت واجدین شرایط خارج از کشور از شمار واجدین شرایط در سال ۸۸، معلوم می شود که حدود ۴۲ تا ۴۳ میلیون واجد شرایط در داخل کشور زندگی می کرده اند و بنا به گزارش وزارت کشور آقای محصولی، از آن تعداد بیش از ۳۹ میلیون و صد و شصت هزار و پنج هزار تن در شعب سراسر کشور رای داده اند. این تعداد یعنی چیزی بیش از ۹۳ و نیم تا ۹۵ درصد واجدین شرایط که در داخل کشور زندگی می کرده اند، آری چیزی بیش از ۹۳ تا ۹۵ درصد؟
در انتخابات ۱۵ تیرماه که تا ساعت ۱۲ شب به طول انجامید، با وجود ۵۸۶۴۰ صندوق تنها امکان رای گیری از حدود ۳۰ میلیون ایرانی یعنی حدود ۵۰ درصد مردم فراهم آمد. اما تعداد صندوق های رای در سال ۱۳۸۸ تنها ۴۵۷۱۳ عدد، یعنی ۱۲ هزار شعبه کمتر بود و با همه فشردگی و طبیعتا کندی اخذ رای، شعب در مدت کوتاه تر ساعت ۸ و نهایتا ۱۰ شب بسته و ساعتی بعد (حدود ۱۱ و نیم شب) در حالی که انتخابات الکترونیکی هم نبود، خبرگزاری رسمی ایرنا خبر داد که آقای احمدی نژاد برنده انتخابات است. نهایتا اعلام شد که با حضور نزدیک به۴۰میلیون تن آری ۴۰ میلیون!، آقای احمدی نژاد با کسب بیش از ۲۴ میلیون و پانصد هزار رای، برنده انتخابات شده است و اقای مهندس موسوی که خیابان ها مملو از طرفداران ایشان بود، تنها چیزی بیش از ۱۳ میلیون رای به دست آورده است، یعنی معادل رای آقای سعید جلیلی در انتخابات ۵۰ درصدی این روزها؟
Forwarded from A Fateh
پرسشی از صاحبان اندیشه و صاحب نظران آمار؛
از سیاستمداران و صاحب نظران آمار انتظار می رود، روشن سازند در سال ۱۳۸۸ چگونه ممکن بوده است اولا بیش از ۹۳ تا ۹۵ درصد مردم واجد شرایط با احتساب مناطق دور از دسترس، ناتوانان از مشارکت، بیماران صعب العلاج، سالخوردگان بالای ۸۰ و ۹۰ سال، مسافران بین جاده ای، مرزنشینان و کولبران و فقیران بی خانمان و. .... تا بی تفاوت ها و معترضان و مخالفان نظام و ... و .. طیف مختلف آسیب دیدگان اجتماعی و معتادان گرفتار و. ..... زندانیان و ..... تا مجرمان و بزهکاران، و .... و .... که به دلایل متفاوت در هیچ انتخاباتی مشارکت فعال ندارند، در انتخابات مشارکت داشته باشند؟ آیا شما انتخابات شفافی را در جهان می شناسید که بیش ۹۳ تا ۹۵ درصد مردم امکان مشارکت داشته باشند؟
با توجه به کندی روند اخذ رای در آن دوران، چگونه این میزان رای در آن ساعات اخذ شد؟ چرا در حالی که بسیاری از مردم در پشت شعب منتظر رای در ساعات پایانی روز گرم ۲۲ خرداد بودند، در بسیاری از شهرستان ها ساعت ۸ شب و بسیاری دیگر، ساعت ده شب، اعلام پایان اخذ رای شد؟ چرا نباید اجازه می دادند که مردم رای خود را به صندوق بریزند؟ آیا هدف از بستن صندوق ها در ساعت ۸ و ده شب و بازگرداندن بسیاری از مردم از پای صندوق ها این شائبه را نداشت که این آمار عجیب به عددهای محیرالعقول فراتر از صد در صد در بسیاری از شعب نرسد؟ کما این که در استان های یزد و مازندران هم رسید و اگر تا ۱۲ شب ادامه پیدا می کرد احتمالا دامنه ی آن به کثیری از استان ها می رسید!!!
نمی خواهم مرثیه سال ۸۸ را از نو بسرایم. قضیه ی صدور احکام دستگیری پیش از انتخابات و حمله به ستاد در عصر انتخابات و داستان کهریزک و محاکمات گروهی و اعتراف گیری های آنچنانی ... را بازگویی نمی کنم. داستان حمایت نهاد داوری انتخابات و مقامات رسمی و نهادهای نظامی و امنیتی کشور و تریبون های سراسری از یک کاندیدا به کنار. حساب این که در پای بسیاری از صندوق ها ناظران انتخاباتی حضور نداشتند، از بسیاری از صندوق ها ناظران انتخاباتی اخراج شدند، سیستم ارسال پیامک ها از نیمه شب قبل از انتخابات قطع شد، و کمیته ی صیانت از آراء آقای مهندس موسوی نیز منهدم شد و آن شد که همه می دانیم نیز جدا. اما لازم است و ای کاش بار دیگر وجدان های بیدار به بازخوانی آمار انتخابات سال ۱۳۸۸ فراخوانده شوند، تا معلوم شود چرا طیف وسیعی از مردم شریف ایران، هرگز نتیجه انتخابات سال ۱۳۸۸ را نپذیرفته اند و چه کسانی در آن انتخابات مظلوم واقع شدند!
پاسخ مسئولان کشور از جمله رئیس جمهوری وقت آقای احمدی نژاد که خود ذی نفع بود و بسیاری از نهادها که رسما و علنا پشت سر ایشان ایستادند، به این آمار فوق تصور چیست؟ نیاز به بازشماری تک تک صندوق ها نیست، کسی باید روشن سازد چگونه در انتخاباتی که ساعت ۸ و نهایتا ده شب به پایان رسید، و بسیاری از مردم از رای دادن محروم ماندند، بیش از ۹۳ تا ۹۵ درصد مردم مشارکت داشته اند؟
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ابوالفضل فاتح
۱۸ تیر ۱۴۰۳
از سیاستمداران و صاحب نظران آمار انتظار می رود، روشن سازند در سال ۱۳۸۸ چگونه ممکن بوده است اولا بیش از ۹۳ تا ۹۵ درصد مردم واجد شرایط با احتساب مناطق دور از دسترس، ناتوانان از مشارکت، بیماران صعب العلاج، سالخوردگان بالای ۸۰ و ۹۰ سال، مسافران بین جاده ای، مرزنشینان و کولبران و فقیران بی خانمان و. .... تا بی تفاوت ها و معترضان و مخالفان نظام و ... و .. طیف مختلف آسیب دیدگان اجتماعی و معتادان گرفتار و. ..... زندانیان و ..... تا مجرمان و بزهکاران، و .... و .... که به دلایل متفاوت در هیچ انتخاباتی مشارکت فعال ندارند، در انتخابات مشارکت داشته باشند؟ آیا شما انتخابات شفافی را در جهان می شناسید که بیش ۹۳ تا ۹۵ درصد مردم امکان مشارکت داشته باشند؟
با توجه به کندی روند اخذ رای در آن دوران، چگونه این میزان رای در آن ساعات اخذ شد؟ چرا در حالی که بسیاری از مردم در پشت شعب منتظر رای در ساعات پایانی روز گرم ۲۲ خرداد بودند، در بسیاری از شهرستان ها ساعت ۸ شب و بسیاری دیگر، ساعت ده شب، اعلام پایان اخذ رای شد؟ چرا نباید اجازه می دادند که مردم رای خود را به صندوق بریزند؟ آیا هدف از بستن صندوق ها در ساعت ۸ و ده شب و بازگرداندن بسیاری از مردم از پای صندوق ها این شائبه را نداشت که این آمار عجیب به عددهای محیرالعقول فراتر از صد در صد در بسیاری از شعب نرسد؟ کما این که در استان های یزد و مازندران هم رسید و اگر تا ۱۲ شب ادامه پیدا می کرد احتمالا دامنه ی آن به کثیری از استان ها می رسید!!!
نمی خواهم مرثیه سال ۸۸ را از نو بسرایم. قضیه ی صدور احکام دستگیری پیش از انتخابات و حمله به ستاد در عصر انتخابات و داستان کهریزک و محاکمات گروهی و اعتراف گیری های آنچنانی ... را بازگویی نمی کنم. داستان حمایت نهاد داوری انتخابات و مقامات رسمی و نهادهای نظامی و امنیتی کشور و تریبون های سراسری از یک کاندیدا به کنار. حساب این که در پای بسیاری از صندوق ها ناظران انتخاباتی حضور نداشتند، از بسیاری از صندوق ها ناظران انتخاباتی اخراج شدند، سیستم ارسال پیامک ها از نیمه شب قبل از انتخابات قطع شد، و کمیته ی صیانت از آراء آقای مهندس موسوی نیز منهدم شد و آن شد که همه می دانیم نیز جدا. اما لازم است و ای کاش بار دیگر وجدان های بیدار به بازخوانی آمار انتخابات سال ۱۳۸۸ فراخوانده شوند، تا معلوم شود چرا طیف وسیعی از مردم شریف ایران، هرگز نتیجه انتخابات سال ۱۳۸۸ را نپذیرفته اند و چه کسانی در آن انتخابات مظلوم واقع شدند!
پاسخ مسئولان کشور از جمله رئیس جمهوری وقت آقای احمدی نژاد که خود ذی نفع بود و بسیاری از نهادها که رسما و علنا پشت سر ایشان ایستادند، به این آمار فوق تصور چیست؟ نیاز به بازشماری تک تک صندوق ها نیست، کسی باید روشن سازد چگونه در انتخاباتی که ساعت ۸ و نهایتا ده شب به پایان رسید، و بسیاری از مردم از رای دادن محروم ماندند، بیش از ۹۳ تا ۹۵ درصد مردم مشارکت داشته اند؟
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ابوالفضل فاتح
۱۸ تیر ۱۴۰۳
📌 محاضرات تمهيدية في الفلسفة، علي العبود، قم: باقيات، ٢٠٠٨، ص ١٨. @YMirdamadi
Forwarded from تاملاتی در دین ،معنویت و فلسفه (abbas ali mansory)
🍃الهیات و دین شناسی طرفداران دکتر جلیلی
👌میزان تلاش و جهاد برخی از طرفداران دکترجلیلی و ادبیات خاص ایشان، این سوال را مطرح میکند که ریشهی این همه تلاش و این ادبیات خاص (ادبیات کفر و ایمان) چیست؟
این یادداشت تلاشی برای پاسخ به این پرسش است و بیشتر یک بحث الهیاتی است تا سیاسی و ناظر به تمام رای دهندگان به دکتر جلیلی نیست بلکه ناظر به یک گروه خاص از رای دهندگان به دکتر جلیلی است که من آنها را رایدهندگان فکری مینامم.
👌رای دهندگان فکری به دکتر جلیلی
رای دهندگان فکری دو گروه هستند:
الف: گروهی که واقعا تحلیل سیاسی- اقتصادی ایشان این است که برنامه و رویکردهای کلان تیم جلیلی و دولت او به نفع ایران است که محل بحث این یادداشت نیست.
ب: گروهی که بخاطر یک تحلیل دینی به دکتر جلیلی رای دادند.
یعنی دلیل اصلی ایشان برای رای دادن به دکتر جلیلی، نه شخصیت خاص دکتر جلیلی، نه اعتقاد به برنامه داشتن او، نه توانمند دانستن تیم او، نه اعتقاد به بی برنامه بودن رقیب یا ناتوانی تیم اوست؛ بلکه علت اصلی رای دادن ایشان به دکتر جلیلی، فهم و قرائت خاص ایشان از دین است.
فهم ایشان از دین اینگونه است که نقش فقه ،مناسک و صورت گرایی و سیاست در آن بسیار فربه است و نگاه عرفانی-معنوی و وزن عقل گرایی برون دینی، در آن نحیف است. این قرائت از دین بر حفظ فرم و صورت اصرار دارد به گونهای که قالب بر محتوا و گوهر غلبه پیدا میکند. لذا نمود آن ظاهر گرایی در دینداری و کنار نیامدن با تغییرهاست.
در این فهم و قرائت از دین سیاست و قدرت ابزار نیست بلکه بخشی از هدف و بلکه گاه خود هدف است. سیاست در این قرائت از دین، در حکم ناموس است و از دست دادن آن مساوی با از بین رفتن دین انگاشته میشود.
لازم است تصریح و تاکید کنم که منظورم این نیست که ایشان سیاست و قدرت را بخاطر منافع مادی و قدرت طلبی میخواهند. اتفاقا بسیاری از ايشان نه تنها کلاهی از نمد قدرت و سیاست نبافتند بلکه در این راه هزینه هم میدهند(البته روشن است که مراد من مخلصان این گروه است )
سیاست در قرائت ایشان از دین، چنان محوری و پر رنگ است که حتی حاضر هستند عدالت،اخلاق و فقه و حتی باورها را در پای آن ذبح کنند(به همین خاطر است که بخش زیادی از بدنهی حوزه و دینداران با ایشان موافق و همراه نیستند). البته خودشان این را قبول ندارند و آن را تهمت مخالفان میدانند اما تجربه نشان داده است که پایش که بیفتد همین کار را میکنند.
در قرائت ایشان از دین، مساله صرفا این نیست که سیاست از دیانت جدا نیست و سکولاریسم سیاسی نادرست است بلکه مساله این است که سیاست ناموس دین است. لذا حتی اگر مطمئن باشند که جریان رقیب نگاه سکولار به دین ندارد اما قائل به رابطه حداقلی است، به آن رضا نمی دهند و در مواجهه با رقیب اساسا در پس ذهن ایشان این نیست که دو گروه مسلمان هستند که در فهم دین اختلاف نظرهایی دارند. بلکه نگاه ایشان جبهه حق و باطل و اسلام و کفر است.
از آنجایی که مساله اصلی طرفدارن این قرائت از دین اقتصاد یا بحرانهای کشور نیست. حتی مساله ایشان دین به معنای عامتر آن نیست بلکه مساله ایشان قرائت خاصشان از دین است، حتی اگر بدانند برنامه و تیم دکتر جلیلی به لحاظ بهبود بخشیدن به اقتصاد بسیار ضعیف تر از برنامه و تیم رقیب است، دست از حمایت دکتر جلیلی بر نمی دارد زیرا منشا حمایت ایشان چیز دیگری است و آن نگرانی بابت قرائت خاصشان از دین است.
من گاهی با برخی از دوستان که فکرشان چنین است به شوخی میگویم: اگر روزی برسد که من از شدت گرسنگی و برای نجات از مرگ به شما پناه ببرم که آب و نانی به من برسانید، حتی در آن روز هم از فهمتان در باب حکومت و سیاست دفاع میکنید زیرا معیار شما ابطال پذیر نیست.
👌تجربه برای شخص بنده اینگونه بوده است که بحث نظری با این گروه به ندرت فایده دارد.زیرا از ابتدا از موضع بالا به طرف گفتگو می نگرند، فهم خود از دین را سنجه و معیار حق می دانند، از ابتدا پیش قضاوت و پیش داوری می کنند و نسبت به نیت تو بدبین هستند، حتی مقاومت طرف در ادامه گفتگو را توهین به خود یا دین تلقی میکنند.
ایشان فقط هنگامی میتوانند به معنای واقعی کلمه وارد گفتگو شوند که به صورت نسبتا طولانی با طرف گفتگوی خود تعامل زنده داشته باشند و از قبل به هر دلیلی(دوستی، همکاری، فامیلی و....) به او اعتماد کرده باشند. یعنی بدانند که هر دو واقعا دغدغه دین دارند.
👌تعداد این گروه دوم در حالت بسیار خوشبینانه ۴ میلیون از ۱۳ میلیون و در واقع ۴میلیون از ۶۱ میلیون واجد حق رای است.اما معمولا ۹میلیون دیگه به اسم ایشان مصادره میشود و مشکل اینجاست که این ۴میلیون، تعداد خودشان را واقعا ۱۳ میلیون حساب میکنند
✍ عباسعلی منصوری
https://www.tg-me.com/spirituality_philosophy
👌میزان تلاش و جهاد برخی از طرفداران دکترجلیلی و ادبیات خاص ایشان، این سوال را مطرح میکند که ریشهی این همه تلاش و این ادبیات خاص (ادبیات کفر و ایمان) چیست؟
این یادداشت تلاشی برای پاسخ به این پرسش است و بیشتر یک بحث الهیاتی است تا سیاسی و ناظر به تمام رای دهندگان به دکتر جلیلی نیست بلکه ناظر به یک گروه خاص از رای دهندگان به دکتر جلیلی است که من آنها را رایدهندگان فکری مینامم.
👌رای دهندگان فکری به دکتر جلیلی
رای دهندگان فکری دو گروه هستند:
الف: گروهی که واقعا تحلیل سیاسی- اقتصادی ایشان این است که برنامه و رویکردهای کلان تیم جلیلی و دولت او به نفع ایران است که محل بحث این یادداشت نیست.
ب: گروهی که بخاطر یک تحلیل دینی به دکتر جلیلی رای دادند.
یعنی دلیل اصلی ایشان برای رای دادن به دکتر جلیلی، نه شخصیت خاص دکتر جلیلی، نه اعتقاد به برنامه داشتن او، نه توانمند دانستن تیم او، نه اعتقاد به بی برنامه بودن رقیب یا ناتوانی تیم اوست؛ بلکه علت اصلی رای دادن ایشان به دکتر جلیلی، فهم و قرائت خاص ایشان از دین است.
فهم ایشان از دین اینگونه است که نقش فقه ،مناسک و صورت گرایی و سیاست در آن بسیار فربه است و نگاه عرفانی-معنوی و وزن عقل گرایی برون دینی، در آن نحیف است. این قرائت از دین بر حفظ فرم و صورت اصرار دارد به گونهای که قالب بر محتوا و گوهر غلبه پیدا میکند. لذا نمود آن ظاهر گرایی در دینداری و کنار نیامدن با تغییرهاست.
در این فهم و قرائت از دین سیاست و قدرت ابزار نیست بلکه بخشی از هدف و بلکه گاه خود هدف است. سیاست در این قرائت از دین، در حکم ناموس است و از دست دادن آن مساوی با از بین رفتن دین انگاشته میشود.
لازم است تصریح و تاکید کنم که منظورم این نیست که ایشان سیاست و قدرت را بخاطر منافع مادی و قدرت طلبی میخواهند. اتفاقا بسیاری از ايشان نه تنها کلاهی از نمد قدرت و سیاست نبافتند بلکه در این راه هزینه هم میدهند(البته روشن است که مراد من مخلصان این گروه است )
سیاست در قرائت ایشان از دین، چنان محوری و پر رنگ است که حتی حاضر هستند عدالت،اخلاق و فقه و حتی باورها را در پای آن ذبح کنند(به همین خاطر است که بخش زیادی از بدنهی حوزه و دینداران با ایشان موافق و همراه نیستند). البته خودشان این را قبول ندارند و آن را تهمت مخالفان میدانند اما تجربه نشان داده است که پایش که بیفتد همین کار را میکنند.
در قرائت ایشان از دین، مساله صرفا این نیست که سیاست از دیانت جدا نیست و سکولاریسم سیاسی نادرست است بلکه مساله این است که سیاست ناموس دین است. لذا حتی اگر مطمئن باشند که جریان رقیب نگاه سکولار به دین ندارد اما قائل به رابطه حداقلی است، به آن رضا نمی دهند و در مواجهه با رقیب اساسا در پس ذهن ایشان این نیست که دو گروه مسلمان هستند که در فهم دین اختلاف نظرهایی دارند. بلکه نگاه ایشان جبهه حق و باطل و اسلام و کفر است.
از آنجایی که مساله اصلی طرفدارن این قرائت از دین اقتصاد یا بحرانهای کشور نیست. حتی مساله ایشان دین به معنای عامتر آن نیست بلکه مساله ایشان قرائت خاصشان از دین است، حتی اگر بدانند برنامه و تیم دکتر جلیلی به لحاظ بهبود بخشیدن به اقتصاد بسیار ضعیف تر از برنامه و تیم رقیب است، دست از حمایت دکتر جلیلی بر نمی دارد زیرا منشا حمایت ایشان چیز دیگری است و آن نگرانی بابت قرائت خاصشان از دین است.
من گاهی با برخی از دوستان که فکرشان چنین است به شوخی میگویم: اگر روزی برسد که من از شدت گرسنگی و برای نجات از مرگ به شما پناه ببرم که آب و نانی به من برسانید، حتی در آن روز هم از فهمتان در باب حکومت و سیاست دفاع میکنید زیرا معیار شما ابطال پذیر نیست.
👌تجربه برای شخص بنده اینگونه بوده است که بحث نظری با این گروه به ندرت فایده دارد.زیرا از ابتدا از موضع بالا به طرف گفتگو می نگرند، فهم خود از دین را سنجه و معیار حق می دانند، از ابتدا پیش قضاوت و پیش داوری می کنند و نسبت به نیت تو بدبین هستند، حتی مقاومت طرف در ادامه گفتگو را توهین به خود یا دین تلقی میکنند.
ایشان فقط هنگامی میتوانند به معنای واقعی کلمه وارد گفتگو شوند که به صورت نسبتا طولانی با طرف گفتگوی خود تعامل زنده داشته باشند و از قبل به هر دلیلی(دوستی، همکاری، فامیلی و....) به او اعتماد کرده باشند. یعنی بدانند که هر دو واقعا دغدغه دین دارند.
👌تعداد این گروه دوم در حالت بسیار خوشبینانه ۴ میلیون از ۱۳ میلیون و در واقع ۴میلیون از ۶۱ میلیون واجد حق رای است.اما معمولا ۹میلیون دیگه به اسم ایشان مصادره میشود و مشکل اینجاست که این ۴میلیون، تعداد خودشان را واقعا ۱۳ میلیون حساب میکنند
✍ عباسعلی منصوری
https://www.tg-me.com/spirituality_philosophy
Telegram
تاملاتی در دین ،معنویت و فلسفه
عباسعلی منصوری
عضو هیات علمی گروه فلسفه اسلامی دانشگاه رازی
[email protected]
عضو هیات علمی گروه فلسفه اسلامی دانشگاه رازی
[email protected]
🖋بیانیه جمعی از نواندیشان دینی در اعتراض به حکم اعدام شریفه محمدی
📍حکم ناباورانهی اعدام خانم شریفه محمدی، تلخکامی مکرری را در ذهن آزادیخواهان و عدالتطلبان ایرانی ایجاد کرد. شریفه محمدی، فعال کارگری ۴۴ ساله در ۱۴ آذر ۱۴۰۲ در شهر رشت دستگیر، ابتدا به زندان لاکان رشت و سپس به زندان سنندج منتقل شد.
🔻شریفه محمدی به «عضویت در گروه کومله» و «بغی علیه نظام» متهم شده است. این اتهامات در شرایطی به ایشان زده میشود که یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این فعال کارگری به هرانا گفته است «شریفه تا سال ۱۳۹۲ عضو انجمن تشکلهای کارگری بوده و این انجمن هیچ ارتباطی با گروه کومله ندارد» و نیز خانم ویدا محمدی، دختر عمه شریفه محمدی در گفتگو با رادیو فردا از «آزار و شکنجه او زمانی که به مدت دو ماه به زندان سنندج منتقل شده بود» خبر داده است. او گفته که زندانیان حاضر در سلولهای دیگر بارها دیدهاند که خانم محمدی شکنجه شده است. به گفته ویدا محمدی، شریفه تا ۱۰ سال پیش عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، تشکلی مستقل و قانونی، بود اما از آن زمان دیگر عضو این تشکل نبوده است . او تاکید کرده که خانم محمدی «به هیچ تشکل سیاسی در داخل یا خارج از کشور وابستگی ندارد و صرفا فعالیتهای مستقل برای زنان یا در حمایت از کارگران داشته است». حزب کومله نیز در بیانیهای «عضویت شریفه محمدی دراین حزب» و نیز «تعلق این تشکل کارگری به خود» را تکذیب کرده است.
🔻کارزار دفاع از شریفه محمدی نیز تاکید کرده است که به رغم «فشارهای جسمی و روانی شدید»، «هیچ اقرار یا اعترافی» در پرونده شریفه محمدی وجود ندارد و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی «بدون هیچ سند و مدرکی» به او اتهام «عضویت در گروه کومله مسلح» زده و از آن «قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی ( بغی )» را استنتاج کردهاند.
🔺بنابراین، ما امضاء کنندگان این بیانیه معتقدیم از آنجا که اتهامات وارد شده به خانم شریفه محمدی به هیچ عنوان وارد نیست حکم اعدام خانم شریفه محمدی باید از سوی دیوان عالی کشور فوراً لغو شود. از آزادیخواهان و عدالتطلبان ایرانی میخواهیم در مقابل این حقکشی آشکار ساکت ننشینند و نگذارند خون مادری مظلوم از طبقهی زحمتکشِ کارگر به ناحق ریخته شود.
محمدجواد اکبرین
حسن یوسفی اشکوری
عبدالعلی بازرگان
میثم بادامچی
رضا بهشتی معز
سروش دباغ
علیرضا رجایی
ژیلا موحد شریعتپناهی
رضا علیجانی
احمد علوی
رحمان لیوانی
عبدالله ناصری طاهری
داریوش محمدپور
یاسر میردامادی
مهدی ممکن @YMirdamadi
📍حکم ناباورانهی اعدام خانم شریفه محمدی، تلخکامی مکرری را در ذهن آزادیخواهان و عدالتطلبان ایرانی ایجاد کرد. شریفه محمدی، فعال کارگری ۴۴ ساله در ۱۴ آذر ۱۴۰۲ در شهر رشت دستگیر، ابتدا به زندان لاکان رشت و سپس به زندان سنندج منتقل شد.
🔻شریفه محمدی به «عضویت در گروه کومله» و «بغی علیه نظام» متهم شده است. این اتهامات در شرایطی به ایشان زده میشود که یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این فعال کارگری به هرانا گفته است «شریفه تا سال ۱۳۹۲ عضو انجمن تشکلهای کارگری بوده و این انجمن هیچ ارتباطی با گروه کومله ندارد» و نیز خانم ویدا محمدی، دختر عمه شریفه محمدی در گفتگو با رادیو فردا از «آزار و شکنجه او زمانی که به مدت دو ماه به زندان سنندج منتقل شده بود» خبر داده است. او گفته که زندانیان حاضر در سلولهای دیگر بارها دیدهاند که خانم محمدی شکنجه شده است. به گفته ویدا محمدی، شریفه تا ۱۰ سال پیش عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، تشکلی مستقل و قانونی، بود اما از آن زمان دیگر عضو این تشکل نبوده است . او تاکید کرده که خانم محمدی «به هیچ تشکل سیاسی در داخل یا خارج از کشور وابستگی ندارد و صرفا فعالیتهای مستقل برای زنان یا در حمایت از کارگران داشته است». حزب کومله نیز در بیانیهای «عضویت شریفه محمدی دراین حزب» و نیز «تعلق این تشکل کارگری به خود» را تکذیب کرده است.
🔻کارزار دفاع از شریفه محمدی نیز تاکید کرده است که به رغم «فشارهای جسمی و روانی شدید»، «هیچ اقرار یا اعترافی» در پرونده شریفه محمدی وجود ندارد و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی «بدون هیچ سند و مدرکی» به او اتهام «عضویت در گروه کومله مسلح» زده و از آن «قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی ( بغی )» را استنتاج کردهاند.
🔺بنابراین، ما امضاء کنندگان این بیانیه معتقدیم از آنجا که اتهامات وارد شده به خانم شریفه محمدی به هیچ عنوان وارد نیست حکم اعدام خانم شریفه محمدی باید از سوی دیوان عالی کشور فوراً لغو شود. از آزادیخواهان و عدالتطلبان ایرانی میخواهیم در مقابل این حقکشی آشکار ساکت ننشینند و نگذارند خون مادری مظلوم از طبقهی زحمتکشِ کارگر به ناحق ریخته شود.
محمدجواد اکبرین
حسن یوسفی اشکوری
عبدالعلی بازرگان
میثم بادامچی
رضا بهشتی معز
سروش دباغ
علیرضا رجایی
ژیلا موحد شریعتپناهی
رضا علیجانی
احمد علوی
رحمان لیوانی
عبدالله ناصری طاهری
داریوش محمدپور
یاسر میردامادی
مهدی ممکن @YMirdamadi
Forwarded from مكتبة ميزوبوتاميا Mesopotamia Library
تراجيديا كربلاء ( سوسيولوجيا الخطاب الشيعي ) تأليف د . إبراهيم الحيدري
( مكتبة مؤمن قريش )
( مكتبة مؤمن قريش )
Forwarded from حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی (Yaser Mirdamadi)
«گویی_دنیایی_نبوده»؛_شرحی_بر_کوتاهترین_نامهی_منسوب_به_امام_حسین.pdf
468.4 KB
🔺به تاریخ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹ خورشیدی (بیستم محرم ۱۴۲۲ قمری) به دعوت کانون «بعثت اخلاق» در مشهد به صورت مجازی در صفحهی اینستاگرام این کانون، گفتاری ارائه کردم با عنوان «گویی دنیایی نبوده؛ شرحی بر کوتاهترین نامهی منسوب به امام حسین». متن این گفتار را میتوانید اینجا بیابید و نسخهی تصویری آنرا اینجا. نسخهی پیدیاف آن هم ضمیمه است 👆. #معرفیاثر @YMirdamadi
Forwarded from Fallosafah | فلسفه محمد سعید حنایی کاشانی (M. Saeed H. Kashani)
🔷 قاتلان خدا!
🔶 یکی از پدیدارهای شگفتانگیز «اسلامگرایی» در «نظام ولایت فقیه» و «آخوندسالاری» برخاسته از آن «غیبت خدا» از «گفتار دینی» در مقام «فرمانروای جهان هستی» و «ارزشگذار مطلق» است، توگویی در «اسلامگرایی» مدعیان «ولایت فقیه» اولین «ولایتی» که حذف میشود «ولایت الله» است و دیگر نه «تقوا» (ترس یا شرم از خدا) مهم است و نه «خشنودی یا رضای خدا»، چون ولی فقیه دیگر اکنون تنها «مجتهدی» نیست که استنباط ظنی خودش از احکام «شریعت» را بیان میکند تا «مقلدان» بنا به انتخاب خود از آن پیروی کنند. خیر، «ولی فقیه» دیگر «مجتهد» نیست، او اکنون در مقام «سلطان» حتی از «ظلالله» هم فراتر رفته است و با اتکا به «زر و زور» و «ولایت خودخواندهاش در شریعت» چیزهایی به نام «دین» و «شریعت» میگوید و به دیگران تحمیل و اجبار میکند که هیچ بدعتگذاری در دین هم تاکنون جسارت گفتن آن را نداشته است. «زر و زور» چقدر گستاخی بخشیده است! بیشک، این از برکات اجتماع «زر و زور و تزویر» در یک شخص است، چیزی که در گذشته دست کم در دست سه گروه متفاوت بود و به همین دلیل همواره یکی میتوانست در برابر دیگری بایستد! برای اینکه ببینیم چگونه «خدا» از «زبان دینی» حذف شد، یا به تعبیر نیچهای «خدا کشته شد»، یا به تعبیر شایع از صاحب المیزان «اسلام نخستین شهید انقلاب» شد، سخنانی که اهل خطابه و منبر و دینداران به اصطلاح حزباللهی در تهدید و تحمیل و اجبار (دیگر جایی برای ترغیب و تشویق نمانده است) زنان به «حجاب» میگویند از همان نخستین روزهای انقلاب تا امروز گواه خوبی است. اکنون به یک نمونهٔ اخیر آن توجه میکنیم تا ببینیم جای «خدا» در این «شریعت خودپسندانه و زورگویانهٔ» مدعیان متکی به «زر و زور و تزویر» در دین کجاست؟
تحمیل و اجبار «حجاب» با «تهدید» به «تعرض»!
بیشک از شگفتیهای «آخرالزمان» و از «علائم ظهور» (فساد در عقیده و دین تا کجا. فساد در امانت و اقتصاد و کشورداری را که میدانیم!) است که زنی محجبه و وابسته به جریانی حاکم و دارای «زر و زور بسیار» در «نظام مقدس اسلامی» ولایت فقیه بیآنکه نامی از «خدا» بیاورد یا با استفاده از مفاهیمی مانند «گناه» و «وعد و وعید الهی» و «ترس از خدا» یا «قرب به خدا» کسی را تشویق به حجاب کند (بشارت دهد) یا از «بیحجابی» بر حذر دارد (انذار دهد) یا دست بالا دست به دامن قوانین دولتی و محاکم قضایی شود «پای گرگها» را به «مسئله» باز میکند تا به جای آنکه دولت و دستگاه قضایی و انتظامی دستشان آلوده شود «لاتها» و «اراذل و اوباش» به میان آیند و «حجاب با ترس از تجاوز و تعرض» را به جای «حجاب با ترس از خدا» یا «حجاب برای رضای خدا» را بر سر دختران جوان و زنان کنند؟ بیشک جامعهای که نتواند «خویشتنداری» را در مردان خود پرورش دهد و آنان را مجاز به ارضای تمایلات و شهوات خود در هر حالتی بداند، چگونه خواهد توانست آنان را از اختلاس و دزدی و رشوهگیری و خیانت در امانت باز دارد؟ مگر تنها میل جنسی است که «شهوت» است؟ آیا حب جاه و مقام و ثروت و دیگر چیزها «شهوت» نیست؟ آیا کسی میتواند ماشین یا پول یا اموال کسی را بدزدد چون نتوانسته جلو میل خود را بگیرد و «تحریک» و دستخوش «شهوت» شده است؟ این مغزها را چه کسی تربیت کرده است؟ این چه دینی است که اینها آموختهاند؟ آیا خدا از داشتن چنین مؤمنانی خشنود است؟ آیا چنین افرادی «مسلمان» یا «شیعه»اند؟ «طاغوت» کیست؟ «ابلیس» کیست؟ خدایا ما که زورمان نمیرسد تو به فکر «دین» خودت باش!
جمعه، ۲۲ تیر، ۱۴۰۳
@fallosafahmshk
🔶 یکی از پدیدارهای شگفتانگیز «اسلامگرایی» در «نظام ولایت فقیه» و «آخوندسالاری» برخاسته از آن «غیبت خدا» از «گفتار دینی» در مقام «فرمانروای جهان هستی» و «ارزشگذار مطلق» است، توگویی در «اسلامگرایی» مدعیان «ولایت فقیه» اولین «ولایتی» که حذف میشود «ولایت الله» است و دیگر نه «تقوا» (ترس یا شرم از خدا) مهم است و نه «خشنودی یا رضای خدا»، چون ولی فقیه دیگر اکنون تنها «مجتهدی» نیست که استنباط ظنی خودش از احکام «شریعت» را بیان میکند تا «مقلدان» بنا به انتخاب خود از آن پیروی کنند. خیر، «ولی فقیه» دیگر «مجتهد» نیست، او اکنون در مقام «سلطان» حتی از «ظلالله» هم فراتر رفته است و با اتکا به «زر و زور» و «ولایت خودخواندهاش در شریعت» چیزهایی به نام «دین» و «شریعت» میگوید و به دیگران تحمیل و اجبار میکند که هیچ بدعتگذاری در دین هم تاکنون جسارت گفتن آن را نداشته است. «زر و زور» چقدر گستاخی بخشیده است! بیشک، این از برکات اجتماع «زر و زور و تزویر» در یک شخص است، چیزی که در گذشته دست کم در دست سه گروه متفاوت بود و به همین دلیل همواره یکی میتوانست در برابر دیگری بایستد! برای اینکه ببینیم چگونه «خدا» از «زبان دینی» حذف شد، یا به تعبیر نیچهای «خدا کشته شد»، یا به تعبیر شایع از صاحب المیزان «اسلام نخستین شهید انقلاب» شد، سخنانی که اهل خطابه و منبر و دینداران به اصطلاح حزباللهی در تهدید و تحمیل و اجبار (دیگر جایی برای ترغیب و تشویق نمانده است) زنان به «حجاب» میگویند از همان نخستین روزهای انقلاب تا امروز گواه خوبی است. اکنون به یک نمونهٔ اخیر آن توجه میکنیم تا ببینیم جای «خدا» در این «شریعت خودپسندانه و زورگویانهٔ» مدعیان متکی به «زر و زور و تزویر» در دین کجاست؟
تحمیل و اجبار «حجاب» با «تهدید» به «تعرض»!
بیشک از شگفتیهای «آخرالزمان» و از «علائم ظهور» (فساد در عقیده و دین تا کجا. فساد در امانت و اقتصاد و کشورداری را که میدانیم!) است که زنی محجبه و وابسته به جریانی حاکم و دارای «زر و زور بسیار» در «نظام مقدس اسلامی» ولایت فقیه بیآنکه نامی از «خدا» بیاورد یا با استفاده از مفاهیمی مانند «گناه» و «وعد و وعید الهی» و «ترس از خدا» یا «قرب به خدا» کسی را تشویق به حجاب کند (بشارت دهد) یا از «بیحجابی» بر حذر دارد (انذار دهد) یا دست بالا دست به دامن قوانین دولتی و محاکم قضایی شود «پای گرگها» را به «مسئله» باز میکند تا به جای آنکه دولت و دستگاه قضایی و انتظامی دستشان آلوده شود «لاتها» و «اراذل و اوباش» به میان آیند و «حجاب با ترس از تجاوز و تعرض» را به جای «حجاب با ترس از خدا» یا «حجاب برای رضای خدا» را بر سر دختران جوان و زنان کنند؟ بیشک جامعهای که نتواند «خویشتنداری» را در مردان خود پرورش دهد و آنان را مجاز به ارضای تمایلات و شهوات خود در هر حالتی بداند، چگونه خواهد توانست آنان را از اختلاس و دزدی و رشوهگیری و خیانت در امانت باز دارد؟ مگر تنها میل جنسی است که «شهوت» است؟ آیا حب جاه و مقام و ثروت و دیگر چیزها «شهوت» نیست؟ آیا کسی میتواند ماشین یا پول یا اموال کسی را بدزدد چون نتوانسته جلو میل خود را بگیرد و «تحریک» و دستخوش «شهوت» شده است؟ این مغزها را چه کسی تربیت کرده است؟ این چه دینی است که اینها آموختهاند؟ آیا خدا از داشتن چنین مؤمنانی خشنود است؟ آیا چنین افرادی «مسلمان» یا «شیعه»اند؟ «طاغوت» کیست؟ «ابلیس» کیست؟ خدایا ما که زورمان نمیرسد تو به فکر «دین» خودت باش!
جمعه، ۲۲ تیر، ۱۴۰۳
@fallosafahmshk
Telegram
سهام نیوز
✅بخشی از اظهارات مریم اشرفی گودرزی، نماینده ستاد جلیلی در مناظره با میترا جلوداری، نماینده ستاد پزشکیان: «اگر بدون حجاب آمدی بیرون و مورد تعرض قرار گرفتی، خودت مقصری»
@Sahamnewsorg
@Sahamnewsorg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 "The immediate political threat to liberal values comes from the right – I mean basically stealing the next presidential election – that's pretty serious." Francis Fukuyama (in a March 2022 debate with John Gray entitled "Is Liberalism Dead?") @YMirdamadi
Forwarded from MH MJaami
حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی
Audio
🔷روایت واقعه کربلا
🔹خواننده : فاروق فقیری
🔹دوتار : عبدالله عبدی
🔹 دف : رضا بصیر
🔹 شاعر : مرحوم قاضی جلال الدین فقهی سلجوقی
🔹خواننده : فاروق فقیری
🔹دوتار : عبدالله عبدی
🔹 دف : رضا بصیر
🔹 شاعر : مرحوم قاضی جلال الدین فقهی سلجوقی