Telegram Web Link
Forwarded from کتاب سده
‏«پیکر یک زن هیچ‌وقت واقعاً از آن او نیست. پیکرش به دیگران تعلق دارد، به مردها، به کودکان، به خانواده. و در زمان جنگ به سربازها...»

‏⁧ #انگار_آنجا_نیستم
#اسلاونکا_دراکولیچ

@SadePub
Forwarded from نور سیاه
دو مقاله از دکتر شهرام آزادیان
 
دکتر شهرام آزادیان (۱۸ آذر ۱۳۵۱ـ ۲۲ تیر ۱۴۰۲)، استاد درگذشتۀ گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، در میان همکاران و شاگردان و دوستان خود به دقت و سخت‌گیری نام‌آور بود؛ از این‌جا بود که بسیار کم نوشت و از آن‌چه نوشت تنها بخشی را به‌صورت عمومی انتشار داد. گسترۀ علایق او، نه در زمینۀ ادبیات فارسی که در همۀ زمینه‌های فرهنگ و هنر ایران و جهان، بسیار پهناور بود، اما از میان نویسندگان معاصر پژوهش در زندگی و آثار صادق هدایت را بسیار دوست می‌داشت. دو مقاله‌ای که در پی آمده‌اند می‌توانند نموداری از دقّت و نکته‌بینی او باشند، در کنار تسلّطش بر منابع و پیشینۀ پژوهش. از سوی دیگر در مقالۀ نخست  ــ که شاید بتوان آن را از مهم‌ترین و هوشمندانه‌ترین تحلیل‌ها دربارۀ بوف کور به شمار آورد ــ  می‌توان پایبندی او به ایجاز و پرهیز او از درازگویی را به‌وضوح دید؛ جایی که او پس از نزدیک به شش صفحه شرح پیشینۀ پژوهش (که خود چکیدۀ سال‌ها پژوهش است و می‌تواند مقالۀ مروری ارزشمندی به شمار رود)، تحلیل خود را در کمتر از سه صفحه، به اختصاری هرچه تمام‌تر، به دست می‌دهد. این ویژگی البته ممکن است خوانندۀ کم‌حوصله را در اهمّیّت این مقاله به تردید افکند.
باری این دو مقاله به عللی کمتر دیده و خوانده‌شدند و ارج آن‌ها آن‌گونه که باید دانسته‌نشد. اکنون، به یاد شهرام آزادیان و به مناسبت زادروز او، این دو مقاله را بار دیگر انتشار می‌دهیم تا افزون بر پاس‌داشت این دو یادگار او، بسیاردانی و کم‌نویسی و مهم‌تر از آن سخت‌پسندی و وسواس علمی را گرامی بداریم.

نشانی مقالات:"«از اغماء»، تأملی در ساختار و پیرنگ «بوف کور»"، منتشرشده در جشن‌نامۀ دکتر سیروس شمیسا، به‌کوشش دکتر یاسر دالوند (تهران: ١٣٩٨، کتاب سده)؛
"حذفیات کتاب صادق هدایت محمود کتیرایی"، منتشرشده در ایران‌نامگ (سال ۴، شمارۀ ١، بهار ١٣٩٨/ ٢٠١٩).

توضیح: یادداشت بالا نوشتهٔ دانشجویان استاد فقید شهرام آزادیان است.


https://www.tg-me.com/n00re30yah
Forwarded from نور سیاه
دو مقاله از دکتر شهرام آزادیان.pdf
3 MB
دو مقاله از دکتر شهرام آزادیان

https://www.tg-me.com/n00re30yah
ویراستار
دو مقاله از دکتر شهرام آزادیان.pdf
مقاله‌ی اول زنده‌یاد دکتر شهرام آزادیان همانی است که ما در جشن‌نامه‌ی دکتر سیروس شمیسا در #کتاب_سده منتشر کردیم. امیدوارم فرصتی دست دهد و این کتاب مستطاب را تجدید چاپ کنیم، کتابی در ۱۰۸۶ صفحه‌ی وزیری با جلد سخت و ده‌ها مقاله از استادان و پژوهشگران درجه‌یک.

حسین جاوید
@Virastaar
این نثر کسی است که چهار سال ریاست اتحادیه‌ی ناشران و کتاب‌فروشان تهران را به عهده داشته! نه می‌داند رسم‌الخط و نشانه‌گذاری چیست، نه از مفهوم جملات سر درمی‌آورد و نه حتی می‌داند که در پیام تسلیت، خطاب به فلان مسئول سابق و لاحق، نشانی و ساعت برگزاری مراسم را اعلام نمی‌کنند! سهل است، بنده‌خدا حتی املای کلمه‌ی «مرهم» را بلد نیست!

خداوند پدر گرامی دکتر جوادی ــ از محترم‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین مسئولان در این سال‌ها ــ را بیامرزد.

زیاده عرضی نیست.

حسین جاوید
@Virastaar
روی «میز ناهارخوری» فقط «ناهار» نمی‌خوریم، صبحانه و شام و میان‌وعده هم میل می‌کنیم.

با «قاشق چای‌خوری» شکر و مربا و قهوه و ادویه و... را استفاده یا پیمانه می‌کنیم.

با «ماشین ریش‌تراش» سبیلمان را هم می‌زنیم.

«بالابر» می‌تواند پایین هم ببرد.

«اتاق خواب» فقط محل خوابیدن نیست و بخشی از خانه است چون بخش‌های دیگر.

در «چلوکبابی» خورشت قیمه هم سفارش می‌دهیم و نوش جان می‌کنیم.

در «کتاب‌فروشی» دفتر یا قلم هم می‌خریم.

در بعضی «پمپ بنزین»ها گازوئیل هم می‌زنیم...

این فهرست را می‌شود تا هزاران مورد ادامه داد.

در همه‌ی زبان‌ها بسیاری از اسامی واجد معنایی فراتر از آن چیزی‌اند که از معنی ظاهری کلماتشان استنباط می‌شود.

حسین جاوید
@Virastaar
این یکی از کتاب‌های تاز‌ه‌ی #کتاب_سده است و نکته‌‌ای که شاید برایتان جالب باشد این است: تصویر روی جلد این کتاب را #هوش_مصنوعی طراحی کرده و همکاران گرافیست ما در آتلیه‌ی #سده آن را اجرا کرده‌اند.

حسین جاوید
@Virastaar
در صفحه‌ی یک رستوران افغانستانی شنیدم که آشپز می‌گفت «ایشالا جانتون جوره»، و با این «جان جور بودن» خیلی کیف کردم!

حسین جاوید
@Virastaar
پیکره‌های زبانی فقط به کار زبان‌شناس‌ها و متخصص‌ها می‌آیند و طبعاً این گروه هم کسانی‌اند که بدون ‌چشمداشت مالی، در راستای حفظ و شکوفایی زبان فارسی می‌کوشند. فرهنگستان زبان و ادب فارسی یک سایت پیکره راه انداخته بود که البته بسیار محدود بود و دور از آن چیزی که باید، اما باز تا حدودی کار راه می‌انداخت. امروز، در نهایت تعجب، دیدم که این سایت را پولی کرده‌اند و پژوهشگرها باید بابت هر جست‌وجویشان مبلغی پول به حضرات بپردازند!

این روزها می‌گذرند و ما هم چنان می‌رویم که گویی هرگز نبوده‌ایم، اما در تاریخ خواهند نوشت که شما بودجه‌های میلیارد دلاری برای چای‌های دبشتان داشتید، اما به زبان فارسی و فرهنگ که می‌رسید مثل گداهای سامره به نیم دلار، یک دلار گرفتن از پژوهشگرها چشم دوخته بودید! کاش توضیح بفرمایید پس بودجه‌ی عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی دقیقاً صرف چه می‌شود؟

حسین جاوید
@Virastaar
تصویر جالبی از فروشگاه بسته‌ی انتشارات امیرکبیر در‌‌ بحبوحه‌ی وقایع انقلاب ۵۷.

@Virastaar
توزیع زبان‌ها در ایران، عمدتاً به‌دلیل مهاجرت‌های خواسته یا ناخواسته‌ی گروهی، گاه بسیار جالب است. مثلاً، ما در #اصفهان روستاهایی داریم که مردمانش ترک‌زبان هستند!

حسین جاوید
@Virastaar
Forwarded from کتاب سده
«اس عزیزم،
من را ببخش، من همان کسی‌ام که جعبه‌ی جواهرات تو و زن‌های دیگر را برداشت. این کار را به‌خاطر دختر کوچکم انجام دادم. من با آن‌ها به سربازها رشوه دادم تا با او کاری نداشته باشند. امیدوارم درک کنی. دیروز فهمیدم تمام تلاش‌هایم برای نجات او نقش بر آب شده‌اند. نمی‌توانم ادامه دهم.
خداحافظ،
با عشق، ای.»

انگار آنجا نیستم
اسلاونکا دراکولیچ

کتاب سده
@Sadepub
قیمت قرآن موسوم به مصحف مشهد رضوی که اخیراً منتشر شده ۵۵ میلیون تومان است؛ درست خواندید؛ ۵۵ میلیون تومان!

یادش به خیر، یک زمانی‌ حرمت کتب مذهبی چنان بود که از لفظ «هدیه» برای بهای آن‌ها استفاده می‌کردند (مثلاً، می‌گفتند هدیه‌ی این قرآن هزار و دویست تومان است)!

حسین جاوید
@Virastaar
Forwarded from کتاب سده
کتاب سده منتشر کرد:

تاریخ (ایران باستان و روم)
تئوفیلاکت سیموکاتا
ترجمه‌ی محمود فاضلی بیرجندی
چاپ سوم/ پاییز ۱۴۰۲/ ۴۱۰ صفحه/ جلد سخت/ ۳۹۵۰۰۰ تومان

تئوفیلاکت سیموکاتا بازپسین تن از سلسله‌ی تاریخ‌نگاران یونانی است که از هرودوتوس آغاز می‌شد و همه‌ی ایشان در طول بیش از یک هزار سال دست به کار نگارش روایت‌های جامع از رخدادهای نظامی و دیگر وقایع برجسته‌ی حکومتی در یونان و روم زدند.
تئوفیلاکت از پایان دهه‌ی 620 میلادی دست به کار نگارش تاریخ شد و روایت اوضاع امپراتوری روم را از  سال 582  پی گرفت. مناندر پروتکتور، سلف تئوفیلاکت، از همین برهه کار نگارش تاریخش را رها کرده بود. موضوع اصلی تاریخ تئوفیلاکت جنگ‌های رومیان در منطقه‌ی بالکان و نیز جنگ‌های آنان با پارس‌ها است.
نقطه‌ی عطف گزارش تئوفیلاکت از رخدادهای خاورزمین شورشِ بهرام چوبین است. او گزارش مفصلی از قیام در مملکت پارس و استقرار دیگرباره‌ی حکومت قانونی [در پارس] در سال 591 داده است. به‌علاوه، در این متن گران‌ارجِ تاریخی زوایایی از درون شاهنشاهی ساسانی نقل شده که در جای دیگر به قلم نیامده است.

@SadePub
«مستغلات»:

وام‌واژه‌ای برگرفته از زبان عربی است.

جمع «مستغل» است: «مستغل» (اسم) + «ات» (پسوند جمع‌ساز در زبان عربی).

جزء اصلی سازنده‌ی آن در زبان عربی «غلّ» است.

«مستغل» یعنی «زمینی که از آن غله برمی‌دارند» و «مستغلات» توسعاً یعنی آنچه از آن بهره‌برداری می‌شود و منبع درآمد و عایدی است.

در زبان فارسی به مغازه و باغ و ویلا و چون آن‌ها گفته می‌شود که ــ کمتر ــ خود مالک از آن استفاده می‌کند یا ــ بیشتر ــ به اجاره داده می‌شود.

در فارسی نو استفاده‌ از «مستغل» به‌تنهایی متروک شده و «مستغلات» عمدتاً با واژه‌ی «املاک» «باهم‌آیی» («collocation») دارد و به‌شکل «املاک و مستغلات» به کار می‌رود.

شاهدمثال:

❇️ «جهان جای الفنج غله‌ی تو است/ چه بیکار باشی درین مستغل؟» (ناصرخسرو)

❇️ «لاجرم شهرتان ویران شد و مستغلی‌ بدین بزرگی از آن من بسوختند.» (تاریخ بیهقی)

❇️ «آن ساحت همه به سیم‌وزر خرید و بسیار مستغلات آن را بخرید و بر آن وقف کرد.» (تاریخ سیستان)

❇️ «هم در آن هفته به دینور رفتم و مستغلات جمله بفروختم.» (جوامع الحکایات)

❇️ «ضیاعات و مستغلات او را به بنیات‌بن طغشاده داد.» (تاریخ بخارا)

⏺️ این‌همه گفته آمد تا تأکید شود «مستقلات» املای نادرست «مستغلات» است.

حسین جاوید
@Virastaar
دیگر جاافتاده‌تر از «قلیان» هم داریم که به‌جایش می‌نویسند‌ «هوکابار»؟!

‏واقعاً کافه‌های ایران در یک لیگ دیگر بازی می‌کنند و مشغول خلق ⁧ نوع دیگری از #اسپرانتو هستند!

حسین جاوید
@Virastaar
دوره‌ی هفدهم کارگاه ویرایش (آخرین دوره‌ی سال ۱۴۰۲)

پیش‌تر هم نوشته‌ام که هیچ‌کس با گذراندن یک دوره‌ی کوتاه متخصص هیچ کاری نمی‌شود و برای ویراستار خوب بودن باید کتاب‌خوان و زیادخوان بود، باریک‌بین و پرحوصله بود و شمّ زبانی قوی داشت. کارگاه ویرایش کمک می‌کند با کار ویرایش آشنایی اصولی و حرفه‌ای پیدا کنید و مسیرتان را پی بگیرید.

این دوره عمدتاً‌ به کار کسانی می‌آید که شرایط اولیه را در خودشان می‌بینند و دوست دارند با مؤسسات انتشاراتی به‌عنوان ویراستار همکاری کنند. مترجم‌ها و نویسنده‌‌هایی که می‌خواهند کارهای پیراسته‌تری ارائه دهند هم از مخاطبان بالقوه‌ی کارگاه ویرایش‌اند. باعث افتخار من است که در این سال‌ها چند صد نفر دوست عزیز در کارگاه ویرایش حاضر بوده‌اند و شمار قابل توجهی از آن‌ها به‌عنوان ویراستار و حتی سرویراستار با مؤسسات انتشاراتی همکاری دارند.

برای ثبت‌نام در این دوره با شماره‌ی ۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷ (مؤسسه‌ی فرهنگی‌هنری ته‌رنگ) تماس بگیرید. اگر پرسشی درباره‌ی دوره داشتید، می‌توانید به خود من پیام دهید (@hjavid). چنان که در تیتر آمده، این آخرین دوره‌ی امسال خواهد بود.

ارادتمند همگی
حسین جاوید
@Virastaar
در باب «نیشگان» و «نیشگون»

❇️ «یک نیشگان از گل‌چهره می‌گیرد.» (تمثیلات، میرزا فتحعلی آخوندزاده، ترجمه‌ی محمدجعفر قراچه‌داغی، ۱۲۸۸)

❇️ «علویه وقت بزنگاه آن‌ها را نیشگان می‌گرفت.» (علویه خانم، صادق هدایت، ۱۳۱۲)

❇️ «همدیگر را نیشگان می‌گرفتند.» (دل کور، اسماعیل فصیح، ۱۳۵۱)

❇️ «تکه‌گوشت کنار بینی‌اش را سخت نیشگان گرفت.» (پر کاه، محمود گلابدره‌ای، ۱۳۵۳)

❇️ «با انبر گوشت‌های تنش را نیشگان می‌گرفتند.» (موریانه، بزرگ علوی، ۱۳۶۸)

❇️ «بی‌اختیار پشت دخترش را نیشگان گرفته بود.» (طوبا و معنای شب، شهرنوش پارسی‌پور، ۱۳۶۸)

برتری تلفظ لهجه‌ای یک کلمه بر تلفظ معیار آن پدیده‌ی عجیبی نیست و این نوع تلفظ‌ها حتی می‌توانند کم‌کم تلفظ‌های پیشین را به حاشیه برانند و صورت رسمی شوند. مثلاً، «تافتون» صورت شکسته و لهجه‌ای «تافتان» است، اما کیست که نداند «تافتان» تقریباً دارد قافیه را به «تافتون» می‌بازد و دور نیست که تلفظ «تافتون» نه یک تلفظ لهجه‌ای (در این مورد خاص: لهجه‌ی تهرانی) بلکه تلفظ رسمی شود.

❇️ «نانی که برای من می‌پزند تافتون دوآتشه است.» (شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی)

❇️ «یک نان تافتون، کمی پنیر و یک لیوان چای شیرین از سوراخ در می‌دهد تو.» (همسایه‌ها، احمد محمود)

❇️ «تا می‌گفتی چی، یک نان تافتون را دو لقمه می‌کرد.» (جن‌نامه، هوشنگ گلشیری)

❇️ «نوعی تافتون کوچک است که مانندِ تافتون ایرانی از تنور درمی‌آید.» (کتاب مستطاب آشپزی، نجف دریابندری)

با این اشاره‌ی کوتاه، برویم سراغ واژه‌ی «نیشگان» که شواهدی از آن را در ابتدای این مطلب دیدیم. اتفاق جالبی که برای این کلمه افتاده ظاهراً برعکس روالی است که توضیح داده شد و فرض بر این گذاشته شده که «نیشگون» صورت شکسته و لهجه‌ای است و صورت رسمی آن «نیشگان» است (چنان که مثلاً بپنداریم «فرغان» صورت رسمی «فرغون» و «ماکارانی» صورت رسمی «ماکارونی» است)!

«نیشگون» و «نشگون» و «نشگن» و «وشگون» و «ویشگون» و حتی «بشکن»، همه، صورتی از کلمه‌ای واحد هستند که در اصل «نشکنج» بوده است. «نشکنج» در لغت فرس اسدی طوسی، ذیل مدخل «نخجل»، معنا شده است: «نخجل: نشکنج بود، یعنی به دو انگشت گرفتن و به دو ناخن فشردن بود» (لغت فرس، اسدی طوسی، به تصحیح عباس اقبال). فرهنگ رشیدی (تدوین‌شده به سال ۱۰۶۴ قمری) هم آن را «بالکسر و کاف مفتوح، گرفتن بدن به ناخن به نوعی که درد کند» معنا کرده است.

❇️ «وآن صنم را ز گاز و از نشکنج
تن بنفشه شده‌ست و لب نارنج.» (عنصری، ضبط بیت بر اساس تصحیح پاول هرن از لغت فرس)

❇️ «به بر چون گرفتش یل نامدار
به نشکنج اندام او شد فکار.» (فردوسی)

با این شروح و شواهد، پیداست که صورت «نیشگان» صورتی است که احتمالاً بر پایه‌ی یک فرض نادرست و ظاهراً از اواخر دوره‌ی قاجار ساخته شده است و هرچند در متن‌ها دیده شده و حتی پای آن به فرهنگی چون فرهنگ معاصر فارسی صدری افشار هم باز شده است، نمی‌تواند صورت درستی باشد.

حسین جاوید
@Virastaar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوشته رانندگی در حالت ایتالیک!

این شوخی را ویراستارها خوب می‌فهمند! :)

@Virastaar
2024/10/02 18:16:51
Back to Top
HTML Embed Code: