Telegram Web Link
#معرفی_کتاب_پنجشنبه‌ (۹)

هفت گفتار درباره‌ی ترجمه

@Virastaar
ویراستار
#معرفی_کتاب_پنجشنبه‌ (۹) هفت گفتار درباره‌ی ترجمه @Virastaar
هفت گفتار درباره‌ی ترجمه
دکتر کورش صفوی
نشر مرکز
چاپ سیزدهم/ ۱۳۹۷

اول این که این کتاب با تقدیم‌نامه‌ی زیبایی از دکتر کورش صفوی شروع می‌شود: «تقدیم به مادرم که به هر تار سپید مویش هزاران دین دارم.» دودیگر، شاید بشود آن را از ساده‌ترین کتاب‌های دکتر صفوی دانست، کتابی که برای عموم علاقه‌مندان به مباحث مربوط به زبان و ترجمه و نیز به‌‌ویژه برای مترجم‌ها و ویراستارهای جوان مفید خواهد بود.

هفت گفتار درباره‌ی ترجمه شامل هفت مقاله و یک مؤخره است که هر یک به موضوع و دغدغه‌ای در باب ترجمه می‌پردازد: نسبیت زبانی، ترجمه‌ناپذیری، اختیارات مترجم و بایدونبایدهای ترجمه، سبک در ترجمه و... ــ البته، از آنجا که معناشناسی حیطه‌ی علاقه و تخصص دکتر صفوی بود، در همه‌ی مقالات به‌نوعی مباحث بر پایه‌ی قواعد و مفروضات معناشناختی بسط داده شده است.

مقالات خیلی کوتاه و سرراست‌اند اما مطالبی که به‌اجمال در آن‌ها بررسی شده در را به دنیایی از ظرافت‌ها و جزئیات و جذابیت‌های زبانی باز می‌کند، مثلاً این که چرا سره‌گرایی نمی‌تواند منطقی باشد، چرا در زبان‌هایی مثل فارسی و انگلیسی کلمات مترادف زیادند، ترجمه‌ی ارتباطی چه است و ترجمه‌ی معنایی چه، آیا متن ترجمه‌ناپذیر داریم یا خیر، تفاوت فرهنگی جوامع چه نقشی در دایره‌ی واژگان آن‌ها دارد، و...

مقالات این کتاب در دهه‌ی شصت نوشته شده‌اند و بدیهی است که بعضی موارد در آن‌ها با آنچه امروزه دیده‌ایم، شناخته‌ایم و به آن دست یافته‌ایم متفاوت است. به‌عنوان نمونه، آنچه درباره‌ی ترجمه‌ی ماشینی گفته شده بر اساس امکانات آن سال‌هاست و نه دستاوردهای نو چون هوش مصنوعی و... بااین‌حال، کلیت کار تازگی و استواری خود را حفظ کرده و بیانگر ذهن باز و نگاه جست‌وجوگر استادی است که شاید تا سال‌های سال نظیرش را نداشته باشیم.

حسین جاوید
@Virastaar
‏این را درباره‌ی رویکرد خودم نمی‌گویم، اما بهتر است وقتی در اینستاگرام به ناشری پیشنهاد همکاری می‌دهید (پذیرش کتاب، ویراستاری، طراحی، صفحه‌آرایی، کارمندی و...) صفحه‌ی او را دنبال کنید.

‏ وقتی ناشر را فالو ندارید، احتمال دیده شدن پیامتان کمتر است و طبعاً نگاه ناشر‌ و کارمندان تحریریه‌ی نشر این است که تیرهایی در تاریکی به ده‌ها هدف انداخته‌اید و شناخت خاصی از مؤسسه‌ی آن‌ها ندارید.

حسین جاوید
@Virastaar
‏کتاب‌فروش‌های نایاب‌فروش و کمیاب‌فروش اخیراً سنت عجیبی پایه گذاشته‌اند: چهار تا کتاب با موضوع مشابه پیدا می‌کنند و کنار هم می‌چینند و زیرش می‌نویسند فروش با هم، قیمت فلان!

‏مگر بازار میوه و تره‌بار است که درهم بخریم؟!

حسین جاوید
@Virastaar
در زبان وقتی از #مترادف حرف می‌زنیم عموماً تصویر ساده‌ای از آن در ذهن داریم که ساخته‌وپرداخته‌ی لغت‌نامه‌ها و نیز نوع آموزش ادبیات در مدارس و دانشگاه‌هاست: «مترادف یعنی هم‌معنی.»

درواقع، هیچ دو واژه‌ای را نمی‌توان یافت که هم‌پوشانی کامل معنایی داشته باشند. مترادف را باید ذیل #بافت (#context) متن کاوید و دریافت. مترادف‌ها واژه‌هایی هستند که از چیزها، کنش‌ها و مفاهیم مشابه در بافت‌های متفاوت نمایندگی می‌کنند. آنچه نثر فنی کلیله و دمنه را از نثر مسجع گلستان سعدی، زبان اشعار کودکانه‌ی عباس یمینی شریف را از زبان قصاید خاقانی، و متن اخبار روزنامه‌‌ها را از متن ترجمه‌ی کتاب مبانی فیزیک هالیدی متمایز می‌سازد همین به‌ظاهر «مترادف»ها هستند که البته با ابزار «نحو» (syntax) درآمیخته‌اند.

بیایید دو واژه‌ی «چاقو» و «کارد» را در نظر بگیریم. در اغلب فرهنگ‌ها این دو واژه در مداخل مربوط به یکدیگر حضور دارند و #مترادف دانسته شده‌اند. حالا بیایید کلمه‌ها و ترکیب‌ها و مثل‌های زیر را در نظر بگیریم:

⏺️ چاقوکش
⏺️ چاقو ضامن‌دار
⏺️ کاردآجین
⏺️ کباب‌کاردی
⏺️ کاردک
⏺️ کارد و پنیر
⏺️ کارد به استخوان رسیدن
⏺️ کارد بزنی خونش درنمی‌آید
⏺️ چاقو دسته‌ی خود را نمی‌بُرد

خب، حالا «چاقو» و «کارد» را که ظاهراً دو واژه‌ی #مترادف هستند با یکدیگر جایگزین کنیم:

⏺️ کاردکش
⏺️ کارد ضامن‌دار
⏺️ چاقوآجین
⏺️ کباب‌چاقویی
⏺️ چاقوئک
⏺️ چاقو و پنیر
⏺️ چاقو به استخوان رسیدن
⏺️ چاقو بزنی خونش درنمی‌آید
⏺️ کارد دسته‌ی خود را نمی‌بُرد

برای هر کس که فارسی زبان مادری اوست بدیهی است کلمات و ترکیب‌ها و مثل‌های دومین بی‌کاربرد و نامتعارف‌اند؛ گویشور می‌داند در هر بافت از کدام‌ معادل استفاده کند که غریب ننماید. تازه، «چاقو» و «کارد» را کنار «تیغ» و «خنجر» و «سنان» و حتی «چاکو» قرار دهید تا ببینید ابعاد این مفهوم چقدر گسترده است.


«امیر شبگیر برنشست» و «سلطان سحرگاه سوار شد» و «شاه دم صبحی پرید بالا» در سه بافت متفاوت قرار دارند و پیداست که مترادف بودن واژه‌های آن‌ها فقط «پوسته» است.

حسین جاوید
@Virastaar
ــ طی پنج سال، قیمت کاغذ را بیست برابر، هزینه‌های چاپ و صحافی را پانزده برابر، هزینه‌های اجاره‌ی دفترها و انبارهای ناشرها را پانزده برابر و دستمزد کارکنان را ده برابر کرده‌ایم و قدرت خرید مردم را هم کاهش داده‌ایم تا کالاهای فرهنگی از سبدشان خارج شود، ولی باز هم این‌ها دارند یک چیزهایی چاپ می‌کنند؛ چه کنیم؟

ــ معافیت مالیاتی‌شان را لغو کن!

حسین جاوید
@Virastaar
Forwarded from کتاب سده
کتاب سده منتشر کرد

انگار آنجا نیستم
اسلاونکا دراکولیچ
ترجمه‌ی حدیث حسینی
چاپ اول/ پاییز ۱۴۰۲/ ۲۴۶ صفحه/ ۱۹۹۰۰۰ تومان


انگار آنجا نیستم شاهکاری ادبی است که در اکثر فهرست‌های معتبر جزو رمان‌های برتر جهان است. نویسنده‌ی آن، اسلاونکا دراکولیچ، در ایران با آثاری چون کمونسیم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم، کافه اروپا و بالکان اکسپرس به شهرت رسیده است.

«اس» دختری جوان است که در دهکده‌ای در بوسنی زندگی می‌کند. روزی سربازی وارد آپارتمانش می‌شود و خیلی زود او خود را گرفتار چرخ‌دنده‌های ماشین جنگ و تجاوز و تحقیر و کشتاری می‌بیند که صرب‌ها به راه انداخته‌اند. روزهایی عجیب را پشت سر می‌گذارد و سرانجام کودکی در بطن دارد که احساساتی متناقض را در وجودش می‌پرورد و او باید برای سرنوشتش تصمیم بگیرد...

انگار آنجا نیستم داستانی است از یأس و امید و قربانی شدن همیشگی زنان در آتش‌افروزی‌های مردان ــ کتابی که ماجرایش فراموش‌ناشدنی است.

@SadePub
اگر کتاب‌خوان حرفه‌ای باشید، احتمالاً هفته‌ای ۱ کتاب خواهید خواند ــ می‌کند حدود سالی ۵۰ تا.

۳۰ سال دیگر فرصت داشته باشید هر سال ۵۰ کتاب بخوانید، می‌شود ۱۵۰۰ تا!

البته، در واقعیت، شاید رسیدن به این ۱۵۰۰ هم رؤیایی باشد. پس قدر این ۱۵۰۰ کتاب باقی‌مانده‌ را بدانید و هوشمندانه انتخاب کنید!

حسین جاوید
@Virastaar
https://www.science.org/doi/10.1126/sciadv.adj3524

دهه‌هاست که بر پایه‌ی مطالعات زیست‌شناختی و انسان‌شناختی و نیز آرای دانشمندان زبان‌شناس همچون #چامسکی می‌دانیم که نوزاد انسان با توانایی غریزی و ویژه‌ در آموختن زبان به دنیا می‌آید. حالا این پژوهش جالب به این نتیجه رسیده است که زبان‌آموزی درواقع از دوران جنینی و در پیکر مادر آغاز می‌شود و جنین از همان لحظه که اصوات زبان مادری را برای نخستین بار می‌شنود کسب مهارت در زبان‌ورزی را آغاز می‌کند.

به نظر من، چنین یافته‌هایی ــ در صورت اثبات قطعی ــ می‌توانند تقویت‌کننده‌ی این رای باشند که زبان نه چند بار و در چند جای مختلف بلکه یک بار و در یک جا پدید آمد و سپس قوام یافت و شاخه‌شاخه شد.

حسین جاوید
@Virastaar
Forwarded from کتاب سده
کتاب سده منتشر کرد

کتابخانه‌ی نیمه‌شب
مت هیگ
ترجمه‌ی گیتا گرکانی
چاپ اول/ پاییز ۱۴۰۲/ ۳۷۲ صفحه/ ۲۴۹۰۰۰ تومان

مت هیگ را اولین بار گیتا گرکانی با ترجمه‌ی رمانی از او به ایرانی‌ها شناساند و اکنون این نویسنده‌ی انگلیسی یکی از مشهورترین نام‌های بازار کتاب ماست. کتابخانه‌ی نیمه‌شب جدیدترین کار هیگ است که با ترجمه‌ی این مترجم به بازار عرضه می‌شود.

جایی فراتر از محدویت‌های کائنات، کتابخانه‌ای با بی‌نهایت کتاب وجود دارد که هر کدام داستان واقعیتی متفاوت از یک زندگی را روایت می‌کنند. می‌توانید برای داستان زندگی‌تان بهترین روایت را انتخاب کنید. کتابخانه‌ی نیمه‌شب داستان شگفت‌انگیزی است که بهتر شدن روحیه‌تان را تضمین می‌کند.

❇️ صادقانه با شما همراهان فرهیخته‌ی سده: کتاب سده جزو اولین ناشرانی بود که کتابخانه‌ی نیمه‌شب را به وزارت ارشاد ارائه داد و مجوز آن را در سال ۱۴۰۰ گرفت، اما بعدتر، و با مشاهده‌ی مسابقه‌ی ناشرها، به روال همیشگی خود صبوری کرد تا در فرصت مناسب آن را به بازار عرضه کند. تمرکز سده بر معرفی نویسندگان شایسته و انتشار آثار باکیفیت است و هرگز در پی بازترجمه‌ی آثار پرفروش نبوده است و نخواهد بود.

@SadePub
مُفاد یا مَفاد؟

«مُفَاد» واژه‌ای عربی است در طیف معنایی «مفهوم»، «فحوا» و «مضمون». به نظر می‌رسد این واژه از دوران قاجار به‌شکل وام‌واژه در اسناد فارسی رواج یافته و راه خود را سپس و پررنگ‌تر به متون حقوقی و سپس‌تر و کم‌رنگ‌تر به متون عمومی گشوده است. تلفظ آن طبق اصل عربی‌اش باید قاعدتاً به ضم میم، یعنی «mofād»، باشد، اما از همان سال‌های دور آن را به فتح میم، یعنی «mafād»، هم تلفظ کرده‌اند ــ محمد معین در فرهنگ فارسی ذیل مدخل «مفاد» آورده است که «در تداول به‌غلط mafād(d) تلفظ شود».

نگاه من چنین نیست که یکی از این دو تلفظ را کاملاً غلط بدانیم. واژه‌هایی پرشمار، و بعضاً پرکاربرد، داریم که تلفظ آن‌ها به دلایل و بر اساس قاعده‌های آوایی گوناگون دگرگونی یافته است. مثلاً، «گُمان» («gomān») به‌شکل «گَمان» («gamān») و «گُواهی» («govāhī»)به‌شکل «گَواهی» («gavāhī») هم رواج دارد. فرهنگ فارسی معین دست‌کم نیم قرن پیش تدوین شده است؛ پس دست‌کم نیم قرن است که برخی فارسی‌زبانان دارند از تلفظ «مَفاد» به‌جای تلفظ «مُفاد» استفاده می‌کنند. بنابراین، این را دیگر نمی‌توان به‌سادگی و با یک برچسب «غلط» از زبان بیرون انداخت.

به نظر می‌رسد کم‌کم تلفظ «مَفاد» را هم باید درست بدانیم. زبان به ما نشان داده است برخی صورت‌ها و تلفظ‌های جدید که در ابتدا آن‌ها را «نادرست» می‌دانیم اندک‌اندک خود را به گویشوران پرشمارتری تحمیل می‌کنند و روزگاری، با مرگ آخرین نفری که صورت یا تلفظ به‌ظاهر «درست» پیشین را به کار می‌برد، صورت کاملاً پیروز و غالب خواهند بود یا دست‌کم صورت پیشین را صورت کم‌بسامد و آرکائیک خواهند ساخت.

بد نیست این نکته را هم در نظر داشته باشیم که «مفاد» در زبان فارسی عمدتاً با واژه‌های «قرارداد» و «توافق‌نامه» و «موافقت‌نامه» «باهم‌آیی» («collocation») دارد:

⏺️ روسیه مفاد موافقت‌نامه‌ی آتش‌بس را نقض کرده است.
⏺️ مفاد قرارداد شامل مدت‌زمان اجاره‌ی ملک و مبلغ اجاره است.
⏺️ بعضی مفاد توافق‌نامه‌ی برجام تفسیرپذیر است.

حسین جاوید
@Virastaar
وقتی فعلمان منفی است، نمی‌توانیم از «تمام» در ساختارهایی مشابه جملات نخستین مثال‌های زیر بهره بگیریم:

در تمام مسیر تابلوی راهنما دیده نمی‌شود.
در هیچ‌جای مسیر تابلوی راهنما دیده نمی‌شود.

در تمام دوره‌های تاریخ آزادی واقعی را تجربه نکرده‌ایم.
در هیچ‌یک از دوره‌های تاریخ آزادی واقعی را تجربه نکرده‌ایم.


در تمام بازی‌های امروز لیگ فوتبال گلی رد و بدل نشده است.
در هیچ‌کدام از بازی‌های امروز لیگ فوتبال گلی رد و بدل نشده است.

حسین جاوید
@Virastaar
گزیده‌ای از داستان‌های نویسندگان سرشناس جهان ازجمله گراهام گرین و هاینریش بل با نام «وای ! دَدَم وای !»


من گلوله خوردم، شماها ادامه بدهید! :)

حسین جاوید
@Virastaar
مبدأ گاه‌شماری میلادی میلاد مسیح است و میلاد خود مسیح در سال ۴ پیش از میلاد! :)

حسین جاوید
@Virastaar
اگر از فروشگاه یک برند در پاساژ پالادیوم لباس بخریم، انتظار نداریم قیمت آن با قیمت لباس‌هایی که یک دست‌فروش در دوشنبه‌بازار بساط کرده یکی باشد.

اگر در رستوران مجللی در شمال تهران غذا بخوریم، انتظار نداریم قیمت آن با قیمت ساندویچی که بر لبه‌ی یک چرخ طوافی در کنار خیابان می‌خوریم یکی باشد.

اگر در هتل پنج‌ستاره‌ای اقامت کنیم، انتظار نداریم تعرفه‌ی هر شب اقامت در آن برابر با تعرفه‌ی هر شب اقامت در یک خانه‌ی روستاییِ دورافتاده باشد.

این فهرست را می‌شود تا ابد ادامه داد.

پس چرا انتظار داریم کتاب ارزشمندی که ناشری کاربلد و خوش‌سلیقه‌ با بهترین مواد اولیه و با استخدام زبده‌ترین نویسند‌ه‌ها و مترجم‌ها و ویراستارها و طراح‌ها و در بهترین چاپخانه و صحافی به چاپ رسانده هم‌قیمت با کتاب کم‌ارزشی باشد که ناشری ناشی با صرف کمترین دقت و هزینه در زیرپله‌ای در یکی از کوچه‌های فرعی میدان انقلاب ریسوگراف کرده است؟

این باور که مثلاً هر صفحه از کتاب همه‌ی ناشرها باید هفتصد، هشتصد یا هزار تومان قیمت داشته باشد و هر چه جز آن «گران» است باور درستی نیست.

حسین جاوید
@Virastaar
دکتر صادق رضازاده شفق (درگذشته به سال ۱۳۵۰) کتاب‌هایش را با نام «دکتر رضازاده شفق» منتشر می‌کرد که در حروف‌چینی‌های قدیمی به‌شکل «دکتر رضا زاده شفق» روی جلد می‌نشست. این پخته‌خوارها فکر کرده‌اند نام ایشان «رضا زاده‌شفق» است؛ «زاده‌» را هم زائد دیده‌اند و رسیده‌اند به «دکتر رضا شفق»!

حسین جاوید
@Virastaar
تکیه‌کلام‌های برخی استادان مشهور دانشگاه تهران!

(تصویر را، با کسب اجازه، از کانال کتاب‌فروشی‌ «کتاب‌های خوب» برداشته‌ام.)

حسین جاوید
@Virastaar
Forwarded from پخش ققنوس
انگار آنجا نیستم شاهکاری ادبی است که در اکثر فهرست‌های معتبر جزو رمان‌های برتر جهان است. نویسنده‌ی آن، اسلاونکا دراکولیچ، در ایران با آثاری چون کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم، کافه اروپا و بالکان اکسپرس به شهرت رسیده است.

«اس» دختری جوان است که در دهکده‌ای در بوسنی زندگی می‌کند. روزی سربازی وارد آپارتمانش می‌شود و خیلی زود او خود را گرفتار چرخ‌دنده‌های ماشین جنگ و تجاوز و تحقیر و کشتاری می‌بیند که صرب‌ها به راه انداخته‌اند. روزهایی عجیب را پشت سر می‌گذارد و سرانجام کودکی در بطن دارد که احساساتی متناقض را در وجودش می‌پرورد و او باید برای سرنوشتش تصمیم بگیرد...

انگار آنجا نیستم داستانی است از یأس و امید و قربانی شدن همیشگی زنان در آتش‌افروزی‌های مردان ــ کتابی که ماجرایش فراموش‌ناشدنی است.
@qoqnoosp
کتاب‌های ناشران دولتی عصر پهلوی دوم (بنگاه ترجمه و نشر کتاب، بنیاد فرهنگ ایران و...) تصویر یا فرمانی از پادشاه داشت. با سقوط پهلوی و مصادره‌ی مؤسسات، خیلی از تصاویر را پاره و فرمان‌ها را مخدوش کردند. از عجیب‌ترین مواردی که من دیده‌ام این است: روی نام نویسنده ــ «کارمندان قسمت بهداشت اصل چهارم ترومن در ایران» ــ و ناشر کتاب ــ «اداره‌ی اصل چهارم ترومن در ایران» ــ برچسب زده‌اند!

حسین جاوید
@Virastaar
2024/10/02 20:44:16
Back to Top
HTML Embed Code: