Telegram Web Link
«هزار سال بزی و هزار سال نوروز بخور او مهرگان. تا ناژ سبز و زاغ سیاه و فلک اندر گشتن و شب به بیرون شدن و روز به اندر آمدن، تنت درست باد و دلت شاد باد.»

قطعه‌ای از تفسیری کهن، محفوظ در کتابخانه‌ی خسروپاشا، ترکیه


قدیمی‌ها چه زیبا آرزو می‌کرده‌اند!

@Virastaar
فعل‌های «شدن» و «گشتن» (یا «گردیدن») هم‌معنی و هم‌پایه هستند و استفاده از آن‌ها به‌جای یکدیگر منعی ندارد. با وجود این، بهتر است تا جای ممکن از «شدن» به‌جای «گشتن» استفاده کرد و از «گشتن» برای جلوگیری از تکرار «شدن» بهره برد.

بیت زیر بهترین مثال برای اثبات هم‌پایه بودن این دو فعل است:
ز سمّ ستوران در آن پهن‌دشت/ زمین شش شد و آسمان گشت هشت (فردوسی)

@Virastaar
«احسن» یعنی «بهتر» و «نیکوتر» و «به‌ نحو احسن» یعنی «به نیکوترین شکل».
«احسنت» یعنی «مرحبا» و «آفرین».

پس «به نحو احسنت» عبارت اشتباهی است.

@Virastaar
در کتاب #چهار_مقاله نوشته‌ی #نظامی_عروضی از دبیری صاحب‌ذوق و کاتبی تمام به نام #اسکافی سخن به میان آمده است. #اسکافی هنگامی که می‌خواهد خبر کشته ‌شدن #ماکان_کاکوی ــ عصیانگر ری ــ را به خیمه‌گاه امیر برساند ناچار است شرح کامل وقایع را با کمترین جملات بنویسد، به‌گونه‌ای که کبوتر ــ که در آن زمان برای رساندن پیغام استفاده می‌شد ــ قادر به حمل کاغذ باشد. اسکافی «دو بند انگشت» کاغذ می‌گیرد و جمله‌ای شگفت‌انگیز می‌نویسد: «و اما ماکان فصار کاسمه والسلام»، یعنی «ماکان همانند اسمش نابود شد» (مای نفی عربی + فعل کان به معنی بودن).

@Virastaar
ویراستارهایی که اصرار دارند همه‌ی «ملافه»ها را بکنند «ملحفه» چرا «ملاقه»ها را نمی‌کنند «ملعقه»؟!
هر دوی این کلمات طی فرایندی مشابه تحول آوایی یافته‌اند.
@Virastaar
اگر در جمله‌ی پیرو از کلمات و عباراتی مانند «اگرچه»، «هرچند»، «با آنکه»، «باوجوداینکه» و... استفاده شود، در جمله‌ی پایه نیازی به کلمات و عباراتی مانند «اما»، «ولی»، «لیک»، «با‌این‌حال»، «باوجود‌این» و... نداریم.
مثلاً، در جمله‌ی «اگرچه تولید ملی ایران از تحریم‌ها آسیب دیده است، باوجوداین نشانه‌هایی از رشد اقتصادی دیده می‌شود» نیازی به استفاده از عبارت «باوجوداین» نیست. این جمله را می‌توانیم به این صورت بنویسیم: «اگرچه تولید ملی ایران از تحریم‌ها آسیب دیده است، نشانه‌هایی از رشد اقتصادی دیده می‌شود.» جمله‌ی دوم فصیح‌تر و سلیس‌تر است.


دو نکته‌ی مهم:

۱)
نباید جملات پایه و پیرو را اشتباه گرفت. در موارد این‌چنینی درواقع جمله‌ی دوم جمله‌ی «پایه» است و جمله‌ی اول جمله‌ی «پیرو». در مثالی که آورده شد «اگرچه تولید ملی ایران از تحریم‌ها آسیب دیده است» جمله‌ی پیرو است و «نشانه‌هایی از رشد اقتصادی دیده می‌شود» جمله‌ی پایه.

۲) در این‌گونه موارد بحث بین «درست» و «غلط» نیست. مثال‌های زیادی از ادبیات کلاسیک ما وجود دارد که در جمله‌ی پیرو آن‌ها «اگرچه» و نظایر آن و در جمله‌ی پایه‌ی آن‌ها «اما» و نظایر آن آمده است:

✔️ اگرچه هلاک میان هر دو مشترک است اما عذر نابینا به نزدیک اهل خرد و بصارت مقبول‌تر باشد. (ابتدای کلیله و دمنه، و هو من کلام بزرجمهر البختکان)

✔️ قوت غذاکننده اگرچه نگه‌دار تن است لکن تن را به حرارت نگه دارد. (مصنفات باباافضل کاشانی)

✔️ گرچه ساعد شاهان بود نشیمن باز/ ولی به کام دل باز آشیان باشد (ابن یمین)

✔️ گرچه دل خراب من از می عشق مست شد/ لیک صبوح وصل را نعره به هوش می‌زند (عطار)

✔️ گرچه این دو مختلف خیر و شرند/ لیک این هر دو به یک کار اندرند (مولوی)

✔️ اگرچه زنده‌رود آب حیات است/ ولی شیراز ما از اصفهان به (حافظ)

✔️ لطف خوبان گرچه دارد ذوق بیش از بیش، لیک/ حالتی دیگر بود بیداد بیش از بیش را (وحشی بافقی)


خلاصه‌ی مطلب: استفاده‌ی هم‌زمان از «اگرچه» و نظایر آن در جمله‌ی پیرو و «اما» و نظایر آن در جمله‌ی پایه اشتباه نیست اما ضروری هم نیست.
@Virastaar
«تمر هندی» درختی است گرمسیری که بیشتر در هند شرقی و آفریقا می‌روید و میوه‌ی آن را هم با همین نام می‌شناسند.
برخی نام آن را «تمبر هندی» می‌نویسند که اشتباه است.
@Virastaar
«برخوردن به #پانویس در میان شعرخوانی به این می‌ماند که در یکی از زیباترین و خلوت‌ترین لحظه‌های عاشقانه‌ی شب به‌ناگهان زنگ در به صدا درآید...!»

مقدمه‌ی بلندی‌های ماچوپیچو، پابلو نرودا، ترجمه‌ی فرامرز سلیمانی و احمد کریمی حکاک

@Virastaar
املای درست کلمه‌ی «طاقچه» فقط به همین شکل است و بس.
برخی آن را به قیاس کلمات دواملایی ــ نظیر «باطری/ باتری»، «اطاق/ اتاق»، «طوفان/ توفان» ــ به‌شکل «تاقچه» می‌نویسند که اشتباه است.
@Virastaar
ویراستار
منتشر شد #نفوذ_به_لانه_‌ی_خرگوش #خوان_پابلو_ویلالوبوس ترجمه‌ی #علیرضا_دوراندیش #نشر_نون @NoonBook @Virastaar
ادبیات #امریکای_لاتین با نام‌هایی چون #مارکز و #بورخس گره خورده و همواره جنبه‌ی جادویی و فراواقعی آن بر صورت واقع‌گرایش چربیده، مگر وقتی که پای تم‌های سیاسی در میان بوده و غول‌هایی چون #یوسا و #فوئنتس پا به میدان ‌گذاشته‌اند. اما گونه‌ای دیگر از ادبیات هم در این سرزمین رواج دارد که در آن خبری از سفر با ملافه و اثری از هزارتوهای خیالی و ردپایی از دیکتاتورهای بی‌رحم و آشتی‌نا‌پذیر نیست، ادبیاتی واقع‌گرا با روایت آنچه زیر پوست که نه، دقیقاً در سطح جامعه جریان دارد ــ مواد مخدر، فقر، تبعیض، خشونت، فحشا، تجارت‌های غیرقانونی، فساد مقامات و... #نفوذ_به_لانه_‌ی_خرگوش یکی از آثاری است که در همین دسته‌بندی جا می‌گیرد، رمانی که اغراق نیست اگر آن را شاهکاری کوتاه بدانیم.
داستان را پسربچه‌ای به نام توچتلی روایت می‌کند، پسری پیش‌رس که عاشق فرهنگ لغت، کلاه‌های جورواجور، سامورایی‌ها و گیوتین است. توچتلی قطعه‌ای نه‌چندان مهم از پازلی است که #خوان_پابلو_ویلالوبوس مشغول چیدن آن است. انگار دوربین روی سوژه‌ای در فاصله‌ی نزدیک زوم شده، اما آنچه در بک‌گراند دیده می‌شود بخش نظرگیرتر و اساسی‌تر ماجرا است ــ تار است و مبهم، و بیننده وسوسه می‌شود چشم تنگ کند و دنبال جزئیاتش بگردد. خواننده بخش عمده‌ی ماجرا را غیرمستقیم و بر اساس شواهد در ذهن خود می‌سازد و صدالبته که چنین ساختمان هوشمندانه‌ای تأثیر وقایع را دوچندان می‌کند. ضرباهنگ اثر بسیار تند است. شخصیت‌ها قوام‌یافته‌اند و رمان به دام شعار نیفتاده. خبری هم از پایان‌های خوش یا بد کلیشه‌ای نیست و فقط تکه‌ای از واقعیت با بی‌رحمی در مشتمان گذاشته شده است.
علاوه بر بخشی که در مکزیک می‌گذرد، سفر عجیبی هم به دنبال موجودی عجیب‌تر ــ اسب آبی کوتوله‌ی لیبریایی! ــ در راه است، سفری که ظاهراً برای جور کردن یکی از حیوانات باغ‌وحش خانگی توچتلی است، اما در باطن نشان می‌دهد آسمان همه‌ی کشورهایی که درگیر فقر و فسادند به یک ‌رنگ است، از امریکای شمالی گرفته تا غرب افریقا.
#نفوذ_به_لانه_‌ی_خرگوش اثری است خوش‌خوان، جدی، شاخص و متمایز که مطمئناً با سلیقه‌ی طیف گسترده‌ای از کتاب‌خوان‌ها سازگار است. از ترجمه‌ی خوب و روان #علیرضا_دوراندیش هم نباید غافل شد.
@NoonBook
@Virastaar
چه خوب بود اگر کتاب‌فروشی‌ها را (حتی در پاساژها) از محدودیت‌های کروناییِ مشاغل معاف می‌کردند. کسی که با کتاب سروکار دارد هم به‌خوبی شیوه‌ی حفاظت از سلامتی خودش را می‌داند و هم مراقب است به کسی آسیب نرساند.
معاف کردن کتاب‌فروشی‌ها از محدودیت‌ها ارج‌وقرب کتاب را بالا می‌برد و روزنه‌ای است مطمئن برای کسانی که به هر دلیلی شاید نیاز به وقت‌گذرانی در خارج از منزل داشته باشند.
@Virastaar
چرا باید چنین طرح‌هایی زد که خواننده چند بار روتیت شود و از چپ و راست بیاید و برود تا بتواند نام کتاب را بخواند؟
حیف است از کتاب‌ها و ناشران خوب.
@Virastaar
غذایی که پخته بودی خوردم.
کتابی که گفته بودی خوندم.

جملاتی مثل جملات بالا درواقع صورت محاوره‌ای جملات زیر هستند:

غذایی را که پخته بودی خوردم.
کتابی را که گفته بودی خواندم.

این جملات می‌توانند این‌طور هم در محاوره به کار روند:

غذایی رو که پخته بودی خوردم.
کتابی رو که گفته بودی خوندم.

یکی از ویژگی‌های زبان محاوره این است که گاهی «را» را که نشانه‌ی مفعول است (و معرفه‌سازی هم می‌کند) حذف می‌کند. علل رواج چنین رویکردی بین گویشوران زبان فارسی نیاز به بررسی‌های ویژه دارد، اما آنچه به کار ویرایش و ویراستار مربوط است این است که «را»ی نشانه‌ی مفعول نباید از جملات ــ حتی در ضبط محاوره ــ حذف شود.
@Virastaar
«ضرس قاطع» و «حیز انتفاع» با همین املا صحیح هستند. خیلی‌ها با نوشتن این دو مشکل دارند.

مثال:
✔️ به ضرس قاطع می‌توان گفت جو بایدن رئیس‌جمهور بعدی ایالات متحده‌ی آمریکا است.
✔️ تأسیسات کارخانه از حیز انتفاع ساقط شده است.

@Virastaar
شست: 👍

شصت: 0️⃣6️⃣

تفاوت املایی این دو را در ذهن داشته باشید!

@Virastaar
«نعنا» درست است یا «نعناع»؟
هر دو درست‌اند. این کلمه عربی است و اصل آن «نعناع» است اما از سده‌های دور «ع» آن در فارسی حذف شده و بسامد استفاده از «نعنا» بیشتر است.

@Virastaar
نمی‌توانم بپذیرم کسی نویسنده یا مترجم حرفه‌ای باشد و حتی ساده‌ترین اصول نوشتن (مثل رعایت نیم‌فاصله و املای درست کلمات و...) را نشناسد ــ چه برسد به باقی موارد. به این می‌ماند که کسی ادعا کند تعمیرکار حرفه‌ای موتور اتومبیل است ولی فرق آچار و پیچ‌گوشتی و انبردست را تشخیص ندهد!

@Virastaar
این «اوتسا مشفق» درواقع همان «آتوسا مشفق» است، نویسنده‌ای با یک رگ ایرانی که پیش‌تر هم کتاب‌هایی از او به فارسی ترجمه شده است. چه خوب است مترجم‌ها هنگام ضبط نام‌ها چنین مواردی را در نظر داشته باشند.

@Virastaar
ایشان امیرحسین آریان‌پور هستند، جامعه‌شناس، نویسنده، مترجم، فرهنگ‌نویس و استاد دانشگاه، و خالق و مترجم آثاری چون جامعه‌شناسی هنر، تاریخ تمدن و سیر فلسفه در ایران! در روزگار جوانی، قهرمان بوکس و وزنه‌برداری بوده‌اند. خدایشان بیامرزاد.

@Virastaar
2024/10/04 15:32:21
Back to Top
HTML Embed Code: