Telegram Web Link
اگر همچنان فکر می‌کنید کتاب گران است، به این نکته توجه داشته باشید:

ناشرها مبلغ فروش کتاب‌هایشان را با چک‌های هشت تا ده ماهه از مؤسسات پخش می‌گیرند؛ اکنون صنعت نشر به مرحله‌ای رسیده است که اگر ناشرها کاغذی را که نقداً می‌خرند سفید نگه دارند و چیزی روی آن چاپ نکنند، هشت تا ده ماه دیگر با فروش آن کاغذ سفید سودی بسیار بیشتر از سود فروش کتاب نصیبشان می‌شود! درواقع، سود چیزی چاپ نکردن بیشتر از سود چاپ کردن شده است!

اگر استثناها را جدا کنیم، دست‌اندرکاران صنعت نشر، از ناشر گرفته تا ویراستار و مترجم و نویسنده و طراح و...، عاشقانه و برای چیزهایی فراتر از پول در این حوزه مانده‌اند و چراغ آن را روشن نگه می‌دارند. دست‌مریزاد به همگی، و با امید گذر از روزهای بیماری و دشواری.

👉 @Virastaar
یاد باد آن روزگاران، یاد باد!

در ایران بیست و پنج میلیونی، با درصد قابل توجهی بی‌سواد مطلق و کم‌سواد، تیراژ چاپ نخست بسیاری از کتاب‌ها پنج و ده هزار نسخه بود! در ایران هشتاد و پنج میلیونی، با درصد قابل توجهی قشر تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی، تیراژ کتاب دارد به زیر پانصد نسخه سقوط می‌کند!

دنبال بهانه نباشیم؛ بیشتر بخوانیم.

👉 @Virastaar
Forwarded from کتاب سده
انتشارات دار الخان کویت به‌زودی ترجمه‌ی عربی رمان #مردی_که_خواب_میفروخت نوشته‌ی #محمد_قاسم_زاده را منتشر می‌کند. این رمان را نشر #کتاب_سده سال گذشته در ایران به چاپ سپرد.

@SadePub
در کتابی که داریم برای انتشار آماده می‌کنیم یک جا «خدابیامرز» را که از دهان یک کمونیست خارج می‌شد کردیم «مرحوم»، و چه تغییر ضروری و خوبی بود.
اما یاد این مورد افتادم که سفارت کشور #کمونیستی چین درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی را با جمله‌ی «بازگشت همه به سوی اوست» تسلیت گفته بود!

👉 @Virastaar
نیمه‌ی دیگر وجودم شروع می‌کرد به مبارزه طلبیدن آن یکی.

شروع کردم به خودم فحش دادن.

گاهی، حرف اضافه‌ی «به» به عبارتی می‌رسد که خودش هم «به» دارد. در این مواقع، بعضی، به‌اشتباه، یکی از «به»ها را حذف می‌کنند، همچون مثال‌های بالا که درواقع صورت درست، اما نه فصیح، آن‌ها این است:

نیمه‌ی دیگر وجودم شروع می‌کرد به به مبارزه طلبیدن آن یکی.

شروع کردم به به خودم فحش دادن.

برای فصیح‌تر کردن این جملات، راه‌حل این است که به طریقی (عمدتاً جابه‌جایی ارکان جمله) این دو «به» را از هم جدا کرد، یا اینکه جمله را بدون یکی از این «به»ها بازنویسی کرد.

نیمه‌ی دیگر وجودم به مبارزه طلبیدن آن یکی را شروع می‌کرد.
یا
نیمه‌ی دیگر وجودم آن یکی را به مبارزه می‌طلبید.

شروع کردم به فحش دادن به خودم.

👉 @Virastaar
نشانه‌ای که بالای حرف «ه» در عبارت «خانهٔ من» (و موارد مشابه که های غیرملفوظ در حالت مضاف است) دیده می‌شود «همزه» نیست. نام این نشانه «سَریای کوچک» است. این نشانه را با نام «یای مقصوره» هم می‌شناسند.

👉 @virastaar
در این پست می‌خواهم ــ بی‌بهانه ــ از مدیران و همه‌ی همکاران نشرهای زیر (از ابتدای فعالیتشان تا کنون) تشکر کنم که در این سال‌ها تعدادی از خواندنی‌ترین و مفیدترین کتاب‌های تاریخ صنعت نشر ایران را به ما عرضه کردند و لحظات خوش و ارزشمند بسیاری برایمان ساختند:

مرکز، چشمه، نی، نیلوفر، آگاه، قطره، ققنوس، هرمس، توس، بنیاد موقوفات افشار، ماهی، کارنامه، خوارزمی، افق، نشر نو و فرهنگ معاصر.

فارغ از نقدهای گاهگاه، این‌ها نشرهای محبوب من هستند که کتاب‌های پرشماری از آن‌ها در کتابخانه‌ی شخصی‌ام دارم.

شما هم اگر دوست داشتید، نام ناشران محبوبتان را پایین همین پست کامنت بگذارید.

@Virastaar
«معتقد به گذشت و بی‌اعتنایی نیستم و نظرم بر این است که خوبی و بدی هر دو را باید گفت؛ به خوبی باید پاداش داد و بد و بدی را باید سرزنش کرد، تا کرامت خوبی محفوظ بماند و کراهت بدی و زشتی نیز نمایانده شود... ذکر خوبی‌ها برای دیگران سرمشق و ذکر بدی‌ها برای آنان مایه‌ی عبرت شود.»

زنده‌یاد #عبدالرحیم_جعفری (بنیادگذار #انتشارات_امیرکبیر)، به نقل از کتاب #در_جستجوی_صبح

👉 @Virastaar
Forwarded from ویراستار
استفاده از «ی» به‌جای «ء» (سریای کوچک) [در کلمات مختوم به های غیرملفوظ در حالت مضاف/ مثلاً، «خانه‌ی من»] مختص به روزگار ما نیست. سده‌ها پیش، رونویسنده‌ی شاهنامه، در دست‌نوشت برجامانده از سال ۶۷۵ هجری (موجود در موزه‌ی بریتانیا)، در همه‌ی متن از این شیوه استفاده کرده است.
@Virastaar
از امروز، با آدرس
https://twitter.com/javid1364
در توییتر هستم.

@Virastaar
#هزوارش را نباید #وام_واژه در نظر گرفت و آن را باید بیشتر مبحثی مربوط به خط دانست. این را گفتم تا بگویم #فارسی_میانه (یعنی زبانی که در دوره‌ی #ساسانیان زبان اصلی امپراتوری ایران بوده و به‌نوعی پدر فارسی امروز ماست) زبانی است توانا و زایا که بسیار اندک #وام_واژه دارد و حتی برای دشوارترین مباحث کلامی و مذهبی و فلسفی واژه‌‌های ویژه می‌سازد.
با #سره_نویسی مخالفم، اما نباید فراموش کنیم که زبان فارسی زبان عقیمی نیست و آن‌قدر پسوند و پیشوند و توان ساخت واژه‌های نو دارد که در برابر هیچ زبانی در دنیا کم نیاورد.
👉 @Virastaar
این را هم بگویم: در مباحث زبان‌شناختی، به‌طور «قراردادی»، حمله‌ی اعراب به ایران و سقوط #ساسانیان را پایان دوره‌ی #فارسی_میانه و آغاز دوره‌ی #فارسی_نو می‌دانند. نکته‌ی مهم اینجاست: شواهد متقنی در دست داریم که در همان دوره‌ی #ساسانیان زبان فارسی در حال تغییر و تحول بوده و پس از تسلط اسلام بر سرزمین ایران هم تا چند سده دوره‌ی گذار ادامه داشته است.
👉 @Virastaar
روزگاری، مدرک لیسانس چنان ارزشی داشت که برای مترجم اعتبار می‌آورد و روی جلد کتاب قید می‌شد!
@Virastaar
ویراستار
روزگاری، مدرک لیسانس چنان ارزشی داشت که برای مترجم اعتبار می‌آورد و روی جلد کتاب قید می‌شد! @Virastaar
حالا که بحث مدرک تحصیلی شد، این را هم بگویم: روزگاری بود که هر کس هر عنوانی می‌خواست پیش از نام خودش می‌گذاشت و کتاب چاپ می‌کرد. یکی، دو سالی است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ناشران را مکلف کرده است اگر می‌خواهند درجه‌ی آکادمیک مؤلف یا مترجم را قید کنند، حتماً مدرک تحصیلی او را ضمیمه‌ی فایل کتابش کنند. از آن‌موقع، تعداد «دکتر» و «مهندس»های نشر کاهش چشمگیری پیدا کرده است!
@Virastaar
ویراستار
#هزوارش را نباید #وام_واژه در نظر گرفت و آن را باید بیشتر مبحثی مربوط به خط دانست. این را گفتم تا بگویم #فارسی_میانه (یعنی زبانی که در دوره‌ی #ساسانیان زبان اصلی امپراتوری ایران بوده و به‌نوعی پدر فارسی امروز ماست) زبانی است توانا و زایا که بسیار اندک #وام_واژه…
بعضی از دوستان با این گزاره که «#هزوارش را نباید #وام_واژه در نظر گرفت» مخالفت کرده‌اند و همچنان معتقدند شواهد متقنی نداریم که تلفظ هزوارش‌ها را اثبات کند.
از متون #مانوی و #پازند و شواهد دیگر که بگذریم، اینکه در متون #فارسی_میانه_ی_زردشتی گاهی صورت هزوارشی یک کلمه‌ی واحد و گاهی صورت غیرهزوارشی آن آمده (مثلاً، در متن #بندهش) چطور قابل توجیه است؟ یا، از این مهم‌تر، وقتی صورت هزوارشی در موارد معدودی حتی در املای اسامی خاص (مثلاً، در #شکند_گمانیک_وزار) به کار رفته چطور می‌توان گفت معادل پهلوی هزوارش‌ها قرائت نمی‌شده است؟

دوستانی که با #هزوارش آشنا نیستند می‌توانند به این پست کانال مراجعه کنند:
https://www.tg-me.com/virastaar/1043

👉 @Virastaar
مؤسسات انتشاراتی ایران بررسی و کارشناسی پذیرش کتاب را رایگان انجام می‌دهند، به این معنی که اگر شما کتابی برای چاپ به آن‌ها پیشنهاد کنید و آن کتاب شرایط اولیه‌ی پذیرش را داشته باشد، فایل یا نسخه‌ی چاپی کتاب را ازتان می‌گیرند تا بررسی دقیق‌تری روی آن انجام دهند و تصمیم نهایی را درباره‌ی پذیرفتن یا نپذیرفتنش اتخاذ کنند. واقعیت این است که بررسی هر کتاب گاهی تا چند صد هزار تومان برای ناشران حرفه‌ای هزینه دارد، چون کارشناس یا کارشناسانی باید کل اثر را بخوانند و نظر خود را درباره‌ی آن اعلام کنند و بدیهی است که دریافت چنین خدماتی از نیروهای متخصص برای ناشر هزینه‌بر است. اگر کار به مرحله‌ی چاپ برسد که هیچ، اما اگر کار رد شود، هزینه‌های انجام‌شده هیچ نفعی برای ناشر نداشته‌ است.
طی سال‌های طولانی کارم، برای ناشران زیادی کار کارشناسی کتاب انجام داده‌ام و کم پیش نیامده که اثری را پذیرفته‌ایم و بعد که به مرحله‌ی دعوت از صاحب اثر برای عقد قرارداد رسیده‌ایم متوجه شده‌ایم او اثر را به ناشر دیگری واگذار کرده است. درواقع، صاحب اثر، هم‌زمان، کار را برای چندین ناشر فرستاده بوده و با اولین کسی که پاسخ مثبت داده قرارداد بسته است. در چنین شرایطی، زمان و هزینه‌های انجام‌شده‌ی ناشران دیگری که به کارشناسی اثر پرداخته‌اند هدر رفته است.
منطقی و ایدئال این است که کار بررسی رایگان نباشد و، نظیر آنچه در اغلب کشورها شاهدیم، صاحب اثر ملزم به مراجعه به آژانس‌های ادبی باشد؛ دست‌کم، کسی که اثرش به مرحله‌ی بررسی وارد می‌شود باید تعهد دهد کار را به ناشر دیگری نسپرده و مثلاً چنانچه ناشر ظرف دو ماه برای چاپ اثر اعلام آمادگی کند، آماده‌ی عقد قرارداد با شرایط متعارف است. اما چنین چیزی در وضعیت فعلی صنعت نشر ما شدنی نیست. بنابراین، فقط می‌توان پای اخلاقیات و ضمناً تبعات احتمالی ارسال هم‌زمان کار برای چند ناشر را پیش کشید. اگر کاری را برای بررسی به دست ناشری برسانید و در همان حین آن را به ناشر دیگری واگذار کنید، به احتمال خیلی زیاد،‌ دیگر فرصت همکاری با آن ناشر را نخواهید داشت، چون تجربه‌ی اولیه را درسی می‌کند برای هدر ندادن زمان و هزینه. درضمن، چنین کاری از اخلاق به‌دور است و به‌نوعی جست‌وجوی منفعت شخصی خود به قیمت نادیده گرفتن منافع دیگران است. بنابراین، توصیه‌ی من به همه‌ی عزیزانی که دستی به قلم دارند و در جست‌وجوی ناشر برای آثارشان هستند این است: لطفاً هرگز کتابتان را هم‌زمان برای چند ناشر نفرستید.
@Virastaar
لینک پیوستن به گروه اخبار کتاب، گروهی برای کتاب‌خوان‌ها و دست‌اندرکاران نشر
👇👇👇

https://www.tg-me.com/joinchat-BjLTaT4omNMYS7rVRqTkog

لینک حداکثر‌ ۲۴ ساعت فعال است و پس از آن، به روال همیشه و برای حفظ فضای گروه، دست‌کم تا ۳ ماه امکان پیوستن به گروه وجود نخواهد داشت.
از صفحه‌ی توییترم.
@Virastaar
از صفحه‌ی توییترم.
@Virastaar
آخرین چیزی که می‌خواست صحبت درباره‌ی روابط شخصی‌اش بود.
آخرین چیزی که انتظارش را می‌کشید خراب شدن اتومبیلش بود.

جملاتی مانند جملات بالا مستقیماً از جملات انگلیسی گرته‌برداری شده‌اند و با ساخت زبان فارسی مطابقت ندارند. ما در فارسی فصیح نوشتاری و گفت‌وگوهای کوچه و خیابان جملاتی مثل آن‌ها را نمی‌بینیم و نمی‌شنویم. به‌جای آن‌ها، خیلی ساده، می‌شود از چنین ساخت‌هایی استفاده کرد:

اصلاً دوست نداشت درباره‌ی روابط شخصی‌اش صحبت کند.
هیچ دلش نمی‌خواست اتومبیلش خراب شود.

👉 @Virastaar
2024/10/04 17:24:25
Back to Top
HTML Embed Code: