Telegram Web Link
در نظام‌های آکادمیک و پژوهشی معتبر دنیا، بر اساس موضوع متن و دانشگاهی که پژوهشگر در آن شاغل است یا تحقیق می‌کند، شیوه‌های ارجاع‌دهی متنوعی رایج است (نزدیک به ۱۰ شیوه‌ی پرکاربرد). انتخاب شیوه‌ی ارجاع‌دهی از صلاحیت‌های پژوهشگر است. ویراستار به هیچ عنوان اجازه ندارد شیوه‌ی ارجاع‌دهی متن را تغییر دهد. تنها صلاحیت ویراستار در این زمینه این است که اگر ناهمسانی و خطایی در استفاده از شیوه‌ی ارجاع‌دهی وجود دارد، آن را برطرف کند.
@Virastaar
تصویری که می‌بینید تصویر کتاب‌هایی است که دوستی، بدون سروصدا، با عنوان «نذر دانایی» به‌زیبایی بسته‌بندی می‌کند و در پاکت‌هایی مزین به اشعار حافظ به دست کسانی می‌رساند که مشتاق خواندن هستند. این‌طور هم نیست که کتاب‌ها با سویه‌گیری خاصی انتخاب شوند؛ همه‌ی کتاب‌ها آثار خواندنی و خوب بازار از ناشران معتبرند.
بیش باد چنین ایده‌های درخشانی!
نذرشان قبول.
@Virastaar
در این روزگار، خیلی از کسانی که، تازه، از اهالی پژوهش و تتبع‌اند حتی حوصله ندارند به چند کتابخانه مراجعه کنند و اگر منبعی نیاز داشته باشند، فقط دنبال نسخه‌ی پی‌دی‌افش هستند. در سال‌هایی نه‌چندان دور، محققان و پژوهشگران برای آنکه در موضوعی تحقیق کنند رنج‌های بسیار بر خود هموار می‌کردند. مثلاً، پروفسور والتر برونو هنینگ ــ استاد بی‌نظیر زبان‌های ایرانی ــ برای اینکه بتواند نسخه‌ای از کتیبه‌های پهلوی به دست بیاورد در اسفندماه ۱۳۲۸ به ایران سفر کرد و تا تیر ۱۳۲۹ در ایران ماند. ایشان به‌سختی خود را به کتیبه‌ی سرمشهد رساند و به وصف زیر توانست از آن قالب‌گیری کند:

«صخره‌ی پایینِ نقش سراشیب و لغزنده و دارای نوکی تیز از راست به چپ است که اگر وسایل چوب‌بست هم فراهم می‌بود، استوار داشتن آن محال به نظر می‌رسید. بالاخره، با راهنمایی‌های ذوالفقارخان ــ از کلانتران سالخورده‌ی قشقایی ــ و به‌ مساعدت وی، طناب‌هایی محکم از بالای کوه به پایین آویخته و آقای علی‌مراد برزو ــ از خادمین تخت جمشید ــ در جوال جای کرد و او را تا محاذی کتیبه به بالا برکشیدند و این صحنه‌ی ورزشکاری و بندبازی سه ساعت مدت گرفت تا کتیبه‌ی مزبور قالب‌گیری شد.» (روایت از مقدمه‌ی سخنرانی دکتر هنینگ درباره‌ی کتیبه‌های پهلوی)

@Virastaar
ویراستار
منتشر شد: #شب_نشینی_در_پراگ #فیلیپ_راث ترجمه‌ی #خسرو_خرم #نشر_نون @NoonBook @Virastaar
چقدر من این کتاب را دوست دارم و چقدر منتظر بودم منتشر شود!
#شب_نشینی_در_پراگ داستان نویسنده‌ای است که راهی #پراگ می‌شود تا دست‌نوشته‌های نویسنده‌ی دیگری را از نابودی نجات دهد. #پراگ زیبا زیر چکمه‌های #کمونیسم است، اما زندگی از گوشه‌وکنارهایش سرک می‌کشد و مجالی می‌جوید برای تنفس. قدم زدن در خیابان‌های هول‌آور #پراگ، عشق ورزیدن در روزگاری که بالای هر تخت دونفره‌ای میکروفن شنود است، معاشرت پرتب‌وتاب در حالی که هر کنج خانه شاید میزبان دوربینی نظارتی باشد... این است وضعیت جامعه‌‌ای که معروف است از هر دو نفر آن یکی جاسوس پلیس است!
پلات این رمان و توصیف #پراگ دهه‌ی هفتاد میلادی و اتفاقات و کاراکترها مدام یادآوری می‌کنند که چقدر احساسات و رفتار و ترس‌های انسان‌ها شبیه هم است، چقدر همیشه مثل هم بوده‌ایم و رنج‌هایمان مشترک بوده، و چقدر ــ کاریکاتوروار ــ رفتار حکومت‌های #توتالیتر در دایره‌ی تکرار است.
من گاهی هم یاد سریال #چرنوبیل می‌افتادم، یاد همه‌ی آن #دروغ_ها و سیاست‌های شکست‌خورده‌ی #شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی زیر یوغش.
ساختن جهانی به این بزرگی در کاری به این کوتاهی نشان می‌دهد که بیخود نیست #فیلیپ_راث را از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر امریکا می‌دانند.
#شب_نشینی_در_پراگ کتابی است که می‌شود یک‌نفس خواند، اما لحظات نفس‌گیرش کم نیست. دعوتتان می‌کنم به این #شب‌نشینی_باشکوه.
@NoonBook
@Virastaar
کلمه‌ی «ها» گاهی از ادات تنبیه و تحذیر و تأکید است. در این صورت، نباید «ها» را با نشانه‌ی جمع اشتباه گرفت و آن را به کلمه‌ی قبلی چسباند. این «ها» یک واحد معنایی مجزا است و با فاصله‌ی کامل نوشته می‌شود.

شکل درست: این کار را نکنی ها!

شکل نادرست: این کار را نکنی‌ها!
همچنین، شکل نادرست: این کار را نکنیها!

مثال از ادبیات کلاسیک:

چو من ناورد پانصد سال هجرت/ دروغی نیست، ها بر هان من، ها! (خاقانی)

گفتی که کجاست دلستانت/ ها دلبر دلستانم این است (نظامی)

@Virastaar
کتابی که کافی است اسمش را بخوانید تا کل مطالبش را دریابید! 😃
@Virastaar
ناشران و همچنین مؤلفان و مترجمان باسابقه‌ای که تجربه‌ی پرداخت و دریافت «پیش‌پرداخت» را داشته‌اند قطعاً یک نکته را تأیید می‌کنند: بخش عمده‌ی کتاب‌هایی که بابتشان از پیش پولی پرداخت شده به سرانجام نرسیده‌اند و هرگز منتشر نشده‌اند! بخش دیگری هم خیلی دیرتر از آنچه در قرارداد ذکر شده بوده تحویل ناشر شده‌اند!
ساده و صمیمی بگویم، دریافت پیش‌پرداخت در اغلب موارد باعث می‌شود پشت مؤلف و مترجم باد بخورد و کار به انتها نرسد. می‌دانم که بحث و نظر زیاد خواهد بود، اما «پیش‌پرداخت» از آن چیزهایی است که روال کارها را به هم می‌ریزد ــ در تئوری همه‌چیز خوب و عالی است اما در عمل ثابت شده نه به نفع مؤلف و مترجم است و نه به نفع ناشر.
@Virastaar
فهرست_انتشارات_بنياد_فرهنگ_ايران.PDF
1.5 MB
انتشارات بنیاد فرهنگ ایران در سال‌های قبل از انقلاب به سرپرستی دکتر پرویز ناتل خانلری فعالیت داشت و با یاری متخصصان طرازاول ادبیات و زبان‌شناسی و فرهنگ و... کتاب‌هایی منتشر کرد که هنوز هم اعتبار خود را حفظ کرده‌اند و عصای دست پژوهشگران‌اند. این انتشارات در سال ۱۳۵۵ شمسی فهرست بیش از ۲۱۵ عنوان کتابی را که منتشر کرده‌ بود همراه با توضیح مختصری از هر کدام در یک کتاب مستقل به چاپ رساند؛ فهرست آثار در دست انتشار هم پیوست این کتاب بود.
این کتاب را می‌توانید از همین پست دانلود کنید. به گمانم برای پژوهشگران و دیگر کتاب‌دوستان کارآمد باشد.
@Virastaar
Forwarded from ویراستار
یکی از تصورات نادرستی که بین مردم وجود دارد این است که در «شاهنامه»‌ی فردوسی هیچ کلمه‌ی عربی‌ای یافت نمی‌شود. باید دانست چنین نیست و فردوسی چند صد بار از واژه‌های عربی استفاده کرده است. البته بسامد استفاده از این‌گونه واژه‌ها نسبت به تعداد واژه‌هایی که در «شاهنامه» آمده بسیار پایین است.
@Virastaar
فردوسی بزرگ است و عزیز، اما کسانی را که می‌گویند اگر فردوسی نبود فارسی از بین رفته بود و ما عرب‌زبان شده بودیم و چه و چه درک نمی‌کنم. این باور بسیار عوامانه و سرتاپا غلط است. اصولاً ایجاد تحولات زبانی یا جلوگیری از آن‌ها کار یک نفر نیست. تازه، فراموش نکنیم که فردوسی در عصر غزنویان می‌زیست و در آن موقع امکان نسخه‌برداری از کتاب‌ها بسیار کم بود و آثار ادبی غالباً فقط در دسترس صاحب‌منصبان و نخبگان جامعه قرار داشت. آن‌چنان که تاریخ برای ما روایت کرده، فردوسی ــ برخلاف شاعرانی مثل عنصری ــ به‌هیچ‌وجه محبوب غزنویان نبوده و بی‌مهری سلطان محمود به او زبانزد است. بنابراین، قدرت نفوذ فردوسی حتی به اندازه‌ی یک شاعر صله‌بگیر دیوانی هم نبوده است. این پندار که یک کتاب بتواند جامعه‌ای را به شیوه‌ی نوینی از نوشتن یا سخن گفتن برساند باطل است و هیچ خردمندی که با مباحث زبان‌شناختی آشنایی داشته باشد آن را نمی‌پذیرد. صدها شاعر و ادیب و نویسنده‌ی گران‌قدر سده‌ها سروده‌اند و نوشته‌اند و فارسی میراث گران‌بهای همه‌ی آن‌هاست.
@Virastaar
🔊 ثبت‌نام دوره‌ی دوازدهم کارگاه ویرایش (اولین دوره‌ی آنلاین)

به‌زودی، دوره‌ی جدید کارگاه ویرایش من به‌صورت غیرحضوری آغاز می‌شود. اگر تمایل به شرکت در این دوره دارید، می‌توانید اطلاعات کامل را در ادامه‌ی همین پست بخوانید.
این دوره سی ساعت و دوازده جلسه (هر جلسه دو ساعت و نیم) است. هر هفته دو جلسه (یکشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها از ساعت ۵ تا ساعت ۷:۳۰) برگزار می‌شود. امکان ضبط صوت یا تصویر کلاس وجود ندارد.

📌 کسانی می‌توانند در این دوره شرکت کنند که

✔️ امکان حضور تصویری و تعاملی در کلاس آنلاین داشته باشند.
✔️ اینترنت پرسرعت (بدون قطعی) داشته باشند و بتوانند از طریق به‌روزترین نسخه‌ی پیام‌رسان‌های واتس‌اپ یا اسکایپ در کلاس شرکت کنند (امکان ایجاد وقفه در کلاس برای رفع مشکل اینترنت یک یا چند نفر وجود نخواهد داشت).
✔️ به کامپیوتر دسترسی داشته باشند تا تمرین‌های هر جلسه را انجام دهند و ارسال کنند (امکان ویرایش با موبایل وجود ندارد).

📌 مطالبی که در این دوره تدریس می‌شود، به‌تفکیک جلسات، چنین است:

ــ جلسه‌ی اول: پروسه‌ی پذیرش و تولید و انتشار کتاب
ــ جلسه‌ی دوم: تاریخچه‌ی ویرایش در جهان و ایران و کلیات کار ویراستاری
ــ جلسه‌ی سوم: نکته‌های ویرایش روی کاغذ و ویرایش با کامپیوتر
ــ جلسه‌ی چهارم: تاریخچه‌ی زبان‌ها و خط‌های ایرانی از دوره‌ی باستان تا دوره‌ی حاضر
ــ جلسه‌ی پنجم: رسم‌الخط فارسی و مسائل مربوط به آن (۱)
ــ جلسه‌ی ششم: رسم‌الخط فارسی و مسائل مربوط به آن (۲)
ــ جلسه‌ی هفتم: کلیات دستور زبان فارسی
ــ جلسه‌ی هشتم: اصول نشانه‌گذاری (۱)
ــ جلسه‌ی نهم: اصول نشانه‌گذاری (۲)
ــ جلسه‌ی دهم: تنظیم پانویس، کتاب‌نامه، نمایه
ــ جلسه‌ی یازدهم: ویرایش زبانی (۱)
ــ جلسه‌ی دوازدهم: ویرایش زبانی (۲)


❗️ توضیح مهم:

هیچ‌کس با شرکت در یک دوره‌ی کوتاه آموزشی متخصص کاری نمی‌شود. این دوره صرفاً به شما کمک می‌کند با کار ویرایش آشنایی اصولی و حرفه‌ای پیدا کنید و مسیر خود را پی بگیرید. اینکه پس از شرکت در دوره موفق شوید به‌عنوان ویراستار کار کنید به دانش فعلی‌تان، تلاشتان طی دوره و استعداد و تیزبینی و پشتکارتان بستگی خواهد داشت. بسیاری از هنرجویان دوره‌های پیشین کارگاه ویرایش من اکنون با مؤسسات گوناگون انتشاراتی همکاری دارند. هنرجویان برتر هر دوره برای همکاری به ناشران معتبر معرفی می‌شوند.

📌 لطفاً دقت بفرمایید:

✔️ از امروز (۲ خرداد ۱۳۹۹) تا جمعه (۹ خرداد ۱۳۹۹) امکان ثبت‌نام وجود دارد و کلاس از یکشنبه (۱۱ خرداد ۱۳۹۹) آغاز خواهد شد.
✔️ ظرفیت دوره محدود است و اولویت با کسانی است که زودتر ثبت‌نام کنند.
✔️ هزینه‌ی شرکت در دوره ۵۰۰ هزار تومان است. شرکت در این دوره برای عزیزانی که واقعاً با مشکل مالی مواجهند رایگان است (تا ۳۰٪ ظرفیت هر کلاس).
✔️ اطلاعات کامل دوره در بالا ارائه شده است. متن را دقیق بخوانید و بعد، در صورت تمایل، برای ثبت‌نام به آیدی @Nashresade در تلگرام پیام بدهید.

با احترام
حسین جاوید
ویراستار pinned «🔊 ثبت‌نام دوره‌ی دوازدهم کارگاه ویرایش (اولین دوره‌ی آنلاین) به‌زودی، دوره‌ی جدید کارگاه ویرایش من به‌صورت غیرحضوری آغاز می‌شود. اگر تمایل به شرکت در این دوره دارید، می‌توانید اطلاعات کامل را در ادامه‌ی همین پست بخوانید. این دوره سی ساعت و دوازده جلسه (هر…»
ویراستار
منتشر شد: #مردم_مشوش #فردریک_بکمن ترجمه‌ی #الهام_رعایی #نشر_نون @NoonBook @Virastaar
کسانی که #مردی_به_نام_اوه و دیگر کتاب‌های #فردریک_بکمن را خوانده‌اند احتمالاً می‌دانند که نوشته‌های #بکمن اعتیادآور است و او خوانندگان مشتاق زیادی در سراسر دنیا ــ از اروپا و آسیا گرفته تا آمریکا ــ برای خود دست‌وپا کرده است. آثار او از پرفروش‌ترین کتاب‌های بازار کتاب جهان هستند و اغراق نیست اگر بگوییم این نویسنده‌ی جوان سوئدی نقش چشم‌گیری در احیای ادبیات کشورش داشته و ــ در کنار نویسندگانی مثل یوناس یوناسن ــ جهان را با نسل جدید رمان‌نویسان #اسکاندیناوی دم‌خور کرده است؛ تقریباً شبیه همان نقشی که #اورهان_پاموک در احیای ادبیات #ترکیه ایفا کرد.
خبر خوب این است که #نشر_نون رمان #مردم_مشوش (جدیدترین کار #بکمن) را به بازار فرستاده است. این رمان مستقیماً‌ از زبان #سوئدی ترجمه شده و کتاب‌خوان‌های ایرانی حتی زودتر از کتاب‌خوان‌های انگلیسی‌زبان ترجمه‌ی آن را می‌خوانند! (چون نسخه‌ی انگلیسی کتاب در سپتامبر منتشر خواهد شد). #نشر_نون اولین ناشر ایرانی است که اثری از #فردریک_بکمن منتشر کرد و حالا تنها ناشر ایرانی است که مجموعه‌ی کامل آثار او را به بازار فرستاده است.
#مردم_مشوش داستان فوق‌العاده‌ای دارد. جنبه‌های گوناگون و شخصیت‌های مختلف و اتفاقات پرهیجان آن خواننده را درگیر داستانی جذاب و پرکشش و در عین حال عمیق و تفکربرانگیز می‌کنند. ماجرا از یک #گروگانگیری شروع می‌شود، اما نه از نوع عادی آن! از آن نوع که #سندروم_استکهلم دست‌به‌کار می‌شود و رابطه‌ی گروگان‌ها و گروگانگیر و حتی پلیس‌ها را دگرگون می‌کند! کار به پیتزاخوری و آتش‌بازی می‌کشد و خواننده ۳۵۰ صفحه فرصت دارد که نفس را در سینه حبس کند، بخندد، اندوه را تجربه کند، غافل‌گیر شود و لذت ببرد!
#طنز درجه‌یک #بکمن هیچ‌وقت سقوط نمی‌کند و به دام ابتذال یا ضعف نمی‌افتد. #طنز #بکمن هم طنز موقعیت است و هم طنز کلامی، ولی نه از آن نوع طنزها که به تکه‌پرانی و لودگی شبیه است ــ شاهدش آنکه به هر زبانی ترجمه می‌شود از بین نمی‌رود و خواننده‌های مختلف را در سراسر دنیا می‌خنداند و همدل و همراه می‌کند؛ طنز او چاشنی زندگی واقعی دارد و به همین دلیل در کارهایش فرازوفرودهای عاطفی شخصیت‌ها و لحظات تلخ و شیرین در هم گره خورده‌اند.
#مردم_مشوش از آن کتاب‌های اصطلاحاً #حال_خوب_کن است. این روزها که همه‌مان تنش‌های زیادی را تجربه می‌کنیم، کتاب‌هایی مثل #مردم_مشوش می‌‌توانند مفری باشند برای اینکه ساعت‌هایی را به فراغت و لذت بگذرانیم و با #ادبیات به معنای واقعی آن همنشین باشیم.
@NoonBook
@Virastaar
ویراستار
منتشر شد: #تمام_آن_یکشنبه‌ها_کجا_رفته‌اند #نویسندگان_ژاپنی ترجمه‌ی #مژگان_رنحبر #نشر_نون @NoonBook @Virastaar
عادت کرده‌ایم ادبیات داستانی مدرن را با غرب بشناسیم و ادبیات شرق را جدی نگیریم؛ غافل از اینکه شرق از خاستگاه‌های اصلی داستان‌پردازی است و چند دهه‌ای است نویسندگان شرقی هم پابه‌پای نویسندگان غربی پیش می‌روند و چه‌بسا گاهی فقط به‌دلیل نبود بنگاه‌های بزرگ انتشاراتی ــ آن‌چنان که در غرب وجود دارد ــ کارهایشان جهانی نمی‌شود. گاهی هم، به‌رغم همه‌ی موانع، کسانی مثل #اورهان_پاموک و #هاروکی_موراکامی ظهور می‌کنند و معادلات را به هم می‌ریزند و حتی بازار کتاب غرب را تسخیر می‌کنند.
چند روزی است #نشر_نون کتاب #تمام_آن_یکشنبه‌ها_کجا_رفته‌اند را منتشر کرده است. راستش خودم هم فکر نمی‌کردم مجموعه‌ای از #داستان‌های_ژاپنی تا این حد توجهم را جلب کند و کاری این‌چنین قدرتمند و خواندنی باشد. مجموعه‌ی #تمام_آن_یکشنبه‌ها_کجا_رفته‌اند شامل آثار #شانزده نویسنده‌ی طراز اول ژاپنی است. بعضی نا‌م‌ها آن‌قدر آشنایند که نیاز به معرفی ندارند (کسانی مثل #هاروکی_موراکامی، #کازوئو_ایشی‌گورو، #کنزابورو_اوئه و...) اما بعضی را ما ایرانی‌ها چندان نمی‌شناسیم، درحالی‌که در کشور خودشان و حتی در دیگر کشورهای دنیا حسابی مطرح‌اند و طرفداران پروپاقرص دارند (نویسندگانی همچون #بنانا_یوشیموتو، #ریو_موراکامی و #هیدئو_فوروکاوا و...).
نویسندگان ژاپنی تلاش نمی‌کنند از نویسندگان غربی تقلید کنند، بلکه مسائل و فرهنگ کشور خودشان را طوری روایت می‌کنند که برای خوانندگان در سراسر دنیا جذاب است. این نکته شاید تأیید این فرضیه باشد که برای #جهانی_شدن باید #بومی بود. #تمام_آن_یکشنبه‌ها_کجا_رفته‌اند عمیقاً ژاپنی است و عمیقاً قصه‌گو. سبک‌ها و رویکردهای مختلف را در این مجموعه می‌توان دید و با خواندنش تصویری نسبتاً جامع از ادبیات معاصر ژاپن به دست می‌آید.
مترجم کتاب، خانم #مژگان_رنجبر، چند سالی است روی ادبیات شرق آسیا ــ به‌طور ویژه، #ژاپن و #کره‌ی_جنوبی ــ تمرکز کرده‌اند. انصافاً ترجمه‌ی کتاب بسیار روان و پاکیزه است و تفاوت زبان و لحن در داستان‌های مختلف احساس می‌شود و به ساخت فضای داستان‌ها یاری می‌رساند.
در پایان کتاب هم گفت‌وگوی کوتاه اما روشنگر #کازوئو_ایشی‌گورو و #کنزابورو_اوئه ــ دو #نوبلیست متولد #ژاپن ــ منتشر شده است.
#تمام_آن_یکشنبه‌ها_کجا_رفته‌اند، بدون اغراق، از #بهترین مجموعه‌داستان‌های کوتاهی است که در سال‌های اخیر در ایران ترجمه و منتشر شده‌اند و مطمئناً غافلگیرتان خواهد کرد.
متأسفانه، چند سالی است مخاطبان ایرانی در برابر داستان کوتاه گارد دارند و خواندن رمان را ترجیح می‌دهند؛ اگر شما هم از این دسته خواننده‌ها هستید، بد نیست با #تمام_آن_یکشنبه‌ها_کجا_رفته‌اند دوباره لذت ناب خواندن داستان‌های کوتاه درجه‌یک را تجربه کنید؛ گو اینکه بعضی از داستان‌های این کتاب در فضاسازی و شخصیت‌پردازی چیزی از یک رمان کوتاه خوب کم ندارند و خواننده را مشتاقانه با خود همراه می‌کنند.
@NoonBook
@Virastaar
این روزها، به‌درستی، مدام توصیه می‌شود از #ماسک استفاده کنیم. دقت داشته باشید فعلی که در زبان فارسی همراه با ماسک می‌آید #زدن است، نه #پوشیدن. «ماسک پوشیدن» بر اثر ترجمه و گرته‌برداری به فارسی راه پیدا کرده است.
در زبان انگلیسی از فعل wear (پوشیدن) برای جواهرات و زیورآلاتی مثل گردن‌بند و گوشواره و انگشتر و حلقه و ساعت، و همچنین برای «ماسک»، استفاده می‌شود، اما ما در فارسی برای آن‌ها از افعالی مثل «[به گردن] انداختن» یا «دست کردن» یا «بستن» یا «زدن» بهره می‌گیریم.

مثال نادرست:
گوشواره‌ی مروارید پوشیده بود.
حلقه‌اش را پوشید.
ساعتش را پوشید.
ماسک پوشیدن سرعت انتقال کرونا را کاهش می‌دهد.


مثال درست:
گوشواره‌ی مروارید انداخته بود.
حلقه‌اش را دست کرد.
ساعتش را بست.
ماسک زدن سرعت انتقال کرونا را کاهش می‌دهد.
@Virastaar
حالا که بحث #ماسک داغ است، این را هم بگویم که ما برای این واژه معادل زیبای #پنام را داشته‌ایم. #پنام در #فارسی_میانه به شکل padām آمده و در #برهان_قاطع در توصیف آن نوشته شده است: «پارچه‌ای باشد چهارگوشه که در دو گوشه‌ی آن دو بند دوزند و متابعان زرتشت در وقت خواندن زند و پازند و اوستا آن را بر روی خود بندند.»
زرتشتیان به تقدس آتش باور دارند و روحانیان زرتشتی برای اینکه نفس آن‌ها آتش را نیالاید هنگام اجرای مراسم مذهبی پارچه‌ای به نام #پنام به صورت خود می‌زنند که درواقع شبیه همین ماسک امروزی است.
کاش می‌شد از گنجینه‌ی غنی لغات فارسی استفاده‌ی بهتری کرد و هر واژه‌ی بیگانه‌ای را به‌راحتی به این زبان زیبا راه نداد.
@Virastaar
2024/10/04 23:24:13
Back to Top
HTML Embed Code: