بحث سرهگرایی نیست، بحث فارسی حرف زدن است!
واقعاً نمیشد بهجای «لوف» نوشت «قرص» و بهجای «اسلایسشده» نوشت «برشخورده»؟
حسین جاوید
@Virastaar
واقعاً نمیشد بهجای «لوف» نوشت «قرص» و بهجای «اسلایسشده» نوشت «برشخورده»؟
حسین جاوید
@Virastaar
Forwarded from کتاب سده
#تجدید_چاپ شد
#ساعت_ستاره
#کلاریس_لیسپکتور
ترجمهی #شکیبا_محبعلی
چاپ دوم: ۱۴۰۲/ ۹۹۰۰۰ تومان
#کتاب_سده
«همهچیز در دنیا با یک جواب مثبت شروع شد. مولکولی به مولکولی دیگر جواب مثبت داد و زندگی شکل گرفت. اما پیش از دوران ماقبل تاریخ دورانی قبل از ماقبل تاریخ وجود داشت و هیچچیز نبود، و جواب مثبت بود. همیشه اینگونه بود. نمیدانم چرا، اما میدانم جهان هرگز آغاز نشد...»
#ساعت_ستاره آخرین اثری است که از لیسپکتور در زمان حیاتش منتشر شده است. این رمان ماجرای دختری اهل شمال شرقی است که بهتنهایی زندگی میکند، دختری چنان در حاشیه که تقریباً نادیدنی است. این دختر بهرغم محرومیت از همهی آنچه زندگی مینامیم، بهطرز آزاردهندهای شیفتهی زیستن است.
@SadePub
#ساعت_ستاره
#کلاریس_لیسپکتور
ترجمهی #شکیبا_محبعلی
چاپ دوم: ۱۴۰۲/ ۹۹۰۰۰ تومان
#کتاب_سده
«همهچیز در دنیا با یک جواب مثبت شروع شد. مولکولی به مولکولی دیگر جواب مثبت داد و زندگی شکل گرفت. اما پیش از دوران ماقبل تاریخ دورانی قبل از ماقبل تاریخ وجود داشت و هیچچیز نبود، و جواب مثبت بود. همیشه اینگونه بود. نمیدانم چرا، اما میدانم جهان هرگز آغاز نشد...»
#ساعت_ستاره آخرین اثری است که از لیسپکتور در زمان حیاتش منتشر شده است. این رمان ماجرای دختری اهل شمال شرقی است که بهتنهایی زندگی میکند، دختری چنان در حاشیه که تقریباً نادیدنی است. این دختر بهرغم محرومیت از همهی آنچه زندگی مینامیم، بهطرز آزاردهندهای شیفتهی زیستن است.
@SadePub
توضیح زیادی نمیدهم، ولی چه خوب است که تصویر آدمها روی جلد کتابها شبیه خود واقعیشان باشد، نه بزکدوزکشده.
حسین جاوید
@Virastaar
حسین جاوید
@Virastaar
چاپ اول کتاب یاد صادق چوبک که منتشر شد (سال ۱۳۸۰) من شاگرد دبیرستان بودم. سوار اتوبوس شدم و رفتم از کتابفروشی طهوری، جلوی دانشگاه تهران، خریدمش. قیمتش ۵۲۰۰ تومان بود.
امروز دیدم این کتاب تجدید چاپ شده، با قیمت ۵۵۰۰۰۰ تومان (که تازه قیمت واقعیاش نیست و ناشر قیمت منصفانهای در نظر گرفته)؛ بیش از ۱۰۰ برابر افزایش قیمت کتاب طی ۲۲ سال!
در تاریخ اینها را مینویسند و میگویند اتفاقاً ایرانیها خیلی کتابدوست و کتابخوان بودند که همچنان صنعت نشر داشتند!
حسین جاوید
@Virastaar
امروز دیدم این کتاب تجدید چاپ شده، با قیمت ۵۵۰۰۰۰ تومان (که تازه قیمت واقعیاش نیست و ناشر قیمت منصفانهای در نظر گرفته)؛ بیش از ۱۰۰ برابر افزایش قیمت کتاب طی ۲۲ سال!
در تاریخ اینها را مینویسند و میگویند اتفاقاً ایرانیها خیلی کتابدوست و کتابخوان بودند که همچنان صنعت نشر داشتند!
حسین جاوید
@Virastaar
کتابی از یک کتابفروشی خریدم ۱۵۰۰۰ تومان، هزینهی ارسالش ۵۵۰۰۰ تومان بود! یعنی قیمت ارسال ۳/۶ برابر قیمت خود کتاب است!
این بلایی است که اقتصاددانهای نابغهی دولت بر سر فرهنگ کشور آوردهاند.
حسین جاوید
@Virastaar
این بلایی است که اقتصاددانهای نابغهی دولت بر سر فرهنگ کشور آوردهاند.
حسین جاوید
@Virastaar
سامانهی جامع امور ناشران، مربوط به وزارت ارشاد، نیاز به بهروزسانی فنی داشته و وزارتخانه روز یکشنبه (از روزهای کاری ابتدای هفته) را برای این کار انتخاب و امروز سامانه را از دسترس ناشرها خارج کرده است! البته، از پیش و با پیامک اطلاع داده بودند، که نکتهی مثبتی است، اما سؤال اینجاست که نمیشد مثلاً روز پنجشنبه یا جمعه یا در یکی از تعطیلات رسمی این ماه یا ماه آتی چنین کاری را انجام داد تا کار ناشرها لنگ نماند؟
حسین جاوید
@Virastaar
حسین جاوید
@Virastaar
واژهسازی گاه همینقدر طبیعی و دلنشین انجام میشود، از برگهی سادهای که چند کارگر روی در کارگاه کوچکی چسباندهاند.
«ناهاری» به معنی چاشتی بوده که صبح میخوردهاند، سپس معنای همین «ناهار» امروزی را پیدا کرده، و اکنون دارد تخصیص معنایی مییابد: «ساعت استراحت و ناهار خوردن.»
حسین جاوید
@Virastaar
«ناهاری» به معنی چاشتی بوده که صبح میخوردهاند، سپس معنای همین «ناهار» امروزی را پیدا کرده، و اکنون دارد تخصیص معنایی مییابد: «ساعت استراحت و ناهار خوردن.»
حسین جاوید
@Virastaar
جایی میخواندم که مترجم محترمی از ناشر محترمی بابت تأخیر زیاد و چندین ساله در چاپ اثرش گلایهی مفصلی کرده بود.
اگر انصاف داشته باشیم، میبینیم اکثر ما ناشرها کموبیش این مشکل را داریم؛ بالاخره، از قدیم گفتهاند «یک سوزن به خود، یک جوالدوز به دیگران».
ما ناشرها باید در سیاست پذیرش کتاب تجدید نظر کنیم و ورودی را با توان چاپ و سرمایهگذاریمان بسنجیم. الان، از آنجا که صرفاً پذیرش کتاب هزینهی خاصی روی دست ما نمیگذارد، علاقه داریم دهها و بلکه صدها قرارداد ببندیم و آثار و پدیدآوران را منتظر نگه داریم تا به زعم خودمان شرایط و زمان مناسب برای نشر کتابها فراهم شود.
این کشور مملکت پیشبینیناپذیرهاست، یک روز خروج ترامپ از برجام، یک روز کرونا و تعطیلیهایش، یک روز اعتراضها، یک روز جهش قیمت ارز، یک روز نیزهپرانی بین قبایل بدوی آمازون... همهی اینها روی اقتصاد و کار ما اثر میگذارد. خودمان میدانیم که مقصر نیستیم، اما از آن طرف هم باید شرایط روحی و مادی پدیدآورها را در اولویت قرار دهیم. شاید خیلیها حتی از خیر حساب کردن روی بخش مالی قضیه گذشته باشند، اما دستکم، و بجا، انتظار دارند ثمرهی معنوی زحمات چندین ماهه و چندین سالهشان را ببینند و کتابشان چاپ شود. هر کتابی که در کشوی نشر ما خاک میخورد انگیزهی پدید آمدن آثار دیگر را هم با خودش زیر خاک میبرد.
سیاست معقول و شدنی به نظر من این است: بندهایی به قراردادهای انتشار کتاب اضافه شود و مثلاً یک بازهی حداکثر دو ساله را برای انتشار کتاب در نظر بگیرد، به این صورت که اگر ناشر در این مدت کتاب را به چاپ نرساند، قرارداد بهشکل خودکار ملغی شود و پدیدآور بتواند اثرش را به ناشر دیگری بسپارد. اینچنین نه سیخ میسوزد و نه کباب.
حسین جاوید
@Virastaar
اگر انصاف داشته باشیم، میبینیم اکثر ما ناشرها کموبیش این مشکل را داریم؛ بالاخره، از قدیم گفتهاند «یک سوزن به خود، یک جوالدوز به دیگران».
ما ناشرها باید در سیاست پذیرش کتاب تجدید نظر کنیم و ورودی را با توان چاپ و سرمایهگذاریمان بسنجیم. الان، از آنجا که صرفاً پذیرش کتاب هزینهی خاصی روی دست ما نمیگذارد، علاقه داریم دهها و بلکه صدها قرارداد ببندیم و آثار و پدیدآوران را منتظر نگه داریم تا به زعم خودمان شرایط و زمان مناسب برای نشر کتابها فراهم شود.
این کشور مملکت پیشبینیناپذیرهاست، یک روز خروج ترامپ از برجام، یک روز کرونا و تعطیلیهایش، یک روز اعتراضها، یک روز جهش قیمت ارز، یک روز نیزهپرانی بین قبایل بدوی آمازون... همهی اینها روی اقتصاد و کار ما اثر میگذارد. خودمان میدانیم که مقصر نیستیم، اما از آن طرف هم باید شرایط روحی و مادی پدیدآورها را در اولویت قرار دهیم. شاید خیلیها حتی از خیر حساب کردن روی بخش مالی قضیه گذشته باشند، اما دستکم، و بجا، انتظار دارند ثمرهی معنوی زحمات چندین ماهه و چندین سالهشان را ببینند و کتابشان چاپ شود. هر کتابی که در کشوی نشر ما خاک میخورد انگیزهی پدید آمدن آثار دیگر را هم با خودش زیر خاک میبرد.
سیاست معقول و شدنی به نظر من این است: بندهایی به قراردادهای انتشار کتاب اضافه شود و مثلاً یک بازهی حداکثر دو ساله را برای انتشار کتاب در نظر بگیرد، به این صورت که اگر ناشر در این مدت کتاب را به چاپ نرساند، قرارداد بهشکل خودکار ملغی شود و پدیدآور بتواند اثرش را به ناشر دیگری بسپارد. اینچنین نه سیخ میسوزد و نه کباب.
حسین جاوید
@Virastaar
«تألیف و ترجمه:»، «گردآوری و ترجمه:»، «پژوهش و ترجمه:» و امثال آنها پیامهایی هستند که از روی جلد کتاب با من سخن میگویند: «من را نخر! بعید است کار جدی و قابل اعتنایی باشم که ارزش صرف وقت و هزینه را داشته باشد!»
حسین جاوید
@Virastaar
حسین جاوید
@Virastaar
زبان عامهی مردم پر از لغات و اصطلاحاتی است که حتی در لغتنامههای بزرگ و روزآمد هم پیدا نمیشوند. اینها عمدتاً در زمان خاص و جغرافیای خاصی پدیدار میشوند و خیلیشان فرصت پیدا نمیکنند به گفتار نسلهای بعد راه یابند و جایشان را به اصطلاحات عامیانهی جدید میدهند.
نمونههای زیر بهخوبی این تحول را نشان میدهد. واژهی سمت راست ممیز اصطلاحی است که در دورهی #قاجار به کار میرفته و واژهی سمت چپ ممیز اصطلاحی است که امروزه و کمابیش با همان معنی رواج یافته است.
❇️ حلوا/ زنذلیل
❇️ هاتانماتان/ سوسول
❇️ تاطوله/ آبکی (شراب و عرق و ...)
❇️ پاچهفسفسی/ دَدَردودوری
❇️ قِولدِنگ/ ابنهای
❇️ خرچه/ بچهخوشگل
❇️ قُوزولَی مُوزولَی/ لاغرمردنی
❇️ آشمال/ پاچهخوار
❇️ عیاش خر/ چسخور
❇️ قلیان دستهلق/ دراز بیقواره
❇️ چُرتی/ عملی
❇️ گورخر عبداللهخان/ درِ مسجد
❇️ بیبیبنفشه/ پخمه
حسین جاوید
@Virastaar
نمونههای زیر بهخوبی این تحول را نشان میدهد. واژهی سمت راست ممیز اصطلاحی است که در دورهی #قاجار به کار میرفته و واژهی سمت چپ ممیز اصطلاحی است که امروزه و کمابیش با همان معنی رواج یافته است.
❇️ حلوا/ زنذلیل
❇️ هاتانماتان/ سوسول
❇️ تاطوله/ آبکی (شراب و عرق و ...)
❇️ پاچهفسفسی/ دَدَردودوری
❇️ قِولدِنگ/ ابنهای
❇️ خرچه/ بچهخوشگل
❇️ قُوزولَی مُوزولَی/ لاغرمردنی
❇️ آشمال/ پاچهخوار
❇️ عیاش خر/ چسخور
❇️ قلیان دستهلق/ دراز بیقواره
❇️ چُرتی/ عملی
❇️ گورخر عبداللهخان/ درِ مسجد
❇️ بیبیبنفشه/ پخمه
حسین جاوید
@Virastaar
مرحوم مجتبی عبداللهنژاد یکی، دو ماه پیش از فوتش مهمان من بود در دفتر نشر. پیشنهاد جالبی داشت. میگفت: «برای همهی ما پیش آمده که مجبور شدهایم فایل کتابی را از مراجع غیررسمی دانلود و استفاده کنیم و از این بابت عذاب وجدان هم داشتهایم. کاش ناشرها صفحهی پرداخت مخصوصی در سایتشان بگذارند که بشود در این مواقع مراجعه کرد و مبلغی به دلخواه پرداخت.»
حسین جاوید
@Virastaar
حسین جاوید
@Virastaar
انتخابات فقط انتخابات اخیر اتحادیهی ناشران و کتابفروشان تهران!
در کانال اتحادیه مدام اعلام میکردند «استقبال فلان است و بهمان»، «بهعلت استقبال بسیار زیاد تمدید شد» و… طوری که ما نگران شدیم خدایناکرده همکاری در آن شلوغی زیر دست و پا بماند! نیم ساعت بعد از پایان زمان رأیگیری، اعلام کردند انتخابات به حد نصاب نرسیده و رسمیت ندارد! :)
حسین جاوید
@Virastaar
در کانال اتحادیه مدام اعلام میکردند «استقبال فلان است و بهمان»، «بهعلت استقبال بسیار زیاد تمدید شد» و… طوری که ما نگران شدیم خدایناکرده همکاری در آن شلوغی زیر دست و پا بماند! نیم ساعت بعد از پایان زمان رأیگیری، اعلام کردند انتخابات به حد نصاب نرسیده و رسمیت ندارد! :)
حسین جاوید
@Virastaar
گروه «اخبار کتاب» از بیستم دیماه ۱۳۹۴ تا کنون محفلی است برای صدها ناشر و نویسنده و مترجم و دوستدار کتاب؛ از طریق لینک زیر میتوانید به ما بپیوندید:
https://www.tg-me.com/+cY8_xkirnjM1MTU0
📣 امکان پیوستن به «اخبار کتاب» فقط در ۲۴ ساعت آینده فراهم است و پس از آن، به روال همیشه و برای حفظ فضای خوب جمع دوستانهمان، این امکان فراهم نیست. فرصت بعدی پیوستن به «اخبار کتاب» در روزهای پیش از شروع نمایشگاه کتاب تهران در سال ۱۴۰۳ خواهد بود.
حسین جاوید
@Virastaar
https://www.tg-me.com/+cY8_xkirnjM1MTU0
📣 امکان پیوستن به «اخبار کتاب» فقط در ۲۴ ساعت آینده فراهم است و پس از آن، به روال همیشه و برای حفظ فضای خوب جمع دوستانهمان، این امکان فراهم نیست. فرصت بعدی پیوستن به «اخبار کتاب» در روزهای پیش از شروع نمایشگاه کتاب تهران در سال ۱۴۰۳ خواهد بود.
حسین جاوید
@Virastaar
اتفاقی و از اکسپلور اینستاگرام، سر از صفحات فودبلاگرهای #مشهد درآوردم و در چند دقیقه فهمیدم تبلیغات اغلب رستورانهای مشهدی روی ارائهی دو امتیاز استوار است:
۱) سوپ رایگان
۲) «سرریز» رایگان (یعنی وقتی غذای داخل بشقابت تمام شد دوباره و مفتی برایت بکشند)
کاربرد واژهی «سرریز» با چنین معنایی برایم جالب بود.
حسین جاوید
@Virastaar
۱) سوپ رایگان
۲) «سرریز» رایگان (یعنی وقتی غذای داخل بشقابت تمام شد دوباره و مفتی برایت بکشند)
کاربرد واژهی «سرریز» با چنین معنایی برایم جالب بود.
حسین جاوید
@Virastaar
«هزار سال بزی و هزار سال نوروز بخور او مهرگان. تا ناژ سبز و زاغ سیاه و فلک اندر گشتن و شب به بیرون شدن و روز به اندر آمدن، تنت درست باد و دلت شاد باد.»
قطعهای از تفسیری کهن، محفوظ در کتابخانهی خسروپاشا (ترکیه)
نوروز مبارک☀️🌱
دوستدار همگی
حسین جاوید
@Virastaar
قطعهای از تفسیری کهن، محفوظ در کتابخانهی خسروپاشا (ترکیه)
نوروز مبارک☀️🌱
دوستدار همگی
حسین جاوید
@Virastaar