مصداق بارز دانش «سرچی» و «سطحی».
این که مثلاً بگوییم فلان واکه یا صدا را در فارسی (یا هر زبان دیگر) «زنده کنیم» کمابیش به این میماند که بگوییم دوباره آبشُش درآوریم و برگردیم به اقیانوس!
کسی یک ترم در دانشگاه زبانشناسی خوانده باشد، کلیپهای این آقا برایش حکم استندآپ کمدی دارد!
حسین جاوید
@Virastaar
این که مثلاً بگوییم فلان واکه یا صدا را در فارسی (یا هر زبان دیگر) «زنده کنیم» کمابیش به این میماند که بگوییم دوباره آبشُش درآوریم و برگردیم به اقیانوس!
کسی یک ترم در دانشگاه زبانشناسی خوانده باشد، کلیپهای این آقا برایش حکم استندآپ کمدی دارد!
حسین جاوید
@Virastaar
پدیدآورهای محترم معمولاً در جریان جزئیات زحمتی نیستند که برای اصلاح مکرر هر کار نیاز است. مثلاً، وقتی کتابی ویرایش و صفحهبندی شده، گاهی ــ فرضاً در فایل ایندیزاین ــ حتی افزودن و کاستن یکی، دو خط باعث میشود نظم صفحات و سطرهای بیوه و یتیم و... به هم بریزد و حجم کاری زیادی ایجاد شود. ضمناً، هر بار اصلاح ثانویه احتمال بروز خطا را بالا میبرد و ممکن است چیزهایی جا بمانند یا مشکل پیدا کنند.
پدیدآورها باید همیشه «متن نهایی» را تحویل ناشر بدهند و به این امید نباشند که بازبینی و بازنگری اساسی را به مراحل بعدی موکول کنند. کتابی که ــ البته، به شیوهی درستش ــ ویراسته و صفحهبندی میشود فقط در حد «غلطگیری» و زدودن اشتباهاتی که از چشم دور ماندهاند «بازخوانی» میشود، اما برخی عادت کردهاند که چیز موقتی در اختیار ناشر قرار دهند و کارهای مهم را به بعد از دریافت مجوز و ویرایش و... موکول کنند. اگر هم ناشر مخالفت کند، دلخوری پیش میآید.
طبعاً هیچ پدیدآور کاربلدی نیست که از متنی که تحویل ناشر شده رضایت کامل و صددرصدی داشته باشد و تا آخرین لحظات چاپ کتاب (و حتی پس از آن) دلش نخواهد فلان جمله را بهتر بنویسد و فلان پانویس را بیفزاید و فلان معادل را عوض کند و...! اما باید دانست که «نمونهخوانی نهایی» با «بازنگری» و «بازنویسی» توفیر دارد و کار باید اول حسابی چوب بخورد و بعد به دست ناشر برسد.
حسین جاوید
@Virastaar
پدیدآورها باید همیشه «متن نهایی» را تحویل ناشر بدهند و به این امید نباشند که بازبینی و بازنگری اساسی را به مراحل بعدی موکول کنند. کتابی که ــ البته، به شیوهی درستش ــ ویراسته و صفحهبندی میشود فقط در حد «غلطگیری» و زدودن اشتباهاتی که از چشم دور ماندهاند «بازخوانی» میشود، اما برخی عادت کردهاند که چیز موقتی در اختیار ناشر قرار دهند و کارهای مهم را به بعد از دریافت مجوز و ویرایش و... موکول کنند. اگر هم ناشر مخالفت کند، دلخوری پیش میآید.
طبعاً هیچ پدیدآور کاربلدی نیست که از متنی که تحویل ناشر شده رضایت کامل و صددرصدی داشته باشد و تا آخرین لحظات چاپ کتاب (و حتی پس از آن) دلش نخواهد فلان جمله را بهتر بنویسد و فلان پانویس را بیفزاید و فلان معادل را عوض کند و...! اما باید دانست که «نمونهخوانی نهایی» با «بازنگری» و «بازنویسی» توفیر دارد و کار باید اول حسابی چوب بخورد و بعد به دست ناشر برسد.
حسین جاوید
@Virastaar
«اقتصاد» در اصل یعنی «میانهروی» و توسعاً یعنی «دخل و خرج را برابر نگه داشتن». «اقتصادی» یعنی «مربوط به اقتصاد» و در دهههای اخیر واژهای تخصصی برای اشاره به علمی بوده که به نیازهای مادی بشر میپردازد.
❇️ «بحرانهای اقتصادی متوالیاً رخ میدهند.» (زمینهی جامعهشناسی، امیرحسین آریانپور، ۱۳۴۴)
❇️ «سپاهیان دانش... مشوق و راهنمای روستاییان در فعالیتهای اجتماعی، بهداشتی، عمرانی و اقتصادی باشند.» (آییننامهی دبستانها، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۵۱)
❇️ «این ارقام اقتصادی متعادل نیست.» (حماسهی کویر، باستانی پاریزی، ۱۳۵۶)
چند سالی است یک معنای تازه هم سوار واژهی «اقتصادی» شده است و روزبهروز بسامد بیشتری مییابد: «ارزان.»
از آنجا که فراخواندن مردم به خرید یک کالای ارزان یا رفتن به یک رستوران یا سفر ارزان و شبیه اینها بهنوعی خفیفکننده است و ممکن است پس زده شود، «اقتصادی» پربسامد شده تا بدون اینکه احساسات افراد را جریحهدار کند، به آنها بگوید لازم نیست برای فلان کالا یا خدمات پول زیادی بپردازند. آنجا که اذعان به استفاده از کالاها یا خدمات ارزان هم خجالتآور است «اقتصادی» میتواند به گوینده آسایش بیشتری بدهد.
❇️ «سالم، خوشمزه، اقتصادی.» (کمپین تبلیغاتی نودالیت، سال ۱۴۰۳)
این تغییر معنایی «اقتصادی» جزو موارد «حسن تعبیر» یا «بهسازی» (euphemism) است. «بهسازی» در زبان ما روزبهروز رواج بیشتری مییابد، چون ذاتاً ما جامعهای تعارفی، پنهانکار و مهربان هستیم و ترجیح میدهیم مشکلات خودمان و دیگران را جار نزنیم.
حسین جاوید
@Virastaar
❇️ «بحرانهای اقتصادی متوالیاً رخ میدهند.» (زمینهی جامعهشناسی، امیرحسین آریانپور، ۱۳۴۴)
❇️ «سپاهیان دانش... مشوق و راهنمای روستاییان در فعالیتهای اجتماعی، بهداشتی، عمرانی و اقتصادی باشند.» (آییننامهی دبستانها، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۵۱)
❇️ «این ارقام اقتصادی متعادل نیست.» (حماسهی کویر، باستانی پاریزی، ۱۳۵۶)
چند سالی است یک معنای تازه هم سوار واژهی «اقتصادی» شده است و روزبهروز بسامد بیشتری مییابد: «ارزان.»
از آنجا که فراخواندن مردم به خرید یک کالای ارزان یا رفتن به یک رستوران یا سفر ارزان و شبیه اینها بهنوعی خفیفکننده است و ممکن است پس زده شود، «اقتصادی» پربسامد شده تا بدون اینکه احساسات افراد را جریحهدار کند، به آنها بگوید لازم نیست برای فلان کالا یا خدمات پول زیادی بپردازند. آنجا که اذعان به استفاده از کالاها یا خدمات ارزان هم خجالتآور است «اقتصادی» میتواند به گوینده آسایش بیشتری بدهد.
❇️ «سالم، خوشمزه، اقتصادی.» (کمپین تبلیغاتی نودالیت، سال ۱۴۰۳)
این تغییر معنایی «اقتصادی» جزو موارد «حسن تعبیر» یا «بهسازی» (euphemism) است. «بهسازی» در زبان ما روزبهروز رواج بیشتری مییابد، چون ذاتاً ما جامعهای تعارفی، پنهانکار و مهربان هستیم و ترجیح میدهیم مشکلات خودمان و دیگران را جار نزنیم.
حسین جاوید
@Virastaar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این اولین پست ویدیویی کانال ویراستار است.
در این پست به پرسش پرتکراری پاسخ دادهام: تعرفهی ویرایش چطور محاسبه میشود و برای سال جاری پرداخت یا دریافت چه دستمزدی منطقی و منصفانه است؟
اگر ناشر یا ویراستار هستید، این توضیحات، کاملاً کاربردی و با رقم مشخص، به شما کمک خواهد کرد.
حسین جاوید
@Virastaar
در این پست به پرسش پرتکراری پاسخ دادهام: تعرفهی ویرایش چطور محاسبه میشود و برای سال جاری پرداخت یا دریافت چه دستمزدی منطقی و منصفانه است؟
اگر ناشر یا ویراستار هستید، این توضیحات، کاملاً کاربردی و با رقم مشخص، به شما کمک خواهد کرد.
حسین جاوید
@Virastaar
همهچیز دریافت شابک و مجوز برای کتابهای دو یا چند جلدی
✅ کتابهای دو یا چند جلدی باید بهازای هر جلد یک شابک مجزا دریافت کنند، یعنی فرضاً اگر کتاب دو جلد است، دو شابک مجزا یا فرضاً اگر سه جلد است، سه شابک مجزا دریافت کند، و به همین ترتیب برای مجلدات بیشتر.
✅ کتابهای دو یا چند جلدی باید یک «شابک دوره» دریافت کنند و آن را در تمام مجلدات در کنار شابک مختص به همان جلد قرار دهند، یعنی فرضاً اگر کتاب دو جلد است، دو شابک مجزا دارد و یک شابک دوره یا فرضاً اگر سه جلد است، سه شابک مجزا دارد و یک شابک دوره، و به همین ترتیب برای مجلدات بیشتر.
✅ هر جلد از کتابهای دو یا چند جلدی باید بهصورت جداگانه و در قالب یک کتاب مستقل در سامانهی جامع امور ناشران، متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ثبت شود و مجوز دریافت کند، یعنی فرضاً اگر کتاب دو جلد دارد، در قالب دو کتاب مستقل و اگر سه جلد دارد، در قالب سه کتاب مستقل به ثبت میرسد و مجوز میگیرد، و به همین ترتیب برای مجلدات بیشتر.
✅ تقدم و تأخر ثبت جلدهای مختلف کتابهای دو یا چند جلدی اهمیت ندارد. هر کتاب در قالب یک کتاب مستقل بررسی میشود و مجوز میگیرد. فرضاً ممکن است دو جلد از یک کتاب چهار جلدی امسال و یک جلد از آن سال ۱۴۰۴ و یک جلد از آن سال ۱۴۰۶ ثبت شود و مجوز بگیرد.
✅ اگر ناشر بنا دارد کتابها را جلدبهجلد یا اصطلاحاً «تکی» هم بفروشد، باید شابک هر جلد را جداگانه پشت جلد همان جلد ثبت کند. اگر ناشر بنا دارد همهی جلدهای مجموعه را «یکجا» بفروشد، باید فقط شابک دوره را پشت هر جلد یا روی قاب بستهبندی کتابها درج کند.
حسین جاوید
@Virastaar
✅ کتابهای دو یا چند جلدی باید بهازای هر جلد یک شابک مجزا دریافت کنند، یعنی فرضاً اگر کتاب دو جلد است، دو شابک مجزا یا فرضاً اگر سه جلد است، سه شابک مجزا دریافت کند، و به همین ترتیب برای مجلدات بیشتر.
✅ کتابهای دو یا چند جلدی باید یک «شابک دوره» دریافت کنند و آن را در تمام مجلدات در کنار شابک مختص به همان جلد قرار دهند، یعنی فرضاً اگر کتاب دو جلد است، دو شابک مجزا دارد و یک شابک دوره یا فرضاً اگر سه جلد است، سه شابک مجزا دارد و یک شابک دوره، و به همین ترتیب برای مجلدات بیشتر.
✅ هر جلد از کتابهای دو یا چند جلدی باید بهصورت جداگانه و در قالب یک کتاب مستقل در سامانهی جامع امور ناشران، متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ثبت شود و مجوز دریافت کند، یعنی فرضاً اگر کتاب دو جلد دارد، در قالب دو کتاب مستقل و اگر سه جلد دارد، در قالب سه کتاب مستقل به ثبت میرسد و مجوز میگیرد، و به همین ترتیب برای مجلدات بیشتر.
✅ تقدم و تأخر ثبت جلدهای مختلف کتابهای دو یا چند جلدی اهمیت ندارد. هر کتاب در قالب یک کتاب مستقل بررسی میشود و مجوز میگیرد. فرضاً ممکن است دو جلد از یک کتاب چهار جلدی امسال و یک جلد از آن سال ۱۴۰۴ و یک جلد از آن سال ۱۴۰۶ ثبت شود و مجوز بگیرد.
✅ اگر ناشر بنا دارد کتابها را جلدبهجلد یا اصطلاحاً «تکی» هم بفروشد، باید شابک هر جلد را جداگانه پشت جلد همان جلد ثبت کند. اگر ناشر بنا دارد همهی جلدهای مجموعه را «یکجا» بفروشد، باید فقط شابک دوره را پشت هر جلد یا روی قاب بستهبندی کتابها درج کند.
حسین جاوید
@Virastaar
در #باغ_کتاب_ملک در ولنجک میتوانید ۶ تا ۸ عنوان کتاب را بدون هیچگونه ثبت اطلاعات یا ارائهی کارت شناسایی #امانت بگیرید.
اینجا را فردی به یادبود پدر و مادرش و با هزینهی شخصی ایجاد کرده است. ایدهی خوبی است، فقط ضعفش این است که به کتابها بدجور آسیب رساندهاند تا قابل خرید و فروش نباشند. کاش بهشکل ملایمتری و با ایدهی بهتری نشانهگذاری میشدند.
نشانی صفحهی اینستاگرام #باغ_کتاب_ملک:
https://www.instagram.com/malek_book_garden?igsh=MWR1b25mbmtlNzh1aw==
حسین جاوید
@Virastaar
اینجا را فردی به یادبود پدر و مادرش و با هزینهی شخصی ایجاد کرده است. ایدهی خوبی است، فقط ضعفش این است که به کتابها بدجور آسیب رساندهاند تا قابل خرید و فروش نباشند. کاش بهشکل ملایمتری و با ایدهی بهتری نشانهگذاری میشدند.
نشانی صفحهی اینستاگرام #باغ_کتاب_ملک:
https://www.instagram.com/malek_book_garden?igsh=MWR1b25mbmtlNzh1aw==
حسین جاوید
@Virastaar
صبحها که خرید روزانه را انجام میدهم، میبینم ویزیتورها و موزعهای شرکتهای مختلف، کارتخوان به دست، میآیند و جنس را میدهند و پول را نقداً میگیرند. ما ناشرها کتاب را امانی میفروشیم و پولمان را هشت ماه بعد، وقتی تورم از سود جلو زده، میگیریم!
چهار روز دیگر هم دوباره یک سری میآیند شعار میدهند «نمایشگاه کتاب جای فروش کتاب نیست»! بله، نقدینگی نمایشگاه را هم از ناشرها بگیرید تا همین چند تا ناشر مستقل هم که در آن ده روز نفسی تازه میکنند از پا دربیایند و بروند سراغ خرید و فروش ماشین.
از سال ۱۳۶۶ تا حالا نمایشگاه کتاب برگزار شده؛ تعداد کتابفروشیها در این نزدیک به چهل سال بیشتر شده یا کمتر؟ اگر بنا بود نمایشگاه به کتابفروشیها آسیب بزند، الان نباید یک کتابفروشی هم در کشور باقی میماند! خیلی از ماها در همین نمایشگاه کتاب عاشق کتاب و مطالعه شدیم و مشتری ثابت کتابفروشیها در طول سال.
حسین جاوید
@Virastaar
چهار روز دیگر هم دوباره یک سری میآیند شعار میدهند «نمایشگاه کتاب جای فروش کتاب نیست»! بله، نقدینگی نمایشگاه را هم از ناشرها بگیرید تا همین چند تا ناشر مستقل هم که در آن ده روز نفسی تازه میکنند از پا دربیایند و بروند سراغ خرید و فروش ماشین.
از سال ۱۳۶۶ تا حالا نمایشگاه کتاب برگزار شده؛ تعداد کتابفروشیها در این نزدیک به چهل سال بیشتر شده یا کمتر؟ اگر بنا بود نمایشگاه به کتابفروشیها آسیب بزند، الان نباید یک کتابفروشی هم در کشور باقی میماند! خیلی از ماها در همین نمایشگاه کتاب عاشق کتاب و مطالعه شدیم و مشتری ثابت کتابفروشیها در طول سال.
حسین جاوید
@Virastaar
تحولات زبانی شتاب فراوانی گرفته و روزبهروز زبانهای ایرانی را هم به نزدیکتر میکند. درنهایت، بسیاری از زبانها و بهخصوص گویشهای رایج در ایران از بین میروند و فارسی معیار جای آنها را خواهد گرفت؛ این وضعیت به خودی خود نه بد است و نه خوب، نه نگرانکننده است و نه خوشحالکننده، نه پسرفت است و نه پیشرفت، نه کنترلکردنی است و نه گستردنی: فقط یک واقعیت است و جزو تحولات طبیعی رابطهی بشر با زبان.
بگذارید نه به دورهی هخامنشیان و ساسانیان و حتی نه به دورهی صفویان و افشاریان، بلکه به همین حدود یکصد، یکصد و پنجاه سال پیش و دورهی قاجاریان برویم؛ رابطهی انسان با زبان چیست؟ بسیاری از مردم بیسواد مطلقاند و نوشتن و خواندن بلد نیستند و زبان در ساحت گفتار پربسامد است. این گفتار در چه محدودهای است؟ اغلب در دایرهی قبیله و روستا و نهایتاً شهر کوچکی که فرد در آن زندگی میکند. در چه حدی است؟ نه از روزنامه و مجله و کتاب خبری است و طبعاً نه از رسانههای ارتباط جمعی؛ در حد مکالمات روزمرهی فرد با خانواده و قوموخویشش است و نهایتاً گپوگفتی در قهوهخانه پس از ساعت کار. «سفر» در کمترین و ضروریترین شکل خودش انجام میشود و بسیاری از مردم حتی روستاهای اطراف محل زندگی خودشان را ندیدهاند («سفر» و «سیاحت» به معنای امروزینش مفهوم بسیار متأخری است). خلاصه، تعاملات زبانی بسیار کمشمارند و طبیعی است که زبانها و گویشهای بومی اختلاط کمتری با هم و با زبان رسمی کشور دارند.
برگردیم به امروز؛ «سواد» و مدرسه و دانشگاه رفتن کاملاً عمومی شده و اغلب افراد خواندن و نوشتن میدانند. شبکههای اجتماعی زندگی ما را زیرورو کردهاند و حتی در دورترین شهرها و روستاها هم افراد تلویزیون و گوشی هوشمند و تلگرام و اینستاگرام و... دارند و مدام از طریق این شبکهها با «فارسی معیار» (چه در ساحت «گفتار» و چه در ساحت «نوشتار») بمباران میشوند. سفر زیاد شده و تعاملات زبانی مرتبط با سفر ــ چه از طرف مسافران و چه از طرف میزبانان ــ شدت یافته است. بدیهی است که «اختلاط زبانی» در بالاترین سطح قرار دارد. مهاجرت از روستاها به شهرها هم با شدت ادامه دارد و... حتی زبانهایی مثل عربی یا ترکی آذربایجانی که نسبت به اغلب زبانها و گویشهای رایج در ایران از خانوادههای زبانی متفاوتی هستند (یکی #سامی و دیگری #آلتایی) با واژهها و اصطلاحات و حتی گاهی ساختارهای نحوی زبان فارسی آمیختهاند.
اولین نتایج تحولاتی را که از آن سخن رفت میتوان در پدیدهی #دوزبانگی دید، یعنی بچهها و خانوادههایی که دو زبان بلدند و از یکی در خانه و از دیگری در جامعه استفاده میکنند. سپس، با تغییر نسل و ذائقه، زبان دوم کاملاً جای زبان اول را میگیرد، چنانکه همین امروز هم فرزندان بسیاری از خانوادهها نمیتوانند به زبان پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگشان سخن بگویند.
کوتاه سخن اینکه عشق به ایران و فرهنگ و زبانهای آن منافاتی با پذیرش واقعیتهای زبانی ندارد: نباید بر از بین رفتن فلان لهجه یا گویش یا زبان گریست. باید تنوع فرهنگی و زبانی را تا جای ممکن پاس داشت و میراث گذشته را گرامی دانست اما نمیشود «گویشور مصنوعی» پرورش داد که فلان زبان یا لهجه را «حفظ کند». طبیعت بسی از انسان نیرومندتر است و همیشه «حذف» و «تغییر» را برای «حفظ حیات» در دستور کار داشته است.
حسین جاوید
@Virastaar
بگذارید نه به دورهی هخامنشیان و ساسانیان و حتی نه به دورهی صفویان و افشاریان، بلکه به همین حدود یکصد، یکصد و پنجاه سال پیش و دورهی قاجاریان برویم؛ رابطهی انسان با زبان چیست؟ بسیاری از مردم بیسواد مطلقاند و نوشتن و خواندن بلد نیستند و زبان در ساحت گفتار پربسامد است. این گفتار در چه محدودهای است؟ اغلب در دایرهی قبیله و روستا و نهایتاً شهر کوچکی که فرد در آن زندگی میکند. در چه حدی است؟ نه از روزنامه و مجله و کتاب خبری است و طبعاً نه از رسانههای ارتباط جمعی؛ در حد مکالمات روزمرهی فرد با خانواده و قوموخویشش است و نهایتاً گپوگفتی در قهوهخانه پس از ساعت کار. «سفر» در کمترین و ضروریترین شکل خودش انجام میشود و بسیاری از مردم حتی روستاهای اطراف محل زندگی خودشان را ندیدهاند («سفر» و «سیاحت» به معنای امروزینش مفهوم بسیار متأخری است). خلاصه، تعاملات زبانی بسیار کمشمارند و طبیعی است که زبانها و گویشهای بومی اختلاط کمتری با هم و با زبان رسمی کشور دارند.
برگردیم به امروز؛ «سواد» و مدرسه و دانشگاه رفتن کاملاً عمومی شده و اغلب افراد خواندن و نوشتن میدانند. شبکههای اجتماعی زندگی ما را زیرورو کردهاند و حتی در دورترین شهرها و روستاها هم افراد تلویزیون و گوشی هوشمند و تلگرام و اینستاگرام و... دارند و مدام از طریق این شبکهها با «فارسی معیار» (چه در ساحت «گفتار» و چه در ساحت «نوشتار») بمباران میشوند. سفر زیاد شده و تعاملات زبانی مرتبط با سفر ــ چه از طرف مسافران و چه از طرف میزبانان ــ شدت یافته است. بدیهی است که «اختلاط زبانی» در بالاترین سطح قرار دارد. مهاجرت از روستاها به شهرها هم با شدت ادامه دارد و... حتی زبانهایی مثل عربی یا ترکی آذربایجانی که نسبت به اغلب زبانها و گویشهای رایج در ایران از خانوادههای زبانی متفاوتی هستند (یکی #سامی و دیگری #آلتایی) با واژهها و اصطلاحات و حتی گاهی ساختارهای نحوی زبان فارسی آمیختهاند.
اولین نتایج تحولاتی را که از آن سخن رفت میتوان در پدیدهی #دوزبانگی دید، یعنی بچهها و خانوادههایی که دو زبان بلدند و از یکی در خانه و از دیگری در جامعه استفاده میکنند. سپس، با تغییر نسل و ذائقه، زبان دوم کاملاً جای زبان اول را میگیرد، چنانکه همین امروز هم فرزندان بسیاری از خانوادهها نمیتوانند به زبان پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگشان سخن بگویند.
کوتاه سخن اینکه عشق به ایران و فرهنگ و زبانهای آن منافاتی با پذیرش واقعیتهای زبانی ندارد: نباید بر از بین رفتن فلان لهجه یا گویش یا زبان گریست. باید تنوع فرهنگی و زبانی را تا جای ممکن پاس داشت و میراث گذشته را گرامی دانست اما نمیشود «گویشور مصنوعی» پرورش داد که فلان زبان یا لهجه را «حفظ کند». طبیعت بسی از انسان نیرومندتر است و همیشه «حذف» و «تغییر» را برای «حفظ حیات» در دستور کار داشته است.
حسین جاوید
@Virastaar
این استوری را از صفحهی یک ماهیفروش جنوبی برداشتهام و واژهی جالبش برای من این است: «نزدیکشاه» (nazdikshāh)؛ صفتی است برای میگوی رشیدتر از «درشت» و کوچکتر از «شاهمیگو».
چقدر این اصطلاحات تخصصی پیشهوران را دوست دارم!
حسین جاوید
@Virastaar
چقدر این اصطلاحات تخصصی پیشهوران را دوست دارم!
حسین جاوید
@Virastaar
پیش از اینکه «overthinking» اینقدر سر زبانها بیفتد، ماها «فکر و خیال» میکردیم و به کسانی که دچار این عارضه بودند میگفتیم: «اینقدر فکر و خیال نکن!»
نه نیازی به «بیشاندیشی» داشتیم و نه نیازی به «نشخوار فکری» و امثال این معادلها.
حسین جاوید
@Virastaar
نه نیازی به «بیشاندیشی» داشتیم و نه نیازی به «نشخوار فکری» و امثال این معادلها.
حسین جاوید
@Virastaar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ثبتنام دورهی جدید کارگاه ویرایش آغاز شد
در ده سال اخیر، هفده کارگاه ویرایش برگزار کردهام و این هجدهمین دورهی کارگاه خواهد بود. این دوره عمدتاً به کار کسانی میآید که شرایط اولیه را در خودشان میبینند و دوست دارند با مؤسسات انتشاراتی بهعنوان ویراستار همکاری کنند. ناشرها و مترجمها و نویسندههایی که میخواهند کارهای پیراستهتری ارائه دهند هم از مخاطبان بالقوهی کارگاه ویرایشاند. باعث افتخار من است که در این سالها چند صد نفر دوست عزیز در کارگاه ویرایش حاضر بودهاند و اکنون شمار قابل توجهی از آنها بهعنوان ویراستار و حتی سرویراستار با مؤسسات انتشاراتی همکاری دارند.
در ویدیوی بالا (که ابتدای دورهی پانزدهم ضبط شده) توضیحاتی راجع به کارگاه ارائه دادهام.
روز برگزاری: یکشنبهها
تعداد جلسات دورهی مقدماتی: ۸
شیوهی برگزاری: حضوری (تهران، خیابان ویلا) و مجازی (پخش آنلاین در بسترهای گوگلمیت و اسکایروم).
برای ثبتنام در این دوره با شمارهی ۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷ (مؤسسهی فرهنگیهنری تهرنگ) تماس بگیرید. اگر پرسشی دربارهی چندوچون دوره داشتید، میتوانید به خود من پیام دهید (@hjavid) .
ارادتمند همگی
حسین جاوید
در ده سال اخیر، هفده کارگاه ویرایش برگزار کردهام و این هجدهمین دورهی کارگاه خواهد بود. این دوره عمدتاً به کار کسانی میآید که شرایط اولیه را در خودشان میبینند و دوست دارند با مؤسسات انتشاراتی بهعنوان ویراستار همکاری کنند. ناشرها و مترجمها و نویسندههایی که میخواهند کارهای پیراستهتری ارائه دهند هم از مخاطبان بالقوهی کارگاه ویرایشاند. باعث افتخار من است که در این سالها چند صد نفر دوست عزیز در کارگاه ویرایش حاضر بودهاند و اکنون شمار قابل توجهی از آنها بهعنوان ویراستار و حتی سرویراستار با مؤسسات انتشاراتی همکاری دارند.
در ویدیوی بالا (که ابتدای دورهی پانزدهم ضبط شده) توضیحاتی راجع به کارگاه ارائه دادهام.
روز برگزاری: یکشنبهها
تعداد جلسات دورهی مقدماتی: ۸
شیوهی برگزاری: حضوری (تهران، خیابان ویلا) و مجازی (پخش آنلاین در بسترهای گوگلمیت و اسکایروم).
برای ثبتنام در این دوره با شمارهی ۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷ (مؤسسهی فرهنگیهنری تهرنگ) تماس بگیرید. اگر پرسشی دربارهی چندوچون دوره داشتید، میتوانید به خود من پیام دهید (@hjavid) .
ارادتمند همگی
حسین جاوید
انتقال یک تجربه:
کتاب را کامل، با اسم قطعی و متن مشخص و نهایی، برای دریافت مجوز بفرستید. وقتی تقاضای تغییر نام میدهید، یا وقتی درخواست میکنید بخشی را به کتابی که در ارشاد است یا مجوز گرفته بیفزایید، حساسیت دستاندرکاران بیشتر میشود و به احتمال زیاد کتاب را دوباره برای بررسی سختگیرانهتر ارسال میکنند و چهبسا مجوز ندهند یا مجوز قبلی را باطل کنند؛ تو گویی در امنیتیترین فرودگاه جهان، فردای یازده سپتامبر، تقاضا کردهای چمدانت را از قسمت بار برگردانند و یک چیزی داخلش بگذاری و دوباره بفرستیاش داخل هواپیما! :)
حسین جاوید
@Virastaar
کتاب را کامل، با اسم قطعی و متن مشخص و نهایی، برای دریافت مجوز بفرستید. وقتی تقاضای تغییر نام میدهید، یا وقتی درخواست میکنید بخشی را به کتابی که در ارشاد است یا مجوز گرفته بیفزایید، حساسیت دستاندرکاران بیشتر میشود و به احتمال زیاد کتاب را دوباره برای بررسی سختگیرانهتر ارسال میکنند و چهبسا مجوز ندهند یا مجوز قبلی را باطل کنند؛ تو گویی در امنیتیترین فرودگاه جهان، فردای یازده سپتامبر، تقاضا کردهای چمدانت را از قسمت بار برگردانند و یک چیزی داخلش بگذاری و دوباره بفرستیاش داخل هواپیما! :)
حسین جاوید
@Virastaar
هزینهی غرفه در #نمایشگاه_کتاب_تهران برای ناشرها در چهار دورهی اخیر چهار برابر شده!
دوستان دولتی وقتی به نفعشان باشد واقعیتهای تورم را خیلی خوب بلدند! :)
حسین جاوید
@Virastaar
دوستان دولتی وقتی به نفعشان باشد واقعیتهای تورم را خیلی خوب بلدند! :)
حسین جاوید
@Virastaar
جسارت در پژوهش همیشه هم کارساز نیست!
مثلاً، هلموت هومباخ ــ شاگرد کارل هوفمان ــ ابتدا تفسیری از کتیبهی #بلخی «سرخ کُتل» ارائه داد و آن را شامل «نیایش تمثیلی ایزد نوشابهی مقدس» دانست، اما بعدها ثابت شد این کتیبه درواقع «فقط لوح یادبود احداث و تعمیر یک آبراهه است»!
برداشتی از آراء گوناگون دربارهی زردشت، ژاک دوشن گیمن، ترجمهی آرزو رسولی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۳
حسین جاوید
@Virastaar
مثلاً، هلموت هومباخ ــ شاگرد کارل هوفمان ــ ابتدا تفسیری از کتیبهی #بلخی «سرخ کُتل» ارائه داد و آن را شامل «نیایش تمثیلی ایزد نوشابهی مقدس» دانست، اما بعدها ثابت شد این کتیبه درواقع «فقط لوح یادبود احداث و تعمیر یک آبراهه است»!
برداشتی از آراء گوناگون دربارهی زردشت، ژاک دوشن گیمن، ترجمهی آرزو رسولی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۳
حسین جاوید
@Virastaar
«هفده شهریور ۲۲. تصاویری از اولین دفاع دکتری ادبیات در دانشگاه تهران؛ دفاع محمد معین.
هیئت داوری: ملکالشعرا بهار، پورداود و تدین.
عکسها را در سالنامهی پارس سال ۱۳۲۲ یافتم.»
(عکسها و متن از توییتر آقای مهدی گنجوی)
حسین جاوید
@Virastaar
هیئت داوری: ملکالشعرا بهار، پورداود و تدین.
عکسها را در سالنامهی پارس سال ۱۳۲۲ یافتم.»
(عکسها و متن از توییتر آقای مهدی گنجوی)
حسین جاوید
@Virastaar