Telegram Web Link
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👥 گفت‌وگوی سروش صحت با مسعود نیلی

در آیین رونمایی کتاب «رواق زبرجد» نوشته محسن جلال‌پور

◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 درسگفتار

درباره تاریخ ایران
دوگانه‌های همزاد و چالش تجدد در تاریخ ایران

👤 عباس امانت

جلسه ششم  - بیرون و اندرون

◽️ در این سلسله درس‌گفتارها، عباس امانت، استاد بازنشسته‌ی تاریخ در دانشگاه ییل، درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت می‌کند که به باور او از قرن‌ها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.

🔗 قسمت صفر، پیشگفتار را اینجا ببینید

🔗 قسمت یک را اینجا ببینید بوم و بر

🔗 قسمت دوم را اینجا ببینید ایران و انیران

🔗 قسمت سوم را اینجا ببینید درگاه و دیوان

🔗 قسمت چهارم را اینجا ببینید دین و دولت

🔗 قسمت پنجم را اینجا ببینید بازار و میدان




🎧 نسخه‌ی شنیداری درس ششم (کم‌حجم)

◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت

👤 بیژن اشتری

شوروی زمانی به تولید و ساخت اتومبیل لادا رو آورد که با ماهواره اسپوتنیک‌اش فضا را فتح کرده و با سیستم‌های موشکی‌اش حرف اول را در جهان تسلیحات می‌زد.
اما عجیب آن که این کشوری که نام ابرقدرت را یدک می‌کشید بدترین ماشین‌های سواری را می‌ساخت و مردمش برای به دست آوردن هر چیز مصرفی دیگری در مضیقه بودند. مسئله چه بود؟

کشوری با آن همه دانشمند برنده جایزه نوبل، با آن مغزهای درخشان علمی، و با آن همه منابع طبیعی و انسانی و مادی چرا نمی‌توانست اتومبیلی بسازد که توان رقابت با همتایان غربی‌اش را داشته باشد؟
جواب به نظرم ساده است. وقتی اقتصاد بسته و دستوری باشد صنعت از حرکت به جلو باز می‌ماند. در کشورهای اقتدارگرا اقتصاد بیش از آن که در خدمت مردم و نیازهای روزمره آنها باشد در خدمت اهداف سیاسی حاکمان است و به حفظ و تداوم قدرت آنها خدمت می‌کند و منابع مالی به جای جاری شدن به سوی صنایع تولید کننده کالاهای مصرفی به سمت صنایع غیرمصرفی هدایت می‌شود.
نمونه‌اش مصرف میلیاردها روبل در صنایع فضایی شوروی. حکومت اقتدارگرا در عرصه اقتصاد دنبال انحصار و نابود کردن رقابت است. حکومت از صنایع و اقتصادش در درجه اول فرمانبری از برنامه هایی را می‌خواهد که نه بر اساس قوانین طبیعی بازار آزاد که بر اساس خدماتشان به اهداف سیاسی حکومت طراحی و ابلاغ شده است.
در نظام اقتدارگرا، ایده‌های دستوری می‌تواند به هر روندی که نشانی از رونق اقتصادی و صنعتی در آن باشد پایان دهد. مائو دو بار با ایده‌ی تحول کشاورزی از طریق صنعت موجب توقف رشد اقتصادی کشورش در دهه های پایانی حکومتش شد و فقر عمومی را تشدید کرد. قدرت مطلقه به هیچ قشر نخبه علمی و فنی‌ای اجازه رشد نمی‌دهد. قدرت ابداع و نوآوری که موتور محرکه رشد صنعتی است در محیط بسته رو به ضعف می‌گذارد. تحت حکومت اقتدارگرا رابطه طبیعی میان مشتری و صنعتکار مختل می‌شود و میل و اولویت مشتری به هیچ انگاشته می‌شود. بخش خصوصی از ترس نقض حق مالکیت خصوصی‌اش جرئت ورود به عرصه تولید را ندارد. صنعتکاران به هیچگونه آمار اقتصادی و صنعتی‌ای، که برای کارشان به آن نیاز ضروری دارند، دسترسی ندارند. کارخانه‌های اتومبیل‌سازی به جای خدمت به نیازهای مردم در واقع محملی هستند برای خدمت به سیستم حکومتی و پاسخگویی به نیازهای آن.
و خلاصه این‌طوری می‌شود که می‌توان موشک مافوق صوت و ماهواره ساخت اما نمی‌توان یک ماشین استاندارد که در هر صد کیلومتر پنج لیتر بنزین بسوزاند، ساخت.

◽️@utfinance◽️
🎓 دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف

📚 «استراتژی‌های سرمایه‌گذاری مبتنی بر داده»

فعالیت در بازارهای مالی نیازمند مهارت‌ مدیریت پرتفو و کنترل ریسک است. حضور در این بازار‌ بدون شناخت کافی از مفاهیم استراتژیک، مانند عدم تشخیص سهم هر سبد از کل پرتفو و یا اشتباه در محاسبه ریسک سرمایه‌گذاری،زیان‌بار خواهد بود.

محتوای دوره شامل سرفصل‌های زیر است:

🔻مهارت‌‌های تحلیل داده‌ بمنظور تدوین استراتژی‌های سرمایه‌گذاری،
🔻ابزارهای پیشرفته اقتصاد سنجی (مدل‌های سری‌زمانی و داده‌های پنلی)،
🔻و مهم‌ترین ابزارهای تحلیل یادگیری ماشین در دنیای مالی

📌 ویژه کارشناسان، کارشناسان‌ارشد و مدیران کسب‌وکارها و سازمان‌ها

👥  اساتید دوره:
علی ابراهیم‌نژاد (عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف)

بهراد بهاری (عضو هیئت‌مدیره سبدگردان نوویرا و پذیرفته‌شده در سطح ۳ آزمون CFA)

👤 میهمان صنعت:
محمدحسین رُهبان (عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف)

📖
مطالعه بروشور دوره

📌 لینک پیش‌ثبت‌نام

📞 در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر، فرم تماس و درخواست مشاوره را تکمیل نمایید.

@Sharif_Executive_Education
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 غول خیالی نئولیبرالیسم در اقتصاد ایران

👤 حسین میرزایی

© چراز

در چند سال اخیر نئولیبرالیسم یکی از مفاهیم چالش برانگیز میان اقتصاددانان و فعالان رسانه‌ای است.

با نگاهی به ریشه‌های تاریخی شکل‌گیری نئولیبرالیسم، مشخص می شود که نزدیک‌ترین شاخص به این مفهوم، آزادی اقتصادی است.

گذشته از معیارهایی همچون قیمت‌گذاری دستوری و دخالت گسترده دولت در بخش‌های مختلف اقتصاد که در تضاد با این مفهوم است، گزارش‌های مستند علمی جهانی وجود دارد که مشخص می‌کند چنین مفهومی اساسا در جغرافیای اقتصاد ایران نمی‌گنجد.

یکی از این گزارش‌ها مربوط به موسسه فریزر است که آزادی اقتصادی براساس پنج مولفه شامل اندازه دولت، سیستم قضایی و حقوق مالکیت، ثبات پول، آزادی در تجارت بین‌الملل و تنظیم‌گری رتبه‌بندی می‌شود.

رتبه‌های اول این رده‌بندی دارای درآمد و رشد اقتصادی بالاتر، توزیع عادلانه درآمد، فساد کمتر و طول عمر بالاتر هستند. ایران در این رده‌بندی در کنار کشورهایی همچون لیبی، عراق و سوریه در جایگاه ۱۵۹ و رتبه هفتم از انتها قرار گرفته است.


◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 سوالات کلیدی درخصوص قانون‌گذاری و عدالت اجتماعی

👤 موسی غنی‌نژاد

◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیوکست

آزادی و استقلال؛ خلاصه کتاب «درباره آزادی» از جان استوارت میل

👤 علی حجوانی

پادکست ژورنال

◽️@utfinance◽️
مهاجرت آزاد و ادغام اجباری.pdf
524.6 KB
📄 مقاله

مهاجرت آزاد و ادغام اجباری

👤 هانس هرمان هوپ

منبع:@Paleolibertarianizm




#مهاجرت_آزاد
#ادغام_اجباری
#هانس_هرمان_هوپ
#close_the_borders


◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت

نوبلی نهادگرا

👤 دیردره نانسن مک‌کلاسکی
(منتشر شده در فولا د سائوپائولو)

ترجمۀ مسعود یوسف‌حصیرچین


اکتبر امسال، دارون عجم‌اوغلوی ترک-آمریکایی برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد شد. دو برندۀ دیگر این جایزه همکارانش، سیمون جانسون اقتصاددان و دانشمند علوم سیاسی، جیمز رابینسون، هستند. برنده شدن هیچ کدامشان ضرورتی نداشت. لطف آکادمی سوئدی است که با این کارش شادی بیشتری به وجود آورد. و برای ترکیه هم خوب است که جایزۀ نوبلی داشته باشد. اردوغان خوشش خواهد آمد چون درون‌مایۀ عجم اوغلو با رژیم کنونی این کشور جور درمی‌آید. بالا به پایین. هورا برای اربابان. دولت بزرگ‌تر. آه که باشکوه است.
مقدر شده بود که عجم اوغلو بالاخره این جایزه را ببرد. بیست سال است که در نوشته‌هایش از دو ادعا دفاع می‌کند. یکی اینکه دولت کاملاً خردمند است. دیگری اینکه تنها چیزی که برای جامعه‌ای خوب به آن نیاز داریم، نهادهایی مثل دیوان عالی، انتخابات و ساعت ثبت ورود و خروج در کارخانه‌هاست. چنین نهادهایی کافی خواهند بود تا تضمین شود تصمیمات خوب دربارۀ آزادی بیان اِعمال می‌شوند، خردمندترین رهبران مانند لولا و بولسونارو به قدرت می‌رسند و کارگران همۀ کارخانه‌های برزیل همیشه سخت و هشت ساعت کار خواهند کرد، نه کمتر و نه بیشتر.
من به جایزۀ عجم‌اوغلو واکنش نشان می‌دهم، همانطوری که به فاشیسم روزمرۀ دونالد ترامپ واکنش نشان می‌دهم. این جایزه از یک طرف ناراحتم کرد -می‌توانم به کلی آدم دیگر فکر کنم، مثلاً ایزرائیل کرزنر یا آریو کلامر که شایسته‌تر از این اقتصاددان متوسط هستند. اما از طرف دیگر، غافلگیر نشده‌ام -این کمیته پیوسته جایزه را بابت آنچه امروز محبوب است، مانند اقتصاد رفتاری و نونهادگرایی، به دولتگراهای متوسط می‌دهد. نظریه‌اش که با آنچه امروزه مردم دوست دارند حین حرکت در راه بردگی بشنوند جور درمی‌آید -که سیاست خوب بسیار ساده است و اربابان ما در انجام آن بسیار ماهرند. این نظریه کاری می‌کند که احساس امنیت کنیم، مانند کودکانی که منتظرند کسی به آنها غذا بدهد. ما در مقام فرد نیازی به اخلاقیات خوب، حرفه‌ای‌گری یا آرمان‌های والای سیاسی نداریم. دولت، در مقام بابا و مامان، مراقب این چیزهاست.
عجم‌اوغلو عاشق دولت است. مثلاً دولت برزیل. او اخیراً عریضه‌ای را در ستایش دیوان عالی برزیل امضا کرد -که احتمالاً درباره‌اش شنیده‌اید- که به آزادی بیان ایلان ماسک حمله کرد. ایلان احمق است، بحثی درش نیست. یک بار دیگر این مسئله را در حمایتش از ترامپ در انتخابات ایالات متحده نشان می‌دهد. اما هر چه که باشد، در یک جامعۀ آزاد، ثروتمندان می‌توانند روزنامه و انتشارات کتاب و از این جور چیزها بخرند و نظرات احمقانه و غیرواقعی منتشر کنند.
عجم‌اوغلو نظرات احمقانه و غیرواقعی خودش را چاپ می‌کند. مثلاً، او، همراه با جانسون، در کتابی ادعا کرد که «یارانه‌های دولتی برای توسعۀ فناوری‌هایی که بیشتر به سود جامعه باشند یکی از قدرتمندترین ابزارهای تغییر مسیر فناوری در یک اقتصاد بازاری هستند.» مانند اقتصاددانان رسماً چپ‌گرایی مثل توماس پیکتی و ماریانا مازوکاتو که به شکل عجیبی اسمشان در نوشته‌های عجم‌اوغلو به چشم نمی‌خورد، او اقتصاد خصوصی را عمدتاً دارای نقص می‌داند و باور دارد دولت ایالات متحده یا برزیل بهترین درمان برای آن نقص‌هاست. هیچ مدرک علمی برای هیچ کدامشان وجود ندارد. اگرچه در میان بردگان کودک‌مآبِ ساختۀ دولت‌های مدرن، چنین چیزی طرفدار دارد، آدم در مواجهه با آن انگشت به دهان می‌ماند. لابد از خودتان می‌پرسید عجم‌اوغلو در کدام سیاره زندگی می‌کند؟
پاسخ: سیاره‌ای که در آن آکادمی سوئدی کاملاً طرفدار نهادگراییِ موجود در نظریات اقتصاددانان متوسط است.

منبع:https://www.tg-me.com/yusefmasoud



◽️@utfinance◽️
مک کلاسکی یا عجم اوغلو؟

به بهانه یادداشت تند و تیز پروفسور مک کلاسکی درباره جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۴، بد نیست که به معرفی کوتاهی از کار سترگ خانم مک کلاسکی یپردازیم.
او در کتاب سه جلدی «فضیلت بورژوازی» با پژوهشی ژرف توانسته روایت‌های نهادگرایان از رمز و راز توسعه اقتصادی غرب را به چالش بکشد و تبیینی دقیق‌تر ارائه کند.

مک کلاسکی بحث خود در کتاب فضیلت بورژوازی را با فکت بزرگ آغاز می‌کند. او می‌گوید بر اساس برآوردهای تاریخی پیش از پیشرفت اقتصادی دو سده اخیر برای ده‌ها هزار سال، درآمد سرانه ۳دلار در روز، بخشی از سرنوشت گریزناپذیر آدمیان بوده است. اما درحال حاضر، در آغاز قرن بیست‌ویکم یک انسان در جهان به‌طور متوسط، درآمد سرانه‌ای معادل ۳۰دلار در روز دارد. دیر دره مک کلاسکی این را «فکت بزرگ» می‌خواند و استدلال می‌کند که توضیحات رایجی که برای فکت بزرگ ارائه شده از توضیح این پدیده قاصرند.

📌 برای مطالعه بیشتر درباره پژوهش دیردره مک‌کلاسکی مقاله «سبب اصلی تولد سرمایه‌داری» را بخوانید.


◽️@utfinance◽️
Forwarded from شرق وحشی (Masoud Yusef-Hasirchin)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دیردره مک‌کلاسکی، مورخ اقتصادی، از جمله افرادی است که باور دارد آنچه جهان مدرن را ساخته و انسان‌ها را ثروتمند کرده، نه نهادها، بلکه آزادی نهفته در لیبرالیسم بوده است. می‌توانید بخشی از توضیح مک‌کلاسکی را در این ویدیو ببینید.
https://www.tg-me.com/yusefmasoud
📕 تازه‌های نشر

مارکسیسم بی‌نقاب
/از توهم تا نابودی/

👤 لودویگ فون میزس

انتشارات دنیای اقتصاد

◽️@utfinance◽️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 آیا لیبرالیسم مخالف تشکل‌های کارگری است؟

👤 موسی غنی‌نژاد

▫️در هفته‌های گذشته اتفاق غم‌انگیزی در کشورمان رخ داد و 51 نفر از کارگران در معدن طبس جان خود را از دست دادند. در پی آن بحث خیلی جدی شکل گرفت که اگر تشکل‌های کارگری فعال بودند، شاید می‌شد جلوی این اتفاق را گرفت.

▫️از طرف دیگر اما اتهامی به لیبرال‌ها یا طرفداران اقتصاد بازار آزاد زده می‌شود که مخالف نقش‌آفرینی این تشکل‌های کارگری هستند. از منظر هایک چنین چیزی رواست که لیبرالیسم مخالف هرگونه نقش‌آفرینی و اقدام جمعی کارگران است؟


▫️موسی غنی‌نژاد می‌گوید: مانع تراشی برای آزادی اجتماعی مردم کار غلطی است. این حرف کاملا درستی است که اگر در کشور ما تشکل کارگری واقعی وجود داشت، می‌توانستند کارفرما را وادار کنند که استانداردهای بین‌المللی شناخته شده که در همه جای دنیا هم هست، را رعایت کنند.

◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت

دوگانۀ گمراه‌کنندۀ تولید-توزیع

👤 مهرپویا علا

‏در نظریۀ صحیح اقتصادی ما نمی‌توانیم به صورت جداگانه از دو پدیده به نام‌های «تولید کالا» و «توزیع کالا» در بازار بحث کنیم. تولید کالا بدون آنکه با هدف توزیع آن انجام بگیرد، یعنی بدون آنکه بازارِ هدف و مشتریان بالقوه را مد نظر داشته باشد، اساساً بی‌معناست. تولیدی هم که برای مصرف شخصی انجام می‌شود شامل مفهوم «کالا» در معنای اقتصادی این واژه نمی‌شود و خارج از مباحث اقتصادی قرار می‌گیرد. من اگر کفشی را صرفاً برای مصرف شخصی خودم یا برای هدیه دادن به کسی دیگر تولید کنم، آن کفش از لحاظ اقتصادی کالا نیست؛ اما وقتی کفشی را برای فروش تولید می‌کنم منطقاً مشتریان بالقوه‌ای را در بازارهایی معین مد نظر دارم. بنابراین از همان لحظۀ تولید آن کفش تکلیف توزیع آن هم روشن شده است. احتمال اینکه پیش‌بینی منِ سازنده از انتخاب مشتریانِ بالقوۀ محصولاتم نادرست از آب در بیاید و محصول در دستانم باقی بماند یا با قیمتی متفاوت از آنچه ابتدا انتظار داشتم فروش برود، نافی این گفته نیست که مسئلۀ تولید و مسئلۀ توزیع را نمی‌توان در انزوای از یکدیگر بررسی کرد. عدم تحقق انتظارات تنها به این معنی است که الگوی توزیع کالاها آنی نشدند که مورد انتظار من بود.

در یک نظام برنامه‌ریزی مرکزی (سوسیالیسم) در حالت ایده‌آل به اصطلاح پیش‌بینی‌های برنامه‌ریز از الگوی توزیع کالاها محقق می‌شوند؛ چراکه اینجا درواقع «پیش‌بینی» انجام نمی‌شود و اساساً انتخابی از سوی مشتری وجود ندارد که بخواهند خلاف انتظار و پیش‌بینی برنامه‌ریز عمل کنند. عدم اطمینان، ریسک، پول، پیش‌بینی و حق انتخاب همه‌وهمه مفاهیمی هستند که ذاتاً در کنار یکدیگر و در چهارچوب نظام بازار آزاد می‌آیند و بدون وجود آن‌ها چیزی به نام اقتصاد معنا ندارد.

عاملی که تنها کار «توزیع» را انجام دهد عامل اقتصادی نیست و کار او ربطی به کنش اقتصادی ندارد. این عامل، عاملی سیاسی است که نقشی در تولید نداشته است. تولید را دیگران انجام می‌دهند و این عامل همانند پارازیت وارد می‌شود و با اعمال زور الگوی توزیع را تحت تأثیر قرار می‌دهد. روتبارد می‌گوید (Man, Economy and State..., p. 477):

«پس در فرآیند بازار، جدایی میان تولید و «توزیع» وجود ندارد. کومه‌ای وجود ندارد که «محصولات» دلبخواهانه در آنجا روی هم انباشته شده باشند و کسی بیاید و قادر باشد از آنجا کالاها را دلبخواهانه میان مردمان گوناگون «توزیع» کند. برعکس، افراد کالاها را تولید می‌کنند و در ازای پول به مشتری می‌فروشند؛ که مشتریان نیز به نوبۀ خود آن کالاها را برای مصرف یا برای سرمایه‌گذاری جهت افزایش مصرف در آینده صرف می‌کنند. «توزیع» جداگانه‌ نداریم؛ تنها تولید داریم و پیامد آن که مبادله است

چنانکه در ابتدا گفتم کالا را هر کس برای مصرف دیگران تولید می‌کند. این دیگران چه کسانی‌اند؟ پاسخ به این پرسش همان الگوی توزیع است. اگر پاسخ این باشد که «برای مصرف هر کسی که در مقابلش چیزی را که تولیدکننده می‌خواهد به او بدهد» آنگاه همزمان با تولید تکلیف توزیع مشخص شده است و آنگاه ما می‌توانیم چیزی به نام اقتصاد داشته باشیم. ‏به این معنی که تولیدکننده ناچار است محاسبه‌ای از این داشته باشد که آیا انتظاراتش از تولید برآورده خواهند شد یا خیر. یعنی محاسبۀ اقتصادی دقیقاً زمانی امکان‌پذیر است که عامل سیاسی رابطۀ میان تولید و توزیع را مختل نکرده باشد.

‏برعکس اگر پاسخ به پرسش «مصرف چه کسی؟» این باشد که «مصرف هر کسی که برنامه‌ریز بگوید» آنگاه دیگر چیزی به نام اقتصاد و محاسبۀ اقتصادی نداریم؛ مگر آنکه واژۀ اقتصاد را به معنای قدیمی «تدبیر منزل» به کار ببریم. ارسطو و قدما هم اصطلاح اِکونومی را در همین معنا به کار می‌بردند و مارکس در جلد یک کاپیتال به این موضوع اشاره کرده است. سوسیالیسم در واقع چیزی بیش از سیر قهقرایی به تدبیر منزل ولی در مقیاس میلیون نفری نیست. ‏در این شرایط محاسبۀ اقتصادی پیچیده نمی‌شود؛ بی‌معنا می‌شود. برنامه‌ریز نمی‌تواند خود را جای تولیدکننده بگذارد و محاسبه کند، چون محاسبۀ اقتصادی یعنی برآوردی از امکان تحقق انتظارات تولیدکننده. اگر محقق شدند می‌شود سود، اگر محقق نشدند می‌شود زیاد. برای همین است که میزس گاهی از اصطلاح کاتالاکسی (یا کاتالاکتیک) به جای اقتصاد استفاده می‌کرد تا بر روی تمایز آنچه در نظام بازار اتفاق می‌افتد با آنچه در نظام برنامه‌ریزی مرکزی اتفاق می‌افتد تأکید کند. وقتی شما سود و زیان ندارید محاسبۀ اقتصادی هم نمی‌توانید داشته باشید، ولو اینکه ریاضیتان بسیار خوب باشد!


◽️@utfinance◽️
Audio
قسمت اول پادکست تأملات با اشکان زارع
عنوان این قسمت: چپ چیست
؟
هیچ وقت فکر نمی‌کردم‌ پادکست بسازم؛ اما باخودم گفتم نمی‌توان از بستر‌های جدید استفاده نکرد. پس شروع به ساختن این پادکست کردم.
قسمت اول پادکست به کتاب متفکران چپ نو اختصاص دارد. سعی کردم برخی از نظریات راجر اسکروتن را خصوص ماهیت چپ در آن کتاب بررسی کنم. ارجاعاتم به این‌کتاب است. کتاب متفکران چپ نو راجر اسکروتن توسط بابک‌واحدی ترجمه شده و از سوی انتشارات مینوی خرد منتشر شده است. سعی کردم در این پادکست توضیح مختصری دهم که چپ چیست؛ و چپ نو چگونه امکان بروز یافت. به برخی مفاهیم نزد آن با ارجاع به سر راجر اسکروتن پرداخته‌ام. من پادکستر‌نیستم؛ به مرور یاد‌ می‌گیرم. سعی دارم هر هفته به یک‌ موضوع بپردازم و‌ تمرکز بر انواع شعب مارکسیسم خواهم داشت.
به شود که دلها شاد گردد.
اشکان زارع

https://www.tg-me.com/iranpazhohi
2024/11/14 02:53:11
Back to Top
HTML Embed Code: