📄 مقاله
کاربست «نظریۀ قیمتِ شیکاگو» در دانشگاه و دولت
👤 نوشته: کیسی مولیگان (استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو)
✍🏻 ترجمه: جعفر خیرخواهان
کیسی مولیگان، استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو با حضور در یک پادکست معروف، تجربیات خود را از حضور در دانشگاه و دولت بازگو کرد. این استاد سرشناس دانشگاه که در جمع مشاوران اقتصادی ترامپ نیز حضور داشته است، از کاربرد نظریههای اقتصادی در جهان واقعی میگوید.
◽️@utfinance◽️
کاربست «نظریۀ قیمتِ شیکاگو» در دانشگاه و دولت
👤 نوشته: کیسی مولیگان (استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو)
✍🏻 ترجمه: جعفر خیرخواهان
کیسی مولیگان، استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو با حضور در یک پادکست معروف، تجربیات خود را از حضور در دانشگاه و دولت بازگو کرد. این استاد سرشناس دانشگاه که در جمع مشاوران اقتصادی ترامپ نیز حضور داشته است، از کاربرد نظریههای اقتصادی در جهان واقعی میگوید.
◽️@utfinance◽️
Telegraph
کاربست «نظریۀ قیمتِ شیکاگو» در دانشگاه و دولت
استاد سرشناس اقتصاد از تجربه کاری خود میگوید کیسی مولیگان، استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو با حضور در یک پادکست معروف، تجربیات خود را از حضور در دانشگاه و دولت بازگو کرد. این استاد سرشناس دانشگاه که در جمع مشاوران اقتصادی ترامپ نیز حضور داشته است، از کاربرد…
📄 مقاله
ایدئولوژی به مثابه هوا
/عدم تعلق به «نظم اعتقادی»؛ ممکن یا ناممکن؟/
👤 کیوان حسینوند
◽️@utfinance◽️
ایدئولوژی به مثابه هوا
/عدم تعلق به «نظم اعتقادی»؛ ممکن یا ناممکن؟/
👤 کیوان حسینوند
◽️@utfinance◽️
Telegraph
ایدئولوژی به مثابه هوا
عدم تعلق به «نظم اعتقادی»؛ ممکن یا ناممکن؟ سوال اساسی آن است که در حقیقت تا چه حد میتوان در اقتصاد، هنجارگرا (normative) نبود؟ و چقدر میتوان در این علم اثباتگرا (positive) ماند؟ تعاریف مرسوم از علم اقتصاد، تا چه میزان ایدئولوژیگرایی را به همراه دارند…
📄 یادداشت
آقای پزشکیان برایت متأسفم!
👤 احمد بخارایی
روز یکشنبه ۳۱ تیر، شما در مجلس صحبت کردی. ۹۵ درصدحرفهایت تکراری بود. همیشه حرفهای شما مکرر است مانند آخوندهایی که با چند حدیث و آیهی تکراری همه مجالس شادی و عزا را برگزار میکنند. شما برای کوچکترها و بزرگترها و زنان و مردان و کارگران و کارمندان و مدیران و دانشجویان و اساتید و رفتگران و… فقط یک سری جملات تکراری و همگون میگویید که همهاش در ده جمله خلاصه میشود. در یک تحلیل گفتمان، کلام محدود شما حکایت از ذهن محدود شما دارد. حال چگونه میخواهید معضلات متنوع را حل کنید؟
الآن هم عدهای که عمدتاً کوتهقامتاند در شوراهای راهبردی «وزیریاب» به امید نام و نان دور هم جمع شدهاند و شما هم مشغول سخنپراکنی تکراری و خستهکننده هستید …
اما یک جملهی جدید در صحبتهای امروزتان در مجلس بود که فاجعهبار مینمود، گفتید: «مردم علیرغم تمام تبلیغات، پای صندوقهای رأی آمدند و مشت محکمی بر دهان افرادی زدند که در خارج و داخل برای شرکت نکردن مردم در انتخابات تبلیغ میکردند.»
آقای پزشکیان، فرض محال، محال نیست. فرض کنیم درست گفتهاند که ۴۹ درصد در انتخابات شرکت کردند. میخواهید بگویید این مردم ۴۹ درصدی مشت محکمی بر دهان آن ۵۱ درصد زدند؟ آن ۴۹ درصد را هم مصادره به مطلوب میکنید؟ یعنی میگویید آن ۵۱ درصد تحولخواه، تودهنی خوردهاند و آیا شما آمدهاید تا مثلاً بر دهان ۷۵ درصد مردم پایتخت که رأی ندادند هم مشت محکم بکوبید؟ از این مشتزنیها خسته نشدهاید؟
من فکر میکنم اگر جلیلی برنده میشد چنین جملهای که شما در مجلس گفتید را نمیگفت.
و اما ای کسانیکه دور اول مشارکت نکردید اما دور دوم، نظام را از چاه بحران مشروعیت، یک متر بالا آوردید، اینک تحویل بگیرید سخنان رئیسجمهورتان را! سرفراز باشید!
◽️@utfinance◽️
آقای پزشکیان برایت متأسفم!
👤 احمد بخارایی
روز یکشنبه ۳۱ تیر، شما در مجلس صحبت کردی. ۹۵ درصدحرفهایت تکراری بود. همیشه حرفهای شما مکرر است مانند آخوندهایی که با چند حدیث و آیهی تکراری همه مجالس شادی و عزا را برگزار میکنند. شما برای کوچکترها و بزرگترها و زنان و مردان و کارگران و کارمندان و مدیران و دانشجویان و اساتید و رفتگران و… فقط یک سری جملات تکراری و همگون میگویید که همهاش در ده جمله خلاصه میشود. در یک تحلیل گفتمان، کلام محدود شما حکایت از ذهن محدود شما دارد. حال چگونه میخواهید معضلات متنوع را حل کنید؟
الآن هم عدهای که عمدتاً کوتهقامتاند در شوراهای راهبردی «وزیریاب» به امید نام و نان دور هم جمع شدهاند و شما هم مشغول سخنپراکنی تکراری و خستهکننده هستید …
اما یک جملهی جدید در صحبتهای امروزتان در مجلس بود که فاجعهبار مینمود، گفتید: «مردم علیرغم تمام تبلیغات، پای صندوقهای رأی آمدند و مشت محکمی بر دهان افرادی زدند که در خارج و داخل برای شرکت نکردن مردم در انتخابات تبلیغ میکردند.»
آقای پزشکیان، فرض محال، محال نیست. فرض کنیم درست گفتهاند که ۴۹ درصد در انتخابات شرکت کردند. میخواهید بگویید این مردم ۴۹ درصدی مشت محکمی بر دهان آن ۵۱ درصد زدند؟ آن ۴۹ درصد را هم مصادره به مطلوب میکنید؟ یعنی میگویید آن ۵۱ درصد تحولخواه، تودهنی خوردهاند و آیا شما آمدهاید تا مثلاً بر دهان ۷۵ درصد مردم پایتخت که رأی ندادند هم مشت محکم بکوبید؟ از این مشتزنیها خسته نشدهاید؟
من فکر میکنم اگر جلیلی برنده میشد چنین جملهای که شما در مجلس گفتید را نمیگفت.
و اما ای کسانیکه دور اول مشارکت نکردید اما دور دوم، نظام را از چاه بحران مشروعیت، یک متر بالا آوردید، اینک تحویل بگیرید سخنان رئیسجمهورتان را! سرفراز باشید!
◽️@utfinance◽️
video-0_12
<unknown>
🎧 فایل صوتی
دولت چهاردهم: چالشها و افق پیشرو
سخنرانان:
👤 مسعود نیلی
👤 احمد میدری
بحثکننده: جعفر خیرخواهان
◽️ برگزارکننده:
انجمن اقتصاد ایران
یکم مرداد ۱۴۰۳
◽️@utfinance◽️
دولت چهاردهم: چالشها و افق پیشرو
سخنرانان:
👤 مسعود نیلی
👤 احمد میدری
بحثکننده: جعفر خیرخواهان
◽️ برگزارکننده:
انجمن اقتصاد ایران
یکم مرداد ۱۴۰۳
◽️@utfinance◽️
◽️ توئیت
👤 بورگان نظامی
/دکتری اقتصاد دانشگاه آستین و استاد اقتصاد دانشگاه رایس تگزاس/
کافیاست به سه گزینه اول وزارت اقتصاد برای دولت ضریب جمهور مسعود پوزیده (پزشکیان) توجه کنید تا با جهتگیری و حدود «اصلاحات» اقتصادی متصور در نظام جمهوریاسلامی آشنا شوید.
هر سه گزینه افرادی کمسواد هستند که با ادعاهای زایدالوصفی عهدهدار مسئولیتهای مهمی بودهاند: همتی-رییسبانکمرکزی دولت حسن فریدون (روحانی)، دانشجعفری -وزیر اقتصاد دولت محمود صباغیان (احمدینژاد)، و آخوندی -وزیرمسکن دولت حسن فریدون (روحانی).
اما عملکرد ایشان در نهایت حاصلی نداشت جز تورم افسار گسیخته و اضمحلال زنجیره تامین اعتبار در حوزههای مربوطه.
ترکیب کمسوادی عمیق هر سه گزینه نسبت به بدیهیات اقتصادی و پرمدعایی در اهدافشان نقش مهمی در عملکرد اسفناک گذشته این سه کارگزار جمهوری اسلامی داشته است. واقعیتهایی که همچنان وجود دارند و بر اساس آنها نمیتوان انتظاری جز ادامه تورم افسار گسیخته و اضمحلال هرچه بیشتر جریان تامین اعتبار از دولت آتی جمهوریاسلامی داشت.
◽️@utfinance◽️
👤 بورگان نظامی
/دکتری اقتصاد دانشگاه آستین و استاد اقتصاد دانشگاه رایس تگزاس/
کافیاست به سه گزینه اول وزارت اقتصاد برای دولت ضریب جمهور مسعود پوزیده (پزشکیان) توجه کنید تا با جهتگیری و حدود «اصلاحات» اقتصادی متصور در نظام جمهوریاسلامی آشنا شوید.
هر سه گزینه افرادی کمسواد هستند که با ادعاهای زایدالوصفی عهدهدار مسئولیتهای مهمی بودهاند: همتی-رییسبانکمرکزی دولت حسن فریدون (روحانی)، دانشجعفری -وزیر اقتصاد دولت محمود صباغیان (احمدینژاد)، و آخوندی -وزیرمسکن دولت حسن فریدون (روحانی).
اما عملکرد ایشان در نهایت حاصلی نداشت جز تورم افسار گسیخته و اضمحلال زنجیره تامین اعتبار در حوزههای مربوطه.
ترکیب کمسوادی عمیق هر سه گزینه نسبت به بدیهیات اقتصادی و پرمدعایی در اهدافشان نقش مهمی در عملکرد اسفناک گذشته این سه کارگزار جمهوری اسلامی داشته است. واقعیتهایی که همچنان وجود دارند و بر اساس آنها نمیتوان انتظاری جز ادامه تورم افسار گسیخته و اضمحلال هرچه بیشتر جریان تامین اعتبار از دولت آتی جمهوریاسلامی داشت.
◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت
چوب لای چرخ دولت
👤 مصطفی مهرآیین
چیزی به نام چوب لای چرخ دولت گذاشتن وجود ندارد که با استناد به آن بگویید نذاشتند پزشکیان موفق شود.
مشکلتان این است که نمیخواهید بفهمید آنچه اتفاق میفتد همان سیاست در نظام جمهوری اسلامی است. مشکلتان این است که نمیخواهید بدانید سیاست یا همان اداره کشور در ایران مبتنی بر «تخاصم» عمل میکند و نه «اختلاف نظر».
مشکلتان این است که نمیخواهید بفهمید جمهوری اسلامی اساسا جامعه و سیاست بعد از انقلاب را بر بنیان «تخاصم» و «اختلاف خیر و شر» تاسیس کرده است و نه بر اساس «اختلاف نظر بین ما و آنها».
مشکلتان این است که در ادبیات «حکمرانی خوب» گرفتارید و نمیدانید در جمهوری اسلامی و حتی در جهان سیاست قامتی اخلاقی به تن کرده و به جای منازعه اصلاح طلب و اصولگرا با منازعه «خیر» و «شر» روبروییم و مخالف دشمنی تلقی میشود که فقط باید از بین برود. کمی ماکیاولی و اشمیت و نگری بخوانید.
◽️@utfinance◽️
چوب لای چرخ دولت
👤 مصطفی مهرآیین
چیزی به نام چوب لای چرخ دولت گذاشتن وجود ندارد که با استناد به آن بگویید نذاشتند پزشکیان موفق شود.
مشکلتان این است که نمیخواهید بفهمید آنچه اتفاق میفتد همان سیاست در نظام جمهوری اسلامی است. مشکلتان این است که نمیخواهید بدانید سیاست یا همان اداره کشور در ایران مبتنی بر «تخاصم» عمل میکند و نه «اختلاف نظر».
مشکلتان این است که نمیخواهید بفهمید جمهوری اسلامی اساسا جامعه و سیاست بعد از انقلاب را بر بنیان «تخاصم» و «اختلاف خیر و شر» تاسیس کرده است و نه بر اساس «اختلاف نظر بین ما و آنها».
مشکلتان این است که در ادبیات «حکمرانی خوب» گرفتارید و نمیدانید در جمهوری اسلامی و حتی در جهان سیاست قامتی اخلاقی به تن کرده و به جای منازعه اصلاح طلب و اصولگرا با منازعه «خیر» و «شر» روبروییم و مخالف دشمنی تلقی میشود که فقط باید از بین برود. کمی ماکیاولی و اشمیت و نگری بخوانید.
◽️@utfinance◽️
📄 مقاله
نامها حاوی اطلاعات اقتصادی و اجتماعی هستند
👤 البرز نظامی
کلودیا اولیوتی و دانیل پاسرمن دو اقتصاددان معروف در حوزه نیروی کار، در سال2015 میلادی مقالهای با عنوان «تحرک بیننسلی در ایالات متحده آمریکا از سال 1850 تا 1940» (Intergenerational Mobility in the United States, 1850–1940) را منتشر کردند که در آن به دنبال محاسبه میزان کشش درآمدی بیننسلی میان پدران و فرزندان در آمریکای سالهای 1850 تا 1940 بودند. آنها برای انجام این کار با یک مشکل مهم مواجه بودند؛ این مشکل نیز چیزی نبود جز کمبود دادههای پنل. آنها بر اساس دادههای موجود برای برقراری ارتباط دقیق میان پدران و فرزندان ناتوان بودند. این مشکل درخصوص دختران شکل ویژهتری به خود میگرفت؛ زیرا با تغییر نام خانوادگی دختران پس از ازدواج، بهطور کامل ارتباط میان پدران و دختران در سرشماریهای جمعیتی از بین میرفت و در نتیجه، ردگیری افراد با بنبست مواجه میشد.
بنابراین، تخمین کششهای بیننسلی و به دنبال آن برآورد میزان تحرک بیننسلی یا همان جابهجایی طبقاتی برای آمریکای 1850 تا 1940 با مشکل کمبود دادههای پنل مواجه شده بود. آنها برای حل مشکل دست به دامان «شبهارتباطها» شدند.
◽️@utfinance◽️
نامها حاوی اطلاعات اقتصادی و اجتماعی هستند
👤 البرز نظامی
کلودیا اولیوتی و دانیل پاسرمن دو اقتصاددان معروف در حوزه نیروی کار، در سال2015 میلادی مقالهای با عنوان «تحرک بیننسلی در ایالات متحده آمریکا از سال 1850 تا 1940» (Intergenerational Mobility in the United States, 1850–1940) را منتشر کردند که در آن به دنبال محاسبه میزان کشش درآمدی بیننسلی میان پدران و فرزندان در آمریکای سالهای 1850 تا 1940 بودند. آنها برای انجام این کار با یک مشکل مهم مواجه بودند؛ این مشکل نیز چیزی نبود جز کمبود دادههای پنل. آنها بر اساس دادههای موجود برای برقراری ارتباط دقیق میان پدران و فرزندان ناتوان بودند. این مشکل درخصوص دختران شکل ویژهتری به خود میگرفت؛ زیرا با تغییر نام خانوادگی دختران پس از ازدواج، بهطور کامل ارتباط میان پدران و دختران در سرشماریهای جمعیتی از بین میرفت و در نتیجه، ردگیری افراد با بنبست مواجه میشد.
بنابراین، تخمین کششهای بیننسلی و به دنبال آن برآورد میزان تحرک بیننسلی یا همان جابهجایی طبقاتی برای آمریکای 1850 تا 1940 با مشکل کمبود دادههای پنل مواجه شده بود. آنها برای حل مشکل دست به دامان «شبهارتباطها» شدند.
◽️@utfinance◽️
Telegraph
نامها حاوی اطلاعات اقتصادی و اجتماعی هستند
یک پیشنهاد برای دور زدن کمبود دادههای پنل چگونه میتوان به فهم رویدادها پرداخت؟ به بیانی سادهتر، چگونه میتوان به پاسخ پرسشهای خود رسید؟ طرح این پرسش و کوشش برای دستیابی به پاسخ آن، سرآغاز علم است. شاید بتوان با کمی اغماض بیان کرد که در حوزه علوم طبیعی…
📄 روزنامه انقلاب اسلامی / 2 مرداد 1359
◽️ وزارت بازرگانی به بانک مرکزی اعلام کرد؛ ممنوعیت ثبت سفارش ویدئو (دستگاه نوار)
◽️@utfinance◽️
◽️ وزارت بازرگانی به بانک مرکزی اعلام کرد؛ ممنوعیت ثبت سفارش ویدئو (دستگاه نوار)
◽️@utfinance◽️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو
تسری الگوی نهادی مبتنی بر غارت در جامعه
👤 محمود اولاد
«ما یک ساختار یا الگوی نهادی مبتنی بر غارت در کل جامعهمان تسری پیدا کرده است و اگر به الگوی توسعهای تبدیل نشود، تعارضات سازمانی برقرار خواهد بود چون نفع همه سازمانها و همه مردم در این است.»
◽️@utfinance◽️
تسری الگوی نهادی مبتنی بر غارت در جامعه
👤 محمود اولاد
«ما یک ساختار یا الگوی نهادی مبتنی بر غارت در کل جامعهمان تسری پیدا کرده است و اگر به الگوی توسعهای تبدیل نشود، تعارضات سازمانی برقرار خواهد بود چون نفع همه سازمانها و همه مردم در این است.»
◽️@utfinance◽️
👤 محمد طبیبیان:
«به نظر من لاریجانی گزینه خوبی است اما مشکلش این است که برنامه خودش را دارد و احتمالا در چارچوب پزشکیان قرار نمیگیرد و قوز بالای قوز میشود. اما حذف طیبنیا خبر خوبی است چون پستهای اقتصادی میافتاد دست فرهاد رهبر و تیم او.»
◽️@utfinance◽️
«به نظر من لاریجانی گزینه خوبی است اما مشکلش این است که برنامه خودش را دارد و احتمالا در چارچوب پزشکیان قرار نمیگیرد و قوز بالای قوز میشود. اما حذف طیبنیا خبر خوبی است چون پستهای اقتصادی میافتاد دست فرهاد رهبر و تیم او.»
◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◽️ چرا نژادپرستی را به فاشیسم نسبت میدهند؟ تبعات آن چیست؟
👤 اویس ارشادیان
قسمت اول
#توماس_سوئل
#کاپیتالیسم
#لیبرالیسم_کلاسیک
#فاشیسم
#نژاد_پرستی
#روشنفکران_و_جامعه
#آزادی
#چپ
کانال: @oveissershadian | اویس ارشادیان
◽️@utfinance◽️
👤 اویس ارشادیان
قسمت اول
#توماس_سوئل
#کاپیتالیسم
#لیبرالیسم_کلاسیک
#فاشیسم
#نژاد_پرستی
#روشنفکران_و_جامعه
#آزادی
#چپ
کانال: @oveissershadian | اویس ارشادیان
◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◽️ روش روشنفکران(چپ) برای حمله به مخالفانشان، توضیح نظریه تیریکل داون و مغلطه روشنفکران در این مورد.
👤 اویس ارشادیان
قسمت دوم
#توماس_سوول
#مالیات_بر_ثروتمندان
#روشنفکران_و_جامعه
#تیریکل_داون
#نشت_اقتصادی
#روشنفکران
کانال: @oveissershadian | اویس ارشادیان
◽️@utfinance◽️
👤 اویس ارشادیان
قسمت دوم
#توماس_سوول
#مالیات_بر_ثروتمندان
#روشنفکران_و_جامعه
#تیریکل_داون
#نشت_اقتصادی
#روشنفکران
کانال: @oveissershadian | اویس ارشادیان
◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت
«مشتی خاک»
به مناسبت سالگرد درگذشت رضاشاه پهلوی
👤 مهدی تدینی
مرگ در خواب در تصور عامۀ مردم مرگی آرام و بیدرد است. او هم در خواب چشم از جهان فروبست. وقتی پزشک کالبد بیجانش را معاینه کرد، گفت پنج بامداد دچار ایست قلبی شده است. مرگ در تبعید مانند مردنی دوباره پس از مردن است؛ آن هم برای مردی که برخلاف شاهان پیش از خود، اهل سفر خارجی نبود و فقط یک بار وقتی در قدرت بود به خارج سفر کرد. ملحفه را بر چهرهاش کشیدند. چهارم مرداد بود، اما آنجا در ژوهانسبورگ زمستان بود. و این تابستانِ زمستانی آخرین فصل زندگی رضاشاه بود...
واپسین شاهان تاریخ ایران همگی در تبعید درگذشتند و این خود نمونهای بیهمتاست و بعید میدانم در جای دیگری مانند آن یافت شود. محمدعلی و احمد از قجرها و رضا و محمدرضا از پهلویها، همه در تبعید مردند. چنین چیزی اگر هم تصادفی باشد، تصادف تأملبرانگیزی است. از این چهار نفر، محمدعلی شاه پس از برکناری از قدرت سالها ــ درست شانزده سال، تا ۱۳۰۴ ــ زنده ماند، اما سه دیگر خیلی زود پس از برکناری بدرود حیات گفتند: محمدرضا یک سال و نیم، رضا دو سال و یازده ماه و احمد چهار سال و چهار ماه پس از برکناری. از این پرسش تاریخاندیشانه که چرا همۀ شاهان پایانی ایران در غربت مردهاند، بگذریم و به فصل پایانی عمر رضاشاه بپردازیم...
داستان رفتن او به موریس را پیشتر گفتهام و از آن میگذرم. از پاییز ۱۳۲۰ با فرزندانش در موریس بود. از همان زمان گاه از دلدرد شکایت داشت. مانند همۀ پیرمردهای سالخورده که عمری را بدون دوا و دکتر و با سالمخواری و پیادهروی به سلامت گذراندهاند، او نیز با دکتر میانه نداشت و مطمئن بود دلیل این دلدردها غذایی است که خورده است. یک بار هم که راضی شد پزشکی او را ببیند، به دستگاه رادیوگرافی برای عکسبرداری نیاز بود که در موریس دستگاه مناسبی وجود نداشت. فضای جزیرۀ موریس برای او و همراهانش تحملناشدنی بود و در تلاش بودند به کانادا روند. اما جنگ بود و مسیرها بسته بود. حتی اگر گذر یک کشتی به موریس میافتاد، زمان دقیق آن را کسی نمیدانست. دریاها ناامن بود و زیردریاییهای نظامی هر شناوری را ممکن بود غرق کنند.
سرانجام زمستان ۱۳۲۲ (که در موریس تابستان بود)، پس از حدود دو سال اقامت در موریس، رضاشاه و همراهان راهی دوربان شدند، یکی از شهرهای تفریحی و بزرگ آفریقای جنوبی. آنجا برای نخستین بار پزشکی رضاشاه را معاینه گرد و تلویحاً گفت وضع قلبش روبهراه نیست. زندگی در دوربان هم به مذاق رضاشاه خوش نیامد و چون امیدی نبود به زودی به کانادا روند، گفت که به شهر دیگری در آفریقای جنوبی روند. پس از دو ماه از دوربان با قطار به ژوهانسبورگ رفتند. شهری اروپایی در جنوب آفریقا. پنج ماه پایانی عمر رضاشاه آنجا گذشت. اکنون او آشکارا ضعیف و شکننده شده بود. آفریقای جنوبی از میانۀ قرن نوزدهم مقصد جویندگان طلا و الماس از سراسر جهان بود، از جمله یهودیان زیادی به آنجا رفتند. رضاشاه خانهای تازهساز را که قدری از ساخت آن مانده بود، از فردی یهودی اجاره کرد، ۵۰۰ لیره به او داد و پس از مدتی اجارۀ یک سال را هم داد. اما موجر یهودی بدقولی کرد و نه خانه را تحویل داد و نه پول را پس داد.
این روزهای زندگی رضاخان به انتظار گذشت. انتظار برای چه؟ کسی نمیداند، حتی خودش. مانند پیرمردی که عمری را به کارمندی گذرانده باشد، بیش از هر چیز نگران آمدوشد فرزندانش بود. کتابهای تاریخی را که از ایران رسیده بود میخواند و شبها به سختی رادیو تهران را میگرفت تا خبری از ایران بشنود، اما خبرها هم گاه پریشانش میکرد، مانند روزی که شنید تهران قحطی آمده و ــ به روایت شاهد عینی ــ از خشم پا بر زمین میکوفت. گاهی هم به مغازۀ فرشفروشی مردی یهودی میرفت و قالیهای ایرانی را تماشا میکرد. روزی ارنست پرون، رفیق و پیشکار مرموز محمدرضاشاه، از تهران نامهها و وسایلی برای آن تبعیدیها برد، از جمله «مشتی خاک ایران» برای رضاشاه.
فصل پایانی زندگی همۀ آدمها شبیه هم است. دلدردها رهایش نمیکرد تا اینکه در تیر ۱۳۲۳ وقتی نیمهشب قصد رفتن به دستشویی داشت دچار حملۀ قلبی شد، زمین خورد و از هوش رفت. پزشکان امیدی به زنده ماندنش نداشتند، اما ده روز بعد تا حد زیادی بهبود یافت. همین روزها دخترش شمس هم به دیدنش آمد و حال خوشی داشت. شبی بود که شاد و سرحال به نظر میرسید، میگفت و میخندید. اما این آخرین شبنشینی او بود. آن شب سر که بر بالین گذاشت، دیگر بیدار نشد...
پینوشت:
۱. روایت روزهای پایانی رضاشاه از کتاب رضاشاه، خاطرات سلیمان بهبودی، شمس پهلوی و علی ایزدی، ص ۴۴۷-۴۸۳.
#رضاشاه
@tarikhandishi
◽️@utfinance◽️
«مشتی خاک»
به مناسبت سالگرد درگذشت رضاشاه پهلوی
👤 مهدی تدینی
مرگ در خواب در تصور عامۀ مردم مرگی آرام و بیدرد است. او هم در خواب چشم از جهان فروبست. وقتی پزشک کالبد بیجانش را معاینه کرد، گفت پنج بامداد دچار ایست قلبی شده است. مرگ در تبعید مانند مردنی دوباره پس از مردن است؛ آن هم برای مردی که برخلاف شاهان پیش از خود، اهل سفر خارجی نبود و فقط یک بار وقتی در قدرت بود به خارج سفر کرد. ملحفه را بر چهرهاش کشیدند. چهارم مرداد بود، اما آنجا در ژوهانسبورگ زمستان بود. و این تابستانِ زمستانی آخرین فصل زندگی رضاشاه بود...
واپسین شاهان تاریخ ایران همگی در تبعید درگذشتند و این خود نمونهای بیهمتاست و بعید میدانم در جای دیگری مانند آن یافت شود. محمدعلی و احمد از قجرها و رضا و محمدرضا از پهلویها، همه در تبعید مردند. چنین چیزی اگر هم تصادفی باشد، تصادف تأملبرانگیزی است. از این چهار نفر، محمدعلی شاه پس از برکناری از قدرت سالها ــ درست شانزده سال، تا ۱۳۰۴ ــ زنده ماند، اما سه دیگر خیلی زود پس از برکناری بدرود حیات گفتند: محمدرضا یک سال و نیم، رضا دو سال و یازده ماه و احمد چهار سال و چهار ماه پس از برکناری. از این پرسش تاریخاندیشانه که چرا همۀ شاهان پایانی ایران در غربت مردهاند، بگذریم و به فصل پایانی عمر رضاشاه بپردازیم...
داستان رفتن او به موریس را پیشتر گفتهام و از آن میگذرم. از پاییز ۱۳۲۰ با فرزندانش در موریس بود. از همان زمان گاه از دلدرد شکایت داشت. مانند همۀ پیرمردهای سالخورده که عمری را بدون دوا و دکتر و با سالمخواری و پیادهروی به سلامت گذراندهاند، او نیز با دکتر میانه نداشت و مطمئن بود دلیل این دلدردها غذایی است که خورده است. یک بار هم که راضی شد پزشکی او را ببیند، به دستگاه رادیوگرافی برای عکسبرداری نیاز بود که در موریس دستگاه مناسبی وجود نداشت. فضای جزیرۀ موریس برای او و همراهانش تحملناشدنی بود و در تلاش بودند به کانادا روند. اما جنگ بود و مسیرها بسته بود. حتی اگر گذر یک کشتی به موریس میافتاد، زمان دقیق آن را کسی نمیدانست. دریاها ناامن بود و زیردریاییهای نظامی هر شناوری را ممکن بود غرق کنند.
سرانجام زمستان ۱۳۲۲ (که در موریس تابستان بود)، پس از حدود دو سال اقامت در موریس، رضاشاه و همراهان راهی دوربان شدند، یکی از شهرهای تفریحی و بزرگ آفریقای جنوبی. آنجا برای نخستین بار پزشکی رضاشاه را معاینه گرد و تلویحاً گفت وضع قلبش روبهراه نیست. زندگی در دوربان هم به مذاق رضاشاه خوش نیامد و چون امیدی نبود به زودی به کانادا روند، گفت که به شهر دیگری در آفریقای جنوبی روند. پس از دو ماه از دوربان با قطار به ژوهانسبورگ رفتند. شهری اروپایی در جنوب آفریقا. پنج ماه پایانی عمر رضاشاه آنجا گذشت. اکنون او آشکارا ضعیف و شکننده شده بود. آفریقای جنوبی از میانۀ قرن نوزدهم مقصد جویندگان طلا و الماس از سراسر جهان بود، از جمله یهودیان زیادی به آنجا رفتند. رضاشاه خانهای تازهساز را که قدری از ساخت آن مانده بود، از فردی یهودی اجاره کرد، ۵۰۰ لیره به او داد و پس از مدتی اجارۀ یک سال را هم داد. اما موجر یهودی بدقولی کرد و نه خانه را تحویل داد و نه پول را پس داد.
این روزهای زندگی رضاخان به انتظار گذشت. انتظار برای چه؟ کسی نمیداند، حتی خودش. مانند پیرمردی که عمری را به کارمندی گذرانده باشد، بیش از هر چیز نگران آمدوشد فرزندانش بود. کتابهای تاریخی را که از ایران رسیده بود میخواند و شبها به سختی رادیو تهران را میگرفت تا خبری از ایران بشنود، اما خبرها هم گاه پریشانش میکرد، مانند روزی که شنید تهران قحطی آمده و ــ به روایت شاهد عینی ــ از خشم پا بر زمین میکوفت. گاهی هم به مغازۀ فرشفروشی مردی یهودی میرفت و قالیهای ایرانی را تماشا میکرد. روزی ارنست پرون، رفیق و پیشکار مرموز محمدرضاشاه، از تهران نامهها و وسایلی برای آن تبعیدیها برد، از جمله «مشتی خاک ایران» برای رضاشاه.
فصل پایانی زندگی همۀ آدمها شبیه هم است. دلدردها رهایش نمیکرد تا اینکه در تیر ۱۳۲۳ وقتی نیمهشب قصد رفتن به دستشویی داشت دچار حملۀ قلبی شد، زمین خورد و از هوش رفت. پزشکان امیدی به زنده ماندنش نداشتند، اما ده روز بعد تا حد زیادی بهبود یافت. همین روزها دخترش شمس هم به دیدنش آمد و حال خوشی داشت. شبی بود که شاد و سرحال به نظر میرسید، میگفت و میخندید. اما این آخرین شبنشینی او بود. آن شب سر که بر بالین گذاشت، دیگر بیدار نشد...
پینوشت:
۱. روایت روزهای پایانی رضاشاه از کتاب رضاشاه، خاطرات سلیمان بهبودی، شمس پهلوی و علی ایزدی، ص ۴۴۷-۴۸۳.
#رضاشاه
@tarikhandishi
◽️@utfinance◽️
Telegram
تاریخاندیشی ــ مهدی تدینی
«موریس؟ موریس کجاست؟»
چند روزی بود که کشتی در آبهای ساحلی بمبئی در فاصلهای دور از ساحل لنگر انداخته بود. خورشید از افق سر برمیآورد و مردی سوار بر قایق به سوی کشتی میرفت. برای انجام این مأموریت کمی دلهره داشت. میدانست کار سادهای در پیش ندارد. مأموریت…
چند روزی بود که کشتی در آبهای ساحلی بمبئی در فاصلهای دور از ساحل لنگر انداخته بود. خورشید از افق سر برمیآورد و مردی سوار بر قایق به سوی کشتی میرفت. برای انجام این مأموریت کمی دلهره داشت. میدانست کار سادهای در پیش ندارد. مأموریت…