📄 یادداشت
«اصلاحطلبان و امید به پزشکیان»
👤 مهدی تدینی
با کمال بیمیلی این مطلب را مینویسم و به خودم قول دادهام این واپسین نوشتهام دربارۀ انتخابات باشد؛ اما حقیقتاً نگفتن این حرفها به روانم فشار میآورد. برخی حرفها را هم در زمانش باید گفت و بیانش در آینده هیچ ارزشی ندارد.
متحیرم که اصلاحطلبان در حال ارتکاب همان اشتباه دوران روحانی به شکل حادتریاند. اصلاحطلبان در دور دوم روحانی به معنای واقعی کلمه آچمز شده بودند؛ نه راه پس داشتند نه راه پیش؛ نه در بالا گوش شنوایی داشتند و نه در پایین چشمی حاضر به دیدنشان بود و مقصر این وضع هم بیشتر خودشان بودند. آنها بدون هیچ تضمینی چک سفیدی به روحانی داده بودند و حالا هیچ فشاری نمیتوانستند به روحانی بیاورند، جز اینکه نظارهگر اقدامات دولت باشند. این بیعملی اصلاحطلبان بدنۀ رأیدهندهشان را سال به سال عصبانیتر میکرد، اما کاری نمیتوانستند بکنند، چون هیچ پیوند ارگانیک و سیستماتیکی میان روحانی و اصلاحطلبان وجود نداشت. بر اساس مصالح موقت انتخاباتی ائتلافی شفاهی میان افرادی شکل گرفته بود و دیگر هیچ! نتیجه این شده بود که تعدادی از اصلاحطلبان به کرسیهای اداری میانرتبه رسیده بودند و اگر هم جامعه غر میزد و مطالبهای داشت میگفتند هیس! روحانی هر کاری بتواند میکند.
دوباره همان آرایش پرهزینه و بیفایده در حال تکرار است: هیچ پیوند ارگانیکی میان پزشکیان و اصلاحطلبان وجود ندارد. دوباره چک سفیدی تحویل نامزدی میدهند و فردا آن نامزد هر چرخشی بخواهد میکند و دلیلی هم برای پاسخگویی ندارد. فردای پیروزی در انتخابات، اصلاحطلبان هیچ سازوکاری برای مشارکت در تصمیمها و اِعمال نظرات خود درون دولت نخواهند داشت، جز اینکه دوباره شماری از اعضای منتسب به اصلاحات اینجا و آنجا مشغول کار شوند و دوباره جامعه لب فرو ببندد تا دولت کارش را بکند. اینکه شما یک اشتباه مهلک را دوبار میکنید تقصیر زور زیاد حکومت نیست، تقصیر ندانمکاری خود شماست.
از دیگر سو، میبینم امید بستهاند که برخی از هموطنان عزیز ترکمان به دلیل همذاتپنداری و علاقۀ زبانی یا ولایتی به آقای پزشکیان رأی دهند. متر و معیاری ندارم که این عامل چقدر مؤثر است. اینکه هموطن عزیزی بخواهد به این دلایل به آقای پزشکیان رأی بدهد صاحباختیار است و نظرش محترم ــ گرچه نظر مرا بخواهید، معیار قرار دادن چنین چیزهایی حرکت رو به جلو به شمار نمیآید؛ ترقی نیست؛ پسرفت است.
اما اینکه اصلاحطلبان چشمشان را به روی این واقعیت بستهاند یا اینکه بسیار بدتر، به چنین احتمالی دل بستهاند، سراسر تناقض است. اصلاحطلبی یک پروژۀ ملیــاجتماعی است (البته وجه اجتماعی بودن آن به مراتب بیشتر است). یعنی یک بدنۀ اجتماعی نیرومند باید وجود داشته باشد که با اهداف مدنی یکسان پشت یک کادر همصدا و قوی باشد تا بتوان رَه به جایی برد. اینکه عزیز هموطنی به دلایل زبانی و ولایتی به آقای پزشکیان رأی بدهد ارتباطی با ایدههای پروژۀ اصلاحطلبی ندارد. این یعنی اصلاحطلبان خیال میکنند میتوانند با اسب دیگران به نبرد بروند.
راهبرد اصلی اصلاحطلبان ــ روزگاری که در اوج بودند، نه در دورانِ بلاتکلیف و بیبخار روحانی ــ خلاصه شده بود در تئوریِ «چانهزنی از بالا ــ فشار از پایین». وقتی بخش بزرگی از بدنۀ رأیدهنده به جناب پزشکیان تابع دغدغههایی متفاوت از اصلاحطلبان رأی داده باشد، یعنی آرمان مشترکی وجود ندارد. چگونه ممکن است فردای انتخابات این بدنۀ مردمیِ ناهمگن به اصلاحطلبان در جهت تحقق ایدههایشان کمک کند وقتی اصلاً دغدغهها مشترک نیست!؟ این یعنی «پایۀ راهبرد شما میلنگد». اگر این لنگی را نمیبینید که وای بر شما، اگر میبینید و به روی خود نمیآورید که وای بر همۀ ما!
در دوران روحانی فشار از پایین وجود داشت و چانهزنی در بالا نبود، در این دوره نه فشار از پایین خواهد بود (فشار مورد نظر اصلاحطلبان... شاید فشارهای دیگری باشد که خدا میداند چیست) و نه چانهزنی در بالا! این نمایی از رویکرد نسنجیدۀ اصلاحطلبان است. اینک که پس از 27 سال با سواد سیاسی و تاریخی ناچیزی به عقب مینگرم این حرکات هیجانی و نسنجیده را در حرکات کلی آنها میبینم ــ گرچه هرگز منکر تلاشهای صادقانۀ برخی از آنها و لطماتی که متحمل شدهاند نیستم.
اگر کسی در این برهه دغدغۀ اصلاح و بهبود وضع موجود را دارد، باید منتقد این سازوکار انتخاباتی باشد، باید بپرسد چه شد که این تأیید شد و آن نشد... داستان چیست، ما کجای کاریم و شما چه کارهاید؟ نه اینکه نسنجیده جفت پا بپرد در هر به زعم خودش روزنهای. وقتی در روزنه گیر کردید و راهکاری نداشتید، یا سطح فهم جامعه را زیر سوال میبرید یا با مظلومنمایی از پاسخگویی میگریزید.
اما چنانکه گفتم این آخرین حرف من با شما و کلاً آخرین حرف من در این انتخابات است.
◽️@utfinance◽️
«اصلاحطلبان و امید به پزشکیان»
👤 مهدی تدینی
با کمال بیمیلی این مطلب را مینویسم و به خودم قول دادهام این واپسین نوشتهام دربارۀ انتخابات باشد؛ اما حقیقتاً نگفتن این حرفها به روانم فشار میآورد. برخی حرفها را هم در زمانش باید گفت و بیانش در آینده هیچ ارزشی ندارد.
متحیرم که اصلاحطلبان در حال ارتکاب همان اشتباه دوران روحانی به شکل حادتریاند. اصلاحطلبان در دور دوم روحانی به معنای واقعی کلمه آچمز شده بودند؛ نه راه پس داشتند نه راه پیش؛ نه در بالا گوش شنوایی داشتند و نه در پایین چشمی حاضر به دیدنشان بود و مقصر این وضع هم بیشتر خودشان بودند. آنها بدون هیچ تضمینی چک سفیدی به روحانی داده بودند و حالا هیچ فشاری نمیتوانستند به روحانی بیاورند، جز اینکه نظارهگر اقدامات دولت باشند. این بیعملی اصلاحطلبان بدنۀ رأیدهندهشان را سال به سال عصبانیتر میکرد، اما کاری نمیتوانستند بکنند، چون هیچ پیوند ارگانیک و سیستماتیکی میان روحانی و اصلاحطلبان وجود نداشت. بر اساس مصالح موقت انتخاباتی ائتلافی شفاهی میان افرادی شکل گرفته بود و دیگر هیچ! نتیجه این شده بود که تعدادی از اصلاحطلبان به کرسیهای اداری میانرتبه رسیده بودند و اگر هم جامعه غر میزد و مطالبهای داشت میگفتند هیس! روحانی هر کاری بتواند میکند.
دوباره همان آرایش پرهزینه و بیفایده در حال تکرار است: هیچ پیوند ارگانیکی میان پزشکیان و اصلاحطلبان وجود ندارد. دوباره چک سفیدی تحویل نامزدی میدهند و فردا آن نامزد هر چرخشی بخواهد میکند و دلیلی هم برای پاسخگویی ندارد. فردای پیروزی در انتخابات، اصلاحطلبان هیچ سازوکاری برای مشارکت در تصمیمها و اِعمال نظرات خود درون دولت نخواهند داشت، جز اینکه دوباره شماری از اعضای منتسب به اصلاحات اینجا و آنجا مشغول کار شوند و دوباره جامعه لب فرو ببندد تا دولت کارش را بکند. اینکه شما یک اشتباه مهلک را دوبار میکنید تقصیر زور زیاد حکومت نیست، تقصیر ندانمکاری خود شماست.
از دیگر سو، میبینم امید بستهاند که برخی از هموطنان عزیز ترکمان به دلیل همذاتپنداری و علاقۀ زبانی یا ولایتی به آقای پزشکیان رأی دهند. متر و معیاری ندارم که این عامل چقدر مؤثر است. اینکه هموطن عزیزی بخواهد به این دلایل به آقای پزشکیان رأی بدهد صاحباختیار است و نظرش محترم ــ گرچه نظر مرا بخواهید، معیار قرار دادن چنین چیزهایی حرکت رو به جلو به شمار نمیآید؛ ترقی نیست؛ پسرفت است.
اما اینکه اصلاحطلبان چشمشان را به روی این واقعیت بستهاند یا اینکه بسیار بدتر، به چنین احتمالی دل بستهاند، سراسر تناقض است. اصلاحطلبی یک پروژۀ ملیــاجتماعی است (البته وجه اجتماعی بودن آن به مراتب بیشتر است). یعنی یک بدنۀ اجتماعی نیرومند باید وجود داشته باشد که با اهداف مدنی یکسان پشت یک کادر همصدا و قوی باشد تا بتوان رَه به جایی برد. اینکه عزیز هموطنی به دلایل زبانی و ولایتی به آقای پزشکیان رأی بدهد ارتباطی با ایدههای پروژۀ اصلاحطلبی ندارد. این یعنی اصلاحطلبان خیال میکنند میتوانند با اسب دیگران به نبرد بروند.
راهبرد اصلی اصلاحطلبان ــ روزگاری که در اوج بودند، نه در دورانِ بلاتکلیف و بیبخار روحانی ــ خلاصه شده بود در تئوریِ «چانهزنی از بالا ــ فشار از پایین». وقتی بخش بزرگی از بدنۀ رأیدهنده به جناب پزشکیان تابع دغدغههایی متفاوت از اصلاحطلبان رأی داده باشد، یعنی آرمان مشترکی وجود ندارد. چگونه ممکن است فردای انتخابات این بدنۀ مردمیِ ناهمگن به اصلاحطلبان در جهت تحقق ایدههایشان کمک کند وقتی اصلاً دغدغهها مشترک نیست!؟ این یعنی «پایۀ راهبرد شما میلنگد». اگر این لنگی را نمیبینید که وای بر شما، اگر میبینید و به روی خود نمیآورید که وای بر همۀ ما!
در دوران روحانی فشار از پایین وجود داشت و چانهزنی در بالا نبود، در این دوره نه فشار از پایین خواهد بود (فشار مورد نظر اصلاحطلبان... شاید فشارهای دیگری باشد که خدا میداند چیست) و نه چانهزنی در بالا! این نمایی از رویکرد نسنجیدۀ اصلاحطلبان است. اینک که پس از 27 سال با سواد سیاسی و تاریخی ناچیزی به عقب مینگرم این حرکات هیجانی و نسنجیده را در حرکات کلی آنها میبینم ــ گرچه هرگز منکر تلاشهای صادقانۀ برخی از آنها و لطماتی که متحمل شدهاند نیستم.
اگر کسی در این برهه دغدغۀ اصلاح و بهبود وضع موجود را دارد، باید منتقد این سازوکار انتخاباتی باشد، باید بپرسد چه شد که این تأیید شد و آن نشد... داستان چیست، ما کجای کاریم و شما چه کارهاید؟ نه اینکه نسنجیده جفت پا بپرد در هر به زعم خودش روزنهای. وقتی در روزنه گیر کردید و راهکاری نداشتید، یا سطح فهم جامعه را زیر سوال میبرید یا با مظلومنمایی از پاسخگویی میگریزید.
اما چنانکه گفتم این آخرین حرف من با شما و کلاً آخرین حرف من در این انتخابات است.
◽️@utfinance◽️
Telegram
تاریخاندیشی ــ مهدی تدینی
ایدئولوژی، اندیشه و تاریخ سیاسی
مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر
برخی کتابها:
عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر (سه جلد)
فاشیسم و کاپیتالیسم
نظریههای فاشیسم
جنبشهای فاشیستی
لیبرالیسم
بوروکراسی
اینستاگرام
https://instagram.com/tarikhandishii
مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر
برخی کتابها:
عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر (سه جلد)
فاشیسم و کاپیتالیسم
نظریههای فاشیسم
جنبشهای فاشیستی
لیبرالیسم
بوروکراسی
اینستاگرام
https://instagram.com/tarikhandishii
📚 کتاب
Python for Everybody
📎 PDF - English
◽️@utfinance◽️
کتاب Python for Everybody برای آشنا کردن دانش پژوهان با برنامه نویسی و توسعه نرم افزار از طریق لنز کاوش دادهها طراحی شده است.
میتوانید زبان برنامه نویسی پایتون را ابزاری برای حل مشکلات دادهای در نظر بگیرید که فراتر از توانایی یک صفحه گسترده هستند.
پایتون یک زبان برنامه نویسی آسان برای استفاده و یادگیری آسان است که به طور رایگان در رایانه های مکینتاش، ویندوز یا لینوکس در دسترس است. بنابراین هنگامی که پایتون را یاد گرفتید، میتوانید بدون نیاز به خرید هیچ نرم افزاری از آن برای بقیه دوران حرفهای خود استفاده کنید.
این کتاب از زبان پایتون 3 استفاده میکند. نسخه قبلی Python 2 این کتاب با عنوان "Python for Informatics: Exploring Information" است. نسخههای الکترونیکی قابل دانلود رایگان این کتاب در قالبهای مختلف و مواد پشتیبانی برای کتاب در www.py4e.com وجود دارد. مطالب دوره تحت مجوز Creative Commons در دسترس شما هستند، بنابراین میتوانید آنها را برای آموزش دوره پایتون خود تطبیق دهید.
◽️@utfinance◽️
Python for Everybody
📎 PDF - English
◽️@utfinance◽️
کتاب Python for Everybody برای آشنا کردن دانش پژوهان با برنامه نویسی و توسعه نرم افزار از طریق لنز کاوش دادهها طراحی شده است.
میتوانید زبان برنامه نویسی پایتون را ابزاری برای حل مشکلات دادهای در نظر بگیرید که فراتر از توانایی یک صفحه گسترده هستند.
پایتون یک زبان برنامه نویسی آسان برای استفاده و یادگیری آسان است که به طور رایگان در رایانه های مکینتاش، ویندوز یا لینوکس در دسترس است. بنابراین هنگامی که پایتون را یاد گرفتید، میتوانید بدون نیاز به خرید هیچ نرم افزاری از آن برای بقیه دوران حرفهای خود استفاده کنید.
این کتاب از زبان پایتون 3 استفاده میکند. نسخه قبلی Python 2 این کتاب با عنوان "Python for Informatics: Exploring Information" است. نسخههای الکترونیکی قابل دانلود رایگان این کتاب در قالبهای مختلف و مواد پشتیبانی برای کتاب در www.py4e.com وجود دارد. مطالب دوره تحت مجوز Creative Commons در دسترس شما هستند، بنابراین میتوانید آنها را برای آموزش دوره پایتون خود تطبیق دهید.
◽️@utfinance◽️
چرا فرومایهترین عناصر در صدر مینشینند؟
همچنانکه سیاستمدار دموکراتی که شروع به برنامهریزی حیات اقتصادی کند بزودی با انتخاب یکی از دو شق روبرو میشود که یا برنامهها را کنار بگذارد یا با اختیارات دیکتاتوری وارد عمل شود، دیکتاتور توتالیتر نیز هنوز دیری نگذشته باید از نادیدهگرفتن اخلاق متعارف یا شکست، یکی را برگزیند.
به این دلیل است که در جامعهای که بهسوی توتالیتاریسم میرود، افراد غیراخلاقی و بیوجدانی که از هیچ کاری ابا ندارند احتمالاً موفقترند.
تلاش در راه برابری با توسل به اقتصادهای هدایت شده فقط میتواند به نوعی، نابرابری تحمیلی _یعنی تعیین همراه با تحکیم منزلت و مقام هر فرد در سلسله مراتب جدید_بینجامد، و بیشتر ارکان انسان دوستانه اخلاقیات ما، مانند احترام به جان انسانها و به ضعفا و عموماً به فرد، از میان خواهد رفت.
📕 در سنگر آزادی
👤نوشتهی فریدریش فون هایک
ترجمهی عزتالله فولادوند
نشرماهی
سفارش از برخط بوک
#کتاب_خوب #لیبرالیسم #کتاب
#هایک
#فولادوند
#آزادی
📚برخطبوک (کتابستان برخط)👇
🆔 @BarkhatBook
◽️@utfinance◽️
همچنانکه سیاستمدار دموکراتی که شروع به برنامهریزی حیات اقتصادی کند بزودی با انتخاب یکی از دو شق روبرو میشود که یا برنامهها را کنار بگذارد یا با اختیارات دیکتاتوری وارد عمل شود، دیکتاتور توتالیتر نیز هنوز دیری نگذشته باید از نادیدهگرفتن اخلاق متعارف یا شکست، یکی را برگزیند.
به این دلیل است که در جامعهای که بهسوی توتالیتاریسم میرود، افراد غیراخلاقی و بیوجدانی که از هیچ کاری ابا ندارند احتمالاً موفقترند.
تلاش در راه برابری با توسل به اقتصادهای هدایت شده فقط میتواند به نوعی، نابرابری تحمیلی _یعنی تعیین همراه با تحکیم منزلت و مقام هر فرد در سلسله مراتب جدید_بینجامد، و بیشتر ارکان انسان دوستانه اخلاقیات ما، مانند احترام به جان انسانها و به ضعفا و عموماً به فرد، از میان خواهد رفت.
📕 در سنگر آزادی
👤نوشتهی فریدریش فون هایک
ترجمهی عزتالله فولادوند
نشرماهی
سفارش از برخط بوک
#کتاب_خوب #لیبرالیسم #کتاب
#هایک
#فولادوند
#آزادی
📚برخطبوک (کتابستان برخط)👇
🆔 @BarkhatBook
◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت
دو گزینه برای سنجش هزینه و فایده مشارکت انتخاباتی
👤 آرمان امیری
سالها پیش، (در جریان انتخابات مجلس هشتم) مصطفی تاجزاده در یک سخنرانی انتخاباتی میگفت که: اگر بین دو نامزد انتخاباتی، چیزی در حد یک اپسیلون هم اختلاف وجود داشته باشد، من رای میدهم. چون رای دادن که هزینه ندارد. اما یک اپسیلون دستاورد هم خودش غنیمت است.
اصل منطق آقای تاجزاده درست بود اما احتمالا خودشان هم بعدها متوجه مصداق اشتباه آن شدند که دست از مشارکتهای انتخاباتی کشیدند. آن اصل درست این بود که تنها عامل تعیینکننده در یک تصمیم سیاسی، صرفا کفهی ترازوی هزینه و فایده است: اگر یک سر سوزن هم احساس کردید که دستاورد یا فایدهی عملی به هزینههایش میچربد، حتما انجامش بدهید. اما مصداق اشتباه ماجرا این بود که گمان میکرد تنها هزینهی مشارکت انتخاباتی، کبود شدن انگشتان از مرکب رای است!
در مورد اینکه در گذشته چقدر اشتباه کردیم یا اصلا نکردیم و حق داشتیم بحث زیاد است. اینجا فقط میخواهم به انتخابات پیش رو بپردازم و از زاویهی نگاه خودم، دو مورد از «هزینهها»ی ترازوی انتخاباتی را یادآوری کنم:
حد فاصل انتخابات ۱۴۰۰، تا انتخابات اخیر، کشور درگیر اعتراضات گستردهای شد که میدانیم. هزینهی این اعتراضات برای جامعه بسیار سنگین بود. (به تعداد قربانیانش، کشتهها، مجروحان، زندانیها، خانوادههایشان و ...) اما میتوان گفت که دستاوردهایی هم داشت. (این را اگر خودتان در خیابان نمیبینید، دستکم میتوانید از زنان جامعه بپرسید) سنجش هزینه و فایدهی جنبش موضوع این یادداشت این نیست. موضوع این یادداشت، گام بعدی است:
اگر در انتخابات ۱۴۰۳، مشارکت عمومی نسبت به انتخابات ۱۴۰۰، به صورت «معناداری» افزایش پیدا کند، فضای سیاسی ما در معرض دو پیامد قرار میگیرد که یکی قطعی و فوری است و دیگری احتمالی و معطوف به آینده:
پیامد نخست این است که بیبرو برگرد، در تاریخ ثبت خواهد شد که نتیجهی سرکوب خونین حکومتی، افزایش اقبال به مشارکت انتخاباتی و پذیرش بازی نظام حاکم بود. طبیعتا حکومت هم حق دارد مستند به چنین دستاوردی مدعی شود بحران ناشی از نارضایتی و مطالبات جنبش زنزندگیآزادی را پشت سر گذاشته و با افزایش مشارکت، حتی نسبت به عملکرد خشن خودش در مواجهه با معترضان از جامعه رای اعتماد مجدد گرفته است! مسوولیت مستقیم چنین پیامدی را من متوجه تمامی کسانی میدانم که در این انتخابات شرکت میکنند.
پیامد دوم قطعی نیست، اما همچنان محتمل است: با جلب اقبال مجدد عمومی، حکومت ممکن است اعتماد به نفس بیشتری برای سرکوب مطالبهی آزادی پوشش زنان به دست بیاورد و همین اندک روزنهی باقیمانده را که بخش بزرگی از زنان با هزینه و مقاومت خود حفظ کردهاند ببندد. تصور شخصی من این است که احتمال چنین پیامدی، اتفاقا با پیروزی اصلاحطلبان بسیار هم بیشتر خواهد شد چون به خوبی در خاطر داریم که هر بار اصلاحطلبان یک پیروزی انتخاباتی به دست آوردند، حکومت بلافاصله یک پاسخ همراه با سرکوب به جامعه داده است. در نتیجه، مسوولیت وقوع چنین پیامدی نیز میتوان متوجه رای دهندگان، و به ویژه اصلاحطلبان دانست.
همچنان برخی اصلاحطلبان ممکن است تصور کنند که مشارکت و پیروزی احتمالیشان چنان دستاوردهای ارزشمندی به دنبال خواهد داشت که حتی به پرداخت این دو هزینه هم میارزد. در این صورت منطقی است که مشارکت کنند، اما پیشاپیش باید بدانند که ما آنها را با چه متر و معیاری قضاوت خواهیم کرد؛ و مهمتر اینکه، توجیه همیشگی و تکراری «اگر ما نبودیم بدتر میشد»، اینبار پیشاپیش از دست اصلاحطلبان خارج شده است؛ چون در این چند سالی که به کل در عرصهی سیاسی و اجتماعی غایب بودند، جامعه خودش توانست با هزینهی خودش اندک دستاوردهایی ملموس برای زنان به همراه بیاورد و اگر این اندک دستاوردها در حضور اصلاحطلبان از بین برود مشخص است که مسوولیتش با آنهاست.
حتی میتوان این هشدار را هم داد که برباد رفتن این دستاوردها، مسوولیتی است حتی به مراتب سنگینتر از اجباری شدن حجاب در ابتدای انقلاب، چرا که اولا آنبار مردم برای آزادی حجابشان هزینهای نداده بودند، در ثانی، اصلاحطلبان میتوانند مدعی شوند که بیاطلاع بودند یا فضای متفاوتی بود و یا اکثریت جامعه چنان مجذوب گفتمان انقلاب اسلامی شده بود که با آن تصمیم همراه بود و چه و چه و چه.
این بار اما جای هیچ عذر و بهانهای باقی نیست. همه میدانیم وضعیت تا پیش از انتخابات ۱۴۰۳ چه بوده، و حتی نسبت به آن هشدار هم دادهایم، پس پیامد هرگونه بدتر شدن اوضاع از مبداء انتخابات پیش رو بیهیچ تردیدی متوجه کسانی است که گمان میکنند مداخلهشان قرار است به بهبود وضعیت بینجامد.
◽️@utfinance◽️
دو گزینه برای سنجش هزینه و فایده مشارکت انتخاباتی
👤 آرمان امیری
سالها پیش، (در جریان انتخابات مجلس هشتم) مصطفی تاجزاده در یک سخنرانی انتخاباتی میگفت که: اگر بین دو نامزد انتخاباتی، چیزی در حد یک اپسیلون هم اختلاف وجود داشته باشد، من رای میدهم. چون رای دادن که هزینه ندارد. اما یک اپسیلون دستاورد هم خودش غنیمت است.
اصل منطق آقای تاجزاده درست بود اما احتمالا خودشان هم بعدها متوجه مصداق اشتباه آن شدند که دست از مشارکتهای انتخاباتی کشیدند. آن اصل درست این بود که تنها عامل تعیینکننده در یک تصمیم سیاسی، صرفا کفهی ترازوی هزینه و فایده است: اگر یک سر سوزن هم احساس کردید که دستاورد یا فایدهی عملی به هزینههایش میچربد، حتما انجامش بدهید. اما مصداق اشتباه ماجرا این بود که گمان میکرد تنها هزینهی مشارکت انتخاباتی، کبود شدن انگشتان از مرکب رای است!
در مورد اینکه در گذشته چقدر اشتباه کردیم یا اصلا نکردیم و حق داشتیم بحث زیاد است. اینجا فقط میخواهم به انتخابات پیش رو بپردازم و از زاویهی نگاه خودم، دو مورد از «هزینهها»ی ترازوی انتخاباتی را یادآوری کنم:
حد فاصل انتخابات ۱۴۰۰، تا انتخابات اخیر، کشور درگیر اعتراضات گستردهای شد که میدانیم. هزینهی این اعتراضات برای جامعه بسیار سنگین بود. (به تعداد قربانیانش، کشتهها، مجروحان، زندانیها، خانوادههایشان و ...) اما میتوان گفت که دستاوردهایی هم داشت. (این را اگر خودتان در خیابان نمیبینید، دستکم میتوانید از زنان جامعه بپرسید) سنجش هزینه و فایدهی جنبش موضوع این یادداشت این نیست. موضوع این یادداشت، گام بعدی است:
اگر در انتخابات ۱۴۰۳، مشارکت عمومی نسبت به انتخابات ۱۴۰۰، به صورت «معناداری» افزایش پیدا کند، فضای سیاسی ما در معرض دو پیامد قرار میگیرد که یکی قطعی و فوری است و دیگری احتمالی و معطوف به آینده:
پیامد نخست این است که بیبرو برگرد، در تاریخ ثبت خواهد شد که نتیجهی سرکوب خونین حکومتی، افزایش اقبال به مشارکت انتخاباتی و پذیرش بازی نظام حاکم بود. طبیعتا حکومت هم حق دارد مستند به چنین دستاوردی مدعی شود بحران ناشی از نارضایتی و مطالبات جنبش زنزندگیآزادی را پشت سر گذاشته و با افزایش مشارکت، حتی نسبت به عملکرد خشن خودش در مواجهه با معترضان از جامعه رای اعتماد مجدد گرفته است! مسوولیت مستقیم چنین پیامدی را من متوجه تمامی کسانی میدانم که در این انتخابات شرکت میکنند.
پیامد دوم قطعی نیست، اما همچنان محتمل است: با جلب اقبال مجدد عمومی، حکومت ممکن است اعتماد به نفس بیشتری برای سرکوب مطالبهی آزادی پوشش زنان به دست بیاورد و همین اندک روزنهی باقیمانده را که بخش بزرگی از زنان با هزینه و مقاومت خود حفظ کردهاند ببندد. تصور شخصی من این است که احتمال چنین پیامدی، اتفاقا با پیروزی اصلاحطلبان بسیار هم بیشتر خواهد شد چون به خوبی در خاطر داریم که هر بار اصلاحطلبان یک پیروزی انتخاباتی به دست آوردند، حکومت بلافاصله یک پاسخ همراه با سرکوب به جامعه داده است. در نتیجه، مسوولیت وقوع چنین پیامدی نیز میتوان متوجه رای دهندگان، و به ویژه اصلاحطلبان دانست.
همچنان برخی اصلاحطلبان ممکن است تصور کنند که مشارکت و پیروزی احتمالیشان چنان دستاوردهای ارزشمندی به دنبال خواهد داشت که حتی به پرداخت این دو هزینه هم میارزد. در این صورت منطقی است که مشارکت کنند، اما پیشاپیش باید بدانند که ما آنها را با چه متر و معیاری قضاوت خواهیم کرد؛ و مهمتر اینکه، توجیه همیشگی و تکراری «اگر ما نبودیم بدتر میشد»، اینبار پیشاپیش از دست اصلاحطلبان خارج شده است؛ چون در این چند سالی که به کل در عرصهی سیاسی و اجتماعی غایب بودند، جامعه خودش توانست با هزینهی خودش اندک دستاوردهایی ملموس برای زنان به همراه بیاورد و اگر این اندک دستاوردها در حضور اصلاحطلبان از بین برود مشخص است که مسوولیتش با آنهاست.
حتی میتوان این هشدار را هم داد که برباد رفتن این دستاوردها، مسوولیتی است حتی به مراتب سنگینتر از اجباری شدن حجاب در ابتدای انقلاب، چرا که اولا آنبار مردم برای آزادی حجابشان هزینهای نداده بودند، در ثانی، اصلاحطلبان میتوانند مدعی شوند که بیاطلاع بودند یا فضای متفاوتی بود و یا اکثریت جامعه چنان مجذوب گفتمان انقلاب اسلامی شده بود که با آن تصمیم همراه بود و چه و چه و چه.
این بار اما جای هیچ عذر و بهانهای باقی نیست. همه میدانیم وضعیت تا پیش از انتخابات ۱۴۰۳ چه بوده، و حتی نسبت به آن هشدار هم دادهایم، پس پیامد هرگونه بدتر شدن اوضاع از مبداء انتخابات پیش رو بیهیچ تردیدی متوجه کسانی است که گمان میکنند مداخلهشان قرار است به بهبود وضعیت بینجامد.
◽️@utfinance◽️
Telegram
مجمع دیوانگان
#A 443
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو
مهمترین چالشهای نظام حکمرانی در دولت بعد
👥 گفتوگوی دکتر پویا جبل عاملی -سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد- با دکتر مسعود نیلی
◽️@utfinance◽️
#مسعود_نیلی
#نیلی
#پویا_جبل_عاملی
مهمترین چالشهای نظام حکمرانی در دولت بعد
👥 گفتوگوی دکتر پویا جبل عاملی -سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد- با دکتر مسعود نیلی
◽️@utfinance◽️
#مسعود_نیلی
#نیلی
#پویا_جبل_عاملی
📄 مقاله
شش ماه پس از ریاستجمهوری: میلی میتواند آرژانتین را نجات دهد؟
👤 Robert Plummer
✍🏻 ترجمه: سارا بنیصدر
◽️@utfinance◽️
#خاویر_میلی
#آرژانتین
#سارا_بنی_صدر
شش ماه پس از ریاستجمهوری: میلی میتواند آرژانتین را نجات دهد؟
👤 Robert Plummer
✍🏻 ترجمه: سارا بنیصدر
◽️@utfinance◽️
#خاویر_میلی
#آرژانتین
#سارا_بنی_صدر
Telegraph
شش ماه پس از ریاستجمهوری: میلی میتواند آرژانتین را نجات دهد؟
خاویر میلی، رئیس جمهور راست گرای آرژانتین از زمان انتخاب شدن شوک درمانی اقتصاد کشور را آغاز کرده است، با اینحال نتایج آن برای اقتصاد هنوز درپرده ابهام است.
📄 مقاله
Anti-Liberty Conservatives Want More Theft
👤 Ron Paul
American Compass, a think tank promoting a conservatism lacking even a rhetorical commitment to free markets, recently called for Republicans to support tax increases. The organization claims a GOP embrace of higher taxes will enable the uniparty’s left (Democratic) and right (Republican) wings to create a deficit reduction plan balancing tax increase with spending cuts.
◽️@utfinance◽️
Anti-Liberty Conservatives Want More Theft
👤 Ron Paul
American Compass, a think tank promoting a conservatism lacking even a rhetorical commitment to free markets, recently called for Republicans to support tax increases. The organization claims a GOP embrace of higher taxes will enable the uniparty’s left (Democratic) and right (Republican) wings to create a deficit reduction plan balancing tax increase with spending cuts.
◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
👤 مرتضی مردیها
سالها پیش مقالهای نوشتم که تا حدودی خاص بود. خاص از این نظر که ابتدا گمان نمیکردم مطلب مهمی باشد، ولی هرچه زمان گذشت دیدم چه بسیار از کردار و کنشها که با این نگاه برایم فهمپذیرتر میشود، از جمله در مورد خودم.
مقالۀ «از خوشگذرانی تا وقتکشی» که مثل عموم مقالاتم، ابتدا در اثر برخورد با یک معضل فکری-اجتماعی و درپیچیدن با چیستی و چرایی آن، ذهنم را درگیر کرده بود، سخنی داشت هم تا حدی بدیهی و پیشپاافتاده و هم در همان حال، غریب و سترگ.
مدعا این بود: به جز نیازهای فیزیولوژیک، آن هم در حالت شدیدِ آن، هر کار دیگری میکنیم، هستۀ سخت نیت ما از آن عبارت است از مشغولیت و فرار از فکر؛ از نشخوارهای فکرهای ناشی از تنهایی و بیکاری؛ حتی اگر خودمان متوجه نباشیم؛ از جمله مهمترین کارها همچون شغل و فعالیت سیاسی و اجتماعی.
ممکن است کسی بگوید حتی اگر این ادعا راست هم باشد، اهمیت چندانی ندارد. وقتی کسی، حالا کارگر ساده باشد یا کارفرما، با جدیت کار خود را انجام میدهد نتیجه و فایدۀ آن هم به خودش و هم به اجتماع میرسد. چه فرقی میکند که نیت او، بهویژه نیت پنهانی که خودش هم از آن خبر ندارد چیست.
این ایراد را، که کمی وارد است و کمی هم نه، عجالتاً کنار بگذاریم و به وجه دیگری از ماجرا نگاهی بیندازیم.
ادعای من این است که همۀ کارهای ما، به جز همان باریکهای که گفتم، در تحلیل نهایی، به سائق و به انگیزۀ «سرکارگذاشتنخودمان» است، حتی اگر ناآگاهانه. اما (امایی که حائز کمال اهمیت است) خیلی فرق دارد که برای سرکارگذاشتنخود، دیگران را هم سر کار بگذاریم یا نه. روشن است که این تعبیر را در دو معنا به کار بردهام. معنای اول یعنی مشغولیت و معنای دوم یعنی مچل کردن: مشغول کردن خود و مچل کردن دیگران.
من گمان دارم وقتی کسی حتی در سنین کهنسالی، با وجود بینیازی مالی، سخت کار میکند، حال ترجمه باشد یا تجارت، علتش، گاه پنهان یا نیمهپنهان، این است که در غیراینصورت، باید بنشیند و از هزار جور فکر ناجور، از پشیمانی تا پریشانی، که از یک دروازۀ ذهنش میآید و از دیگری میرود، سان ببیند، که شاید بعد از شکنجههایی مثل شوک شدید الکتریکی و شلاق، سختترین شکنجه باشد. باری، چنین کسی اذیتی به کسی نمیکند، شاید به جز جا را به جوانان نسپردن.
ولی کسی را در نظر بگیرید که در ماجرای موسوم به انتخاباتی کاندیدا میشود که میداند رأی نمیآورد، و اگر بیاورد هم بسا که نتیجۀ دیگری اعلام شود، و اگر نتیجه واقعی هم اعلام بشود او تا بن دندان در غل و زنجیر است و به هر طرف که تکان بخورد بخشی از عزیزترین و حساسترین جوارح او در جهتهای متنافر کشیده میشود، اینها به اضافۀ مبالغی تحقیر و غیره.
این شامل حال عناصر دخیل در اردوکشیهای حزبی و جناحی طرفدار کاندیدای مزبور هم میشود. پس چرا این کار را میکند؟ ممکن است دلایل متعددی برای آن باشد. پاسخ من ولی این است: همین مشغولیت. بالاخره کمی تفنن است، کمی خروج از کسالت، سر زبان افتادن، بدنامی بهتر از گمنامی یا فراموششدگی. ولی برخلاف بسیار از کارهای مشغولیتی، در اینجا فرد فقط خودراسرکارنمیگذارد، بلکه همراه خود جمعی کثیر را ( البته در معنای دوم). و همین است که آن را کاری غیراخلاقی میکند.
پیام این نوشته، اگر خودش مصداق موضوع خودش نباشد، این است که اینقدر تعجب نکنید که مثلاً چرا اصلاحطلبان دارند به طرزی رسوا از همان سوراخی گزیده میشوند که بارها شدهاند. بحث از اساس چیز دیگری است. دچار مشکل خورۀ فکریاند، و برای فرار از این باید مشغول باشند. دنبال حشمت و جاه نیستند چون نشدنی است؛ از بد حادثه اینجا به پناه آمدهاند!
◽️@utfinance◽️
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
👤 مرتضی مردیها
سالها پیش مقالهای نوشتم که تا حدودی خاص بود. خاص از این نظر که ابتدا گمان نمیکردم مطلب مهمی باشد، ولی هرچه زمان گذشت دیدم چه بسیار از کردار و کنشها که با این نگاه برایم فهمپذیرتر میشود، از جمله در مورد خودم.
مقالۀ «از خوشگذرانی تا وقتکشی» که مثل عموم مقالاتم، ابتدا در اثر برخورد با یک معضل فکری-اجتماعی و درپیچیدن با چیستی و چرایی آن، ذهنم را درگیر کرده بود، سخنی داشت هم تا حدی بدیهی و پیشپاافتاده و هم در همان حال، غریب و سترگ.
مدعا این بود: به جز نیازهای فیزیولوژیک، آن هم در حالت شدیدِ آن، هر کار دیگری میکنیم، هستۀ سخت نیت ما از آن عبارت است از مشغولیت و فرار از فکر؛ از نشخوارهای فکرهای ناشی از تنهایی و بیکاری؛ حتی اگر خودمان متوجه نباشیم؛ از جمله مهمترین کارها همچون شغل و فعالیت سیاسی و اجتماعی.
ممکن است کسی بگوید حتی اگر این ادعا راست هم باشد، اهمیت چندانی ندارد. وقتی کسی، حالا کارگر ساده باشد یا کارفرما، با جدیت کار خود را انجام میدهد نتیجه و فایدۀ آن هم به خودش و هم به اجتماع میرسد. چه فرقی میکند که نیت او، بهویژه نیت پنهانی که خودش هم از آن خبر ندارد چیست.
این ایراد را، که کمی وارد است و کمی هم نه، عجالتاً کنار بگذاریم و به وجه دیگری از ماجرا نگاهی بیندازیم.
ادعای من این است که همۀ کارهای ما، به جز همان باریکهای که گفتم، در تحلیل نهایی، به سائق و به انگیزۀ «سرکارگذاشتنخودمان» است، حتی اگر ناآگاهانه. اما (امایی که حائز کمال اهمیت است) خیلی فرق دارد که برای سرکارگذاشتنخود، دیگران را هم سر کار بگذاریم یا نه. روشن است که این تعبیر را در دو معنا به کار بردهام. معنای اول یعنی مشغولیت و معنای دوم یعنی مچل کردن: مشغول کردن خود و مچل کردن دیگران.
من گمان دارم وقتی کسی حتی در سنین کهنسالی، با وجود بینیازی مالی، سخت کار میکند، حال ترجمه باشد یا تجارت، علتش، گاه پنهان یا نیمهپنهان، این است که در غیراینصورت، باید بنشیند و از هزار جور فکر ناجور، از پشیمانی تا پریشانی، که از یک دروازۀ ذهنش میآید و از دیگری میرود، سان ببیند، که شاید بعد از شکنجههایی مثل شوک شدید الکتریکی و شلاق، سختترین شکنجه باشد. باری، چنین کسی اذیتی به کسی نمیکند، شاید به جز جا را به جوانان نسپردن.
ولی کسی را در نظر بگیرید که در ماجرای موسوم به انتخاباتی کاندیدا میشود که میداند رأی نمیآورد، و اگر بیاورد هم بسا که نتیجۀ دیگری اعلام شود، و اگر نتیجه واقعی هم اعلام بشود او تا بن دندان در غل و زنجیر است و به هر طرف که تکان بخورد بخشی از عزیزترین و حساسترین جوارح او در جهتهای متنافر کشیده میشود، اینها به اضافۀ مبالغی تحقیر و غیره.
این شامل حال عناصر دخیل در اردوکشیهای حزبی و جناحی طرفدار کاندیدای مزبور هم میشود. پس چرا این کار را میکند؟ ممکن است دلایل متعددی برای آن باشد. پاسخ من ولی این است: همین مشغولیت. بالاخره کمی تفنن است، کمی خروج از کسالت، سر زبان افتادن، بدنامی بهتر از گمنامی یا فراموششدگی. ولی برخلاف بسیار از کارهای مشغولیتی، در اینجا فرد فقط خودراسرکارنمیگذارد، بلکه همراه خود جمعی کثیر را ( البته در معنای دوم). و همین است که آن را کاری غیراخلاقی میکند.
پیام این نوشته، اگر خودش مصداق موضوع خودش نباشد، این است که اینقدر تعجب نکنید که مثلاً چرا اصلاحطلبان دارند به طرزی رسوا از همان سوراخی گزیده میشوند که بارها شدهاند. بحث از اساس چیز دیگری است. دچار مشکل خورۀ فکریاند، و برای فرار از این باید مشغول باشند. دنبال حشمت و جاه نیستند چون نشدنی است؛ از بد حادثه اینجا به پناه آمدهاند!
◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو
کارکرد پنجره انتخابات
👤موسی غنینژاد
👤 نوید رئیسی
◽️ پنجره انتخابات چه کارکردی باید داشته باشد؟
▫️محمد طاهری، سردبیر هفتهنامه تجارت فردا در ویژهبرنامه دولت چهاردهم میزبان موسی غنینژاد، اقتصاددان و نوید رییسی، پژوهشگر اقتصاد سیاسی بود تا به بررسی این موضوع بپردازند.
▫️آنها با واکاوی تجربیات قبلی سعی کردند بیابند در صورتی که این پنجره به درستی کار خود را انجام ندهد باید منتظر چه پیشامدهایی باشیم؟
◽️@utfinance◽️
#انتخابات
#انتخابات_ریاست_جمهوری
#موسی_غنی_نژاد
#نوید_رییسی
#محمد_طاهری
#دولت_چهاردهم
#تجارت_فردا
#اکوایران
کارکرد پنجره انتخابات
👤موسی غنینژاد
👤 نوید رئیسی
◽️ پنجره انتخابات چه کارکردی باید داشته باشد؟
▫️محمد طاهری، سردبیر هفتهنامه تجارت فردا در ویژهبرنامه دولت چهاردهم میزبان موسی غنینژاد، اقتصاددان و نوید رییسی، پژوهشگر اقتصاد سیاسی بود تا به بررسی این موضوع بپردازند.
▫️آنها با واکاوی تجربیات قبلی سعی کردند بیابند در صورتی که این پنجره به درستی کار خود را انجام ندهد باید منتظر چه پیشامدهایی باشیم؟
◽️@utfinance◽️
#انتخابات
#انتخابات_ریاست_جمهوری
#موسی_غنی_نژاد
#نوید_رییسی
#محمد_طاهری
#دولت_چهاردهم
#تجارت_فردا
#اکوایران
📄 یادداشت
چرا آرمانشهر برای ایدئولوژی سیاسی مهم است؟
/بخشی از کتاب «برای آزادی نوین» به قلم موری روتبارد/
👤 مهران خسروزاده
اف.ای. هایک ، اقتصاددان طرفدار بازار آزاد، که به هیچوجه یک «افراطی» به حساب نمیآید، به شیوایی تمام درباره اهمیت حیاتی حفظ ایدئولوژی ناب و افراطی، بهعنوان کیشی که هرگز نباید فراموش شود، در موفقیت آزادی قلم زده است. هایک مینویسد که یکی از جنبههای جذاب سوسیالیسم این بوده است که دائما بر هدف «ایدهآل» خود تاکید دارد؛ ایدهآلی که بر تمام کسانی که برای تحققش میکوشند نفوذ دارد، آگاهشان میکند و چراغ راه اقداماتشان است.
هایک میافزاید:
بار دیگر، باید ساخت یک جامعه آزاد را به یک ماجراجویی فکری و اقدامی از سر شجاعت تبدیل کنیم. آن چه که نداریم یک آرمانشهر لیبرال است؛ یعنی برنامهای که نه یک دفاعِ صرف از آن چه که هست باشد و نه نوعی سوسیالیسم رقیق به شمار بیاید؛ یعنی یک رادیکالیسمِ واقعا لیبرال که چشمش را بر فسادپذیری قدرتمندان (از جمله اتحادیههای تجاری) نمیبندد، بر عملگرایی تاکید بیش از اندازه ندارد، و خود را به آنچه که اکنون به لحاظ سیاسی امکانپذیر به نظر میرسد محدود نمیسازد. ما نیازمند آن دسته از رهبران فکری هستیم که آماده مقاومت در مقابل چاپلوسی قدرت و نفوذ باشند و مشتاقانه خود را وقف آرمانی کنند که ممکن است چشمانداز تحقق آن در آینده نزدیک بعید باشد. آنها باید انسانهایی باشند که میخواهند به اصول پایبند بمانند و برای تحقق کامل آنها، هرقدر بعید، بجنگند. ... «تجارت آزاد» و «آزادی فرصت» آرمانهایی هستند که همچنان میتوانند خیالات انبوهی را برانگیزند، اما صرفِ «آزادی معقول تجارت» یا «تعدیل محدودیتها» نه به لحاظ فکری شایسته احترام است و نه احتمالا بتواند هیچ شور و اشتیاقی را برانگیزد. مهمترین درسی که یک لیبرال راستین باید از موفقیت سوسیالیستها بیاموزد این است که شجاعت آنها برای آرمانشهرگرایی، که حمایت روشنفکران و متعاقبا نفوذ بر افکار عمومی را برایشان به همراه داشت، موجب شد تا چیزی را که مطلقاً دور از دسترس بهنظر میرسید روزبهروز امکانپذیرتر شود. کسانی که خود را صرفا درگیر چیزی میسازند که در چارچوب عقاید موجود عملی بهنظر میرسد، همواره درمییابند که در نتیجه تغییر افکار عمومی – که هیچ کاری برای هدایت آن انجام ندادهاند- حتی این کار نیز از لحاظ سیاسی بهسرعت غیرممکن شده است. چنانچه نتوانیم بنیادهای فلسفی یک جامعه آزاد را باردیگر به یک مسئله فکری زنده تبدیل کنیم، و اجرای آن را به وظیفهای بدل سازیم که نبوغ و خیال سرزندهترین اذهان ما را به چالش میکشند، جای تردید ندارد که چشمانداز آزادی تاریک خواهد بود. اما اگر بتوانیم آن باور به قدرت ایدهها را که نشانه لیبرالیسم در عالیترین دوران خود بود، دوباره به دست بیاوریم نبرد را نباختهایم.
1/2
ادامه در پست بعد
◽️@utfinance◽️
چرا آرمانشهر برای ایدئولوژی سیاسی مهم است؟
/بخشی از کتاب «برای آزادی نوین» به قلم موری روتبارد/
👤 مهران خسروزاده
اف.ای. هایک ، اقتصاددان طرفدار بازار آزاد، که به هیچوجه یک «افراطی» به حساب نمیآید، به شیوایی تمام درباره اهمیت حیاتی حفظ ایدئولوژی ناب و افراطی، بهعنوان کیشی که هرگز نباید فراموش شود، در موفقیت آزادی قلم زده است. هایک مینویسد که یکی از جنبههای جذاب سوسیالیسم این بوده است که دائما بر هدف «ایدهآل» خود تاکید دارد؛ ایدهآلی که بر تمام کسانی که برای تحققش میکوشند نفوذ دارد، آگاهشان میکند و چراغ راه اقداماتشان است.
هایک میافزاید:
بار دیگر، باید ساخت یک جامعه آزاد را به یک ماجراجویی فکری و اقدامی از سر شجاعت تبدیل کنیم. آن چه که نداریم یک آرمانشهر لیبرال است؛ یعنی برنامهای که نه یک دفاعِ صرف از آن چه که هست باشد و نه نوعی سوسیالیسم رقیق به شمار بیاید؛ یعنی یک رادیکالیسمِ واقعا لیبرال که چشمش را بر فسادپذیری قدرتمندان (از جمله اتحادیههای تجاری) نمیبندد، بر عملگرایی تاکید بیش از اندازه ندارد، و خود را به آنچه که اکنون به لحاظ سیاسی امکانپذیر به نظر میرسد محدود نمیسازد. ما نیازمند آن دسته از رهبران فکری هستیم که آماده مقاومت در مقابل چاپلوسی قدرت و نفوذ باشند و مشتاقانه خود را وقف آرمانی کنند که ممکن است چشمانداز تحقق آن در آینده نزدیک بعید باشد. آنها باید انسانهایی باشند که میخواهند به اصول پایبند بمانند و برای تحقق کامل آنها، هرقدر بعید، بجنگند. ... «تجارت آزاد» و «آزادی فرصت» آرمانهایی هستند که همچنان میتوانند خیالات انبوهی را برانگیزند، اما صرفِ «آزادی معقول تجارت» یا «تعدیل محدودیتها» نه به لحاظ فکری شایسته احترام است و نه احتمالا بتواند هیچ شور و اشتیاقی را برانگیزد. مهمترین درسی که یک لیبرال راستین باید از موفقیت سوسیالیستها بیاموزد این است که شجاعت آنها برای آرمانشهرگرایی، که حمایت روشنفکران و متعاقبا نفوذ بر افکار عمومی را برایشان به همراه داشت، موجب شد تا چیزی را که مطلقاً دور از دسترس بهنظر میرسید روزبهروز امکانپذیرتر شود. کسانی که خود را صرفا درگیر چیزی میسازند که در چارچوب عقاید موجود عملی بهنظر میرسد، همواره درمییابند که در نتیجه تغییر افکار عمومی – که هیچ کاری برای هدایت آن انجام ندادهاند- حتی این کار نیز از لحاظ سیاسی بهسرعت غیرممکن شده است. چنانچه نتوانیم بنیادهای فلسفی یک جامعه آزاد را باردیگر به یک مسئله فکری زنده تبدیل کنیم، و اجرای آن را به وظیفهای بدل سازیم که نبوغ و خیال سرزندهترین اذهان ما را به چالش میکشند، جای تردید ندارد که چشمانداز آزادی تاریک خواهد بود. اما اگر بتوانیم آن باور به قدرت ایدهها را که نشانه لیبرالیسم در عالیترین دوران خود بود، دوباره به دست بیاوریم نبرد را نباختهایم.
1/2
ادامه در پست بعد
◽️@utfinance◽️
Telegraph
چرا آرمانشهر برای ایدئولوژی سیاسی مهم است؟
/بخشی از کتاب «برای آزادی نوین» به قلم موری روتبارد/
ادامه:
در اینجا هایک به حقیقتی مهم و علتی کلیدی اشاره میکند که چرا باید بر هدف نهایی پافشاری کنیم: شور و اشتیاقی که یک نظام منطقی نامتناقض و استوار میتواند القا کند. در مقابل، چه کسی برای کاهش دو درصدی مالیاتها راهی سنگر میشود؟
دلیل حیاتی و تاکتیکی دیگری نیز برای پایبندی به اصول ناب وجود دارد. نکته درستی است که وقایع روزمره اجتماعی و سیاسی، برآیند فشارهای زیادی هستند و اغلب خروجی نامطلوب برهمکنش ایدئولوژیها و منافع متضاد به شمار میآیند. اما تنها به خاطر همین یک دلیل هم که شده، بسیار مهمتر است که فرد لیبرتارین موضع خود را دست بالاتر قرار دهد. درخواست کاهش دو درصدی مالیات شاید تنها بتواند یک طرح افزایش مالیات را اندکی معتدل سازد؛ یک درخواست جدی برای برچیدن مالیات میتواند به کاهشی قابلتوجه در مالیاتها منجر شود. در طول سالهای متمادی، نقش استراتژیک فرد «افراطی» دقیقا این است که ماتریس کنش روزمره را بیشتر و بیشتر به سمت خود متمایل میکند. سوسیالیستها تبحر خاصی در این استراتژی داشتهاند. اگر به برنامه سوسیالیستی ارائهشده در ۶۰، یا حتی ۳۰ سال قبل رجوع کنیم، به وضوح میبینیم اقداماتی که یک یا دو نسل پیش به شکل خطرناکی سوسیالیستی تلقی میشدند، حالا بخشی جداییناپذیر از «جریان اصلی» میراث آمریکایی به حساب میآیند. به این ترتیب، سازشهای هرروزه سیاستهای به اصطلاح «عملگرایانه» بهطور اجتنابناپذیر در جهت جمعگرایانه کشیده میشوند. هیچ دلیلی وجود ندارد که لیبرتارین نتواند همان نتایج را کسب کند. در حقیقت، یکی از دلایلی که مقاومت محافظهکارانه در برابر جمعگرایی این چنین ضعیف ظاهر شده این است که محافظهکاری، بنابر طبیعتش، یک فلسفهی سیاسی استوار نیست بلکه در حمایت از وضع موجود، که تحت عنوان تجسم «سنت» آمریکایی تقدیس میشود، یک دفاع «عملگرایانه» ارائه میدهد. اما طبق تعریف، همزمان با رشد و گسترش دولتگرایی، این رویکرد بیشتر و بیشتر ریشه میدواند و در نتیجه «سنتی» میشود؛ آنگاه محافظهکاری نمیتواند هیچگونه سلاح فکری برای سرنگونی خود بیابد.
2/2
◽️@utfinance◽️
🔗 متن کامل
#هایک
#روتبارد
#موری_روتبارد
#ایدئولوژی
#آزادی
#لیبرتارینیسم
#لیبرالیسم
در اینجا هایک به حقیقتی مهم و علتی کلیدی اشاره میکند که چرا باید بر هدف نهایی پافشاری کنیم: شور و اشتیاقی که یک نظام منطقی نامتناقض و استوار میتواند القا کند. در مقابل، چه کسی برای کاهش دو درصدی مالیاتها راهی سنگر میشود؟
دلیل حیاتی و تاکتیکی دیگری نیز برای پایبندی به اصول ناب وجود دارد. نکته درستی است که وقایع روزمره اجتماعی و سیاسی، برآیند فشارهای زیادی هستند و اغلب خروجی نامطلوب برهمکنش ایدئولوژیها و منافع متضاد به شمار میآیند. اما تنها به خاطر همین یک دلیل هم که شده، بسیار مهمتر است که فرد لیبرتارین موضع خود را دست بالاتر قرار دهد. درخواست کاهش دو درصدی مالیات شاید تنها بتواند یک طرح افزایش مالیات را اندکی معتدل سازد؛ یک درخواست جدی برای برچیدن مالیات میتواند به کاهشی قابلتوجه در مالیاتها منجر شود. در طول سالهای متمادی، نقش استراتژیک فرد «افراطی» دقیقا این است که ماتریس کنش روزمره را بیشتر و بیشتر به سمت خود متمایل میکند. سوسیالیستها تبحر خاصی در این استراتژی داشتهاند. اگر به برنامه سوسیالیستی ارائهشده در ۶۰، یا حتی ۳۰ سال قبل رجوع کنیم، به وضوح میبینیم اقداماتی که یک یا دو نسل پیش به شکل خطرناکی سوسیالیستی تلقی میشدند، حالا بخشی جداییناپذیر از «جریان اصلی» میراث آمریکایی به حساب میآیند. به این ترتیب، سازشهای هرروزه سیاستهای به اصطلاح «عملگرایانه» بهطور اجتنابناپذیر در جهت جمعگرایانه کشیده میشوند. هیچ دلیلی وجود ندارد که لیبرتارین نتواند همان نتایج را کسب کند. در حقیقت، یکی از دلایلی که مقاومت محافظهکارانه در برابر جمعگرایی این چنین ضعیف ظاهر شده این است که محافظهکاری، بنابر طبیعتش، یک فلسفهی سیاسی استوار نیست بلکه در حمایت از وضع موجود، که تحت عنوان تجسم «سنت» آمریکایی تقدیس میشود، یک دفاع «عملگرایانه» ارائه میدهد. اما طبق تعریف، همزمان با رشد و گسترش دولتگرایی، این رویکرد بیشتر و بیشتر ریشه میدواند و در نتیجه «سنتی» میشود؛ آنگاه محافظهکاری نمیتواند هیچگونه سلاح فکری برای سرنگونی خود بیابد.
2/2
◽️@utfinance◽️
🔗 متن کامل
#هایک
#روتبارد
#موری_روتبارد
#ایدئولوژی
#آزادی
#لیبرتارینیسم
#لیبرالیسم
Telegraph
چرا آرمانشهر برای ایدئولوژی سیاسی مهم است؟
/بخشی از کتاب «برای آزادی نوین» به قلم موری روتبارد/
For a New Liberty The Libertarian Manifesto_3.pdf
1.1 MB
📚 کتاب
For a New Liberty: The Libertarian Manifesto
👤 Murray N. Rothbard
📎 PDF - English
◽️@utfinance◽️
For a New Liberty: The Libertarian Manifesto
👤 Murray N. Rothbard
📎 PDF - English
◽️@utfinance◽️
Forwarded from جنرالیست - محمد کهربی
آثار #روتبارد
فروم کامل لیبرترین (1969-1984): میراثی از اندیشههای لیبرترین
فروم لیبرترین، نشریهای بود که از سال 1969 تا 1984 توسط موری روتبارد، اقتصاددان و نظریهپرداز برجسته لیبرترین، ویرایش میشد. این نشریه با وجود تیراژ محدود، نقش بسزایی در شکلگیری و توسعه جنبش لیبرترین داشت و به عنوان یکی از منابع اصلی اندیشههای لیبرترین در آن دوران شناخته میشود.
ویژگیهای کلیدی فروم لیبرترین:
تنوع موضوعی: فروم لیبرترین طیف گستردهای از موضوعات مرتبط با لیبرتاریانیسم را پوشش میداد، از جمله فلسفه سیاسی، اقتصاد، تاریخ، فرهنگ، و حتی شایعات و اخبار مرتبط با جنبش لیبرترین.
لحن صریح و بیپرده: روتبارد و دیگر نویسندگان فروم، نظرات خود را به شیوهای صریح و بیپرده بیان میکردند و از انتقاد از سیاستمداران، روشنفکران و حتی سایر لیبرتارینها ابایی نداشتند.
نقش محوری در شکلگیری جنبش لیبرترین: فروم لیبرترین به عنوان یک پلتفرم برای بحث و تبادل نظر میان لیبرتارینها عمل میکرد و به شکلگیری و تحکیم هویت فکری و سیاسی این جنبش کمک شایانی کرد.
محتوای فروم لیبرترین:
فروم لیبرترین شامل مقالات، یادداشتها، نقد کتاب، و گزارشهای مختلفی بود که توسط روتبارد و دیگر نویسندگان لیبرترین نوشته میشد. برخی از موضوعات اصلی مورد بحث در این نشریه عبارت بودند از:
اصول فلسفی لیبرتاریانیسم: فروم به طور مفصل به مبانی فلسفی لیبرتاریانیسم، از جمله حقوق فردی، مالکیت خصوصی، بازار آزاد، و عدم مداخله دولت در امور اقتصادی و اجتماعی میپرداخت.
نقد دولت و سیاستهای مداخلهگرایانه: فروم به شدت از دولت و سیاستهای مداخلهگرایانه آن در حوزههای مختلف انتقاد میکرد و به جای آن، از بازار آزاد و جامعه داوطلبانه به عنوان جایگزینهای کارآمدتر و اخلاقیتر دفاع میکرد.
تاریخ و اندیشههای لیبرترین: فروم به معرفی و بررسی تاریخ و اندیشههای لیبرترین در طول تاریخ میپرداخت و به این ترتیب، به غنای فکری و تاریخی جنبش لیبرترین کمک میکرد.
مسائل روز و سیاستهای جاری: فروم به تحلیل و بررسی مسائل روز و سیاستهای جاری از دیدگاه لیبرترین میپرداخت و به این ترتیب، به مخاطبان خود در درک و تفسیر رویدادهای سیاسی و اجتماعی کمک میکرد.
میراث فروم لیبرترین:
فروم لیبرترین با وجود عمر کوتاه خود (1969-1984)، تأثیر عمیقی بر جنبش لیبرترین و اندیشههای آن گذاشت. این نشریه به عنوان یک منبع الهامبخش برای نسلهای بعدی لیبرتارینها عمل کرد و به آنها کمک کرد تا درک عمیقتری از اصول و مبانی فلسفی لیبرتاریانیسم پیدا کنند.
امروزه، فروم لیبرترین به عنوان یک سند تاریخی ارزشمند از دوران شکلگیری و توسعه جنبش لیبرترین شناخته میشود. این نشریه به ما نشان میدهد که چگونه اندیشمندان لیبرترین در گذشته به مسائل مختلف نگاه میکردند و چگونه برای پیشبرد آرمانهای خود تلاش میکردند.
دسترسی به فروم لیبرترین:
مجموعه کامل فروم لیبرترین در قالب یک کتاب دو جلدی با عنوان "The Complete Libertarian Forum (1969-1984)" توسط مؤسسه میزس منتشر شده است و به صورت آنلاین و چاپی در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
فروم کامل لیبرترین (1969-1984): میراثی از اندیشههای لیبرترین
فروم لیبرترین، نشریهای بود که از سال 1969 تا 1984 توسط موری روتبارد، اقتصاددان و نظریهپرداز برجسته لیبرترین، ویرایش میشد. این نشریه با وجود تیراژ محدود، نقش بسزایی در شکلگیری و توسعه جنبش لیبرترین داشت و به عنوان یکی از منابع اصلی اندیشههای لیبرترین در آن دوران شناخته میشود.
ویژگیهای کلیدی فروم لیبرترین:
تنوع موضوعی: فروم لیبرترین طیف گستردهای از موضوعات مرتبط با لیبرتاریانیسم را پوشش میداد، از جمله فلسفه سیاسی، اقتصاد، تاریخ، فرهنگ، و حتی شایعات و اخبار مرتبط با جنبش لیبرترین.
لحن صریح و بیپرده: روتبارد و دیگر نویسندگان فروم، نظرات خود را به شیوهای صریح و بیپرده بیان میکردند و از انتقاد از سیاستمداران، روشنفکران و حتی سایر لیبرتارینها ابایی نداشتند.
نقش محوری در شکلگیری جنبش لیبرترین: فروم لیبرترین به عنوان یک پلتفرم برای بحث و تبادل نظر میان لیبرتارینها عمل میکرد و به شکلگیری و تحکیم هویت فکری و سیاسی این جنبش کمک شایانی کرد.
محتوای فروم لیبرترین:
فروم لیبرترین شامل مقالات، یادداشتها، نقد کتاب، و گزارشهای مختلفی بود که توسط روتبارد و دیگر نویسندگان لیبرترین نوشته میشد. برخی از موضوعات اصلی مورد بحث در این نشریه عبارت بودند از:
اصول فلسفی لیبرتاریانیسم: فروم به طور مفصل به مبانی فلسفی لیبرتاریانیسم، از جمله حقوق فردی، مالکیت خصوصی، بازار آزاد، و عدم مداخله دولت در امور اقتصادی و اجتماعی میپرداخت.
نقد دولت و سیاستهای مداخلهگرایانه: فروم به شدت از دولت و سیاستهای مداخلهگرایانه آن در حوزههای مختلف انتقاد میکرد و به جای آن، از بازار آزاد و جامعه داوطلبانه به عنوان جایگزینهای کارآمدتر و اخلاقیتر دفاع میکرد.
تاریخ و اندیشههای لیبرترین: فروم به معرفی و بررسی تاریخ و اندیشههای لیبرترین در طول تاریخ میپرداخت و به این ترتیب، به غنای فکری و تاریخی جنبش لیبرترین کمک میکرد.
مسائل روز و سیاستهای جاری: فروم به تحلیل و بررسی مسائل روز و سیاستهای جاری از دیدگاه لیبرترین میپرداخت و به این ترتیب، به مخاطبان خود در درک و تفسیر رویدادهای سیاسی و اجتماعی کمک میکرد.
میراث فروم لیبرترین:
فروم لیبرترین با وجود عمر کوتاه خود (1969-1984)، تأثیر عمیقی بر جنبش لیبرترین و اندیشههای آن گذاشت. این نشریه به عنوان یک منبع الهامبخش برای نسلهای بعدی لیبرتارینها عمل کرد و به آنها کمک کرد تا درک عمیقتری از اصول و مبانی فلسفی لیبرتاریانیسم پیدا کنند.
امروزه، فروم لیبرترین به عنوان یک سند تاریخی ارزشمند از دوران شکلگیری و توسعه جنبش لیبرترین شناخته میشود. این نشریه به ما نشان میدهد که چگونه اندیشمندان لیبرترین در گذشته به مسائل مختلف نگاه میکردند و چگونه برای پیشبرد آرمانهای خود تلاش میکردند.
دسترسی به فروم لیبرترین:
مجموعه کامل فروم لیبرترین در قالب یک کتاب دو جلدی با عنوان "The Complete Libertarian Forum (1969-1984)" توسط مؤسسه میزس منتشر شده است و به صورت آنلاین و چاپی در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
🔺 - یک جنرالیست
🔻 @be_a_generalist
| Twitter | Instagram | Telegram |
Forwarded from چُراز
🔹داستان نابودی صنایع ایران؛
چگونه نفت یک کشور را نفرین میکند؟
🔹حتما در مورد بیماری هلندی و آثار مخربی که بر روی اقتصاد میگذارد، شنیدهاید. ما هم بارها در چراز به بیماری هلندی اشاره کردهایم اما هیچوقت بهطور مفصل و دقیق فرصت نشده بود که این بیماری اقتصادی را توضیح دهیم.
در این ویدئو کوشیدهایم یکی از اصلیترین و جدیترین مشکلات اقتصاد ایران را بهطور کامل تشریح کنیم.
همه چیز در مورد بیماری هلندی در ویدئوی جدید چراز!
00:00 قیمت دلار خوبه کم باشه یا زیاد؟ مقدمه بیماری هلندی
00:42 داستان کشور خیالی گاگولستان
02:50 داستان محمد مولد
03:14 داستان قادر صادرچی
03:33 داستان اکبر واردفر
03:49 سرگذشت این سه نفر
06:59 چگونه نرخ دلار ثابت میماند؟
08:32 سرنوشت نهایی محمد و اکبر و قادر
11:53 صنعت داخلی چگونه نابود شد؟
13:16 بیماری هلندی چیست؟
14:48 ارتباط بیماری هلندی با گرانی مسکن
15:15 چه صنایعی در ایران نابود شدند؟
16:51 چگونه بیماری هلندی ایجاد میشود؟
19:04 نفرین نفت در ونزوئلا
22:18 خاطره عبدالمجید مجیدی از محمدرضا شاه
24:29 تثبیت نرخ ارز؛ فاجعه اقتصادی
25:20 ارتباط صادرات منابع طبیعی و رشد اقتصادی
26:34 صندوق ذخیره ارزی کشورهای عربی
27:48 عقلانیت اقتصادی نروژ
29:30 راهکارهای اقتصاد ایران
این ویدئو با همکاری اکوایران تولید شده است.
@choraz
چگونه نفت یک کشور را نفرین میکند؟
🔹حتما در مورد بیماری هلندی و آثار مخربی که بر روی اقتصاد میگذارد، شنیدهاید. ما هم بارها در چراز به بیماری هلندی اشاره کردهایم اما هیچوقت بهطور مفصل و دقیق فرصت نشده بود که این بیماری اقتصادی را توضیح دهیم.
در این ویدئو کوشیدهایم یکی از اصلیترین و جدیترین مشکلات اقتصاد ایران را بهطور کامل تشریح کنیم.
همه چیز در مورد بیماری هلندی در ویدئوی جدید چراز!
00:00 قیمت دلار خوبه کم باشه یا زیاد؟ مقدمه بیماری هلندی
00:42 داستان کشور خیالی گاگولستان
02:50 داستان محمد مولد
03:14 داستان قادر صادرچی
03:33 داستان اکبر واردفر
03:49 سرگذشت این سه نفر
06:59 چگونه نرخ دلار ثابت میماند؟
08:32 سرنوشت نهایی محمد و اکبر و قادر
11:53 صنعت داخلی چگونه نابود شد؟
13:16 بیماری هلندی چیست؟
14:48 ارتباط بیماری هلندی با گرانی مسکن
15:15 چه صنایعی در ایران نابود شدند؟
16:51 چگونه بیماری هلندی ایجاد میشود؟
19:04 نفرین نفت در ونزوئلا
22:18 خاطره عبدالمجید مجیدی از محمدرضا شاه
24:29 تثبیت نرخ ارز؛ فاجعه اقتصادی
25:20 ارتباط صادرات منابع طبیعی و رشد اقتصادی
26:34 صندوق ذخیره ارزی کشورهای عربی
27:48 عقلانیت اقتصادی نروژ
29:30 راهکارهای اقتصاد ایران
این ویدئو با همکاری اکوایران تولید شده است.
@choraz
YouTube
چگونه نفت یک کشور را نفرین میکند؟
🔹داستان نابودی صنایع ایران؛ چگونه نفت یک کشور را نفرین میکند؟
🔹حتما در مورد بیماری هلندی و آثار مخربی که روی اقتصاد میگذارد، شنیدهاید. ما هم در چراز بارها به بیماری هلندی اشاره کردهایم اما هیچوقت بهطور مفصل و دقیق فرصت نشده بود که این بیماری اقتصادی…
🔹حتما در مورد بیماری هلندی و آثار مخربی که روی اقتصاد میگذارد، شنیدهاید. ما هم در چراز بارها به بیماری هلندی اشاره کردهایم اما هیچوقت بهطور مفصل و دقیق فرصت نشده بود که این بیماری اقتصادی…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو
دلار چطور به داد اکوادور رسید؟
👤 حسین میرزایی
▫️«اکوادور» کشوری است که اگرچه بیشتر با صادرات قابل توجه موز در جهان شناخته می شود اما چند سالی است اجرای یک تئوری اقتصادی آنها را شناخته شده تر کرده است: «دلاریزه کردن اقتصاد».
▫️مدیران این کشور استوایی برای عبور از پیامدهای اقتصادی ناشی از «ال نینو» یک تصمیم عجیب و سخت برای تغییر واحد پولی خود گرفتند. تصمیمی که در ابتدا طرفداران زیادی نداشت اما توانست بعد از چند سال آرامش را دست کم به چندین حوزه اقتصادی این کشور بازگرداند و درجه تورم و فقر را کم کند.
▫️در این قسمت از «چراز» به این پرداخته شده که چطور دلار به کمک اکوادور آمده است.
#چراز
◽️@utfinance◽️
دلار چطور به داد اکوادور رسید؟
👤 حسین میرزایی
▫️«اکوادور» کشوری است که اگرچه بیشتر با صادرات قابل توجه موز در جهان شناخته می شود اما چند سالی است اجرای یک تئوری اقتصادی آنها را شناخته شده تر کرده است: «دلاریزه کردن اقتصاد».
▫️مدیران این کشور استوایی برای عبور از پیامدهای اقتصادی ناشی از «ال نینو» یک تصمیم عجیب و سخت برای تغییر واحد پولی خود گرفتند. تصمیمی که در ابتدا طرفداران زیادی نداشت اما توانست بعد از چند سال آرامش را دست کم به چندین حوزه اقتصادی این کشور بازگرداند و درجه تورم و فقر را کم کند.
▫️در این قسمت از «چراز» به این پرداخته شده که چطور دلار به کمک اکوادور آمده است.
#چراز
◽️@utfinance◽️
📄 مقاله
مچاندازی «میلی» با رانتجویان
/بسته اصلاحی رئیسجمهور آرژانتین به تصویب رسید؛ نزول تورم ماهانه به کف یکساله/
◽️@utfinance◽️
مچاندازی «میلی» با رانتجویان
/بسته اصلاحی رئیسجمهور آرژانتین به تصویب رسید؛ نزول تورم ماهانه به کف یکساله/
◽️@utfinance◽️
Telegraph
مچاندازی «میلی» با رانتجویان
بسته اصلاحی رئیسجمهور آرژانتین به تصویب رسید؛ نزول تورم ماهانه به کف یکساله ۱۲ ژوئن، خارج از مجلس سنای آرژانتین، پلیس ضدشورش درحالیکه معترضان به سمت جلو حرکت میکردند، در مقابل ساختمان سنا سنگربندی کرد. در این میان حتی برخی از پلیسها میخواستند کلاه…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو
مطالبه لیبرالها از کاندیداها؛ انحلال سازمانهای متولی اقتصاد دستوری
کاندیداها برای بهبود اوضاع اقتصادی چه سیاستهایی باید اتخاذ کنند؟
👤 موسی غنینژاد
◽️@utfinance◽️
مطالبه لیبرالها از کاندیداها؛ انحلال سازمانهای متولی اقتصاد دستوری
کاندیداها برای بهبود اوضاع اقتصادی چه سیاستهایی باید اتخاذ کنند؟
👤 موسی غنینژاد
◽️@utfinance◽️