🗒 مقاله
🔴 روزی روزگاری با «راه کارگر»
🖊 امیرحسین محمدی فرد
@Link_note
🔎ازمتن:
🔻«راه کارگر» نیز که در دورههای بحرانی و انقلابی سرگیجههای سیاسی میگیرد، اینبار اما خجالت را کنار گذاشته است و با فصاحت دربارهی موقعیت جنبشی خود میگوید؛ این جریان به نام کارگر، ایران را «کثیر المله» جا میزند، و خیلی واضح جامعه را «چند ملیتی» تعریف میکند و نه طبقاتی. نویسندگان این بیانیه و فعالان راه کارگری با اعتماد به نفس بالا اعلام میکنند که به جنبش ناسیونال رفرمیست تعلق دارند و نه جنبش آزادی و برابری. این سازمان در بیانیهاش نه فقط خطر نیروهای ناسیونالیست قومی مانند الاهواز و احزاب دمکرات کردستان ایران و باند «مهتدی» را به یاد مردم نمیآورد، چه بسا که با قرار دادن بنیان سیاسیاش بر مغلطهی «حق تعیین سرنوشت» به استقبال ناسیونالیستهای غیر «فارس» و البته «در حاشیه»! میشتابد.
🔻بیانیهی سازمان «راه کارگر» که به بهانهی حمایت از «منشور حداقلی»، اما به قصد برجسته کردن جنبش ملی در برابر جنبش شورایی صادر شده است، به بیان تکراری سیاستهای رایج در سنت چپ ناسیونالیستی میپردازد. این متن «ملیت» را نه فقط بهعنوان مانع ذهنی بر سر راه رسیدن به آزدی و رفاه و برابری نمیداند، بلکه بهمثابه امر عینی میپذیرد و تقدیس میکند. میلیتانت فرض کردن «ملل تحت ستم» وجه مشخصهی نه روزگار امروز، که حال همیشگی چپ ناسیونایست و کل تاریخ سیاسی این جریان را دربرمیگیرد. جریان «راه کارگر» در مقام نمایندهی مخلص طیف ناسیونالیستهای چپ که بر جدا کردن کارگران و مردم بر مبنای «ملیت» و قومیت اصرار زیادی دارد، هنوز هم به فرموله کردن سیاست «حق تعیین سرنوشت» مشغول است و کارگران «فارس» و «عرب»، زندانیان سیاسی «ترک» و «بلوچ» و آزادیخواهان «کرد» و «ترکمن» تحویل مبارزات مردم پیشرو میدهد. در واقع بیانیهی مذکور برای جا انداختن سیاست «حق تعیین سرنوشت» بهجای خواست رادیکال «ادارهی شورایی» تلاش میکند.
🔴 روزی روزگاری با «راه کارگر»
🖊 امیرحسین محمدی فرد
@Link_note
🔎ازمتن:
🔻«راه کارگر» نیز که در دورههای بحرانی و انقلابی سرگیجههای سیاسی میگیرد، اینبار اما خجالت را کنار گذاشته است و با فصاحت دربارهی موقعیت جنبشی خود میگوید؛ این جریان به نام کارگر، ایران را «کثیر المله» جا میزند، و خیلی واضح جامعه را «چند ملیتی» تعریف میکند و نه طبقاتی. نویسندگان این بیانیه و فعالان راه کارگری با اعتماد به نفس بالا اعلام میکنند که به جنبش ناسیونال رفرمیست تعلق دارند و نه جنبش آزادی و برابری. این سازمان در بیانیهاش نه فقط خطر نیروهای ناسیونالیست قومی مانند الاهواز و احزاب دمکرات کردستان ایران و باند «مهتدی» را به یاد مردم نمیآورد، چه بسا که با قرار دادن بنیان سیاسیاش بر مغلطهی «حق تعیین سرنوشت» به استقبال ناسیونالیستهای غیر «فارس» و البته «در حاشیه»! میشتابد.
🔻بیانیهی سازمان «راه کارگر» که به بهانهی حمایت از «منشور حداقلی»، اما به قصد برجسته کردن جنبش ملی در برابر جنبش شورایی صادر شده است، به بیان تکراری سیاستهای رایج در سنت چپ ناسیونالیستی میپردازد. این متن «ملیت» را نه فقط بهعنوان مانع ذهنی بر سر راه رسیدن به آزدی و رفاه و برابری نمیداند، بلکه بهمثابه امر عینی میپذیرد و تقدیس میکند. میلیتانت فرض کردن «ملل تحت ستم» وجه مشخصهی نه روزگار امروز، که حال همیشگی چپ ناسیونایست و کل تاریخ سیاسی این جریان را دربرمیگیرد. جریان «راه کارگر» در مقام نمایندهی مخلص طیف ناسیونالیستهای چپ که بر جدا کردن کارگران و مردم بر مبنای «ملیت» و قومیت اصرار زیادی دارد، هنوز هم به فرموله کردن سیاست «حق تعیین سرنوشت» مشغول است و کارگران «فارس» و «عرب»، زندانیان سیاسی «ترک» و «بلوچ» و آزادیخواهان «کرد» و «ترکمن» تحویل مبارزات مردم پیشرو میدهد. در واقع بیانیهی مذکور برای جا انداختن سیاست «حق تعیین سرنوشت» بهجای خواست رادیکال «ادارهی شورایی» تلاش میکند.
Telegraph
روزی روزگاری با «راه کارگر»
روزی روزگاری با «راه کارگر» امیرحسین محمدی فرد اسفند 1401 گرایش سیاسی چپ ملی در طول تاریخ مبارزات سیاسی در جامعهی ایران، در برهههای بحرانی و انقلابی به عارضههای سیاسی مبتلا میشود. اما امروز از معدود دفعات است، که «راه کارگر» خیلی روان آنهم در این روزهای…
اطلاعیە کمیتە مرکزی کومەلە در رد منشور رضا پهلوی و هوادارانش و سوء استفادە ناروا از نام "کومەلە"
روز جمعە ١٠ مارس ٢٠٢٣بیانیە کم مایەای که نشان دهنده توافقات سوداگرانه و نان به قرض دادن فرصت طلبانه امضاء کنندگان آن به همدیگر است، تحت عنوان "منشور همبستگی .... " در ١٧ بند توسط رضا پهلوی فرزند دیکتاتور سابق ایران و پنج تن از همفکرانش انتشار یافت .
تا انجائیکه به محتوای واقعی این منشور بر میگردد،کوچکترین همسویی با جهت گیری انقلاب رهائی بخش "زن ،زندگی ،آزادی" ندارد . این توافق نامە خواست و مطالبات مردم تحت ستم ، کارگران، زنان، جوانان، ملت های تحت ستم و از جملە مردم ستمدیدە کردستان را نمایندگی نمی کند. این "منشور" با " ادغام سپاەپاسداران در ارتش کە فریبکارانه تحت عنوان «انحلال سپاەپاسداران»از آن نام برده می شود، یکی از ستون های اصلی استبداد و سرکوب ، یعنی ارتش را محفوظ و از هم اکنون آنرا بعنوان حامی و حافظ نظام مورد نظر منشور نویسان پاس می دارد. وظیفە چنین ارتشی بنا به مفاد همین توافق نامه نه دفاع از مرزها در مقابل تجاوز خارجی، بلکه حفظ یکپارچگی سرزمین ایران تعریف شده است.
تردیدی نیست کە "منشور" رضا پهلوی و یارانش اساسآ برای کسب مقبولیت در نزد قدرتهای بزرگ تدوین شده است.امضاء کنندگان این منشور هدف مشترک خود را وارد شدن در معاملات پشت پردە برای شکل دادن به بدیل جایگزین جمهوری اسلامی قرار داده اند. هدفی که به عنوان «رایزنی بادولت های دموکراتیک» از آن نام می برند. بەاین ترتیب آنهاعملا تلاش میکنند مردم را در انتظار و چشم به راە رایزنیهای خود نگهدارند و آنها را از تداوم جنبش در مسیری کە می پیماید باز دارند. اما همه شواهد حاکی از آن است که امضاء کنندگان با منشورشان آب در هاون میکوبند. آنها نە توسط قدرت های امپریالیستی محلی از اعراب خواهند داشت و نە مردم مبارز و سرنگونی طلب انقلاب " ژینا" اهمیتی برای آنها قائل خواهند شد.
اما نکتە حائز اهمیت در رابطە با این منشور و جمع شش نفرە ، استفادە ناروا از نام "کومەلە" توسط آقای عبداللە مهتدی است. آقای مهتدی کە در کمپ جریان راست و پروغرب اپوزسیون جمهوری اسلامی جایگاهی برای خود و توهماتش یافتە است، جریان خوشنام ، معتبر، چپ و سوسیالیست کومەلە در جنبش انقلابی کردستان و ایران را دستمایە معاملەگری و زدوبند باجریان راست و ناسیونالیست عظمت طلب اپوزسیون جمهوری اسلامی قرار داده است. نباید اجازه داد تاریخ ۵۳ سالە حیات سیاسی سرشار ازمبارزە و فداکاری هزاران انسان جانباختە و هزاران رزمندە در قید حیات در حاکمیت دو استبداد سلطنتی و اسلامی همراە با میلیونها مردم ستمکش و رنجدیدە کردستان اینگونه مورد بهره برداری نامسئولانه قرار گیرد.
کمیتەمرکزی کومەلە ضمن رد اصولی منشور اعلام شده، اعلام می دارد کە امضای آقای عبدالله مهتدی بە عنوان دبیرکل حزبی کەبا نام کومەلە فعالیت میکند در پای منشور، هیچگونە ربطی بە کومەلە و سیاست های شناختە شدە آن کە وی بیش از ٢٣ سال است از تاریخ و سنت های انقلابی و افتخار آفرین آن عدول کردە است، ندارد.
کمیتە مرکزی کومەلە _سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
شنبە ٢٠ اسفند ١٤٠١
١١ مارس ٢٠٢٣
@SocialistL
روز جمعە ١٠ مارس ٢٠٢٣بیانیە کم مایەای که نشان دهنده توافقات سوداگرانه و نان به قرض دادن فرصت طلبانه امضاء کنندگان آن به همدیگر است، تحت عنوان "منشور همبستگی .... " در ١٧ بند توسط رضا پهلوی فرزند دیکتاتور سابق ایران و پنج تن از همفکرانش انتشار یافت .
تا انجائیکه به محتوای واقعی این منشور بر میگردد،کوچکترین همسویی با جهت گیری انقلاب رهائی بخش "زن ،زندگی ،آزادی" ندارد . این توافق نامە خواست و مطالبات مردم تحت ستم ، کارگران، زنان، جوانان، ملت های تحت ستم و از جملە مردم ستمدیدە کردستان را نمایندگی نمی کند. این "منشور" با " ادغام سپاەپاسداران در ارتش کە فریبکارانه تحت عنوان «انحلال سپاەپاسداران»از آن نام برده می شود، یکی از ستون های اصلی استبداد و سرکوب ، یعنی ارتش را محفوظ و از هم اکنون آنرا بعنوان حامی و حافظ نظام مورد نظر منشور نویسان پاس می دارد. وظیفە چنین ارتشی بنا به مفاد همین توافق نامه نه دفاع از مرزها در مقابل تجاوز خارجی، بلکه حفظ یکپارچگی سرزمین ایران تعریف شده است.
تردیدی نیست کە "منشور" رضا پهلوی و یارانش اساسآ برای کسب مقبولیت در نزد قدرتهای بزرگ تدوین شده است.امضاء کنندگان این منشور هدف مشترک خود را وارد شدن در معاملات پشت پردە برای شکل دادن به بدیل جایگزین جمهوری اسلامی قرار داده اند. هدفی که به عنوان «رایزنی بادولت های دموکراتیک» از آن نام می برند. بەاین ترتیب آنهاعملا تلاش میکنند مردم را در انتظار و چشم به راە رایزنیهای خود نگهدارند و آنها را از تداوم جنبش در مسیری کە می پیماید باز دارند. اما همه شواهد حاکی از آن است که امضاء کنندگان با منشورشان آب در هاون میکوبند. آنها نە توسط قدرت های امپریالیستی محلی از اعراب خواهند داشت و نە مردم مبارز و سرنگونی طلب انقلاب " ژینا" اهمیتی برای آنها قائل خواهند شد.
اما نکتە حائز اهمیت در رابطە با این منشور و جمع شش نفرە ، استفادە ناروا از نام "کومەلە" توسط آقای عبداللە مهتدی است. آقای مهتدی کە در کمپ جریان راست و پروغرب اپوزسیون جمهوری اسلامی جایگاهی برای خود و توهماتش یافتە است، جریان خوشنام ، معتبر، چپ و سوسیالیست کومەلە در جنبش انقلابی کردستان و ایران را دستمایە معاملەگری و زدوبند باجریان راست و ناسیونالیست عظمت طلب اپوزسیون جمهوری اسلامی قرار داده است. نباید اجازه داد تاریخ ۵۳ سالە حیات سیاسی سرشار ازمبارزە و فداکاری هزاران انسان جانباختە و هزاران رزمندە در قید حیات در حاکمیت دو استبداد سلطنتی و اسلامی همراە با میلیونها مردم ستمکش و رنجدیدە کردستان اینگونه مورد بهره برداری نامسئولانه قرار گیرد.
کمیتەمرکزی کومەلە ضمن رد اصولی منشور اعلام شده، اعلام می دارد کە امضای آقای عبدالله مهتدی بە عنوان دبیرکل حزبی کەبا نام کومەلە فعالیت میکند در پای منشور، هیچگونە ربطی بە کومەلە و سیاست های شناختە شدە آن کە وی بیش از ٢٣ سال است از تاریخ و سنت های انقلابی و افتخار آفرین آن عدول کردە است، ندارد.
کمیتە مرکزی کومەلە _سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
شنبە ٢٠ اسفند ١٤٠١
١١ مارس ٢٠٢٣
@SocialistL
⭕ بیانیه شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت در خصوص تعیین حداقل دستمزد سال ۱۴۰۲
سال ۱۴۰۱ برای ما کارگران همچون سالهای پیشین با دست و پنجه نرم کردن با فقر و نداری در حالی سپری می شود که شورایعالی کار ضد کارگر، در غیاب تشکلهای مستقل کارگری و نمایندگان واقعی طبقه کارگر مشغول توطئه علیه معیشت ما و تحمیل فقر و گرسنگی جمعی بیشتر بر ما کارگران است.
دستمزد یکی از عمده ترین و بنیادی ترین مسائل ما کارگران است که شرایط و چگونگی یک سال زندگی ما را تعیین می کند. اما در روند تصمیم گیری برای آن، خود ما و نمایندگان ما حضور نداریم و این دولت و کارفرمایان هستند که علاوه بر تحمیل انواع ستم و بی حقوقی از طریق تحمیل شرکت های پیمانکاری، قراردادهای موقت و سفید امضا، اخراج و بیکارسازی های گسترده، تعویق های چندین و چند ماهه در پرداخت مزدمان، افزایش مالیات ها، وضعیت نامناسب بیمه ها و نا ایمن بودن محیط کار، مقدار دستمزد ناچیز و بخور و نمیر ما را تعیین و انگل وار از سفره و از حاصل دسترنج ما تغذیه می کنند.
سال ۱۴۰۱ با حذف ارز ترجیحی و دلار ۴۲۰۰ تومانی آغاز شد و با سقوط پرشتاب ارزش ریال با دلار ۵۰ هزار تومانی در حال به پایان رسیدن است.
این روند که منجر به افزایش سرسام آور قیمت کالاهای مورد نیاز و اساسی زندگی شد به معنای واقعی زندگی ما میلیون ها نفر کارگر را به خاک سیاه نشاند و معیشت مان را نابود ساخت.
در این شرایط، لایحه بودجه ۱۴۰۲ دولت که با افزایش چند ده برابری سهم نهادهای خاص همراه است، جای هیچگونه عذر و توجیهی باقی نمی گذارد که امسال هم بخواهند به بهانه عدم توانائی کارفرمایان و سازمانها در پرداخت دستمزدها و حقوق ها و یا با این بهانه که افزایش دستمزد باعث افزایش تورم خواهد شد، درصدی ناچیز و تحقیرآمیز به عنوان افزایش دستمزد برای ما کارگران در نظر بگیرند.
بگذریم که تعرض به دستمزد ما کارگران در قالب برنامه بودجه سال ۱۴۰۲ انجام گرفته است و طبق این برنامه کارکنان دولت از شمولیت همان حداقل دستمزد چند بار زیر خط فقری که شورایعالی کار تعیین میکند خارج مانده و برای آنها صرفا بیست در صد افزایش دستمزد در نظر گرفته شده است و این رقم با توجه به افزایش نجومی قیمت های وضع زندگی این بخش از ما کارگران را از آنچه که امروز هست نیز وخیم تر میکند از همین رو هم اکنون یک موضوع اعتراض کارگران بخش دولتی و در همین رابطه همکاران ارکان ثالث ما بر سر همین موضوع است.
بعلاوه ویژگی شرایط امسال اینست که ما در بحبوحه انقلاب جاری زن، زندگی، آزادی و گسترش اعتراضات همه مزدبگیران اعم از کارگر، معلم، بازنشسته در سراسر کشور هستیم که یک موضوع مهم این اعتراضات اعتراض علیه فقر و گرانی و بی تامینی و در دفاع از حق زندگی ای انسانی است. در چنین شرایطی مبارزه برای افزایش دستمزد ارتباط مستقیمی با اعتراضات مردمی در سطح جامعه و در برابر کل این بساط توحش و فقر و بردگی است. این شرایط بیش از هر وقت دیگری بر اتحاد سراسری ما کارگران و ما مردم برای اعتراضاتی سراسری علیه دستمزدهای زیر خط فقر، علیه وخیم تر شدن هر روز بیشتر وضع معیشتی مان و بی تامینی ها، علیه گرانی روز افزون هزینه های زندگی و دزدی ها و چپاولگری و علیه تعرضات هر روزه حکومتیان بر زندگی و معیشتمان تاکید میگذارد.
با اعتراضاتمان باید کاری کنیم که کل لایحه ریاضتی بودجه شان را که لایحه ای برای سر کیسه کردن بیشتر مردم است جمع کنند و با توجه به اینکه همین امروز حداقل سبد هزینه ۳۰ میلیون است دستمزد هیچ کارگری نباید از این رقم کمتر باشد.
ما کارگران شاغل در همه بخشهای صنعت نفت، از کارگران پیمانی تا قراردادی و رسمی حول خواست افزایش حقوق متناسب با نرخ واقعی هزینه های معیشتی و بیمه های پایه ای اجتماعی همچون درمان رایگان، تحصیل رایگان و حق داشتن مسکن می توانیم و باید متحد شویم.
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت اعلام میکند که در صورت عدم تحقق این خواستها و مطالبات، به هر شکل ممکن قویا معترض خواهیم شد.
ما مطالبات خود را پیگیری می کنیم و به هر گونه تعرضی به زندگی و معیشت از دست رفته خود با اعتراض و اعتصاب پاسخ خواهیم داد. ما از تمامی همکاران شاغل در نفت و همه کارگران در سطح سراسری میخواهیم که بیایید تا با قدرت هر چه تمام تر فریاد رسای زن، زندگی، آزادی و اعتراض کل جامعه علیه فقر و بردگی باشیم.
@shoranaft
@SocialistL
سال ۱۴۰۱ برای ما کارگران همچون سالهای پیشین با دست و پنجه نرم کردن با فقر و نداری در حالی سپری می شود که شورایعالی کار ضد کارگر، در غیاب تشکلهای مستقل کارگری و نمایندگان واقعی طبقه کارگر مشغول توطئه علیه معیشت ما و تحمیل فقر و گرسنگی جمعی بیشتر بر ما کارگران است.
دستمزد یکی از عمده ترین و بنیادی ترین مسائل ما کارگران است که شرایط و چگونگی یک سال زندگی ما را تعیین می کند. اما در روند تصمیم گیری برای آن، خود ما و نمایندگان ما حضور نداریم و این دولت و کارفرمایان هستند که علاوه بر تحمیل انواع ستم و بی حقوقی از طریق تحمیل شرکت های پیمانکاری، قراردادهای موقت و سفید امضا، اخراج و بیکارسازی های گسترده، تعویق های چندین و چند ماهه در پرداخت مزدمان، افزایش مالیات ها، وضعیت نامناسب بیمه ها و نا ایمن بودن محیط کار، مقدار دستمزد ناچیز و بخور و نمیر ما را تعیین و انگل وار از سفره و از حاصل دسترنج ما تغذیه می کنند.
سال ۱۴۰۱ با حذف ارز ترجیحی و دلار ۴۲۰۰ تومانی آغاز شد و با سقوط پرشتاب ارزش ریال با دلار ۵۰ هزار تومانی در حال به پایان رسیدن است.
این روند که منجر به افزایش سرسام آور قیمت کالاهای مورد نیاز و اساسی زندگی شد به معنای واقعی زندگی ما میلیون ها نفر کارگر را به خاک سیاه نشاند و معیشت مان را نابود ساخت.
در این شرایط، لایحه بودجه ۱۴۰۲ دولت که با افزایش چند ده برابری سهم نهادهای خاص همراه است، جای هیچگونه عذر و توجیهی باقی نمی گذارد که امسال هم بخواهند به بهانه عدم توانائی کارفرمایان و سازمانها در پرداخت دستمزدها و حقوق ها و یا با این بهانه که افزایش دستمزد باعث افزایش تورم خواهد شد، درصدی ناچیز و تحقیرآمیز به عنوان افزایش دستمزد برای ما کارگران در نظر بگیرند.
بگذریم که تعرض به دستمزد ما کارگران در قالب برنامه بودجه سال ۱۴۰۲ انجام گرفته است و طبق این برنامه کارکنان دولت از شمولیت همان حداقل دستمزد چند بار زیر خط فقری که شورایعالی کار تعیین میکند خارج مانده و برای آنها صرفا بیست در صد افزایش دستمزد در نظر گرفته شده است و این رقم با توجه به افزایش نجومی قیمت های وضع زندگی این بخش از ما کارگران را از آنچه که امروز هست نیز وخیم تر میکند از همین رو هم اکنون یک موضوع اعتراض کارگران بخش دولتی و در همین رابطه همکاران ارکان ثالث ما بر سر همین موضوع است.
بعلاوه ویژگی شرایط امسال اینست که ما در بحبوحه انقلاب جاری زن، زندگی، آزادی و گسترش اعتراضات همه مزدبگیران اعم از کارگر، معلم، بازنشسته در سراسر کشور هستیم که یک موضوع مهم این اعتراضات اعتراض علیه فقر و گرانی و بی تامینی و در دفاع از حق زندگی ای انسانی است. در چنین شرایطی مبارزه برای افزایش دستمزد ارتباط مستقیمی با اعتراضات مردمی در سطح جامعه و در برابر کل این بساط توحش و فقر و بردگی است. این شرایط بیش از هر وقت دیگری بر اتحاد سراسری ما کارگران و ما مردم برای اعتراضاتی سراسری علیه دستمزدهای زیر خط فقر، علیه وخیم تر شدن هر روز بیشتر وضع معیشتی مان و بی تامینی ها، علیه گرانی روز افزون هزینه های زندگی و دزدی ها و چپاولگری و علیه تعرضات هر روزه حکومتیان بر زندگی و معیشتمان تاکید میگذارد.
با اعتراضاتمان باید کاری کنیم که کل لایحه ریاضتی بودجه شان را که لایحه ای برای سر کیسه کردن بیشتر مردم است جمع کنند و با توجه به اینکه همین امروز حداقل سبد هزینه ۳۰ میلیون است دستمزد هیچ کارگری نباید از این رقم کمتر باشد.
ما کارگران شاغل در همه بخشهای صنعت نفت، از کارگران پیمانی تا قراردادی و رسمی حول خواست افزایش حقوق متناسب با نرخ واقعی هزینه های معیشتی و بیمه های پایه ای اجتماعی همچون درمان رایگان، تحصیل رایگان و حق داشتن مسکن می توانیم و باید متحد شویم.
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت اعلام میکند که در صورت عدم تحقق این خواستها و مطالبات، به هر شکل ممکن قویا معترض خواهیم شد.
ما مطالبات خود را پیگیری می کنیم و به هر گونه تعرضی به زندگی و معیشت از دست رفته خود با اعتراض و اعتصاب پاسخ خواهیم داد. ما از تمامی همکاران شاغل در نفت و همه کارگران در سطح سراسری میخواهیم که بیایید تا با قدرت هر چه تمام تر فریاد رسای زن، زندگی، آزادی و اعتراض کل جامعه علیه فقر و بردگی باشیم.
@shoranaft
@SocialistL
کاکلِ خون الودِ ارغوان
دشتِ سرخِ الاله
و چشمِ بیدار خوابِ برکه
از لرزشِ ستارگان..
در ساتگین
شراب شعله می کشد
با اتشِ مذابِ پیاله
گونه ها و چشم هایت سرخند
سرخ..
لرزشِ ستارگان
از سردی ی ابِ برکه است.
بهروز گرامیان
@SocialistL
دشتِ سرخِ الاله
و چشمِ بیدار خوابِ برکه
از لرزشِ ستارگان..
در ساتگین
شراب شعله می کشد
با اتشِ مذابِ پیاله
گونه ها و چشم هایت سرخند
سرخ..
لرزشِ ستارگان
از سردی ی ابِ برکه است.
بهروز گرامیان
@SocialistL
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی در آخرین پنجشنبه سال از مویههای مادر محمدمهدی کرمی بر مزارش . ماشاءالله کرمی، پدر او گفته بود که کارگر دستفروش است و با سختی پسرش را که جزو قهرمانان کاراته کشوری بود بزرگ کرده بود.
نام و یاد #محمدمهدی_کرمی و #محمد_حسینی و همه جانباختگانمان در قلبمان زنده است.
@SocialistL
نام و یاد #محمدمهدی_کرمی و #محمد_حسینی و همه جانباختگانمان در قلبمان زنده است.
@SocialistL
ماه مارس همچنان ادامه دارد. ماه مارس با مبارزه زنان گره خورده است. از مبارزات زنان طبقه کارگر در آمریکا تا تظاهرات ها و قیام بزرگ زنان در انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه و تا مبارزات پی در پی در سراسر قاره اروپا و تا حضور انقلابی و منسجم زنان برای دفاع از انقلاب و مبارزه علیه ارتجاع تازه به قدرت رسیده در ایران و تا امروز برای آزادی و برابری و علیه هر گونه سرکوب و استثمار و آپارتاید.
#زن_زندگی_آزادی
#آزادی_و_برابری
#زنده_باد_انقلاب
@SocialistL
#زن_زندگی_آزادی
#آزادی_و_برابری
#زنده_باد_انقلاب
@SocialistL
سالی برگرفته از رمز ژینا را با شما به بهار رساندیم
با شما روشنی و جرات گرفتیم
با شما تنهایی را به تنهایی سپردیم
تا ژینا رمز بودن و جاودانگی جهانی بهتر برای
مردمانی ستوده باشد.
جهانی به احترامش و او به احترام جهان
رمز و اسطوره دوران معاصر شد. یاد عزیزش گرامی باد 🌹 ❤️
مادرِ #مهسا_امینی
....
چند روز از نوروز گذشته و چند روز است که سال ۱۴۰۱ به پایان رسیده است.
سالی که نمی خواهیم فراموش شود، سالی که در تاریخ ما باقی خواهد ماند. سالی که مردمان مبارز و انقلابی حماسهها آفریدند. سالی که مهاباد غرق در خون سرخ مبارزین شد. سالی که ستارخان و اکباتان و چیتگر ..در تهران همبستگی و مقاومت را به نمایش گذاشتند. سالی که کرج و سنندج و مشهد و بندرعباس و رشت و آمل و دهها شهر و منطقه دیگر صدها تن از نوجوانان و جوانان انقلابی شان را از دست دادند. سالی که عاشق ترین فرزندان این سرزمین خونشان را در راه انقلاب و برای آزادی و سعادت و برابری از دست دادند.
سالی که بار دیگر حرکت، انقلاب و پیروزی در زبانمان چرخید.
سال ۱۴۰۱ هنوز به پایان نرسیده و نوروز آغاز دیگری است برای مبارزه.
آلترناتیو
@SocialistL
با شما روشنی و جرات گرفتیم
با شما تنهایی را به تنهایی سپردیم
تا ژینا رمز بودن و جاودانگی جهانی بهتر برای
مردمانی ستوده باشد.
جهانی به احترامش و او به احترام جهان
رمز و اسطوره دوران معاصر شد. یاد عزیزش گرامی باد 🌹 ❤️
مادرِ #مهسا_امینی
....
چند روز از نوروز گذشته و چند روز است که سال ۱۴۰۱ به پایان رسیده است.
سالی که نمی خواهیم فراموش شود، سالی که در تاریخ ما باقی خواهد ماند. سالی که مردمان مبارز و انقلابی حماسهها آفریدند. سالی که مهاباد غرق در خون سرخ مبارزین شد. سالی که ستارخان و اکباتان و چیتگر ..در تهران همبستگی و مقاومت را به نمایش گذاشتند. سالی که کرج و سنندج و مشهد و بندرعباس و رشت و آمل و دهها شهر و منطقه دیگر صدها تن از نوجوانان و جوانان انقلابی شان را از دست دادند. سالی که عاشق ترین فرزندان این سرزمین خونشان را در راه انقلاب و برای آزادی و سعادت و برابری از دست دادند.
سالی که بار دیگر حرکت، انقلاب و پیروزی در زبانمان چرخید.
سال ۱۴۰۱ هنوز به پایان نرسیده و نوروز آغاز دیگری است برای مبارزه.
آلترناتیو
@SocialistL
".... این دقیقآ مزیت گرایش جدید است که ما بصورت جزمی آینده را پیش بینی نمیکنیم بلکه تنها می خواهیم جهان نوین را از درون نقد جهان کهنه بیابیم . تا کنون فلاسفه راه حل کلیه معماها را لم داده در پشت میزهای تحریرشان داشته اند ( ارائه می داده اند) و جهان و عوامل باید دهانش را باز میکرد تا کبوتر بریان دانش مطلق به درون آن پرواز کند ......
من به نقد بی باکانه هر آنچه که موجود (مستقر) است اشاره دارم ؛ بی باکانه هم از لحاظ بیم نداشتن از نتایجی که به آن باز میگردد و هم از جهت اینکه حتی اندکی هم از ستیز با قدرتهای موجود هراسان نباشد .
بنابراین من از افراشتن هیچگونه پرچم جزمی حمایت نمی کنم . .....
هیچ چیز مارا از نقد سیاست ، مشارکت در سیاست و مبارزات واقعی ، نقطه شروع نقد ما ، و از هویت یابی نقد ما بوسیله آنها باز نخواهد داشت .در این مورد ، ما با جهان به شیوه ای مکتبی و با یک مرام اخلاقی نومقابله نمی کنیم : حقیقت اینجاست ، در برابر آن زانو بزنید ! ما اصول نوینی را برای جهان ، خارج از اصول خودش ایجاد می کنیم . ما به جهان نمی گوئیم : مبارزاتت را متوقف کن ، آنها ابلهانه اند ؛ ما به تو شعار درست مبارزه را میدهیم . ما فقط به جهان نشان می دهیم که برای چه چیزی واقعا درحال مبارزه است ، و آگاهی چیزی است که آن ناگزیر از بدست آوردن اش است حتی اگر نخواهد ...
از نامه مارکس به آرنولد روگه سپتامبر1843..ترجمه مهرداد نیک بین
#کارل_مارکس
@SocialistL
من به نقد بی باکانه هر آنچه که موجود (مستقر) است اشاره دارم ؛ بی باکانه هم از لحاظ بیم نداشتن از نتایجی که به آن باز میگردد و هم از جهت اینکه حتی اندکی هم از ستیز با قدرتهای موجود هراسان نباشد .
بنابراین من از افراشتن هیچگونه پرچم جزمی حمایت نمی کنم . .....
هیچ چیز مارا از نقد سیاست ، مشارکت در سیاست و مبارزات واقعی ، نقطه شروع نقد ما ، و از هویت یابی نقد ما بوسیله آنها باز نخواهد داشت .در این مورد ، ما با جهان به شیوه ای مکتبی و با یک مرام اخلاقی نومقابله نمی کنیم : حقیقت اینجاست ، در برابر آن زانو بزنید ! ما اصول نوینی را برای جهان ، خارج از اصول خودش ایجاد می کنیم . ما به جهان نمی گوئیم : مبارزاتت را متوقف کن ، آنها ابلهانه اند ؛ ما به تو شعار درست مبارزه را میدهیم . ما فقط به جهان نشان می دهیم که برای چه چیزی واقعا درحال مبارزه است ، و آگاهی چیزی است که آن ناگزیر از بدست آوردن اش است حتی اگر نخواهد ...
از نامه مارکس به آرنولد روگه سپتامبر1843..ترجمه مهرداد نیک بین
#کارل_مارکس
@SocialistL
پدرانتان را بکشید تا رستگار شوید! – فرشین کاظمینیا
خوانشی از فیلم «برادران لیلا» به مثابه ی یک متن اعتراضی
"افسونزدائی» به عنوان گام نخست
لیلا، به عنوان عنصر مرکزی و انقلابی فیلم، «مدرن» است. نه این که غربی و آلامد باشد، بلکه در نفس خود هویت«مدرن» دارد؛ چرا که تمام مدرنیته یعنی «نه بزرگ» به سنت و ارزشهای ارتجاعی.(۱) مدرن بودن، یعنی شهامت در مرکز بودگی و اعتماد به تدبیر و عقل خودبنیاد برای گریز از نکبت تاریخی و تحمیلی. امر مدرن، استقرار «عقل» و «شناخت» در مرکز عالم است.
«لیلا»های ادبیات فارسی هم شجاعت تفاوت و توانایی نگرش خارج از موقعیت داشتهاند. لیلا، بیپروا، به ارزشهای کهن و عاطفی انباشته در اتاقهای محقر و کثیف خانه میتازد. او در پاسخ به برادرش که میگوید اگر چنان بشود، پدر میمیرد، میگوید: «خب؛بمیرد!» واقعاً چرا از مرگ پدر باید هراسید؟ و این چنین برای شکست امر موهومی، ابتدا از آن «افسونزدایی» میکند. جسارت اندیشیدن به زوال یا «مرگ پدر» آغاز استقلال و روند هویتیابی جمعی است.
قسمتی از نماهای آغاز فیلم نشاندهندهی رنج لیلا هنگام درمان بیماری ستون مهرهها و گردن ست، اسکلت و کالبد نیروی انقلابی خانواده/جامعه ، علیرغم درد اشک آور، نیازمند ترمیم و قوی شدن است تا بتواند ضمن حفظ خودآگاهی، امکان سازماندهی اجتماعی رانیز فراهم آورد.
به کرات شنیدهایم که سنت و انگارهی فرهنگی ما در ایران پسرکشی (رستم و سهراب) و در غرب پدر کشی (اودیپ و لایوس) بوده است. امّا، در این روایت، «کشتن پدر» فقط یک جسارت «ضد تاریخی» نیست، بلکه، کلید درگاه معبدی تاریک است که در صورت گشایش، پرتو و درخشش نو، به صورت اجتنابناپذیری در آن میتابد و باطلالسحر حضور پدر و خدایان دیگر است"
"واقعیت این است که نمیتوان از لیلا، توقع روشنفکری تام و تمام انقلابی داشت یا تمامی انتظارات تحول را یکباره و یک زمان از او طلب کرد.
بافت فیلم نشانگر اراده علیه پاتریمونیالیسم است و علیرغم «عصبیت» پنهان و التهابی که در فیلم وجود دارد، بسیاری از مختصاتی راکه «وبر» برای جامعهی مقتدر پاتریمونیال شرقی میشمرد؛ از جمله انحصار، اقتدار تقلب، فساد، آنارشی و ابتذال؛ را میتوان در آن بازیافت کرد. اما، کارگردان، به اقتضای درام نمیتواند «راه حل نهایی» و پراکسیس مطلوب مبارزه را در فیلم بگنجاند یا بنمایاند. هم زمانه عوض شده ، و هم تیغ سانسور تیزتر از گذشته حاضر است. البته شیوههای اقتدار پدر/ دولت/ سانسورچی/ ارشادگر نیز در همین گذر تاریخی تغییر میکند که خود بحث دیگری است.
سکانس پایان فیلم شاهکار است: پدر مستبد مرده و مادر پدرسوخته بیخبر و در مقابل در، ایستاده است. همزمان دخترکان شاد ورقصان و زیبا، با لباسهای سپید وارد میشوند و «مرگ ارتجاع خانگی» را جشن میگیرند، گویی تولد همگی آنهاست که طلیعهی آیندهی درخشان ایران هستند.
برادر لیلا، گرچه «پدرکشی» نکرده، اما از گذرگاههای سختی گذشته است و قدری بزرگ شده و گرچه گریان است امّا در تولد نسل نو میرقصد تا خود نیز به آنها گره بخورد.
مسیر بلوغ از مبارزهای دائمی میگذرد. مبارزه تمامی ندارد. علیه همهی مستبدان باید ایستاد. از این روست که در انتها، علیرضا، گامبر مسیر گذشته- شیشههای خرد شده از اعتراض قبلی کارگران- میگذارد و خود همان میشود که باید و با وسیلهای که برای خاموش کردن آتش است، «آتشی» جدید از جنس «اعتراض» میافروزد تا پدران بزرگتر بیرونی را به چالش گرفته باشد"
@SocialistL
خوانشی از فیلم «برادران لیلا» به مثابه ی یک متن اعتراضی
"افسونزدائی» به عنوان گام نخست
لیلا، به عنوان عنصر مرکزی و انقلابی فیلم، «مدرن» است. نه این که غربی و آلامد باشد، بلکه در نفس خود هویت«مدرن» دارد؛ چرا که تمام مدرنیته یعنی «نه بزرگ» به سنت و ارزشهای ارتجاعی.(۱) مدرن بودن، یعنی شهامت در مرکز بودگی و اعتماد به تدبیر و عقل خودبنیاد برای گریز از نکبت تاریخی و تحمیلی. امر مدرن، استقرار «عقل» و «شناخت» در مرکز عالم است.
«لیلا»های ادبیات فارسی هم شجاعت تفاوت و توانایی نگرش خارج از موقعیت داشتهاند. لیلا، بیپروا، به ارزشهای کهن و عاطفی انباشته در اتاقهای محقر و کثیف خانه میتازد. او در پاسخ به برادرش که میگوید اگر چنان بشود، پدر میمیرد، میگوید: «خب؛بمیرد!» واقعاً چرا از مرگ پدر باید هراسید؟ و این چنین برای شکست امر موهومی، ابتدا از آن «افسونزدایی» میکند. جسارت اندیشیدن به زوال یا «مرگ پدر» آغاز استقلال و روند هویتیابی جمعی است.
قسمتی از نماهای آغاز فیلم نشاندهندهی رنج لیلا هنگام درمان بیماری ستون مهرهها و گردن ست، اسکلت و کالبد نیروی انقلابی خانواده/جامعه ، علیرغم درد اشک آور، نیازمند ترمیم و قوی شدن است تا بتواند ضمن حفظ خودآگاهی، امکان سازماندهی اجتماعی رانیز فراهم آورد.
به کرات شنیدهایم که سنت و انگارهی فرهنگی ما در ایران پسرکشی (رستم و سهراب) و در غرب پدر کشی (اودیپ و لایوس) بوده است. امّا، در این روایت، «کشتن پدر» فقط یک جسارت «ضد تاریخی» نیست، بلکه، کلید درگاه معبدی تاریک است که در صورت گشایش، پرتو و درخشش نو، به صورت اجتنابناپذیری در آن میتابد و باطلالسحر حضور پدر و خدایان دیگر است"
"واقعیت این است که نمیتوان از لیلا، توقع روشنفکری تام و تمام انقلابی داشت یا تمامی انتظارات تحول را یکباره و یک زمان از او طلب کرد.
بافت فیلم نشانگر اراده علیه پاتریمونیالیسم است و علیرغم «عصبیت» پنهان و التهابی که در فیلم وجود دارد، بسیاری از مختصاتی راکه «وبر» برای جامعهی مقتدر پاتریمونیال شرقی میشمرد؛ از جمله انحصار، اقتدار تقلب، فساد، آنارشی و ابتذال؛ را میتوان در آن بازیافت کرد. اما، کارگردان، به اقتضای درام نمیتواند «راه حل نهایی» و پراکسیس مطلوب مبارزه را در فیلم بگنجاند یا بنمایاند. هم زمانه عوض شده ، و هم تیغ سانسور تیزتر از گذشته حاضر است. البته شیوههای اقتدار پدر/ دولت/ سانسورچی/ ارشادگر نیز در همین گذر تاریخی تغییر میکند که خود بحث دیگری است.
سکانس پایان فیلم شاهکار است: پدر مستبد مرده و مادر پدرسوخته بیخبر و در مقابل در، ایستاده است. همزمان دخترکان شاد ورقصان و زیبا، با لباسهای سپید وارد میشوند و «مرگ ارتجاع خانگی» را جشن میگیرند، گویی تولد همگی آنهاست که طلیعهی آیندهی درخشان ایران هستند.
برادر لیلا، گرچه «پدرکشی» نکرده، اما از گذرگاههای سختی گذشته است و قدری بزرگ شده و گرچه گریان است امّا در تولد نسل نو میرقصد تا خود نیز به آنها گره بخورد.
مسیر بلوغ از مبارزهای دائمی میگذرد. مبارزه تمامی ندارد. علیه همهی مستبدان باید ایستاد. از این روست که در انتها، علیرضا، گامبر مسیر گذشته- شیشههای خرد شده از اعتراض قبلی کارگران- میگذارد و خود همان میشود که باید و با وسیلهای که برای خاموش کردن آتش است، «آتشی» جدید از جنس «اعتراض» میافروزد تا پدران بزرگتر بیرونی را به چالش گرفته باشد"
@SocialistL
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ
پدرانتان را بکشید تا رستگار شوید! – فرشین کاظمینیا
خوانشی از فيلم «برادران ليلا» به مثابه ی يک متن اعتراضی بافت فیلم نشانگر اراده علیه پاتریمونیالیسم است و علیرغم «عصبیت» پنهان و التهابی که در فیلم وجود دارد، بسیاری از مختصاتی راکه «وبر» برا…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردم مبارز سقز بر سر مزار ژینا ترانه خوان و مشعل به دست حضور یافتهاند.
مبارزه ادامه دارد و کردستان این سنگر سرخ انقلاب خلوت نخواهد شد.
#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی #ژینا_رمز_آزادی_است
@SocialistL
مبارزه ادامه دارد و کردستان این سنگر سرخ انقلاب خلوت نخواهد شد.
#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی #ژینا_رمز_آزادی_است
@SocialistL
در این ویدئو با تعدادی از زنان #کمون_پاریس آشنا میشویم
در عمر کوتاه مدت کمون، زنان در عرصههای گوناگونی همچون تهیه غذا، لباس، اسلحه، مداوای مجروحان، آموزش کودکان و بالاخره با تفنگ در سنگرهای مقاومت در برابر ارتش ورسای حضور داشتند. زنان در تولید اسلحه برای دفاع از کمون نقش محوری داشتند. حدود ۳ هزار زن در کارگاههای تولید فشنگ مشغول به کار بودند، ۱۵۰۰ زن کار دوختن کیسههای شن را برعهده داشتند و به ازای دوخت هر کیسه ۸ سانتیم دستمزد میگرفتند در حالی که پیش از کمون تنها ۲ سانتیم دستمزد میگرفتند.
یکی دیگر از عرصههای مهم فعالیت زنان، آموزش بود. در آن زمان از هر ۳ کودک پاریسی یک کودک از هرگونه آموزشی محروم بود. نیمی از آنهایی هم که از امکان تحصیل برخوردار بودند به مدارس کلیساها میرفتند. کمون اما همهی اینها را تغییر داد. زنان علاوه بر شرکت در اعتراضات، با شرکت در کلوبها و انجمنها و خواندن روزنامه آگاهیهای سیاسی خود را بالا بردند. نقش زنان در نبرد پاریس بسیار برجسته بود. زنان کارگر چنان خشمگین و آشتی ناپذیر به جنگ بورژوازی می رفتند و در عین حال مردان هم طبقه ای شان را به مبارزه ای بی امان با سرمایه داران فرا می خواندند که یکی از بورژواهای آن زمان نوشته بود: «اگر کل جمعیت پاریس زن بود، عجب شهر وحشتناکی می شد.»
طولی نکشید که کمون به خاک و خون کشیده شد. پس از شکست کمون ۱۰۵۱ زن به محاکمه کشیده شدند که از میان آنها ۷۵۶ تن کارگر و پیشهور بودند، ۲۴۶ زن شغلی نداشتند، ۴ معلم، ۳۳ صاحب هتل یا کافه، ۱۱ صاحب مغازه و تنها یک زن مالک در میان آنها بود. رفتار زنان طبقه حاکم با زنان کمون از نمونههای برجستهی تفاوت زنان ثروتمند با زنان کارگر و ستمدیده و خواستهای آنها بود. در این رابطه در کتاب “مبارزه طبقاتی و رهایی زن” اثر تونی کلیف میخوانیم: “انتقام ورسائیان خصوصا خانمهای ورسائیان وحشتناک بود…. آنها چنانچه که گویی در گردش لذتبخش بسر میبرند، به جنازهها نزدیک میشدند با نوک چتر آفتابیشان آخرین پس ماندههای پوشش اجساد را کنار میزدند تا از دیدن مردگان دلیر لذت ببرند…. مورخی در سالگرد کمون نوشت: گزارشات حاکی است که زنان شیکپوش بهویژه علیه همجنسان خود خشونتبارترین رفتار را داشتند”.
متن از آموزگار کارگر
#انقلاب و #زنان
@SocialistL
در عمر کوتاه مدت کمون، زنان در عرصههای گوناگونی همچون تهیه غذا، لباس، اسلحه، مداوای مجروحان، آموزش کودکان و بالاخره با تفنگ در سنگرهای مقاومت در برابر ارتش ورسای حضور داشتند. زنان در تولید اسلحه برای دفاع از کمون نقش محوری داشتند. حدود ۳ هزار زن در کارگاههای تولید فشنگ مشغول به کار بودند، ۱۵۰۰ زن کار دوختن کیسههای شن را برعهده داشتند و به ازای دوخت هر کیسه ۸ سانتیم دستمزد میگرفتند در حالی که پیش از کمون تنها ۲ سانتیم دستمزد میگرفتند.
یکی دیگر از عرصههای مهم فعالیت زنان، آموزش بود. در آن زمان از هر ۳ کودک پاریسی یک کودک از هرگونه آموزشی محروم بود. نیمی از آنهایی هم که از امکان تحصیل برخوردار بودند به مدارس کلیساها میرفتند. کمون اما همهی اینها را تغییر داد. زنان علاوه بر شرکت در اعتراضات، با شرکت در کلوبها و انجمنها و خواندن روزنامه آگاهیهای سیاسی خود را بالا بردند. نقش زنان در نبرد پاریس بسیار برجسته بود. زنان کارگر چنان خشمگین و آشتی ناپذیر به جنگ بورژوازی می رفتند و در عین حال مردان هم طبقه ای شان را به مبارزه ای بی امان با سرمایه داران فرا می خواندند که یکی از بورژواهای آن زمان نوشته بود: «اگر کل جمعیت پاریس زن بود، عجب شهر وحشتناکی می شد.»
طولی نکشید که کمون به خاک و خون کشیده شد. پس از شکست کمون ۱۰۵۱ زن به محاکمه کشیده شدند که از میان آنها ۷۵۶ تن کارگر و پیشهور بودند، ۲۴۶ زن شغلی نداشتند، ۴ معلم، ۳۳ صاحب هتل یا کافه، ۱۱ صاحب مغازه و تنها یک زن مالک در میان آنها بود. رفتار زنان طبقه حاکم با زنان کمون از نمونههای برجستهی تفاوت زنان ثروتمند با زنان کارگر و ستمدیده و خواستهای آنها بود. در این رابطه در کتاب “مبارزه طبقاتی و رهایی زن” اثر تونی کلیف میخوانیم: “انتقام ورسائیان خصوصا خانمهای ورسائیان وحشتناک بود…. آنها چنانچه که گویی در گردش لذتبخش بسر میبرند، به جنازهها نزدیک میشدند با نوک چتر آفتابیشان آخرین پس ماندههای پوشش اجساد را کنار میزدند تا از دیدن مردگان دلیر لذت ببرند…. مورخی در سالگرد کمون نوشت: گزارشات حاکی است که زنان شیکپوش بهویژه علیه همجنسان خود خشونتبارترین رفتار را داشتند”.
متن از آموزگار کارگر
#انقلاب و #زنان
@SocialistL
چند کلمه راجع به منشور مطالبات حداقل
انتشارمنشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی اقدامی به غایت به جا و قابل تحسین است. بسیاری درباره این منشور اظهار نظر کردهاند. تشکلهای زیادی، چه صنفی چه سیاسی، راجع به آن اعلام موضع کردهاند. تقریبا تمام سرها به طرف این منشور چرخید و مورد توجه وسیع جامعه قرار گرفت و این البته به دلیل جایگاه ویژه طبقه کارگر و درک جامعه از این جایگاه ویژه است. قبل از هرچیز به مبتکرین و امضا کنندگان منشور باید دست مریزاد گفت.
این منشور از طرفی راست را به شدت آچمز کرده و از طرف دیگر امیدی است که جبهه چپ و کمونیست را ناچار کند تا تکلیف خود را با خمودگی غیرنرمال اخیر خود روشن نماید.
از این به بعد بسیار طبیعی است که اگر امثال ائتلاف پهلوی-مهتدی-نایاک مدعی شدند که متن منشوری از "داخل" پیشنهاد شده. پرسیده شود چه کسانی از داخل؟ طرح این سوال در ذهن عموم، حداقل و شاید اولین خاصیت منشور مطالبات است. در همین زمینه باید اضافه کرد که به نیروهای راست نشان داد که یک نیروی رادیکال و جدی چپ در جامعه است که برخلاف ٥٧ نه تنها مطالبات روشن دارد بلکه کوتاه هم نمیآید.
منشور مطالبات، جامعه و نیروهای سیاسی را پلورالیزهتر از پیش کرد. امروز دیگر هر ابراز وجودی نیازمند تعیین تکلیف با این منشور است. از راستهای جمهوریخواه تا جناح چپ ناسیونالیسم کرد که خود و جریان مورد علاقهشان را در مسابقه با مهتدی و متحدینش بازنده میدانند و طومار جمع میکنند، از چپهای تروتسکیتی که چهار دهه است پیش شرطهای تاسیس حزب کمونیستی را بررسی میکنند، تا نیروهای جدی چپ و کمونیست .
راست که تکلیفش با این منشور و کل خواستهای طبقه کارگر روشن است. تضاد آنتاگونیستی میان ما و بورژوازی کماکان به قدرت خود باقی است و اتفاقا این روزها بیشتر از هر زمان دیگری آشکار شده است. منشور تنها به راست نشان داد که گوشی دستشان باشد، با نیرویی طرف هستند که این حداقل خواستههایش است.
پیامی که این منشور برای کمونیستها میتواند داشته باشد این است که باید متوجه باشند که طبقه کارگر پتانسیل، آمادگی و اشتهای عظیمی برای دخالت در سرنوشت جامعه و تعیین تکلیف با حاکمیت بورژوایی دارد. طبقه کارگر ایران امروز آنقدر درایت دارد که حتی در همان قواره تشکلهای صنفی راست را آچمز میکند. اگر تشکل سیاسی یابد، قدرت به مراتب عظیمتری دارد. منشور توپ را دوباره به زمین تشکلهای سیاسی چپ و کمونیست انداخت. بعد از آنهمه هیاهوی تبلیغاتی و با آن همه امکاناتی که کشورهای غربی در اختیار راست و ارتجاع گذاشته بودند، انتشار این منشور معادله را کلی عوض کرد و یک بار دیگر سرها به طرف چپ جرخید. این بزرگترین، اصلیترین و مهمترین هدف و دستآورد این منشور بود. بقیه داستان عمدتا به عهده نیروهای سیاسی چپ و کمونیست است. نوبت کمونیستها است که درایت خود را نشان دهند.
در میان چپ به این منشور دو برخورد کاملا متضاد شده است. برخورد اول استقبال و حمایت بیدریغ از این منشور بود. اگرچه به نظرم کافی نبوده و نیست، اما جای خوشحالی فراوان است. باید از این منشور استقبال عملی بیشتری بشود و کمونیستها از خود ابتکار عمل نشان دهند. به نظرم باید کاری کرد که احدی در صحنه سیاست ایران نتواند این منشور را دور بزند. باید کاری کرد که راست ناچار باشد قبل از هر ابراز نظری، تکلیف خودش را با این منشور روشن کند.
به نظرم این منشور راه را به نیروهای کمونیست نشان میدهد. کمونیستها بایستی پیشاپیش رویدادها و مسائل گام بردارند. باید نشان داد که کمونیسم لیاقت در دست گرفتن سرنوشت جامعه را دارد.
حامد خاکی ۱/۲ ادامه مطلب
@SocialistL
انتشارمنشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی اقدامی به غایت به جا و قابل تحسین است. بسیاری درباره این منشور اظهار نظر کردهاند. تشکلهای زیادی، چه صنفی چه سیاسی، راجع به آن اعلام موضع کردهاند. تقریبا تمام سرها به طرف این منشور چرخید و مورد توجه وسیع جامعه قرار گرفت و این البته به دلیل جایگاه ویژه طبقه کارگر و درک جامعه از این جایگاه ویژه است. قبل از هرچیز به مبتکرین و امضا کنندگان منشور باید دست مریزاد گفت.
این منشور از طرفی راست را به شدت آچمز کرده و از طرف دیگر امیدی است که جبهه چپ و کمونیست را ناچار کند تا تکلیف خود را با خمودگی غیرنرمال اخیر خود روشن نماید.
از این به بعد بسیار طبیعی است که اگر امثال ائتلاف پهلوی-مهتدی-نایاک مدعی شدند که متن منشوری از "داخل" پیشنهاد شده. پرسیده شود چه کسانی از داخل؟ طرح این سوال در ذهن عموم، حداقل و شاید اولین خاصیت منشور مطالبات است. در همین زمینه باید اضافه کرد که به نیروهای راست نشان داد که یک نیروی رادیکال و جدی چپ در جامعه است که برخلاف ٥٧ نه تنها مطالبات روشن دارد بلکه کوتاه هم نمیآید.
منشور مطالبات، جامعه و نیروهای سیاسی را پلورالیزهتر از پیش کرد. امروز دیگر هر ابراز وجودی نیازمند تعیین تکلیف با این منشور است. از راستهای جمهوریخواه تا جناح چپ ناسیونالیسم کرد که خود و جریان مورد علاقهشان را در مسابقه با مهتدی و متحدینش بازنده میدانند و طومار جمع میکنند، از چپهای تروتسکیتی که چهار دهه است پیش شرطهای تاسیس حزب کمونیستی را بررسی میکنند، تا نیروهای جدی چپ و کمونیست .
راست که تکلیفش با این منشور و کل خواستهای طبقه کارگر روشن است. تضاد آنتاگونیستی میان ما و بورژوازی کماکان به قدرت خود باقی است و اتفاقا این روزها بیشتر از هر زمان دیگری آشکار شده است. منشور تنها به راست نشان داد که گوشی دستشان باشد، با نیرویی طرف هستند که این حداقل خواستههایش است.
پیامی که این منشور برای کمونیستها میتواند داشته باشد این است که باید متوجه باشند که طبقه کارگر پتانسیل، آمادگی و اشتهای عظیمی برای دخالت در سرنوشت جامعه و تعیین تکلیف با حاکمیت بورژوایی دارد. طبقه کارگر ایران امروز آنقدر درایت دارد که حتی در همان قواره تشکلهای صنفی راست را آچمز میکند. اگر تشکل سیاسی یابد، قدرت به مراتب عظیمتری دارد. منشور توپ را دوباره به زمین تشکلهای سیاسی چپ و کمونیست انداخت. بعد از آنهمه هیاهوی تبلیغاتی و با آن همه امکاناتی که کشورهای غربی در اختیار راست و ارتجاع گذاشته بودند، انتشار این منشور معادله را کلی عوض کرد و یک بار دیگر سرها به طرف چپ جرخید. این بزرگترین، اصلیترین و مهمترین هدف و دستآورد این منشور بود. بقیه داستان عمدتا به عهده نیروهای سیاسی چپ و کمونیست است. نوبت کمونیستها است که درایت خود را نشان دهند.
در میان چپ به این منشور دو برخورد کاملا متضاد شده است. برخورد اول استقبال و حمایت بیدریغ از این منشور بود. اگرچه به نظرم کافی نبوده و نیست، اما جای خوشحالی فراوان است. باید از این منشور استقبال عملی بیشتری بشود و کمونیستها از خود ابتکار عمل نشان دهند. به نظرم باید کاری کرد که احدی در صحنه سیاست ایران نتواند این منشور را دور بزند. باید کاری کرد که راست ناچار باشد قبل از هر ابراز نظری، تکلیف خودش را با این منشور روشن کند.
به نظرم این منشور راه را به نیروهای کمونیست نشان میدهد. کمونیستها بایستی پیشاپیش رویدادها و مسائل گام بردارند. باید نشان داد که کمونیسم لیاقت در دست گرفتن سرنوشت جامعه را دارد.
حامد خاکی ۱/۲ ادامه مطلب
@SocialistL
۲/۲
ادامه راجع به منشور مطالبات حداقل
برخورد نوع دوم گرچه با بیانات مختلف اما جملگی از یک دست هستند و از چپ روی خام و به شدت مضر رنج میبرند.
بعضیها میگویند که این منشور از رویدادها عقب است. میگویند به جای پرداختن به انقلاب مطالبات حداقل را طرح میکند. میگویند جنبش کمونیستی و کارگری از ادبیات و بیانیه و اطلاعیه کم ندارد، به جای انتشار منشور باید عمل کرد.
به نظر من استدلالات این دوستان علیه منشور مطالبات یک چپ روی در حرف و راست روی در عمل است.
منشور مطالبات همانطور که از اسمش پیداست، منشور حداقل است. قرار است حداقل خواستههای طبقه کارگر را بیان کند. دارد به راست جامعه میگوید حتی در صورت باخت به کمتر از این رضایت نمیدهیم. درست زمانی که راست جامعه از نایاک-مهتدی تا طیفهای دیگرشان انتشار منشورشان را به طرفدارانشان وعده میدادند، منشور مطالبات حداقل بیرون آمد و اعلام کرد که این کمترین خواستهای ماست. واضح است که تشکلهای امضا کننده این منشور حزب کمونیستی نیستند اما به نظرم این اقدام به غایت سیاسی و رادیکالشان راست را در سوراخ موش کرد. به اضافه اینکه به نیروهای چپ و کمونیست میگوید چه پتانسیلی از همبستگی و امکان دخالت فعال در میان طبقه کارگر وجود دارد.
اتفاقا در این اوضاع انتشار چنین متنی تحت عنوان منشور مطالبات حداقل، متناسبترین کاری بود که تشکلهای کارگری میتوانستند بکنند.
به نظر من مشکل این دوستان چپ رو ما این است که هر پدیده را سرجای خودش نمیبینند. انگار متوجه نیستند که این مانیفست کمونیست نیست. این منشور ادعای بیان هدف نهایی مبارزه طبقاتی طبقه کارگر را نداشته، اما دوستان ما با این پیش فرض نقدش میکنند. این منشور را اگر در بطن این اوضاع دید و متوجه هدف سیاسیای ،که الحق هم در برآورد کردن آن موفق بوده، باشیم ، آنگاه زیاد سخت نیست که بفهمیم با هر درجه کم و کاستی که دارد، باید مورد بیشترین حمایتها قرار گیرد.
زنده باد مبتکرین و امضا کنندگان منشور مطالبات حداقل.
حامد خاکی
@SocialistL
ادامه راجع به منشور مطالبات حداقل
برخورد نوع دوم گرچه با بیانات مختلف اما جملگی از یک دست هستند و از چپ روی خام و به شدت مضر رنج میبرند.
بعضیها میگویند که این منشور از رویدادها عقب است. میگویند به جای پرداختن به انقلاب مطالبات حداقل را طرح میکند. میگویند جنبش کمونیستی و کارگری از ادبیات و بیانیه و اطلاعیه کم ندارد، به جای انتشار منشور باید عمل کرد.
به نظر من استدلالات این دوستان علیه منشور مطالبات یک چپ روی در حرف و راست روی در عمل است.
منشور مطالبات همانطور که از اسمش پیداست، منشور حداقل است. قرار است حداقل خواستههای طبقه کارگر را بیان کند. دارد به راست جامعه میگوید حتی در صورت باخت به کمتر از این رضایت نمیدهیم. درست زمانی که راست جامعه از نایاک-مهتدی تا طیفهای دیگرشان انتشار منشورشان را به طرفدارانشان وعده میدادند، منشور مطالبات حداقل بیرون آمد و اعلام کرد که این کمترین خواستهای ماست. واضح است که تشکلهای امضا کننده این منشور حزب کمونیستی نیستند اما به نظرم این اقدام به غایت سیاسی و رادیکالشان راست را در سوراخ موش کرد. به اضافه اینکه به نیروهای چپ و کمونیست میگوید چه پتانسیلی از همبستگی و امکان دخالت فعال در میان طبقه کارگر وجود دارد.
اتفاقا در این اوضاع انتشار چنین متنی تحت عنوان منشور مطالبات حداقل، متناسبترین کاری بود که تشکلهای کارگری میتوانستند بکنند.
به نظر من مشکل این دوستان چپ رو ما این است که هر پدیده را سرجای خودش نمیبینند. انگار متوجه نیستند که این مانیفست کمونیست نیست. این منشور ادعای بیان هدف نهایی مبارزه طبقاتی طبقه کارگر را نداشته، اما دوستان ما با این پیش فرض نقدش میکنند. این منشور را اگر در بطن این اوضاع دید و متوجه هدف سیاسیای ،که الحق هم در برآورد کردن آن موفق بوده، باشیم ، آنگاه زیاد سخت نیست که بفهمیم با هر درجه کم و کاستی که دارد، باید مورد بیشترین حمایتها قرار گیرد.
زنده باد مبتکرین و امضا کنندگان منشور مطالبات حداقل.
حامد خاکی
@SocialistL
همایش کلن در ۲۲ آوریل ۲۰۲۳
در حمایت از منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی در ایران
منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران
پانزدهم فوریه ۲۰۲۳ (۲۶ بهمن ۱۴۰۱)، بیست تشکل صنفی و مدنی درایران منشور مطالبات حداقلی خود را منتشر کردند. این اولین سند تشکلهای صنفی و مدنی از داخل کشور بود که بر متن جنبش انقلابی ١۴٠١ اهم مطالبات حداقلی مردم و بویژه جنبشهای اجتماعی را بیان میکرد. تعداد قابل توجهی از فعالین اجتماعی، اکثریت جریانات چپ و سوسیالیستی ایران در خارج از کشور با وجود ارزیابیهای متقاوت درباره کمبودهای آن، از این منشور حمایت کرده اند. این منشور همچنین مورد حمایت تعدادی از اتحادیههای کارگری در سطح بینالمللی قرار گرفته است.
“منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران” در برگیرنده مطالباتی است که مردم به پا خاسته ایران علیه جمهوری اسلامی و نظام حاکم برای عملی شدن آنها به میدان آمدهاند. مطالباتی که تحقق آنها در گرو سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. این منشور با تاکید بر دخالت مستقیم مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خود، در تقابل آشکار با پلاتفورمها و منشورهای جریانات دست راستی قرار دارد که تلاش میکنند از بالای سر مردم، قدرت سیاسی را دست بدست کنند.
در حمایت از این منشور، همایشی در شهر کلن آلمان برگزار میشود. نیروهای برگزار کننده شامل احزاب، سازمانها و نهادهای جنبش چپ و کمونیستی ایران و دهها نفر از فعالین کارگری، زنان و فعالین مدنی و سیاسی حامی این منشور هستند.
در جلسات مقدماتی برای تدارک این همایش، یک هیئت، شامل نمایندگان احزاب و فعالین مستقل انتخاب شدند تا برگزاری این همایش را سازماندهی کنند.
هیئت برگزار کننده به اطلاع عموم میرساند که همایش حامیان منشور تشکلهای صنفی و مدنی ایران در روز ۲۲ آوریل ٢٠٢٣ در شهر کلن ـ آلمان برگزار میشود.
ما همه آزادیخواهان و برابریطلبان را فرا میخوانیم که در این همایش شرکت کنند.
هیئت برگزار کننده همایش حامیان منشور مطالباتی ٢٠ تشکل صنفی و مدنی ایران
همایش کلن در حمایت از منشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی و مدنی در ایران
@SocialistL
در حمایت از منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی در ایران
منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران
پانزدهم فوریه ۲۰۲۳ (۲۶ بهمن ۱۴۰۱)، بیست تشکل صنفی و مدنی درایران منشور مطالبات حداقلی خود را منتشر کردند. این اولین سند تشکلهای صنفی و مدنی از داخل کشور بود که بر متن جنبش انقلابی ١۴٠١ اهم مطالبات حداقلی مردم و بویژه جنبشهای اجتماعی را بیان میکرد. تعداد قابل توجهی از فعالین اجتماعی، اکثریت جریانات چپ و سوسیالیستی ایران در خارج از کشور با وجود ارزیابیهای متقاوت درباره کمبودهای آن، از این منشور حمایت کرده اند. این منشور همچنین مورد حمایت تعدادی از اتحادیههای کارگری در سطح بینالمللی قرار گرفته است.
“منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران” در برگیرنده مطالباتی است که مردم به پا خاسته ایران علیه جمهوری اسلامی و نظام حاکم برای عملی شدن آنها به میدان آمدهاند. مطالباتی که تحقق آنها در گرو سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. این منشور با تاکید بر دخالت مستقیم مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خود، در تقابل آشکار با پلاتفورمها و منشورهای جریانات دست راستی قرار دارد که تلاش میکنند از بالای سر مردم، قدرت سیاسی را دست بدست کنند.
در حمایت از این منشور، همایشی در شهر کلن آلمان برگزار میشود. نیروهای برگزار کننده شامل احزاب، سازمانها و نهادهای جنبش چپ و کمونیستی ایران و دهها نفر از فعالین کارگری، زنان و فعالین مدنی و سیاسی حامی این منشور هستند.
در جلسات مقدماتی برای تدارک این همایش، یک هیئت، شامل نمایندگان احزاب و فعالین مستقل انتخاب شدند تا برگزاری این همایش را سازماندهی کنند.
هیئت برگزار کننده به اطلاع عموم میرساند که همایش حامیان منشور تشکلهای صنفی و مدنی ایران در روز ۲۲ آوریل ٢٠٢٣ در شهر کلن ـ آلمان برگزار میشود.
ما همه آزادیخواهان و برابریطلبان را فرا میخوانیم که در این همایش شرکت کنند.
هیئت برگزار کننده همایش حامیان منشور مطالباتی ٢٠ تشکل صنفی و مدنی ایران
همایش کلن در حمایت از منشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی و مدنی در ایران
@SocialistL
Telegram
آلترناتیو
همایش کلن
در حمایت از منشور مطالبات حداقلی
تشکلهای صنفی و مدنی در ایران
@SocialistL
در حمایت از منشور مطالبات حداقلی
تشکلهای صنفی و مدنی در ایران
@SocialistL