آهو دریایی شایسته بیشترین احترام و پشتیبانی است!
#آهو_دریایی دانشجوی دانشگاه علوم- تحقیقات در اقدامی شجاعانه در اعتراض به اعمال فشار حراست دانشگاه در حالی که با محاصره نیروهای سرکوبگر رژیم جنایتکار اسلامی روبهرو بود با درآوردن لباسهایش یکبار دیگر نفرت و انزجار دختران، زنان و مردم جامعه ایران را جسورانه به نمایش گذاشت.
خبر اعتراض دلیرانه او بلافاصله در سطح وسیعی در مطبوعات به صدر خبرها رسید و نمونه دیگری از عظمت جنبش آزادی خواه و برابری طلب زنان ایران را به تمام دنیا نشان داد.
اعتراض آهو دریایی بهعنوان یک حرکت نمادین اعتراضی علیه نظام آپارتاید جنسی، فرهنگ مردسالاری و تمام قوانین ارتجاعی زنستیزی است که در این ٤٥ سال در ایران علیه زنان اعمال شدهاست.
اقدام شجاعانه آهو دریایی از اعتراض عمومی گستردهتر در سطح جامعه و اساساً از جنبش سراسری زن، زندگی، آزادی نشأت میگیرد که توانست توازن قوا علیه رژیم را به نفع مبارزه مردم معترض بر علیه نظام مبتنی بر دیکتاتوری و اختناق تغییر دهد.
جامعه ایران و خارج از ایران با تمام قامت پشت دختر بی باک و جسور خود ایستاده و به رجز خوانیهای مرتجعین برای خنثی کردن این اقدام انقلابی توجهی نمیکند.
اعتراض مستمر زنان و مردان آزادیخواه علیه آپارتاید جنسی و علیه نظام سراپا تبعیض و نابرابری به پهنای کل جامعه در جریان است. آهو دریایی در این پیکار نابرابر تنها نیست. او فرزند کارگران، بازنشستگان، پرستاران و فرزند همه انسانهای معترضی است که با مبارزه پیگیر خود خواب را بر چشمان دژخیمان رژیم اسلامی حرام کردهاند.
مبارزه زنان و مردان آزادیخواه علیه حجاب اجباری، بخشی جداییناپذیر از مبارزه طبقه کارگر و همه جنبشهای آزادیخواهانه در ایران است که نوید آزادی کل جامعه را در چشمانداز دارد، مبارزهای که در آن زنان بدون شک نقشی پیشتاز داشته و خواهند داشت.
آهو دریایی شایسته بیشترین احترام و پشتیبانی است!
در حمایت از آهو دریایی از هیچ اقدامی در داخل و خارج کشور نباید دریغ کرد. آهو دریایی شایسته بیشترین حمایت و پشتیبانی مبارزاتی است. در این راستا ما از همه احزاب، تشکل و نهادهای انساندوست و آزادیخواه میخواهیم که برای نجات فوری جان آهو دریایی بکوشند.
نه به حجاب اجباری، نماد اهانت به حرمت انسانی.
مرگ بر جمهوری سرمایهداری اسلامی.
شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان
۱۵ آبان ۱۴۰۳
٥ نوامبر ۲۰۲۴
@SocialistL
#آهو_دریایی دانشجوی دانشگاه علوم- تحقیقات در اقدامی شجاعانه در اعتراض به اعمال فشار حراست دانشگاه در حالی که با محاصره نیروهای سرکوبگر رژیم جنایتکار اسلامی روبهرو بود با درآوردن لباسهایش یکبار دیگر نفرت و انزجار دختران، زنان و مردم جامعه ایران را جسورانه به نمایش گذاشت.
خبر اعتراض دلیرانه او بلافاصله در سطح وسیعی در مطبوعات به صدر خبرها رسید و نمونه دیگری از عظمت جنبش آزادی خواه و برابری طلب زنان ایران را به تمام دنیا نشان داد.
اعتراض آهو دریایی بهعنوان یک حرکت نمادین اعتراضی علیه نظام آپارتاید جنسی، فرهنگ مردسالاری و تمام قوانین ارتجاعی زنستیزی است که در این ٤٥ سال در ایران علیه زنان اعمال شدهاست.
اقدام شجاعانه آهو دریایی از اعتراض عمومی گستردهتر در سطح جامعه و اساساً از جنبش سراسری زن، زندگی، آزادی نشأت میگیرد که توانست توازن قوا علیه رژیم را به نفع مبارزه مردم معترض بر علیه نظام مبتنی بر دیکتاتوری و اختناق تغییر دهد.
جامعه ایران و خارج از ایران با تمام قامت پشت دختر بی باک و جسور خود ایستاده و به رجز خوانیهای مرتجعین برای خنثی کردن این اقدام انقلابی توجهی نمیکند.
اعتراض مستمر زنان و مردان آزادیخواه علیه آپارتاید جنسی و علیه نظام سراپا تبعیض و نابرابری به پهنای کل جامعه در جریان است. آهو دریایی در این پیکار نابرابر تنها نیست. او فرزند کارگران، بازنشستگان، پرستاران و فرزند همه انسانهای معترضی است که با مبارزه پیگیر خود خواب را بر چشمان دژخیمان رژیم اسلامی حرام کردهاند.
مبارزه زنان و مردان آزادیخواه علیه حجاب اجباری، بخشی جداییناپذیر از مبارزه طبقه کارگر و همه جنبشهای آزادیخواهانه در ایران است که نوید آزادی کل جامعه را در چشمانداز دارد، مبارزهای که در آن زنان بدون شک نقشی پیشتاز داشته و خواهند داشت.
آهو دریایی شایسته بیشترین احترام و پشتیبانی است!
در حمایت از آهو دریایی از هیچ اقدامی در داخل و خارج کشور نباید دریغ کرد. آهو دریایی شایسته بیشترین حمایت و پشتیبانی مبارزاتی است. در این راستا ما از همه احزاب، تشکل و نهادهای انساندوست و آزادیخواه میخواهیم که برای نجات فوری جان آهو دریایی بکوشند.
نه به حجاب اجباری، نماد اهانت به حرمت انسانی.
مرگ بر جمهوری سرمایهداری اسلامی.
شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان
۱۵ آبان ۱۴۰۳
٥ نوامبر ۲۰۲۴
@SocialistL
⚫️ ضرورت آتش بس فوری و پایدار در منطقه
مردم ستم دیده خاورمیانه نیاز فوری به آتش بس دائمی و پایدار دارند. جنگ ویرانگر در غزه، که تا کنون به کشتار بیش از ۴۳ هزار نفر، عمدتا کودک، زن و مرد غیر نظامی، انجامیده است، و جنگ خانمان برانداز در لبنان که تا کنون به کشتار حدود ۳ هزار نفر و آوارگی بیش از یکمیلیون و سیصد هزار نفر منجر شده است باید فوری خاتمه یابند.
سندیکایکارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه همصدا با تشکل های کارگری و انساندوست جهان خواهان آتش بس فوری و پایان دادن به جنگ و محاصره غزه و خروج ارتش اسرائیل از کلیه مناطق اشغالی در فلسطین و لبنان و پایان مناقشات نظامی و اقدامات تلافی جویانه بین دولتهای ایران و اسراییل می باشد.
طبقه کارگر، جنبش کارگری و مردم محروم همواره گوشت دم توپ جنگهای منطقه ای و یا نزاعهای قدرتهای جهانی بوده اند و بیشترین هزینه های انسانی، اقتصادی و سیاسی را داده اند. در چنین بستری، جنگ و فضای جنگی هیچگونه منفعت کوتاه مدت و یا بلندمدتی برای ما کارگران ندارد و نه تنها باز هم از خانواده های کارگری و زحمتکش قربانیان بیشتری خواهد گرفت بلکه وضعیت معیشت مان و فقر و غارت اموال عمومی را بمراتب بدتر خواهد کرد و سرکوب و بی حقوقی هر چه بیشتری نیز به بهانه وضعیت جنگی به ما تحمیل خواهد گردید و در عین حال بودجه و هزینه های نظامی و تسلیحاتی صد چندان خواهد شد.
خاطره تلخ جنگ ایران و عراق کماکان در خاطره جمعی ما کارگران باقی مانده است. یادمان نرفته است که در دوران جنگ چگونه تمامی تشکلات مستقل کارگری توسط حاکمیت متلاشی شدند، کارگران فعال متعلق به سندیکاها و شوراهای مستقل کارگری اخراج، بازداشت و روانه زندانها شدند و هزاران هزار جوان عمدتا از خانوادههای کارگری بدون هرگونه وجاهت قانونی و انسانی اعدام شدند، یادمان نرفته است که کارگران و فرزندان خانواده های کارگری در جبهه های جنگ جان باختند و همزمان کارگران کشور شرایط بی حقوقی تحمیلی را به اجبار پذیرفتند و هر گونه اعتراضشان با سرکوب و بگیر و ببند روبرو شد. همچنین بادمان نرفته است که پس از جنگ، «دوران سازندگی» با حمایت بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بر دوش ما کارگران و با تهاجم گسترده دولت و سرمایه داران به طبقه کارگر آغاز و ادامه یافت.
ما بعنوان بخشی از جنبش مستقل کارگری در ایران همانطور که همواره مورد حمایت های بینالمللی توسط کارگران کشورهای دیگر بودهایم، وظیفه داریم که از کارگران و مردم زحمتکش و تحت ستم در منطقه و سراسر جهان نیز حمایت کنیم. هر درجه از اعتراض برحق و انزجار ما کارگران و مردم تحت ستم نسبت به اقدامات سرکوبگرانه داخلی حاکمیت در ایران و یا سیاستهای بین المللی آن توجیهگر اقدامات و سیاستهای میلیتاریستی حکومت اسراییل و بی تفاوتی نسبت به بیش از ۷۵ سال ظلم و ستم نسبت به مردم فلسطین و قتل عام و نسل کشی یک سال اخیر آنان نمی باشد. واقعیت این است که حل عادلانه مسئله فلسطین عملا تبدیل به یکی از مبرمتربن چالشهای کلیت خاورمیانه و جهان شده است.
به جنگ نه بگوییم، سیاستهای جنگطلبانه و میلیتاریستی را محکوم کنیم، و برای برقراری عدالت، آزادی، برابری و صلحی پایدار و کلیه ملزومات آن بکوشیم.
#نه_به_جنگ
به امید برقراری عدالت و صلح در سراسر جهان
چاره کارگران وحدت و تشکیلات است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۱۰ آبان ۱۴۰۳
https://twitter.com/VahedSyndicate
htps://www.instagram.com/vahedsyndica/
[email protected]
https://www.tg-me.com/vahedsyndica
@Vahed_Syndica
@SocialistL
مردم ستم دیده خاورمیانه نیاز فوری به آتش بس دائمی و پایدار دارند. جنگ ویرانگر در غزه، که تا کنون به کشتار بیش از ۴۳ هزار نفر، عمدتا کودک، زن و مرد غیر نظامی، انجامیده است، و جنگ خانمان برانداز در لبنان که تا کنون به کشتار حدود ۳ هزار نفر و آوارگی بیش از یکمیلیون و سیصد هزار نفر منجر شده است باید فوری خاتمه یابند.
سندیکایکارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه همصدا با تشکل های کارگری و انساندوست جهان خواهان آتش بس فوری و پایان دادن به جنگ و محاصره غزه و خروج ارتش اسرائیل از کلیه مناطق اشغالی در فلسطین و لبنان و پایان مناقشات نظامی و اقدامات تلافی جویانه بین دولتهای ایران و اسراییل می باشد.
طبقه کارگر، جنبش کارگری و مردم محروم همواره گوشت دم توپ جنگهای منطقه ای و یا نزاعهای قدرتهای جهانی بوده اند و بیشترین هزینه های انسانی، اقتصادی و سیاسی را داده اند. در چنین بستری، جنگ و فضای جنگی هیچگونه منفعت کوتاه مدت و یا بلندمدتی برای ما کارگران ندارد و نه تنها باز هم از خانواده های کارگری و زحمتکش قربانیان بیشتری خواهد گرفت بلکه وضعیت معیشت مان و فقر و غارت اموال عمومی را بمراتب بدتر خواهد کرد و سرکوب و بی حقوقی هر چه بیشتری نیز به بهانه وضعیت جنگی به ما تحمیل خواهد گردید و در عین حال بودجه و هزینه های نظامی و تسلیحاتی صد چندان خواهد شد.
خاطره تلخ جنگ ایران و عراق کماکان در خاطره جمعی ما کارگران باقی مانده است. یادمان نرفته است که در دوران جنگ چگونه تمامی تشکلات مستقل کارگری توسط حاکمیت متلاشی شدند، کارگران فعال متعلق به سندیکاها و شوراهای مستقل کارگری اخراج، بازداشت و روانه زندانها شدند و هزاران هزار جوان عمدتا از خانوادههای کارگری بدون هرگونه وجاهت قانونی و انسانی اعدام شدند، یادمان نرفته است که کارگران و فرزندان خانواده های کارگری در جبهه های جنگ جان باختند و همزمان کارگران کشور شرایط بی حقوقی تحمیلی را به اجبار پذیرفتند و هر گونه اعتراضشان با سرکوب و بگیر و ببند روبرو شد. همچنین بادمان نرفته است که پس از جنگ، «دوران سازندگی» با حمایت بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بر دوش ما کارگران و با تهاجم گسترده دولت و سرمایه داران به طبقه کارگر آغاز و ادامه یافت.
ما بعنوان بخشی از جنبش مستقل کارگری در ایران همانطور که همواره مورد حمایت های بینالمللی توسط کارگران کشورهای دیگر بودهایم، وظیفه داریم که از کارگران و مردم زحمتکش و تحت ستم در منطقه و سراسر جهان نیز حمایت کنیم. هر درجه از اعتراض برحق و انزجار ما کارگران و مردم تحت ستم نسبت به اقدامات سرکوبگرانه داخلی حاکمیت در ایران و یا سیاستهای بین المللی آن توجیهگر اقدامات و سیاستهای میلیتاریستی حکومت اسراییل و بی تفاوتی نسبت به بیش از ۷۵ سال ظلم و ستم نسبت به مردم فلسطین و قتل عام و نسل کشی یک سال اخیر آنان نمی باشد. واقعیت این است که حل عادلانه مسئله فلسطین عملا تبدیل به یکی از مبرمتربن چالشهای کلیت خاورمیانه و جهان شده است.
به جنگ نه بگوییم، سیاستهای جنگطلبانه و میلیتاریستی را محکوم کنیم، و برای برقراری عدالت، آزادی، برابری و صلحی پایدار و کلیه ملزومات آن بکوشیم.
#نه_به_جنگ
به امید برقراری عدالت و صلح در سراسر جهان
چاره کارگران وحدت و تشکیلات است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۱۰ آبان ۱۴۰۳
https://twitter.com/VahedSyndicate
htps://www.instagram.com/vahedsyndica/
[email protected]
https://www.tg-me.com/vahedsyndica
@Vahed_Syndica
@SocialistL
X (formerly Twitter)
Vahed Syndicate سندیکای کارگران شرکت واحد (@VahedSyndicate) on X
The new official Twitter account of the Syndicate of Workers of Tehran and Suburbs Bus Company توئیتر رسمی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
درباب_«یهود_ستیزی»_کارل_مارکس_علی_رها_.docx
662.9 KB
درباب «یهود ستیزی» کارل مارکس
علی رها
اخیراً برخی افراد نادان ناشیانه به ترفندی زوار دررفته و منسوخ تاسی جسته و با انتشار جلد مقالهی «دربارهی مسئلهی یهود» مارکس، در یک جملهی کوتاه ادعا میکنند که «برای یافتن ریشههای یهود ستیزی ''چپ'' ایرانی و همپیمانان جهانیاش کتاب زیر را بخوانید.» متاسفانه افراد فرهیخته و بیغرضی، ناآگاهانه همان اتهامات ناروا را بازنشر یا تلویحاً تایید میکنند. روی سخن متن کوتاه زیر با چنین افرادی است که بدون شناخت کافی از مارکس و سپهر اندیشهی او، فضولات کهنهی ایدئولوگهای بورژوایی را بدون تامل تکرار میکنند.
@SocialistL
علی رها
اخیراً برخی افراد نادان ناشیانه به ترفندی زوار دررفته و منسوخ تاسی جسته و با انتشار جلد مقالهی «دربارهی مسئلهی یهود» مارکس، در یک جملهی کوتاه ادعا میکنند که «برای یافتن ریشههای یهود ستیزی ''چپ'' ایرانی و همپیمانان جهانیاش کتاب زیر را بخوانید.» متاسفانه افراد فرهیخته و بیغرضی، ناآگاهانه همان اتهامات ناروا را بازنشر یا تلویحاً تایید میکنند. روی سخن متن کوتاه زیر با چنین افرادی است که بدون شناخت کافی از مارکس و سپهر اندیشهی او، فضولات کهنهی ایدئولوگهای بورژوایی را بدون تامل تکرار میکنند.
@SocialistL
سمپوزیوم_درباره_ی_«امپراتوری_سرمایه»_اثر_اِلن_میک_سینز_وود_نوشته.pdf
1.7 MB
سمپوزیوم دربارهی «امپراتوری سرمایه»
اثر اِلن میکسینز وود
نوشتهی: پل بلکلج
ترجمهی: دلشاد عبادی
@SocialistL
اثر اِلن میکسینز وود
نوشتهی: پل بلکلج
ترجمهی: دلشاد عبادی
@SocialistL
پاسخی_به_منتقدان_الن_میکسینز_وود_ترجمه_ی_حسن_مرتضوی.pdf
1.1 MB
توضیح نقد: با انتشار این مقاله، چهارمین بخش از پروژهی امپریالیسم به پایان میرسد که معطوف به بررسی نظرات اِلن میکسینزوود، بهویژه کتابش امپراتوری سرمایه و منتقدان آن بود. در مقالههای بخش بعدیْ آرا و نظرات مایکل هارت و آنتونیو نگری، بهویژه کتابشان امپراتوری و منتقدان آن بررسی میشود.
***
چکیده: الن وود در این مقاله به سمپوزیوم کتاب خود، امپراتوری سرمایه، با طرح دیدگاههایش دربارهی خاصبودگی سرمایهداری و امپریالیسم سرمایهدارانه، رابطهی بین سرمایهی جهانی و دولتهای سرزمینی، مفاهیم بغرنج «جهانیسازی» و «مالیگرایی» پاسخ میدهد. و اینکه درک ما از سرمایهداری چگونه بر برداشتمان از مبارزهی اپوزیسیون تأثیر میگذارد.
***
پاسخی به منتقدان
الن میکسینزوود
ترجمهی: حسن مرتضوی
@SocialistL
***
چکیده: الن وود در این مقاله به سمپوزیوم کتاب خود، امپراتوری سرمایه، با طرح دیدگاههایش دربارهی خاصبودگی سرمایهداری و امپریالیسم سرمایهدارانه، رابطهی بین سرمایهی جهانی و دولتهای سرزمینی، مفاهیم بغرنج «جهانیسازی» و «مالیگرایی» پاسخ میدهد. و اینکه درک ما از سرمایهداری چگونه بر برداشتمان از مبارزهی اپوزیسیون تأثیر میگذارد.
***
پاسخی به منتقدان
الن میکسینزوود
ترجمهی: حسن مرتضوی
@SocialistL
Forwarded from آلترناتیو
دموکراسی_در_برابر_سرمایهداری،_تجدید.pdf
5.8 MB
یادداشت مترجم: فصل هفدهم جلد نخست کاپیتال زیر عنوان «دگردیسی ارزش، یا به تعبیری، قیمتِ نیروی کار به کارمزد»، نخستین فصل از بخش ششم این کتاب با عنوان عمومی «کارمزد»، کمتر از 8 صفحه از این کتابِ چندصد صفحهای است. همین چند صفحه اما سرشار است از دقیقترین و غنیترین استدلالهای مارکس در نقد شیوهی تولید سرمایهداری، نقد دستگاه مفاهیم اقتصاد سیاسی و نقد ایدئولوژیِ بورژوایی، بطوری که بسط و برجستهساختن این استدلالها میتواند خود کتاب یا کتابهایی پرحجمتر از کلِ اثر باشد. فشردگی مفاهیم و مقولات گفتمانِ شناختی مارکسی در این فصل، براستی شگفتآور و رشکبرانگیز است.
متن پیشِرو ترجمهی تفصیلی و تفسیری تازهای از این فصل، از جلد بیست و سوم مجموعه آثار آلمانیِ مارکس و انگلس (MEW) صفحات 557 تا 564، به سیاق ترجمهی است که اخیراً از قطعهی «سرشت بتوارهی کالا و رازِ آن» ارائه دادم. این متن، ترجمهی کامل فصل هفدهم است که در لابلای جملهها و عبارتهای آن، واژهها، جملهها و گاه حتی عبارتهایی طولانی به متنِ ترجمه افزوده شدهاند؛ به قصد و امید توضیح و تفسیر و انتقالِ بهترِ معنا و مفهوم آن. تلاش شده است که افزودهها به شیوهای در متنِ ترجمه جایگیر شوند که به یکدستیِ آن لطمهای نخورد و ــ در صورت موفقیت ــ همچون متنی یکپارچه بهنظر آید. بهلحاظ فنی، بخشهای افزوده، با گزینش رنگی متفاوت (ارغوانی) برای خطِ آنها، از متن اصلی متمایزند، بهطوریکه خواننده میتواند در صورت تمایل با حذف آنها و حفظ خطوطِ سیاهرنگ، متن ترجمهی «خالص» و بدون تفسیر و تعمیم را دراختیار داشته باشد.
@SocialistL
متن پیشِرو ترجمهی تفصیلی و تفسیری تازهای از این فصل، از جلد بیست و سوم مجموعه آثار آلمانیِ مارکس و انگلس (MEW) صفحات 557 تا 564، به سیاق ترجمهی است که اخیراً از قطعهی «سرشت بتوارهی کالا و رازِ آن» ارائه دادم. این متن، ترجمهی کامل فصل هفدهم است که در لابلای جملهها و عبارتهای آن، واژهها، جملهها و گاه حتی عبارتهایی طولانی به متنِ ترجمه افزوده شدهاند؛ به قصد و امید توضیح و تفسیر و انتقالِ بهترِ معنا و مفهوم آن. تلاش شده است که افزودهها به شیوهای در متنِ ترجمه جایگیر شوند که به یکدستیِ آن لطمهای نخورد و ــ در صورت موفقیت ــ همچون متنی یکپارچه بهنظر آید. بهلحاظ فنی، بخشهای افزوده، با گزینش رنگی متفاوت (ارغوانی) برای خطِ آنها، از متن اصلی متمایزند، بهطوریکه خواننده میتواند در صورت تمایل با حذف آنها و حفظ خطوطِ سیاهرنگ، متن ترجمهی «خالص» و بدون تفسیر و تعمیم را دراختیار داشته باشد.
@SocialistL
از نامهی کارل مارکس به یوهان شوایتزر
به تاریخ سیزدهم اکتبر ۱۸۶۸
لاسال نیز مانند هر کسی که مدّعیست برای رنجِ تودهها دارویی معجزهآسا در جیب خود دارد، از همان ابتدا به آژیتاسیونِ خود رنگی مذهبی و فرقهگرایانه داد. در واقع، هر فرقهای مذهبیست. و تنها به این دلیل که او بنیانگذار یک فرقه بود، هرگونه ارتباطِ طبیعی با جنبشهای پیشین، هم در آلمان و هم در خارج از آن را منکر شد. او به اشتباهِ پرودون گرفتار شد که به جای جستجوی پایهی واقعیِ آژیتاسیونِ خود در عناصرِ بالفعلِ جنبشِ طبقاتی، خواستارِ تعیینِ مسیری برای آن جنبش بود که با دستورالعملی دگماتیک مشخص میگردید.
بیشترِ آنچه را که اکنون پس از وقوع بیان میکنم، همان زمان که لاسال در سال ۱۸۶۲ به لندن آمد و از من خواست که همراه با او رهبریِ جنبشِ جدید را برعهده بگیرم، برایش پیشبینی کرده بودم.
شما خود به خوبی بنابر تجربهی شخصی از تفاوت میان جنبش فرقهای و جنبش طبقاتی باخبرید. فرقه، دلیل وجودی و نقطهی افتخار خود را نه در آنچه با جنبشِ طبقاتی شریک است، بلکه در شعار ویژهای که آن را از جنبش متمایز میسازد، جستجو میکند. به این ترتیب، زمانی که در هامبورگ پیشنهادِ برگزاریِ کنگرهای برای تأسیس اتحادیههای کارگری را دادید، تنها با تهدید به استعفا از سِمَتِ ریاست توانستید مخالفتِ فرقهگرایان را فرو بنشانید. همچنین ناچار شدید شخصیتی دوگانه به خود بگیرید و از یک سو به عنوان رهبر فرقه و از سوی دیگر به عنوان نماینده جنبش طبقاتی عمل کنید.
انحلالِ انجمنِ عمومیِ کارگرانِ آلمان فرصتی به شما داد تا گامی بزرگ به جلو بردارید و اعلام و در صورت لزوم ثابت کنید که مرحلهی جدیدی از توسعه فرا رسیده و جنبشهای فرقهای اکنون آمادهاند تا در جنبشِ طبقاتی ادغام شوند و به تمام «ایسمها» پایان دهند. با توجه به محتوای واقعی فرقه، مانند تمام فرقههای کارگریِ پیشین، این محتوا به عنوان عنصری غنابخش واردِ جنبشِ عمومی میشد. با این حال، شما در واقع خواستارِ این شدید که جنبش طبقاتی خود را به زیرمجموعهی جنبشِ فرقهای خاصی بدل کند. مخالفان شما از این نتیجه گرفتند که شما قصد دارید به هر قیمتی «جنبشِ کارگریِ خود» را حفظ کنید.
[...] در مورد پیشنویس اساسنامهها، من آنها را اصولاً نامناسب میدانم، و معتقدم که در زمینهی اتحادیههای کارگری به اندازهی همهی معاصرانِ خود تجربه دارم. بدون اینکه وارد جزئیات بیشتری شوم، تنها به این اشاره میکنم که سازماندهیِ مرکزگرایانه، هرچند برای جوامع مخفی و جنبشهای فرقهای مناسب است، با ماهیتِ اتحادیههای کارگری در تضاد است. اگر هم ممکن بود — که من آن را کاملاً ناممکن اعلام میکنم — مطلوب نمیبود، بهویژه در آلمان. در اینجا، جایی که کارگر از کودکی بهگونهای بوروکراتیک تحت کنترل درمیآید، جایی که او به اقتدار و کسانی که بالاتر از او هستند باور دارد، مهمترین چیز این است که به او بیاموزیم چگونه خود بهگونهای مستقل گام بردارد.
[...] من به شما قول میدهم که در هر شرایطی بیطرفی را که وظیفهام است رعایت کنم. از طرف دیگر، نمیتوانم قول دهم که روزی، بهعنوان نویسندهای مستقل — به محض آنکه احساس کنم که بهطور قطع به سودِ جنبش کارگری است — خرافهی لاسالی را بهگونهای علنی نقد نکنم، همانگونه که در زمان خود با خرافهی پرودونی برخورد کردم.
#کارل_مارکس
@SocialistL
به تاریخ سیزدهم اکتبر ۱۸۶۸
لاسال نیز مانند هر کسی که مدّعیست برای رنجِ تودهها دارویی معجزهآسا در جیب خود دارد، از همان ابتدا به آژیتاسیونِ خود رنگی مذهبی و فرقهگرایانه داد. در واقع، هر فرقهای مذهبیست. و تنها به این دلیل که او بنیانگذار یک فرقه بود، هرگونه ارتباطِ طبیعی با جنبشهای پیشین، هم در آلمان و هم در خارج از آن را منکر شد. او به اشتباهِ پرودون گرفتار شد که به جای جستجوی پایهی واقعیِ آژیتاسیونِ خود در عناصرِ بالفعلِ جنبشِ طبقاتی، خواستارِ تعیینِ مسیری برای آن جنبش بود که با دستورالعملی دگماتیک مشخص میگردید.
بیشترِ آنچه را که اکنون پس از وقوع بیان میکنم، همان زمان که لاسال در سال ۱۸۶۲ به لندن آمد و از من خواست که همراه با او رهبریِ جنبشِ جدید را برعهده بگیرم، برایش پیشبینی کرده بودم.
شما خود به خوبی بنابر تجربهی شخصی از تفاوت میان جنبش فرقهای و جنبش طبقاتی باخبرید. فرقه، دلیل وجودی و نقطهی افتخار خود را نه در آنچه با جنبشِ طبقاتی شریک است، بلکه در شعار ویژهای که آن را از جنبش متمایز میسازد، جستجو میکند. به این ترتیب، زمانی که در هامبورگ پیشنهادِ برگزاریِ کنگرهای برای تأسیس اتحادیههای کارگری را دادید، تنها با تهدید به استعفا از سِمَتِ ریاست توانستید مخالفتِ فرقهگرایان را فرو بنشانید. همچنین ناچار شدید شخصیتی دوگانه به خود بگیرید و از یک سو به عنوان رهبر فرقه و از سوی دیگر به عنوان نماینده جنبش طبقاتی عمل کنید.
انحلالِ انجمنِ عمومیِ کارگرانِ آلمان فرصتی به شما داد تا گامی بزرگ به جلو بردارید و اعلام و در صورت لزوم ثابت کنید که مرحلهی جدیدی از توسعه فرا رسیده و جنبشهای فرقهای اکنون آمادهاند تا در جنبشِ طبقاتی ادغام شوند و به تمام «ایسمها» پایان دهند. با توجه به محتوای واقعی فرقه، مانند تمام فرقههای کارگریِ پیشین، این محتوا به عنوان عنصری غنابخش واردِ جنبشِ عمومی میشد. با این حال، شما در واقع خواستارِ این شدید که جنبش طبقاتی خود را به زیرمجموعهی جنبشِ فرقهای خاصی بدل کند. مخالفان شما از این نتیجه گرفتند که شما قصد دارید به هر قیمتی «جنبشِ کارگریِ خود» را حفظ کنید.
[...] در مورد پیشنویس اساسنامهها، من آنها را اصولاً نامناسب میدانم، و معتقدم که در زمینهی اتحادیههای کارگری به اندازهی همهی معاصرانِ خود تجربه دارم. بدون اینکه وارد جزئیات بیشتری شوم، تنها به این اشاره میکنم که سازماندهیِ مرکزگرایانه، هرچند برای جوامع مخفی و جنبشهای فرقهای مناسب است، با ماهیتِ اتحادیههای کارگری در تضاد است. اگر هم ممکن بود — که من آن را کاملاً ناممکن اعلام میکنم — مطلوب نمیبود، بهویژه در آلمان. در اینجا، جایی که کارگر از کودکی بهگونهای بوروکراتیک تحت کنترل درمیآید، جایی که او به اقتدار و کسانی که بالاتر از او هستند باور دارد، مهمترین چیز این است که به او بیاموزیم چگونه خود بهگونهای مستقل گام بردارد.
[...] من به شما قول میدهم که در هر شرایطی بیطرفی را که وظیفهام است رعایت کنم. از طرف دیگر، نمیتوانم قول دهم که روزی، بهعنوان نویسندهای مستقل — به محض آنکه احساس کنم که بهطور قطع به سودِ جنبش کارگری است — خرافهی لاسالی را بهگونهای علنی نقد نکنم، همانگونه که در زمان خود با خرافهی پرودونی برخورد کردم.
#کارل_مارکس
@SocialistL
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بورژوازی یا آویزان مذهب می شود و آنرا وسیله انقیاد و سرکوب قرار می دهد و یا اگر صورت ضد مذهبی به خود بگیرد با فاشیسمی عریان وارد گود می شود. در عصر ما امکان بسیج عمومی با مذهب کمرنگتر گشته است، در نتیجه بورژوازی برای دور جدید سرکوب از فاشیسم عریان بهره می برد.
می توان گفت حکومت مذهبی و حکومت ضد مذهبی جامعه بورژوازی هر دو از المنت های مشابه استفاده می کنند و هر دو خواستار یکدست کردن جامعه و سرکوب اندیشه هستند . در حکومت مذهبی با تاکید به مذهب رسمی دست به سرباز گیری در میان مؤمنان می زند و در حکومتی که دیگر توان استفاده از مذهب نمانده است، فاشیسم مدرن و عریانش را به میدان می آورد.
جامعه ای مدرن که مذهب توانایی خودش را در بسیج حول سرکوب و خفقان از دست داده است، فاشیسم که حتی می تواند ظاهری ضد مذهبی هم به خود بگیرد، این وظیفه را به انجام می ر ساند.
افغانستیزی، زن ستیزی، کارگر ستیزی، چپ ستیزی همه از مختصات چنین فاشیسمی است که هم اکنون هم جمهوری اسلامی از آن بهره می برد و یک حکومت غیرمذهبی فاشیستی هم می تواند، روی همین ویژگیها دست به مانور سیاسی بزند و سرکوب را پیش ببرد.
@SocialistL
می توان گفت حکومت مذهبی و حکومت ضد مذهبی جامعه بورژوازی هر دو از المنت های مشابه استفاده می کنند و هر دو خواستار یکدست کردن جامعه و سرکوب اندیشه هستند . در حکومت مذهبی با تاکید به مذهب رسمی دست به سرباز گیری در میان مؤمنان می زند و در حکومتی که دیگر توان استفاده از مذهب نمانده است، فاشیسم مدرن و عریانش را به میدان می آورد.
جامعه ای مدرن که مذهب توانایی خودش را در بسیج حول سرکوب و خفقان از دست داده است، فاشیسم که حتی می تواند ظاهری ضد مذهبی هم به خود بگیرد، این وظیفه را به انجام می ر ساند.
افغانستیزی، زن ستیزی، کارگر ستیزی، چپ ستیزی همه از مختصات چنین فاشیسمی است که هم اکنون هم جمهوری اسلامی از آن بهره می برد و یک حکومت غیرمذهبی فاشیستی هم می تواند، روی همین ویژگیها دست به مانور سیاسی بزند و سرکوب را پیش ببرد.
@SocialistL
مارکس و لینکلن؛
انقلاب ناتمام
رابین بلک برن
ترجمهی کیوان مهندی
تأثیر جنگ داخلی آمریکا بر کارل مارکس و کارل مارکس بر آمریکا. کارل مارکس و آبراهام لینکلن در پایان جنگ داخلی نامه هایی رد و بدل کردند. آنها در مورد علت "کار رایگان" و نیاز فوری برای پایان دادن به برده داری به توافق رسیدند. علاوه بر مجموعه ای از متون و نامه های کلیدی لینکلن و مارکس، این کتاب شامل مقالاتی از ژورنال رادیکال نیویورک وودهول و کلافلین ویکلی است، گزیده ای از کار کلاسیک توماس فورچون در مورد نژادپرستی سیاه و سفید، فردریک انگلس در مورد پیشرفت کار ایالات متحده در دهه 1880 و سخنرانی لوسی پارسون است.
@SocialistL
انقلاب ناتمام
رابین بلک برن
ترجمهی کیوان مهندی
تأثیر جنگ داخلی آمریکا بر کارل مارکس و کارل مارکس بر آمریکا. کارل مارکس و آبراهام لینکلن در پایان جنگ داخلی نامه هایی رد و بدل کردند. آنها در مورد علت "کار رایگان" و نیاز فوری برای پایان دادن به برده داری به توافق رسیدند. علاوه بر مجموعه ای از متون و نامه های کلیدی لینکلن و مارکس، این کتاب شامل مقالاتی از ژورنال رادیکال نیویورک وودهول و کلافلین ویکلی است، گزیده ای از کار کلاسیک توماس فورچون در مورد نژادپرستی سیاه و سفید، فردریک انگلس در مورد پیشرفت کار ایالات متحده در دهه 1880 و سخنرانی لوسی پارسون است.
@SocialistL
Enghelabe Natamam
Akbar Masoumbaigi & Keyvan Mohtadi
جلسهی نقد و بررسی کتاب «مارکس و لینکلن: انقلاب ناتمام» با حضور کیوان مهتدی و اکبر معصومبیگی، همراه با خواندن نامه انجمن بینالمللی کارگران (انترناسیونال اول)، با نگارش مارکس به لینکلن
@SocialistL
@SocialistL
RadicalD_چرا_کارگران_بهپا_نمیخیزند؟_x23871.pdf
479 KB
چرا کارگران بهپا نمیخیزند؟
سام گیندین
ترجمهی هیمن رحیمی و کیوان مهتدی
در مورد نویسنده:
سام گیندین مدیر تحقیقات کارگران خودروسازی کانادا از ۱۹۷۴-۲۰۰۰ بوده است. او به همراه لئو پانیچ نویسنده ساختن سرمایهداری جهانی (انتشارات ورسو ) و به همراه لئو پانیچ و استیو ماهر نویسنده چالش سوسیالیستی امروز است که ویرایش به روز شده آمریکایی آن توسط انتشارات هایمارکت در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است.
متن اصلی در Jacobin
@SocialistL
سام گیندین
ترجمهی هیمن رحیمی و کیوان مهتدی
در مورد نویسنده:
سام گیندین مدیر تحقیقات کارگران خودروسازی کانادا از ۱۹۷۴-۲۰۰۰ بوده است. او به همراه لئو پانیچ نویسنده ساختن سرمایهداری جهانی (انتشارات ورسو ) و به همراه لئو پانیچ و استیو ماهر نویسنده چالش سوسیالیستی امروز است که ویرایش به روز شده آمریکایی آن توسط انتشارات هایمارکت در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است.
متن اصلی در Jacobin
@SocialistL
کارل_مارکس_و_لودویگ_ویتگنشتاین_از_دیوید_روبینشتاین.pdf
6.7 MB
مارکس و ویتگنشتاین
پراکسیس اجتماعی و تبیین اجتماعی
نوشته : دیوید روبینشتاین
ترجمه : شهناز مسمی پرست
@SocialistL
پراکسیس اجتماعی و تبیین اجتماعی
نوشته : دیوید روبینشتاین
ترجمه : شهناز مسمی پرست
@SocialistL