اقتصاد پنجاه وهفتی ها.pdf
1.9 MB
📚 کتاب اقتصاد پنجاهوهفتیها
👈 گفتوگو با یک مصدقی چپ: ابوالحسن بنیصدر
🎤 گفتوگویی از مهدی الیاسی
🔻 فایل پیدیاف کتاب جهت دانلود رایگان
🔻 آخرین گفتوگوی تاریخ شفاهی با ابوالحسن بنیصدر، نخستین رییسجمهوری در جمهوریاسلامی
👈 چگونه با مارکس و مصدق آشنا شدم؟
👈 محمدرضا پهلوی، لیبرال بود
👈 در ابتدای انقلاب هیچ مصادرهای رخ نداد!
👈 محمدعلی رجایی و محسن نوربخش، بیسواد بودند
👈 میرحسین موسوی هیچ چیزی از سیاستخارجی نمیدانست
👈 بهشتی معنی لیبرالیسم را نمیدانست
👈 تجدید ساختار بانکها
👈 ماجرای تعطیلی ایرانناسیونال
👈 نعمتزاده آه در بساط نداشت
👈 اهداف حزب توده از طریق حبیبالله پیمان دنبال میشد
👈 زمین مال خداست
👈 قبول ندارم حدیث "الناس مسلطون علی اموالهم" از پیامبر باشد!
🔻 کتاب "اقتصاد پنجاهها و هفتیها؛ گفتوگو با یک مصدقی چپ" در قالب تاریخ شفاهی اقتصادی و با تمرکز بر رویدادهای اقتصادی سه سال نخست پس از ۵۷ و واکاوی دیدگاههای اقتصادی و عملکرد جریانهای اصلی پس از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ منتشر به کوشش مهدی الیاسی، منتشر شد.
✔️ @SasanAghaei
👈 گفتوگو با یک مصدقی چپ: ابوالحسن بنیصدر
🎤 گفتوگویی از مهدی الیاسی
🔻 فایل پیدیاف کتاب جهت دانلود رایگان
🔻 آخرین گفتوگوی تاریخ شفاهی با ابوالحسن بنیصدر، نخستین رییسجمهوری در جمهوریاسلامی
👈 چگونه با مارکس و مصدق آشنا شدم؟
👈 محمدرضا پهلوی، لیبرال بود
👈 در ابتدای انقلاب هیچ مصادرهای رخ نداد!
👈 محمدعلی رجایی و محسن نوربخش، بیسواد بودند
👈 میرحسین موسوی هیچ چیزی از سیاستخارجی نمیدانست
👈 بهشتی معنی لیبرالیسم را نمیدانست
👈 تجدید ساختار بانکها
👈 ماجرای تعطیلی ایرانناسیونال
👈 نعمتزاده آه در بساط نداشت
👈 اهداف حزب توده از طریق حبیبالله پیمان دنبال میشد
👈 زمین مال خداست
👈 قبول ندارم حدیث "الناس مسلطون علی اموالهم" از پیامبر باشد!
🔻 کتاب "اقتصاد پنجاهها و هفتیها؛ گفتوگو با یک مصدقی چپ" در قالب تاریخ شفاهی اقتصادی و با تمرکز بر رویدادهای اقتصادی سه سال نخست پس از ۵۷ و واکاوی دیدگاههای اقتصادی و عملکرد جریانهای اصلی پس از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ منتشر به کوشش مهدی الیاسی، منتشر شد.
✔️ @SasanAghaei
🎈 بادکنکهای بادشده، بلندگوهای گوشخراش و پدیدهی قهرمانان جعلی
◽️ پروژهی روسی "چهرهسازی" چیست و چه هدفی دارد؟
👑 #گزارش_این_روزها
یکی از ابزارهای چیرگیهای دستگاه امنیتی بر اپوزیسیون داخل کشور، روزنامهنگاران و کنشگران سیاسی-اجتماعی، "چهرهسازی" با هدفها و نیتهای مختلفی بوده است.
سالها پیش، زمانی که فیسبوک رواج داشت، در موردی به یکی از دوستان پیشنهاد داده بودند تا با "ادبیات انتقادی" دربارهی "مطلوبیت شرکت در انتخابات" بنویسد، پاسخ داده بود، من که صفحهی پرمخاطبی ندارم، و جواب شنید؛ تو بنویس، وایرالشدنش با ما، و اگر در ضمن انتقاد داشتن و بیان موضع خودت، تنها گاهی نکتههای خاصی را هم که مطلوب ماست، بیان کنی، به زودی تبدیل به برند شاخصی در حوزهی خودت میشوی!
این پیشنهاد، یک دستورکار امنیتیست که پیش روی بسیاری قرار گرفته و آنها که در شهوت دیده شدن، موقعیت یافتن یا در طمع گندم ری بودهاند، در برابر آن وا دادهاند. برخی نیز بر این گمان بودهاند که بسیار زیرکند و میتوانند از این نردبان بالا بروند و سپس بازی خود را در پیش بگیرند، غافل از این که، چهرهسازی یک "پروسه" است نه "پروژه" و آن بالا رفتن از نردبان و لگد زدن قربانی/سوژه همه در کنترل بازیگردان/هادی اوست، چنانچه در نمونهای، یک "ستارهدار" با پیشینهی درخشان تکنویسیهای بسیار دربارهی دوستانشان که زمینهی محکومیتهای ۱۰ سالهی آنان در سال ۸۸ شد، و خدمات فراوان بعدیاش، حتا پس از خروج از کشور هم نتوانست از دام بازیگردان/هادی/بازجو بگریزد و تبدیل به "کارت صادراتی" شد؛ سرنوشت همهی فرنگیکاران!
در این ترفند روسی دستگاه امنیتی، بُردِ سوژه/قربانی و به ثمر نشستن سرمایهگذاری بر روی آن، در هر چه دیرتر لو رفتن سوژه است، به همین دلیل آنها به شکل کنترلشده و با مدیریت بازیگردان/هادی خود، با کارت "اپوزیسیون" و مخالف جدی و سرسخت ج.ا بازی میکنند. نگاهی به سیاههی فرنگیکاران و نمونههایی چون بسیجی لندننشین و پاریسنشین و ... به خوبی این الگوی یکنواخت و تکرارشده را نشان میدهد که آنها تا مدت بسیار مدیدی پس از "جذب"، همچنان از مخالفت با ج.ا اعتبار میگرفتهاند. بازخوانی نسخههای اکنون برملاشدهی فرنگیکار در پروندهی چهرهسازی، به خوبی میتواند سرنخی برای بازشناسی الگوهای داخلی به ویژه در زمان "وضعیت قرمز" باشد و جلوگیری از تکرار و موفقیت آن!
ما با توجه به دو دهه زیست در این فضا و برملا شدن رابطهی"بادکنکهای یکشبه بادشده" با تلمبهی ج.ا، اکنون حق داریم که نسبت به رویدادهای مشابه، خبرسازی جعلی و دروغهای تکرارشوندهی سلسلهوار دربارهی برخی، آن هم در یک بازه کوتاه حساس باشیم و آن را کدهای پیادهسازی یک برنامهی چهرهسازی دیگر بدانیم. تجربههای مشابه پیشین و خسارتهای فراوانش، این درس را میدهد که این روزها، زمان مطلوب میوه چیدنِ ترفند روسی از خوشههای سرمایهگذاری خود است و به دنبال آن است تا کسانی را "اشتباهی" سوار جنبش مردم کند. با توجه به این تجربه، باید به حق و به درستی، نسبت به بهکارگیری ابزارهای چهرهسازی برای یکی دو مهرهی بدنام/تجزیهطلب، تلاش برای تجدید آبروی برخی بیآبرویان چپ و استفادهی نمایشی از ارزش "ملیگرایی" بدبینی جدی داشت آن هم در زمانی که سرمایهگذاری سنگین و چندساله بر روی باند انیرانی تورنتو-نیویورک که در تهران هم پیادهنظام دارد، بر باد رفته و به لطف فوج ایرانخواهان، یک به یک از گردونهی بازی خارج شدهاند، به روایت هادیانشان، "سوختهاند".
اگر موج دومی در خیزش ایران در کار باشد، طرف مقابل، نیاز دارد تا در بیاعتباری و بیتاثیر شدن مهرههای سوخته، با سنگهای جدیدی، راه ملت ایران را سد کنند و چه کسانی بهتر از کسانی که تجزیهطلبی را رسمن جار میزنند یا با شراکت در منشور انیرانی رسمن تلاش در پیادهسازی آن داشتند. اگر امروز مراقبت نکنیم، فردا جوانان دیگری بر خاک میافتند و همچنان بینتیجه، درگیر فرعیات و تلف کردن وقت هستیم!
✔️ @SasanAghaei
#یادداشت #ایران
◽️ پروژهی روسی "چهرهسازی" چیست و چه هدفی دارد؟
👑 #گزارش_این_روزها
یکی از ابزارهای چیرگیهای دستگاه امنیتی بر اپوزیسیون داخل کشور، روزنامهنگاران و کنشگران سیاسی-اجتماعی، "چهرهسازی" با هدفها و نیتهای مختلفی بوده است.
سالها پیش، زمانی که فیسبوک رواج داشت، در موردی به یکی از دوستان پیشنهاد داده بودند تا با "ادبیات انتقادی" دربارهی "مطلوبیت شرکت در انتخابات" بنویسد، پاسخ داده بود، من که صفحهی پرمخاطبی ندارم، و جواب شنید؛ تو بنویس، وایرالشدنش با ما، و اگر در ضمن انتقاد داشتن و بیان موضع خودت، تنها گاهی نکتههای خاصی را هم که مطلوب ماست، بیان کنی، به زودی تبدیل به برند شاخصی در حوزهی خودت میشوی!
این پیشنهاد، یک دستورکار امنیتیست که پیش روی بسیاری قرار گرفته و آنها که در شهوت دیده شدن، موقعیت یافتن یا در طمع گندم ری بودهاند، در برابر آن وا دادهاند. برخی نیز بر این گمان بودهاند که بسیار زیرکند و میتوانند از این نردبان بالا بروند و سپس بازی خود را در پیش بگیرند، غافل از این که، چهرهسازی یک "پروسه" است نه "پروژه" و آن بالا رفتن از نردبان و لگد زدن قربانی/سوژه همه در کنترل بازیگردان/هادی اوست، چنانچه در نمونهای، یک "ستارهدار" با پیشینهی درخشان تکنویسیهای بسیار دربارهی دوستانشان که زمینهی محکومیتهای ۱۰ سالهی آنان در سال ۸۸ شد، و خدمات فراوان بعدیاش، حتا پس از خروج از کشور هم نتوانست از دام بازیگردان/هادی/بازجو بگریزد و تبدیل به "کارت صادراتی" شد؛ سرنوشت همهی فرنگیکاران!
در این ترفند روسی دستگاه امنیتی، بُردِ سوژه/قربانی و به ثمر نشستن سرمایهگذاری بر روی آن، در هر چه دیرتر لو رفتن سوژه است، به همین دلیل آنها به شکل کنترلشده و با مدیریت بازیگردان/هادی خود، با کارت "اپوزیسیون" و مخالف جدی و سرسخت ج.ا بازی میکنند. نگاهی به سیاههی فرنگیکاران و نمونههایی چون بسیجی لندننشین و پاریسنشین و ... به خوبی این الگوی یکنواخت و تکرارشده را نشان میدهد که آنها تا مدت بسیار مدیدی پس از "جذب"، همچنان از مخالفت با ج.ا اعتبار میگرفتهاند. بازخوانی نسخههای اکنون برملاشدهی فرنگیکار در پروندهی چهرهسازی، به خوبی میتواند سرنخی برای بازشناسی الگوهای داخلی به ویژه در زمان "وضعیت قرمز" باشد و جلوگیری از تکرار و موفقیت آن!
ما با توجه به دو دهه زیست در این فضا و برملا شدن رابطهی"بادکنکهای یکشبه بادشده" با تلمبهی ج.ا، اکنون حق داریم که نسبت به رویدادهای مشابه، خبرسازی جعلی و دروغهای تکرارشوندهی سلسلهوار دربارهی برخی، آن هم در یک بازه کوتاه حساس باشیم و آن را کدهای پیادهسازی یک برنامهی چهرهسازی دیگر بدانیم. تجربههای مشابه پیشین و خسارتهای فراوانش، این درس را میدهد که این روزها، زمان مطلوب میوه چیدنِ ترفند روسی از خوشههای سرمایهگذاری خود است و به دنبال آن است تا کسانی را "اشتباهی" سوار جنبش مردم کند. با توجه به این تجربه، باید به حق و به درستی، نسبت به بهکارگیری ابزارهای چهرهسازی برای یکی دو مهرهی بدنام/تجزیهطلب، تلاش برای تجدید آبروی برخی بیآبرویان چپ و استفادهی نمایشی از ارزش "ملیگرایی" بدبینی جدی داشت آن هم در زمانی که سرمایهگذاری سنگین و چندساله بر روی باند انیرانی تورنتو-نیویورک که در تهران هم پیادهنظام دارد، بر باد رفته و به لطف فوج ایرانخواهان، یک به یک از گردونهی بازی خارج شدهاند، به روایت هادیانشان، "سوختهاند".
اگر موج دومی در خیزش ایران در کار باشد، طرف مقابل، نیاز دارد تا در بیاعتباری و بیتاثیر شدن مهرههای سوخته، با سنگهای جدیدی، راه ملت ایران را سد کنند و چه کسانی بهتر از کسانی که تجزیهطلبی را رسمن جار میزنند یا با شراکت در منشور انیرانی رسمن تلاش در پیادهسازی آن داشتند. اگر امروز مراقبت نکنیم، فردا جوانان دیگری بر خاک میافتند و همچنان بینتیجه، درگیر فرعیات و تلف کردن وقت هستیم!
✔️ @SasanAghaei
#یادداشت #ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💎 #لیبرتاس ۲۹ 🚩 #کارنامه_چپ ۱۷
💡 مادامی که کوبای کمونیستی هنوز وجود دارد، ما نیاز به هیچ کتابی دربارهی "کمونیسم واقعی" نداریم
👈 فیلم را ببینید تا متوجه شوید!
✔️ @SasanAghaei
#فیلم #کوبا #اقتصاد_آزاد #لیبرالیسم #کمونیسم
💡 مادامی که کوبای کمونیستی هنوز وجود دارد، ما نیاز به هیچ کتابی دربارهی "کمونیسم واقعی" نداریم
👈 فیلم را ببینید تا متوجه شوید!
✔️ @SasanAghaei
#فیلم #کوبا #اقتصاد_آزاد #لیبرالیسم #کمونیسم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🇺🇸 #رویدادهای_آمریکا
⚽️ در لحظهای دراماتیک از جامجهانی جذاب و فوقالعادهی زنان در استرالیا، آمریکا، قدرت برتر فوتبال زنان و قهرمان دور پیش با یک پنالتی که سرنوشت آن را نه چشمان داور که تکنولوژی روشن کرد، حذف شد! درخشش خیرهکنندهی دروازهبان سوئد که ۱۲۰ دقیقه در برابر حملهی سراپاجانبهی آمریکا ایستادگی کرد، سرانجام سوئد را به دور بعدی فرستاد.
تا به اینجا، هر چهار تیم راهیافته به دور یکچهارم، کشورهای پادشاهی هستند!
✔️ @SasanAghaei
#زنان #فوتبال #فیلم
⚽️ در لحظهای دراماتیک از جامجهانی جذاب و فوقالعادهی زنان در استرالیا، آمریکا، قدرت برتر فوتبال زنان و قهرمان دور پیش با یک پنالتی که سرنوشت آن را نه چشمان داور که تکنولوژی روشن کرد، حذف شد! درخشش خیرهکنندهی دروازهبان سوئد که ۱۲۰ دقیقه در برابر حملهی سراپاجانبهی آمریکا ایستادگی کرد، سرانجام سوئد را به دور بعدی فرستاد.
تا به اینجا، هر چهار تیم راهیافته به دور یکچهارم، کشورهای پادشاهی هستند!
✔️ @SasanAghaei
#زنان #فوتبال #فیلم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❌ شهرداری تهران، امروز در یک عملیات تخریب ساختمان نیمهکاره، موفق به ثبت رکورد تلفات با مرگ ۴ نفر شد!
✔️ @SasanAghaei
#اجتماع #فیلم
✔️ @SasanAghaei
#اجتماع #فیلم
🇺🇸 #رویدادهای_آمریکا
💥 هاوایی در حال تجربهی صحنههایی آخرالزمانیست. آتشسوزی سالیانهی جنگلهای این ایالت، امسال همراه با توفند دورا شد که بر آتشسوزی علفزارهای طبیعی دمید و آتش به سرعت به شهر توریستی "لاهاینا" در ساحل غربی جزیره مایویی سرایت کرد و در نتیجه اکنون ۸۰ درصد این شهر سوخته است. مقامهای محلی میگویند که شمار تلفات از ۱۰۰ تن خواهد گذشت و در حالی که صدها تن دیگر، ناپدیدند، این ممکن است تبدیل به مرگبارترین آتشسوزی تاریخ ایالت شود.
۱۱ هزار تن در فرودگاه، اسکان اضطراری یافتهاند، عملیات امداد و نجات بیوقفه ادامه دارد، مقررات منع آمد و شد در شامگاه به اجرا گذاشته شده و بایدن دستور آزادسازی منابع دولت فدرال را برای کمک به هاوایی داده است، هرچند، دولتش زیر فشار شدید افکارعمومیست که توجهی به تراژدی هاوایی نداشته و در واکنش به آن، دیرهنگام عمل کرده است.
مقامهای شهری، تازه از امروز به برخی از اهالی شهرِ سوختهی لاهاینا اجازه دادهاند که به خانههای خود بازگردند اما به آنها هشدار داده شده که «آماده باشید با صحنههایی روبرو شوید که به عمر خود ندیدهاید»!
✔️ @SasanAghaei
#فیلم
💥 هاوایی در حال تجربهی صحنههایی آخرالزمانیست. آتشسوزی سالیانهی جنگلهای این ایالت، امسال همراه با توفند دورا شد که بر آتشسوزی علفزارهای طبیعی دمید و آتش به سرعت به شهر توریستی "لاهاینا" در ساحل غربی جزیره مایویی سرایت کرد و در نتیجه اکنون ۸۰ درصد این شهر سوخته است. مقامهای محلی میگویند که شمار تلفات از ۱۰۰ تن خواهد گذشت و در حالی که صدها تن دیگر، ناپدیدند، این ممکن است تبدیل به مرگبارترین آتشسوزی تاریخ ایالت شود.
۱۱ هزار تن در فرودگاه، اسکان اضطراری یافتهاند، عملیات امداد و نجات بیوقفه ادامه دارد، مقررات منع آمد و شد در شامگاه به اجرا گذاشته شده و بایدن دستور آزادسازی منابع دولت فدرال را برای کمک به هاوایی داده است، هرچند، دولتش زیر فشار شدید افکارعمومیست که توجهی به تراژدی هاوایی نداشته و در واکنش به آن، دیرهنگام عمل کرده است.
مقامهای شهری، تازه از امروز به برخی از اهالی شهرِ سوختهی لاهاینا اجازه دادهاند که به خانههای خود بازگردند اما به آنها هشدار داده شده که «آماده باشید با صحنههایی روبرو شوید که به عمر خود ندیدهاید»!
✔️ @SasanAghaei
#فیلم
📜 افسانهی «حصر مصدق»
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 1⃣
یکی از افسانههایی که تاریخنگاری مزدوران شوروی در ایران درباره دکتر محمد مصدق ساخته، افسانهی «حصر مصدق» است. آیا این واقعیت دارد که مصدق در قلعهی خودش زندانی بود؟ آیا نخستوزیر محمدرضا شاه پهلوی در «حصر خانگی» قرار گرفت و این حصر خانگی نسبتی با آن شکل از «حصر خانگی» دارد که امروز میشناسیم و پس از بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی، دربارهی افراد بسیاری از جمله، شریعتمداری، منتظری، آذریقمی و موسوی به کار گرفته شده است.
سندها و روایتهای واقعی، نشان میدهد که محمد مصدق پس از پایان دوران سه سالهی توقیفش در نزد لشگر ۲ زرهی (مصدق هرگز به زندان فرستاده نشد و در یک اتاق مرتب و تمیز، با کمال احترام در نزد لشگر ۲ زرهی نگاه داشته شد) به احمدآباد فرستاده شد و در احمدآباد شرایط یک زندگی عادی برای او برقرار بود.
مصدق نهتنها در احمدآباد از آزادی عمل برخوردار بود و امور ملک و آبادی خود را اداره میکرد که از همان احمدآباد، فعالیت سیاسی وی نیز آزادانه ادامه یافت و تا زمان مرگ، به عنوان رهبر و پدر معنوی جبههی ملی، در امور تشکیلاتی دخالت جدی، موثر و مستقیم داشت. خانوادهی مصدق، هر زمانی که میخواستند به احمدآباد رفت و آمد میکردند و هرگز نیازمند اجازه از کسی برای دیدن دکتر مصدق نبودند. غلامحسین مصدق، فرزند وی تاکید میکند که پدرش را با ماشین شخصی به احمدآباد بردند و جز «عدم حضور در تهران» منع دیگری برای مصدق وجود نداشت. میگوید: «[با ماشین] آوردیم احمدآباد». حبیب لاجوردی، بنیانگذار مجموعهی درخشان تاریخ شفاهی هاروارد میپرسد؛ «ببخشید، وقتی که رفتند احمدآباد به او تکلیف کردند که بروند به احمدآباد؟» و فرزند مصدق پاسخ میدهد: «نه، گفتند که تهران نیاید، تبعید است، [مثلن] برود احمدآباد بماند». خانوادهی مصدق و حتا اعضای دور خانوادهاش به او دسترسی کامل داشتند و نیازمند اجازه نبودند.
اما تنها اعضای خانواده با مصدق دیدار نمیکردند. محمد مصدق از احمدآباد، جریان جبههی ملی را رهبری میکرد و اعضای آن، آزادانه با مصدق نامهنگاری میکردند و رفتوآمد دایمی به احمدآباد داشتند. نصرتالله امینی، وکیل مصدق که در تمام این سالها به احمدآباد، رفتوآمد میکرده، میگوید: «مرتبا احمدآباد میرفتم و یک روز هم دیدم که دکتر مصدق خیلی با عجله به وسیلهی نوکرشان، کاغذی برای من فرستادند که آقا به من اینجا اطلاع رسیده که اگر شما بیایید اینجا شما را میگیرند، توقیف میکنند. ولی خب من با شما چون کار دارم. شما خوبست یک اقداماتی خودتان بکنید که این محظور مرتفع بشود. من تلفن کردم اینور و آنور، به آقای سرتیپ مقدم [مدیر امنیت داخلی و بعدها رییس ساواک] که آقا گفتند نخیر بیخود کردند و شما میتوانید بروید. بنده مرتب خدمت ایشان میرفتم». دسترسی امینی تا جایی بوده که حتا اعضای خانواده وی هم بارها در مراسمهای مختلف، نزد مصدق رفتهاند و عکس گرفتهاند.
هدایتالله متیندفتری، دیگر عضو جبههی ملی هم دایمن به احمدآباد رفتوآمد «آزادانه» داشته و میگوید: « مغرضانه است که بگوییم که یک نفر فقط با ایشان در تماس بود، امکان تماس با ایشان زیادتر از اینها بود و بسیاری از نامهها را دیگران که دسترسی داشتند [به مصدق میدادند]. آقای دکتر غلامحسین مصدق دسترسی داشتند و کسان دیگراننی باز بودند. جبهه ملی قرار شد که یک کنگرهای تشکیل بدهد و در این کنگره هم طبیعتاً انتظار این میرفت که دکتر مصدق پیامی به کنگره بفرستد. بنده حامل این تقاضای رهبری جبهه ملی بودم برای اینکه این پیام را از دکتر مصدق بگیرم برای جبهه برم. دکتر مصدق بعد از مدتی پیامی مینوشتند و فرستادند. همهکس در جبهه ملی با دکتر مصدق مکاتبه میکردند، نامه مینوشتند».
⤵️ ادامه دارد ...
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #تاریخ_نگاری
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 1⃣
یکی از افسانههایی که تاریخنگاری مزدوران شوروی در ایران درباره دکتر محمد مصدق ساخته، افسانهی «حصر مصدق» است. آیا این واقعیت دارد که مصدق در قلعهی خودش زندانی بود؟ آیا نخستوزیر محمدرضا شاه پهلوی در «حصر خانگی» قرار گرفت و این حصر خانگی نسبتی با آن شکل از «حصر خانگی» دارد که امروز میشناسیم و پس از بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی، دربارهی افراد بسیاری از جمله، شریعتمداری، منتظری، آذریقمی و موسوی به کار گرفته شده است.
سندها و روایتهای واقعی، نشان میدهد که محمد مصدق پس از پایان دوران سه سالهی توقیفش در نزد لشگر ۲ زرهی (مصدق هرگز به زندان فرستاده نشد و در یک اتاق مرتب و تمیز، با کمال احترام در نزد لشگر ۲ زرهی نگاه داشته شد) به احمدآباد فرستاده شد و در احمدآباد شرایط یک زندگی عادی برای او برقرار بود.
مصدق نهتنها در احمدآباد از آزادی عمل برخوردار بود و امور ملک و آبادی خود را اداره میکرد که از همان احمدآباد، فعالیت سیاسی وی نیز آزادانه ادامه یافت و تا زمان مرگ، به عنوان رهبر و پدر معنوی جبههی ملی، در امور تشکیلاتی دخالت جدی، موثر و مستقیم داشت. خانوادهی مصدق، هر زمانی که میخواستند به احمدآباد رفت و آمد میکردند و هرگز نیازمند اجازه از کسی برای دیدن دکتر مصدق نبودند. غلامحسین مصدق، فرزند وی تاکید میکند که پدرش را با ماشین شخصی به احمدآباد بردند و جز «عدم حضور در تهران» منع دیگری برای مصدق وجود نداشت. میگوید: «[با ماشین] آوردیم احمدآباد». حبیب لاجوردی، بنیانگذار مجموعهی درخشان تاریخ شفاهی هاروارد میپرسد؛ «ببخشید، وقتی که رفتند احمدآباد به او تکلیف کردند که بروند به احمدآباد؟» و فرزند مصدق پاسخ میدهد: «نه، گفتند که تهران نیاید، تبعید است، [مثلن] برود احمدآباد بماند». خانوادهی مصدق و حتا اعضای دور خانوادهاش به او دسترسی کامل داشتند و نیازمند اجازه نبودند.
اما تنها اعضای خانواده با مصدق دیدار نمیکردند. محمد مصدق از احمدآباد، جریان جبههی ملی را رهبری میکرد و اعضای آن، آزادانه با مصدق نامهنگاری میکردند و رفتوآمد دایمی به احمدآباد داشتند. نصرتالله امینی، وکیل مصدق که در تمام این سالها به احمدآباد، رفتوآمد میکرده، میگوید: «مرتبا احمدآباد میرفتم و یک روز هم دیدم که دکتر مصدق خیلی با عجله به وسیلهی نوکرشان، کاغذی برای من فرستادند که آقا به من اینجا اطلاع رسیده که اگر شما بیایید اینجا شما را میگیرند، توقیف میکنند. ولی خب من با شما چون کار دارم. شما خوبست یک اقداماتی خودتان بکنید که این محظور مرتفع بشود. من تلفن کردم اینور و آنور، به آقای سرتیپ مقدم [مدیر امنیت داخلی و بعدها رییس ساواک] که آقا گفتند نخیر بیخود کردند و شما میتوانید بروید. بنده مرتب خدمت ایشان میرفتم». دسترسی امینی تا جایی بوده که حتا اعضای خانواده وی هم بارها در مراسمهای مختلف، نزد مصدق رفتهاند و عکس گرفتهاند.
هدایتالله متیندفتری، دیگر عضو جبههی ملی هم دایمن به احمدآباد رفتوآمد «آزادانه» داشته و میگوید: « مغرضانه است که بگوییم که یک نفر فقط با ایشان در تماس بود، امکان تماس با ایشان زیادتر از اینها بود و بسیاری از نامهها را دیگران که دسترسی داشتند [به مصدق میدادند]. آقای دکتر غلامحسین مصدق دسترسی داشتند و کسان دیگراننی باز بودند. جبهه ملی قرار شد که یک کنگرهای تشکیل بدهد و در این کنگره هم طبیعتاً انتظار این میرفت که دکتر مصدق پیامی به کنگره بفرستد. بنده حامل این تقاضای رهبری جبهه ملی بودم برای اینکه این پیام را از دکتر مصدق بگیرم برای جبهه برم. دکتر مصدق بعد از مدتی پیامی مینوشتند و فرستادند. همهکس در جبهه ملی با دکتر مصدق مکاتبه میکردند، نامه مینوشتند».
⤵️ ادامه دارد ...
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #تاریخ_نگاری
Telegram
ساسان آقایی
📜 افسانهی «حصر مصدق»
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 2⃣
⤴️ ادامه از بالا ...
ضیا صدیق، دیگر همکار پروژهی هاروارد از متیندفتری میپرسد: «برای رفتن به آنجا باید از پلیس اجازه میگرفتید؟»…
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 2⃣
⤴️ ادامه از بالا ...
ضیا صدیق، دیگر همکار پروژهی هاروارد از متیندفتری میپرسد: «برای رفتن به آنجا باید از پلیس اجازه میگرفتید؟»…
ساسان آقایی
📜 افسانهی «حصر مصدق» ◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران 📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 1⃣ یکی از افسانههایی که تاریخنگاری مزدوران شوروی در ایران درباره دکتر محمد مصدق ساخته، افسانهی «حصر مصدق» است. آیا این واقعیت…
📜 افسانهی «حصر مصدق»
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 2⃣
⤴️ ادامه از بالا ...
ضیا صدیق، دیگر همکار پروژهی هاروارد از متیندفتری میپرسد: «برای رفتن به آنجا باید از پلیس اجازه میگرفتید؟» و وی پاسخ میدهد: «نخیر، آنجا کسانی که اجازه رفتن داشتند که یک محدودهی خاص خانواده بود ... علاوه بر آنها هم گاهگداری، اجازهای به دیگران میدادند به دلایل پزشکی، حقوقی، مسائل خاصی که دکتر مصدق به خاطرش بخواهد چیز کند». مصاحبهکننده با شگفتی میپرسد: «این افراد را تفتیش نمیکردند، تفتیش بدنی؟» و پاسخ میشنود: «نخیر، تفتیش نمیکردند. این افراد را تفتیش نمیکردند، ما هیچوقت تفتیش نشدیم. و علاوه بر آن، خب از منزل دکتر مصدق در تهران هم نامههایی که میآمد آنجا، مرتب برایشان به احمدآباد میفرستادند، تفتیش نمیشد و این نامهها همه به دست ایشان میرسید. حتی با پست هم نامه میآمد به ایشان میرسید».
محمد مصدق از طریق همین مکاتبهها با سران جبههی ملی، دایمن در تماس و مکاتبهی مستقیم بود و چه در زمان تشکیل جبههی ملی دوم در سال ۴۰ و چه هنگام تشکیل جبههی ملی سوم در سال ۴۴، رُل اصلی را در رهبری جریان سیاسی خود داشت به شکلی که نامهی مشهور مخالفتش با چگونگی شکلگیری جبههی ملی دوم در عمل سبب فروپاشی این جبهه شد، سپس جبههی ملی سوم نیز با امضای او رسمت یافت.
در زمان شکلگیری جبههی ملی دوم، میزان دسترسی به مصدق به اندازهای بود که «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی هوادار جبههی ملی» از خارج از کشور، مستقیم به او نامه نوشت که مصدق در پاسخ به آنها، بیانیهی مخالفت خود با چگونگی برپایی دوبارهی جبههی ملی اعلام کرد. در پی مخالفت او، امینی از سوی یک گروه و متیندفتری همزمان با او، از سوی جریان دیگری، در یک روز به احمدآباد رفتند تا نظر مصدق را به سمت خود متمایل کنند؛ «نصرتالله امینی که تقریباً هر هفته میتوانستند پهلوی دکتر مصدق تشریف ببرند و میرفتند، عضو شورای مرکزی جبهه ملی بودند و در رابطه نزدیک با تمام آقایان و با صداقت تمام هم نامههای آقایان را آنجا میبردند. نظرات آقایان را هم به آنجا میآوردند، نزد دکتر مصدق. حتی یکبار من آنجا رفتم ایشان هم تشریف داشتند هر دو با هم آنجا بودیم و مسائلی مطرح شد که مقداری هم بنده و آقای امینی در حضور دکتر مصدق با هم جدل کردیم سر نکات اختلاف». (متیندفتری)
در زمان جبههی ملی سوم هم اساسنام با دخالت مستقیم دکتر مصدق تدوین شد و او «باقر کاظمی» را مستقیمن مسوول پیگیری اساسنامه کرد. مراغهای از اعضای جبههی ملی میگوید: «یک نامهای برای آقای دکتر مصدق نوشتیم، نوشتیم: آقا، شما ۱۳۳۲ برکنار شدید حالا شده ۱۳۴۳. در این سیزده سال در یازده سال دوازده سال خیلی تحولات شد یعنی کسانی که آن موقع ده ساله بودند حالا بیست ساله شدند بیستوسه ساله شدند ... کاغذ خیلی مفصلی بود که شاید بیست صفحه بود ... ایشان در جواب به ما دادند که، بله من این نامه شما را خواندم و اگر که از دست این ناچیز اقدامی ممکن باشد، من آمادگی دارم.»
شاه و ساواک نهتنها هیچ مخالفتی با فعالیتهای سیاسی آزادانهی مصدق و جبههی ملی نداشت که به جبههی ملی اجازهی میتینگ صد هزار نفری در جلالیه (محل دانشگاه تهران و شمال آن) دادند و بارها از آنها برای پیوستن به جریان سیاسی دعوت کردند. امینی میگوید: «توافق این بود که جبهه ملی دیگر انتقادی از شاه نکند، البته آقایان قبول نکردند گفتند که از هر عمل بدی انتقاد میکنیم. ظاهرا یکیاش هم این بود که این جبهه ملی اصلاحات ارضی اینها را تایید بکند.
[درمقابل] شاه هم نسبت به جبهه ملی اعلان بکند که اینها مردمان وطنپرستی هستند، من چیزی ندارم و دیگر هم راجع به دکتر مصدق، حرفی نزند. بعد انتخابات را آزاد بگذارد و جبهه ملی در انتخابات شرکت کند. البته عنوانش این بود که ۱۵ وکیل از جبهه ملی در مجلس بیاید ولی جبهه ملی گفتند این که از حالا گفتهاند ۱۵ وکیل از جبهه ملی بیاید پس بنابراین یعنی دولت دخالت بکند».
⤵️ ادامه دارد ...
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ_نگاری
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 2⃣
⤴️ ادامه از بالا ...
ضیا صدیق، دیگر همکار پروژهی هاروارد از متیندفتری میپرسد: «برای رفتن به آنجا باید از پلیس اجازه میگرفتید؟» و وی پاسخ میدهد: «نخیر، آنجا کسانی که اجازه رفتن داشتند که یک محدودهی خاص خانواده بود ... علاوه بر آنها هم گاهگداری، اجازهای به دیگران میدادند به دلایل پزشکی، حقوقی، مسائل خاصی که دکتر مصدق به خاطرش بخواهد چیز کند». مصاحبهکننده با شگفتی میپرسد: «این افراد را تفتیش نمیکردند، تفتیش بدنی؟» و پاسخ میشنود: «نخیر، تفتیش نمیکردند. این افراد را تفتیش نمیکردند، ما هیچوقت تفتیش نشدیم. و علاوه بر آن، خب از منزل دکتر مصدق در تهران هم نامههایی که میآمد آنجا، مرتب برایشان به احمدآباد میفرستادند، تفتیش نمیشد و این نامهها همه به دست ایشان میرسید. حتی با پست هم نامه میآمد به ایشان میرسید».
محمد مصدق از طریق همین مکاتبهها با سران جبههی ملی، دایمن در تماس و مکاتبهی مستقیم بود و چه در زمان تشکیل جبههی ملی دوم در سال ۴۰ و چه هنگام تشکیل جبههی ملی سوم در سال ۴۴، رُل اصلی را در رهبری جریان سیاسی خود داشت به شکلی که نامهی مشهور مخالفتش با چگونگی شکلگیری جبههی ملی دوم در عمل سبب فروپاشی این جبهه شد، سپس جبههی ملی سوم نیز با امضای او رسمت یافت.
در زمان شکلگیری جبههی ملی دوم، میزان دسترسی به مصدق به اندازهای بود که «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی هوادار جبههی ملی» از خارج از کشور، مستقیم به او نامه نوشت که مصدق در پاسخ به آنها، بیانیهی مخالفت خود با چگونگی برپایی دوبارهی جبههی ملی اعلام کرد. در پی مخالفت او، امینی از سوی یک گروه و متیندفتری همزمان با او، از سوی جریان دیگری، در یک روز به احمدآباد رفتند تا نظر مصدق را به سمت خود متمایل کنند؛ «نصرتالله امینی که تقریباً هر هفته میتوانستند پهلوی دکتر مصدق تشریف ببرند و میرفتند، عضو شورای مرکزی جبهه ملی بودند و در رابطه نزدیک با تمام آقایان و با صداقت تمام هم نامههای آقایان را آنجا میبردند. نظرات آقایان را هم به آنجا میآوردند، نزد دکتر مصدق. حتی یکبار من آنجا رفتم ایشان هم تشریف داشتند هر دو با هم آنجا بودیم و مسائلی مطرح شد که مقداری هم بنده و آقای امینی در حضور دکتر مصدق با هم جدل کردیم سر نکات اختلاف». (متیندفتری)
در زمان جبههی ملی سوم هم اساسنام با دخالت مستقیم دکتر مصدق تدوین شد و او «باقر کاظمی» را مستقیمن مسوول پیگیری اساسنامه کرد. مراغهای از اعضای جبههی ملی میگوید: «یک نامهای برای آقای دکتر مصدق نوشتیم، نوشتیم: آقا، شما ۱۳۳۲ برکنار شدید حالا شده ۱۳۴۳. در این سیزده سال در یازده سال دوازده سال خیلی تحولات شد یعنی کسانی که آن موقع ده ساله بودند حالا بیست ساله شدند بیستوسه ساله شدند ... کاغذ خیلی مفصلی بود که شاید بیست صفحه بود ... ایشان در جواب به ما دادند که، بله من این نامه شما را خواندم و اگر که از دست این ناچیز اقدامی ممکن باشد، من آمادگی دارم.»
شاه و ساواک نهتنها هیچ مخالفتی با فعالیتهای سیاسی آزادانهی مصدق و جبههی ملی نداشت که به جبههی ملی اجازهی میتینگ صد هزار نفری در جلالیه (محل دانشگاه تهران و شمال آن) دادند و بارها از آنها برای پیوستن به جریان سیاسی دعوت کردند. امینی میگوید: «توافق این بود که جبهه ملی دیگر انتقادی از شاه نکند، البته آقایان قبول نکردند گفتند که از هر عمل بدی انتقاد میکنیم. ظاهرا یکیاش هم این بود که این جبهه ملی اصلاحات ارضی اینها را تایید بکند.
[درمقابل] شاه هم نسبت به جبهه ملی اعلان بکند که اینها مردمان وطنپرستی هستند، من چیزی ندارم و دیگر هم راجع به دکتر مصدق، حرفی نزند. بعد انتخابات را آزاد بگذارد و جبهه ملی در انتخابات شرکت کند. البته عنوانش این بود که ۱۵ وکیل از جبهه ملی در مجلس بیاید ولی جبهه ملی گفتند این که از حالا گفتهاند ۱۵ وکیل از جبهه ملی بیاید پس بنابراین یعنی دولت دخالت بکند».
⤵️ ادامه دارد ...
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ_نگاری
Telegram
ساسان آقایی
📜 افسانهی «حصر مصدق»
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 1⃣
یکی از افسانههایی که تاریخنگاری مزدوران شوروی در ایران درباره دکتر محمد مصدق ساخته، افسانهی «حصر مصدق» است. آیا این واقعیت…
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 1⃣
یکی از افسانههایی که تاریخنگاری مزدوران شوروی در ایران درباره دکتر محمد مصدق ساخته، افسانهی «حصر مصدق» است. آیا این واقعیت…
ساسان آقایی
📜 افسانهی «حصر مصدق» ◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران 📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 2⃣ ⤴️ ادامه از بالا ... ضیا صدیق، دیگر همکار پروژهی هاروارد از متیندفتری میپرسد: «برای رفتن به آنجا باید از پلیس اجازه میگرفتید؟»…
📜 افسانهی «حصر مصدق»
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 3⃣
⤴️ قسمت نخست ⤴️ قسمت دوم
مصدق افزون بر فعالیت آزاد سیاسی در «حصر احمدآباد»!!! به قول مزدوران تاریخنویس شوروی مانند آبراهامیان، حتا به رسانههای خارجی هم دسترسی داشت؛ «فون هیونبت فکر میکنم خبرنگار Süddeutsche Zeitung بود. به او اجازه دادند که برود و با دکتر مصدق ملاقات بکند در احمدآباد و مصاحبهای با او بکند. بعد که از احمدآباد رفت به آلمان و مصاحبهاش را منتشر کرد، در واقع عینا آنچه که نظر دکتر مصدق بود ننوشته بود، یا تغییر داده بود یا درست نفهمیده بود. دکتر مصدق یک نامهای نوشته بود در تصحیح».(متیندفتری)
مصدق در احمدآباد به جز فعالیت سیاسی، امور مالی املاک خود و همچنین بیمارستان نجمیه را هم اداره میکرد و جایجای صحبتهای وکیل او نشان میدهد که هیچ فشاری در این امور بر او نبوده. حوالی شش ماه پیش از مرگش که «سینوزیت» بر او عارض شده بود و نشانهی بیماری بر او بود، برای دسترسی به خدمات پزشکی پیشرفته به تهران آمد و در خانهی پسرش، سکونت کرد و هیچ کس ممانعتی از معالجه و درمان مصدق که نداشت هیچ، او امکان انتخاب پزشک و دسترسی آزادانه به هر درمانی را داشت؛ «[مقدم] دو روز بعد به من تلفن کرد که آقا من رفتم و کسب اجازه کردم ایشان مجازند بدون هیچگونه مانعی و رادعی تشریف بیاورند در شهر و در بیمارستان بستری بشوند. من به آقای مهندس مصدق گفتم و آقای دکتر غلامحسینخان رفتند ایشان را [بیاورند]. دکتر مصدق گفتند نه، من به این شرط میروم که مأمورین باشند. مامورین سازمان امنیت لااقل دو نفر بودند که کشیک داشتند و یکیاش به اسم شهیدی بود یکی هم وثوقخانی. آقای دکتر مصدق به شهر منتقل شدند و در مریضخانه نجمیه، آنجا اطبا معاینه کردند و دیدند و گفتند باید ایشان روزها بروند به مریضخانهی مهر. چون ظاهرا تنها جایی که آن دستگاه برق را داشت برای سرطان. ایشان را مرتب میبردند به آنجا، بعد هم مدتی از مریضخانه آمدند، در منزل دکتر غلامحسین خان بودند»(نصرتالله امینی).
از جمله دروغهای مکرر، این است که شاه اجازه نداد مصدق برای درمان به خارج برود، حال آنکه در وضعیتی بود که اساسن هیچ پزشکی، اجازهی پزشکی مسافرت به او را نمیداد و شاه تصمیم گرفت که پزشکان خارجی را برای معالجهاش بیاورند اما این خود مصدق بود که گفت: «لعنت بر من و هرکس دیگر که در این روزگار خرج چندین خانوار فقیر ایرانی را صرف آوردن پزشک از خارج کند ... هر امکانی که در داخل کشور برای معالجه وجود داشته باشد برای من کافی است. بهعلاوه آوردن پزشک خارجی توهین به اطبای ایرانی است و من حاضر به این توهین نیستم».
افسانهی حصر مصدق، بر این پایه ساخته شده که چند سرباز، از خانهی او در احمدآباد مراقبت میکردند اما پرسش در اینجاست کهدکدامین نخستوزیر عصر شاه بوده که بدون محافظت در دسترس گروههای تروریستی و خرابکاران قرار بگیرد؟ آن مقدار محافظت معمولی که از محمد مصدق در احمدآباد میشد، همچنان که خود یاران او شهادت میدهند، نه برای اختلال در فعالیت سیاسی او یا دیگر شئون زندگی مصدق، بلکه برای حفاظت از جان او بود.
در عصری که صمد بهرنگی به دلیل بلد نبودن شنا، علی شریعتی به دلیل مصرف زیاد تریاک، تختی به دلیل خوردن قرص به جهت خودکشی و ... میمردند و تمام آنها «شهیدانی» میشدند که «ساواک و شاه آنها را کشته»، اگر جریان مزدوران شوروی در ایران و حزب توده تصمیم میگرفت به جهت تحریک احساسات مردم، مصدق را بکشد، چه کسی باور میکرد که کار شاه و ساواک نیست؟ حفاظت از جان محمد مصدق یکی، از درستترین تصمیمها و مسوولیتهای سیستم بود هرچند که تاوانش، برکشیده شدن «افسانهی حصر مصدق» به دست دشمنان ایران بود.
⏺ پایان
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #تاریخ_نگاری
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 3⃣
⤴️ قسمت نخست ⤴️ قسمت دوم
مصدق افزون بر فعالیت آزاد سیاسی در «حصر احمدآباد»!!! به قول مزدوران تاریخنویس شوروی مانند آبراهامیان، حتا به رسانههای خارجی هم دسترسی داشت؛ «فون هیونبت فکر میکنم خبرنگار Süddeutsche Zeitung بود. به او اجازه دادند که برود و با دکتر مصدق ملاقات بکند در احمدآباد و مصاحبهای با او بکند. بعد که از احمدآباد رفت به آلمان و مصاحبهاش را منتشر کرد، در واقع عینا آنچه که نظر دکتر مصدق بود ننوشته بود، یا تغییر داده بود یا درست نفهمیده بود. دکتر مصدق یک نامهای نوشته بود در تصحیح».(متیندفتری)
مصدق در احمدآباد به جز فعالیت سیاسی، امور مالی املاک خود و همچنین بیمارستان نجمیه را هم اداره میکرد و جایجای صحبتهای وکیل او نشان میدهد که هیچ فشاری در این امور بر او نبوده. حوالی شش ماه پیش از مرگش که «سینوزیت» بر او عارض شده بود و نشانهی بیماری بر او بود، برای دسترسی به خدمات پزشکی پیشرفته به تهران آمد و در خانهی پسرش، سکونت کرد و هیچ کس ممانعتی از معالجه و درمان مصدق که نداشت هیچ، او امکان انتخاب پزشک و دسترسی آزادانه به هر درمانی را داشت؛ «[مقدم] دو روز بعد به من تلفن کرد که آقا من رفتم و کسب اجازه کردم ایشان مجازند بدون هیچگونه مانعی و رادعی تشریف بیاورند در شهر و در بیمارستان بستری بشوند. من به آقای مهندس مصدق گفتم و آقای دکتر غلامحسینخان رفتند ایشان را [بیاورند]. دکتر مصدق گفتند نه، من به این شرط میروم که مأمورین باشند. مامورین سازمان امنیت لااقل دو نفر بودند که کشیک داشتند و یکیاش به اسم شهیدی بود یکی هم وثوقخانی. آقای دکتر مصدق به شهر منتقل شدند و در مریضخانه نجمیه، آنجا اطبا معاینه کردند و دیدند و گفتند باید ایشان روزها بروند به مریضخانهی مهر. چون ظاهرا تنها جایی که آن دستگاه برق را داشت برای سرطان. ایشان را مرتب میبردند به آنجا، بعد هم مدتی از مریضخانه آمدند، در منزل دکتر غلامحسین خان بودند»(نصرتالله امینی).
از جمله دروغهای مکرر، این است که شاه اجازه نداد مصدق برای درمان به خارج برود، حال آنکه در وضعیتی بود که اساسن هیچ پزشکی، اجازهی پزشکی مسافرت به او را نمیداد و شاه تصمیم گرفت که پزشکان خارجی را برای معالجهاش بیاورند اما این خود مصدق بود که گفت: «لعنت بر من و هرکس دیگر که در این روزگار خرج چندین خانوار فقیر ایرانی را صرف آوردن پزشک از خارج کند ... هر امکانی که در داخل کشور برای معالجه وجود داشته باشد برای من کافی است. بهعلاوه آوردن پزشک خارجی توهین به اطبای ایرانی است و من حاضر به این توهین نیستم».
افسانهی حصر مصدق، بر این پایه ساخته شده که چند سرباز، از خانهی او در احمدآباد مراقبت میکردند اما پرسش در اینجاست کهدکدامین نخستوزیر عصر شاه بوده که بدون محافظت در دسترس گروههای تروریستی و خرابکاران قرار بگیرد؟ آن مقدار محافظت معمولی که از محمد مصدق در احمدآباد میشد، همچنان که خود یاران او شهادت میدهند، نه برای اختلال در فعالیت سیاسی او یا دیگر شئون زندگی مصدق، بلکه برای حفاظت از جان او بود.
در عصری که صمد بهرنگی به دلیل بلد نبودن شنا، علی شریعتی به دلیل مصرف زیاد تریاک، تختی به دلیل خوردن قرص به جهت خودکشی و ... میمردند و تمام آنها «شهیدانی» میشدند که «ساواک و شاه آنها را کشته»، اگر جریان مزدوران شوروی در ایران و حزب توده تصمیم میگرفت به جهت تحریک احساسات مردم، مصدق را بکشد، چه کسی باور میکرد که کار شاه و ساواک نیست؟ حفاظت از جان محمد مصدق یکی، از درستترین تصمیمها و مسوولیتهای سیستم بود هرچند که تاوانش، برکشیده شدن «افسانهی حصر مصدق» به دست دشمنان ایران بود.
⏺ پایان
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #تاریخ_نگاری
Telegram
ساسان آقایی
📜 افسانهی «حصر مصدق»
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 1⃣
یکی از افسانههایی که تاریخنگاری مزدوران شوروی در ایران درباره دکتر محمد مصدق ساخته، افسانهی «حصر مصدق» است. آیا این واقعیت…
◽️ نگاهی به یکی دیگر از دروغپردازیهای تاریخنگاران مزدور شوروی در ایران
📝 #یادداشت، در سه قسمت، قسمت 1⃣
یکی از افسانههایی که تاریخنگاری مزدوران شوروی در ایران درباره دکتر محمد مصدق ساخته، افسانهی «حصر مصدق» است. آیا این واقعیت…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💎 #لیبرتاس ۳۰
🔹 "ریاضیات دشمن کمونیسم و سوسیالیسم است و آمار، قاتلها هر دوی آنها"
سرمایهداری چگونه جهان بهتری برای ما ساخت، تنها در یک دقیقه، با نگاهی به ۵ شاخص حیاتی و قابل اندازهگیری:
◽️ مرگ و میر کودکان
◾️ امید به زندگی
◽️ تولید ناخالص داخلی
◾️ آموزش زنان
◽️ دسترسی به آب آشامیدنی سالم
دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی اولیه
✔️ @SasanAghaei
#لیبرالیسم #لیبرالیسممحافظهکار #اقتصاد_آزاد #فیلم
🔹 "ریاضیات دشمن کمونیسم و سوسیالیسم است و آمار، قاتلها هر دوی آنها"
سرمایهداری چگونه جهان بهتری برای ما ساخت، تنها در یک دقیقه، با نگاهی به ۵ شاخص حیاتی و قابل اندازهگیری:
◽️ مرگ و میر کودکان
◾️ امید به زندگی
◽️ تولید ناخالص داخلی
◾️ آموزش زنان
◽️ دسترسی به آب آشامیدنی سالم
دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی اولیه
✔️ @SasanAghaei
#لیبرالیسم #لیبرالیسممحافظهکار #اقتصاد_آزاد #فیلم
🔥 ملتی که حماسه دارد، شکست نمیخورد
✍ فروغ اولاد
📝 #یادداشت
حماسه سرگذشت یک قوم، تبار و ملت است، ملتی که پیرامون خود و جهان را از دریچهی خاصی میبیند. حماسه در وحدت ملی و وحدت اقوامی شکل گرفته که در یک سرزمین سکونت دارند و سرنوشت یک ملت و شکستها و پیروزیهایش به حفظ و رونق فرهنگی اصیل و غنی گره خورده است. اما حماسه در ابعاد جهانی هم مطرح است. مضمون اصلی و خمیرمایهی هر حماسهی اصیل و بزرگی انسانمداری و ترسیم سرنوشت انسان با تمامی رمز و رازهای آن است.
حماسه عمدتن شامل یک شعر بلند روایی و نقلی دربارهی پادشاهان، قهرمانان و پهلوانان یک قوم یا ملت و رفتارهای آنان است. این روایت یا نقل ترکیبیست از اسطوره، تاریخ،زداستان، افسانه و فرهنگ عامه دربارهی وقایع حماسی، افتخارها و قهرمانیهای یک ملت.
آنچه در مرکز حماسه قرار میگیرد و نقش محوری دارد واقعه است. اگر چه وقایع اساطیری، تاریخی،حماسی و حتا غنایی و عاشقانهاند، واقعهی محوری جنگ و نبرد و دفاع از شرف و حیثیت ملی و آیینی است. حماسهها از یک نظر کار رسانههای جمعی را انجام میدادهاند و به همین سبب در دل تودههای مردم جای داشتهاند. نه فقط طبقهی روشنفکر و نخبه، بلکه عامهی مردم نیز مجذوب حماسه بودهاند. حماسه هم جنبهی روایی و موسیقایی و هم جنبهی نمایشی داشت و حایز همه جنبههای رسانهای و به ویژه برانگیختن احساسات ملی و مردمی بود. عملکرد حماسه تقویت روحیهی اقوامی بود که با یکدیگر متحد میشدند و با دشمن میجنگیدند و ملت و کشور واحدی تشکیل میدادند.
حماسه در مدح پادشاهان خوب و تمدنسازی مثل هوشنگ و فریدون است، یا در تمجید از قهرمانان و پهلوانان دلیری چون زال و رستم و گرشاسب است که برای کسب هویت ملی و انسانی جنگیدهاند و چه بسا در راه میهن جانفشانی و قهرمانیها کردهاند. رفتار قهرمانان در جوامع کهن و متاخر همواره الگو میشود و مردم برای اتحاد ملی میکوشکو رفتار و اعمال قهرمانان را الگو قرار دهند.
علاوه بر الگوهای اخلاقی و رفتاری، الگوهای سیاسی نیز محور مهم حماسهها بوده است. محتوای سیاسی و فرهنگی حماسه به این دلیل است که قومی برای وحدت و تشکیل یک ملت و استقرار دایم در یک کشور یا زمان حملهی دشمن نیاز به حماسهآفرینی دارد و زیر سایهی همین وحدتطلبی است که حماسهی ملی شکل میگیرد. پس سیاست از یک نظر رکن بنیادی حماسه است.
به گفتهی برتراند راسل: "حماسه از آن قومی است که به شکست باور ندارد، به مرگ روح خویش باور ندارد و فرمانروایی قوم پیروز را بر قوم خویش همچون اصلی برتر نمیپذیرد"
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #تاریخ_ایران #کتاب_خوانی
📌 این بخش کوچکی از کتاب "حماسه: شناختنامهی حماسههای ایران و جهان" به قلم پژوهشگر حوزهی اسطوره، فروغ اولاد است. کتاب را نشر چشمه منتشر کرده و به معرفی حماسههایی از دوران کهن تا دوران معاصر میپردازد. حماسههایی ایرانی، چون خداینامه، گرشاسبنامه، شهریارنامه، اسکندرنامه و داستان موش و گربهی عبید زاکانی یا ماجرای داییجان ناپلئون، در این کتاب بررسی شده که خواندن آنها، خالی از لطف نیست
✍ فروغ اولاد
📝 #یادداشت
حماسه سرگذشت یک قوم، تبار و ملت است، ملتی که پیرامون خود و جهان را از دریچهی خاصی میبیند. حماسه در وحدت ملی و وحدت اقوامی شکل گرفته که در یک سرزمین سکونت دارند و سرنوشت یک ملت و شکستها و پیروزیهایش به حفظ و رونق فرهنگی اصیل و غنی گره خورده است. اما حماسه در ابعاد جهانی هم مطرح است. مضمون اصلی و خمیرمایهی هر حماسهی اصیل و بزرگی انسانمداری و ترسیم سرنوشت انسان با تمامی رمز و رازهای آن است.
حماسه عمدتن شامل یک شعر بلند روایی و نقلی دربارهی پادشاهان، قهرمانان و پهلوانان یک قوم یا ملت و رفتارهای آنان است. این روایت یا نقل ترکیبیست از اسطوره، تاریخ،زداستان، افسانه و فرهنگ عامه دربارهی وقایع حماسی، افتخارها و قهرمانیهای یک ملت.
آنچه در مرکز حماسه قرار میگیرد و نقش محوری دارد واقعه است. اگر چه وقایع اساطیری، تاریخی،حماسی و حتا غنایی و عاشقانهاند، واقعهی محوری جنگ و نبرد و دفاع از شرف و حیثیت ملی و آیینی است. حماسهها از یک نظر کار رسانههای جمعی را انجام میدادهاند و به همین سبب در دل تودههای مردم جای داشتهاند. نه فقط طبقهی روشنفکر و نخبه، بلکه عامهی مردم نیز مجذوب حماسه بودهاند. حماسه هم جنبهی روایی و موسیقایی و هم جنبهی نمایشی داشت و حایز همه جنبههای رسانهای و به ویژه برانگیختن احساسات ملی و مردمی بود. عملکرد حماسه تقویت روحیهی اقوامی بود که با یکدیگر متحد میشدند و با دشمن میجنگیدند و ملت و کشور واحدی تشکیل میدادند.
حماسه در مدح پادشاهان خوب و تمدنسازی مثل هوشنگ و فریدون است، یا در تمجید از قهرمانان و پهلوانان دلیری چون زال و رستم و گرشاسب است که برای کسب هویت ملی و انسانی جنگیدهاند و چه بسا در راه میهن جانفشانی و قهرمانیها کردهاند. رفتار قهرمانان در جوامع کهن و متاخر همواره الگو میشود و مردم برای اتحاد ملی میکوشکو رفتار و اعمال قهرمانان را الگو قرار دهند.
علاوه بر الگوهای اخلاقی و رفتاری، الگوهای سیاسی نیز محور مهم حماسهها بوده است. محتوای سیاسی و فرهنگی حماسه به این دلیل است که قومی برای وحدت و تشکیل یک ملت و استقرار دایم در یک کشور یا زمان حملهی دشمن نیاز به حماسهآفرینی دارد و زیر سایهی همین وحدتطلبی است که حماسهی ملی شکل میگیرد. پس سیاست از یک نظر رکن بنیادی حماسه است.
به گفتهی برتراند راسل: "حماسه از آن قومی است که به شکست باور ندارد، به مرگ روح خویش باور ندارد و فرمانروایی قوم پیروز را بر قوم خویش همچون اصلی برتر نمیپذیرد"
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #تاریخ_ایران #کتاب_خوانی
📌 این بخش کوچکی از کتاب "حماسه: شناختنامهی حماسههای ایران و جهان" به قلم پژوهشگر حوزهی اسطوره، فروغ اولاد است. کتاب را نشر چشمه منتشر کرده و به معرفی حماسههایی از دوران کهن تا دوران معاصر میپردازد. حماسههایی ایرانی، چون خداینامه، گرشاسبنامه، شهریارنامه، اسکندرنامه و داستان موش و گربهی عبید زاکانی یا ماجرای داییجان ناپلئون، در این کتاب بررسی شده که خواندن آنها، خالی از لطف نیست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📣 ارحل ارحل یا بشار
▫️ سوریه وارد دور تازهای از اعتراضها میشود؟
اعتراضها در #سوریه وارد سومین هفتهی خود شده است. ابتدا به نظر میرسید که رژیم اسد میتواند آنها را کنترل کند اما در شهر سویدا که مرکز اعتراضهای اخیر است، هر روز بیش از بیش، شعلهی اعتراضها فروزان میشود.
همزمان با سویدا هم دوباره نامهای آشنای انقلاب سوریه را میشنویم: درعا، حماه و ... این شهرها نسبت به سویدا که در زمان انقلاب سوریه، بیتفاوت و آرام بود، بسیار امنیتیتر است و انتقال خبر از این شهرها به دشواری ممکن میشود. با وجود این، دور جدید اعتراضها که با گران شدن سوخت و کالاهای اساسی شعله کشید، به جز سویدا، به ویژه در درعا بازتاب داشته و شعارهای "ارحل، ارحل، یا بشار" پژواک یافتهاند.
و عجب مردمی؛ اسد و همپیمانانش گمان داشتند پس از کشتار ۶۰۰ هزار تن و آواره کردن میلیونها سوری، حکومت خود را ابدی کردهاند اما آنها، دوباره برخاستهاند؛ رقصکنان با مجسمهی سرنگونشدهی حافظ اسد در دست مردم که فیلمش را میبینید!
✔️ @SasanAghaei
#روابط_بینالملل #فیلم
▫️ سوریه وارد دور تازهای از اعتراضها میشود؟
اعتراضها در #سوریه وارد سومین هفتهی خود شده است. ابتدا به نظر میرسید که رژیم اسد میتواند آنها را کنترل کند اما در شهر سویدا که مرکز اعتراضهای اخیر است، هر روز بیش از بیش، شعلهی اعتراضها فروزان میشود.
همزمان با سویدا هم دوباره نامهای آشنای انقلاب سوریه را میشنویم: درعا، حماه و ... این شهرها نسبت به سویدا که در زمان انقلاب سوریه، بیتفاوت و آرام بود، بسیار امنیتیتر است و انتقال خبر از این شهرها به دشواری ممکن میشود. با وجود این، دور جدید اعتراضها که با گران شدن سوخت و کالاهای اساسی شعله کشید، به جز سویدا، به ویژه در درعا بازتاب داشته و شعارهای "ارحل، ارحل، یا بشار" پژواک یافتهاند.
و عجب مردمی؛ اسد و همپیمانانش گمان داشتند پس از کشتار ۶۰۰ هزار تن و آواره کردن میلیونها سوری، حکومت خود را ابدی کردهاند اما آنها، دوباره برخاستهاند؛ رقصکنان با مجسمهی سرنگونشدهی حافظ اسد در دست مردم که فیلمش را میبینید!
✔️ @SasanAghaei
#روابط_بینالملل #فیلم
👁 ۸ نکتهی اساسی در تغییر ترکیب جمعیتی ایران
◽️ راز ورود فلهای مهاجران به کشور چیست؟
📝 #یادداشت | در دو قسمت، قسمت نخست
در دو سال اخیر، یکی از موضوعهای ثابت بحثم در گفتوگوها و نشستهای خصوصی، همواره دستکاری در ترکیب جمعیتی ایران بوده، موضوعی که وقتی آن اوایل مطرح میکردم، برای بسیاری گنگ و نامفهوم بود و درکی از آن نداشتند. حوالی مرداد سال گذشته در خلال رشتهتوییتی، دربارهی آتیهی نگرانکنندهی ایران، برای نخستین بار نوشتم:
"... هر کسی توانسته رفته، بخش بزرگی از جمعیت را غیرایرانیان، تشکیل دادهاند و در نتیجهی جنگ جمعیتیِ امروزِ قشریترین تفکرهای شیعی و سنی، برخلاف حال، با یکی از مرتجعترین بافتهای جمعیتی جهان روبهرو خواهیم شد ..."
این اشاره به تغییر ترکیب جمعیتی ایران، برداشتی از حدود ۲ سال دقت و پژوهیدن دربارهی نسبتهای جمعیتی کنونی ایران، امر مهاجرت و مهاجرپذیری و دستکاری از سوی حاکمیت بود. مجموع این برداشتها، همراه با بخشی از مطالعات آکادمیک رشتهام دربارهی بحث جمعیتشناسی گره خورد و حدود ۲ ماه پیش برای نخستین بار دربارهی تغییر عامدانهی ترکیب جمعیتی ایران در توییتر نوشتم که با واکنشهای تندی روبهرو شد و مانند همیشه قماش چپ، کمونیست، تجزیهطلب و ۵۷ی پشت برچسبهایی چون فاشیسم و نژادپرستی سنگر گرفتند. پس از این واکنش، در رشتهتوییت دیگری، موضوع را شفافتر و جزییتر بازگشودم که این نکتههای اساسی را در برمیگیرد:
1⃣ تلاش سازمانیافته برای تغییر نسبت جمعیتی ایران و دستکاری آن، واقعی و جدیست. توهم نیست
2⃣ حضور ۱۰ میلیون افغان و ۵ میلیون عراقی، پاکستانی و ... با زاد و ولد بالا، به همراه "نهضت فرزندآوری" هواداران ج.ا، در ترکیب با میل پایین ازدواج و فرزندآوری و مهاجرت گستردهی طبقهی متوسط شهری و جوانان در عمل به تغییر بافت جمعیتی کشور در ۲۰ تا ۳۰ سال آینده میانجامد
3⃣ ورود فلهای این مهاجران، نه براساس امتیازهای اجتماعی واقتصادی و ... که بر مبنای تفکر مذهبیشان رخ میدهد! بخش بزرگی از آنان و فرزندانشان (همچنان که همین امروز هم در اکثریت نسل دوم افغانهای متولد ایران شاهدیم)، از سبک زندگی مطلوب ج.ا پیروی میکنند و با دیگر سبکها، سر ستیز خواهند داشت
4⃣ در نبرد تولید مثل، تنها این گروهها دخالت نخواهند داشت. جمعیت اهل سنت با حدود ۱۰ میلیون نفر از جمعیت امروز ایران و نرخ زاد و ولد بالا، گروه دیگریاند که سهم بزرگی در ترکیب جمعیتی آینده خواهند داشت. همراه با محکومیت کامل فشار سیستماتیک علیه آنان، اما واقعیت ایدئولوژیزدگی دینی و قشریگرایی این ترکیب جمعیتی، موضوع قابل انکاری نیست. افزایش بیضابطه و غیرعادی جمعیتهای مذهبی، یک مسالهی جدی برای آیندهی ایران است
5⃣ آنچه امروز بیش از بیش حاکمیت را به سمت تغییر ترکیب جمعیتی مجاب کرده، چیزیست که آن را "نسل ایران" مینامم و در نسل کنونی ایران تبلور یافته که پیشران خیزش ملی هستند: نسل مهسا از کردستان، تا آیلار در تبریز و نیکا و کیان و حمیدرضا در تهران، انگار همه از یک ملات برآمدهاند: خواستههای مشترک دارند، نمایندهی لیبرالترین ارزشهای جهان امروزند، به شدت ملیگرایند، بر ۷۰ سال جعل و دروغ تاریخی شرکای ۵۷ شوریدهاند و بازگشت به گذشته کبیر ایران، خواست مشترک آنان است ...
⤵️ ...ادامه در پایین
✔️ @SasanAghaei
👑 #گزارش_این_روزها #اجتماع
◽️ راز ورود فلهای مهاجران به کشور چیست؟
📝 #یادداشت | در دو قسمت، قسمت نخست
در دو سال اخیر، یکی از موضوعهای ثابت بحثم در گفتوگوها و نشستهای خصوصی، همواره دستکاری در ترکیب جمعیتی ایران بوده، موضوعی که وقتی آن اوایل مطرح میکردم، برای بسیاری گنگ و نامفهوم بود و درکی از آن نداشتند. حوالی مرداد سال گذشته در خلال رشتهتوییتی، دربارهی آتیهی نگرانکنندهی ایران، برای نخستین بار نوشتم:
"... هر کسی توانسته رفته، بخش بزرگی از جمعیت را غیرایرانیان، تشکیل دادهاند و در نتیجهی جنگ جمعیتیِ امروزِ قشریترین تفکرهای شیعی و سنی، برخلاف حال، با یکی از مرتجعترین بافتهای جمعیتی جهان روبهرو خواهیم شد ..."
این اشاره به تغییر ترکیب جمعیتی ایران، برداشتی از حدود ۲ سال دقت و پژوهیدن دربارهی نسبتهای جمعیتی کنونی ایران، امر مهاجرت و مهاجرپذیری و دستکاری از سوی حاکمیت بود. مجموع این برداشتها، همراه با بخشی از مطالعات آکادمیک رشتهام دربارهی بحث جمعیتشناسی گره خورد و حدود ۲ ماه پیش برای نخستین بار دربارهی تغییر عامدانهی ترکیب جمعیتی ایران در توییتر نوشتم که با واکنشهای تندی روبهرو شد و مانند همیشه قماش چپ، کمونیست، تجزیهطلب و ۵۷ی پشت برچسبهایی چون فاشیسم و نژادپرستی سنگر گرفتند. پس از این واکنش، در رشتهتوییت دیگری، موضوع را شفافتر و جزییتر بازگشودم که این نکتههای اساسی را در برمیگیرد:
1⃣ تلاش سازمانیافته برای تغییر نسبت جمعیتی ایران و دستکاری آن، واقعی و جدیست. توهم نیست
2⃣ حضور ۱۰ میلیون افغان و ۵ میلیون عراقی، پاکستانی و ... با زاد و ولد بالا، به همراه "نهضت فرزندآوری" هواداران ج.ا، در ترکیب با میل پایین ازدواج و فرزندآوری و مهاجرت گستردهی طبقهی متوسط شهری و جوانان در عمل به تغییر بافت جمعیتی کشور در ۲۰ تا ۳۰ سال آینده میانجامد
3⃣ ورود فلهای این مهاجران، نه براساس امتیازهای اجتماعی واقتصادی و ... که بر مبنای تفکر مذهبیشان رخ میدهد! بخش بزرگی از آنان و فرزندانشان (همچنان که همین امروز هم در اکثریت نسل دوم افغانهای متولد ایران شاهدیم)، از سبک زندگی مطلوب ج.ا پیروی میکنند و با دیگر سبکها، سر ستیز خواهند داشت
4⃣ در نبرد تولید مثل، تنها این گروهها دخالت نخواهند داشت. جمعیت اهل سنت با حدود ۱۰ میلیون نفر از جمعیت امروز ایران و نرخ زاد و ولد بالا، گروه دیگریاند که سهم بزرگی در ترکیب جمعیتی آینده خواهند داشت. همراه با محکومیت کامل فشار سیستماتیک علیه آنان، اما واقعیت ایدئولوژیزدگی دینی و قشریگرایی این ترکیب جمعیتی، موضوع قابل انکاری نیست. افزایش بیضابطه و غیرعادی جمعیتهای مذهبی، یک مسالهی جدی برای آیندهی ایران است
5⃣ آنچه امروز بیش از بیش حاکمیت را به سمت تغییر ترکیب جمعیتی مجاب کرده، چیزیست که آن را "نسل ایران" مینامم و در نسل کنونی ایران تبلور یافته که پیشران خیزش ملی هستند: نسل مهسا از کردستان، تا آیلار در تبریز و نیکا و کیان و حمیدرضا در تهران، انگار همه از یک ملات برآمدهاند: خواستههای مشترک دارند، نمایندهی لیبرالترین ارزشهای جهان امروزند، به شدت ملیگرایند، بر ۷۰ سال جعل و دروغ تاریخی شرکای ۵۷ شوریدهاند و بازگشت به گذشته کبیر ایران، خواست مشترک آنان است ...
⤵️ ...ادامه در پایین
✔️ @SasanAghaei
👑 #گزارش_این_روزها #اجتماع
ساسان آقایی
👁 ۸ نکتهی اساسی در تغییر ترکیب جمعیتی ایران ◽️ راز ورود فلهای مهاجران به کشور چیست؟ 📝 #یادداشت | در دو قسمت، قسمت نخست در دو سال اخیر، یکی از موضوعهای ثابت بحثم در گفتوگوها و نشستهای خصوصی، همواره دستکاری در ترکیب جمعیتی ایران بوده، موضوعی که وقتی…
👁 ۸ نکتهی اساسی در تغییر ترکیب جمعیتی ایران
◽️ راز ورود فلهای مهاجران به کشور چیست؟
📝 #یادداشت | در دو قسمت، قسمت پایانی
⤴️ ... ادامه از بالا
6⃣ آنچه این نسل را تبدیل به پیشران خیزش ملی و رنسانس ایرانی کرده و برای یک تا دو دههی آتی بر پیشانی جنبشهای اجتماعی و سیاسی و تغییر اقتصادی مینشاند. آخرین گشتاورِ انفجار زاد و ولدِ طبقهی متوسط شهری از میانهی دههی ۵۰ تا پایان دههی ۶۰ است. به بیانی، به دلیل انفجار جمعیتی در این دوره، هنگامی که متولدان آن، به سن ازدواج و فرزندآوری رسیدند، توانستهاند بزرگترین گسل جمعیتی کشور را با فرزندان به اصطلاح "دهه ۶۰یها"*⃣ به وجود آورند؛ طبقهای همسان از نظر فرهنگی، دارای ارزشهای مشابه، با آبشخور فکری مشترک و در نهایت رگههای تقویتشدهی ملی. فرزندان آبان ۹۵، دی ۹۶، #آبان۹۸ و خیزش کنونی، با وجود خرده تفاوتهایی در برخورداری اقتصادی، از همین طبقه برمیخیزند*⃣.
به یک معنا، نمایندهی واقعی #ایران امروز، همین طبقه است و اگر ایران، تا این حد از مدنیت پیش رفته و ارزشهای لیبرالیسم و سرمایهسالاری در آن تا مغز استخوان رسوخ یافته، مرهون بزرگترین برش از ترکیب جمعیتی کنونی کشور است! هنگامی که این برش جای خود را به موج بعدی بدهد که جهتگیری آن در بخش ۲ ،۳ و ۴ این متن آمد، آنگاه تمامی دستآوردهای کنونی در جهش فرهنگی جامعهی ما، دستخوش پسرفتی جدی خواهد شد.
7⃣ همچنان که پیشتازی متولدان میانهی دههی ۵۰ تا پایان دهه ۶۰ و موج جمعیتی دومی که به دنبال آن آمده، در بازههای زمانی مختلف، سبب تغییر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران شده، نمیتوان انتظار داشت هنگامی که ترکیب جمعیتی کشور به شکل سازمانیافته به سود قرائتهای بنیادگرایانه تغییر کند، در تغییر جهتگیری فرهنگی و سیاسی "مسالهی ایران" اثر نگذارد! از اساس تلاش برای تغییر ترکیب جمعیتی، برای تغییر اقلیت و اکثریت کنونی کشور است که ارزشهای متفاوتی را نمايندگی میکنند
8⃣ در نهایت؛ ایرانِ آزاد فردا، به حتم به نیروی کار نیاز دارد و همسایگانی مانند افغانستان میتوانند در آن نقش بزرگی ایفا کنند. در یک ایرانِ جدید، عقل سلیم مخالف ورود مهاجر براساس نیازسنجی کشور و در نظر گرفتن توانمندیها، استانداردها و امتیازها نیست. اتفاقن نیروی مهاجر، باید در یک سیستم شفاف و براساس ظرفیت کشور، جذب شود، اجازهی کار یابد و بابت کارش هم مالیات بپردازد! مخالفت ما با منطق پذیرش نیروی کار نیست، با ورود فلهای قشریترین مردمان موجود در هر جای خاورمیانه به ایران، برای تغییر عامدانهی ترکیب جمعیتی کشور است.
⏺ پایان
✔️ @SasanAghaei
👑 #گزارش_این_روزها #اجتماع
📌 پینوشتها
*⃣1⃣ اصطلاح "دهه ۶۰ی"ها، دقیق نیست و اطلاق آن فراتر از متولدان دهه ۶۰ است. همچنان که در جامعه، عمومن برای متولدین پس از ۵۷ تا اواخر دهه ۶۰ به کار میرود
*⃣2⃣ بیتردید درصد بسیار کوچکی از فرزندان "دهه ۶۰یها" از نظر سنی در وضعیت بودهاند که در جنبشهای ۹۵ تا ۹۸ حضور داشته باشند. منظور در اینجا همپوشانی فرهنگی و ارزشی نسل جوان کنونی، از ۱۵ ساله تا ۳۰ سالههاست که نمایندهی جنبش کنونی با ارزشهای مشترک هستند. با توجه به اینکه فرزندان دهه ۶۰یها تازه وارد سن کنش اجتماعی و سیاسی میشوند دستکم تا یک دههی آتی و کمی بیشتر، آنها همچنان نبض جنبش اجتماعی را در دست خواهند داشت
◽️ راز ورود فلهای مهاجران به کشور چیست؟
📝 #یادداشت | در دو قسمت، قسمت پایانی
⤴️ ... ادامه از بالا
6⃣ آنچه این نسل را تبدیل به پیشران خیزش ملی و رنسانس ایرانی کرده و برای یک تا دو دههی آتی بر پیشانی جنبشهای اجتماعی و سیاسی و تغییر اقتصادی مینشاند. آخرین گشتاورِ انفجار زاد و ولدِ طبقهی متوسط شهری از میانهی دههی ۵۰ تا پایان دههی ۶۰ است. به بیانی، به دلیل انفجار جمعیتی در این دوره، هنگامی که متولدان آن، به سن ازدواج و فرزندآوری رسیدند، توانستهاند بزرگترین گسل جمعیتی کشور را با فرزندان به اصطلاح "دهه ۶۰یها"*⃣ به وجود آورند؛ طبقهای همسان از نظر فرهنگی، دارای ارزشهای مشابه، با آبشخور فکری مشترک و در نهایت رگههای تقویتشدهی ملی. فرزندان آبان ۹۵، دی ۹۶، #آبان۹۸ و خیزش کنونی، با وجود خرده تفاوتهایی در برخورداری اقتصادی، از همین طبقه برمیخیزند*⃣.
به یک معنا، نمایندهی واقعی #ایران امروز، همین طبقه است و اگر ایران، تا این حد از مدنیت پیش رفته و ارزشهای لیبرالیسم و سرمایهسالاری در آن تا مغز استخوان رسوخ یافته، مرهون بزرگترین برش از ترکیب جمعیتی کنونی کشور است! هنگامی که این برش جای خود را به موج بعدی بدهد که جهتگیری آن در بخش ۲ ،۳ و ۴ این متن آمد، آنگاه تمامی دستآوردهای کنونی در جهش فرهنگی جامعهی ما، دستخوش پسرفتی جدی خواهد شد.
7⃣ همچنان که پیشتازی متولدان میانهی دههی ۵۰ تا پایان دهه ۶۰ و موج جمعیتی دومی که به دنبال آن آمده، در بازههای زمانی مختلف، سبب تغییر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران شده، نمیتوان انتظار داشت هنگامی که ترکیب جمعیتی کشور به شکل سازمانیافته به سود قرائتهای بنیادگرایانه تغییر کند، در تغییر جهتگیری فرهنگی و سیاسی "مسالهی ایران" اثر نگذارد! از اساس تلاش برای تغییر ترکیب جمعیتی، برای تغییر اقلیت و اکثریت کنونی کشور است که ارزشهای متفاوتی را نمايندگی میکنند
8⃣ در نهایت؛ ایرانِ آزاد فردا، به حتم به نیروی کار نیاز دارد و همسایگانی مانند افغانستان میتوانند در آن نقش بزرگی ایفا کنند. در یک ایرانِ جدید، عقل سلیم مخالف ورود مهاجر براساس نیازسنجی کشور و در نظر گرفتن توانمندیها، استانداردها و امتیازها نیست. اتفاقن نیروی مهاجر، باید در یک سیستم شفاف و براساس ظرفیت کشور، جذب شود، اجازهی کار یابد و بابت کارش هم مالیات بپردازد! مخالفت ما با منطق پذیرش نیروی کار نیست، با ورود فلهای قشریترین مردمان موجود در هر جای خاورمیانه به ایران، برای تغییر عامدانهی ترکیب جمعیتی کشور است.
⏺ پایان
✔️ @SasanAghaei
👑 #گزارش_این_روزها #اجتماع
📌 پینوشتها
*⃣1⃣ اصطلاح "دهه ۶۰ی"ها، دقیق نیست و اطلاق آن فراتر از متولدان دهه ۶۰ است. همچنان که در جامعه، عمومن برای متولدین پس از ۵۷ تا اواخر دهه ۶۰ به کار میرود
*⃣2⃣ بیتردید درصد بسیار کوچکی از فرزندان "دهه ۶۰یها" از نظر سنی در وضعیت بودهاند که در جنبشهای ۹۵ تا ۹۸ حضور داشته باشند. منظور در اینجا همپوشانی فرهنگی و ارزشی نسل جوان کنونی، از ۱۵ ساله تا ۳۰ سالههاست که نمایندهی جنبش کنونی با ارزشهای مشترک هستند. با توجه به اینکه فرزندان دهه ۶۰یها تازه وارد سن کنش اجتماعی و سیاسی میشوند دستکم تا یک دههی آتی و کمی بیشتر، آنها همچنان نبض جنبش اجتماعی را در دست خواهند داشت
📻 #شبانه ۱۹۶
🖤#یادمان
همه بندگان موی کردند باز
فرنگیس مشکین کمندِ دراز
برید و میان را به گیسو ببست
به ناخن گل ارغوان را بخست
ز سر ماهرویان گسسته کمند
خراشیده روی و بمانده نژند
.
.
.
بکشتی سیاووش را بیگناه
به خاک اندر انداختی نام و جاه
به ایران رسد زین بدی آگهی
که شد خشک پالیز سرو سهی
بسا تاجداران ایران زمین
که با لشکر آیند پردرد و کین
.
.
.
پشیمان شوی زین به روز دراز
ببینی و مانی به گُرم و گداز
✔️ @SasanAghaei
#شعر #فردوسی #شاهنامه #مهسا_امینی
👑 #گزارش_این_روزها
🖤#یادمان
همه بندگان موی کردند باز
فرنگیس مشکین کمندِ دراز
برید و میان را به گیسو ببست
به ناخن گل ارغوان را بخست
ز سر ماهرویان گسسته کمند
خراشیده روی و بمانده نژند
.
.
.
بکشتی سیاووش را بیگناه
به خاک اندر انداختی نام و جاه
به ایران رسد زین بدی آگهی
که شد خشک پالیز سرو سهی
بسا تاجداران ایران زمین
که با لشکر آیند پردرد و کین
.
.
.
پشیمان شوی زین به روز دراز
ببینی و مانی به گُرم و گداز
✔️ @SasanAghaei
#شعر #فردوسی #شاهنامه #مهسا_امینی
👑 #گزارش_این_روزها
👁 این تصویر از هتلی که رونالدو، در آن اقامت دارد، بر دردهای این روزها، دردی دِگر هم فزود. در همه جای دنیا از مانند مسی و رونالدو، استقبال شایانی میشود اما ما آنقدر ملتی بزرگی بودهایم که اگر مدار گذشته بر قرار میماند، چون پیشا ۵۷، حضور بزرگان هنر و موسیقی و ورزش در #ایران، اتفاق غیرمترقبهای نبود که چنین، مردم را به هیجان وادارد و گروهی از مردم با چونان وضعی بخواهند برای ثانیهای از دور دیدنِ رونالدو، به زحمت بیافتند.
اگر گرگ به خانهی تاج و پرسپولیس نمیزد، آن داراییهای بیشمار تاج که دومین باشگاه متمولِ جهان آن روز بود و به زحمت تیمسار فقید، پرویز خسروانی گرد آمد، مصادره نمیشد و به جیب دزدترین و فاسدترینها نمیرفت، امروز رونالدو و مسی در خدمت ما بودند و بودنشان اینجا، این قدر، امری عادی و طبیعی بود که دل کسی برایشان غش و ضعف نرود و صف کیلومتری نبندند.
حق ما این نبود و نیست، حق این مملکت این نیست! دیدن تصویر حقیرشدهی مردمانمان دردناک است چه، از اسب افتادهایم و هنوز از اصل نیفتادهایم و میفهمیم که قرار نبود روزگار ایران چنین باشد.
✔️ @SasanAghaei
#فوتبال #روزمرگی #اجتماع #عکس_روز
اگر گرگ به خانهی تاج و پرسپولیس نمیزد، آن داراییهای بیشمار تاج که دومین باشگاه متمولِ جهان آن روز بود و به زحمت تیمسار فقید، پرویز خسروانی گرد آمد، مصادره نمیشد و به جیب دزدترین و فاسدترینها نمیرفت، امروز رونالدو و مسی در خدمت ما بودند و بودنشان اینجا، این قدر، امری عادی و طبیعی بود که دل کسی برایشان غش و ضعف نرود و صف کیلومتری نبندند.
حق ما این نبود و نیست، حق این مملکت این نیست! دیدن تصویر حقیرشدهی مردمانمان دردناک است چه، از اسب افتادهایم و هنوز از اصل نیفتادهایم و میفهمیم که قرار نبود روزگار ایران چنین باشد.
✔️ @SasanAghaei
#فوتبال #روزمرگی #اجتماع #عکس_روز
ساسان آقایی
👁 این تصویر از هتلی که رونالدو، در آن اقامت دارد، بر دردهای این روزها، دردی دِگر هم فزود. در همه جای دنیا از مانند مسی و رونالدو، استقبال شایانی میشود اما ما آنقدر ملتی بزرگی بودهایم که اگر مدار گذشته بر قرار میماند، چون پیشا ۵۷، حضور بزرگان هنر و موسیقی…
📌 تکلمهای بر متن خودم، برای پرهیز از سوبرداشت:
این واقعیت هم بگویم که از نظر من، یک ارادهی رسانهای برای"تحقیر کردن مردم ایران" در ماجرای امروز وجود دارد. ارادهای رسانهای که با آگراندیسمان فضای اطراف تیم النصر و رونالدو میخواهد به ما بگوید که مردم ایران کبیر نیستند و حقیرند و یک سال نگذشته از خیزش سراسری، همه چیز را فراموش کردهاند!
در تصویر زیر واقعیتی را میبینید که فضاسازیها به شما نمیگوید: جمعیت حاضر ۵۰۰ نفر هم نیستند و آن قدر جمعیت کوچکی در شهر ۱۲ میلیون نفری هستند که نمیتوان از آن نتیجهی اجتماعی گرفت!
فراموش نکنید که اگر ماجرای امروز را دستمایهی فحاشی به مردم و ترویج ناامیدی و رویگردانی از مردم قرار میدهید، دارید به هدف ادارهکنندگان این فضا کمک میکنید. هرچه هست، تقصیری بر این مردم نیست و تمام بدی از وضعیت موجود است که مردم ما را حقیر میخواهد!
✔️ @SasanAghaei
این واقعیت هم بگویم که از نظر من، یک ارادهی رسانهای برای"تحقیر کردن مردم ایران" در ماجرای امروز وجود دارد. ارادهای رسانهای که با آگراندیسمان فضای اطراف تیم النصر و رونالدو میخواهد به ما بگوید که مردم ایران کبیر نیستند و حقیرند و یک سال نگذشته از خیزش سراسری، همه چیز را فراموش کردهاند!
در تصویر زیر واقعیتی را میبینید که فضاسازیها به شما نمیگوید: جمعیت حاضر ۵۰۰ نفر هم نیستند و آن قدر جمعیت کوچکی در شهر ۱۲ میلیون نفری هستند که نمیتوان از آن نتیجهی اجتماعی گرفت!
فراموش نکنید که اگر ماجرای امروز را دستمایهی فحاشی به مردم و ترویج ناامیدی و رویگردانی از مردم قرار میدهید، دارید به هدف ادارهکنندگان این فضا کمک میکنید. هرچه هست، تقصیری بر این مردم نیست و تمام بدی از وضعیت موجود است که مردم ما را حقیر میخواهد!
✔️ @SasanAghaei
ساسان آقایی
Photo
📜 استالین را کباب کردیم، شما که سگ در کاخش هم نیستید!
👑 #گزارش_این_روزها
حدود ۶ ماه پیش، متن بلندی به همراه مجموعهای از اسناد دربارهی فتنهی شورویخیز فرقهی آذربایجان و فرقهی دموکرات در مهاباد منتشر کردم چون میدانستم به زودی، براساس یک نقشه و طراحی انیرانی، گماشتگان تجزیهطلبی، آن ننگ را زنده میکنند و ممکن است بسیاری از مردم از اساس ماجرا خبری نداشته باشند.
اکنون که با انتشار سخنان ضدایرانی در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران، پرده از فتنهی تجزیهطلبی برداشته و نام گماشتگان استالین، پیشهوری و قاضی محمد به میان آمده و جسارت به تمامیت ارضی ایرانزمین برنامه روز مزدوران شده، مرور اسناد خیانت و نوکری آنها برای شوروی و نقشهی استالین جهت تجزیهی ایران، بر هر ایرانی ضروریست.
📌 ببینید و بخوانید که چگونه به دستور استالین و پول شوروی کمر به تجزیهی خاک پاک ایران بستند و هنگامی که غرش ارتش برخاست، به آنی مردم غیور آذربایجان و کردستان، حساب مزدوران را کف دستشان گذاشتند:
🏷 مردم تبریز و مهاباد با گماشتگان استالین چه کردند؟
🖇 لینک ۱: بخش نخست اسناد و توضیحات آن
🖇 لینک ۲: بخش دوم اسناد و توضیحات آن
✍🏻 لینک ۳: بخش نخست یادداشت مرتبط
✍🏻 لینک ۴: بخش پایانی یادداشت مرتبط
📛 و هشدار آخر: اگر این سرنوشت پیشهوری و قاضی محمد شد، سرنوشت سربازان بیمقدار امروزی، هزار بار بدتر خواهد بود!
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #ایران #تاریخ_نگاری
👑 #گزارش_این_روزها
حدود ۶ ماه پیش، متن بلندی به همراه مجموعهای از اسناد دربارهی فتنهی شورویخیز فرقهی آذربایجان و فرقهی دموکرات در مهاباد منتشر کردم چون میدانستم به زودی، براساس یک نقشه و طراحی انیرانی، گماشتگان تجزیهطلبی، آن ننگ را زنده میکنند و ممکن است بسیاری از مردم از اساس ماجرا خبری نداشته باشند.
اکنون که با انتشار سخنان ضدایرانی در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران، پرده از فتنهی تجزیهطلبی برداشته و نام گماشتگان استالین، پیشهوری و قاضی محمد به میان آمده و جسارت به تمامیت ارضی ایرانزمین برنامه روز مزدوران شده، مرور اسناد خیانت و نوکری آنها برای شوروی و نقشهی استالین جهت تجزیهی ایران، بر هر ایرانی ضروریست.
📌 ببینید و بخوانید که چگونه به دستور استالین و پول شوروی کمر به تجزیهی خاک پاک ایران بستند و هنگامی که غرش ارتش برخاست، به آنی مردم غیور آذربایجان و کردستان، حساب مزدوران را کف دستشان گذاشتند:
🏷 مردم تبریز و مهاباد با گماشتگان استالین چه کردند؟
🖇 لینک ۱: بخش نخست اسناد و توضیحات آن
🖇 لینک ۲: بخش دوم اسناد و توضیحات آن
✍🏻 لینک ۳: بخش نخست یادداشت مرتبط
✍🏻 لینک ۴: بخش پایانی یادداشت مرتبط
📛 و هشدار آخر: اگر این سرنوشت پیشهوری و قاضی محمد شد، سرنوشت سربازان بیمقدار امروزی، هزار بار بدتر خواهد بود!
✔️ @SasanAghaei
#تاریخ #ایران #تاریخ_نگاری
Telegram
ساسان آقایی
📦1⃣ مجموعه اسناد تلاش استالین برای تجزیهی ایران به وسیلهی تشکیل فرقههای مزدور آذربایجان و کردستان - بخش نخست
📝یادداشت مربوط به موضوع را در دو قسمت بخوانید: قسمت نخست ، قسمت دوم
▫️ سندهای شمارهی ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸:
دستور تشکیل فرقهی پیشهوری و دستورالعمل…
📝یادداشت مربوط به موضوع را در دو قسمت بخوانید: قسمت نخست ، قسمت دوم
▫️ سندهای شمارهی ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸:
دستور تشکیل فرقهی پیشهوری و دستورالعمل…