Telegram Web Link
نیاز دایمی پوتین به آدم‌کشی
◽️ پشت هر انفجاری در مسکو، دست او را باید دید

هم‌زمان با عزم‌ پوتین برای آغاز جنگ در چچن، چند ساختمان بزرگ در مسکو و چند شهر دیگر روسیه روی هوا رفتند و دست‌کم هزار شهروند این کشور کشته شدند! به قول نویسنده‌ی کتاب «میراث‌خواران اتحاد شوروی»، «جامعه تكان خورد و بی‌درنگ مقام‌های چچنی‌ها را مقصر دانست». آتش تهیه پوتین فرآهم شد و جامعه‌ی روسیه در موقعیتی قرار گرفت که خواستار تنبیه چچن به هر روش ممکن بود، کار تا جایی پیش رفت که یکی از روشن فکران به اصطلاح "دموکراسی‌خواه" روسیه خواستار استفاده از گازهای سمی، بمب‌های ناپالم و بمباران سراسری چچن برای حل مشکل شد، برخی دیگه از نویسندگان و سیاست‌مداران روسی هم به کلی خواستار پاک‌سازی هر نفر چچنی از روی زمین شدند.

خیلی زود، پوتین یه کارزار رسانه‌ای هم در غرب راه انداخت که «چچنی‌ها با بن‌لادن در تماسند و تمام چچنی‌ها از بنیادگرایان اسلامی‌اند». این کارزار به درد آن می‌خورد که وقتی #پوتین جنگش را در چچن می‌کند، غرب به سادگی چشمانش را روی هم بگذارد.

واقعیت اما چیز دیگری بود. بوریس کاگارلیتسکی می‌نویسد: «نمایندگان جنگجویان چچنی منکر دست داشتن در بمب‌گذاری‌ها یا تماس با بن‌لادن بودند و اعلام کردند که مسکو را سیاست‌مداران روسی منفجر کرده‌اند. آن‌ها پرسشی منطقی را مطرح کردند که چگونه ممکن است یک تن مواد منفجره را به شهر کاملا محافظت‌شده‌ای مانند مسکو آورد؟ کم کم چند روزنامه‌ی مستقل، به صراحت کرملین و بوریس برزوفسکی، یار صمیمی پوتین را متهم به سازماندهی انفجارها کردند. آن‌ها نوشتند که حتی اگر چچنی‌ها این عملیات را انجام داده باشند، کسانی که دستور انفجارها را دادند، از محفل یلتسین و پوتین بودند و همین‌ها بوده‌اند که از دوستان چچنی خود مصرانه خواسته‌اند که به داغستان حمله کنند. متن ترجمه شده‌ی گفت‌و‌گوهای متحد پوتین و فرماندهان میدانی چچن در مطبوعات منتشر شد و روزنامه نووایا گازتا با لحن نیش‌داری نوشت: تنها چیزی که می‌توانست برزوفسکی را به رهبران غیر رسمی چچن پیوند دهد، منافع مشترک است، بنابراین تحقیق نه فقط درباره تروریست‌ها و کسانی که دستور بمب‌گذاری‌ها را دادند بلکه درباره‌ی کسانی که پول این کار را پرداختند نیز ضروری‌ست. هم‌زمان اصلان مسخدوف، ریيس‌جمهور چچن نه تنها متن گفت‌وگو بین متحد ثروتمند پوتین و جنگجویان چچنی را واقعی خواند که افزود؛ این میلیونر مسکویی که مرد همه‌کاره‌ی پوتین، شخصا صورت‌حساب تلفن همراه رهبران بنیادگرای اسلام‌گرای چچنی را می‌پردازد. به زودی روزنامه‌ی متحد برزوفسکی نیز ناچار به این اعتراف شد که تفاهم‌هایی با جنگجویان چچنی انجام گرفته بود و کسانی در مسکو به واقع آن‌ها را تشویق به حمله به داغستان کرده بودند اما برزوفسکی در این باره مستحق سرزنش نیست و گناه‌كاران، دستگاه‌های امنیتی روسیه بودند».

جالب‌تر این که به زودی حتا چند مامور سرویس ویژه‌ی فدرال روسیه، هنگام کارگذاری بمب در زیرزمین ساختمانی بازداشت شدند اما تنها چیزی که این‌جا اهمیت نداشت، "حقیقت" بود. چچن باید به هر روشی زیر پای #روسیه له می‌شد و این خواسته، تلفیقی از حس انتقام، جنون پیروزی، نیاز سیاسی و برپا کردن یه دیکتاتوری پوتینی بود ...

✔️ @SasanAghaei
#روابط_بین‌الملل

📌 آن‌چه خواندید بخشی از اپیزود ۵۷ و ۵۸ مدبویز درباره‌ی نخستین جنگ جنایت‌کارانه‌ی پوتین در چچن و بر کشیده شدن چهره‌ی درخشان "آنا پولیتکوفسکایا" است. این دو اپیزود در این لینک‌ها بشنوید:

📻 «می‌دانم که مرا می‌کشد»
(شنیدن در کست‌باکس | شنیدن در تلگرام)
📻 قیمت حقیقت، مرگ است
(شنیدن در کست‌باکس | شنیدن در تلگرام)

📌 این یادداشت درباره‌ی استفاده‌ی روسیه از همین ترفند در زمین سوریه هم بسیار خواندنی و مربوط است:
✍🏼 داعش؛ نابودی یک انقلاب
(قسمت نخست | قسمت دوم)
👁 نقش نامریی روسیه
▫️ چرا رادارها در سوریه کار نمی‌کند!؟

📝 #یادداشت

فرامتن حمله‌ی اسراییل به دمشق، نقش #روسیه در زمین سوریه است. بیش از حمله‌ی اخیر، در روی‌دادی بی‌سابقه، در حدود ۴۰ روز، دو حمله‌ی اسراییل به هدف‌هایی در حومه‌ی دمشق به خطا رفت. به نظر می‌رسید هر دو حمله، هدف‌های مهمی داشتند اما هر بار، درست چند دقیقه پیش از لحظه‌ی آخر، هدف از نقطه‌ی اصابت خارج شده بود.

ناکامی کم‌سابقه‌ی #اسراییل در این دو حمله را باید نتیجه‌ی دخالت مستقیم روس‌ها دانست که با توجه به پوشش راداری کامل خود در سوریه، توانسته بودند به اسراییل ضرب شست قدرتمندی نشان بدهند. این دخالت، احتمالن بخشی از پاسخ پوتین به نتانیاهو بود که پس از هفتم اکتبر، از هم فاصله گرفتند و اسراییل در واکنش به پشتیبانی آشکار و پنهان روسیه از حماس، تهدید به ارسال پدافند برای اوکراین کرد.

از نتیجه‌ی حمله‌ی اخیر، می‌توان دریافت که ج.ا بار دیگر وجه‌المصالحه‌ی #روسیه در یک نزاع دیپلماتیک دیگر قرار گرفته و احتمالن پس از حمله‌های ناموفق اسراییل، نتانیاهو و پوتین به سبب نیاز استراتژیک یک‌دیگر به هم،‌ گونه‌ای سازش را در پیش گرفته‌اند.

این‌که ج.ا ۵ سال است نقش #دشمن_نزدیک را در عملیات‌های اسراییل، لاپوشانی می‌کند و به همین آسانی مهره‌ی بازی "ارباب پوتین" می‌شود، البته برای من عجیب نیست اما این باید بر خودشان نشانه‌ای باشد که روسیه می‌تواند هر چیز دیگری را هم معامله کند؛ قمار روی دست روسیه، هندوانه‌ی سربسته‌ای‌ست که همیشه خراب از آب درمی‌آید!

✔️ @SasanAghaei
#روابط_بین‌الملل
🧮 چه در انتظار ماست؟
▫️ آن‌چه شاخص‌های اقتصادی می‌گویند

📝 #یادداشت

در ابتدای امسال، پیش از روی‌دادهای اخیر که به نظر می‌رسد ادامه‌دار هم باشد، نرخ تقریبن رسمی پول در کشور، ۴ درصد بود، در بازار این نرخ به ۶ درصد هم می‌رسد؛ توضیح ساده نرخ پول، همان بهره‌ی پول است که همه آن را می‌شناسیم و در بازار واقعی با آن سروکار داریم. در #اقتصاد، نرخ پول، عمومن سیگنال مستقیمی‌ست درباره‌ی نرخ تورم و از افزایش آن می‌توان نتیجه گرفت که تورم "واقعی" امسال، به ویژه در "سبد پایه" مصرف مردم، ۳ رقمی خواهد بود.

به جز تورم، وقتی نرخ پول تا این اندازه بالا می‌رود، به این مفهوم است که هیچ کسب‌وکاری به جز بازی با پول سودبخش نیست، تولید به صرفه نخواهد بود و یک تولیدکننده به جای مصرف مواد اولیه‌ی خود در چرخه‌ی تولید، با انباشت آن‌ها، سود بیش‌تری کسب می‌کند تا تولید پردردسر و توزیع محصول در بازار!

این برآوردها، دورنمایی از وضعیت اقتصادی امسال به ما می‌دهد که سیگنالش را می‌توان در جهش نرخ سکه و دلار یافت که البته هنوز به پایان سیکل صعودی خود نرسیده و می‌توان انتظار رشد بیش‌تری را برای طلا و ارز داشت به ویژه که تنش‌های جاری و بی‌پایان کشور نیز، هرگونه ابزارهای کنترلی بر این بازارها را بی‌اثر کرده است.

آن‌چه امسال شاهدش هستیم، در حقیقت تداوم چرخه‌ی بحرانِ بر هم خوردن تعادل اقتصادی در ۴۵ سال گذشته و در نتیجه فروریزش بی‌توقف اقتصاد در دهه ۹۰ و اخیر است! متاسفانه در اقتصاد با یک واقعیت ثابت سروکار داریم: روندها خودبه‌خود به متوقف نمی‌شود، از سیاهی، همیشه رنگ بالاتری هم وجود دارد و چرخه‌ی فروپاشی و سقوط، تا بی‌نهایت می‌تواند ادامه داشته باشد!

✔️ @SasanAghaei
#اقتصاد_آزاد #لیبرالیسم‌محافظه‌کار
📜 #تاریخ_نگاری

در عصیان‌زدگی، روان‌رنجوری و افسردگی جمعی ما، دلیل ثابتی وجود دارد: یک گذشته‌ی واقعی که ایران در آن زیسته، به چشم دیده و اکنون از دستش داده، چونان فقدان ناگهانی معشوقه‌ای که هیچ همانندی ندارد؛ رنجی تلخ، گزنده، زجرآور و مرگ‌بار!

✔️ @SasanAghaei
#زنان #مهسا_امینی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👆 من وقتی تو کنکور با سوالات اقتصاد اسلامی مواجه میشم 👀😵

✔️ @SasanAghaei
#اقتصاد #فیلم
غلطواره فکر سیاسی (1).pdf
3.8 MB
📌 کتاب توقیفی غلطواره فکر سیاسی
✍🏻 نویسنده: استاد مرتضی مردیها

این کتاب مجموعه‌ای سخنرانی با ویراستی مکتوب بر آن است که در سال ۲۵۶۰ (۱۳۸۰) نوشته و تدوین شده اما امکان‌ انتشار نیافته است. مردیها اکنون کتاب را به شکل پی‌دی‌اف و رایگان منتشر کرده و نوشته است:

"هر کسی که آن را دانلود کرد و صفحاتی از آن را نگاهی انداخت، اخلاقا و شرعا موظف است یک دوره تسبیح ذکر :«خدا تو را رحمت کند» نثار مرحوم ابوی بنده بنماید"

✔️ @SasanAghaei
#کتاب_خوانی #کتاب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖇 چند نکته درباره‌ی یک سقوط

📹 #فیلم

اگر بپذیریم که روایت رییس دفتر رییسی تا حدی درست است؛

1⃣ مشکل جوی، وجود نداشته

2⃣ کل فرآیند "غیب شدن" هلی‌کوپتر در ۱ دقیقه رخ داده

3⃣ از زمان آخرین ارتباط رادیویی تا زمان آگاه شدن دو هلی‌کوپتر دیگر از فقدان هلی‌کوپتر حامل رییسی، ۷۵ ثانیه طول می‌کشد


4⃣ هیچ دود، انفجار یا آتشی مشاهده نشده!

5⃣ اگر احتمال سانحه‌ی طبیعی را در نظر نگیریم، سقوط و فرآیند اجرایش، در موقعیتی نادر و زمانی بسیار کم انجام‌پذیر بوده که نیازمند دسترسی اطلاعاتی سطح بالا و اطلاعات پیش‌رفته‌ی ماهواره‌ای‌ست

5⃣ اگر دو فرض سانحه طبیعی و عملیاتی با هر منشا بیرونی حذف شود،‌ گزینه‌ی بعدی می‌تواند کادر پرواز باشد. قابل‌توجه این‌که تکنیسین فنی پرواز با خانواده‌ی بختیاری‌ها وابستگی نسبی داشته

6⃣ فرضیه‌ی "سانحه طبیعی" نیاز به زنجیره‌ی گسترده‌ای از "اتفاقات" دارد که تمام آن‌ها باید دقیقن در یک نقطه‌ی خاص(لکه ابر) و زمان بسیار کوتاه(۱ دقیقه) رخ داده باشد. قانون احتمالات با چنین شروطی، برای احتمال طبیعی بودن حادثه، عددی را در نظر می‌گیرد که می‌شود آن را در هر معادله‌ی ریاضی، تقریبن در نظر نگرفت

✔️ @SasanAghaei
ساسان آقایی
Photo
👁 سندرم ماشین کاسترو

📝 #یادداشت
👆 عکس در بالا

۵ دسامبر ۲۰۱۶ در جریان تشییع جنازه‌ی فیدل کاسترو، دیکتاتور جنایت‌کار #کوبا، ماشین حمل جنازه‌ی بدن متعفن او خراب شد و سربازان گارد تشریفات، ناچار به هل دادن ماشین شدند؛ صحنه‌ای شرم‌آور از یک زندگی واقعی که کاسترو برای مردم قحطی‌زده‌ی کوبا ساخته بود و حکومت کوبا تلاش می‌کرد آن را زیر ماشین پروپاگاندایش بپوشاند.

خراب شدن ماشین حمل نعش کاسترو، درست در پایان نهمین روزی رخ داد که حکومت کمونیستی کوبا، تلاش کرده بود با گرداندن جنازه‌ی #کاسترو در سراسر کشور، به خارجی‌ها نشان دهد که این سیستم برآمده از کودتای ژانویه ۱۹۵۹، هنوز پس از ۶۰ سال، مشروعیت و محبوبیت دارد و کمونیسم کوبایی، برخلاف دیگر ورژن‌های به گورسپرده‌شده‌ی #کمونیسم کار می‌کند.

کاسترو از مدت‌ها پیش به بستر مرگ افتاده بود و رژیم کوبا زمان زیادی برای چیدمان نمایشش داشت اما با وجود برنامه‌ریزی بلندمدت این مراسم و دقت تمام در جزییات آن تا منظم و باشکوه و قدرتمند به نظر بیاید، در نهایت مشکل راستین کوبا، هم‌چنان برقرار بود و دست آخر خودش را نشان داد. کوبای کاسترو، ناتوان، از کارافتاده و به شدت فرسوده بود و کمونیسم هیچ جا و هرگز جواب نمی‌داد، حتا برای چند روز در یک مراسم برنامه‌ریزی‌شده‌ی حکومتی.

رژیم کوبا، برخلاف تمام ادعاهایش، حتا نمی‌توانست یک ماشین حمل جنازه برای رهبرش بیابد که خراب نباشد! در چنین سیستمی، وضع مردم، کمابیش روشن بود حتا اگر چیزی نمی‌گفتند یا به ناچار در مسیر کارناوال رژیم، پرچم کوبا را تکان می‌دادند.

در پایان این نمایش نیز، تعداد جمعیت سوگواران کاسترو و زرق و برق مراسم، مانند همیشه به کلی فراموش شد و از تمامش همین باقی ماند که حکومت کمونیست‌ها حتا یک ماشین بدون خرابی برای حمل جنازه‌ی رهبرش ندارد. امروز هم هر کس به یاد مرگ کاسترو می‌افتد، آن را با تصویر ماشین خرابی به یاد می‌آورد که سربازان هلش می‌دادند و این تبدیل به گویاترین نماد و گواهِ کوبای کاستروها شده است.

آن‌چه در تمام یک هفته‌ی گذشته شاهدش بودیم، از کیفیت جست‌وجو تا تشریفات مراسم‌ها، همه من را به یاد مراسم تشییع کاسترو، آن عکس مشهور خراب شدن ماشین حمل جنازه و پدیده‌ای انداخت که نامش را "سندرم ماشین کاسترو" می‌گذارم.

این سندرم، یک اپیدمی در حکومت‌های توتالیتر و نوتوتالیتر است. در آن‌ها همه چیز منظم و پیش‌رفته و قدرتمند به نظر می‌رسد تا آن لحظه‌‌ی نادر که نظام سیاسی ناچار می‌شود ویترین گلخانه‌ای و نمایشی‌اش را به خیابان آورد و در برابر انظار عمومی قرار دهد: و درست همین نقطه، جایی‌ست که همه می‌فهمند حکومت لخت است حتا اگر جرات ابرازش را نداشته باشند.

✔️ @SasanAghaei
#روابط_بین‌الملل
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⁉️ #آیا_میدانید؛ سندرم ماشین کاسترو چیست؟

⏺️ ساسان آقایی در جدیدترین قسمت #پاورقی_مدبویز درباره‌ی بحران ناکارآمدی در رژیم‌های توتالیترو نوتوتالیتر حرف زده است. او از کوبا به عنوان مثالی یاد کرده که چگونه ماشین تبلیغات و پروپاگاندا کار می‌کند و چگونه شکست می‌خورد.
این چهارمین قسمت از برنامه‌ی تلویزیونی پاورقیه. شعار پاورقی رو فراموش نکنید:

چو ایرانیان آگهی یافتند
یکایک سوی چاره بشتافتند

📺 کامل ویدیو را در یوتیوب مدبویز ببینید (لینک)

🎙 www.tg-me.com/MadBoysPodcast
💡 مدبویز درباره مسایلی که ایران بهش مبتلاست، حرف می‌زنه
👁 مساله: دام فقر عمومی
▫️ جنبش نخست ایران در برابر فروپاشی اقتصاد ایران چه وظیفه‌ای دارد؟

جی‌دی‌پی اسمی جزیره‌ی قطر از زمان تاسیس تا سال ۲۰۲۲، ۷۹۰ برابر شده است:($300M$<238B) جی‌دی‌پی واقعی این جزیره در ۲۲ سال اخیر نیز از ۳۳ میلیارد دلار به ۱۷۷ میلیارد دلار رسیده (بیش از ۵ برابر).

هم‌زمان با این جهش خیره‌کننده‌ی قطر و دیگر کشورهای منطقه، #اقتصاد_ایران نیز از دهه‌ی ۹۰ خورشیدی، وارد یک سراشیبی بدون ترمز و بی‌پایان شده است. در خلال این بیش از یک دهه، اقتصاد ایران هر سال، کوچک‌تر می‌شود و نرخ استهلاک آن از نرخ رشد سرمایه‌گذاری بیش‌تر است (↙️ لینک: مرگ اقتصاد ایران) این فاجعه‌ی اقتصادیِ بدون توقف، به مفهوم ورود ایران به عصر "فقر عمومی" و تبدیل شدن به سومالی خاورمیانه است.

اعتراض‌های دامنه‌دار ایران‌خواهانه از ۹۶ (۲۵۷۶) تا خیزش مهسا (۲۵۸۱)، تلاشی مردمی برای شکستن چرخ سقوط کشور و جلوگیری از درافتادن به دام فقر عمومی بوده و در فقدان هیچ راه‌کاری برای توقف فروپاشی اقتصاد، تکرار آن در آینده نیز ممکن است، هرچند نتیجه و پیامد خون‌بارش،‌ نامعلوم باشد.

با داشتن هر تصوری از فرجام این جدال، جنبش ‎#نخست_ایران وظیفه دارد تا به چالش آب رفتن اقتصاد ایران و افتادنش به تله‌ی فقر عمومی، فکر کند و برای آن برنامه‌ای واقعی ترسیم نماید. بن‌مایه‌ی اصلی این برنامه نیز چیزی جز فربه‌سازی جی‌دی‌پی ایران به هر روش ممکن برای مدتی طولانی، به عنوان ماموریت اصلی اقتصاد کشور در آینده نیست.

بازخوانی دقیق سیاست محمدرضاشاه پهلوی برای فربه‌سازی جی‌دی‌پی کشور در دهه‌های ۴۰ و ۵۰، یک راهنمای تاریخی و گران‌قیمت در این ماموریت است؛ گنجینه‌ای از تجربه‌ی آزموده، کام‌یابی‌ها و ناکامی‌های خسارت‌بارش که می‌توانست جور دیگری باشد و سرنوشت ما آن "آنِ درخشان دیگر"!

✔️ @SasanAghaei
#اقتصاد #اقتصاد_آزاد

📌 در همین باره:
🌀 آینده‌ی قحطی‌زده (لینک)
✍🏻 چشمان کور آینده (لینک)
👁 جهل دموکراسی
▫️ درباره‌ی انتشار مجموعه‌ای از عکس‌های گران‌بهای کاخ گلستان یادداشت پایین را بخوانید (لینک) 👇

📜 #تاریخ_نگاری
📸 #عکس_روز

✔️ @SasanAghaei
ساسان آقایی
Photo
👁 جهل دموکراسی
▫️ درباره‌ی انتشار مجموعه‌ای از عکس‌های گران‌بهای کاخ گلستان

📜 #تاریخ_نگاری
📝 #یادداشت

هنگامی آرشیو عکس‌های کاخ گلستان (لینک) و بدبختی و سیه‌روزی مردم‌مان ایران در آن روزگار را می‌بینید، ناخودآگاه در گوی بلورین تاریخ، به آینده‌ای می‌نگرید که مشتی اوباش ۵۷ی، انیرانی، چپ، قوم‌گرا و تروریست مایلند برای ایران بسازند؛ همان گروه و دسته‌ای که پس از خیزش ۱۴۰۱ (۲۵۸۱) در برنامه‌ای فشرده و با ماموریتی خارجی، قصد دزدیدن خواست و مطالبه‌ی ایران‌خواهانه‌ی مردم ایران را داشتند و به فکر نابود کردن پرچم، هویت و وجود ایران بودند ...
و اما که ایستادگی خانواده‌های جان‌باختگان مانند خانواده‌ی گرامی شاکرمی، کنش‌گران ملی‌گرا و جبهه‌ی ایران‌خواهی آن‌ها را رسوا ساخت و پشت‌شان را شکست.

عکس‌های کاخ گلستان از گذشته‌ای نشان دارد که کشور عقب‌مانده و بی‌برنامه بود، هر برنامه‌ی اصلاحی که کسانی چون قائم‌مقام، امیرکبیر یا سپهسالار در فکر آن بودند، به سد ستبر قدرت سنت فقاهتی، خان‌های محلی و والیان قوم‌گرا در هر منطقه برخورد می‌کرد و حوزه‌ی نفوذ تصمیم‌گیری‌های دربار، در نهایت از حدود تهران و مرکز ایران، فراتر نمی‌رفت.

و شگفتا که در چنین ایرانی، جنبش مشروطه سربرآورد که شاید نابه‌هنگام بود و آرزوهای دور و دراز سردمدارانش برای برکشیدن ایران، همه در "جهل دموکراسی" عاریتی و فرانسوی/بلژیکی به فنا رفت و ایران را در آستانه‌ی انحطاط و تجزیه قرار داد. بسیاری درباره‌ی عکس‌های منتشرشده از آلبوم "سایه" کاخ گلستان، نوشته‌اند که این گواهی تاریخی‌ست درباره‌ی آن‌چه #رضاشاه، تحویل گرفت و آن‌چه که برای ایران انجام داد. و در این، درس و پندی برای امروز ما نهفته است:

ایران امروز، کمابیش با همان مسایل حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ سال پیش روبه‌روست: فروپاشی اقتصادی، دگرگونی طبقه‌های اجتماعی، تغییر عمدی ترکیب جمعیتی، بحران محیط زیست، تهدید زیست‌بوم، مساله آب، آلودگی آب و خاک و هوا و صدها مشکل بزرگ دیگر که پیامد عقب‌ماندگی اقتصادی کشور و فقدان سرمایه‌گذاری‌ست.

این وضعیت، ما را وا می‌دارد تا بیش از هر زمان دیگری "به ایران فکر کنیم" و برای "مساله: ایران"، اولویت‌بندی دقیقی داشته باشیم. اولویت ما دموکراسی‌ست یا توسعه، دموکراسی‌ست یا برخورداری هر ایرانی، دموکراسی‌ست یا حق مالکیت تام و تمام بر تمامی جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی و شخصی زندگی؟

آن اتوپیایی‌هایی که از تجمیع این مسیرهای متفاوت حرف می‌زنند، تازه اگر مزدور نباشند و خوش‌بینی پیشه کنیم، درکی از واقعیت ندارند، پیچیدگی‌های سازندگی را نمی‌دانند و جز خام‌اندیشی و رویافروشی کودکانه، چیزی در چنته‌شان نیست، تهی از درک مساله‌ی ایران، درباره‌ی ناکجاآبادهایی حرف می‌زنند که همین زیست حداقلی ایران موجود را نیز در رهگذر آنارشی نابود می‌سازد.

اگر ایرانی نو، قدرتمند، شکوهمند و درخور تاریخش می‌خواهیم تا نور امیدی نسبت به آینده‌ی فرزندان ما بر دل‌ها بتاباند و دسته‌دسته وادار به گریختن از این خاک نشوند، چونان ایرانی، جز از راه یک برنامه‌ی توسعه‌ی ملی و همه‌جانبه، ممکن نیست و این برنامه‌ی نجات ملی که تضمین‌کننده و تامین‌کننده‌ی حال و آینده هر فرد ایرانی‌ست، جز با یک اقتدار ملی و مرکزی، قابل پی‌ریزی و اجرا نخواهد بود.

شاید وقت تکرار و کمی به‌روز کردن این توییت قدیمی‌ام باشد:
"ما نُوید ملت بزرگ، تمدن بزرگ و شکوه ایران با جزییاتش را به شما می‌دهیم، اوباشِ انیرانی وعده‌ی وحشت بزرگ، بن‌غازی ثانی و بربریت قاجاری را به شما می‌دهند؛ باز مقایسه‌اش با ملت ایران"

✔️ @SasanAghaei
#نخست_ایران

📌 در همین‌باره:
↙️ لینک عکس‌هایی از مجموعه‌ی کاخ گلستان (لینک)
✍🏻 چرا دموکراسی، یک پاسخ اشتباه است؟ (لینک)
✍🏽 فقر ذهنی تبار ۵۷ (لینک)
مساله: دام فقر عمومی (لینک)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 #فیلم

👌 رابطه‌ی دولت-ملت در ۴۵ سال جمهوری اسلامی به ساده‌ترین و صادقانه‌ترین بیان

✔️ @SasanAghaei
🎖 رای ندادن در دوران دیکتاتوری
▫️ رای ندادن انتخاب یک فضیلت و پس‌انداز سرمایه‌ی اجتماعی‌ست

📝 #یادداشت

رای ندادن نیاز به هیچ نتیجه‌ای ندارد، نیاز به هیچ توضیح و توجیهی ندارد، رای ندادن نیاز به هیچ دفاعی ندارد، رای ندادن بدون نیاز از پاسخ گفتن درباره‌ی پرسش‌هایی ساختگی‌ست مانند "رای ندهیم که چه بشود؟"، رای ندادن نه تنها رفتاری قابل مواخذه نیست که در جایگاه مدعی حق عمومی(مدعی‌العموم) می‌تواند دیگران را به محاکمه و صلابه بکشد؛ این قدرت از فضیلت عمل کردن به مسوولیت شخصی در دوران دیکتاتوری می‌آید: پس از دوران هیلتریسم در آلمان نازی، هیچ کدام از شهروندانی که انتخاب کرده بودند هرگونه مشارکت خود در فرآیند سیاسی و اجتماعی نازی‌ها را متوقف کنند، نه‌تنها تحت تعقیب قرار نگرفتند که انتخاب "اخلاقی" آن‌ها در دوران دیکتاتوری، به تنهایی این "حق" و این قدرت را برای "شهروندان مسوول" به وجود آورد که دیگرانی را که از همکاری و هم‌دستی با نازی‌ها سرباز نزده بودند، مورد پرسش، محاکمه و داوری قرار دهند.

رای ندادن در عصر نوتوتالیتریسم، یک انتخاب فردی، طبیعی، عقلایی و به تمامی اخلاقی‌ست؛ فردی‌ست چون شما را از هرگونه پیروی جمعی، بی‌نیاز می‌کند، طبیعی‌ست چون انسان در شکل طبیعی از مشارکت در فرآیند شرورانه دوری می‌گزیند، عقلایی‌ست چون شهروند مسوول نسبت به تباه شدن عمر و سرمایه و زندگی خود و سرزمینش واکنش نشان می‌دهد و اخلاقی‌ست چون کنشی‌ست که خیر فردی و جمعی و پایدار را در بر می‌گیرد.

شهروند مسوولی که در عصر دیکتاتوری مشارکت در هر کنش سیاسی را متوقف می‌سازد و تعطیل می‌کند، به جای مصرف سرمایه‌ی اجتماعی برای دست‌یابی به سود تصادفیِ کوچک، آنی، ناپایدار و پرریسک، سرمایه‌ی اجتماعی خود را انباشت و پس‌انداز می‌کند و از این راه، سرمایه‌ای سیاسی پدید می‌آورد که بر مطلوبیتی بزرگ‌تر، پایدارتر و قطعی‌تر در آینده سرمایه‌گذاری می‌شود؛ چنین شهروندی حتا اگر خود نتیجه‌ی این کنش فردی، طبیعی، عقلایی و اخلاقی خود و بازدهی سرمایه‌گذاری‌اش بر آن مطلوبیت دست‌یافتنی در آینده را نبینید، اندوخته و میراثی از خود بر جای گذاشته که چون کاشتن بذری در زمین، نسل بعدی از آن بهره‌مند می‌شوند.

تاریخ بشر به ما می‌گوید که این فرآیندی بیهوده نیست! آبادانی سرزمین‌ها و سپیدبختی ملت‌ها را کسانی رقم زده‌اند که از فضیلت انتخاب‌های درست برخوردار بوده‌اند، اسیر سقف کوتاه جبر تحمیلی نشده‌اند و رویاهای شکوهمند و بزرگ در سر داشته‌اند و به قدری دوراندیش بوده‌اند که از مصرف نادرست سرمایه‌ی اجتماعی و سیاسی برای سپری کردن روزمره‌ای فلاکت‌بار پرهیز کنند و توشه‌ای پدید آوردند که برپایه‌ی آن بتوان آینده‌ای دیگر ساخت!

✔️ @SasanAghaei
2024/06/26 02:34:47
Back to Top
HTML Embed Code: