Telegram Web Link
Forwarded from BBCPersian
اسماعیل کاداره (قادری)، شاعر و نویسنده آلبانیایی، در ۸۸ سالگی درگذشت.

رمان‌ها، مقالات و اشعار کاداره به بیش از ۴۵ زبان ترجمه شده‌اند که او را به شناخته‌شده‌ترین رمان‌نویس مدرن بالکان تبدیل کرده‌اند.

او نخستین نویسنده‌ای بود که جایزه ادبی بوکر بین المللی را در سال ۲۰۰۵ برای مجموعه کارهایش دریافت کرد.
با وجود آنکه نوشته‌های اسماعیل کاداره بیشتر در رویدادها و اسطوره‌های آلبانی ریشه دارد، اما منتقدان می‌گویند آثارش جذابیتی جهانی دارد.

اسماعیل کاداره (قادری)، از قلم خود به عنوان یک سلاح مخفی برای بقا در برابر انور خوجه، دیکتاتور کمونیست در آلبانی استفاده می‌کرد.

شیوه داستان‌گویی پیچیده او، که اغلب با آثار جورج اورول یا فرانتس کافکا مقایسه می‌شود، از استعاره و طنز برای آشکار کردن ماهیت استبداد تحت حاکمیت خوجه در آلبانی، بهره می‌گرفت.

از او چندین رمان هم به زبان فارسی ترجمه شده است، از جمله شاهکارش «کاخ رویاها».
«زمستان سخت»، «ژنرال ارتش مرده»، «کنسرت در پایان زمستان»، «هبوط در شهر سنگی»، از نمونه‌های دیگر آثار اسماعیل کاداره است که به فارسی بازگردانده شده است.
📸 Getty
@BBCPersian
Forwarded from دلنوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای (على مرادی مراغه ای)
💥«چگونه به این وطن رحم نکردند؟»
✍️علی مرادی مراغه ای

https://www.tg-me.com/Ali_Moradi_maragheie

سوم ژوئن سالروز درگذشت ناظم حكمت شاعر بزرک تركيه بود در ۱۹۶۳م.
ناظم جزو شاعران مورد علاقه من بوده و اکثر شعرهای او را به زبان اصلی اش خوانده ام، شاعری چپ و با زندگی تراژیک و پر حادثه با زندانهای پیاپی با تبعیدها و دربدری های بی پایان و به تبع آن با ازدواج ها و عشق ها و جدایی ها و....

♦️
ناظم زمانی که هنوز ۱۵ سال بیشتر نداشت شعر«گربه سامیه» را سرود، وقتی یحیی کمال(از معروفترین شاعران ترکیه) آن شعرِ ناظم نوجوان را خواند، خواست گربه ی ناظم را ببیند و وقتی گربه را دید، خطاب به ناظم گفت:
«وقتی تو بتوانی این گربه ی کثیف را اینگونه خوب ستایش کنی، بی شک تو شاعر خواهی شد...!
»

♦️اکثر عمرش در زندان، تبعید و فرار بوده و در شعر زیر فضای زندان و ممنوعیت های خود را چنین بازتاب می دهد:
من در دنیا ممنوع زندگی می کنم.
بوئیدن گونه دلبندم
ممنوع
ناهار با فرزندان سر یک سفره
ممنوع
همکلامی با مادر و برادر
بی نگهبان و دیوارۀ سیمی
ممنوع
بستن نامه ای که نوشته ای
یا نامۀ سر بسته تحویل گرفتن
ممنوع

♦️و این شعر کوتاه و زیبای ناظم حکمت:
Gelsene dedi bana
Kalsana dedi bana
Gülsene dedi bana
Ölsene dedi bana
Geldim
Kaldım
Güldüm
Öldüm
گفتی بیا
گفتی بمان
گفتی بخند
گفتی بمیر
آمدم
ماندم
خندیدم
مُردم


♦️شباهتهای عجیبی بین شعر شاملو و شعر ناظم حکمت وجود دارد از جنبه صور خیال، توصیف، تشبیه، استعاره و مخصوصا دغدغه های سیاسی هر دو شاعر!
چرا که هر دو از کشوری برخاسته اند با دغدغه های دمکراسی خواهی و آزادی خواهی...

در زیر به نمونه هایی از شباهتها و دغدغه های هر دو شاعر اشاره می کنم:
برخی شعرهای هر دو شاعر مشابهت های زیادی دارند از جمله تقطیع جمله ها و تکرار واژه ها در دو شعر زیر:
ناظم می گوید:
Kül olayım
Kerem
gibi
yana
yana
بگذار
همچون
کَرَم
بسوزم
و خاکستر شوم

و شاملو می سراید:
ای کاش می توانستم
خون رگان خود را
من
قطره
قطره
قطره
بگریم
تا باورم کنند...

♦️ناظم در شعر «چگونه به این وطن رحم نکردند؟» وطن را به زنی تشبیه کرده که در معرض ظلم قرار گرفته است:
پاره پاره اش کردند
گیسوانش را گرفتند و کشیدند
کشان کشان بردند و تقدیم کافر کردند
آقایان، چگونه به این وطن رحم نکردید؟
دست ها و پاها بسته در زنجیر،
وطن، لخت و عور بر زمین افتاده
و نشسته بر سینه اش گروهبان تکزاسی....

و شاملو می گوید:
بگذارید این وطن دوباره وطن شود
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود.
بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آن جا که آزاد است منزلگاهی بجوید.
این وطن هرگز برای من وطن نبود....

♦️ناظم حکمت می گوید:
و انسانها
بدون ترس و بدگمانی
دستهای همدیگر را خواهند گرفت
و در حالی که
به ستاره ها نگاه می کنند
خواهند گفت :
زندگی چقدر زیباست...

و شاملو می گوید:
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری است....

♦️در زیر، شعر زیبای «وطنم» سروده ناظم حکمت را تقدیم دوستان، مخصوصا دوستان دور از وطن می کنم...
ابتدا اصل شعر به ترکی و سپس ترجمه فارسی شعر و در آخر، آهنگی که از آن اجرا شده.
تا آنجا که اطلاع دارم آهنگسازان متعددی این شعر کوتاه را خوانده اند اما به نظرم اجرای فاضل سای و سرناد باغجان از همه بهتر بوده، چون به بهترین نحو، درد یک تبعیدی و درد دوری از وطنِ شاعر را منعکس کرده است و در نتیجه، همین اجرا را آورده ام:

memleketim,
memleketim,
memleketim,
ne kasketim kaldı senin ora işi
ne yollarını taşımış ayakkabım,
son mintanın da sırtımda paralandı çoktan,
şile bezindendi.
sen şimdi yalnız saçımın akında,
enfarktında yüreğimin,
alnımın çizgilerindesin
memleketim,
memleketim,
memleketim...
وطنم،
وطنم،
وطنم،
نه کلاهم باقی ماند،که دوخت آنجا بود،
نه کفش هایم که راههایت را پیموده بود.
آخرین پیراهنم نیز،از پارچه«شیله»
بر تنم فرسود و پوسید.
تو اکنون تنها در سپیدی موهایم،
در سکته قلبم
در چین و چروکهای پیشانیم حضور داری،
وطنم،
وطنم،
وطنم
...


◀️این آهنگِ زیبا و دردناک را می توانید در بخش آرشیو کانال یعنی از اینجا گوش کنید.
Forwarded from عکس نگار
🔮‍ «جامعه‌شناسی علم شناخت، تحلیل و تبیین واقعیت اجتماعی است»

اتحادیه‌ی جامعه‌شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه‌های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال‌های مختلف، به ترویج بینش جامعه‌شناختی کمک کنیم

♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️

سعید معدنی
✳️هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani

فریبا نظری
✳️جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups

عادل سجودی
✳️جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist

محمدحسن علایی
✳️آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
🆔@sociologicalperspectives

سودابه حیدری
✳️رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔@Radio_Log

مینا شیروانی ناغانی
✳️جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
🆔@Sociology_Development_economic

حسین پرويز اجلالی
✳️جامعه شناس ایرانی
🆔@iransociologista

ح.ا.تنهایی
✳️جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔@hatanhai

احمد فعال
❇️تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔@bayane_azadi

بی‌تا مدنی
✳️فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
🆔@sociology_of_sport

حسین شیران
✳️جامعه‌شناسی شرقی
🆔@OrientalSociology

مسعود زمانی مقدم
✳️نوشته‌ها، مقالات و دوره‌های آموزشی
🆔@masoudzamanimoghadam

کاوه فرهادی
✳️انسان‌شناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
🆔@kaveh_farhadi

رضا تسلیمی طهرانی
✳️جامعه شناسی عمومی
🆔@taslimi_tehrani

نعمت الله فاضلی
✳️تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔@DrNematallahFazeli

مسعود زمانی مقدم
✳️روش و پژوهش کیفی
🆔@qualitative_methodology

علی نوری
✳️خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔@iranian_familyy

آرش احدی مطلق
✳️جامعه‌شناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics

♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️

💢Click here to join us:

🆔@madanibita
🆔@dr_shirinvalipouri
🆔@Mohamadzeinaliunari
بی حیثت سازی ضداخلاقی!

هر کس در ایران زندگی کند یا زندگی کرده باشد، از این موضوع آگاه است که عکس گرفتن با افراد مشهور یک عمل عادی و متداول در بین ایرانیهاست. من که تازه چندان شهرتی هم ندارم، روزانه در مسیر خانه به محل کار با شهروندان بسیاری روبرو می‌شوم که از دیدنم اظهار خوشحالی و بلافاصله درخواست گرفتن عکس سلفی می‌کنند!
در برابر تقاضای آنان می‌توان اصطلاحاً طاقچه‌بالا گذاشت و گفت؛ من با کسی عکس نمی‌گیرم و دل افراد را شکست و یا از راه فروتنی در آمد و گفت؛ "عکس گرفتن که خرجی ندارد"! این جملۀ آخر همان کلامی است که من معمولاً در برابر درخواست برای عکس گرفتن تکرار می‌کنم.
افرادی که تقاضای سلفی گرفتن می‌کنند، در بیش از 90 درصد موارد ناشناس هستند. قاعدتاً نمی‌توان ابتدا یک دستگاه گزینش را مأمور کرد تا ابتدا، زندگی شخصی و عمومی یک متقاضی سلفی گرفتن را شخم بزند و اگر نقطه ضعفی در کارنامۀ او یافت نشد، جواز عکس انداختن را صادر کند!
از طرفی کسانی هم که آشنایند، از یک طیف سیاسی و عقیدتی نیستند. از برانداز و اصلاح‌طلب و اصولگرا و حزب‌اللهی گرفته تا هر آدمی با هر نوع اعتقاد و مسلک و مذهبی را شامل می‌شوند. تا به حال من خودم چند بار با برخی از زندان‌بانانم در خیابان روبرو شده‌ام و تقاضای آنان برای عکس گرفتن را رد نکرده‌ام، چرا که این کار را خلاف مروت و فروتنی می‌دانم.
از این رو، عکس گرفتن دکتر صادق زیباکلام با حمید نوری که به صورت تصادفی در خیابان به هم برخورد کرده‌اند، عملی معمول و متداول و پیش پا افتاده در ایران است و مطلقاً هیچ معنای سیاسی و غیرسیاسی ندارد. حال شبکه‌هایی در آن سوی آب همین عکس را مبنای بی‌حیثت‌سازی از دکتر زیباکلام قرار داده‌اند تا مثلاً انتقام حضورش در انتخابات را از او بگیرند!
این رفتار کاملاً ضداخلاقی و از هر حیثت محکوم و مذموم است. در حقیقت امکانات رسانه‌ای در دست این نوع افراد حکم دادن تیغ به دست زنگی مست است، زیرا کسی که به راحتی آبرو و حیثیت یک شهروند را بریزد از ریختن خون او هم ابایی نخواهد داشت!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabd
یک پزشک، معمار مالزی مدرن
(یادداشت)

سعید معدنی

....مهاتیر محمد، ایران را به خاطر مقاومت در مقابل تحریم های آمریکا و غربی‌ها تحسین می کند اما به خاطر منافع ملی، اجازه نمی‌دهد بانک‌های این کشور با ایران همکاری کنند و تحریم ها را خنثی کنند! زیرا منافع ملی و اقتصاد کشورش به خطر می افتد. این هم از عجایب دنیای حسابگر و عقلانی امروز است. اگر پیامد تحریم فقر و فلاکت است برای دیگران (ایران) باشد و آنها فقط تحسین‌ می‌کنند. اما حاضر نیستند اقتصاد کشور به خاطر ایران و یا هر کشور دیگری به خطر بیفتد. برای او فقط مردمش مهم هستند. او پزشک دردها و رنج‌های مردم خویش است. 

۱۹ تیرماه ۱۴۰۳

متن کامل یادداشت👇👇

#سعید_معدنی
#مالزی
#مهاتیر_محمد
#پزشک
#توسعه

@Saeed_Maadani
یک پزشک، معمار مالزی مدرن

سعید معدنی

تا ۶۵ سال پیش کشور مستقلی به نام مالزی در میان کشورهای عضو سازمان ملل متحد وجود نداشت. تیرماه ۱۳۴۲ هجری شمسی (۱۹۶۳ میلادی) بود که کشور مالزی که مجموعه‌ای از جزایر با اقوام و مذاهب و نژادهای مختلف است اعلام استقلال از استعمارگران کرد و دارای پرچم و سرود ملی شد.

سه سال بعد در سال ۱۹۶۵ سنگاپور از این کشور جدا شد و چندی بعد سلطان‌نشین برونئی هم اعلام استقلال کرد. کشور ۳۳ میلیونی مالزی دارای سلطان و فرمانداران نیمه مستقل محلی است ولی نخست وزیر قدرت بیشتری دارد. اوست که سکان رهبری کشور را به عهده می‌گیرد. با وجود نژادها و اقوام و ادیان متفاوت، مالزی امروز نماد و نمودی از همزیستی مسالمت آمیز است و قوم گرایی در این کشور کمترین تنش را دارد. شعار ملی‌‌شان « قدرتمندی در یکپارچگی است» ثبت شده است.

دو سال از انقلاب ۱۳۵۷ ایران می‌گذشت که مهاتیر محمد معمار مالزی مدرن به نخست وزیری رسید و این کشور را نه تنها از فقر و فلاکت نجات داد بلکه اکنون یکی از کشورهای پیشرفته در میان کشورهای آسیای شرقی است. سرزمینی که تا صد سال پیش مستعمره بوده و کشورهای زیادی این سرزمین را استعمار و استثمار کرده‌اند. از پرتغالی‌ها گرفته تا هلندی‌ها و انگلیسی‌ها و این اواخر ژاپنی‌ها نیز این کشور را تحت سلطه خود داشتند. همانطور که گفته شد حدود شصت و اندی سال پیش در عرصه جهانی مالزی به عنوان یک کشور اعلام استقلال کرد.

دکتر مهاتیر محمد از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۲ به طور مداوم نخست وزیر بود و توانست پایه‌های توسعه و پیشرفت کشورش را ریل‌گذاری کند. طوری که الان هر ایرانی که به مالزی می‌رود انگشت به دهان می‌ماند که این کشور چگونه از آن کشور مفلوک به این پایه از توسعه رسیده است؟ به تعبیر مهاتیر محمد تا چند دهه قبل مردم کشورش روی درخت زندگی می‌کردند اما الان دانشگاههای معتبر دارد و صادرکننده‌ی تکنولوژی به بسیاری از کشورهاست.

دکتر مهاتیر محمد، ژاپن پس از جنگ جهانی دوم را الگوی توسعه خود قرار داد و بنا را براین گذاشت که به یک کشور صادرکننده تکنولوژی تبدیل شود. لذا این کشور چون به لحاظ منابع و متخصص داخلی نمی‌توانست چنین گامهایی بردارد از شرکت‌های خارجی بویژه کشورهای غربی و صنعتی خواست تا در این کشور سرمایه‌گذاری کنند تا ضمن ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی، محصولات از مالزی به سایر کشورها صادر شود. این کشور صرفا نگاه به شرق نداشت زیرا همه جوامع تجربه کرده و می‌دانند که هیچ کشوری نیست که با تکیه صرف به شرق (چین و روسیه) پیشرفت کرده باشند. بلکه بر عکس، هر کشوری که فقط به چین و روسیه تکیه کرده‌، روز به روز در مرداب فلاکت و عقب‌ماندگی غوطه‌ور شده است. کشورهای جهان سوم سابق که امروز توسعه یافته و پیشرفت کرده‌اند یا صرفا به کشورهای سرمایه داری صنعتی تکیه کرده‌اند و یا از هر دو جهان شرق و غرب سود برده‌اند.

مهاتیر محمد با الگوبرداری از نظریه نوسازی، همچون ژاپن با تکیه بر کشورهای صنعتی و سرمایه‌داری توانست اقتصاد مالزی را در مدار پیشرفت و ترقی قرار دهد و نام خود را در تاریخ جهان به عنوان رهبری توانمند به یادگار بگذارد. آن هم در زمانه‌ای که رهبران بسیاری از کشورهای جهان سوم فقط و فقط به قدرت اندیشیده‌اند و کشور خود را در سیاهی و تباهی و فقر و عقب‌ماندگی باقی گذاشته‌اند و لعنت ابدی مردم‌شان را برای خود خریده‌اند.

مهاتیر محمد اگر چه از یک خانواده پر جمعیت ۹ نفره برخاست، اما با کوشش و تلاش در سنگاپور پزشکی خواند. ضمن طبیب بودن، به روزنامه‌نگاری و سیاست علاقه‌مند شد و حزب تشکیل داد و وارد مجلس قانونگذاری شد. او بعدها نخست‌وزیر نامداری شد و توانست کشورش را نوسازی کند و اعتلای امروز را به ارمغان بیاورد. لازم به ذکر نیست که انتقادهایی هم به دوران نخست‌وزیری ۲۰ ساله وی وارد است. حتی خود اذعان می‌کند که اولویت او اقتصاد بوده و سایر ابعاد مثل آزادی‌های سیاسی در مرحله دوم اهمیت قرار داشت. ولی بهرحال او حزب داشت و با یک نظام انتخاباتی حزبی روی کار آمد و حکومت کرد. وی الان ۹۹ ساله است و مورد تحسین بیشتر جهانیان قرار گرفته و بی شک بعد مرگش از او بیشتر و بیشتر سخن خواهند گفت و خواهند نوشت.

مهاتیر محمد، ایران را به خاطر مقاومت در مقابل تحریم های آمریکا و غربی‌ها تحسین می کند اما به خاطر منافع ملی، اجازه نمی‌دهد بانک‌های این کشور با ایران همکاری کنند و تحریم ها را خنثی کنند! زیرا منافع ملی و اقتصاد کشورش به خطر می افتد. این هم از عجایب دنیای حسابگر و عقلانی امروز است. اگر پیامد تحریم فقر و فلاکتی هست برای دیگران (ایران) باشد و آنها فقط تحسین‌اش می‌کنند. اما حاضر نیستند اقتصاد کشور را به خاطر ایران و یا هر کشور دیگری به خطر بیاندازند. برای او فقط مردمش مهم هستند. او پزشک دردها و رنج‌های مردم خویش است.

۱۹ تیرماه ۱۴۰۳

@Saeed_Maadani
هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۰۸۸

@Saeed_Maadani
nasim1088.pdf
804.6 KB
نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۰۸۸

🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani
صرف نگاه به شرق، یعنی عقب ماندگی

سعید معدنی


در جریان انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم و انتخاب دکتر مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور، یکی از شخصیت های مهم که بیش از توان‌اش برای رئیس جمهور شدن پزشکیان کار کرد، محمد جواد ظریف بود. او مثل یک نوجوان و جوان پرشور و  پرانرژی خستگی نمی‌شناخت. شهر به شهر می رفت و برای کاندیدای جبهه اصلاحات تبلیغ می کرد. این در حالی است که ظریف یک دیپلمات حرفه‌ای بوده و به شکل رسمی عضو احزاب شناخته شده اصلاح طلب نیست. اما سوال این است که این همه نگرانی ظریف این دیپلمات کهنه کار از انتخاب رقیب پزشکیان چه بود؟ پاسخ مشخص است. رقیب مسعود پزشکیان ضد غرب، و معتقد به " صرف نگاه به شرق" بود و این دیدگاه ترسناک و هراس‌انگیز است. این دیدگاه یعنی درجا زدن و عقب ماندگی همیشگی. 

هیچ کشوری روی کره زمین نبوده و نیست که فقط با چین و روسیه ( شوری سابق) همراه باشد و عقب مانده نباشد. به بیان دیگر هیچ کشوری را نمی شناسیم که با تکیه به چین و روسیه پیشرفت کرده باشند.  اما تمامی کشورهای جهان سومی که در دهه ‌های اخیر از کمند عقب‌ماندگی رها شده و توسعه و پیشرفت داشته‌اند با ارتباط با غرب و یا به شکل موازنه - هم شرق هم غرب- سود برده اند. از تایوان گرفته تا کره جنوبی و سنگاپور و مالزی و ویتنام و کنیا و ترکیه و عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس ومانند آن.... این کشورها همگی با همکاری با کشورهای غرب - اروپا و آمریکا - اقتصادشان شکوفا شده و پیشرفت کرده‌اند.
لذا می توان از دکتر مسعود پزشکیان انتظار داشت ضمن حفظ ارتباط با شرق، در‌ها را به سوی غرب و تکنولوژی و بازار پیشرفته‌اش بگشاید. حتی چین از زمانی چین امروزی شد که اقتصادش از کمند کمونیسیم مائویی رها شده و مناسبات خود را با غرب و جهان سرمایه‌داری بهبود بخشید.

۲۰ تیرماه ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#نسیم_جنوب
#ظریف
#پزشکیان
#توسعه
#غرب
#چین
#روسیه

@Saeed_Maadani
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from سهام نیوز
رضا خسروری و محمد مهدی امیری دو جوان قهرمان خوزستانی که ۱۸ ساعت در دمای بالای ۷۰ برای تعمیر کندانسور نیروگاه رامین اهواز جان فشانی کردند و خطر خاموشی گسترده از کشور رفع کردند و رکورد بی‌نظیر جهانی در زمان تعمیر ثبت شد.
‏این جوانان مفهوم وطنند..
‏ خوزستان همیشه مفهوم وطن است

@Sahamnewsorg
@sonati444telegram
شتک_همایون شجریان
نام اثر: شتک
خواننده: همایون شجریان
شعر: حسین منزوی
نام آلبوم: نه فرشته ام نه شیطان.


متن شعر:

شتك زده‌است به خورشيد، خون‌ِ بسياران‌
بر آسمان كه شنيده‌است از زمين باران‌؟

‌ دريده‌شد گلوي ني‌زنان عشق‌نواز
به نيزه‌ها كه بريدندشان ز نيزاران

نسيم نيست‌، نه‌! بيم است‌، بيم‌ِ دار شدن‌
كه لرزه مي‌فكند بر تن سپيداران

‌سراب امن و امان است اين‌، نه امن و امان‌
كه ره زده‌است فريبش به باورِ ياران‌

چو چاه‌ِ ريخته آوار مي‌شوم بر خويش‌
كه شب رسيده و ويران‌ترند بيماران‌‌

براي من سخن از «من‌» مگو به دلجويي‌
مگير آينه در پيش خويش بيزاران‌

کجا به سنگرس دیو و سنگبارانش
در آبگینه حصاری شوند هشیاران.‌


@Saeed_Maadani
در تاریخ می خوانیم:

عاريه دادن كتاب

عاریه دادن کتاب از سوي کتابخانه‌های عمومي به مردم عادي - هر كسي كه مراجعه كند و نام و نشاني خود را به ثبت برساند - از 19 ژوئيه سال 1880 ميلادي [ حدود ۱۴۴ سال پیش] در شهر سانفرانسيسكو آمريكا آغاز شد. البته قرض دادن کتاب و کتابخانه قبلا هم در جای جای جهان بوده مثلا يازده قرن پيش كتابخانه عمومي مرو عاريه دادن كتاب را باب كرده بود، اما نه به هر كس، تنها به پژوهشگران و علماء و ادباء. در آن زمان كتابخواني هم كار هر كس نبود.
اما همانطور که گفته شد، کتابخانه عمومی به شکل امروزی از شهر سانفرانسیسکو آمریکا آغاز شد.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

@Saeed_Maadani
Forwarded from محمد زینالی
‍ «جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»

🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.

🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰

🖊️ کاوه فرهادی
🔰 انسان‌شناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
@kaveh_farhadi

🖊️ سودابه حیدری
🔰 رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
@Radio_Log

🖊️ ح.ا.تنهایی
🔰 جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
@hatanhai

🖊️ مهران صولتی
🔰 جامعه شناسی و تفکر انتقادی
@solati_mehran

🖊️ محمد زینالی اناری
🔰 جامعه شناسی زندگی روزمره
@thing

🖊️ محمدحسن علایی
🔰 آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
@sociologicalperspectives

🖊️ مینا شیروانی ناغانی
🔰 جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
@Sociology_Development_economic

🖊️ فریبا نظری
🔰 جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
@Sociologyofsocialgroups

🔰 کانال علمی مطالعات زنان
@womenstudiesisaorg

🖊️ آرش احدی مطلق
🔰جامعه شناسی و اخلاق
@Sociology_of_Ethics

🖊️ بی‌تا مدنی
🔰فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
@sociology_of_sport

🖊️ مسعود زمانی مقدم
🔰 نوشته‌ها، مقالات و دوره‌های آموزشی
@masoudzamanimoghadam

🖊️ فاطمه موسوی ویایه
🔰 زنان و مسائل اجتماعی
@women_socialproblems

🖊️ حسین شیران
🔰 جامعه‌شناسی شرقی
@OrientalSociology

🖊️ مسعود زمانی مقدم
🔰 روش و پژوهش کیفی
@qualitative_methodology

🖊️ علی نوری
🔰 خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
@iranian_familyy

🖊️ نعمت الله فاضلی
🔰تحلیل فرهنگی جامعه ایران
@DrNematallahFazeli

🖊️ حسین پرويز اجلالی
🔰 جامعه شناس ایرانی
@iransociologista

گیتی خزاعی
🔰 جامعه‌شناسی محیط زیست، خانواده، و‌‌ سیاست‌گذاری اجتماعی

@EnvironmentalSociology

🖊️ رضا تسلیمی طهرانی
🔰 جامعه شناسی عمومی
@taslimi_tehrani

🖊️ سعید معدنی
🔰 هفت اقلیم

@Saeed_Maadani

🖊️ حجت اله عباسی
🔰 مطالعات رسانه و ارتباطات
@mediaresearches

🖊️ مصلح فتاح پور
🔰 تحلیل آسیب های اجتماعی
@Analysisisocialproblems

🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰

🔘Click here to join us:

@madanibita
@dr_shirinvalipouri
@Mohamadzeinaliunari
رنج مادران آن سالها

سعید معدنی

نسل ما نسل انقلاب و جنگ است. ما هزاران هزار مادر جوان از دست داده دیده‌ایم. مایی که سن‌مان ۵۰- ۶۰ - ۷۰ ساله است و هنوز زنده هستیم و نفس می‌کشیم، اتفاقات و صحنه‌هایی از زندگی جمعی ایرانیان دیده‌ایم که شاید نسل‌های بعد ما دنیای ایدئولوژی‌زده‌ی مرگ‌زای جوانی ما را کمتر ببینند.

در دهه‌ی نخست انقلاب و همزمان با دوره جنگ ایران و عراق، یکی از این بروزها و نمایش‌ها اشک‌های پی‌در‌پی مادرانی بود که فرزندان‌‌شان کشته شده بودند. می توان این مادران را به سه نوع تقسیم کرد.

۱- مادرانی با اشک‌های آشکار:
مادرانی بودند که فرزندان شان در جبهه جنگ شهید شده و یا در درگیری با مخالفان انقلاب و جمهوری اسلامی ترور و یا کشته شده بودند. اینها همدردی و همراهی آشکار فامیل، همسایه‌ها، دوستان، آحاد مردم و مساعدت کامل حکومت را به همراه داشتند.

۲- مادرانی با اشک‌های پنهان:
مادرانی بودند که فرزندان‌شان یا در زندان‌ها اعدام شده بودند و یا در درگیری با نیروهای حکومتی کشته شده‌ بودند که از آنها با عنوان ضد انقلاب نام برده می‌‌شد. این مادران بغض فروخورده و اشک‌های پنهان داشتند و در سکوت و غربت گریه می‌کردند. من مادری را می شناختم که فرزندش مخالف نظام بود و کشته شده بود، هر وقت شهیدی برگشته از جنگ را از کوچه‌ها عبور می‌دادند او گوشه ای می‌نشست، با مادر شهید همراهی می‌کرد و گریه سر می‌داد. همه می‌دانستند بخشی از این گریستن برای فرزند جوان‌اش بود.

۳- مادرانی با اشک‌های دوسویه:
دردناکتر از موارد فوق مادرانی بودند که یک فرزندشان در موافقت با نظام و فرزند دیگر در مخالفت با نظام کشته شده بودند. این مادران مویه‌ها و ضجه‌ها و گریه‌های آشکار و پنهان را توامان داشتند. مادر شهیدی را می شناختم که یک فررندش در جنگ شهید شد و فرزند دیگر به هواداری از گروههای مخالف نظام در زندان بود. مادر به نوبت هم بر سر مزار فرزند شهید گریه می‌کرد و هم برروی پله‌های زندان با چشم‌های اشکبار به انتظار دیدار فرزند می‌نشست.

اولین کسی که در فیلمی به این موضوع پرداخت و مادری را با غم دوسویه به تصویر کشید محسن مخملباف بود. در سکانسی از فیلم "شب‌های زاینده رود"( ۱۳۶۹) مادری دست به خودکشی زده و به بیمارستان می آورند.‌ علت را که جویا می‌شوند مشخص می‌شود این مادر هم خبر شهادت یکی از فرزندانش از جبهه آمده هم خبر کشته شدن فرزند دیگر که مخالف نظام بوده از راه می‌رسد. مادر تحمل این حجم از غصه را نداشته و دست به خودکشی زده بود.

بعدها فیلم‌ها و داستان‌ها و گزارش‌های زیادی از مادران نوع سوم ساخته و نوشته شد. یکی از بهترین فیلم‌ها در این باره که سالها توقیف بود، فیلم سینمایی "آشغالهای دوست داشتنی" ساخته محسن امیریوسفی در سال ۱۳۹۱ است. ماجرای زنی است که فرزندش در جبهه شهید شده و برادرش در دهه ۶۰ اعدام شده است. توصیه می کنم این فیلم و روایتی از دلهره‌ها و رنج این نوع مادران شهید را ببینید.

همچنین در گزارشی، ژیلا بنی‌یعقوب روزنامه نگار معروف در ماههای آغازین دوم خرداد ۱۳۷۶ با یکی از مشهورترین این‌ مادران یعنی مادر شهید محمد جهان‌آرا فرمانده سپاه خرمشهر مصاحبه کرده است. این مادر چهار قاب عکس از فرزندان از دست رفته‌اش بر دیوار منزل دارد. یکی از فرزندان قبل از انقلاب در زندان‌های محمد رضاشاه در زیر شکنجه کشته شده، دیگری در جبهه مفقود الاثر است. سومی شهید محمد جهان آراست و در نهایت فرزند چهارم حسن نام دارد که دانشجوی پزشکی بوده در سال ۱۳۶۷ اعدام شده است. خبرنگار در جایی می‌گوید:
"من از محمد و بقیه پسرهای شهیدش می‌پرسیدم و او از حسن می‌گفت. انگار دلش می‌خواست بیشتر از پسری حرف بزند که حرف زدن از او ممنوع بود" طبعا در گزارش چاپ شده در روزنامه همشهری نام این برادر حذف شده بود.

رنج مادران آن سالها رنج غریبی‌ست. هر کدام فصل و دفتری جداگانه می‌طلبد. اغلب مادران کم‌سواد و بی سواد از نوع دوم و سوم نمی‌دانستند چرا فرزندان‌شان مسیر ایدیولوژی‌های رنگارنگ مارکسیستی و غیر مارکسیستی را انتخاب کرده‌ و کشته شده‌اند که امکان گریستن آشکار هم برایشان نیست. این موضوع آنها را بیشتر رنج‌ می‌داد.

۲۹ تیرماه ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#انقلاب
#جنگ
#شهادت
#اعدام
#مرگ
#مادر

@Saeed_Maadani
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️تماشایِ رنجِ دیگران
[«انسان مؤمن کسی است که به اندازۀ رنج های بشریت رنج می برد» (داستایفسکی)]
تو کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی(سعدی).
غمِ این خفتۀ چند، خواب در چشمِ تَرَم می شکند!!!(نیمایوشیج).


✍️محمدباقر تاج الدین

سوزان سانتاگ منتقد و نویسندۀ آمریکایی در کتاب "تماشای رنج دیگران" به این موضوع مهم می پردازد که بسیاری از انسان ها ممکن است تماشای رنج های دیگران را چندان خوشایند ندانند و لذا تا آن جا که ممکن است خود را از چنین صحنه هایی دور نگاه می دارند. بدین گونه این پرسش اساسی مطرح است که به تماشای رنج های دیگران بنشینیم و یا این که خود را هر چه بیش تر از دیدن چنین صحنه هایی دور نگاه داریم؟ پاسخ به این پرسش که رنگ و لعاب فلسفی، روان شناختی، انسان شناختی و حتی جامعه شناختی نیز با خود دارد البته وجه آسانی نداشته و ممکن است از منظرهای گوناگونی بتوان به آن پاسخ داد.

✳️ناگفته نماند که در حال مطالعۀ کتابی ارزشمند با عنوان «درآمدی بر انسان شناسی درد و رنج، در میان نابودی و نوزایی نوشتۀ داوید لوبروتون» هستم که به موضوع درد و رنج هایی که انسان ها در طول زندگی شان می کشند، پرداخته است. در مقدمۀ این کتاب در بارۀ درد و رنج بشری چنین آمده است:«درد، یکی از شرایط موجودیت انسانی است. هیچ کس نیست که بتواند برای همیشه از آن بگریزد. همه دیر یا زود به آن دچار می شوند. زندگی بدون درد غیر قابل تصور است.....درد، همواره در یک رنج مستتر است، درد بلافاصله تبدیل به رنج بردن می شود...رنج پژواکی درونی از درد و به نوعی مقیاسی ذهنی از آن است....رنج ترجمانی است از هدایت شدن هستی به سوی بدترین جنبه های آن جایی که انسان علاقه اش به زندگی را از دست می دهد»(23-19).

❇️درد، رنج می زاید و از این طریق فردی که دچار درد و رنج می شود تمام روابط و معناهای زندگی اَش دستخوش دگردیسی های عجیبی می شود. رابطه با نزدیک ترین تا دورترین افراد زندگی اَش بی معنا و دچار هجمه و تلاطم می شود به گونه ای که کار و زندگی و درس و نوشتن و ورزش کردن و خلاصه تمام فعالیت ها و کنش گری های انسانی و اجتماعی آدمی در ورطۀ هولناکی قرار می گیرد و دچار اختلال می شود. توصیف درد و رنج هایی که انسان ها در طول زندگی شان می کشند بسیار دشوار و شاید هم غیر ممکن باشد چرا که تمام ابعاد جسمی و روانی و وجودی شان را به تسخیر خویش در می آورند و تمام پیوندهای ریز و درشت شان با زندگی را در هر ابعاد و اندازه ای دچار گسست و اختلال می کنند. حال که تمامی انسان ها در طول زندگی شان دچار درد و رنج می شوند به نظر می رسد که توجه و نظر کردن به درد و رنج های دیگران وجهی انسانی و اخلاقی داشته باشد و تو گویی که وظیفۀ هر یک از ما است که دست کم نسبت به درد و رنج های دیگران بی تفاوت نباشیم چرا که هر لحظه ممکن است ما نیز دچار و گرفتار همان درد و رنج ها شویم و در نتیجه از دیگران انتظار داشته باشیم که در درد و رنج های ما شریک باشند و اظهار همدلی و همدردی کنند.

تماشای درد و رنج های دیگران، غمخواری کردن، همدلی و همدردی داشتن با دیگرانی که دچار درد و رنج های گوناگون شده اند معنای انسان بودن و انسانی زیستن را تداعی می کند و اگر غیر از این باشد گویی که انسانیت و اخلاق از این جهان رخت بربسته است. به راستی چگونه می توان در برابر درد و رنج هایی که انسان ها به واسطۀ جنگ، قحطی، سیل، زلزله، بی خانمانی، بیماری های گوناگون، فقر و فلاکت، شکاف طبقاتی، ستم کشیدن، دچار نابرابری و تبعیض شدن، زندانی شدن و شکنجه دیدن، تحقیر شدن، مرگ عزیزان و چندین درد و رنج های دیگری که تحمل می کنند، بی تفاوت بود؟! چگونه می توان رنج های بسیاری از انسان های این جهان در زمینه های گوناگون را دید اما دست کم حتی اندکی اندوه و نگرانی بر جان و روان خویش راه نداد و فکری به حال شان نکرد و به یاری شان برنخاست؟!! نظر شما چیست؟ به تماشای رنج های دیگران باید نشست و البته کاری برای شان انجام داد یا بی تفاوت از کنارشان گذشت؟ چرا؟
#درد
#رنج
#انسان
#غمخواری
#همدردی
#همدلی


@tajeddin_mohammadbagher
راز حج جلال.pdf
5 MB
از گذاری به بدویت موتوریزه تا خسی در میقات

درباره‌ی راز حج جلال

رسول جعفریان
@jalalaleahmad_simindaneshvar
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️اینجا تهران است یا کابل؟!!(نقد و نظری بر مهاجرت افسار گسیختۀ افغانستانی ها به ایران)

✍️محمدباقر تاج الدین

روز شنبه برای انجام کاری به ناچار به یکی از مناطق جنوبی تهران رفتم. چون مسیر را به درستی بلد نبودم به طور اشتباهی وارد یکی از خیابان ها و سپس یکی از محلات حاشیۀ بزرگراه آزادگان شدم که ناگهان با انبوهی از مهاجرین افغانستانی روبرو شدم که حقیقتاً فکر کردم وارد یکی از محلات کابل یا هرات و قندهار شدم!!! هیچ گاه این میزان و حجم از جمعیت افغانستانی را یکجا ندیده بودم و برایم بسیار عجیب بود. البته که همۀ ما هر روزه در مراکز مختلف از مترو گرفته تا میدان ها و خیابان ها و فروشگاه ها با تعداد زیادی از افغانستانی ها روبرو می شویم که تو گویی که کم کم همه جا را به تسخیر خود در آورده اند. دیروز فیلمی را در فضای مجازی دیده ام که از تجمع بیش از حد افغانستانی ها در یکی از محلات شهر اصفهان گرفته شده بود. می خواهم بگویم تمام این موارد و مشاهدات نشان از این مساله دارد که مهاجرت افغانستانی ها به ایران روندی شتابناک، ناموزون و بدون قاعده به خود گرفته است و اگر هر چه زودتر فکری اساسی در این زمینه نشود ممکن است عواقب و پیامدهای نامطلوبی برای جامعۀ ایران به همراه داشته باشد.

✳️فوراً اضافه می کنم که بنده با مهاجرت به هیچ وجه مخالف نیستم و هر یک از شهروندان این کرۀ خاکی از هر شهر و کشوری می تواند به شهر و کشوری دیگر برود اما مبتنی بر ضوابط و معیارهای مشخص و نه به صورت افسارگسیخته و بی قاعده!! این دیگر نامش هر چه باشد مهاجرت نیست بلکه نوعی هجوم به کشوری دیگر است. بارها در کلاس های درس دانشگاهی ام برخی دانشجویان افغانستانی حضور داشتند و این موضوع را به بحث و نظر گذاشته ام که از قضا این دوستان هم با نظر بنده کم و بیش موافق بودند که مهاجرت باید ضابطه مند باشد و نه به این صورت لجام گسیخته و بی قاعده!! در واقع سخن اصلی بر سر این است که چنین مهاجرت های ناموزون و بی قاعده ای نه تنها برای ما ایرانی ها بلکه برای خود افغانستانی ها هم بسیار ناگوار و تلخ خواهد بود. وضعیت زیست برخی از اینان را همۀ ما ممکن است دیده باشیم که چقدر اسفناک و غمبار است!! برای مثال برخی از این مهاجرین افغانستانی در کارگاه ها و مزارع و دامداری ها و کوره پزخانه ها با روش های غیر انسانی در حال کار و زندگی اَند که برای هر انسانی دیدن چنین صحنه هایی دردناک و اسف بار است!!

❇️دقت شود که بحث بر سر سامان دادن به زیست و زندگی این مهاجرین به نحو مطلوب است و نه مخالفت با مهاجرت شان به ایران یا هر کشور دیگری!! برای مثال بسیاری از این مهاجرین بدون هویت مشخصی در ایران زندگی می کنند که در واقع از بسیاری از حقوق شهروندی شان نیز محروم هستند و در عین حال از ابتدایی ترین خدمات یک زیست معمولی هم بهره مند نیستند!! اگر قرار بر این است که آنان در جامعۀ ایران پذیرش و ادغام شوند باید شیوه نامۀ پذیرش و ادغام شان مشخص باشد. اگر قرار نیست که پذیرش و ادغام شوند که مسألۀ دیگری است که باید در مورد آن سیاستگذاری درستی اتخاذ شود. اما در حال حاضر گویی که هیچ سیاستگذاری مشخص و روشنی دربارۀ مهاجرین افغانستانی وجود ندارد و این روندی بس نگران کننده است!! به دست اندرکاران و تصمیم گیران امور پیشنهاد می شود که کارگروهی تخصصی در این زمینه تشکیل شود تا ابعاد و زوایای موضوع مورد بررسی قرار گیرد و هر چه زودتر سیاست و برنامه ای مشخص و دقیق و منطقی در این زمینه اتخاذ گردد چون هم شهروندان ایرانی و هم شهروندان افغانستانی در این زمینه بسیار نگران و دغدغه مند اَند و در انتظار تصمیمات منطقی و مشخصی هستند!!!
#مهاجرت
#افغانستانی
#ایران
#افغانستان
#شهروندان
#حقوق_شهروندی


@tajeddin_mohammadbagher
2024/11/16 07:59:17
Back to Top
HTML Embed Code: