Forwarded from جامعهشناسی تفسیری پرگمتیستی شیکاگویی، نظری و درمانی Chicagoan Pragmatist Interpretive, Theoretical, Clinical Sociology/CPITC
«آغاز بخش سوم»
چیستی نکوداشت؟! چیستی گفتگوی انتقادی؟! (بخش ۲)
(در پاسخ به #دکتر_سعید_معدنی)
🖋الناز شیری
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
نکتهی چهارم؛ اگرچه تعلق نظری من به اساتیدی مانند دکتر توسلی نزدیک نیست، اما همواره تلاشهای ایشان و سایر پیشروان را در دهههایی که #جامعهی_آکادمیک_ایران فاقد هر گونه متن جامعهشناختی در دانشگاه برای تدریس بود را میستایم. ایشان و بسیاری از اساتید دیگر از دانشجویان خود در آن زمان یاری گرفتند تا بتوانند گامهای نخست بهمنظور مکتوب کردن تدریس اساتید در کلاسهایشان را بردارند. اگر #نقدی وارد باشد به کسانی وارد است که پس از گذشت بیش از چهار دهه هنوز کتابهای تألیفشده در دههی ۵۰ را درس میدهند. من از استاد تنهایی آموختم، تلاش آدمیان را هرچند که کوچک و ناچیز باشد، نادیده نگیرم و اگر کژی یا کاستی دارد، همتی والاتر از آنان به کار گیرم تا مسیر اصلاح و ویرایش طی شود.
نکتهی پنجم؛ #استاد_تنهایی در طول دوران تدریسشان در دانشگاه بارها به دلایل مختلف زیر فشارهای زیادی قرار گرفتند، از #اخراج تا #بازنشستگی_خودخواستهشان که همه از آن باخبرند. از دعوت به گفتگو در #برنامهی_تلویزیونی دربارهی #عرفانهای_نوظهور و رقم زدن #جبههای_ساختگی از سوی حامیان حاکمیت در مقابل ایشان تا شرکت در #برنامهی_شوکران و حذف بیش از نیمی از بحثهای انتقادیشان را همگی مطلع هستیم. آنچه روشن است این نکته است که تحلیل ایشان در #برنامهی_شوکران پس از گذشت مدت کوتاهی در واقعیت عیان شد و بازخوردهای مردمی که از #استاد_تنهایی فقط با نام ایشان و نظراتشان در #برنامهی_شوکران آشنا بودند را دیدیم (رجوع شود به صفحهی اینستاگرامی #جامعهشناسی_نظری، Theoreticl Sociology) . همین به واقعیت پیوستن تحلیلهای ایشان در زمانهای مختلف مانند روز دانشجوی ۱۳۹۸، روز علوم اجتماعی ۱۴۰۰، خیزشهای مردمی ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، تحلیلهای ایشان از #مطالبهگری_کارگران و گفتگوهایی که با اتحادیههای کارگری داشتند که آسیبشناسی استاد را به طور کامل پذیرفتند و مواردی دیگر نتوانست استاد تنهایی را از #زبان_علمی، #منش_علمی و #فعالیت_علمی باز دارد؛ هرچند که به ایشان هم در داخل دانشگاه و هم از سوی سازمانهای خارج از دانشگاه بسیار حمله شد. این منش را ما دانشجویان الگو قرار میدهیم، ولی تابع مطلق نیستیم و بیعت نکردهایم که در این صورت، خودمان مانع #توسعهی_پارادایم خود خواهیم شد.
پایان بخش سوم
#ح_ا_تنهایی
#جامعهشناسی_تفسیری
#جامعهشناسی_نظری
#جامعهشناسی_درمانی
#جامعهشناسی_شیکاگویی
#دکتر_سعید_معدنی
@hatanhai
چیستی نکوداشت؟! چیستی گفتگوی انتقادی؟! (بخش ۲)
(در پاسخ به #دکتر_سعید_معدنی)
🖋الناز شیری
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
نکتهی چهارم؛ اگرچه تعلق نظری من به اساتیدی مانند دکتر توسلی نزدیک نیست، اما همواره تلاشهای ایشان و سایر پیشروان را در دهههایی که #جامعهی_آکادمیک_ایران فاقد هر گونه متن جامعهشناختی در دانشگاه برای تدریس بود را میستایم. ایشان و بسیاری از اساتید دیگر از دانشجویان خود در آن زمان یاری گرفتند تا بتوانند گامهای نخست بهمنظور مکتوب کردن تدریس اساتید در کلاسهایشان را بردارند. اگر #نقدی وارد باشد به کسانی وارد است که پس از گذشت بیش از چهار دهه هنوز کتابهای تألیفشده در دههی ۵۰ را درس میدهند. من از استاد تنهایی آموختم، تلاش آدمیان را هرچند که کوچک و ناچیز باشد، نادیده نگیرم و اگر کژی یا کاستی دارد، همتی والاتر از آنان به کار گیرم تا مسیر اصلاح و ویرایش طی شود.
نکتهی پنجم؛ #استاد_تنهایی در طول دوران تدریسشان در دانشگاه بارها به دلایل مختلف زیر فشارهای زیادی قرار گرفتند، از #اخراج تا #بازنشستگی_خودخواستهشان که همه از آن باخبرند. از دعوت به گفتگو در #برنامهی_تلویزیونی دربارهی #عرفانهای_نوظهور و رقم زدن #جبههای_ساختگی از سوی حامیان حاکمیت در مقابل ایشان تا شرکت در #برنامهی_شوکران و حذف بیش از نیمی از بحثهای انتقادیشان را همگی مطلع هستیم. آنچه روشن است این نکته است که تحلیل ایشان در #برنامهی_شوکران پس از گذشت مدت کوتاهی در واقعیت عیان شد و بازخوردهای مردمی که از #استاد_تنهایی فقط با نام ایشان و نظراتشان در #برنامهی_شوکران آشنا بودند را دیدیم (رجوع شود به صفحهی اینستاگرامی #جامعهشناسی_نظری، Theoreticl Sociology) . همین به واقعیت پیوستن تحلیلهای ایشان در زمانهای مختلف مانند روز دانشجوی ۱۳۹۸، روز علوم اجتماعی ۱۴۰۰، خیزشهای مردمی ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، تحلیلهای ایشان از #مطالبهگری_کارگران و گفتگوهایی که با اتحادیههای کارگری داشتند که آسیبشناسی استاد را به طور کامل پذیرفتند و مواردی دیگر نتوانست استاد تنهایی را از #زبان_علمی، #منش_علمی و #فعالیت_علمی باز دارد؛ هرچند که به ایشان هم در داخل دانشگاه و هم از سوی سازمانهای خارج از دانشگاه بسیار حمله شد. این منش را ما دانشجویان الگو قرار میدهیم، ولی تابع مطلق نیستیم و بیعت نکردهایم که در این صورت، خودمان مانع #توسعهی_پارادایم خود خواهیم شد.
پایان بخش سوم
#ح_ا_تنهایی
#جامعهشناسی_تفسیری
#جامعهشناسی_نظری
#جامعهشناسی_درمانی
#جامعهشناسی_شیکاگویی
#دکتر_سعید_معدنی
@hatanhai
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️پاسخی از شاگردان دکتر تنهایی
بازنشر: ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
به سهم خود ام از همه میخواهم که همه با هم به شکلگیریی فرهنگ نقد در ایران کمک کنیم و از دانشجویان ام میخواهم آثار ام را بخوانند و نقد کنند. 👇👇👇
https://www.tg-me.com/hatanhai/2923
https://www.tg-me.com/hatanhai/2924
https://www.tg-me.com/hatanhai/2925
#نقد
#فرهنگ_نقد
#دکتر_تنهایی
@NewHasanMohaddesi
بازنشر: ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
به سهم خود ام از همه میخواهم که همه با هم به شکلگیریی فرهنگ نقد در ایران کمک کنیم و از دانشجویان ام میخواهم آثار ام را بخوانند و نقد کنند. 👇👇👇
https://www.tg-me.com/hatanhai/2923
https://www.tg-me.com/hatanhai/2924
https://www.tg-me.com/hatanhai/2925
#نقد
#فرهنگ_نقد
#دکتر_تنهایی
@NewHasanMohaddesi
جامعهی استبداد زده، ذهن استبداد زده
جوزف استالين كمونيست معروف و ربع قرن رهبر بلامنازع اتحاد شوروي ساعت 9 بعد از ظهر پنجم مارس سال 1953 ( مصادف با 14 اسفند 1331 ) پس از چهار روز اغماء درگذشت و فصلي از تاريخ به پايان رسيد. وي زاده گرجستان بود.
درمارس 2003 در روسيه به مناسبت پنجاهمين سال در گذشت استالين نمايشگاهي تحت عنوان «استالين : يك مرد و يك سمبل» آغاز بكار كرده بود كه با بازديد از آن و گفت و شنود با مردمي كه از آن ديدن مي كردند مي شد نظر روسها را درباره وي به دست آورد.
اسوشيتدپرس خبرگزاري روزنامه هاي آمريكا در گزارش چهارم مارس 2003 خود از مسكو از قدرداني روسها نسبت به استالين و وفاداري به او ابراز تعجب كرده و نوشته است كه روسها هنوز استالين را «رفيق استالين» مي خوانند. طبق اين گزارش، روسها پس از ورود به اين نمايشگاه ، نخست سراغ مداركي مي روند كه وضعيت مزاجي استالين را در چهار روز آخر عمرش نشان مي دهد تا مطمئن شوند كه مرگ او بر اثر توطئه مخالفانش نبوده است.
«يوري پلي ياكف» مورخ روس و عضو آكادمي علوم روسيه هم از علاقه مندي روسها به استالين كه رفاه برابر برايشان تامين كرد ، آنان را در جنگ جهاني دوم به پيروزي رساند و يكي از دو ابر قدرت جهان ساخت و صنعتي و داراي سلاحهاي هسته اي كرد ابراز شگفتي كرده است .
«ناتاليا وكشينا» يكي از بازديدكنندگان نمايشگاه به اسوسييتدپرس گفته است كه روسيه به رهبري چون استالين كه اين كشور را از زير ويرانه ها بالا كشيد نياز دارد.«الكسي فدياكين» دانشجوي 27 ساله در اين زمينه اطهار داشته كه استالين سمبل يك ملت سالم بود.
اسوسييتدپرس در همان گزارش نوشته است كه نتيجه يك سنجش افكار در روسيه نشان مي دهد 37 در صد روسها معتقدند كه استالين بيش از هر رهبر ديگر به روسيه خدمت كرد، حال آن كه مخالفان اين نظر تنها 29 درصد بودند. اين خبرگزاري سپس نتيجه گيري كرده است كه دوران بي قانوني (چاپيدن و غارت اموال عمومي) ، اقتصاد غير مطمئن و خروج روسيه از باشگاه ابر قدرتها باعث شده است كه روسها متوجه گذشته خود شوند و روي كار آمدن«پوتين» به همين دليل بوده است.......
....جسد استالين تا زماني كه خروشچف بناي انتقاد از او را گذارد در كنار لنين قرار داشت كه پس از آن در كنار ديوار كرملين مدفون شده است.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
جوزف استالين كمونيست معروف و ربع قرن رهبر بلامنازع اتحاد شوروي ساعت 9 بعد از ظهر پنجم مارس سال 1953 ( مصادف با 14 اسفند 1331 ) پس از چهار روز اغماء درگذشت و فصلي از تاريخ به پايان رسيد. وي زاده گرجستان بود.
درمارس 2003 در روسيه به مناسبت پنجاهمين سال در گذشت استالين نمايشگاهي تحت عنوان «استالين : يك مرد و يك سمبل» آغاز بكار كرده بود كه با بازديد از آن و گفت و شنود با مردمي كه از آن ديدن مي كردند مي شد نظر روسها را درباره وي به دست آورد.
اسوشيتدپرس خبرگزاري روزنامه هاي آمريكا در گزارش چهارم مارس 2003 خود از مسكو از قدرداني روسها نسبت به استالين و وفاداري به او ابراز تعجب كرده و نوشته است كه روسها هنوز استالين را «رفيق استالين» مي خوانند. طبق اين گزارش، روسها پس از ورود به اين نمايشگاه ، نخست سراغ مداركي مي روند كه وضعيت مزاجي استالين را در چهار روز آخر عمرش نشان مي دهد تا مطمئن شوند كه مرگ او بر اثر توطئه مخالفانش نبوده است.
«يوري پلي ياكف» مورخ روس و عضو آكادمي علوم روسيه هم از علاقه مندي روسها به استالين كه رفاه برابر برايشان تامين كرد ، آنان را در جنگ جهاني دوم به پيروزي رساند و يكي از دو ابر قدرت جهان ساخت و صنعتي و داراي سلاحهاي هسته اي كرد ابراز شگفتي كرده است .
«ناتاليا وكشينا» يكي از بازديدكنندگان نمايشگاه به اسوسييتدپرس گفته است كه روسيه به رهبري چون استالين كه اين كشور را از زير ويرانه ها بالا كشيد نياز دارد.«الكسي فدياكين» دانشجوي 27 ساله در اين زمينه اطهار داشته كه استالين سمبل يك ملت سالم بود.
اسوسييتدپرس در همان گزارش نوشته است كه نتيجه يك سنجش افكار در روسيه نشان مي دهد 37 در صد روسها معتقدند كه استالين بيش از هر رهبر ديگر به روسيه خدمت كرد، حال آن كه مخالفان اين نظر تنها 29 درصد بودند. اين خبرگزاري سپس نتيجه گيري كرده است كه دوران بي قانوني (چاپيدن و غارت اموال عمومي) ، اقتصاد غير مطمئن و خروج روسيه از باشگاه ابر قدرتها باعث شده است كه روسها متوجه گذشته خود شوند و روي كار آمدن«پوتين» به همين دليل بوده است.......
....جسد استالين تا زماني كه خروشچف بناي انتقاد از او را گذارد در كنار لنين قرار داشت كه پس از آن در كنار ديوار كرملين مدفون شده است.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
nasim1075.pdf
1002.1 KB
نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و ششم
شماره ۱۰۷۵
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
@Saeed_Maadani
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و ششم
شماره ۱۰۷۵
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
@Saeed_Maadani
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️در تحسین پاسخگویی به نقد و در تقبیح توجیه به جای پاسخگویی به نقد: ماجرای همچنان جاری منتقدان با گروه پیروان و دانشجویان جناب دکتر تنهایی از همکاران پیشکسوتمان در علوم اجتماعی ایرانی
✍ دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
https://www.tg-me.com/smnejatihosseini/7983
🔹پیرو چند نقد به آثار جناب دکتر تنهایی و طرز رفتار ایشان با عالم نقد و نقد طرز باور و رفتار دانشجویان پیروشان با منتقدان شان 👇
https://www.tg-me.com/smnejatihosseini/7907
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10213
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10214
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10216
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10217
https://www.tg-me.com/smnejatihosseini/7916
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10220
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10234
https://www.tg-me.com/Saeed_Maadani/4451
🔻ابتدا جناب دکتر تنهایی مکتوبی در رد منتقدان و وارد ندانستن نقدهای وارده و نقد ندانستن نقدها و منتقد ندانستن ناقدان و ملزم ندانستن ورود خود به عالم نقد و ناقدان نوشتند که واقعا هم جای تامل دارد و هم جای "تالم و تاسف" دارد! لذا نقد آن بماند برای وقتی دیگر
👇
https://www.tg-me.com/hatanhai/2921
🔻 سپس یکی از دانشجویان محترمه (ظاهرا سخنگو و نماینده) ایشان (بانو الناز شیری) توضیحاتی در خصوص کلیت این نقدهای وارده (و البته در ذیل پاسخ به نقد جناب دکتر معدنی از همکاران علوم اجتماعی دانشگاه آزاد تهران مرکزی بی توجه به نقدهای مهم دیگری که در باره دکتر تنهایی وجود دارد از جمله نقدهای مهم و البته آن هم قابل نقد همکار گرامی ام جناب حسن محدثی گیلوایی) ارایه داده اند که هم جای تقدیر دارد (چون به نقد حرمت گذاشته اند و اندکی روشنگری و اطلاعرسانی کرده اند) و هم البته جای تقبیح دارد (چون عمدتا در پی توجیه جایگاه متعالی علمی معنوی عارفانه و دور از نقد جناب دکتر تنهایی و مظلومیت ایشان و جفاهای رفته بر ایشان و امثال ان برآمده اند تا اینکه نقد نقدها باشد در جهت افزودن بر آگاهی منتقدان و مخاطبان و کاستن از ابهامات مخاطبان و منتقدان).
🔹لذا برای نیفزودن بر نقدهای پاسخ داده نشده! در باره طرز سیر و سلوک علمی گروه دکتر تنهایی و بی هر گونه داوری دیگر در باب نوشته مزبور (که تا کنون در سه بخش در گروه تلگرامی استادان دانشگاه درج شده است) فعلا نوشته آن بانوی گرامی علوم اجتماعی خوانده و از پیروان و دانشجویان جناب دکتر تنهایی (الناز شیری) را به نگاه تیزبین و قضاوت انتقادی مخاطبان منتقد می سپاریم.
🔹توضیحات جناب دکتر تنهایی در پاسخ به منتقدانشان
https://www.tg-me.com/hatanhai/2921
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10235
🔻مکتوبات بانو الناز شیری🔻
بخش نخست 👇
https://www.tg-me.com/c/1065296176/142419
بخش دوم 👇
https://www.tg-me.com/c/1065296176/142442
بخش سوم👇
https://www.tg-me.com/c/1065296176/142443
Tehran
14 012 1402
@smnejatihosseini
#نقد_نقد
#الناز_شیری
#سعید_معدنی
#نجاتی_حسینی
#نقد_دکتر_تنهایی
#منتقدان_دکتر_تنهایی
#حسن_محدثی_گیلوایی
@NewHasanMohaddesi
✍ دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
https://www.tg-me.com/smnejatihosseini/7983
🔹پیرو چند نقد به آثار جناب دکتر تنهایی و طرز رفتار ایشان با عالم نقد و نقد طرز باور و رفتار دانشجویان پیروشان با منتقدان شان 👇
https://www.tg-me.com/smnejatihosseini/7907
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10213
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10214
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10216
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10217
https://www.tg-me.com/smnejatihosseini/7916
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10220
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10234
https://www.tg-me.com/Saeed_Maadani/4451
🔻ابتدا جناب دکتر تنهایی مکتوبی در رد منتقدان و وارد ندانستن نقدهای وارده و نقد ندانستن نقدها و منتقد ندانستن ناقدان و ملزم ندانستن ورود خود به عالم نقد و ناقدان نوشتند که واقعا هم جای تامل دارد و هم جای "تالم و تاسف" دارد! لذا نقد آن بماند برای وقتی دیگر
👇
https://www.tg-me.com/hatanhai/2921
🔻 سپس یکی از دانشجویان محترمه (ظاهرا سخنگو و نماینده) ایشان (بانو الناز شیری) توضیحاتی در خصوص کلیت این نقدهای وارده (و البته در ذیل پاسخ به نقد جناب دکتر معدنی از همکاران علوم اجتماعی دانشگاه آزاد تهران مرکزی بی توجه به نقدهای مهم دیگری که در باره دکتر تنهایی وجود دارد از جمله نقدهای مهم و البته آن هم قابل نقد همکار گرامی ام جناب حسن محدثی گیلوایی) ارایه داده اند که هم جای تقدیر دارد (چون به نقد حرمت گذاشته اند و اندکی روشنگری و اطلاعرسانی کرده اند) و هم البته جای تقبیح دارد (چون عمدتا در پی توجیه جایگاه متعالی علمی معنوی عارفانه و دور از نقد جناب دکتر تنهایی و مظلومیت ایشان و جفاهای رفته بر ایشان و امثال ان برآمده اند تا اینکه نقد نقدها باشد در جهت افزودن بر آگاهی منتقدان و مخاطبان و کاستن از ابهامات مخاطبان و منتقدان).
🔹لذا برای نیفزودن بر نقدهای پاسخ داده نشده! در باره طرز سیر و سلوک علمی گروه دکتر تنهایی و بی هر گونه داوری دیگر در باب نوشته مزبور (که تا کنون در سه بخش در گروه تلگرامی استادان دانشگاه درج شده است) فعلا نوشته آن بانوی گرامی علوم اجتماعی خوانده و از پیروان و دانشجویان جناب دکتر تنهایی (الناز شیری) را به نگاه تیزبین و قضاوت انتقادی مخاطبان منتقد می سپاریم.
🔹توضیحات جناب دکتر تنهایی در پاسخ به منتقدانشان
https://www.tg-me.com/hatanhai/2921
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/10235
🔻مکتوبات بانو الناز شیری🔻
بخش نخست 👇
https://www.tg-me.com/c/1065296176/142419
بخش دوم 👇
https://www.tg-me.com/c/1065296176/142442
بخش سوم👇
https://www.tg-me.com/c/1065296176/142443
Tehran
14 012 1402
@smnejatihosseini
#نقد_نقد
#الناز_شیری
#سعید_معدنی
#نجاتی_حسینی
#نقد_دکتر_تنهایی
#منتقدان_دکتر_تنهایی
#حسن_محدثی_گیلوایی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
فلسفه اجتماعی/ اندیشه خراسانی sm nejatihosseini
🔰در تحسین *پاسخ گویی* به نقد
و در تقبیح *توجیه* به جای پاسخ گویی به نقد :
ماجرای هم چنان جاری منتقدان
با (گروه پیروان و دانشجویان)
جناب دکتر تنهایی از همکاران
پیش کسوت مان درعلوم اجتماعی ایرانی🔰
@smnejatihosseini
🔹پیرو چند نقد به آثار جناب دکتر تنهایی…
و در تقبیح *توجیه* به جای پاسخ گویی به نقد :
ماجرای هم چنان جاری منتقدان
با (گروه پیروان و دانشجویان)
جناب دکتر تنهایی از همکاران
پیش کسوت مان درعلوم اجتماعی ایرانی🔰
@smnejatihosseini
🔹پیرو چند نقد به آثار جناب دکتر تنهایی…
Forwarded from 🌻🌾ایران تایمز🌽🌻
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@iran_times
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from علوم اجتماعی،مسائل روز
⚠️ایران رتبه دوم «فرونشست» جهان شد!
🔷محققین دانشگاه کلرادو در همکاری با دانشگاه تکنولوژی هامبورگ، تحقیقی درباره پدیده فرونشست زمین در سراسر جهان انجام دادهاند.
🔹بر اساس این مطالعات، پنج کشور نخست از نظر بیشترین میانگین فرونشست، به ترتیب شامل #فیلیپین، #ایران، #کاستاریکا، #اندونزی، #ازبکستان و همچنین پنج کشور نخست از نظر وسعت مناطق تحت تأثیر فرونشست، شامل چین، اندونزی، ایران، هند و پاکستان هستند./تسنیم
👥 تلگرام علوم اجتماعی، مسائلروز👥
.
👉 @SOCIAL_SCIENCE
👉🏿 @SOCIAL_SCIENCE
.
🆔 Instagram: @Social.Sciences1
🔷محققین دانشگاه کلرادو در همکاری با دانشگاه تکنولوژی هامبورگ، تحقیقی درباره پدیده فرونشست زمین در سراسر جهان انجام دادهاند.
🔹بر اساس این مطالعات، پنج کشور نخست از نظر بیشترین میانگین فرونشست، به ترتیب شامل #فیلیپین، #ایران، #کاستاریکا، #اندونزی، #ازبکستان و همچنین پنج کشور نخست از نظر وسعت مناطق تحت تأثیر فرونشست، شامل چین، اندونزی، ایران، هند و پاکستان هستند./تسنیم
👥 تلگرام علوم اجتماعی، مسائلروز👥
.
👉 @SOCIAL_SCIENCE
👉🏿 @SOCIAL_SCIENCE
.
🆔 Instagram: @Social.Sciences1
در تاریخ می خوانیم؛
آغاز سفر ناصرخسرو
و شکلگیری سفرنامه ناصرخسرو
اكتبر 1052 ميلادي پايان يافت. به حساب مورخان تاجيك، سفر ناصرخسرو ششم مارس آغاز شده بود. ناصرخسرو كه در سال 1004 ميلادي در قباديان بلخ خراسان به دنيا آمده بود در سال 1088 در بدخشان درگذشت، بنابراين نزديك به 85 سال عمر كرد. ناصرخسرو كه درجواني علوم و ادبيات عصر خودرا فراگرفته و سفري هم به سند و پنجاب كرده بود تا 42 سالگي عمدتا كار ديواني (دولتي) انجام مي داد. وي در جريان سفر خود، در مصر كه حكومت آن را فاطميون شيعه به دست داشتند به اسماعيله پيوست و در بازگشت به وطن و اقامت در خراسان بزرگتر، به تبليغ طريقه اسماعيله پرداخت كه حكام سني وقت او را تحت فشار و ارعاب قرار دادند كه از دست آنان به يك آبادي در دامنه كوههاي بدخشان پناه برد، سالها در آنجا زندگي كرد، اشعارش را جمع آوري و كتابهايش را تنظيم و در همانجا درگذشت. در پي عزيمت ناصرخسرو به بدخشان، هوادارانش هم به آنجا رفتند و كار تبليغ ادامه يافت. وي اشعار بسيار سروده كه گفته شده است يازده هزار بيت از آنها باقي مانده است. علاوه بر سفرنامه، تاليفات معروف ديگر او عبارتند از: سعادت نامه، وجه دين و ديوان اشعار. كتاب «گشايش و رهايش» ناصر خسرو تحت عنوان «نالج و ليبريشن» به زبان انگليسي ترجمه شده است. ناصرخسرو در اشعارش كه در «روشنايي نامه، يا شش فصل» موجود است برادري، زندگاني برادروار و فلسفه اي را كه اخوان الصفاء مروّج آن بودند تشويق كرده است. به باور مورخان روس، شيعه اسماعيليه در بدخشان تاجيكستان نتيجه كوشش و آموزش هاي ناصرخسرو بوده است. سفرنامه ناصرخسرو اطلاعات جامعي درباره تاريخ، جغرافيا و وضعيت زندگاني مردم، جمعيت، طرز حكومت و بناهاي تاريخي و ... مناطق مورد ديدار به دست مي دهد و يك كتاب مرجع بشمار مي آيد. وي در سفر طولاني خود پس از عبور از حاشيه درياي مازندران، از بين النهرين، سوريه، حجاز، مصر و نقاط متعدد ديگر ديدن كرده بود.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
آغاز سفر ناصرخسرو
و شکلگیری سفرنامه ناصرخسرو
اكتبر 1052 ميلادي پايان يافت. به حساب مورخان تاجيك، سفر ناصرخسرو ششم مارس آغاز شده بود. ناصرخسرو كه در سال 1004 ميلادي در قباديان بلخ خراسان به دنيا آمده بود در سال 1088 در بدخشان درگذشت، بنابراين نزديك به 85 سال عمر كرد. ناصرخسرو كه درجواني علوم و ادبيات عصر خودرا فراگرفته و سفري هم به سند و پنجاب كرده بود تا 42 سالگي عمدتا كار ديواني (دولتي) انجام مي داد. وي در جريان سفر خود، در مصر كه حكومت آن را فاطميون شيعه به دست داشتند به اسماعيله پيوست و در بازگشت به وطن و اقامت در خراسان بزرگتر، به تبليغ طريقه اسماعيله پرداخت كه حكام سني وقت او را تحت فشار و ارعاب قرار دادند كه از دست آنان به يك آبادي در دامنه كوههاي بدخشان پناه برد، سالها در آنجا زندگي كرد، اشعارش را جمع آوري و كتابهايش را تنظيم و در همانجا درگذشت. در پي عزيمت ناصرخسرو به بدخشان، هوادارانش هم به آنجا رفتند و كار تبليغ ادامه يافت. وي اشعار بسيار سروده كه گفته شده است يازده هزار بيت از آنها باقي مانده است. علاوه بر سفرنامه، تاليفات معروف ديگر او عبارتند از: سعادت نامه، وجه دين و ديوان اشعار. كتاب «گشايش و رهايش» ناصر خسرو تحت عنوان «نالج و ليبريشن» به زبان انگليسي ترجمه شده است. ناصرخسرو در اشعارش كه در «روشنايي نامه، يا شش فصل» موجود است برادري، زندگاني برادروار و فلسفه اي را كه اخوان الصفاء مروّج آن بودند تشويق كرده است. به باور مورخان روس، شيعه اسماعيليه در بدخشان تاجيكستان نتيجه كوشش و آموزش هاي ناصرخسرو بوده است. سفرنامه ناصرخسرو اطلاعات جامعي درباره تاريخ، جغرافيا و وضعيت زندگاني مردم، جمعيت، طرز حكومت و بناهاي تاريخي و ... مناطق مورد ديدار به دست مي دهد و يك كتاب مرجع بشمار مي آيد. وي در سفر طولاني خود پس از عبور از حاشيه درياي مازندران، از بين النهرين، سوريه، حجاز، مصر و نقاط متعدد ديگر ديدن كرده بود.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
دلایل_بی_اخلاقی_در_نقادی_1_2_240304_162859_240305_121056.pdf
255.3 KB
دلایل بیاخلاقی در نقادی
✍غلامرضا خاکی
یادداشت فوق را آقای غلامرضا خاکی نویسنده و پژوهشگر محترم برای درج در کانال هفت اقلیم فرستاده اند. ضمن تشکر از ایشان، دوستان عضو کانال را به خواندن متن که از زاویهای دیگر حاوی مطالبی در «اخلاق نقد» است دعوت میکنم.
@Saeed_Maadani
✍غلامرضا خاکی
یادداشت فوق را آقای غلامرضا خاکی نویسنده و پژوهشگر محترم برای درج در کانال هفت اقلیم فرستاده اند. ضمن تشکر از ایشان، دوستان عضو کانال را به خواندن متن که از زاویهای دیگر حاوی مطالبی در «اخلاق نقد» است دعوت میکنم.
@Saeed_Maadani
Forwarded from تمدن کهن
«تا ماه اوت»، آخرین رمان گابریل گارسیا مارکز، برخلاف میلش چاپ شد
آخرین رمان گابریل گارسیا مارکز، نویسنده بهنام کلمبیایی سبک رئالیسم جادویی و برنده جایزه نوبل در حالی روز چهارشنبه ۶ مارس،( ۱۶ اسفند ۱۴۰۲) یعنی در سالگرد تولدش و ۱۰ سال پس از درگذشتش منتشر شد که پسرانش میگویند این رمان، چالشی دلهرهآور برای پدرشان بوده است.
به گزارش یورونیوز، این رمان که «تا ماه اوت» یا «ماه اوت همدیگر را خواهیم دید» نام دارد، روز ۶ مارس به زبان اصلی آن یعنی اسپانیایی و با تیتر «En agosto nos vemos» منتشر شد و قرار است تا پایان ماه جاری نیز نسخه انگلیسی آن (Until August) منتشر شود.گابریل گارسیا مارکز نوشتن این رمان را پانزده سال قبل از مرگش آغاز کرد. این رمان داستان زنی میانسال به نام آنا ماگدالنا باخ را حکایت میکند که هر سال در ماه اوت در یکی از جزیرههای کارائیب به سر مزار مادرش میرود و از فرصت این سفرها استفاده میکند تا زندگی خانوادگیاش را کناری بگذارد و رابطه نزدیکتری با غریبهها داشته باشد. https://tamadonekohan.ir
آخرین رمان گابریل گارسیا مارکز، نویسنده بهنام کلمبیایی سبک رئالیسم جادویی و برنده جایزه نوبل در حالی روز چهارشنبه ۶ مارس،( ۱۶ اسفند ۱۴۰۲) یعنی در سالگرد تولدش و ۱۰ سال پس از درگذشتش منتشر شد که پسرانش میگویند این رمان، چالشی دلهرهآور برای پدرشان بوده است.
به گزارش یورونیوز، این رمان که «تا ماه اوت» یا «ماه اوت همدیگر را خواهیم دید» نام دارد، روز ۶ مارس به زبان اصلی آن یعنی اسپانیایی و با تیتر «En agosto nos vemos» منتشر شد و قرار است تا پایان ماه جاری نیز نسخه انگلیسی آن (Until August) منتشر شود.گابریل گارسیا مارکز نوشتن این رمان را پانزده سال قبل از مرگش آغاز کرد. این رمان داستان زنی میانسال به نام آنا ماگدالنا باخ را حکایت میکند که هر سال در ماه اوت در یکی از جزیرههای کارائیب به سر مزار مادرش میرود و از فرصت این سفرها استفاده میکند تا زندگی خانوادگیاش را کناری بگذارد و رابطه نزدیکتری با غریبهها داشته باشد. https://tamadonekohan.ir
nasim1076.pdf
1002.7 KB
نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و ششم
شماره ۱۰۷۶
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
@Saeed_Maadani
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و ششم
شماره ۱۰۷۶
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
@Saeed_Maadani
Forwarded from Bita Madani
«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعهشناختی کمک کنیم.
پنجشنبه ۱۷ اسفندماه ۱۴۰۲
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✍عادل سجودی
🔰جستاری در جامعه شناسی
@GILsociologist
✍مينا شیروانی ناغانی
🔰جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic
✍حسین پرویز اجلالی
🔰جامعه شناس ایرانی
@iransociologista
✍مصلح فتاح پور
🔰تحلیل آسیب های اجتماعی
@Analysisisocialproblems
✍ح.ا.تنهایی
🔰جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
@hatanhai
✍فریبا نظری
🔰جامعهشناسی گروههای اجتماعی
@Sociologyofsocialgroups
✍محمدحسن علایی
🔰آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
@sociologicalperspectives
✍معصومه ابراهیمی
🔰عصر انسان شناسی ایرانیان
@asre_ensan
✍کاوه فرهادی
🔰انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
@kaveh_farhadi
✍علی نوری
🔰خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
@iranian_familyy
✍سیامک زند رضوی
🔰جامعه شناسی مردم مدار
@szandrazavi
✍آرش احدی مطلق
🔰جامعهشناسی و اخلاق
@Sociology_of_Ethics
✍رضا تسلیمی طهرانی
🔰جامعهشناسی عمومی
@taslimi_tehrani
✍حسین شیران
🔰جامعهشناسی شرقی
@OrientalSociology
✍حجت اله عباسی
🔰مطالعات رسانه و ارتباطات
@mediaresearches
✍سعید معدنی
🔰هفت اقلیم
@Saeed_Maadani
✍مسعود زمانی مقدم
🔰نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
@masoudzamanimoghadam
✍نعمت الله فاضلی
🔰تحلیل فرهنگی جامعه ایران
@Drnematallahfazeli
✍اصغر ایزدی جیران
🔰آکادمی مردمشناسی
@IzadiJeiran
✍سودابه حیدری
🔰رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
@Radio_Log
✍مسعود زمانی مقدم
🔰پژوهش کیفی
@qualitative_methodology
✍بیتا مدنی
🔰فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
@sociology_of_sport
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعهشناختی کمک کنیم.
پنجشنبه ۱۷ اسفندماه ۱۴۰۲
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✍عادل سجودی
🔰جستاری در جامعه شناسی
@GILsociologist
✍مينا شیروانی ناغانی
🔰جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic
✍حسین پرویز اجلالی
🔰جامعه شناس ایرانی
@iransociologista
✍مصلح فتاح پور
🔰تحلیل آسیب های اجتماعی
@Analysisisocialproblems
✍ح.ا.تنهایی
🔰جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
@hatanhai
✍فریبا نظری
🔰جامعهشناسی گروههای اجتماعی
@Sociologyofsocialgroups
✍محمدحسن علایی
🔰آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
@sociologicalperspectives
✍معصومه ابراهیمی
🔰عصر انسان شناسی ایرانیان
@asre_ensan
✍کاوه فرهادی
🔰انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
@kaveh_farhadi
✍علی نوری
🔰خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
@iranian_familyy
✍سیامک زند رضوی
🔰جامعه شناسی مردم مدار
@szandrazavi
✍آرش احدی مطلق
🔰جامعهشناسی و اخلاق
@Sociology_of_Ethics
✍رضا تسلیمی طهرانی
🔰جامعهشناسی عمومی
@taslimi_tehrani
✍حسین شیران
🔰جامعهشناسی شرقی
@OrientalSociology
✍حجت اله عباسی
🔰مطالعات رسانه و ارتباطات
@mediaresearches
✍سعید معدنی
🔰هفت اقلیم
@Saeed_Maadani
✍مسعود زمانی مقدم
🔰نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
@masoudzamanimoghadam
✍نعمت الله فاضلی
🔰تحلیل فرهنگی جامعه ایران
@Drnematallahfazeli
✍اصغر ایزدی جیران
🔰آکادمی مردمشناسی
@IzadiJeiran
✍سودابه حیدری
🔰رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
@Radio_Log
✍مسعود زمانی مقدم
🔰پژوهش کیفی
@qualitative_methodology
✍بیتا مدنی
🔰فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
@sociology_of_sport
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
Forwarded from هفت اقلیم (سعید معدنی)
در تاریخ میخوانیم؛
ايلدرم بايزيد در قفس
ايلدرم بايزيد يکم سلطان عثماني كه در جنگ آنكارا در ژوئيه 1402 ميلادي به اسارت اميرتيمور گوركان در آمده بود و تيمور او را در قفس آهنين قرار داده و همه جا با خود مي برد هشتم مارس 1403 ميلادي در 42 سالگي درگذشت. وي پس از درگذشت پدرش مراد اول سلطان عثماني شده بود.
بايزيد در طول حكومت خود سالونيك را در يونان تصرف كرد ، بلغارها را شكست داد و هشت سال قسطنطنيه (استانبول) را در محاصره داشت، ولي موفق به تصرف آن نشد.
تيمور احتمالا قصد جنگ با بايزيد را نداشت. هنگامي كه در شام (سوريه) سرگرم تاخت و تاز بود براي بايزيد نامه اي فرستاده بود كه بايزيد پاسخي بي ادبانه و سراسر افترا به تيمور نوشته بود و همين امر باعث حمله تيمور به قلمرو او شد. نيروهاي تيمور پيروز شدند و بايزيد اسير شد. تيموربه خاطر اهانتي كه در نامه به او كرده بود بايزيدرا در قفس آهنين قرار داد و به مجلس بزم خود آورد و زن او را وادار كرد كه در جمع مهمانان برقصد. بايزيد ازآن قفس آزاد نشد تا درگذشت.عثمانيهای تركمان و تيموريان تاتار (هردو) مغول تبار بودند
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
ايلدرم بايزيد در قفس
ايلدرم بايزيد يکم سلطان عثماني كه در جنگ آنكارا در ژوئيه 1402 ميلادي به اسارت اميرتيمور گوركان در آمده بود و تيمور او را در قفس آهنين قرار داده و همه جا با خود مي برد هشتم مارس 1403 ميلادي در 42 سالگي درگذشت. وي پس از درگذشت پدرش مراد اول سلطان عثماني شده بود.
بايزيد در طول حكومت خود سالونيك را در يونان تصرف كرد ، بلغارها را شكست داد و هشت سال قسطنطنيه (استانبول) را در محاصره داشت، ولي موفق به تصرف آن نشد.
تيمور احتمالا قصد جنگ با بايزيد را نداشت. هنگامي كه در شام (سوريه) سرگرم تاخت و تاز بود براي بايزيد نامه اي فرستاده بود كه بايزيد پاسخي بي ادبانه و سراسر افترا به تيمور نوشته بود و همين امر باعث حمله تيمور به قلمرو او شد. نيروهاي تيمور پيروز شدند و بايزيد اسير شد. تيموربه خاطر اهانتي كه در نامه به او كرده بود بايزيدرا در قفس آهنين قرار داد و به مجلس بزم خود آورد و زن او را وادار كرد كه در جمع مهمانان برقصد. بايزيد ازآن قفس آزاد نشد تا درگذشت.عثمانيهای تركمان و تيموريان تاتار (هردو) مغول تبار بودند
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
Forwarded from جامعهشناسی تفسیری پرگمتیستی شیکاگویی، نظری و درمانی Chicagoan Pragmatist Interpretive, Theoretical, Clinical Sociology/CPITC
در پاسخ به یادداشت جناب آقای دکتر معدنی برای شاگردان تنهایی
دکتر امير عظيمی
از زمانی که آموزش کارشناسی ارشد جامعهشناسی را در یکی از دانشگاههای تهران آغاز کردم، مسئلهی مهمی که پیوسته ذهن مرا درگیر خود ساخته بود، این است که چرا بسیاری از اساتيد و دانشجویان رشتهی جامعهشناسی در کنار آموزشهای عمومی اصول، مبانی و حوزههای گوناگون جامعهشناسی با اتکای صرف بر رویکردهای عمومی در ایران، در مقاطع تخصصیتر این رشته کنشها و فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود را حول یک پارادایم نظری خاص متمرکز نساختهاند. دیگر این که چرا اساتید بهاصطلاح منتقد، پیرو هیچ پارادایمی نیستند در حالی که جامعهشناسان بزرگ هر کدام پیرو پارادایمی خاص در حوزهی جامعهشناسی بودهاند؟ در مسیر ادامهی تحصيل رشتهی جامعهشناسی در مقطع دکتری با گرایش فرهنگی همچنان در جستوجوی پاسخ به مسائل یاد شده بودم که در كلاسهای آموزشی مقطع دكتری با استاد دکتر ح.ا. تنهایی آشنا شدم و بهتدریج که با ایشان و برخی دانشجویان وی در کلاسهای درس و نشستهای عمومی و تخصصی در انجمنها، گروهها و نشستهای تخصصی مجازی و واقعی مشارکت داشتم متوجه این نکته مهم شدم که فضای آموزشی و فکری آنها بسیار متفاوت و متمايز از سایر کلاسها و فضاهای آموزشی در دانشگاه بود. البته مدتها پیش از دورهی دکتری، علاقه و ضرورت فعالیت و کنش پارادایمی را به طور مقدماتی و ساده در برخی فضاها و کلاسهای آموزش جامعهشناسی در دانشگاه را احساس کرده بودم، اما بهتدريج طی کلاسهای آموزشی دکتری و همزمان در بسیاری از گردهماییهای علمی دانشجویی متوجه شدم که بهتدریج درحال ورود به میدان فکری و پارادايمی در اين رشته هستم که گویی این فضای فکری جزء علاقهمندی و حلقهی گم گمشدهی من در این رشته بوده است. بنابراین با کنش مداوم در فضاهای واقعی و مجازی سطح آموزشی و علمی خودم را به این فضاهای فکری و پارادايمی با همافزایی و همكنشی سایر دانشآموختگان و دانشجویان مقطع دکتری استاد تنهایی نزديک كردم تاحدی كه در انتخاب موضوع رسالهام از رهنمودهای علمی و فکری ایشان بهرهی زيادی بردم و در ادامهی این مسیر، رسالهی دكترايم را نيز با راهنمايي ايشان با درجه عالی به اتمام رساندم. اين آشنايي تنها به كلاسهای درس و دانشگاه خلاصه نگرديد به لحاظ گرايش فكری و علاقه زيادم به کنش در حوزهی پارادايم جامعهشناسي تفسيری شيكاگوی ايرانی، تاكنون به همكاریهای خود با موسس و پایهگذار پارادايم جامعهشناسی تفسيری شيكاگوی ايرانی در محافل و انجمنهای علمی و تخصصی و حضور در دورهها و پژوهشهای فرود به زمين ادامه دادهام. ناگفته نماند عمدهی علاقهمندیها و مهارتهای تخصصی و پاردايمی من و تجربهام در بكارگيری روشهای كيفی پژوهش در برابر تسلط روشهای كمی و پوزيتيوستی در دانشگاههای ايران، حاصل همافزايی، همكنشی و آشنايی با ح.ا. تنهايي و ساير همكاران دانشجوی اين پارادايم، میباشد.
همچنين در نوشتار حاضر به لحاظ تعهد پارادايمی و علمی، بر خود لازم ديدم در برابر هجمهها و كژانديشیها در فضاهای فكری اين حوزه از سوی برخی از كنشگران حوزهی جامعهشناسی ايران كه از سطح سوادپارايمی كه لازمهی هر كار علمی، نظری و فكری در حوزهی جامعهشناسی است، برخوردار نبوده و همچنان خود را مدعی دانشمندی و صاحبنظری یکهتاز در اين حوزه میدانند، سكوت را جايز ندانسته و با بهرهگيری از آموزههای پارادایمی جامعهشناسی تفسيری پرگمتيستی برچسبزنیهای ناروا و دور از شأن و انصاف به يكی از اساتيد جامعهشناسی در ايران، و همچنین "مريد خطاب كردن" دانشجويان عاشق، كوشا، صبور، بیمنت و كنشگران فعال حوزهی پارادايم جامعهشناسی تفسيری شيكاگوی ايرانی را به شدت نكوهش كرده و با فروتنی، صبر و متانت كه از مشخصههای مهم يك كنشگر جامعهشناسی است، که آنرا پیشهی خود ساخته، داوری در اين باره را بر عهدهی انديشمندان و كنشگران منصف، آگاه و فعال حوزهی جامعهشناسی ايران واگذار مینمایم.
در پايان، لازم میدانم مختصری نیز جهت تاكيد و يادآوری بيشتر بر اصول و مفاهیم پاردایمی و فراپارادایمی برای اطلاع رسانی و ترويج بيشتر آن در بين برخی از كنشگران جامعهشناسی كه به مرزبندی بين فعاليتهای علمی و نظری پارادايمی و غيرپارادايمی قائل نبوده و با موضعگيریهای غيرمنصفانه، شخصی و روانشناختی به همراه كنش نانمادی خود موجب بروز پيشداوریهای ناروا در بين همكاران در حوزهی جامعهشناسی ايران شدهاند، به شرح زير ارائه نمایم، شايد كه راهگشا گردد:
دکتر امير عظيمی
از زمانی که آموزش کارشناسی ارشد جامعهشناسی را در یکی از دانشگاههای تهران آغاز کردم، مسئلهی مهمی که پیوسته ذهن مرا درگیر خود ساخته بود، این است که چرا بسیاری از اساتيد و دانشجویان رشتهی جامعهشناسی در کنار آموزشهای عمومی اصول، مبانی و حوزههای گوناگون جامعهشناسی با اتکای صرف بر رویکردهای عمومی در ایران، در مقاطع تخصصیتر این رشته کنشها و فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود را حول یک پارادایم نظری خاص متمرکز نساختهاند. دیگر این که چرا اساتید بهاصطلاح منتقد، پیرو هیچ پارادایمی نیستند در حالی که جامعهشناسان بزرگ هر کدام پیرو پارادایمی خاص در حوزهی جامعهشناسی بودهاند؟ در مسیر ادامهی تحصيل رشتهی جامعهشناسی در مقطع دکتری با گرایش فرهنگی همچنان در جستوجوی پاسخ به مسائل یاد شده بودم که در كلاسهای آموزشی مقطع دكتری با استاد دکتر ح.ا. تنهایی آشنا شدم و بهتدریج که با ایشان و برخی دانشجویان وی در کلاسهای درس و نشستهای عمومی و تخصصی در انجمنها، گروهها و نشستهای تخصصی مجازی و واقعی مشارکت داشتم متوجه این نکته مهم شدم که فضای آموزشی و فکری آنها بسیار متفاوت و متمايز از سایر کلاسها و فضاهای آموزشی در دانشگاه بود. البته مدتها پیش از دورهی دکتری، علاقه و ضرورت فعالیت و کنش پارادایمی را به طور مقدماتی و ساده در برخی فضاها و کلاسهای آموزش جامعهشناسی در دانشگاه را احساس کرده بودم، اما بهتدريج طی کلاسهای آموزشی دکتری و همزمان در بسیاری از گردهماییهای علمی دانشجویی متوجه شدم که بهتدریج درحال ورود به میدان فکری و پارادايمی در اين رشته هستم که گویی این فضای فکری جزء علاقهمندی و حلقهی گم گمشدهی من در این رشته بوده است. بنابراین با کنش مداوم در فضاهای واقعی و مجازی سطح آموزشی و علمی خودم را به این فضاهای فکری و پارادايمی با همافزایی و همكنشی سایر دانشآموختگان و دانشجویان مقطع دکتری استاد تنهایی نزديک كردم تاحدی كه در انتخاب موضوع رسالهام از رهنمودهای علمی و فکری ایشان بهرهی زيادی بردم و در ادامهی این مسیر، رسالهی دكترايم را نيز با راهنمايي ايشان با درجه عالی به اتمام رساندم. اين آشنايي تنها به كلاسهای درس و دانشگاه خلاصه نگرديد به لحاظ گرايش فكری و علاقه زيادم به کنش در حوزهی پارادايم جامعهشناسي تفسيری شيكاگوی ايرانی، تاكنون به همكاریهای خود با موسس و پایهگذار پارادايم جامعهشناسی تفسيری شيكاگوی ايرانی در محافل و انجمنهای علمی و تخصصی و حضور در دورهها و پژوهشهای فرود به زمين ادامه دادهام. ناگفته نماند عمدهی علاقهمندیها و مهارتهای تخصصی و پاردايمی من و تجربهام در بكارگيری روشهای كيفی پژوهش در برابر تسلط روشهای كمی و پوزيتيوستی در دانشگاههای ايران، حاصل همافزايی، همكنشی و آشنايی با ح.ا. تنهايي و ساير همكاران دانشجوی اين پارادايم، میباشد.
همچنين در نوشتار حاضر به لحاظ تعهد پارادايمی و علمی، بر خود لازم ديدم در برابر هجمهها و كژانديشیها در فضاهای فكری اين حوزه از سوی برخی از كنشگران حوزهی جامعهشناسی ايران كه از سطح سوادپارايمی كه لازمهی هر كار علمی، نظری و فكری در حوزهی جامعهشناسی است، برخوردار نبوده و همچنان خود را مدعی دانشمندی و صاحبنظری یکهتاز در اين حوزه میدانند، سكوت را جايز ندانسته و با بهرهگيری از آموزههای پارادایمی جامعهشناسی تفسيری پرگمتيستی برچسبزنیهای ناروا و دور از شأن و انصاف به يكی از اساتيد جامعهشناسی در ايران، و همچنین "مريد خطاب كردن" دانشجويان عاشق، كوشا، صبور، بیمنت و كنشگران فعال حوزهی پارادايم جامعهشناسی تفسيری شيكاگوی ايرانی را به شدت نكوهش كرده و با فروتنی، صبر و متانت كه از مشخصههای مهم يك كنشگر جامعهشناسی است، که آنرا پیشهی خود ساخته، داوری در اين باره را بر عهدهی انديشمندان و كنشگران منصف، آگاه و فعال حوزهی جامعهشناسی ايران واگذار مینمایم.
در پايان، لازم میدانم مختصری نیز جهت تاكيد و يادآوری بيشتر بر اصول و مفاهیم پاردایمی و فراپارادایمی برای اطلاع رسانی و ترويج بيشتر آن در بين برخی از كنشگران جامعهشناسی كه به مرزبندی بين فعاليتهای علمی و نظری پارادايمی و غيرپارادايمی قائل نبوده و با موضعگيریهای غيرمنصفانه، شخصی و روانشناختی به همراه كنش نانمادی خود موجب بروز پيشداوریهای ناروا در بين همكاران در حوزهی جامعهشناسی ايران شدهاند، به شرح زير ارائه نمایم، شايد كه راهگشا گردد:
Forwarded from جامعهشناسی تفسیری پرگمتیستی شیکاگویی، نظری و درمانی Chicagoan Pragmatist Interpretive, Theoretical, Clinical Sociology/CPITC
برخی مفاهیم و اصول موضوعه در علم جامعهشناسی نشانگر گرایشهای نظری یا دستگاه نظری جامعهشناسان است که به آن مفاهیم پارادایمی گفته میشود. اما مفاهیم دیگری نیز وجود دارند که در میان نظریهپردازان هر رشته از جامعهشناسی مشترک هستند و تمام جامعهشناسان به آن باور دارند. این مفاهیم که به آنها مفاهیم فراپارادایمی یا فرامکتبی گفته میشود، نشاندهندهی وجه تشابه جامعهشناسان در برابر سایر علوم است و جداکنندهی یک رشته از سایر رشتهها است. بنابراین هر رشتهی علمی شامل اصول، مفاهیم و قواعدی است که بر اساس آن تعریف میشود که دو دسته است: دستهی نخست، شامل اصول پایهای رشتهای است که اساس فراپارادایمی هر رشته را تشکیل میدهد و به قلمرو تعریف آن رشته از واقعیت بر میگردد. دستهی دوم، مفاهیم و مفروضات مسلم یا اصول موضوعه که پارادایمی یا مکتبی هستند، پایهها و شالودههای پارادایمی را به وجود میآورند و نشاندهندهی سلایق، گرایشات فکری و جهانبینی نظریهپردازان و اندیشمندان آن حوزه میباشند. اصول فراپارادايمی جامعهشناسی شامل: اصل راهها و اهداف، اصل تفكيکيافتگی، اصل همفراخوانی، اصل فرصتهای زندگی و سبک زندگی است. مفاهيم منتج از اصول فراپارادايمی عبارتنداز: ساخت، كاركرد، نظم، ديالكتيک، و تضاد كه در حوزهی فراپارادایمی، هريك از آنها تعريف و شرح خاص خود را دارد. (ح.ا تنهایی، دکتر مریم حسینیفر و دکتر پورآذر، ۱۴۰۰، جامعهشناسی، مبانی، اصول ومفاهیم، ص. ۴)
#ح_ا_تنهایی
#جامعهشناسی_تفسیری
#جامعهشناسی_نظری
#جامعهشناسی_درمانی
#جامعهشناسی_شیکاگویی
#سعید_معدنی
#برچسب_زنی
@hatanhai
#ح_ا_تنهایی
#جامعهشناسی_تفسیری
#جامعهشناسی_نظری
#جامعهشناسی_درمانی
#جامعهشناسی_شیکاگویی
#سعید_معدنی
#برچسب_زنی
@hatanhai
Forwarded from اتچ بات
«اعترافات اجباری» در شوروی زمان استالین مدرک اصلی برای صدور احکام اعدام بود. وسولد مايرهولد، کارگردان سرشناس تئاتر، یکی از قربانیان اعتراف گیری اجباری بود. او قبل از اینکه اعدام شود طی نامه ای به نخست وزیر شوروی، روند کسب اعترافات به اصطلاح «موثق» از خودش را شرح داد:
"بازجویان شروع کردند به اعمال زور بر من، یک پیرمرد شصت و پنج ساله مريض. وادارم کردند دمر روی زمین دراز بکشم و بعد با شلاق به کف پاها و ستون فقراتم کوبیدند. آنها مرا روی صندلی نشاندند و از بالا، با قدرت ، بر پاهایم کوبیدند. طی روزهای بعد پاهایم خونریزی شدیدی کرد. آنها دوباره به سراغم آمدند و با شلاق بر تاول های آبی و قرمز و زرد بدنم کوبیدند. چنان دردی می کشیدم که انگار آب جوش روی این بخشهای حساس بدنم ریخته اند. از شدت درد زوزه می کشیدم و گریه می کردم. زیر مشت و لگد له و لورده شدم. موقعی که آنها به قول خودشان «حمله روانشناختی» را هم افزودند، دردهای جسمی و روانی موجب چنان وحشت شدیدی در من شد که کاملاً عریان و بی دفاع شدم. یک بند گریه می کردم.
موقعی که دمر کف اتاق افتاده بودم کشف کردم که می توانم مثل یک سگ ،که صاحبش با شلاق می زندش، دور خودم بپیچم، بچرخم، بخزم، و زوزه بکشم....ترس، وحشت شدیدی در من به وجود آورد و وحشت وادارم کرد که ابزاری برای دفاع از خودم بیابم.
فرد در این مرحله به خودش می گوید:
"مرگ، این قطعی ترین قطعیت ها، آسان تر از این شکنجه است..."
پس شروع کردم به مجرم اعلام کردن خودم، با این امید که این اعتراف، به سرعت منجر به اعدامم شود...عملاً به دو فرد تقسيم شده بودم. اولی در حال کنکاش برای یافتن «جرایم» علیه دومی بود و وقتی نتوانست این «جرایم» را بیابد، شروع کرد به ابداعشان. بازجو در این زمینه دستیار مجرب و ماهری از کار درآمد و ما، با یک همکاری نزدیک، شروع کردیم به نگارش متن اعترافاتم. موقعی که فانتزی هایم شروع می کرد به ته کشیدن بازجویان زمام امور را به دست گرفتند؛ آنها متن اعترافاتم را آماده٬ نوشته و اصلاح کردند. خودشان چهار بار آن را بازنویسی کردند. بازجو مدام تهدیدم می کرد:
"اگر نمی توانی بنویسی(یا به عبارتی ابداع کنی، دوباره کتکت خواهیم زد...)کاری می کنیم که بدنت تبدیل شود به یک توده گوشت بی شكل، له و لورده، و خونین"
و در آنجا بود که آنها هر چیزی که از من خواستند را امضا کردم.
(بایگانی ادبی پلیس مخفی | نویسنده: ویتالی شنتالینسکی | ترجمه: بیژن اشتری، انتشارات ثالث)
+پینوشت: مایرهولد در شمار یکی از برجسته ترین کارگردانان و بازیگران تئاتر روس در اتحاد جماهیر شوروی و یکی از بزرگترین هنرمندان این رشته در اوایل قرن بیستم قرار دارد. تجربههای فراوان او در زمینههای فیزیک بدن و سمبولیسم در تئاتر غیر قراردادی، او را به عنوان یکی از چهرههای اولیه تئاتر مدرن به دنیا معرفی نمود.مایرهولد خیلی زود سبک رئالیسم استانیسلاوسکی را نفی کرده و به عنوان رهبر آوانگاردهای تئاتر، ایدههای تازهای را آزمود. سبک مبتکرانه و اکسپرسیونیستی در سالهای ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰، به مذاق نقادان شوروی خوش نیامد، چرا که به نظر ایشان نامتعارف بود. مدتی بعد متهم به گرایس به فرمالیسم شد و اجراهای بعدیاش را توقیف کردند. بعد از حمله های علنیاش به باید و نبایدهای «رئالیسم سوسیالیستی»(تنها سبک هنری مورد تأیید اتحاد جماهیر شوروری) در ژوئن ۱۹۳۹ دستگیر شد. در زندان لوبیانکا در مسکو بازجویی و شکنجه شد و در فوریه ۱۹۴۰ او را به جوخهٔ آتش سپردند. ۱۵ سال بعد دادگاه عالی شوروی از وی اعاده حیثیت نمود.
@renaissancetranslate
"بازجویان شروع کردند به اعمال زور بر من، یک پیرمرد شصت و پنج ساله مريض. وادارم کردند دمر روی زمین دراز بکشم و بعد با شلاق به کف پاها و ستون فقراتم کوبیدند. آنها مرا روی صندلی نشاندند و از بالا، با قدرت ، بر پاهایم کوبیدند. طی روزهای بعد پاهایم خونریزی شدیدی کرد. آنها دوباره به سراغم آمدند و با شلاق بر تاول های آبی و قرمز و زرد بدنم کوبیدند. چنان دردی می کشیدم که انگار آب جوش روی این بخشهای حساس بدنم ریخته اند. از شدت درد زوزه می کشیدم و گریه می کردم. زیر مشت و لگد له و لورده شدم. موقعی که آنها به قول خودشان «حمله روانشناختی» را هم افزودند، دردهای جسمی و روانی موجب چنان وحشت شدیدی در من شد که کاملاً عریان و بی دفاع شدم. یک بند گریه می کردم.
موقعی که دمر کف اتاق افتاده بودم کشف کردم که می توانم مثل یک سگ ،که صاحبش با شلاق می زندش، دور خودم بپیچم، بچرخم، بخزم، و زوزه بکشم....ترس، وحشت شدیدی در من به وجود آورد و وحشت وادارم کرد که ابزاری برای دفاع از خودم بیابم.
فرد در این مرحله به خودش می گوید:
"مرگ، این قطعی ترین قطعیت ها، آسان تر از این شکنجه است..."
پس شروع کردم به مجرم اعلام کردن خودم، با این امید که این اعتراف، به سرعت منجر به اعدامم شود...عملاً به دو فرد تقسيم شده بودم. اولی در حال کنکاش برای یافتن «جرایم» علیه دومی بود و وقتی نتوانست این «جرایم» را بیابد، شروع کرد به ابداعشان. بازجو در این زمینه دستیار مجرب و ماهری از کار درآمد و ما، با یک همکاری نزدیک، شروع کردیم به نگارش متن اعترافاتم. موقعی که فانتزی هایم شروع می کرد به ته کشیدن بازجویان زمام امور را به دست گرفتند؛ آنها متن اعترافاتم را آماده٬ نوشته و اصلاح کردند. خودشان چهار بار آن را بازنویسی کردند. بازجو مدام تهدیدم می کرد:
"اگر نمی توانی بنویسی(یا به عبارتی ابداع کنی، دوباره کتکت خواهیم زد...)کاری می کنیم که بدنت تبدیل شود به یک توده گوشت بی شكل، له و لورده، و خونین"
و در آنجا بود که آنها هر چیزی که از من خواستند را امضا کردم.
(بایگانی ادبی پلیس مخفی | نویسنده: ویتالی شنتالینسکی | ترجمه: بیژن اشتری، انتشارات ثالث)
+پینوشت: مایرهولد در شمار یکی از برجسته ترین کارگردانان و بازیگران تئاتر روس در اتحاد جماهیر شوروی و یکی از بزرگترین هنرمندان این رشته در اوایل قرن بیستم قرار دارد. تجربههای فراوان او در زمینههای فیزیک بدن و سمبولیسم در تئاتر غیر قراردادی، او را به عنوان یکی از چهرههای اولیه تئاتر مدرن به دنیا معرفی نمود.مایرهولد خیلی زود سبک رئالیسم استانیسلاوسکی را نفی کرده و به عنوان رهبر آوانگاردهای تئاتر، ایدههای تازهای را آزمود. سبک مبتکرانه و اکسپرسیونیستی در سالهای ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰، به مذاق نقادان شوروی خوش نیامد، چرا که به نظر ایشان نامتعارف بود. مدتی بعد متهم به گرایس به فرمالیسم شد و اجراهای بعدیاش را توقیف کردند. بعد از حمله های علنیاش به باید و نبایدهای «رئالیسم سوسیالیستی»(تنها سبک هنری مورد تأیید اتحاد جماهیر شوروری) در ژوئن ۱۹۳۹ دستگیر شد. در زندان لوبیانکا در مسکو بازجویی و شکنجه شد و در فوریه ۱۹۴۰ او را به جوخهٔ آتش سپردند. ۱۵ سال بعد دادگاه عالی شوروی از وی اعاده حیثیت نمود.
@renaissancetranslate
Telegram
attach 📎