🌼🌿🌼🌿🌼
صــفـای آیـنـه دارنـد نـور چـشـمانت
به حیرت است دلم در حضور چشمانت
ز تاب عشق تو صحرای سینهام سیناست
بخوان کلیم دلم را به طور چشمانت
یکی دو جرعه بنوشان مرا که میجوشد
شراب عشق ز جام بلور چشمانت
قسم به صبح نگاهت که دیدهام هرصبح
طلوع عاطفه را در ظهور چشمانت
همیشه عاشق آن لحظهام که میافتد
به کـوچـهسـار خـیالم عبـور چـشمانت
جمال خویش نهان کن از آن که میشکند
غـرور آیـنـه پـیش غـرور چـشـمـانت
از آن زمان دل بی طاقتم شـکیبا شد
که گـشت محـو نگـاه صـبور چشمانت
نظیر خـط عبـور غـزال زیبـایی است
به جــاری غـزل من مـرور چـشمانت
مـن آن سـخـای خراباتیام کـه با نگهی
شـدم خـراب شـراب طـهور چـشمانت
#فضلالله_شیرانی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
صــفـای آیـنـه دارنـد نـور چـشـمانت
به حیرت است دلم در حضور چشمانت
ز تاب عشق تو صحرای سینهام سیناست
بخوان کلیم دلم را به طور چشمانت
یکی دو جرعه بنوشان مرا که میجوشد
شراب عشق ز جام بلور چشمانت
قسم به صبح نگاهت که دیدهام هرصبح
طلوع عاطفه را در ظهور چشمانت
همیشه عاشق آن لحظهام که میافتد
به کـوچـهسـار خـیالم عبـور چـشمانت
جمال خویش نهان کن از آن که میشکند
غـرور آیـنـه پـیش غـرور چـشـمـانت
از آن زمان دل بی طاقتم شـکیبا شد
که گـشت محـو نگـاه صـبور چشمانت
نظیر خـط عبـور غـزال زیبـایی است
به جــاری غـزل من مـرور چـشمانت
مـن آن سـخـای خراباتیام کـه با نگهی
شـدم خـراب شـراب طـهور چـشمانت
#فضلالله_شیرانی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
تو همایی و من خسته بیچاره گدای
پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی
بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم
ور جوابم ندهی میرسدت کبر و منی
مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی
تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنی
مست بی خویشتن از خمر ظلوم است و جهول
مستی از عشق نکو باشد و بی خویشتنی
تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ
باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی
من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن
غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی
خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند
سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی
#سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
تو همایی و من خسته بیچاره گدای
پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی
بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم
ور جوابم ندهی میرسدت کبر و منی
مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی
تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنی
مست بی خویشتن از خمر ظلوم است و جهول
مستی از عشق نکو باشد و بی خویشتنی
تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ
باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی
من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن
غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی
خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند
سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی
#سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
خط نستعلیق مبهوت کش و قوس تنت
قوطی عطاری است هر دکمه از پیراهنت
هفت شهر عشق را عطار میگردد چرا؟
وقتی از قونیه تا بلخ است چاک دامنت
آمدی جانم به قربانت کمی دیر آمدی
مولوی را منزوی کردی تو بعد رفتنت
دور کن از صحنه جرم آن لب قتاله را
تا خدا ناکرده قتل من نیفتد گردنت
در جواب دوستت دارم، خدا لعنت کند
هر که یادت داده این ممنون و مرسی گفتنت . . .
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
خط نستعلیق مبهوت کش و قوس تنت
قوطی عطاری است هر دکمه از پیراهنت
هفت شهر عشق را عطار میگردد چرا؟
وقتی از قونیه تا بلخ است چاک دامنت
آمدی جانم به قربانت کمی دیر آمدی
مولوی را منزوی کردی تو بعد رفتنت
دور کن از صحنه جرم آن لب قتاله را
تا خدا ناکرده قتل من نیفتد گردنت
در جواب دوستت دارم، خدا لعنت کند
هر که یادت داده این ممنون و مرسی گفتنت . . .
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
حسن توهرجاکه طبل عشق فروکوفت
بانگ برآمد که غارت دل و دینست
سیم و زرم گو مباش ودنیی واسباب
روی تو بینم که ملک روی زمینست
#سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
حسن توهرجاکه طبل عشق فروکوفت
بانگ برآمد که غارت دل و دینست
سیم و زرم گو مباش ودنیی واسباب
روی تو بینم که ملک روی زمینست
#سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
تا جمال تو بدیدم مست و مدهوش آمدم
عاشق لعل شکربارش گهر پوش آمدم
نامهٔ عشقت بخواندم عاشق دردت شدم
حلقهٔ زلفت بدیدم حلقه در گوش آمدم
سرخ رو از چشم بودم پیش ازین از خون دل
زردرو از سبزهٔ آن چشمهٔ نوش آمدم
شغبهٔ آن شکرستان شکربار ار شدم
فتنهٔ آن سنبلستان بناگوش آمدم
خواب خرگوشم بسی دادی ندانستم ولیک
هم به آخر در جوال خواب خرگوش آمدم
کی بگردانم ز تو از هر جفایی روی از آنک
تو جفا کیش آمدی و من وفا کوش آمدم
عشق تو کاندر میان جان من شد معتکف
کی فراموشش کنم گر من فراموش آمدم
وصف میکرد از تو عطار اندر آفاق جهان
نک سخن ناگفته حالی گنگ و مدهوش آمدم
#عطار
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
تا جمال تو بدیدم مست و مدهوش آمدم
عاشق لعل شکربارش گهر پوش آمدم
نامهٔ عشقت بخواندم عاشق دردت شدم
حلقهٔ زلفت بدیدم حلقه در گوش آمدم
سرخ رو از چشم بودم پیش ازین از خون دل
زردرو از سبزهٔ آن چشمهٔ نوش آمدم
شغبهٔ آن شکرستان شکربار ار شدم
فتنهٔ آن سنبلستان بناگوش آمدم
خواب خرگوشم بسی دادی ندانستم ولیک
هم به آخر در جوال خواب خرگوش آمدم
کی بگردانم ز تو از هر جفایی روی از آنک
تو جفا کیش آمدی و من وفا کوش آمدم
عشق تو کاندر میان جان من شد معتکف
کی فراموشش کنم گر من فراموش آمدم
وصف میکرد از تو عطار اندر آفاق جهان
نک سخن ناگفته حالی گنگ و مدهوش آمدم
#عطار
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
عاشق از قصهی معشوقه اگر پا بِکشد
پس همان بِه که رَود خفّتِ دنیا بکشد
منت از خلقِ جهان، پیشهی مجنون بشود؟
«قیس» باید که فقط منتِ لیلا بکشد
لیلی ما چو پَرِ عشوهی خود وا بکند
خیلی از شاپرکان را به تماشا بکشد
کاش آنکس که رسیدهست به آغوش وصال
دستِ خیری زصفا هم به سرِ ما بکشد
«شب درازست و قلندر» نکند فرصتِ خواب
سخن از خاطره وقتی به درازا بکشد
#علی_عدالتجو
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
عاشق از قصهی معشوقه اگر پا بِکشد
پس همان بِه که رَود خفّتِ دنیا بکشد
منت از خلقِ جهان، پیشهی مجنون بشود؟
«قیس» باید که فقط منتِ لیلا بکشد
لیلی ما چو پَرِ عشوهی خود وا بکند
خیلی از شاپرکان را به تماشا بکشد
کاش آنکس که رسیدهست به آغوش وصال
دستِ خیری زصفا هم به سرِ ما بکشد
«شب درازست و قلندر» نکند فرصتِ خواب
سخن از خاطره وقتی به درازا بکشد
#علی_عدالتجو
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
تا به دامِ غمش آورد خداداد مرا
هرچه میخواستم از بخت،خدا داد مرا
رفعِ مخموری از آن چشمِ سیه دارد چشم
چشم دارم که خرابی کند آباد مرا
نتوانم ز خدا داد بگیرم دادم
کاش گیرد ز خدادادِ خدا داد مرا
گر دلش سخت تر از سنگ بود، نرم شود
بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا
من که تا صبح، دعاگوی تو هستم همه شب
چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا؟
غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم
غمم آنست که ترسم کنی آزاد مرا
شاطر عباس صبوحی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
تا به دامِ غمش آورد خداداد مرا
هرچه میخواستم از بخت،خدا داد مرا
رفعِ مخموری از آن چشمِ سیه دارد چشم
چشم دارم که خرابی کند آباد مرا
نتوانم ز خدا داد بگیرم دادم
کاش گیرد ز خدادادِ خدا داد مرا
گر دلش سخت تر از سنگ بود، نرم شود
بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا
من که تا صبح، دعاگوی تو هستم همه شب
چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا؟
غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم
غمم آنست که ترسم کنی آزاد مرا
شاطر عباس صبوحی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
تو همان نبض رگ و خون دلی در جریانی
تو چو آهنگ طپش های دلم در ضربانی
قلمم نام تو را داند و جز آن ننویسد
ای به زیبایی آرایه و ایهام نهانی
شده پر پر همه گلهای دلم ای گل یاسم
تو بیا دور تو گردم که نمونه به جهانی
همه جا شعر به نام تو بگویم غزل آرا
برملا گشته به دلخواه تووُ بر همگانی
من اسیرم به دوتا نرگس میگونِ خمارت
بخدا نام تو جوشد به سرم در غلیانی
همه آرایهی شعر و غزل آن چشم خمارت
نزنی پلک که از دل برود تاب و توانی
من که شاعر نشدم تا غزلی ناب سرایم
من غزل گوی تو هستم بنویسم تو بخوانی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
تو همان نبض رگ و خون دلی در جریانی
تو چو آهنگ طپش های دلم در ضربانی
قلمم نام تو را داند و جز آن ننویسد
ای به زیبایی آرایه و ایهام نهانی
شده پر پر همه گلهای دلم ای گل یاسم
تو بیا دور تو گردم که نمونه به جهانی
همه جا شعر به نام تو بگویم غزل آرا
برملا گشته به دلخواه تووُ بر همگانی
من اسیرم به دوتا نرگس میگونِ خمارت
بخدا نام تو جوشد به سرم در غلیانی
همه آرایهی شعر و غزل آن چشم خمارت
نزنی پلک که از دل برود تاب و توانی
من که شاعر نشدم تا غزلی ناب سرایم
من غزل گوی تو هستم بنویسم تو بخوانی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
✍✍✍
شمـعِ سوزانِ تـوأم پـروانـه را گم کرده ام
صاحبِ میخانـه ام پیمـانـه را گم کرده ام
دورِ لب های قشنگِ تـو حریمِ زندگی ست
خارج از آن دایـره میخـانـه را گـم کرده ام
دیگران درسینه یک دل عشق پیدا کرده اند
من ولی در خود دلِ دیـوانـه را گم کرده ام
از مـنِ بی خانمـان آغـازِ هستی را نپـرس
در دلِ ویـرانـه هـا افسانـه را گـم کرده ام
میرود از دستِ من زلفِ سخن، هنگامِ عشق
در پریشان حالی اینجا، شانـه را گم کرده ام
سینـه مالامـال از نا مهـربـانی های توست
بـا تمـامِ بی کسی بیگـانـه را گـم کرده ام!
#جواد_مهدی_پور
࿇─┅━━•✺⊱❤️⊰✺•━━┅─࿇
@sherjanan
شمـعِ سوزانِ تـوأم پـروانـه را گم کرده ام
صاحبِ میخانـه ام پیمـانـه را گم کرده ام
دورِ لب های قشنگِ تـو حریمِ زندگی ست
خارج از آن دایـره میخـانـه را گـم کرده ام
دیگران درسینه یک دل عشق پیدا کرده اند
من ولی در خود دلِ دیـوانـه را گم کرده ام
از مـنِ بی خانمـان آغـازِ هستی را نپـرس
در دلِ ویـرانـه هـا افسانـه را گـم کرده ام
میرود از دستِ من زلفِ سخن، هنگامِ عشق
در پریشان حالی اینجا، شانـه را گم کرده ام
سینـه مالامـال از نا مهـربـانی های توست
بـا تمـامِ بی کسی بیگـانـه را گـم کرده ام!
#جواد_مهدی_پور
࿇─┅━━•✺⊱❤️⊰✺•━━┅─࿇
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم
گلِ مریم وسطِ بال و پرت بگذارم
هی بگویم که تو را دوست ندارم اما
یک سبد گل بخرم پشتِ درت بگذارم
بشنوم از دلِ خود مهرِ دلم را کندی
مشتی از نقل به کیفِ سفرت بگذارم
بروی پشتِ سرت را پیِ من چک بکنی
رفته ام اشک به پیشِ پدرت بگذارم
بشنوی غم زده ام باز بیایی سمتم
دستِ خود را ببرم بر کمرت بگذارم
غرقِ آغوش توام ، بنده غلط کردم اگر
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم
#مریم_قهرمانلو
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم
گلِ مریم وسطِ بال و پرت بگذارم
هی بگویم که تو را دوست ندارم اما
یک سبد گل بخرم پشتِ درت بگذارم
بشنوم از دلِ خود مهرِ دلم را کندی
مشتی از نقل به کیفِ سفرت بگذارم
بروی پشتِ سرت را پیِ من چک بکنی
رفته ام اشک به پیشِ پدرت بگذارم
بشنوی غم زده ام باز بیایی سمتم
دستِ خود را ببرم بر کمرت بگذارم
غرقِ آغوش توام ، بنده غلط کردم اگر
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم
#مریم_قهرمانلو
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
صوفی از پرتو مِی رازِ نهانی دانست
گوهرِ هر کس از این لعل، توانی دانست
قدر مجموعهٔ گل، مرغِ سَحَر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند، معانی دانست
عرضه کردم دو جهان بر دلِ کاراُفتاده
به جز از عشقِ تو باقی همه فانی دانست
آن شد اکنون که ز اَبنایِ عَوام اندیشم
مُحتَسِب نیز در این عیشِ نهانی دانست
دلبر، آسایش ما مَصلحتِ وقت ندید
ور نه از جانبِ ما دلنگرانی دانست
سنگ و گِل را کُنَد از یُمنِ نظر لعل و عقیق
هر که قَدرِ نفسِ بادِ یمانی دانست
ای که از دفترِ عقل، آیت عشق آموزی
ترسم این نکته به تَحقیق ندانی دانست
مِی بیاور که ننازد به گلِ باغِ جهان
هر که غارتگریِ بادِ خزانی دانست
حافظ این گوهرِ مَنظوم که از طَبع اَنگیخت
زَ اثرِ تربیتِ آصِفِ ثانی دانست
#حافظ
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
صوفی از پرتو مِی رازِ نهانی دانست
گوهرِ هر کس از این لعل، توانی دانست
قدر مجموعهٔ گل، مرغِ سَحَر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند، معانی دانست
عرضه کردم دو جهان بر دلِ کاراُفتاده
به جز از عشقِ تو باقی همه فانی دانست
آن شد اکنون که ز اَبنایِ عَوام اندیشم
مُحتَسِب نیز در این عیشِ نهانی دانست
دلبر، آسایش ما مَصلحتِ وقت ندید
ور نه از جانبِ ما دلنگرانی دانست
سنگ و گِل را کُنَد از یُمنِ نظر لعل و عقیق
هر که قَدرِ نفسِ بادِ یمانی دانست
ای که از دفترِ عقل، آیت عشق آموزی
ترسم این نکته به تَحقیق ندانی دانست
مِی بیاور که ننازد به گلِ باغِ جهان
هر که غارتگریِ بادِ خزانی دانست
حافظ این گوهرِ مَنظوم که از طَبع اَنگیخت
زَ اثرِ تربیتِ آصِفِ ثانی دانست
#حافظ
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
خواستم دل ببرم از دل لیلا که نشد
تا که عشقش بشوم با دل شیدا که نشد
خواستم یار شوم ، در پی دلدار شوم
مثل آدم بشوم در پی حوا که نشد
خواستم غم برود از شب تنهایی من
همنشینم بشود ماه دل ارا که نشد
دست یاری بدهد باز به دستان دلم
درد من کم بشود از غم دنیا که نشد
خواستم چون غزلی بر لب او بنشینم
تا بخواند غزلی دلبر رعنا که نشد
دلبری خوش سخنی در برمن باشد تا
شاد گردد به کنارش دل تنها که نشد
وقف عشقش بکنم این دل عاشق شده را
چون میسر بشود دیدن لیلا ، که نشد
#اسماعیل_حاج_علیان
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
خواستم دل ببرم از دل لیلا که نشد
تا که عشقش بشوم با دل شیدا که نشد
خواستم یار شوم ، در پی دلدار شوم
مثل آدم بشوم در پی حوا که نشد
خواستم غم برود از شب تنهایی من
همنشینم بشود ماه دل ارا که نشد
دست یاری بدهد باز به دستان دلم
درد من کم بشود از غم دنیا که نشد
خواستم چون غزلی بر لب او بنشینم
تا بخواند غزلی دلبر رعنا که نشد
دلبری خوش سخنی در برمن باشد تا
شاد گردد به کنارش دل تنها که نشد
وقف عشقش بکنم این دل عاشق شده را
چون میسر بشود دیدن لیلا ، که نشد
#اسماعیل_حاج_علیان
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼