🌼🌿🌼🌿🌼
این نامه ی غمگین برسد دست نگارم
با اشک نوشتم که بداند گله دارم
با اشک به هر گوشه ی این نامه سرشتم
از بیکسی و درد و غم و غصه نوشتم
از درد نوشتم که بخواند گل مینا
اینجا منم و دلهره و ظلمت شبها
شاید برسد دست تو این نامه ی غمها
شاید که تو هم مثل منی بیکس و تنها
بعد از تو نفس تنگ شده سربه گریبان
شک کرده به احوال زمین قسم به قرآن
بعد از تو بگو با دل ویران چه کنم؟
با گل نسترن خشک به گلدان چه کنم؟
بعد تو خاطره ها قاتل جانم شده اند
درد و غم باعث این قد کمانم شده اند
بعد تو آتش افتاده به جان کشت مرا
طعنه و دلهره و زخم زبان کشت مرا
تو ندیدی که چها بر من عاشق کردند
حکم اعدام من امضا به دقایق کردند
آخر نامه ام امضا شده است سنگ صبور
آنکه هر لحظه به یاد تو شود زنده به گور. . .
#جواد_الماسی🖋️🖋️
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
این نامه ی غمگین برسد دست نگارم
با اشک نوشتم که بداند گله دارم
با اشک به هر گوشه ی این نامه سرشتم
از بیکسی و درد و غم و غصه نوشتم
از درد نوشتم که بخواند گل مینا
اینجا منم و دلهره و ظلمت شبها
شاید برسد دست تو این نامه ی غمها
شاید که تو هم مثل منی بیکس و تنها
بعد از تو نفس تنگ شده سربه گریبان
شک کرده به احوال زمین قسم به قرآن
بعد از تو بگو با دل ویران چه کنم؟
با گل نسترن خشک به گلدان چه کنم؟
بعد تو خاطره ها قاتل جانم شده اند
درد و غم باعث این قد کمانم شده اند
بعد تو آتش افتاده به جان کشت مرا
طعنه و دلهره و زخم زبان کشت مرا
تو ندیدی که چها بر من عاشق کردند
حکم اعدام من امضا به دقایق کردند
آخر نامه ام امضا شده است سنگ صبور
آنکه هر لحظه به یاد تو شود زنده به گور. . .
#جواد_الماسی🖋️🖋️
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
قسم به آیه های خمارینه چشمانت
تو را میان تمام عاشقهای جهان دیدم
نگاه به نگاه به دلم خانه ات دادم
قدم به قدم با قدمهایت جهان را پیمودم
نفس به نفس در هر نفسم تو را گنجاندم
بغل بغل گل یاس را از دهانت بوییدم
دویدم از سمت تنهایی به آغوشت
بوسه بوسه بر باد دادم به حراست
عبـــور کـــردم از سینه پر مــهرت
عاشقانه شدم برای تمامی عمرت
هزار مرتبه زانـــو زدم از عشــقت
هزارخوشه ستاره چیدم ازچشمت
خون تو شد جریان درون رگهایم
در انجــــماد یــخ زده دورانــــم
تپش تپش ضربـــــان بر ضربانم
نگاه پراز شورت تابید بر هیجانم
#ثریا_شجاعی_اصل
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
قسم به آیه های خمارینه چشمانت
تو را میان تمام عاشقهای جهان دیدم
نگاه به نگاه به دلم خانه ات دادم
قدم به قدم با قدمهایت جهان را پیمودم
نفس به نفس در هر نفسم تو را گنجاندم
بغل بغل گل یاس را از دهانت بوییدم
دویدم از سمت تنهایی به آغوشت
بوسه بوسه بر باد دادم به حراست
عبـــور کـــردم از سینه پر مــهرت
عاشقانه شدم برای تمامی عمرت
هزار مرتبه زانـــو زدم از عشــقت
هزارخوشه ستاره چیدم ازچشمت
خون تو شد جریان درون رگهایم
در انجــــماد یــخ زده دورانــــم
تپش تپش ضربـــــان بر ضربانم
نگاه پراز شورت تابید بر هیجانم
#ثریا_شجاعی_اصل
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
ای عجوزه ،عشق من را بی اجازه میبری
خاطراتم را به دوشت چون جنازه میبری
چشمهایم چشمهی آتشفشان غصه هاست
بغض جوشان دلم را چون گدازه میبری
آرزوی یک نوازش ،یک بغل دیدار را
در میان حلقهی گلهای تازه میبری
شاعری ناشی شدم قافیه را بد باختم
بیت ویران مرا با ناز و غمزه میبری
دسته دسته خاطرات از بام من پر میکشند
جسم پر درد مرا هم بی اجازه میبری ؟
#سدا_آذریان
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
ای عجوزه ،عشق من را بی اجازه میبری
خاطراتم را به دوشت چون جنازه میبری
چشمهایم چشمهی آتشفشان غصه هاست
بغض جوشان دلم را چون گدازه میبری
آرزوی یک نوازش ،یک بغل دیدار را
در میان حلقهی گلهای تازه میبری
شاعری ناشی شدم قافیه را بد باختم
بیت ویران مرا با ناز و غمزه میبری
دسته دسته خاطرات از بام من پر میکشند
جسم پر درد مرا هم بی اجازه میبری ؟
#سدا_آذریان
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
✍✍✍
دیگر از زلفِ سیاهت، گِـله ای نیست برو
یـا اگر هست، مرا حوصله ای نیست برو
خسته از مکرِ بـرادر ، منِ افتـاده بـه چاه
یوسفِ بختِ مرا "قـافلـه ای" نیست برو
بختِ من خواب شدو در پۍِخوابم دیدم
بـر لبِ تـازه عروسم "بلـه ای" نیست برو
من دلـم پیـشِ کسی آنورِ دنیا گیر است
گر چه تا منزلِ تـو "فاصله ای" نیست برو
هـر مسافـر بـرسد، قلـبِ مـرا می شکند
در نمـازِ مـن اگر ،"نافلـه ای "نیست بـرو
از ازل گفـت خـدا زاده ی تنهـا شـدنی
همه رفتند، تو هم مسئله ای، نیست برو
من ومعشوقِ خیالم همه شب در جنگیم
دیگر از زلفِ سیاهت، گِـله ای نیست برو
#احمد_جم
࿇─┅━━•✺⊱❤️⊰✺•━━┅─࿇
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
✍✍✍
دیگر از زلفِ سیاهت، گِـله ای نیست برو
یـا اگر هست، مرا حوصله ای نیست برو
خسته از مکرِ بـرادر ، منِ افتـاده بـه چاه
یوسفِ بختِ مرا "قـافلـه ای" نیست برو
بختِ من خواب شدو در پۍِخوابم دیدم
بـر لبِ تـازه عروسم "بلـه ای" نیست برو
من دلـم پیـشِ کسی آنورِ دنیا گیر است
گر چه تا منزلِ تـو "فاصله ای" نیست برو
هـر مسافـر بـرسد، قلـبِ مـرا می شکند
در نمـازِ مـن اگر ،"نافلـه ای "نیست بـرو
از ازل گفـت خـدا زاده ی تنهـا شـدنی
همه رفتند، تو هم مسئله ای، نیست برو
من ومعشوقِ خیالم همه شب در جنگیم
دیگر از زلفِ سیاهت، گِـله ای نیست برو
#احمد_جم
࿇─┅━━•✺⊱❤️⊰✺•━━┅─࿇
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
در سرم می پیچد انگاری صدای یکنفر
اصلا افتاده به جانم رد پای یکنفر
یکنفر دارد بهم می ریزد احساس مرا
صد برابر میتپد قلبم برای یکنفر
روی آغوشم نوشته:می شود فاسد اگر
دور باشد از محیط و از دمای یکنفر
عشق یعنی یکنفر دور از وجود یکنفر
گوشه ای در خانه گشته مبتلای یکنفر
کافه ای در سینه دارم با هزاران مشتری
مانده خالی پر نمیگردد که جای یکنفر
من سقوطم را خودم دارم تماشا میکنم
انقلابی مخملی با کودتای یکنفر
این غزل اندازه ی دیوان حافظ می شود
گر بگویم جزئیات ماجرای یکنفر
#علی_قهرمانی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
در سرم می پیچد انگاری صدای یکنفر
اصلا افتاده به جانم رد پای یکنفر
یکنفر دارد بهم می ریزد احساس مرا
صد برابر میتپد قلبم برای یکنفر
روی آغوشم نوشته:می شود فاسد اگر
دور باشد از محیط و از دمای یکنفر
عشق یعنی یکنفر دور از وجود یکنفر
گوشه ای در خانه گشته مبتلای یکنفر
کافه ای در سینه دارم با هزاران مشتری
مانده خالی پر نمیگردد که جای یکنفر
من سقوطم را خودم دارم تماشا میکنم
انقلابی مخملی با کودتای یکنفر
این غزل اندازه ی دیوان حافظ می شود
گر بگویم جزئیات ماجرای یکنفر
#علی_قهرمانی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
به سرم یاد تو افتاد و دلم ریخت به هم
همه، تکرار تو کردم، همهام ریخت به هم
من و یاد تو به هم صحبتی هم مشغول
خانه را همهمه صحبت هم ریخت به هم
به عطشناکترین حالت صحبت با تو
آن قَدَر گفتم و گفتم که حَرَم ریخت به هم
تو که هستی که به هر شکل تجسّم کردم
دست بردم که به اندیشه رِسَم؛ ریخت به هم
ز غمت هر چه نوشتیم مرکّب پس داد
جوهر و آه من و اشک قلم ریخت به هم
چو ردیفی تو که در مصرع پایان غزل
آمدی، شعر من و شاعری ام ریخت به هم
#رزیتا_نعمتی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
به سرم یاد تو افتاد و دلم ریخت به هم
همه، تکرار تو کردم، همهام ریخت به هم
من و یاد تو به هم صحبتی هم مشغول
خانه را همهمه صحبت هم ریخت به هم
به عطشناکترین حالت صحبت با تو
آن قَدَر گفتم و گفتم که حَرَم ریخت به هم
تو که هستی که به هر شکل تجسّم کردم
دست بردم که به اندیشه رِسَم؛ ریخت به هم
ز غمت هر چه نوشتیم مرکّب پس داد
جوهر و آه من و اشک قلم ریخت به هم
چو ردیفی تو که در مصرع پایان غزل
آمدی، شعر من و شاعری ام ریخت به هم
#رزیتا_نعمتی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
ای دل بی جرم زندانی، تو در بندی هنوز
آرزو کردت به این حال آرزومندی هنوز
کوه اگر بودی ز جا رفتی بنازم حوصله !
این همه آزردگی داری و خرسندی هنوز !
وقت نامد کز جنون این بند از هم بگسلی
اله اله ، بسته آن سست پیوندی هنوز
با همه خدمت چه بودی گر پذیرفتی ترا
شرم بادت زین غلامی، بیخداوندی هنوز
خندهات بر خود نیامد پارهای بر خود بخند
از لب او چشم در راه شکرخندی هنوز
تا به کی این تیشه خواهی زد به پای خود بسست
این کهن نخل تمنا را نیفکندی هنوز
سادهدل وحشی که میداند ترا احوال چیست
وین گمان دارد که گویا قابل پندی هنوز!
#وحشی_بافقی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
ای دل بی جرم زندانی، تو در بندی هنوز
آرزو کردت به این حال آرزومندی هنوز
کوه اگر بودی ز جا رفتی بنازم حوصله !
این همه آزردگی داری و خرسندی هنوز !
وقت نامد کز جنون این بند از هم بگسلی
اله اله ، بسته آن سست پیوندی هنوز
با همه خدمت چه بودی گر پذیرفتی ترا
شرم بادت زین غلامی، بیخداوندی هنوز
خندهات بر خود نیامد پارهای بر خود بخند
از لب او چشم در راه شکرخندی هنوز
تا به کی این تیشه خواهی زد به پای خود بسست
این کهن نخل تمنا را نیفکندی هنوز
سادهدل وحشی که میداند ترا احوال چیست
وین گمان دارد که گویا قابل پندی هنوز!
#وحشی_بافقی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
مثل من آیا تو هم با ابرها باریدهای؟
شبدرآغوشیخیالی تا سحرخوابیدهای؟
مثل من آیا زمستانهای سرد و بیبهار
سوزِسرما در بغل،غم در گلو، لرزیدهای؟
مـثـلِ من آیا تو هم، ای آشنایِ نوبهـار
شاخهایاز بوستانِبغضوحسرتچیدهای؟
یا که لب روی لبان قاب عکسی بی نفس
عشقرا ساغربهساغر،لببهلب نوشیدهای؟
یا کهمثل تکدرختی خستهو بیبار و بر
بر تن هر شاخهات پاییز را پوشیدهای؟
سر به روی سجدهات بر قبلهی دلدادگی
از خودت،از عشق،حتی ازخدا رنجیدهای؟
در عبورِ خاطراتت، در هجومِ بغضها
ناگهان با بوسه بر یک خاطره خندیدهای؟
رویِدفتر دست در دستانِ گرم یک خیال
با قلم چرخیدهای؟تابیدهای؟رقصیده ای؟
ای دلیل شعرهایم، ای هوای هر غزل
اشکهایم را به چشمِ واژههایم دیدهای
#مجتبی_خوش_زبان
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
مثل من آیا تو هم با ابرها باریدهای؟
شبدرآغوشیخیالی تا سحرخوابیدهای؟
مثل من آیا زمستانهای سرد و بیبهار
سوزِسرما در بغل،غم در گلو، لرزیدهای؟
مـثـلِ من آیا تو هم، ای آشنایِ نوبهـار
شاخهایاز بوستانِبغضوحسرتچیدهای؟
یا که لب روی لبان قاب عکسی بی نفس
عشقرا ساغربهساغر،لببهلب نوشیدهای؟
یا کهمثل تکدرختی خستهو بیبار و بر
بر تن هر شاخهات پاییز را پوشیدهای؟
سر به روی سجدهات بر قبلهی دلدادگی
از خودت،از عشق،حتی ازخدا رنجیدهای؟
در عبورِ خاطراتت، در هجومِ بغضها
ناگهان با بوسه بر یک خاطره خندیدهای؟
رویِدفتر دست در دستانِ گرم یک خیال
با قلم چرخیدهای؟تابیدهای؟رقصیده ای؟
ای دلیل شعرهایم، ای هوای هر غزل
اشکهایم را به چشمِ واژههایم دیدهای
#مجتبی_خوش_زبان
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
🌹
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی شده است
بره ی لعنتی ام عاشق گرگی شده است
سردشداز تن من..دل به خیابان زد و رفت
گرگِ من بره نچنگیدهِ به باران زد و رفت
آه دکتر! لبِ او «صبر و ثباتم» می داد
بوش«وقت سحر ازغصه نجاتم» می داد!
آه دکتر!نفست گم شده باشدسخت است
نفست همدم مردم شده باشد،سخت است
آه دکتر ! سرِ من درد بزرگی دارد
بره ام میل به بوسیدن گرگی دارد...
دکتر این بار برایم نَمِ باران بنویس
دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس...
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌹
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی شده است
بره ی لعنتی ام عاشق گرگی شده است
سردشداز تن من..دل به خیابان زد و رفت
گرگِ من بره نچنگیدهِ به باران زد و رفت
آه دکتر! لبِ او «صبر و ثباتم» می داد
بوش«وقت سحر ازغصه نجاتم» می داد!
آه دکتر!نفست گم شده باشدسخت است
نفست همدم مردم شده باشد،سخت است
آه دکتر ! سرِ من درد بزرگی دارد
بره ام میل به بوسیدن گرگی دارد...
دکتر این بار برایم نَمِ باران بنویس
دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس...
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
گر مرد راه عشقی ره پیش بر به مردی
ورنه به خانه بنشین چه مرد این نبردی
درمان عشق جانان هم درد اوست دایم
درمان مجوی دل را گر زنده دل به دردی
گفتی به ره سپردن گردی برآرم از ره
نه هیچ ره سپردی نه هیچ گرد کردی
گرچه ز قوت دل چون کوه پایداری
در پیش عشق سرکش چون پیش باد گردی
مردان مرد اینجا در پرده چون زنانند
تو پیش صف چه آیی چون نه زنی نه مردی
مردان هزار دریا خوردند و تشنه مردند
تو مست از چه گشتی چون جرعهای نخوردی
گر سالها به پهلو میگردی اندرین ره
مرتد شوی اگر تو یک دم ملول گردی
باید که هر دو عالم یک جزء جانت آید
گر تو به جان کلی در راه عشق فردی
بگذر ز راه دعوی در جمع اهل معنی
مرهم طلب ازیشان گر یار سوز و دردی
عطار اگر بهکلی از خود خلاص یابد
یک جزو جانش آید نه چرخ لاجوردی
✍ #عطار
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
گر مرد راه عشقی ره پیش بر به مردی
ورنه به خانه بنشین چه مرد این نبردی
درمان عشق جانان هم درد اوست دایم
درمان مجوی دل را گر زنده دل به دردی
گفتی به ره سپردن گردی برآرم از ره
نه هیچ ره سپردی نه هیچ گرد کردی
گرچه ز قوت دل چون کوه پایداری
در پیش عشق سرکش چون پیش باد گردی
مردان مرد اینجا در پرده چون زنانند
تو پیش صف چه آیی چون نه زنی نه مردی
مردان هزار دریا خوردند و تشنه مردند
تو مست از چه گشتی چون جرعهای نخوردی
گر سالها به پهلو میگردی اندرین ره
مرتد شوی اگر تو یک دم ملول گردی
باید که هر دو عالم یک جزء جانت آید
گر تو به جان کلی در راه عشق فردی
بگذر ز راه دعوی در جمع اهل معنی
مرهم طلب ازیشان گر یار سوز و دردی
عطار اگر بهکلی از خود خلاص یابد
یک جزو جانش آید نه چرخ لاجوردی
✍ #عطار
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
شبیه ابر می بارم به چنگ غم گرفتارم
دلم جا مانده جایی بد که از دردش طلبکارم
تو با این قلب من بیگانگی کردی نمیدانی
به یادت تا سحر هرشب چنین با غصه بیدارم
تظاهر میکنم هستی کنارم باز در گوشم
صدای توست میگویی که از قلبت خبردارم
بیا برگرد بر ساعات تلخم نازنین یارم
که من با هر تکان عقربه درگیر تکرارم
اگر گاهی حسودی میکنم بر حال معشوقم
بجایش بذر کینه در دل صافم نمی کارم ...
#سمیه_فخرالدین
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
شبیه ابر می بارم به چنگ غم گرفتارم
دلم جا مانده جایی بد که از دردش طلبکارم
تو با این قلب من بیگانگی کردی نمیدانی
به یادت تا سحر هرشب چنین با غصه بیدارم
تظاهر میکنم هستی کنارم باز در گوشم
صدای توست میگویی که از قلبت خبردارم
بیا برگرد بر ساعات تلخم نازنین یارم
که من با هر تکان عقربه درگیر تکرارم
اگر گاهی حسودی میکنم بر حال معشوقم
بجایش بذر کینه در دل صافم نمی کارم ...
#سمیه_فخرالدین
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
.
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل
ضرورت است که درد سر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید
کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم
#سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
.
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل
ضرورت است که درد سر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید
کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم
#سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
*♥️*
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
*♥️*
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
*♥️*
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
*♥️*
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
*♥️*
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
*♥️*
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
*♥️*
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید
*♥️*
#حافظ
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
*♥️*
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
*♥️*
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
*♥️*
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
*♥️*
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
*♥️*
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
*♥️*
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
*♥️*
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید
*♥️*
#حافظ
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼