کانال کافه رمان خونه📖 44582

This media is not supported in your browser

2.2K views𝓂𝑜𝓏𝒽𝑔𝒶𝓃 𝑔𝒽𝒶𝓃𝒷𝒶𝓇𝒾, 16:48

⛔️#رمان : #کنار_نرگس_ها_جا_ماندی
⛔️#نویسنده : #مائده_فلاح

⛔️#خلاصه: داستان در مورد یلدا و عشق اسطوره‌ایشه.

یلدا دختریست که در عین داشتن خانواده به قول عزیز اونهم یتیمه چون پدرش که سرش به کار خودشه و مادرش هم فقط بلده برای برادرش محسن نگران باشه برای همین یلدا همیشه ۳ماه تابستون و تعطیلات خونه عزیز و آقاجون تو کرج میموند.

فربد پسرعمه‌ی یلداست که مادرش (عمه یلدا) فوت شده و پدرش هم مجدد ازدواج کرده و یک برادر و خواهرناتنی بنام ستاره داره که خیلی هم دوسشون داره ولی با عزیز و آقاجون زندگی می‌کنه و دانشجوی پزشکی و می‌خواد در رشته اطفال تخصص بگیره.

یلدا تو ۱۴سالگی دلباخته فربد میشه ولی با چیزی که می‌بینه عشقشُ کنار باغچه نرگس‌هایی که آقاجون پشت پنجره اتاق فربد درست کرده بود جا می‌گذاره و سعی می‌کنه عشقشُ سال‌ها با دوری و حسرت فراموش کنه.

حالا سال‌ها از اون روز گذشته و یلدا پزشک شده و به دنبال تخصصِ.

اما داستان با مشکل شدید مالیی که برای پدرش بوجود اومده شروع میشه و یلدا تصمیم می‌گیره که از فربد کمک بخواد
فربدی که درسشُ رها کرده و حالا وضع مالیش خیلی خوب شده و نامزدی بنام نازنین داره ……

⛔️نظر: داستان یک عاشقانه ناب با نثر و نگارش روان بود انقدر که احساس می‌کردی یلدا واقعا دوستیه که می‌شناسیش و داره قصه زندگیشُ برات تعریف می‌کنه و از عاشقانه‌هایی برات می‌گه که شاید تو هم تجربه‌اش کرده باشی.

رمان یک ریتم آروم در زمان حال داشت که فلش‌بک‌هایی به گذشته می‌خورد که مخاطبش فربد بود که اصلا اذیت کننده نبود.

سوژه رمان اگر چه کمی تکراری بود قصه عشق دختر دایی و پسرعمه ولی به شدت جذاب بود.

شخصیت‌پردازی عالی بود برای تمام شخصیت‌ها مخصوصا عزیز که هر جا که اسمش میومد احساس آرامش هم با خودش میاورد.

مونولوگ‌ها بسیار دلنشین و حس‌آمیزی داستان عالی توصیف شده بود مخصوصا اونجا که فربد شاخه نرگس‌ُ لای موهای یلدا گذاشت.

در کل یک رمان عاشقانه و اجتماعی با پایان خوش بود که پیشنهاد میدم از دست ندید.

#نقد

2.5K views𝓂𝑜𝓏𝒽𝑔𝒶𝓃 𝑔𝒽𝒶𝓃𝒷𝒶𝓇𝒾, 16:50