This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Roman_Khone_Ch. غم جاودان .pdf
5.6 MB
♥️🎁#سوپرایزفوق‌ویژه🎁♥️
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
🌸رمان : #غم_جاودان
🌸نویسنده : #مرضیه_اسماعیلی
🌸ژانر : #عاشقانه #جذاب #درام
🌸خلاصه :
قصه روزهای زندگی دانیال، پسر جوانی که دردها و رنج‌های اجتماع را از پشت لنز دوربین عکاسی‌اش شکار می‌کند، غافل از اینکه تمام آلام زندگی خودش بی‌هیچ کم و کاستی پیش روی چشم‌هایش آشکار می‌شود و او را به گذشته دوری پرتاب می‌کند که غم به روی غم‌هایش کوه می‌شود و از او یک انسان دیگر می‌سازد.
★غم جاودان ★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
🌸رمان : #غم_جاودان
🌸نویسنده : #مرضیه_اسماعیلی
🌸ژانر : #عاشقانه #جذاب #درام
🌸خلاصه :
قصه روزهای زندگی دانیال، پسر جوانی که دردها و رنج‌های اجتماع را از پشت لنز دوربین عکاسی‌اش شکار می‌کند، غافل از اینکه تمام آلام زندگی خودش بی‌هیچ کم و کاستی پیش روی چشم‌هایش آشکار می‌شود و او را به گذشته دوری پرتاب می‌کند که غم به روی غم‌هایش کوه می‌شود و از او یک انسان دیگر می‌سازد.
★غم جاودان ★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Roman_Khone_Ch. تابستونی با جسپر.pdf
36.4 MB
♥️🎁#سوپرایزفوق‌ویژه🎁♥️
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
رمان : #تابستانی_با_جسپر
نویسنده: #لورل_اسنایدر
مترجم: #زینب_مهدوی_پور
ژانر : #ماجراجویی #اسرارآمیز
خلاصه:
این کتاب داستان دختری به نام لیا است که احساس می‌کند خودش را گم کرده است، سال قبل برای او اتفاقی پیش آمد و بعد از آن لیا نتوانست زندگی‌اش را تغییر دهد، همه از او فاصله گرفته‌اند و او تنها مانده است. تا اینکه او با جسپر آشنا می‌شود. او هم مانند لیا خودش را گم کرده است.
★تابستونی با جسپر★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
رمان : #تابستانی_با_جسپر
نویسنده: #لورل_اسنایدر
مترجم: #زینب_مهدوی_پور
ژانر : #ماجراجویی #اسرارآمیز
خلاصه:
این کتاب داستان دختری به نام لیا است که احساس می‌کند خودش را گم کرده است، سال قبل برای او اتفاقی پیش آمد و بعد از آن لیا نتوانست زندگی‌اش را تغییر دهد، همه از او فاصله گرفته‌اند و او تنها مانده است. تا اینکه او با جسپر آشنا می‌شود. او هم مانند لیا خودش را گم کرده است.
★تابستونی با جسپر★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدم را، شرمنده‌ی قلبش می‌کنید!
ما برای حرف زدن با شما،
هزار بار خودمان را قانع کرده‌ایم
که آدم حسابی هستید و مهربان…
عقل‌مان را قانع کرده‌ایم که بر دهانش چسب بزند
و همین یک‌بار را به سخنان قلبی تپنده، گوش دهد
چه بد که همیشه ما را،
شرمنده‌ی تصورات خوبمان می‌کنید!
-اندربای
ما برای حرف زدن با شما،
هزار بار خودمان را قانع کرده‌ایم
که آدم حسابی هستید و مهربان…
عقل‌مان را قانع کرده‌ایم که بر دهانش چسب بزند
و همین یک‌بار را به سخنان قلبی تپنده، گوش دهد
چه بد که همیشه ما را،
شرمنده‌ی تصورات خوبمان می‌کنید!
-اندربای
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⛔️#رمان: #استخوانهایی_که_تو_را_دوست_داشتند
⛔️#نویسنده: #شهرزاد_شیرانی
⛔️#خلاصه: لیلیا بعد از طلاقش از آرمان دوست صمیمی برادر ناتنی‌اش رامین دوباره به خونه مادر و ناپدریش فریبرز برمیگرده البته با یک مهر به بزرگی زن مطلقه بودن که این موضوع باعث سخت‌گیری‌های بیش از اندازه رامین میشه.
لیلیا هم وقتی یک شب دیروقت به خونه برمیگرده توی پارکینگ مجتمع حسام نوه ایران‌خانم همسایه بالایشونُ که خواهرش رویا هم توجهی بهش داره رو در حال بحث با یک نفر که اسلحه هم دستشه میبینه ولی بعد از چند دقیقه حسام با ضربه‌هایی مرد و بیهوش و تو صندوق ماشین جا میکنه. لیلیا با دیدن این اتفاق پا به فرار میزاره اما در لحظه‌ای حسام متوجه کسی تو راه‌پله میشه و بالاخره بعد از چند روز متوجه میشه کسی به جز لیلیا نیست و تازه اونجا لیلیا ناخواسته وارد ماجرایی میشه که تصور هم نمی‌کرد ….
⛔️نظر:نثر و نگارش رمان خیلی خوب بود و اضافه‌گویی نداشت. داستان در رمان حال اتفاق می‌افته و از زبون لیلیا تعریف میشه.
⛔️#ژانر: داستان عاشقانه پلیسی و مافیایی بود.
⛔️سوژه داستان خوب بود و نویسنده خوب تونسته بود موضوع ساماندهی کنه.
⛔️شخصیت‌های رمان خیلی خوب پردازش شده بود.
شخصیت‌هایی خاکستری با تناژ متفاوت.
شخصیت لیلیا که در عین شکنندگی با خودش روراست بود و بی‌تعارف که کم‌کم تو داستان شاهد رشدش بودیم.
شخصیت رامین با اینکه میدونی کاراش اشتباهِ ولی قابل درک بود که این رفتارا از کجا اومده.
شخصیت حسام که جذابیت خاص خودشُ داشت کسی که تو رو برای رسیدن به رویاهات تشویق میکنه.
اما شخصیت دوست‌داشتنی رمان فقط عارف عزیز .
⛔️رمان تم هیجانی و پرحسی داشت با دیالوگ‌های خوب و عاشقانه قشنگ و قابل درک.
⛔️نکته مثبت رمان به نظرم نشان دادن امید که میگه تو حق داری بعد از هر شکستی گریه کنی و غصه بخوری ولی بعدش باید پاشی و بجنگی برای آینده.
⛔️نکته منفی داستان هم این بود تا اواسط رمان اسم ناپدری فریبرز بود ولی یکدفعه به فرامرز تغییر کرد نمیدونم چرا؟
#نقد
⛔️#نویسنده: #شهرزاد_شیرانی
⛔️#خلاصه: لیلیا بعد از طلاقش از آرمان دوست صمیمی برادر ناتنی‌اش رامین دوباره به خونه مادر و ناپدریش فریبرز برمیگرده البته با یک مهر به بزرگی زن مطلقه بودن که این موضوع باعث سخت‌گیری‌های بیش از اندازه رامین میشه.
لیلیا هم وقتی یک شب دیروقت به خونه برمیگرده توی پارکینگ مجتمع حسام نوه ایران‌خانم همسایه بالایشونُ که خواهرش رویا هم توجهی بهش داره رو در حال بحث با یک نفر که اسلحه هم دستشه میبینه ولی بعد از چند دقیقه حسام با ضربه‌هایی مرد و بیهوش و تو صندوق ماشین جا میکنه. لیلیا با دیدن این اتفاق پا به فرار میزاره اما در لحظه‌ای حسام متوجه کسی تو راه‌پله میشه و بالاخره بعد از چند روز متوجه میشه کسی به جز لیلیا نیست و تازه اونجا لیلیا ناخواسته وارد ماجرایی میشه که تصور هم نمی‌کرد ….
⛔️نظر:نثر و نگارش رمان خیلی خوب بود و اضافه‌گویی نداشت. داستان در رمان حال اتفاق می‌افته و از زبون لیلیا تعریف میشه.
⛔️#ژانر: داستان عاشقانه پلیسی و مافیایی بود.
⛔️سوژه داستان خوب بود و نویسنده خوب تونسته بود موضوع ساماندهی کنه.
⛔️شخصیت‌های رمان خیلی خوب پردازش شده بود.
شخصیت‌هایی خاکستری با تناژ متفاوت.
شخصیت لیلیا که در عین شکنندگی با خودش روراست بود و بی‌تعارف که کم‌کم تو داستان شاهد رشدش بودیم.
شخصیت رامین با اینکه میدونی کاراش اشتباهِ ولی قابل درک بود که این رفتارا از کجا اومده.
شخصیت حسام که جذابیت خاص خودشُ داشت کسی که تو رو برای رسیدن به رویاهات تشویق میکنه.
اما شخصیت دوست‌داشتنی رمان فقط عارف عزیز .
⛔️رمان تم هیجانی و پرحسی داشت با دیالوگ‌های خوب و عاشقانه قشنگ و قابل درک.
⛔️نکته مثبت رمان به نظرم نشان دادن امید که میگه تو حق داری بعد از هر شکستی گریه کنی و غصه بخوری ولی بعدش باید پاشی و بجنگی برای آینده.
⛔️نکته منفی داستان هم این بود تا اواسط رمان اسم ناپدری فریبرز بود ولی یکدفعه به فرامرز تغییر کرد نمیدونم چرا؟
#نقد