#نکته_نویسندگی🗒
هر چه در ابتدا شخصیتها از خود کمتر بگویند اما به خواننده بفهمانند که هنوز مطالب ناگفتهی زیادی مانده که بگویند، خواننده بیشتر راغب میشود صفحات رمان را ورق بزند و پیش برود تا سر از بقیهی چیزهای شخصیت نیز درآورد.
🍂📻||@Radioensha
هر چه در ابتدا شخصیتها از خود کمتر بگویند اما به خواننده بفهمانند که هنوز مطالب ناگفتهی زیادی مانده که بگویند، خواننده بیشتر راغب میشود صفحات رمان را ورق بزند و پیش برود تا سر از بقیهی چیزهای شخصیت نیز درآورد.
🍂📻||@Radioensha
#شعر_طوری🌈
گرچه آزار به موری نپسندم صائب
هر که را مینگرم در پی آزار من است
#صائب_تبریزی
🍂📻||@Radioensha
گرچه آزار به موری نپسندم صائب
هر که را مینگرم در پی آزار من است
#صائب_تبریزی
🍂📻||@Radioensha
#شعر_طوری🌈
بگذار که تا می خورم و مست شوم
چون مست شوم به عشق پا بست شوم
پا بست شوم به کلی از دست شوم
ار مست شوم نیست شوم، هست شوم
#فروغی_بسطامی
🍂📻||@Radioensha
بگذار که تا می خورم و مست شوم
چون مست شوم به عشق پا بست شوم
پا بست شوم به کلی از دست شوم
ار مست شوم نیست شوم، هست شوم
#فروغی_بسطامی
🍂📻||@Radioensha
#معرفی_کتاب📚
داستان، بخشی از زندگی پسر جوانی را ترسیم میکند که پدر خود را از دست داده و مشکلات خانوادهاش را به دوش میکشد. در گیر و دار این دشواری، دختری سر راهش قرار میگیرد که رسیدن به او برایش ناممکن به نظر میرسد. در خلال این داستان گریزی به خاطرات پدر او نیز خواهیم زد...
#مرا_رها_نکن
به قلم #ندا_ملائی
جهت تهیهی کتاب به آیدی اینستاگرام instagram.com/porsemanshop مراجعه فرمایید.
🍂📻||@Radioensha
داستان، بخشی از زندگی پسر جوانی را ترسیم میکند که پدر خود را از دست داده و مشکلات خانوادهاش را به دوش میکشد. در گیر و دار این دشواری، دختری سر راهش قرار میگیرد که رسیدن به او برایش ناممکن به نظر میرسد. در خلال این داستان گریزی به خاطرات پدر او نیز خواهیم زد...
#مرا_رها_نکن
به قلم #ندا_ملائی
جهت تهیهی کتاب به آیدی اینستاگرام instagram.com/porsemanshop مراجعه فرمایید.
🍂📻||@Radioensha
#برشی_از_کتاب📚
و همه احساسها فرو خواهند نشست؛
شادی، غم، خشم، ترس...
ولی عشق هرگز نمیمیرد!
#مرا_رها_نکن
#ندا_ملائی
🍂📻||@Radioensha
و همه احساسها فرو خواهند نشست؛
شادی، غم، خشم، ترس...
ولی عشق هرگز نمیمیرد!
#مرا_رها_نکن
#ندا_ملائی
🍂📻||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🌎📘— روش اصولی نوشتن داستان. 🌋🚚|× پله هفتم: طراحی دقیق زمان و مکان داستان. ☀️🥂|× برای نوشتن داستان باید حتما بدانید ماجرا در کجا رخ میدهد؛ در کشوری مُدرن یا در دهکدهای دور از تمدن؟ در هتل یا زیر درختان زیتون؟ 🌚🔗|× همچنین، باید حتما…
#کارگاه_رمان_نویسی
🫐💙— روش اصولی نوشتن داستان.
📔🚌|× پله هشتم: انتخاب قالب و الگوی روایی
🪴🌞•• قالب روایی:
هر داستان را در قالبهای مختلف میتوان روایت کرد؛ مثلا در قالب نامهنگاری میان شخصیتها، در قالب بازجویی متهم و بازپرس، مشاوره روانشناس و مراجع و...
🪴🌞•• الگوی روایی:
الگوی روایی ترتیب حوادث است. داستاننویسان نوآموز، غالبا به طور پیشفرض، حوادث داستان را متوالی، از ابتدا تا انتها روایت میکنند.
⛅️🌿|× اما میتوان داستان را از میانه آغاز کرد و به فراخور نیاز، اطلاعات گذشته را از طریق فلش بک (یادآوری گذشته) ارائه کرد یا میتوان داستان را از نقطه حساس آغاز کرد و مقدمات آن را به پیشداستان فرستاد.
🚨🚑|× یادآوری: در پله پنجم آموختیم که پیشداستان، سوابق و حوادث مهم زندگی شخصیتها، پیش از شروع داستان است؛ مثل: ازدواج قبلی، سابقه زندانی شدن، ورشکستگی، مردودی در امتحانات، بیماری.
🪂✨|× به طور کل، هر داستان را در قالبها و با الگوهای مختلف میتوان روایت کرد.
🌙🧚🏻♀|× برخی از قالبها و الگوهای روایی، غافلگیری ایجاد میکنند، برخی تعلیق دارند و... . بستگی به این دارد که داستاننویس چه هدفی را دنبال میکند.
- برای مثال، میتوان حوادث «سرقت از بانک» را متوالی و از ابتدا تا انتها روایت کرد:
سه دزد مسلح به بانک حمله میکنند. چند نفر را گروگان میگیرند. در نهایت حین فرار، دو نفر از آنها کشته میشوند. یکی هم به چنگ پلیس میافتد.
در حالت حرفهای، مثلا میتوان همین ماجرا را از دستگیری یکی از دزدان و بازجویی او شروع کرد.
در حالت دیگر، میتوان ماجرا را از زاویه دید خبرنگاری دنبال کرد که برای گزارش جدید خود، پی سوژهای دندانگیر است.
در حالت دیگر، میتوان یکی از گروگانها را با دزد سوم روبرو کرد؛ همان دزد که دستگیر شده بود.
حالا پس از گذشت چهل سال، جنابِ دزد برای استخدام در شرکت جنابِ گروگان داوطلب شده است.
💚🥑|× مشهور است که تمام داستانها گفته شدهاند؛ اما استفاده از قالبها و الگوهای روایی، موجی از خلاقیت را به داستان سرازیر میکند.
💌🌝|× بنابراین، در عوض خلق داستان جدید، بهتر است بیشتر دنبال روایتی جدید از داستانها باشید.
👤 نردبان داستان، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
🫐💙— روش اصولی نوشتن داستان.
📔🚌|× پله هشتم: انتخاب قالب و الگوی روایی
🪴🌞•• قالب روایی:
هر داستان را در قالبهای مختلف میتوان روایت کرد؛ مثلا در قالب نامهنگاری میان شخصیتها، در قالب بازجویی متهم و بازپرس، مشاوره روانشناس و مراجع و...
🪴🌞•• الگوی روایی:
الگوی روایی ترتیب حوادث است. داستاننویسان نوآموز، غالبا به طور پیشفرض، حوادث داستان را متوالی، از ابتدا تا انتها روایت میکنند.
⛅️🌿|× اما میتوان داستان را از میانه آغاز کرد و به فراخور نیاز، اطلاعات گذشته را از طریق فلش بک (یادآوری گذشته) ارائه کرد یا میتوان داستان را از نقطه حساس آغاز کرد و مقدمات آن را به پیشداستان فرستاد.
🚨🚑|× یادآوری: در پله پنجم آموختیم که پیشداستان، سوابق و حوادث مهم زندگی شخصیتها، پیش از شروع داستان است؛ مثل: ازدواج قبلی، سابقه زندانی شدن، ورشکستگی، مردودی در امتحانات، بیماری.
🪂✨|× به طور کل، هر داستان را در قالبها و با الگوهای مختلف میتوان روایت کرد.
🌙🧚🏻♀|× برخی از قالبها و الگوهای روایی، غافلگیری ایجاد میکنند، برخی تعلیق دارند و... . بستگی به این دارد که داستاننویس چه هدفی را دنبال میکند.
- برای مثال، میتوان حوادث «سرقت از بانک» را متوالی و از ابتدا تا انتها روایت کرد:
سه دزد مسلح به بانک حمله میکنند. چند نفر را گروگان میگیرند. در نهایت حین فرار، دو نفر از آنها کشته میشوند. یکی هم به چنگ پلیس میافتد.
در حالت حرفهای، مثلا میتوان همین ماجرا را از دستگیری یکی از دزدان و بازجویی او شروع کرد.
در حالت دیگر، میتوان ماجرا را از زاویه دید خبرنگاری دنبال کرد که برای گزارش جدید خود، پی سوژهای دندانگیر است.
در حالت دیگر، میتوان یکی از گروگانها را با دزد سوم روبرو کرد؛ همان دزد که دستگیر شده بود.
حالا پس از گذشت چهل سال، جنابِ دزد برای استخدام در شرکت جنابِ گروگان داوطلب شده است.
💚🥑|× مشهور است که تمام داستانها گفته شدهاند؛ اما استفاده از قالبها و الگوهای روایی، موجی از خلاقیت را به داستان سرازیر میکند.
💌🌝|× بنابراین، در عوض خلق داستان جدید، بهتر است بیشتر دنبال روایتی جدید از داستانها باشید.
👤 نردبان داستان، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from آنها
#شعر_طوری🌈
تا دل به هوای وصل جانان دادم
لب بر لب او نهاده و جان دادم
خضر ار ز لب چشمهی حیوان جان داد
من جان به لب چشمهی حیوان دادم
#فروغی_بسطامی
🍂📻||@Radioensha
تا دل به هوای وصل جانان دادم
لب بر لب او نهاده و جان دادم
خضر ار ز لب چشمهی حیوان جان داد
من جان به لب چشمهی حیوان دادم
#فروغی_بسطامی
🍂📻||@Radioensha
#نکته_نویسندگی🗒
هنگامی که فرمان ماشین داستان را شخصیتها در اختیار میگیرند نه شما، چه کار باید کرد؟
هیچ. باید نشست و تماشا کرد و از ماشینسواری لذت برد.
دقیقتر بگوییم، با شخصیتهای در حال گردشِ خود به سیر و گردش بپردازید. اگر هرگز قصد نوشتن صحنهای را ندارید، اما بارها و بارها سراغتان میآید... پس قلم را بردارید و آن را بنویسید. حتی اگر به نظر برسد که دارد به زور مسیر داستان را در جهتی دیگر میبرد. برای این کار فقط یکی دو روز وقت میگذارید (صحنههایی که اینقدر مصرانه به شما هجوم میآورند سریع به قلم جاری میشوند). اگر از آنها خوشتان نیامد، همیشه امکان حذفش را دارید. اگر خوشتان بیاید و هنگام نوشتن نیز هوشیار باشید و ذهنی باز داشته باشید، چه بسا که انواع و اقسام سمت و سوها، طرحهای فرعی یا فکرهای بکری به ذهنتان بیاورد که موجب غنای رمانتان شود.
🍂📻||@Radioensha
هنگامی که فرمان ماشین داستان را شخصیتها در اختیار میگیرند نه شما، چه کار باید کرد؟
هیچ. باید نشست و تماشا کرد و از ماشینسواری لذت برد.
دقیقتر بگوییم، با شخصیتهای در حال گردشِ خود به سیر و گردش بپردازید. اگر هرگز قصد نوشتن صحنهای را ندارید، اما بارها و بارها سراغتان میآید... پس قلم را بردارید و آن را بنویسید. حتی اگر به نظر برسد که دارد به زور مسیر داستان را در جهتی دیگر میبرد. برای این کار فقط یکی دو روز وقت میگذارید (صحنههایی که اینقدر مصرانه به شما هجوم میآورند سریع به قلم جاری میشوند). اگر از آنها خوشتان نیامد، همیشه امکان حذفش را دارید. اگر خوشتان بیاید و هنگام نوشتن نیز هوشیار باشید و ذهنی باز داشته باشید، چه بسا که انواع و اقسام سمت و سوها، طرحهای فرعی یا فکرهای بکری به ذهنتان بیاورد که موجب غنای رمانتان شود.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
فاصلهگذاری (۱)
اهمیتِ فاصلهگذاریِ دقیق را در این جفتجملهها میتوان دید:
۱. پس فردا تعطیله.
۲. پسفردا تعطیله.
۱. تابستان رفتیم.
۲. تا بُستان رفتیم.
۱. فعلاً در سفارت کار دارم.
۲. فعلاً در سفارت کاردارم.
۱. نخست وزیر واردِ سالن شد.
۲. نخستوزیر واردِ سالن شد.
۱. کفگیر به تهِ دیگ خورد.
۲. کفگیر به تهدیگ خورد.
۱. هر روز نامهای را میخواندم.
۲. هر روزنامهای را میخواندم.
۱. این کتاب فروشی نیست.
۲. این کتابفروشی نیست.
۱. همین بغل نگه دار!
۲. خدا نگهدار تا فردا.
۱. همه چیز را به یاد داشت.
۲. این یادداشت را بخوانید.
۱. پیش رفت؟ تا کجا؟
۲. پیشرفت تا کجا؟
۱. او با ما هیچ عکسی نگرفت.
۲. اوباما هیچ عکسی نگرفت.
۱. بالش را پشتِ سر بگذارید.
۲. مشکلات را پشتِسر بگذارید.
۱. دوستِ دخترم زنگ زد.
۲. دوستدخترم زنگ زد.
۱. شباهتِ نادرِ شاه و برادرش.
۲. شباهتِ نادرشاه و برادرش.
۱. من هم چنین عقیده دارم که...
۲. من همچنین عقیده دارم که...
۱. میوه تازه رسیدهاست.
۲. میوۀ تازه رسیدهاست.
۳. میوۀ تازهرسیده است.
۴. میوۀ تازۀ رسیده است.
هرکه درمان کرد مر جانِ مرا
برد گنج و دُرّ و مرجانِ مرا
مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۴۵
ترکِ خوابِ غفلتِ خرگوش کن
غُرّۀ این شیر، ای خر، گوش کن
مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۱۱۶۳
#فاصلهگذاری
اهمیتِ فاصلهگذاریِ دقیق را در این جفتجملهها میتوان دید:
۱. پس فردا تعطیله.
۲. پسفردا تعطیله.
۱. تابستان رفتیم.
۲. تا بُستان رفتیم.
۱. فعلاً در سفارت کار دارم.
۲. فعلاً در سفارت کاردارم.
۱. نخست وزیر واردِ سالن شد.
۲. نخستوزیر واردِ سالن شد.
۱. کفگیر به تهِ دیگ خورد.
۲. کفگیر به تهدیگ خورد.
۱. هر روز نامهای را میخواندم.
۲. هر روزنامهای را میخواندم.
۱. این کتاب فروشی نیست.
۲. این کتابفروشی نیست.
۱. همین بغل نگه دار!
۲. خدا نگهدار تا فردا.
۱. همه چیز را به یاد داشت.
۲. این یادداشت را بخوانید.
۱. پیش رفت؟ تا کجا؟
۲. پیشرفت تا کجا؟
۱. او با ما هیچ عکسی نگرفت.
۲. اوباما هیچ عکسی نگرفت.
۱. بالش را پشتِ سر بگذارید.
۲. مشکلات را پشتِسر بگذارید.
۱. دوستِ دخترم زنگ زد.
۲. دوستدخترم زنگ زد.
۱. شباهتِ نادرِ شاه و برادرش.
۲. شباهتِ نادرشاه و برادرش.
۱. من هم چنین عقیده دارم که...
۲. من همچنین عقیده دارم که...
۱. میوه تازه رسیدهاست.
۲. میوۀ تازه رسیدهاست.
۳. میوۀ تازهرسیده است.
۴. میوۀ تازۀ رسیده است.
هرکه درمان کرد مر جانِ مرا
برد گنج و دُرّ و مرجانِ مرا
مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۴۵
ترکِ خوابِ غفلتِ خرگوش کن
غُرّۀ این شیر، ای خر، گوش کن
مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۱۱۶۳
#فاصلهگذاری
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🫐💙— روش اصولی نوشتن داستان. 📔🚌|× پله هشتم: انتخاب قالب و الگوی روایی 🪴🌞•• قالب روایی: هر داستان را در قالبهای مختلف میتوان روایت کرد؛ مثلا در قالب نامهنگاری میان شخصیتها، در قالب بازجویی متهم و بازپرس، مشاوره روانشناس و مراجع…
#کارگاه_رمان_نویسی
📘🦕— روش اصولی نوشتن داستان.
🤎🐨|× پله نهم: انتخاب زاویه دید.
انتخاب زاویه دید، یعنی چه کسی داستان را به چه صورت تعریف کند.
☀️🐝|× باید مشخص شود آیا راوی (قصهگو) داخل داستان است یا خارج آن؛ آیا فقط شاهد و ناظر حوادث است یا این که خود در ماجرا مشارکت دارد؟ آیا راوی داستان را با فعلهای گذشته روایت میکند یا حال؟
🌨☃️|× راوی فقط حوادث پیرامون شخصیتها را میبیند یا از ذهنیات آنها نیز آگاه است؟ ذهنیات یک نفر یا همه؟ و...
🌾✨|× «اول شخص» و «سوم شخص» دو زاویه دید رایج در روایت داستان است. هر یک از این دو، محدودیتها و امکانات خاص خود را دارد.
🍄🌱|× با انتخاب زاویه دید اول شخص، اکثر فعلهای داستان چنین خواهد شد: رفتم، نشستم، دیدم، میگفتم و...
🪷🫧|× با انتخاب زاویه دید سوم شخص، اکثر فعلهای داستان چنین خواهد شد: رفت، نشست، دید، میگفت و...
💙🚎|× بخش بزرگی از جذابیت و گیرایی داستان، در گرو انتخاب راوی است. گاه میتوان روایت داستان را به دست اشیاء سپرد؛ مثل داستان کوتاهِ «چشمان دکمهای من» از زندهیاد بیژن نجدی که از زبان عروسک روایت میشود.
🎻💌|× گاه میتوان هر تکه یا هر فصل از داستان را از زبان یکی از شخصیتها روایت کرد؛ مثل داستان کوتاه «ویزای بهشت» نوشته عباس جعفری مقدم.
🎞📻|× گاه میتوان کل داستان یا قسمت عمدهی آن را از زبان چند راوی، و به چند شکل روایت کرد.
این نوع روایت، برای ایجاد معما در داستان، بسیار مناسب است.
فیلم «رخ دیوانه» ساخته ابوالحسن داوودی را ببینید تا کاربرد آن را بهتر درک کنید.
👤 نردبان داستان، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
📘🦕— روش اصولی نوشتن داستان.
🤎🐨|× پله نهم: انتخاب زاویه دید.
انتخاب زاویه دید، یعنی چه کسی داستان را به چه صورت تعریف کند.
☀️🐝|× باید مشخص شود آیا راوی (قصهگو) داخل داستان است یا خارج آن؛ آیا فقط شاهد و ناظر حوادث است یا این که خود در ماجرا مشارکت دارد؟ آیا راوی داستان را با فعلهای گذشته روایت میکند یا حال؟
🌨☃️|× راوی فقط حوادث پیرامون شخصیتها را میبیند یا از ذهنیات آنها نیز آگاه است؟ ذهنیات یک نفر یا همه؟ و...
🌾✨|× «اول شخص» و «سوم شخص» دو زاویه دید رایج در روایت داستان است. هر یک از این دو، محدودیتها و امکانات خاص خود را دارد.
🍄🌱|× با انتخاب زاویه دید اول شخص، اکثر فعلهای داستان چنین خواهد شد: رفتم، نشستم، دیدم، میگفتم و...
🪷🫧|× با انتخاب زاویه دید سوم شخص، اکثر فعلهای داستان چنین خواهد شد: رفت، نشست، دید، میگفت و...
💙🚎|× بخش بزرگی از جذابیت و گیرایی داستان، در گرو انتخاب راوی است. گاه میتوان روایت داستان را به دست اشیاء سپرد؛ مثل داستان کوتاهِ «چشمان دکمهای من» از زندهیاد بیژن نجدی که از زبان عروسک روایت میشود.
🎻💌|× گاه میتوان هر تکه یا هر فصل از داستان را از زبان یکی از شخصیتها روایت کرد؛ مثل داستان کوتاه «ویزای بهشت» نوشته عباس جعفری مقدم.
🎞📻|× گاه میتوان کل داستان یا قسمت عمدهی آن را از زبان چند راوی، و به چند شکل روایت کرد.
این نوع روایت، برای ایجاد معما در داستان، بسیار مناسب است.
فیلم «رخ دیوانه» ساخته ابوالحسن داوودی را ببینید تا کاربرد آن را بهتر درک کنید.
👤 نردبان داستان، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
#نکته_نویسندگی🗒
هر چه مدت جدایی دو دلداده در رمان طولانیتر باشد، رسیدن آنها در آخر رمان به هم شیرینتر خواهد بود.
🍂📻||@Radioensha
هر چه مدت جدایی دو دلداده در رمان طولانیتر باشد، رسیدن آنها در آخر رمان به هم شیرینتر خواهد بود.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from بنویس :)
اگه به شخصیت داستانت شلیک شده، این نکتهها رو مد نظر داشته باش🖇🔫
🩸|× احساسش بستگی به اینها داره:
• نوع گلولهی سلاح.
• فاصلهی تیرانداز با شخصیت.
• مکانِ شلیک.
🩸|× آثار شلیک:
• خونریزی (برای بررسی میزان و شدت خونریزی و رنگ خون تحقیق کنید)
• سرگیجه (بهخاطر از دست رفتن خون زیاد)
• عفونت (اگر به زخم رسیدگی نشه)
• مرگ
🩸|× درباره درد:
• بسته به نوع سلاح و گلوله، ممکنه شخصیت نفهمه بهش شلیک شده تا خونریزی رو ببینه (چون گلوله عصبهاش رو سوزونده).
• همچنین امکان داره بدن در حالت «بجنگ یا بگریز» دربیاد و آمادهی فرار یا جنگیدن بشه؛ و بهعلت ترشح هورمونهای استرس درد کمتر بشه.
✏️ @benevis_s
🩸|× احساسش بستگی به اینها داره:
• نوع گلولهی سلاح.
• فاصلهی تیرانداز با شخصیت.
• مکانِ شلیک.
🩸|× آثار شلیک:
• خونریزی (برای بررسی میزان و شدت خونریزی و رنگ خون تحقیق کنید)
• سرگیجه (بهخاطر از دست رفتن خون زیاد)
• عفونت (اگر به زخم رسیدگی نشه)
• مرگ
🩸|× درباره درد:
• بسته به نوع سلاح و گلوله، ممکنه شخصیت نفهمه بهش شلیک شده تا خونریزی رو ببینه (چون گلوله عصبهاش رو سوزونده).
• همچنین امکان داره بدن در حالت «بجنگ یا بگریز» دربیاد و آمادهی فرار یا جنگیدن بشه؛ و بهعلت ترشح هورمونهای استرس درد کمتر بشه.
✏️ @benevis_s
#نکته_نویسندگی🗒
عناصر داستان از نظر الگو باید نه زیاد شُل باشند و نه زیاد سفت. اگر زیاد سفت باشند، داستان ساختگی به نظر میرسد. اگر زیاد شل باشد، بیمعنا به چشم میآید.
🍂📻||@Radioensha
عناصر داستان از نظر الگو باید نه زیاد شُل باشند و نه زیاد سفت. اگر زیاد سفت باشند، داستان ساختگی به نظر میرسد. اگر زیاد شل باشد، بیمعنا به چشم میآید.
🍂📻||@Radioensha
•• #دیالوگ ••
- از یه جایی به بعد دوست شدن با آدمها سخته. کاش میشد مثل همون بچهگیامون میرفتیم و میگفتیم میشه با هم دوست بشیم؟
هیچ رفاقتی، رفاقت بچهگیامون نمیشه.
🍂📻||@Radioensha
- از یه جایی به بعد دوست شدن با آدمها سخته. کاش میشد مثل همون بچهگیامون میرفتیم و میگفتیم میشه با هم دوست بشیم؟
هیچ رفاقتی، رفاقت بچهگیامون نمیشه.
🍂📻||@Radioensha