Telegram Web Link
『رادیو انشا✒️
#کارگاه_شعر📝 3_ در استفاده از کلمات عینی و ذهنی دقت کنیم. برای ارتباط با مخاطب و تأثیرگذاری بیشتر و اینکه بتوانیم تصویر دقیق‌تری ازآنچه در ذهن داریم ارائه دهیم باید بدانیم چه موقع از کلمات ذهنی و چه موقع از کلمات عینی استفاده کنیم. _به کلماتی عینی می‌گوییم…
#کارگاه_شعر📝
کلمه، در نثر، ابزاری است که با هنجاری بیشتر معقول به کار می‌رود و به عبارت دیگر: کلمه، در نثر مُحاط است و به کار برندۀ آن، محیط؛ اما در شعر، همین کلمه، بیشتر با هنجاری فراسوی معقول به کار می‌رود و گویی به کار برندۀ آن است که در آن محاط است.
در شعر، انگار کلمه خود تصمیم می‌گیرد و اظهار وجود می‌کند و دیگر در اختیار شاعر نیست. به همین جهت است که یکی از صورتگرایان روسی گفته است: «شعر رستاخیز کلمه‌هاست».
و حدود دویست سال پیش از او بیدل دهلوی همین مطلب را در این بیت زیبا گنجانده:
بیدل! نفسم کارگه حشر معانی است
چون غلغلۀ صور قیامت، کلماتم
پس در شعر ناب و راستین، شعر در تصرف شاعر نیست، شاعر در تصرف شعر است.
📙جوشش و کوشش در شعر

🌸|| @Radioensha
#کارگاه_فیلمنامه_نویسی 🎥

"-به شخصیتها قوام بدهید"

🟣 دوست داشتنی کردن قهرمان برایتان مشکل است؟ احتمالا باید روی زمینه چینی برای وی کار کنید. قانون طلایی را فراموش نکنید:
نگو، نشان بده. آن را در مورد تک تک شخصیتهای اصلی تکرار کنید. چند نکته ی دیگر که موقع بازنویسی باید مدنظر داشته باشید به قرار زیرند:

🟣 آیا شخصیتهای شما مقاصد و اهداف روشنی دارند؟ آیا کشمکش اصلی آنها بیرونی است؟

🟣 آیا تک تک شخصیتهای فیلمنامه نقش موثری در داستان دارند؟ آیا بهترین شخصیتهای ممکن برای این داستان هستند؟

🟣 آیا دو شخصیت دارید که خیلی به هم شبیه اند؟ در این صورت، آیا میتوانید یکی را حذف کنید یا آنها را در یک شخصیت واحد، ترکیب کنید؟

🟣آیا به شخصیتها کشمکش درونی و یک نقص درونی داده اید؟

🟣آیا شخصیتها بر اساس تفاهم و کشمکش با هم رابطه برقرار میکنند؟

🟣 آیا تمام شخصیتهای اصلی منحنی تحول دارند؟

🟣آیا معرفی قهرمان و آنتاگونیست، جذاب و به لحاظ دراماتیک هیجان انگیز است؟

🟣 تمرین های زیر را انجام دهید. یک نقشه ی ذهنی از کشمکش طراحی کنید. اسم قهرمان، حریف(های) وی، و تمام شخصیتهای فرعی مهم را بنویسید. آنگاه با رسم فلش، نشان دهید چه کسی با چه کسی، سر چه چیزی کشمکش دارد. اگر شخصیتی باقی مانده که مستقیم یا غیر مستقیم، با فلش به قهرمان داستان ربط پیدا نمیکند، این شخصیت مزاحم فیلمنامه است. حتی بهترین دوست قهرمان هم باید در جایی با او مخالفت کند.
🎙|| @Radioensha
#برشی_از_کتاب 📚
«آره نباید آنطور می گذاشت و می رفت.»
«چه طور رفت مگر؟»
«بی توضیح، بی دعوا، بی اینکه بگذارد من لااقل با بد و بیراه گفتن کمی خودم را سبک کنم. بچه اش که افتاد، کم حرف شد. فکر کردم بعد از یکی دو ماه خوب می شود. سه ماه گذشت و نشد ...»
زن گفت: «اشتباه می کنی اگر فکر می کنی باید توضیح می داد. توضیحی وجود ندارد. مثلا چه باید می گفت که احساس می کند مثل یک سنگ شده و تو براش با میز و صندلی و رهگذرهای توی خیابان فرقی نداری؟ خوب بود اگر این را می گفت؟ آره، تو حق داری که فکر می کنی او باید می گفت می خواهد تو را برای چه ترک کند. اما وقتی خودش هم نمی دانست چه می خواهد و دنبال چه دارد می رود، چه چیز را می توانست برای تو بگوید؟ تازه، اگر هم می دانست و می گفت، چیز زیادی عوض نمی شد. چون توضیح ها هم، هر چه باشند، فقط یک جور دروغ اند. برای این هستند که خود آدم و طرف مدتی چیزی به جای جواب برای سوالش داشته باشند. برای این است که جواب واقعی را کسی نمی خواهد بشنود یا بگوید.»
#سمت_تاریک
#حسین_سناپور
🎙|| @radioensha
#معرفی_کتاب 📚
پرتره ی مردی ناتمام مجموعه داستانی است به هم پیوسته که در پی آن است تصویری از شخصیت اول داستان ارائه دهد، تصویری که همانگونه که از نام کتاب پیداست، در انتها نا تمام می ماند. هر داستان از زاویه دید متفاوتی روایت می شود، اما این انتخاب تنها یک تجربه ی فرمی صرف نیست، بلکه عاملی است که کمک می کند در هر داستان جنبه های شخصیتی متفاتی از مهرداد ناصری، شخصیت اول داستان، روشن شود. هر داستان را می توان به صورت مجزا نیز مطالعه کرد چرا که هر کدام به نوعی وجودی مستقل دارند. پرتره ی مردی ناتمام چه در جشنواره ها و چه در میان منتقدان، با استقبال بالایی موجه شد. این کتاب توانست جایزه ی هوشنگ گلشیری را ازان خود کند. اسامی داستانهای این کتاب عبارتند از "یک دقیقه روی سفیدی سرد دوکی شکل"، "فردا بر می گردم"، "دادزن"، "برای مارسیای رذل عزیز"، "چیزی شبیه سونیا"، "الترالایت"، "هنوز یوسف" و "جنوار".
#پرتره_ی_مردی_ناتمام
#امیرحسین_یزدان_بد
🎙|| @radioensha
#شعر_طوری💛
در نبودت، خوب خیاطی شدم
صبح تا شب چشم می‌دوزم به در
#فرامرز_عرب_عامری

🌸|| @Radioensha
#نقد_متون🔍

متن ارسالی برای نقد: 📋👇🏼
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
در آغوش باد رقصان
آهسته و روان قاصدک آورد خبر
از دل بی قرار عاشقی
باد چرخید به دور کمر کوه و رفت
تا سر قله‌ی آن
و در گوش کوه زمزمه کرد
عاشقی تنهاست
ابر آمد به میان
کرد او گونه کوه را نوازش
کوه او را گرفت به آغوش خویش
و گفت
عاشقی دلشکسته است هنوز
و ابر باز اوج گرفت
خواند در گوش قطره قطره ی باران
که دل عاشق بی قرار است
دلشکسته است تنهاست
بزنید بوسه بر گونه او
و بخوانید آرام در گوشش
که قاصدک آورده خبر
خبری در راه است

🎙|| رادیو انشا موج اف ام ردیف نویسندگی:)

متن بالا رو نقد کنید و به لینک زیر بفرستید
https://www.tg-me.com/BChatBot?start=sc-35894-7ubf1KO
#نکته_نویسندگی 🗒

یک تمرین ساده برای تقویت قوه‌تخیل در نویسندگی✍🏻📚

🌱× یک راه ساده برای به کار انداختن قوه‌ی تخیل این است که خودتان را در موقعیت‌های دور از ذهن بگذارید و تصور کنید که اگر در آن موقعیت‌ها بودید چه می‌کردید؟!

🌱× تصور کنید دو نفر تمام شب را در یک گاو صندوق زندانی شده‌اند.
گاو صندوق بزرگ است اما جای خفقان آوری برای آن دونفر است... شما باید در این مواد تصمیم بگیرید:
- این دو نفر چه کسانی هستند؟
- چطر سر و کارشان به گاو صندوق افتاده؟
- با همدیگر چه نسبتی دارند؟
- وقتی از آن تو درشان می‌آورند چه حسی دارند؟

🌱× بسیار کم هستند کسانی که به عمرشان در گاوصندوق گیر افتاده باشند، اما همه می‌توانند تصور کنند که با قرار گرفتن در چنین موقعیتی چه حس و حالی پیدا می‌کنند.
مثلا خستگی مفرط، اضطراب شدید، ناامیدی، عصبانیت و...
باقی را خودتان تصور کنید!

🎙|| @RadioEnsha
#برشی_از_کتاب 📚
کاش همه ی بلوای سرزمینم، کابوسی بود که به شتک خنک آبی در نیمه شب تابستان، به تمامه می پرید، کسی زیر سرت را بلند می کرد و می گفت برایت آب آورده ام تشنه نیستی؟
#امیرحسین_یزدان_بد
#پرتره_ی_مردی_ناتمام
🎙|| @radioensha
#معرفی_کتاب 📚
واژه های نفهم پر از فلسفه بافی هایی درباره ی کلمات و تاریخ و شغل ها و … که به زبان طنز نوشته شده است. زبان طنز زبان جذاب و تاثیرگذاری است که می توان با آن مسائل مهمی را مانند تاریخی و اجتماعی و سیاسی و عاطفی بیان کرد. احمد اکبرپور با طرح فلسفه هایی، ذهن تحلیل گر و جستجوگر نوجوان را درگیر می کند و او را ناخودآگاه وادار به فکر کردن می کند.
#واژه_های_نفهم
#احمد_اکبرپور
🎙|| @radioensha
#شعر_طوری💛
گاه پیشم می کشی، گاهی مرا پس میزنی
برگ ریزانی، خزانی، سست پیمانی چرا؟
#فاطمه_کوهستانی
🌸|| @Radioensha
『رادیو انشا✒️
#کارگاه_رمان_نویسی هفتمین پله «توصیفات»🛵 #‌part1 🛤‌~ توصیف چیه و چند حالت داره؟ 🛤~ چه چیزایی در رمان توصیف بشه؟ 🛤~ چه فوت و فنی داره؟ 💡' توصیف فقط ردیف کردن صفت و موصوف نیست. توصیف در واقع جزئی‌نگری همراه با عینیت گراییه. 🐚' توصیف طرز بیان خاص خودش…
#کارگاه_رمان_نویسی

هفتمین پله «توصیفات»🔖

#𝗣𝗮𝗿𝘁2

توصیف حالت‌ها و احساس🪄🧝🏻‍♀


📒|~ به این موارد توجه کنید:
- من خیلی از دستش ناراحتم.
- همیشه با لحن مغرورانه‌ای حرف میزنم.

🌋'بزرگ‌ترین مشکلی این دست از متن‌ها دارن اینه که سرراست و مستقیم حالت شخصیت رو بیان می‌کنن!

🗼' این که فقط بگی مغرورانه هیچ کاری از پیش نمیبره و بسیار سطحیه! مثل این می‌مونه که به دستت سرنگ بخوره ولی حسش نکنی. خواننده باید با رفتار و حرف‌های شخصیت متوجه بشه که آیا مغرور یا مهربونه.

- برای نوشتن یه حالت خوب باید چی‌کار کنیم؟🤔

🎉^^ کمک گرفتن از زبان بدن 🤸🏻

📚|~ زبان بدن بیش از نیمی از ارتباط انسان رو تشکیل میده و میتونیم برای انتقال احساسات و افکارمون بدون گفتن به‌کار ببریم. زبان بدن در عین غیر مستقیم بودن ممکنه اطلاعات زیادی بده.

- مثالی در این باره واستون می‌زنم:

- متعجب و بهت‌زده بهش نگاه کردم، اون یک دیو بود!
- با چشم‌های گرده و لرزان بهش نگاه کردم. موهای بدنم سیخ شده، اون یک دیو بود!

هردو جمله یک‌حالت رو بیان می‌کنن ولی تاثیر و جذابیت دومی بیشتره.

نکته: برای بیان زبان بدن زیاده روی نکنید!
خیلی وقت‌ها لازم نیست حالت رو توضیح بدیم. برای مثال:
- دستی به دامنش کشید.
اگه این موضوع عادت یا چیزی نباشه که ما نیاز داریم بهش بپردازیم، به‌عبارتی دلیل خاصی نداشته باشه بی‌مورد و اضافیه.

🪔× یادتون باشه نباید بذارید زبان بدن رمان رو خسته‌کننده جلوه بده. چون داستان طرح و موضوعی داره و دائم پرداختن به حالت‌ها رمان رو کند و خواننده رو عذاب میده!🤦🏻

🌪پ.ن: در آینده درباب زبان بدن مقاله‌ی جذابی واستون میذارم که در این کار یک حرفه‌ای بشید.😎♥️

#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
#معرفی_نویسنده🖋

" جان گرین "
جان مایکل گرین، زاده ی 24 آگوست 1977، نویسنده، تهیه کننده و بازیگر آمریکایی است. گرین در ایندیانا به دنیا آمد. سه هفته بعد از تولد او، خانواده اش به میشیگان، سپس به آلاباما و درنهایت به فلوریدا نقل مکان کردند. او در سال 2000 در رشته های زبان انگلیسی و مطالعات دینی از کالج کنیون فارغ التحصیل شد. گرین همزمان با کار در بیمارستان کودکان به مدت چند ماه، در دانشگاه الهیات شیکاگو ثبت نام کرد، اگرچه هیچ وقت در کلاس ها شرکت نکرد. او در ابتدا قصد داشت تا کشیش شود اما تجربه ی کار در بیمارستان کودکان و مشاهده ی درد و رنج آن ها، باعث شد تا به نویسندگی روی آورد و بعدها، کتاب بخت پریشان را بنویسد. جان گرین به اختلال وسواس فکری مبتلاست و در مصاحبه های مختلف، بارها از مشکلات ناشی از این اختلال سخن گفته است.
#جان_گرین

🌸||@Radioensha
#برشی_از_کتاب 📚

واژه ی نفهم به اندازه ی واژه ی بفهم ارزش دارد، زیرا اگر نباشد، فرق این دو را کسی متوجه نمی شود. اگر بچه ی نفهم از ریشه خلق نشده بود، چطور می توانستیم بچه ی مودب و بفهم را شناسایی کنیم؟ البته دلیل اصلی تشخیص واژه ها این است که بعضی وقت ها واژه های بفهم، مثل بعضی از بچه های اتوکشیده و مودب، کسل کننده و تکراری و حال به هم زن می شوند. در این شرایط، واژه های نفهم خودی نشان می دهند و بی آنکه بخواهند برای رضایت کسی خودشیرینک بازی دربیاورند و هوای عمه و خان عمو را داشته باشند حرف درست و حسابی را می زنند. نکته را گرفتید؟ «حاجی بادام» او تحصیلات دانشگاهی ندارد ولی به قول مجری های فوتبال، این مسئله چیزی از ارزش هایش کم نمی کند. شاید قیافه ی چندان جالبی نداشته باشد، اما بسیار بامزه و تو دل برو است. مثل پسته اصلا اهل خودنمایی و قیافه گرفتن نیست. اخلاقش به اخلاق گند و خشک فندق نرفته. حتی پسته که همیشه خندان و خوش مرام به نظر می رسد برای خریدنش باید پول خون بابایش را بدهی. او این طوری نیست حتی یک جورهایی خوراک فقیر فقرا و کارمندان است. با هیچ کس مقایسه اش نکنیم. او فقط مثل خودش است. حاجی کارش درست است.
#احمد_اکبرپور
#واژه_های_نفهم
🎙|| @radioensha
#معرفی_کتاب 📚
مجموعه ای از نوشته های کوتاه و دلنشین که با قلم طنز و خلاق نویسنده، پیرامون مسائل مختلفی که در این موقعیت شغلی ذهن او را به چالش کشیده اند، نگارش شده اند.
#تا_از_سخن_دور_نیفتیم
#داود_غفارزادگان
🎙|| @radioensha
#شعر_طوری💛
خوشا بر حال مهمانی که با بسیاری نعمت
دلش با نعمت دیدار صاحبخانه می‌سازد…

#هادی_رنجی

🌸||@Radioensha
#کارگاه_فیلمنامه_نویسی 🎥

"لذت کشف کردن"

🤍× درام‌های پلیسی، قصه‌های کاراگاهی و ماجراهای گنگسترها چیزی است که همیشه برای تماشاگران جذابیت دارد، چون تماشاگر دوست دارد خودش تک تک سرنخ‌ها را کنار هم بگذارد نه اینکه قصه از همان اول همه‌چیز را لو بدهد.
🎙|| @Radioensha
#برشی_از_کتاب 📚

روزی پیر کوزه گری - وقتی فهمید قصه می نویسم - بم گفت وقتی خاک را ورز میدی باش حرف نزنی دلتو پیش ش صاف نکنی بت تمکین نخواهد کرد و چیزی را که می خواهی درست کنی - مثلا اگر کوزه درست می کنی یا گلدان و هر چیز دیگه - اون کوزه یا گلدان، کوزه و گلدان تو نخواهد بود؛ یکی از هزارانی خواهد بود که هر دست و رو نشسته ای با یه کم شاگردی می تواند پشت این چرخ بشیند و درستش کند. تا از سخن دور نیفتیم…
#داود_غفارزادگان
#تا_از_سخن_دور_نیفتیم
🎙|| @radioensha
#معرفی_کتاب 📚
این شانس است یا سرنوشت که انسان ها را گرد هم می آورد؟ این سوالی است که در کتاب خورشید هنوز یک ستاره است به آن پرداخته می شود. ناتاشا، دختری است که خانواده اش با احتمال دیپورت شدن به جامائیکا رو به رو است و دانیل، پسری کره ای/آمریکایی با احساساتی ظریف و شاعرانه است. روز پرماجرای این دو نوجوان در فروشگاهی در نیویورک و با مشاهده ی یک سرقت آغاز می شود. ناتاشا سخت به دنبال راهی برای ماندن در آمریکا است و دانیل خود را برای یک مصاحبه ی دانشگاهی آماده می کند؛ این دو شخصیت با پیشروی داستان، فراز و نشیب ها و قهر و آشتی های متعددی را تجربه می کنند اما چیزی که هر دویشان به خوبی می دانند این است که عشقی در میانشان در حال شکل گیری است. رمان خورشید هنوز یک ستاره است، با ارائه ی داستانی پرجزئیات و چندوجهی، به زیباترین شکل ممکن به عواطف، افکار و مشکلات شخصیت های جذاب و قابل باور خود می پردازد.
#خورشید_هم_یک_ستاره_است
#نیکولا_یون
🎙|| @radioensha
#شعر_طوری💛
ای آنکه دست بر سر من می‌کشی! بگو
فردا دوباره موی که را شانه می‌کنی؟
#فاضل_نظری

🌸|| @Radioensha
2024/09/28 19:29:02
Back to Top
HTML Embed Code: