#شعر_طوری💛
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
#حافظ
❄️||@Radioensha
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
#حافظ
❄️||@Radioensha
#بدانیم📌
🐳× فاصلهگذاری
🕸🦋× اهمیتِ فاصلهگذاریِ دقیق را در این جفتجملهها میتوان دید:
۱. پس فردا تعطیله.
۲. پسفردا تعطیله.
۱. تابستان رفتیم.
۲. تا بُستان رفتیم.
۱. فعلاً در سفارت کار دارم.
۲. فعلاً در سفارت کاردارم.
۱. نخست وزیر واردِ سالن شد.
۲. نخستوزیر واردِ سالن شد.
۱. کفگیر به تهِ دیگ خورد.
۲. کفگیر به تهدیگ خورد.
۱. هر روز نامهای را میخواندم.
۲. هر روزنامهای را میخواندم.
۱. این کتاب فروشی نیست.
۲. این کتابفروشی نیست.
۱. همین بغل نگه دار!
۲. خدا نگهدار تا فردا.
۱. همه چیز را به یاد داشت.
۲. این یادداشت را بخوانید.
۱. پیش رفت؟ تا کجا؟
۲. پیشرفت تا کجا؟
۱. او با ما هیچ عکسی نگرفت.
۲. اوباما هیچ عکسی نگرفت.
۱. بالش را پشتِ سر بگذارید.
۲. مشکلات را پشتِسر بگذارید.
۱. دوستِ دخترم زنگ زد.
۲. دوستدخترم زنگ زد.
۱. شباهتِ نادرِ شاه و برادرش.
۲. شباهتِ نادرشاه و برادرش.
۱. من هم چنین عقیده دارم که...
۲. من همچنین عقیده دارم که...
۱. میوه تازه رسیدهاست.
۲. میوۀ تازه رسیدهاست.
۳. میوۀ تازهرسیده است.
۴. میوۀ تازۀ رسیده است.
-منبع: گزین گویه
#فاصلهگذاری
❄️||@Radioensha
🐳× فاصلهگذاری
🕸🦋× اهمیتِ فاصلهگذاریِ دقیق را در این جفتجملهها میتوان دید:
۱. پس فردا تعطیله.
۲. پسفردا تعطیله.
۱. تابستان رفتیم.
۲. تا بُستان رفتیم.
۱. فعلاً در سفارت کار دارم.
۲. فعلاً در سفارت کاردارم.
۱. نخست وزیر واردِ سالن شد.
۲. نخستوزیر واردِ سالن شد.
۱. کفگیر به تهِ دیگ خورد.
۲. کفگیر به تهدیگ خورد.
۱. هر روز نامهای را میخواندم.
۲. هر روزنامهای را میخواندم.
۱. این کتاب فروشی نیست.
۲. این کتابفروشی نیست.
۱. همین بغل نگه دار!
۲. خدا نگهدار تا فردا.
۱. همه چیز را به یاد داشت.
۲. این یادداشت را بخوانید.
۱. پیش رفت؟ تا کجا؟
۲. پیشرفت تا کجا؟
۱. او با ما هیچ عکسی نگرفت.
۲. اوباما هیچ عکسی نگرفت.
۱. بالش را پشتِ سر بگذارید.
۲. مشکلات را پشتِسر بگذارید.
۱. دوستِ دخترم زنگ زد.
۲. دوستدخترم زنگ زد.
۱. شباهتِ نادرِ شاه و برادرش.
۲. شباهتِ نادرشاه و برادرش.
۱. من هم چنین عقیده دارم که...
۲. من همچنین عقیده دارم که...
۱. میوه تازه رسیدهاست.
۲. میوۀ تازه رسیدهاست.
۳. میوۀ تازهرسیده است.
۴. میوۀ تازۀ رسیده است.
-منبع: گزین گویه
#فاصلهگذاری
❄️||@Radioensha
•• #دیالوگ ••
- کاش میشد ورژن قبلی آدم ها رو برگردوند.
- چون تو عاشق ورژن قبلیشون بودی نه؟
❄️||@Radioensha
- کاش میشد ورژن قبلی آدم ها رو برگردوند.
- چون تو عاشق ورژن قبلیشون بودی نه؟
❄️||@Radioensha
#شعر_طوری💛
آن که دل اسیرمش، در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من، با ز سر بگیرمش
#مولانا
❄️||@Radioensha
آن که دل اسیرمش، در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من، با ز سر بگیرمش
#مولانا
❄️||@Radioensha
#معرفی_کتاب📚
رابطهٔ انسان و فرزندانش، با رابطهٔ انسان و طبیعت در هم تنیده است. بشر، همینطور که آخرالزمانِ طبیعت را نظارهگر است، در رابطه با فرزندانش نیز وقایعی هولناک را تجربه میکند. گاه دولتها باعث این وقایع بودهاند، گاه مردم و گاه نیز طبیعت به دفاع از خویش برخاسته است. مایا لونده، نویسندهٔ نروژی، در رمان زنبورها زنجیرهای از این وقایع و پیوندهای پیچیده را از انگلستان قرن نوزدهم آغاز میکند و به آمریکای معاصر و در نهایت به چین در سال 2098 میرساند و بدین صورت مخاطب را به قعر آخرالزمان میفرستد.
#زنبورها
#مایا_لونده
❄️📻||@Radioensha
رابطهٔ انسان و فرزندانش، با رابطهٔ انسان و طبیعت در هم تنیده است. بشر، همینطور که آخرالزمانِ طبیعت را نظارهگر است، در رابطه با فرزندانش نیز وقایعی هولناک را تجربه میکند. گاه دولتها باعث این وقایع بودهاند، گاه مردم و گاه نیز طبیعت به دفاع از خویش برخاسته است. مایا لونده، نویسندهٔ نروژی، در رمان زنبورها زنجیرهای از این وقایع و پیوندهای پیچیده را از انگلستان قرن نوزدهم آغاز میکند و به آمریکای معاصر و در نهایت به چین در سال 2098 میرساند و بدین صورت مخاطب را به قعر آخرالزمان میفرستد.
#زنبورها
#مایا_لونده
❄️📻||@Radioensha
#برشی_از_کتاب📚
گاهی به این فکر میافتادم که تیلدا خیلی از من ممنون میشد اگر ریشتراش یا از آن بهتر چاقوی آشپزخانه را بر میداشتم و روی گلویم میگذاشتم و اجازه میدادم آنقدر خون از شاهرگم بیرون بزند که دیگر چیزی از من جز پوستهای خالی، پیلهایرهاشده، بر زمین نماند. هرگز چنین چیزی بر زبان نیاورده بود، اما هر دو به جایی رسیده بودیم که بر آن لحظهٔ بیش از هفده سال پیش، تابیدن ظریف نور خورشید روی بینی او در تالار اجتماعات، لعنت میفرستادیم.
#زنبورها
#مایا_لونده
❄️📻||@Radioensha
گاهی به این فکر میافتادم که تیلدا خیلی از من ممنون میشد اگر ریشتراش یا از آن بهتر چاقوی آشپزخانه را بر میداشتم و روی گلویم میگذاشتم و اجازه میدادم آنقدر خون از شاهرگم بیرون بزند که دیگر چیزی از من جز پوستهای خالی، پیلهایرهاشده، بر زمین نماند. هرگز چنین چیزی بر زبان نیاورده بود، اما هر دو به جایی رسیده بودیم که بر آن لحظهٔ بیش از هفده سال پیش، تابیدن ظریف نور خورشید روی بینی او در تالار اجتماعات، لعنت میفرستادیم.
#زنبورها
#مایا_لونده
❄️📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🪺توصیۀ #برتراند_راسل برای بهتر نوشتن
دستورهای سادهای هست که به نظر من میشود به نویسندگان نثر مرسل توصیه کرد.
اول:
اگر کلمۀ کوتاهی افادۀ معنی کند، هرگز کلمۀ دراز به کار نبرید.
دوم:
اگر بخواهید جملهای بنویسید که در ضمن آن ناچارید چندین معترضه بیاورید، چند تا از این معترضهها را در جملۀ دیگری بیاورید.
سوم:
نگذارید که آغاز جمله در خواننده انتظاری پدید آورد که در پایان جمله خلاف آن ظاهر شود.
مثلاً این جمله را در نظر بگیرید که ممکن است در نوشتهای در باب جامعهشناسی بیاید:
«افراد انسانی از رفتار ناپسند کاملاً برکنار هستند، منتها در صورتی که شرایط لازم معینی، که جز در نسبت کمی از موارد واقعی فراهم نمیشود، بر اثر حصول توافق دشواری بین اوضاع مساعد، خواه فطری و خواه محیطی، اتفاقا منجر به تولید فردی شود که در او بسیاری از خصائص به نحوی که از لحاظ اجتماعی مفید است از حد عادی منحرف شده باشد.»
حالا بگذارید ببینیم این جمله را میتوان به زبان آدمیزاد ترجمه کرد یا نه. من این را پیشنهاد میکنم:
«همۀ آدمها، یا تقریباً همۀ آدمها، رذلاند. آنهایی که رذل نیستند، هم از حیث نسبت و هم از حیث تربیت بخت بلندی داشتهاند.»
این جمله هم کوتاهتر است و هم فهمیدنش آسانتر، و درست همان مطلب جملۀ قبلی را هم بیان میکند. ولی متأسفانه باید بگویم که اگر استادی به جای جملۀ اول جملۀ دوم را به کار ببرد، از دانشگاه بیرونش میکنند.
✨منبع: چگونه مینویسم، برتراند راسل، ترجمۀ نجف دریابندری.
#ایده
❄️📻||@Radioensha
🪺توصیۀ #برتراند_راسل برای بهتر نوشتن
دستورهای سادهای هست که به نظر من میشود به نویسندگان نثر مرسل توصیه کرد.
اول:
اگر کلمۀ کوتاهی افادۀ معنی کند، هرگز کلمۀ دراز به کار نبرید.
دوم:
اگر بخواهید جملهای بنویسید که در ضمن آن ناچارید چندین معترضه بیاورید، چند تا از این معترضهها را در جملۀ دیگری بیاورید.
سوم:
نگذارید که آغاز جمله در خواننده انتظاری پدید آورد که در پایان جمله خلاف آن ظاهر شود.
مثلاً این جمله را در نظر بگیرید که ممکن است در نوشتهای در باب جامعهشناسی بیاید:
«افراد انسانی از رفتار ناپسند کاملاً برکنار هستند، منتها در صورتی که شرایط لازم معینی، که جز در نسبت کمی از موارد واقعی فراهم نمیشود، بر اثر حصول توافق دشواری بین اوضاع مساعد، خواه فطری و خواه محیطی، اتفاقا منجر به تولید فردی شود که در او بسیاری از خصائص به نحوی که از لحاظ اجتماعی مفید است از حد عادی منحرف شده باشد.»
حالا بگذارید ببینیم این جمله را میتوان به زبان آدمیزاد ترجمه کرد یا نه. من این را پیشنهاد میکنم:
«همۀ آدمها، یا تقریباً همۀ آدمها، رذلاند. آنهایی که رذل نیستند، هم از حیث نسبت و هم از حیث تربیت بخت بلندی داشتهاند.»
این جمله هم کوتاهتر است و هم فهمیدنش آسانتر، و درست همان مطلب جملۀ قبلی را هم بیان میکند. ولی متأسفانه باید بگویم که اگر استادی به جای جملۀ اول جملۀ دوم را به کار ببرد، از دانشگاه بیرونش میکنند.
✨منبع: چگونه مینویسم، برتراند راسل، ترجمۀ نجف دریابندری.
#ایده
❄️📻||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
نویسندگان اغلب برای اینکه نوشتههایی با کیفیت تولید کنند، باید برنامهریزی و زمانبندی روزانهی نسبتا سفت و سختی داشته باشند؛ یعنی هر روز فقط چند ساعت مشخص بنویسند و ساعات مشخصی را هم به ویرایش اختصاص دهند.
فکر کردن، در فرصتهای بین نوشتن، داستان شما را بهتر خواهد کرد.
❄️||@Radioensha
نویسندگان اغلب برای اینکه نوشتههایی با کیفیت تولید کنند، باید برنامهریزی و زمانبندی روزانهی نسبتا سفت و سختی داشته باشند؛ یعنی هر روز فقط چند ساعت مشخص بنویسند و ساعات مشخصی را هم به ویرایش اختصاص دهند.
فکر کردن، در فرصتهای بین نوشتن، داستان شما را بهتر خواهد کرد.
❄️||@Radioensha
Audio
🔘از مجموعه فایلهای طراحی زندگی | ناهید عبدی
موضوع فایل:
برای خلق دستاورد به جای تلاش بیش از حد چه کنیم؟
▪️گوش کردن این فایل رو به دوستانی توصیه میکنم که علیرغم تلاش و دوندگیهای زیاد، از نتایج کار و دستاوردهاشون راضی نیستند.
مدت زمان فایل:
حدود ۸ دقیقه
صفحه اینستاگرام ناهید عبدی:
Instagram.com/nahidabdi.ir
#پادکست
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
موضوع فایل:
برای خلق دستاورد به جای تلاش بیش از حد چه کنیم؟
▪️گوش کردن این فایل رو به دوستانی توصیه میکنم که علیرغم تلاش و دوندگیهای زیاد، از نتایج کار و دستاوردهاشون راضی نیستند.
مدت زمان فایل:
حدود ۸ دقیقه
صفحه اینستاگرام ناهید عبدی:
Instagram.com/nahidabdi.ir
#پادکست
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
#شعر_طوری💛
گریه کردی و گریه خواهم کرد
دیر بودی و زود خواهم شد
مثل سیگار اولت هستم
تا ته قصه دود خواهم شد
چه کسی گریه می کند تا صبح؟!
چه کسی در اتاق می ماند؟!
هیچ کس ظاهرا نمیفهمد!
هیچ کس ظاهرا نمی داند!
#سید_مهدی_موسوی
❄️||@Radioensha
گریه کردی و گریه خواهم کرد
دیر بودی و زود خواهم شد
مثل سیگار اولت هستم
تا ته قصه دود خواهم شد
چه کسی گریه می کند تا صبح؟!
چه کسی در اتاق می ماند؟!
هیچ کس ظاهرا نمیفهمد!
هیچ کس ظاهرا نمی داند!
#سید_مهدی_موسوی
❄️||@Radioensha
#مثبت_نویسندگی🎐
نویسنده تنها موقعی نمینویسد که پشت میز تحریرش نشسته است، بلکه در حقیقت او در تمام روز، هنگام برخورد با مسائل مختلف، مشغول کار است.
هرچه میبیند و هرچه احساس میکند برای مقصود وی مفید است. او همیشه دانسته و ندانسته در گنجينه ذهنش به اندوختن ذخایر میپردازد.
#سامرست_موام
❄️||@Radioensha
نویسنده تنها موقعی نمینویسد که پشت میز تحریرش نشسته است، بلکه در حقیقت او در تمام روز، هنگام برخورد با مسائل مختلف، مشغول کار است.
هرچه میبیند و هرچه احساس میکند برای مقصود وی مفید است. او همیشه دانسته و ندانسته در گنجينه ذهنش به اندوختن ذخایر میپردازد.
#سامرست_موام
❄️||@Radioensha
#نکته_نویسندگی🗒
صحنههای کمتحرک صحنههایی هستند که شخصیتها مدام یک جا نشسته باشند و با هم وراجی کنند؛ بدون اینکه تنشی در صحنه باشد. حرفهای شخصیتها انگار کمکی به شخصیتپردازی نمیکند؛ چنانکه گویی آنها عروسکهایی هستند که حرفهایشان به جای اینکه از ذهن و زبان خودشان تراوش کند، فقط تکرار حرفهای نویسنده است. یک راه ساده برای اصلاح این قبیل مشکلات این است که مکان و زمان را تغییر دهید تا صحنهی شخصیتها از حالت انفعالی و بیتحرکی خارج شود.
❄️||@Radioensha
صحنههای کمتحرک صحنههایی هستند که شخصیتها مدام یک جا نشسته باشند و با هم وراجی کنند؛ بدون اینکه تنشی در صحنه باشد. حرفهای شخصیتها انگار کمکی به شخصیتپردازی نمیکند؛ چنانکه گویی آنها عروسکهایی هستند که حرفهایشان به جای اینکه از ذهن و زبان خودشان تراوش کند، فقط تکرار حرفهای نویسنده است. یک راه ساده برای اصلاح این قبیل مشکلات این است که مکان و زمان را تغییر دهید تا صحنهی شخصیتها از حالت انفعالی و بیتحرکی خارج شود.
❄️||@Radioensha
•• #دیالوگ ••
- نمیدونم از کی دیگه کسی اشک هام رو ندید.
- خیلی مغروری؟
- نه اتفاقا! احساس میکنم از بس احساسات خودم رو کم ارزش جلوه دادم، دیگه گریه هم کنم کسی براش مهم نیست.
❄️||@Radioensha
- نمیدونم از کی دیگه کسی اشک هام رو ندید.
- خیلی مغروری؟
- نه اتفاقا! احساس میکنم از بس احساسات خودم رو کم ارزش جلوه دادم، دیگه گریه هم کنم کسی براش مهم نیست.
❄️||@Radioensha
#شعر_طوری💛
در قطره باران بهاری چه توان گفت؟
در نافه آهوی تتاری چه توان گفت؟
گر در همه چیزی صفت و نعت بگنجد
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت؟
❄️||@Radioensha
در قطره باران بهاری چه توان گفت؟
در نافه آهوی تتاری چه توان گفت؟
گر در همه چیزی صفت و نعت بگنجد
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت؟
❄️||@Radioensha
#معرفی_کتاب📚
کتاب «مغازه جادویی» اثری نوشته «جیمز دوتی» است که نخستین بار در سال 2016 منتشر شد. وقتی «دوتی» نوجوان بود، در یک فروشگاه لوازم شعبده بازی با زنی سالخورده و مهربان به نام «روث» آشنا شد که در طول چند هفته بعدی، تمرین هایی مربوط به ذهن و بدن را به او آموخت که مسیر زندگی اش را تغییر داد. «دوتی» که در فقر با پدری معتاد به الکل و مادری دچار به افسردگی حاد بزرگ شد، در سال های بعدی به عنوان یک جراح و کارآفرین به موفقیتی چشمگیر رسید. اما آینده او در دو مقطع مورد تهدید قرار گرفت: از سر گذراندن تجربه نزدیک به مرگ در یک سانحه رانندگی، و مدتی بعد، یک تصمیم تجاری اشتباه که او را تا آستانه ورشکستگی پیش برد. «دوتی» از طریق به خاطر آوردن تمرین های «روث»، توانست کنترل اوضاع را به دست بگیرد و در نهایت، زندگی سرشار و موفقیت آمیزی را برای خود بسازد.
#مغازه_جادویی
#جیمز_دوتی
❄️📻||@Radioensha
کتاب «مغازه جادویی» اثری نوشته «جیمز دوتی» است که نخستین بار در سال 2016 منتشر شد. وقتی «دوتی» نوجوان بود، در یک فروشگاه لوازم شعبده بازی با زنی سالخورده و مهربان به نام «روث» آشنا شد که در طول چند هفته بعدی، تمرین هایی مربوط به ذهن و بدن را به او آموخت که مسیر زندگی اش را تغییر داد. «دوتی» که در فقر با پدری معتاد به الکل و مادری دچار به افسردگی حاد بزرگ شد، در سال های بعدی به عنوان یک جراح و کارآفرین به موفقیتی چشمگیر رسید. اما آینده او در دو مقطع مورد تهدید قرار گرفت: از سر گذراندن تجربه نزدیک به مرگ در یک سانحه رانندگی، و مدتی بعد، یک تصمیم تجاری اشتباه که او را تا آستانه ورشکستگی پیش برد. «دوتی» از طریق به خاطر آوردن تمرین های «روث»، توانست کنترل اوضاع را به دست بگیرد و در نهایت، زندگی سرشار و موفقیت آمیزی را برای خود بسازد.
#مغازه_جادویی
#جیمز_دوتی
❄️📻||@Radioensha
#برشی_از_کتاب📚
ساعت ها و ساعت ها را صرف تمرین با آن نوک انگشت شست کرده بودم. یاد بگیرم چگونه دستانم را بگیرم تا مشخص نباشد و چگونه روسری یا سیگار را به آرامی داخل آن فرو کنم تا به نظر به شکل جادویی ناپدید شود. من توانستم دوستانم و همسایه هایمان را در مجتمع آپارتمانی گول بزنم. اما امروز انگشت شست گم شده بود. رفته بود. از بین رفت. و من زیاد از این موضوع خوشحال نبودم.
#مغازه_جادویی
#جیمز_دوتی
❄️📻||@Radioensha
ساعت ها و ساعت ها را صرف تمرین با آن نوک انگشت شست کرده بودم. یاد بگیرم چگونه دستانم را بگیرم تا مشخص نباشد و چگونه روسری یا سیگار را به آرامی داخل آن فرو کنم تا به نظر به شکل جادویی ناپدید شود. من توانستم دوستانم و همسایه هایمان را در مجتمع آپارتمانی گول بزنم. اما امروز انگشت شست گم شده بود. رفته بود. از بین رفت. و من زیاد از این موضوع خوشحال نبودم.
#مغازه_جادویی
#جیمز_دوتی
❄️📻||@Radioensha