غمت را در نظربندی بپیچان پشت در بگذار
جهان را از چنین راز بزرگی بیخبر بگذار
گلوی سنگ را محکم گرفتن حاصلش در چیست
گمش کن این نبرد نابرابر را سپر بگذار
جهان هرگز به کام مردم صادق نمیچرخد
تو را دیگر شکایت چیست دندان بر جگر بگذار
بلای انتحاری چون سر راهت کمین کرده
اگر بُردت، لباست را نشانیِ سفر بگذار
زبان بحر را حتا نهنگان هم نمیفهمند
ملالی نیست، رنجش را تو بر دوش بشر بگذار
مبادا بعدها مرگم تو را غمگین کند مریم
به جای بالشَت دیوان حافظ زیر سر بگذار
کلام ما پر از تلخیست، چون تاب شنیدن نیست
کنار سفرهات ای دوست مقداری شکر بگذار
به اوج مستیِ امشب رسیدم ساقیا لطفاً!
شراب بقیه را از پیش چشمم دورتر بگذار
کاوه جبران
🆔 @QaharAsi
جهان را از چنین راز بزرگی بیخبر بگذار
گلوی سنگ را محکم گرفتن حاصلش در چیست
گمش کن این نبرد نابرابر را سپر بگذار
جهان هرگز به کام مردم صادق نمیچرخد
تو را دیگر شکایت چیست دندان بر جگر بگذار
بلای انتحاری چون سر راهت کمین کرده
اگر بُردت، لباست را نشانیِ سفر بگذار
زبان بحر را حتا نهنگان هم نمیفهمند
ملالی نیست، رنجش را تو بر دوش بشر بگذار
مبادا بعدها مرگم تو را غمگین کند مریم
به جای بالشَت دیوان حافظ زیر سر بگذار
کلام ما پر از تلخیست، چون تاب شنیدن نیست
کنار سفرهات ای دوست مقداری شکر بگذار
به اوج مستیِ امشب رسیدم ساقیا لطفاً!
شراب بقیه را از پیش چشمم دورتر بگذار
کاوه جبران
🆔 @QaharAsi
وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد
مرده آن تن که بدو مژده جانی نرسد
سیه آن روز که بینور جمالت گذرد
هیچ از مطبخ تو کاسه و خوانی نرسد
وای آن دل که ز عشق تو در آتش نرود
همچو زر خرج شود هیچ به کانی نرسد
سخن عشق چو بیدرد بود بر ندهد
جز به گوش هوس و جز به زبانی نرسد
مریم دل نشود حامل انوار مسیح
تا امانت ز نهانی به نهانی نرسد
حس چو بیدار بود خواب نبیند هرگز
از جهان تا نرود دل به جهانی نرسد
غفلت مرگ زد آن را که چنان خشک شدست
از غم آنک ورا تره به نانی نرسد
این زمان جهد بکن تا ز زمان بازرهی
پیش از آن دم که زمانی به زمانی نرسد
هر حیاتی که ز نان رست همان نان طلبد
آب حیوان به لب هر حیوانی نرسد
تیره صبحی که مرا از تو سلامی نرسد
تلخ روزی که ز شهد تو بیانی نرسد
#مولانادیوانشمس
🆔 @QaharAsi
مرده آن تن که بدو مژده جانی نرسد
سیه آن روز که بینور جمالت گذرد
هیچ از مطبخ تو کاسه و خوانی نرسد
وای آن دل که ز عشق تو در آتش نرود
همچو زر خرج شود هیچ به کانی نرسد
سخن عشق چو بیدرد بود بر ندهد
جز به گوش هوس و جز به زبانی نرسد
مریم دل نشود حامل انوار مسیح
تا امانت ز نهانی به نهانی نرسد
حس چو بیدار بود خواب نبیند هرگز
از جهان تا نرود دل به جهانی نرسد
غفلت مرگ زد آن را که چنان خشک شدست
از غم آنک ورا تره به نانی نرسد
این زمان جهد بکن تا ز زمان بازرهی
پیش از آن دم که زمانی به زمانی نرسد
هر حیاتی که ز نان رست همان نان طلبد
آب حیوان به لب هر حیوانی نرسد
تیره صبحی که مرا از تو سلامی نرسد
تلخ روزی که ز شهد تو بیانی نرسد
#مولانادیوانشمس
🆔 @QaharAsi
Forwarded from حس مبهم
بعد تو؛
تقویم فراموشی گرفت،
بهار به خیابانها باز نگشت
دستان سرمازدهام را به دیوارهای کابل صلیب کشیدهام
تا اگر بادها بتواند خاطرهی زمستان تنهایام را باخود ببرد.
#آریایی_تبار
تقویم فراموشی گرفت،
بهار به خیابانها باز نگشت
دستان سرمازدهام را به دیوارهای کابل صلیب کشیدهام
تا اگر بادها بتواند خاطرهی زمستان تنهایام را باخود ببرد.
#آریایی_تبار
من به بعضی چهره ها چون زود عادت می کنم
پـیـششـان سـر بـر نمی آرم ، رعایت می کنم
همچـنـانکـه بـرگ خـشـکـیده نمـاند بـر درخـت
مـایـه ی رنـج تـو بـاشـم رفـع زحمـت می کنم
این دهـــــان بـاز و چـشم بی تحرک را ببخش
آنـقــدر جــذابـیـت داری کـه حـیـرت می کـنـم
کـم اگـر با دوسـتـانم می نشینم جـرم تـوست
هر کسی را دوست دارم در تـو رؤیـت می کنم
فکر کردی چیست مـوزون می کند شعـر مـرا؟
در قــدم بـرداشــتـن هـای ِ تـو دقـت می کـنم
یـک ســلامـم را اگـر پـاسـخ بـگـویی مـی روم
لـذتـش را بـا تـمـام شـهــر قـسـمـت می کنم
ترک ِ افـیـونی شبیه تو اگـر چه مشـکـل اسـت
روی دوش دیــگـــران یـک روز تـرکـت می کـنـم
تـوی دنـیـا هـم نـشـد بـرزخ کـه پـیـدا کـردمـت
می نـشیـنم تـا قـیامـت بـا تـو صحبت می کنم
کاظم بهمنی
🆔 @QaharAsi
پـیـششـان سـر بـر نمی آرم ، رعایت می کنم
همچـنـانکـه بـرگ خـشـکـیده نمـاند بـر درخـت
مـایـه ی رنـج تـو بـاشـم رفـع زحمـت می کنم
این دهـــــان بـاز و چـشم بی تحرک را ببخش
آنـقــدر جــذابـیـت داری کـه حـیـرت می کـنـم
کـم اگـر با دوسـتـانم می نشینم جـرم تـوست
هر کسی را دوست دارم در تـو رؤیـت می کنم
فکر کردی چیست مـوزون می کند شعـر مـرا؟
در قــدم بـرداشــتـن هـای ِ تـو دقـت می کـنم
یـک ســلامـم را اگـر پـاسـخ بـگـویی مـی روم
لـذتـش را بـا تـمـام شـهــر قـسـمـت می کنم
ترک ِ افـیـونی شبیه تو اگـر چه مشـکـل اسـت
روی دوش دیــگـــران یـک روز تـرکـت می کـنـم
تـوی دنـیـا هـم نـشـد بـرزخ کـه پـیـدا کـردمـت
می نـشیـنم تـا قـیامـت بـا تـو صحبت می کنم
کاظم بهمنی
🆔 @QaharAsi
Forwarded from رهایی (محمد محمدی)
نکند مزرعه قربانی پاییز شود
قسمت سرو لب جو تبر تیز شود
نکند باد گزندی به گل سرخ زند
باغ درگیر شبی سرد و غم انگیز شود
نکند نوبر این باغ پر از برکت و خیر
میوه له شده ی گوشه جالیز شود
نکند با همه ی رنج درو آخر سال
در دل خرمن مان صاعقه چنگیز شود
وارث کوله عشاق الستیم مباد
عشق در چشم همه کوچک و ناچیز شود
کربلای دگری بود و همه تشنه ی عشق
باید از آب در این واقعه پرهیز شود
ردپایست از آنان که گذشتند ز خویش
نکند مانع بگذشتن مان میز شود
نکند قاب شود لاله به دیوار اتاق
نکند چفیه به گردن فقط آویز شود
#مرتضی_برخورداری
قسمت سرو لب جو تبر تیز شود
نکند باد گزندی به گل سرخ زند
باغ درگیر شبی سرد و غم انگیز شود
نکند نوبر این باغ پر از برکت و خیر
میوه له شده ی گوشه جالیز شود
نکند با همه ی رنج درو آخر سال
در دل خرمن مان صاعقه چنگیز شود
وارث کوله عشاق الستیم مباد
عشق در چشم همه کوچک و ناچیز شود
کربلای دگری بود و همه تشنه ی عشق
باید از آب در این واقعه پرهیز شود
ردپایست از آنان که گذشتند ز خویش
نکند مانع بگذشتن مان میز شود
نکند قاب شود لاله به دیوار اتاق
نکند چفیه به گردن فقط آویز شود
#مرتضی_برخورداری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
دستخطی که تورا عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
آدمک خر نشوی گریه کنی
کل دنیا سراب است بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
بخدا مثل تو تنهاست بخند
فکر کن درد تو ارزشمند است
فکرکن گریه چه زیباست بخند
صبح فردا بشب نیست که نیست
تازه انگار که فرداست بخند
راستی آنچه به یادت دادیم
پرزدن نیست که درجاست بخند
آدمک نغمه ی آغاز نخوان
بخدا آخر دنیا ست بخند
#سکندرمحمدی
#دکلمهوآهنگدرکمنت👇
آدمک مرگ همین جاست بخند
دستخطی که تورا عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
آدمک خر نشوی گریه کنی
کل دنیا سراب است بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
بخدا مثل تو تنهاست بخند
فکر کن درد تو ارزشمند است
فکرکن گریه چه زیباست بخند
صبح فردا بشب نیست که نیست
تازه انگار که فرداست بخند
راستی آنچه به یادت دادیم
پرزدن نیست که درجاست بخند
آدمک نغمه ی آغاز نخوان
بخدا آخر دنیا ست بخند
#سکندرمحمدی
#دکلمهوآهنگدرکمنت👇
.
در میکده دوش، زاهدی دیدم مست
تسبیح به گردن و صراحی در دست
گفتم: ز چه در میکده جا کردی؟
گفت:از میکده هم به سوی حق راهی هست
#شیخ_بهایی
🆔 @QaharAsi
در میکده دوش، زاهدی دیدم مست
تسبیح به گردن و صراحی در دست
گفتم: ز چه در میکده جا کردی؟
گفت:از میکده هم به سوی حق راهی هست
#شیخ_بهایی
🆔 @QaharAsi
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
🆔 @QaharAsi
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
🆔 @QaharAsi
هرقدر که از عشق پریشان شده باشیم
ننگ است اگر از تو پشیمان شده باشیم
از جان و دل خویش گذشتیم به شوقت
تا مایه تحسین رقیبان شده باشیم
اعجاز تو این است که با این همه آیه
با کفرِ نگاه تو مسلمان شده باشیم👀👉
چون سایه به دنبال تو هستیم شب و روز
هرچند که از چشم تو پنهان شده باشیم
یک عمر شکستیم ولی یاد نداریم
یک لحظه هم از عشق گریزان شده باشیم
ما خانه خراب غم عشقیم در این خاک
خاکیتر از آنیم که ویران شده باشیم
ای کاش که ای دوست بمیریم و نبینیم
بر خوان کسی غیر تو مهمان شده باشیم
#محمدحسن_جمشیدی
ننگ است اگر از تو پشیمان شده باشیم
از جان و دل خویش گذشتیم به شوقت
تا مایه تحسین رقیبان شده باشیم
اعجاز تو این است که با این همه آیه
با کفرِ نگاه تو مسلمان شده باشیم👀👉
چون سایه به دنبال تو هستیم شب و روز
هرچند که از چشم تو پنهان شده باشیم
یک عمر شکستیم ولی یاد نداریم
یک لحظه هم از عشق گریزان شده باشیم
ما خانه خراب غم عشقیم در این خاک
خاکیتر از آنیم که ویران شده باشیم
ای کاش که ای دوست بمیریم و نبینیم
بر خوان کسی غیر تو مهمان شده باشیم
#محمدحسن_جمشیدی
آی قصه بهشت زکویت حکایتی
شرح جمال حور ز رویت روایتی
انفاس عیسی از لب لعلت لطیفه ای
آب خضر ز نوش لبانت کنایتی
هر پاره از دل من و از غصه قصه ای
هرسطر از خصال تو واز رحمت آیتی
کی عطر سای مجلس روحانیان شدی
گل را اگر نه بویی تو کردی رعایتی
در آرزوی خاک در یار سوختیم
یادآور ای صبا که نکردی حمایتی
آی دل به هرزه دانش وعمرت به باد رفت
صد مایه داشتی و نکردی حما یتی
بوی دل کباب من آفاق را گر فت
این آتش درون بکند هم سرایتی
در آتش ار خیال رخش دست میدهد
ساقیا بیاکه نیست ز دوزخ شکایتی
دانی مراد ح از درد غصه چیست
از تو کرشمه ای و ز خسرو عنایتی
🆔 @QaharAsi
شرح جمال حور ز رویت روایتی
انفاس عیسی از لب لعلت لطیفه ای
آب خضر ز نوش لبانت کنایتی
هر پاره از دل من و از غصه قصه ای
هرسطر از خصال تو واز رحمت آیتی
کی عطر سای مجلس روحانیان شدی
گل را اگر نه بویی تو کردی رعایتی
در آرزوی خاک در یار سوختیم
یادآور ای صبا که نکردی حمایتی
آی دل به هرزه دانش وعمرت به باد رفت
صد مایه داشتی و نکردی حما یتی
بوی دل کباب من آفاق را گر فت
این آتش درون بکند هم سرایتی
در آتش ار خیال رخش دست میدهد
ساقیا بیاکه نیست ز دوزخ شکایتی
دانی مراد ح از درد غصه چیست
از تو کرشمه ای و ز خسرو عنایتی
🆔 @QaharAsi
هوا بارانی است و فصل پاییز
گلوی آسمان از بغض لبریز
به سجده آمده ابری که انگار
شده از داغ تابستانه سرریز
هوای مدرسه، بوی الفبا
صدای زنگ اوّل محکم و تیز
جزای خندههای بیمجوّز
و شادیها و تفریحات ناچیز
برای نوجوانیهای ما بود
فرود خشم و تهمتهای یکریز
رسیده اوّل مهر و درونم
پُر است از لحظههای خاطرانگیز
کلاسِ درسِ خالیمانده از تو
من و گلهای پژمرده سر میز
هوا پاییزی و بارانیام من
درونِ خشم خود زندانیام من
چه فردایِ خوشی را خواب دیدیم
تمام نقشهها بر آب دیدیم
چه دورانی! چه رویای عبوری!
چه جستنها بهدنبال ظهوری!
من و تو نسل بیپرواز بودیم
اسیرِ پنجههایِ باز بودیم
همان بازی که با تیغِ سرانگشت
به پیش چشمهای من تورا کشت
تمامِ آرزوها را فنا کرد
دودست دوستیمان را جدا کرد
تو جام شوکران را سرکشیدی
به ناگه از کنارم پرکشیدی
به دانهدانه اشکِ مادرانه
به آن اندیشههای جاودانه
به قطرهقطره خونِ عشق سوگند
به سوز سینههای مانده در بند
دلم صدپاره شد بر خاک افتاد
به قلبم از غمت صد چاک افتاد
بگو آنجا که رفتی، شاد هستی؟
در آنسوی حیات، آزاد هستی؟
«هوای نوجوانی» خاطرت هست؟
هنوزم عشق میهن در سرت هست؟
بگو آنجا که رفتی هرزهای نیست؟
تبر! تقدیر سرو و سبزهای نیست؟
کسی دزد شعورت نیست آنجا؟
تجاوز به غرورت نیست آنجا؟
خبر از گورهای بینشان هست؟
صدای ضجّههای مادران هست؟
بخوان همدرد من، همنسل و همراه
بخوان شعر مرا با حسرت و آه
دوباره اوّل مهر است و پاییز
گلوی آسمان از بغض لبریز
من و میزی که خالی مانده از تو
و گلهایی که پژمرده سر میز
#هیلاصدیقی
#دکلمه👇
گلوی آسمان از بغض لبریز
به سجده آمده ابری که انگار
شده از داغ تابستانه سرریز
هوای مدرسه، بوی الفبا
صدای زنگ اوّل محکم و تیز
جزای خندههای بیمجوّز
و شادیها و تفریحات ناچیز
برای نوجوانیهای ما بود
فرود خشم و تهمتهای یکریز
رسیده اوّل مهر و درونم
پُر است از لحظههای خاطرانگیز
کلاسِ درسِ خالیمانده از تو
من و گلهای پژمرده سر میز
هوا پاییزی و بارانیام من
درونِ خشم خود زندانیام من
چه فردایِ خوشی را خواب دیدیم
تمام نقشهها بر آب دیدیم
چه دورانی! چه رویای عبوری!
چه جستنها بهدنبال ظهوری!
من و تو نسل بیپرواز بودیم
اسیرِ پنجههایِ باز بودیم
همان بازی که با تیغِ سرانگشت
به پیش چشمهای من تورا کشت
تمامِ آرزوها را فنا کرد
دودست دوستیمان را جدا کرد
تو جام شوکران را سرکشیدی
به ناگه از کنارم پرکشیدی
به دانهدانه اشکِ مادرانه
به آن اندیشههای جاودانه
به قطرهقطره خونِ عشق سوگند
به سوز سینههای مانده در بند
دلم صدپاره شد بر خاک افتاد
به قلبم از غمت صد چاک افتاد
بگو آنجا که رفتی، شاد هستی؟
در آنسوی حیات، آزاد هستی؟
«هوای نوجوانی» خاطرت هست؟
هنوزم عشق میهن در سرت هست؟
بگو آنجا که رفتی هرزهای نیست؟
تبر! تقدیر سرو و سبزهای نیست؟
کسی دزد شعورت نیست آنجا؟
تجاوز به غرورت نیست آنجا؟
خبر از گورهای بینشان هست؟
صدای ضجّههای مادران هست؟
بخوان همدرد من، همنسل و همراه
بخوان شعر مرا با حسرت و آه
دوباره اوّل مهر است و پاییز
گلوی آسمان از بغض لبریز
من و میزی که خالی مانده از تو
و گلهایی که پژمرده سر میز
#هیلاصدیقی
#دکلمه👇
تلنگر
فردی از کشاورزی پرسید: آیا گندم کاشتهای؟ کشاورز جواب داد: نه، ترسیدم باران نبارد. مرد پرسید: پس ذرت کاشتهای؟ کشاورز گفت: نه، ترسیدم ذرتها را آفت بزند. مرد پرسید: پس چه چیزی کاشتهای؟! کشاورز گفت: هیچچيز، خیالم راحت است!
همیشه بازندهترین افراد در زندگی، کسانی هستند که از ترس هرگز به هیچ کاری دست نمیزنند.
فردی از کشاورزی پرسید: آیا گندم کاشتهای؟ کشاورز جواب داد: نه، ترسیدم باران نبارد. مرد پرسید: پس ذرت کاشتهای؟ کشاورز گفت: نه، ترسیدم ذرتها را آفت بزند. مرد پرسید: پس چه چیزی کاشتهای؟! کشاورز گفت: هیچچيز، خیالم راحت است!
همیشه بازندهترین افراد در زندگی، کسانی هستند که از ترس هرگز به هیچ کاری دست نمیزنند.
بهترین کانال های تلگرام
لطفا برای جاین شدن به
هرکانال روی لینک کانال کلیک کنید 👇
حس مبهم👇
🆔 @Hisemobham
رهایی👇
🆔 @raahhaiie
دکلمه های آریا جمالی👇
🆔 @Aria_jamali_Art
مشاعره👇
🆔 @Mushaira_Group
لطفا برای جاین شدن به
هرکانال روی لینک کانال کلیک کنید 👇
حس مبهم👇
🆔 @Hisemobham
رهایی👇
🆔 @raahhaiie
دکلمه های آریا جمالی👇
🆔 @Aria_jamali_Art
مشاعره👇
🆔 @Mushaira_Group