Telegram Web Link
دین ابزاری‌ست که برای کاهش خرد ما و جایگزینی آن با فرمانبرداری، استفاده می‌شود.
@PublicExit
آرمین لنگرودی

مطالعه و نقد مذهب در کل و اسلام بطور مشخص، برای ما امری است پایه‌ای در مسیر شناخت خود و تبیین آینده‌ی بشر. معمولاً مسلمانان در روبرویی با این‌گونه خرده‌گیری‌ها، تنها روش زور و خشونت را می‌شناسند. در بهترین حالت، در پاسخ به داده‌های تاریخی و نقد خردورزانه، ما تنها با سکوت گورستانی آنها مواجه می‌شویم.

به عنوان مثال، مسلمانان در اروپا، در دفاع از پدیده حجاب، آن را به عنوان امری «اختیاری و آزاد» معرفی کرده و جزو جدایی‌ناپذیر از «حقوق بشر» می‌دانند. در توضیح این نکته باید پرسیده شود، اگر در اینجا واقعاً تأکید بر «آزادی» است، پس چرا تا حال هیچکدام (تأکید می‌کنم: هیچ‌کدام!) از سازمان‌های اسلامی در اروپا، صدای خود را در انتقاد به امر «اجباری» بودن حجاب در کشورهایی همچون ایران و یا عربستان سعودی بلند نکرده‌اند؟!

چرا حجاب بایستی در اروپا امری «اختیاری» باشد، ولی در ایران نه؟! این امر نشان‌دهنده آن است که مسلمانان به این‌گونه مقولات به صورتی فرصت‌طلبانه برخورد کرده و تنها در پیِ سوء استفاده از قوانین حقوق بشر (همانند آنچه ما از خمینی و «خُدعه‌های» رنگ و وارنگ او پیش از رسیدن به قدرت می‌شناسیم)، برای پیشبُرد مقاصد خود هستند. اینگونه است که حتی مسلمانانِ به اصطلاح «لیبرال» اروپا، تا زمانی که به یک بحث جدلی در این موارد مجبور نگردند، از خود حرکتی (که به تقدس اسلام لطمه وارد کند) نشان نمی‌دهند.
@PublicExit
در کشورهای اسلامی زن‌ها خودشان را کاملاً در حجاب و گونی می‌پوشانند که باعث تجاوز و تحریک مرد نشوند. در کشورهای غربی برای حل این مشکل به مردها آموزش می‌دهند که مثل حیوانی وحشی، احمق نباشند!
@PublicExit
هفته‌نامه فرانسوی لوبس از "حامد عبدالصمد" می‌پرسد که شما در کتاب خود "فاشیسم اسلامی" ارتباط بین فاشیسم و اسلام سیاسی را بررسی کرده‌اید، چگونه این ارتباط را توجیه می‌کنید؟

حامد عبدالصمد: اسلام‌گرایی رویکرد دیگری به غیر از تحقق طرح سیاسی اسلام ندارد. در اسلام‌گرایی، سیاست از بطن اسلام زاده شده است. در این باره باید اذعان داشت که "محمد" تنها پیامبر نبوده، بلکه یک سلطان، یک فرمانده نظامی، یک وزیر مالیه، یک قانون‌گذار و ضامن نظم عمومی جامعه اسلامی نیز بوده است. او همچنین موفق شده تا خشونت موجود در جامعه را کانالیزه کرده و در اسلام متمرکز کند. او تأکید می‌کند که تا زمانی که مرز روشنی بین مذهب و حکومت به وجود نیاید، نمی‌توان بین اسلام و اسلام‌گرایی تفاوت قائل شد.

در این دو ایدئولوژی، یعنی "اسلامی‌گرایی" و "فاشیسم" همان تقیسم‌‌بندی‌های پایه در جهان بین "خوب" و "شر" وجود دارد. همان‌گونه که نازیسم درباره یهودیان حکم می‌کند و فاشیسم به کمونیست‌ها نگاه می‌کند، اسلام بین مؤمن و غیرمؤمن دیوار می‌کشد و غیرمؤمن را کافر دانسته او را مستحق نابودی می‌داند.

تئوری توطئه در هر دوی این ایدئولوژی‌ها شدیداً حضور دارد. هر دو ایدئولوژی شیفته خشونت هستند. جنگ برای فاشیسم و جهاد برای اسلام در این چهارچوب قرار می‌گیرد. بر اساس این مؤلفه در اسلام برای ارزش‌های زندگی و حفظ بقاء جنگ نمی‌کنیم، جنگ مبدل به هدف می‌شود و در واقع برای این زندگی می‌کنیم که بجنگیم. در همین حال بزرگداشت شهید و اصولاً نَفس مرگ و شهادت یک افتخار محسوب می‌شود.

لوبس: آیا شما خیلی تند نرفته‌اید؟ چگونه می‌توانید "محمد" را با "آدولف هیتلر" مقایسه کنید؟

حامد عبدالصمد: اصل رهبری امت (مردم) و رهبری که هدایت‌کننده باورهاست، نقش اساسی را در این دو ایدئولوژی بازی می‌کند. در هر دو ایدئولوژی، یک رهبری فرهمند و بسیار با قدرت جامعه را رهبری و هدایت می‌کند و مخالفت با چنین رهبری مجازات مرگ را به دنبال دارد. همچنین، نفرت از یهودی و یهودی‌ستیزی نزد این دو رهبر مشابه است.

به یک حدیث اسلامی اشاره می‌کنم که در منشور "حماس" قرار دارد. این حدیث می‌گوید که "رستگاری مسلمانان با نبرد نهایی علیه یهودیان ایجاد می‌شود." همان‌گونه که در منشور حزب نازی آلمان رستگاری ملت آلمان موکول به آن است که آخرین یهودی نابود شود!
@PublicExit
هیچ چیز را فرض نکنید. همه چیز را مورد پرسش قرار دهید و شروع به اندیشیدن کنید.
@PublicExit
ترجیح می‌دهم ذهنی گشوده با شگفتی‌ها داشته باشم تا ذهنی بسته با باورها...
@PublicExit
این معرکه است که بفهمی اشتباه فکر می‌کرده‌ای. در واقع آدم احساس رهایی می‌کند. این نه فقط یک تهدید نیست، بلکه ذهن آدم را هم باز می‌کند!
@PublicExit
تراکمِ بلاهت

فهم زندگیِ عصر حجری چندان سخت و دشوار نیست. در جامعه‌ء نقل قول‌زده، عقل و تجربه اهمیت ندارد. ذهنِ مردمی که قرن‌ها به قال‌الله، محمد، عمر، ابوبکر، علی، صادق، تقی و نقی خو کرده است همین است. مردمی که در وجود خدای غایب شک نکنند و قرن‌ها منتظر ظهور طفل چند ساله باشند، هر دروغی را قبول می‌کنند و وضعیتی بهتر از این نصیب‌شان نخواهد شد.

چرا مردم برای شنیدن قال و یقولِ ملاها دست و پا نشکنند و عکس خمینی و خامنه‌ای را در ماه نبینند؟ چرا ورق‌پاره‌های محمد و چرندیاتی چون نهج‌البلاغه مقدس نباشد؟ خدایِ غایب، امامِ غائب، خرقه مبارک، عمامه علی، پرواز با خرِ بالدار و خروج از جو زمین. داعش، بسیج، سپاه و حاکمانِ ستمگر، فرزندانِ همین بلاهت‌اند. انتظاری بیش داشتن از جامعه بیمار و ناپرسایی که بنیان‌های زندگی‌شان بر نقل قول‌های قرن بوق مستحکم‌اند، غلط است!

در نقشه دینی جهان یهودی‌ها دیده نمی‌شوند. خال نامریی در پیشانی زمین است. جمعیت کوچکی کمتر از یک چهارم درصد. در برابر اسلام دومین دین بزرگ است و ۲۱ ٪ درصدی و حدود یک میلیارد و پانصد میلیون. گذشته از دولت اسرائیل که مثل هر دولتی به زبان خشونت و پلیس و زور سخن می‌گوید، مردم یهود اینشتین و کارل‌مارکس و فروید دارند، رگ و ریشه و مرز و مذهب نمی‌شناسند. اکثراً برای جهان می‌اندیشند.

میلیاردها مسلمان اما نه فقط در ساختنِ جهان نقشی ندارند، بلکه جلاد هم‌اند. مزدورِ جهانیان، برای ویران‌کردنِ جهان‌ خویش. اسلام نماد نادانی، حماقت و بلاهت و بی‌وجدانیِ بشر است. درسی که می‌توان از یهودیان آموخت، این است که اکثریتِ کمی نه فقط به نفع جامعه نیست، بلکه مطلقاً به ضرر است و برای تنازع بقا بین خود می‌جنگند.

یک جمعیت کوچک و کیفی می‌تواند دنیا را از اساس دگرگون کند و سرنوشت بشر را رقم زند. اما دنیای اسلام جغرافیای بلاهت است. هرچه جمعیتِ مسلمانان در جایی متراکم‌تر باشد، بلاهت نیز متراکم‌تر است. تراکمِ اخلاقی و جمعیتی مسلمانان یعنی تراکمِ بلاهت و خشونت و خویش‌ویرانگری!

@PublicExit
همان‌طور که ریکی جرویس می‌گوید: "ممنوعیت توهین به مقدسات در واقع قانونی است برای جلوگیری از آسیب رسیدن به احساساتِ خداوندِ مقتدر و توانمند". فردِ مؤمن صرفاً به دلیل آگاهی به تقدس از به کار بردن این مقوله ناگزیر است. زیرا بینش مذهبی بدون دو صفت "مقدس" و "نامقدس" و دیگر صفات تابع آن‌ها نظير حرام و حلال، پاک و پلید، گناه و ثواب عاطل می‌ماند. از آنجا که تقدس موضوع شناخت عقلانی نیست نمی‌توان چند و چون مقدسات را مستقیماً از آن استنتاج کرد.

به همین دلیل موارد کاربرد صفت مقدس فی‌نفسه مرزی ندارد و می‌توان صفت مقدس را عملاً به هر چیز اطلاق کرد و به تمامی جهان یا هر بخش از آن نظیر شی، احوال، انديشه، کنش، قاعده، زمان، مکان، گفتار، نشانه و موجود یا فرد معين، بسط داد. هر بینش مذهبی واجد فهرستی است از موارد اطلاق صفت مقدس که چند و چون مقدسات را تعیین می‌کند.

@PublicExit
در باب روزه!

كفِ نفس و روزه‌گرفتن يک مسئله فردی است. هر كسی حق دارد به خاطر ارضای خودآزاری يا به هر دليلی روزه بگيرد و خودش را تعذيب و شكنجه كند. روا نداشتنِ حقِ خوردن بر ديگران اما حد اعلای دگرآزاری است. رفتاری ساديستی‌تر از آن نيست كه ديگران را از حق خوردن منع كنيم و حتی آن را توهين تلقی كنيم. درک اين نكته كه چرا خوردن و نوشيدن ديگران در ملاء عام را نسبت به خود توهين تلقی كنيم دشوار است ولی می‌دانيم كه این باور سادومازوخيستی در كشورهای اسلامی واقعيت دارد. ماه رمضان فقط ماه مازوخيسم و خودآزاری نيست، ماه دگرآزاری و نوعی سادومازوخيسم فرهنگی و اجتماعی است كه فرد مسلمان هم‌زمان از شكنجه و تعذيب خود و ديگری لذت می‌برد و كيف می‌كند!

@PublicExit
تشکر از خدا برای غذایی که می‌خورید این مفهوم را می‌رساند که خداوند تصمیم می‌گیرد چه کسی غذا بخورد و چه کسی نه!

آیا شما برای مرگ دردناک و طولانیِ افرادی که امروز به دلیل گرسنگی مردند هم از خدا تشکر می‌کنید؟

@PublicExit
ابن مُلجم مرادی

ابن مُلجم مرادی به دلیل کشتنِ علی‌بن ابی‌طالب در تاریخ اسلام محکوم شناخته شده است. اما اگر قرار باشد از یک کشتنِ عادلانه در تاریخِ اسلام نام ببریم، کشتنِ علی توسط ابن ملجم است. اگر علی به خود حق می‌داد با تیغ دو دم خود فرق انسان‌ها را بشکافد، ابن ملجم نیز حق داشت فرق او را بشکافد. به روایت شیعه و سنی، ‌علی بی‌شمار انسان را سر برید. بی‌شمار زن را بیوه و بی‌شمار کودک را یتیم کرد. بی‌شمار خانه را خراب کرد. این‌همه اما عطش کشتار او را فروکش نکرد. به کشتارها و خون‌ریزی‌های بیش‌تر می‌اندیشید.

ابن ملجم با کشتنِ علی این جلادترین مرد تاریخ در مقام منجی ظاهر شد. جانِ بی‌شمار انسانی را که قرار بود توسط علی کشته شود نجات داد. قلبِ داغدار بی‌شمار انسان را تسلی بخشید. شب‌ها و روزهای بسیار شمشیرش را تیز کرد تا بزرگ‌ترین جلاد تاریخ آدمی و آدم‌کشِ قسیُ‌القلبی را از پای در آورد.

تجویز کشتنِ انسان در مجموع خطاست، ولی کشتنِ علی که آدم‌کشی را قاعده زندگی و یگانه رسالتش می‌دانست، نه فقط کاری خطا نبود بلکه نوعی دادخواهیِ تاریخی از قربانیان کشته شده توسط علی و نجات‌دادن جان انسان‌هایی بود که از خطر شمشیر او در امان نبودند. یک انسان بی‌طرف نمی‌تواند کشتنِ هزاران انسان توسط علی را نادیده گیرد و در عزای این جلاد بر سر و سینه زند و اشک ریزد.

اگر متون تاریخی و روایت‌های اسلامی را مبنا قرار دهیم، جلادتر از علی در تاریخ اسلام سراغ نداریم. روزها آدم می‌کشت و شب‌ها ریاکارانه به نماز اين رياكاریِ دينی می‌ایستاد. علی آن‌قدر بی‌رحمانه آدم کشت که ملاعمر و بغدادی به گرد او هم نمی‌رسند. اما اگر ملاعمر و بغدادی را ستمگر و سزاوار نابودی و کشتن بدانیم، علی نیز سزاوار کشتن بود. بحث و سخن روی تفسيرهای متفاوت از كشتن نيست، نفسِ كشتنِ انسان در راهِ دين و خدا جنايتِ انسانی است!

@PublicExit
هیچ وقت نمی‌توانم خودم را گول بزنم و برای بردن تیمم، شغلم و یا حتی تسکین دردم به درگاه خدا دعا کنم با اینکه می‌دانم امروز هزاران کودک بی‌گناه به شکلی فجیع خواهند مُرد در حالی که پدر و مادرشان به درگاه همان خدا دعا می‌کنند!

@PublicExit
علی و دامادش عمر

مسلمانان همواره ادعا می‌کنند که با آمدن اسلام وضعیت زنان و دختران در جامعه بهتر شد. این ادعا به کلی دروغ و بی‌اساس است. پیش از اسلام زنان عرب تاجر بودند و در قبیله جایگاه بسیار مهم داشتند. با آمدن اسلام "زنان" به "مزرعه و بازیچه مردان" بدل شدند. یکی از سرگرمی‌های محمد و خلفایش مبادله دخترانِ خردسال‌شان با هم‌دیگر بود. در عوض زنده به گور کردنِ دختران خردسال، دختران‌شان را با هم مبادله می‌کردند. ام‌کلثوم دختر علی یکی از قربانیان این مبادله یا "سنتِ بدل" بود.

شیعیان داستان‌های زیادی درباره اختلاف عمر و علی ساخته‌اند. برای شیعیان دشوار است بپذیرند که عمر نه فقط از نظر علی خلیفه می‌بود بلکه داماد او نیز بود. عمر در ۵۷ سالگی پس از شش‌بار ازدواج با ام‌کلثوم دختر خردسال علی ازدواج کرد. بر اساس متون و منابع شیعی و اهل سنت از جمله اصول کافی که برای شیعیان دارای اهمیت ویژه‌ای می‌باشد، ام‌کلثوم هنوز "صغیر" بود و به سن بلوغ نرسیده بود. رضایت به این ازدواج غیر انسانی فقط یک نمونه‌ از "عدل علی" است.

شیعیان تلاش کرده‌اند این موضوع را "ازدواجِ اجباری" تفسیر کنند. طبق برخی منابع علی راضی نبود و به خاطر حمایت صحابه از عمر ناگزیر شد در خواست عمر را قبول کند. اما آیا در اصل ماجرا و هم‌دستی در تجاوز به دختر خردسالش تفاوتی ایجاد می‌کند؟ اینک اگر دوران خلفاء را عصر طلایی و ایده‌آل تاریخ اسلام بدانیم و خواهان اسلامی‌سازی جامعه باشیم، آیا همان نظام طالب و داعش نخواهد شد؟ چگونه ممکن است که فعل و قول محمد و خلفاء را معیار حق و اخلاق قرار دهیم و در عین حال داعش و طالب را محکوم کنیم؟

@PublicExit
فقط باور شما باور نیست، باور ما هم باور است!

کم نیستند کسانی که علی را غیر قابل نقد و حق مطلق می‌پندارند. در این نوع نگاه که بر بنیادهای کلامی استوار است، علی فاقد هواهای نفسانی و "امام معصوم" است. فاقد حب و بغض. علایق شخصی او در رفتار و کردار و پندارش هیچ تأثیری ندارد.

اما منتقد علی و کسی که آدم‌کُشی‌های او را نقد می‌کند، نه فقط عقده‌‌ای است و صرفاً به خاطر عقده‌های شخصی و رسیدن به منافع فردی خود علی را نقد می‌کند، بلکه حریم اخلاقیِ گفتار را نیز زیر پا گذاشته و به باور و اعتقاد دیگران توهین کرده‌ است. انگار اعتقاد منتقدان علی اعتقاد نیست. اصل بحث البته همین است.

شما اعتقاد دارید که علی انسان خوبی است. می‌تواند در جهان امروز الگوی انسانی باشد. ما بر این باوریم که علی و افکارش مربوط به عصر بوق و عهد جهاد و آدم‌کُشی است و به درد دنیای ما نمی‌خورد. اعتقاد ما بر خلافِ اعتقاد شماست. حالا اگر ما حرف‌های شما را توهین به اعتقاد خود نمی‌دانیم، چرا شما حرف‌های ما را توهین اعتقادی تفسیر می‌کنید؟

چرا گفتار خلافِ باور شما توهین اعتقادی است و گفتار خلافِ باور ما توهین اعتقادی نیست؟ اگر شما حق دارید از فضایل و شایستگی‌های یک انسان‌کُش در خانه و مسجد و خیابان و مراکز فرهنگی و رسانه‌ها حرف بزنید و حتی در راهش آدم بکشید، ما چرا حق حرف زدن و بیان اعتقاد خود را نداشته باشیم؟

یک راه‌حل اخلاقی ساده وجود دارد: اگر می‌خواهید باورتان نقد نگردد، آن را بیرون از حوزه شخصی به فضای عمومی نکشانید، زیرا فضای عمومی خاص پیروان علی و اسلام و خلفاء نیست، مربوط به انبوهِ انسان‌ها و همه است. اگر می‌خواهید به باورتان توهین نگردد، آن را پیش خود نگه دارید. نفس طرح و تبلیغ باورهای شما در فضای عمومی، این حق اخلاقی را به ما می‌دهد که به صورت علنی و در فضای عمومی باورهای شما را نقد و کژی‌ها و ناراستی‌های آن‌ را به مردم گوشزد کنیم.

فقط باور شما باور نیست، باور ما هم باور است. ما دقیقاً همان کاری را انجام می‌دهیم که شما انجام می‌دهید: بیان باورهامان در فضای عمومی. پس بهتر است در عوض نفرین و تهمت و فحش و تکفیر و تهدید! به صدای هم‌دیگر گوش دهیم و صداهای مخالف باورهامان را توهین اعتقادی نپنداریم.

@PublicExit
چندان برایم روشن نیست چرا ابوبکر بغدادی مرا به یاد علی‌بن‌ابی‌طالب می‌اندازد، دقیق نمی‌دانم دلیلش چیست، ولی هر‌ وقت می‌بینم اسلام‌گرایان عرب با بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن انسان‌ها را می‌کشند، یاد جنگ‌های صدر اسلام می‌افتم. همیشه وقتی به ابوبکر بغدادی می‌اندیشم، بی‌اختیار و به صورت خاطره‌ غیر ارادی همان تصویری که کتاب‌های دینی و تاریخی از علی رسم کرده‌اند در برابر چشمانم پدید می‌آید. بی‌تردید علی یکی از بی‌رحم‌ترین جلادان تاریخِ آدمی است. در میان خلفای اسلامی علی یک آدم‌کش حرفه‌‌ای به شمار می‌رفت. در خشونت و آدم‌کشی هیچ یک از خلفاء به پای علی نمی‌رسند. وقتی دیدنِ این صحنه‌ها ما را که ارتباط کمتری در حد موالی با تاریخ عرب داریم به یاد علی و خشونت‌های صدر اسلام می‌اندازد، بعید است اسلام‌گرایان معاصر موقعِ سر بریدنِ قربانیان با خشونت‌های دوران محمد این‌همانی نکنند و علی الگوی کشتار آن‌ها نباشد.

@PublicExit
اگر ملا نباشد!

فراوان می‌گویند که اگر ملا نباشد و عقد نکاح پدر و مادرتان را نخواند، شما حرام‌زاده به دنیا می‌آئید. تصور می‌کنند خواندن عقد نکاح موضوع پیچیده‌ای در حد سفر به فضاست و فقط ملاها از این قدرت اعجاز برخوردار هستند که این سفر فضایی را ممکن بسازند. گذشته از اینکه ازدواج یک قرارداد است که به خاطر مسائل حقوقی توسط دولت‌ها ثبت می‌گردد، روشن کردن این موضوع که ملاها چه می‌خوانند تا افراد حلال زاده می‌شوند، خالی از فایده نخواهد بود.

فرض کنید دختری به نام "زهرا" با مردی به نام "حسین" با هم ازدواج می‌کنند. ازدواج این‌ها دائم و مهر زهرا "ده‌هزار دلار" است. بعد از تعیین مهر ملا به عنوان وکیل زهرا و حسین چنین می‌خواند:

"أنکحتُ مُوکِّلَتی زهرا علی المهر المعلوم". "قبلتُ النّکاحَ لموکلی حسین علی المهر المعلوم". "به گائیدن دادم موکله‌ام زهرا را در برابر این مهر تعیین شده". "قبول کردم این گائیدن را از طرف موکلم حسین در برابر این مهر تعیین شده".

می‌توانند در عوض مهر تعیین شده، واژه عربی "معلوم" را بدون ترجمه به کار برد. منظور از مهر تعیین شده ‌یا "معلوم" همان ده‌هزار دلار است. وکیل گرفتن ملا شرط شرعی نیست. بدون وکیل‌ گرفتن آسان‌تر است. در صورتی که زهرا و حسین بدون وکیل عقد ازدواجش را بخوانند چنین خواهد بود:

"زهرا: أنکحتُکَ نفسی علی المهر المعلوم". "حسین: قبلتُ النّکاحَ‌ لِنفسی علی المهر المعلوم". "زهرا: در برابر این مهر تعیین شده خودم را به گائیدن تو دادم". "حسین: این گائیدن در برابر مهر تعیین شده را قبول کردم".

خواندن قرارداد عقد به عربی شرط نیست. عروس و داماد می‌توانند به زبان خودشان آن را بخوانند. گذشته از اینکه ازدواج یک رابطه طولانی مدت است و افراد پس از شناخت ویژگی‌های روحی و جسمی باید تصمیم بگیرند، آیا برای بیان چنین مسئله ساده‌ای به ملا نیاز است؟ آیا ابلهانه نیست بر اساس این بیان بی‌ادبانه و رکیک افراد را به حلال‌زاده و حرام‌زاده تعیین کرده و شیره‌ای را که ملاها بر سر مردم می‌مالند مهم تلقی کنیم؟ آیا جای خوشی و افتخار است که ملا وکیل گائیدن پدر و مادرتان باشد؟ به راستی اسلام و مسلمانان با این جوکِ مزخرف می‌خواهند چه چیزی را اثبات کنند و کدام افتخاری‌ را به رخ بکشند؟

باور کنید اگر "ملا" و اسلام نباشد اتفاق خاصی نمی‌افتد، فقط روابط زن و مرد سالم‌تر و انسانی‌تر خواهد شد و ملاها نمی‌توانند در نقش وکیل گائیدن و گایاندن و نماینده آلت تناسلی مردم ظاهر شوند و جیب مردم را خالی کنند!

#Asad_Buda
@PublicExit
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ببینید این مرد مسلمانِ حدوداً ۳۰ ساله در مراسم تجاوز شرعی به این کودک ۱۲ ساله چه صحنه غیر انسانی و مشمئز کننده‌‌ و نفرت‌انگیزی را رقم زده است!

موضوعِ غم‌انگیز تجاوز شرعی به کودک یک مسئله‌ تازه‌ نیست. داستان قدیمی است. تجاوز به زن بخشی از سرشتِ باور اسلامی است. محمد به عنوان پیامبر و الگوی مسلمانان یک متجاوز بود. به دختران و زنانِ مغلوبان تجاوز می‌کرد. در سن ۵۳ سالگی عایشه ۶ ساله را عقد نمود و در ۹ سالگی به عایشه تجاوز کرد. ابوبکر پدر عایشه در این برنامه تجاوز هم‌دستِ محمد بود.

علی متجاوز بود. با فاطمه ۹ ساله هم‌بستر شد. ام‌کلثوم دختر علی هنوز کودک بود وقتی به ازدواجِ عمر ۵۷ ساله در آورده شد. برای علی این ازدواج آن‌قدر طبیعی بود که هرگز مخالفت نکرد. بعد از مرگ عمر نیز همچون ملکِ طلق مردان چند بار دست‌ به دست شد.

بخشی از بازی دین قدرت تجاوز آن به زنان است. این فرهنگ و باور سراپا متجاوز است. ذهن و روان متجاوز است. مسلمانان پیروانِ آیینِ متجاوزان هستند. با این باور مفتون به تجاوز بار آمده‌اند و بخشی از بود و سرشت‌شان شده است. همه به نحوی و در هر سطحی متجاوز هستند. هیچ‌کس بیرون از دایره تجاوز نیست!

@PublicExit
2024/11/20 03:24:02
Back to Top
HTML Embed Code: