Telegram Web Link
@PublicExit
قوانین ادیان، با به بازی‌گرفتن مبانیِ معنوی انسان‌ها پیش از آنکه به معنویت جان انسان‌ها توجه کند، دستورات خود را معطوف به کنترل جسم آدمیان کرده است.

هیچ قانون لازم‌الاجرایی در ادیان یافت نخواهی کرد که کسی را به جُرم نادانی و بی‌خردی و جهل، مشمول تنبیه و مجازات دنیوی و اخروی خود خوانده باشد.

اما برای تعادل بخشیدن به مطامع دنیوی خود، قوانین اجتماعی ویژه‌ای را برای جسم آدم‌ها در کتب جور واجور خود ابداع و اختراع نموده است که بخش وسیعی از آن فرامین را با منتسب‌کردن به خدا و مکانی نامریی لازم‌الاجرا می‌داند که مهمترین بخش آن قوانین مربوط به حل و فصل امور جنسی آدم‌هاست که با سلیقهء خودِ متولیان دین تدوین شده است.

خدا در قوانین ادیان ابراهیمی جز دو مورد هیچ نگفته است:
اول: ریختن خون انسان‌ها و حیوانات به هر شکل ممکن و تحت هر شرایطی تا بقای این ادیان را تداوم بخشد.
دوم: احکام و قوانین جور واجور برای ادارهء و کنترل سه عضو کاف‌دارِ موجود در تن آدمیان که اجرای آن احکام نیز الزامی و ابدی شده است.

اگر فقط یک مورد در احکام‌شان یافتی که چگونه می‌توان سفاهتِ سفیهی را درمان کرد، من به صحتِ مابقی احکام آنان نیز تردید نخواهم کرد.

#misra_ashevan
@PublicExit
@PublicExit
کودکان من از بدو تولد مجبور به پذیرفتن مذهبی نخواهند بود چون تخمدان‌های من متعلق به کلیسا یا مسجد نیستند!
مؤمن کیست؟

وقتی ادعاها و روش‌های صحت سنجی منطبق بر تجربه یا توضیحی ریاضی باشند ما می‌گوئیم که بحث‌مان "علمی" است.

وقتی دربارهء مسائل انتزاعی‌تر یا در باب تناقض‌آمیز نبودن فرآیند فکر کردن باشد می‌گوئیم بحث‌مان "فلسفی" است.

وقتی می‌خواهیم بدانیم مردمان در گذشته چطور رفتار کرده‌اند می‌گوئیم بحث‌مان "تاریخی" یا ژورنالیستی است.

وقتی وفاداری‌مان به منطق و شواهد به شکل نگران کننده‌ای ضعیف می‌شود و یا در زیر فشار ترس خودفریبی، قبیله‌گرایی یا خلسه به کل پایان می‌یابد، می‌گوئیم آن فرد "مؤمن" شده است.

وقتی به بالاترین استانداردهای منطق و شواهد اهمیت می‌دهید در حال اندیشیدن علمی هستید و وقتی چنین نمی‌کنید، مؤمن شده‌اید.
@PublicExit
فقط یک آتئیست درک می‌کند که چقدر از نظر اخلاقی احمقانه است که نجات‌یافتگان یک فاجعه باور داشته باشند که مورد لطف خدایی مهربان قرار گرفته‌اند، در حالی که همان خدا، کودکان خردسال را در گهواره‌هایشان غرق کرده است.
@PublicExit
goo.gl/Pf1hyt
ادعای محمد دربارهء اینکه قرآن توسط جبرئیل فرشتهء مقرب و برتر بر او دیکته شده و اسناد تاریخی نشان می‌دهد که محمد به اسکیزوفرنی مبتلا بوده است.

بر اساس احادیث اگر کسی بگوید که محمد به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا بود، آن فرد باید کشته شود و این شرحی از یک دین میانه‌رو نیست.

با توجه به احادیث اگر یک مسلمان تصمیم بگیرد که دیگر مسلمان نباشد، آن فرد باید کشته شود.

اگر کسی جرأت کرده و نظری را دربارهء قرآن بیان کند که آن را یک کتاب عادی از یک دین افسانه‌ای مطرح کند یا اینکه بگوید محمد یک اسکیزوفرنیک بوده است، آن فرد نیز باید کشته شود.

لازم به گفتن نیست که تمایل به کشتن مردم برای جرم‌های خیالی همچون ارتداد و کفرگویی شرحی از میانه‌روی مذهبی نیست.
@PublicExit
@PublicExit
این یک آزمایش است. اگر تو به هیچ خدایی باور نداری، این تصویر را به اشتراک بگذار، کامنت بگذار و لایک کن. اگر به خدا باور داری دعا کن حتی یک نفر از این تصویر خوشش نیاید و به اشتراک نگذارد.
@PublicExit
می‌دانی مشکل دین و جهان‌بینی دینی چیست؟

وقتی هواپیمایی سقوط می‌کند، می‌شود مشیّت الهی. امّا اگر یک نفر جان سالم بدر کند می‌شود معجزه!

وقتی زمین لرزه شهری را با خاک یکسان می‌کند، می‌شود تقاص گناهان مردمان، امّا اگر با تلاش امدادگران کودکی از زیر آوار نجات پیدا کند می‌شود معجزه!

وقتی اقتصاد خراب است، مشکل را در ساپورت پوشیدن می‌بیند. و وقتی با تلاش متخصصان اقتصاد تکانی در اقتصاد بخورد می‌شود برکت الهی!

وقتی پزشکی بیماری را عمل جراحی کند، اگر بیمار بمیرد می‌شود حکمت خدا و اگر زنده بماند می‌شود لطف خدا !

مشکل دین و جهان‌بینی دینی این است که بجای پیدا کردن راه‌حلی منطقی که بتوان از بروز رخدادهای ناگوار مشابه جلوگیری کرد یا آسیب آن را به حداقل رساند به توجیه و ماله‌کشی آن می‌پردازد و همیشه آن را به یک موجود خیالی دست نیافتنی و غیرقابل محاکمه‌کردن می‌سپارد. این‌ها همه توجیهاتی هستند برای نپذیرفتن بار مسئولیّت انسانی.

در مقابل؛ انسان خردمند، بجای این توجیهات به این فکر می‌کند که چگونه ایمنی هواپیماها را بالا ببرد. چگونه خانه‌هایی مقاوم بسازد که در زمین‌لرزه بعدی تلفات جانی و مالی کمتری ببیند. چگونه اقتصاد جامعه را بسازد تا شرایط بهتری برای کسب درآمد و آسایش و رفاه مردم بدست آید. چگونه روش‌های درمانی بهتر برای مبارزه با بیماری‌ها و یا پایین آوردن ریسک عمل‌های جراحی ابداع کند.

وقتی دین و خدا را به همین سادگی و با یک عقل سلیم و منطقی به چالش می‌کشیم، چند جواب مغلطه‌وار را می‌شنویم:

١- ایراد از دین نیست، این دینداری ماست که ایراد دارد (مغلطهء اسکاتلندی واقعی). پرسش اینجاست که این دین واقعی و خیالی شما کجاست که در هیچ یک از ارکان زندگی نقشی ندارد؟

٢- عقل را چه کسی به دانشمند داده (مغلطهء مصادره به مطلب). بگذریم که علم با شواهد بسیار ثابت کرده که مغز ما مانند مغز دیگر جانوران محصول فرگشت است و خدا یا هر موجود خیالی دیگر هیچ نقشی در آن نداشته. اگر شما می‌خواهید داشتن عقل را به این خدای خیالی نسبت دهید راه بسیار دشواری از منطق دارید. باید نخست وجود این خدا و سپس اینکه خدای مدعی شما همان خدایی است که این عقل را به قول شما داده را اثبات کنید و سپس آن را پیش‌فرض برهان خود قرار دهید. نه اینکه از روی هوا آن را درست بپندارید چون شما به غلط می‌پنداری درست است.

٣- علم ناقص است و در خیلی مورد اشتباه کرده (مغلطه توسل به جهالت). مسلم است که علم ناقص است. اصلاً زیبایی علم و فن‌آوری همین است که ناقص باشد و با تلاش و کوشش و تجربه بتوان روز بروز بر دانسته‌ها افزود و از ندانسته‌ها کاست. اما این دلیل نمی‌شود که شما با توسل به جهل امروزی بشر به برخی چیزها، بدون هیچ دلیلی برای آن بخش از ندانسته‌ها خدایی فرضی بتراشی (god of gaps) که البته این خدا با گسترش علم روز به روز کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود.
@PublicExit
@PublicExit
در طول زمانی که علم کلید راز‌های جهان است، دین به صحبت‌کردن دربارهء بایدها و نبایدهای اندام تناسلی ادامه می‌دهد!
آغاز اخلاق و انسانیّت زمانی است که انسان بپذیرد "اشرف مخلوقات" نیست.

بپذیرد که نه تنها با میمون‌ها جد مشترک داشته. بلکه با همهء پستانداران و خزندگان و پرندگان و موجودات دریایی، حتی با گل رزی که به معشوق‌ش می‌دهد و پروانه‌ای که بر گل‌ها می‌نشیند اجداد مشترک داریم.

این درک علمی نه تنها یک نگرش زیباشناسانه دارد، بلکه نخوت و غرور بشر را نسبت به طبیعت از بین می‌برد و به او کمک می‌کند با طبیعت و دیگر جانداران آشتی کند.

کافی است بداند که همهء اجداد ما در حدود ٧٠ هزار سال پیش سیاه‌پوست و ساکن آفریقا بوده‌اند. چنین کسی دیگر نمی‌تواند نژادپرست و قوم و قبیله‌پرست باشد.
@PublicExit
@PublicExit
من از این محرم، محرم امسال ترسیدم. نه از تحمیق مردم، از مردانی که در خیابان‌ها خودشان را می‌زنند. جسم‌شان را جلو چشم همگان تباه می‌کنند، از صحنه‌های شنیع خون پاشیدن پیکرهای تازیانه خوردهء دین در کف خیابان‌ها، از کودکان بی‌حقوق، بی‌دفاع، صورت‌هایی که نه چالش عکس، که خودِ خودِ خشونت دینی و ترس و وحشت و لرزش یک کودک بی‌گناه زیر دست قداره‌ای به بلندی آسمان هستند. نه از گِل پاشی، نه از قمه‌کشی، عزاداری و گریه و زاریِ مملکتی که همین‌طوری هم خسته و غمگین است.

من از این ترسیدم، از اینکه تصویری هست، عکسی هست که بتواند همهء این تصاویر شنیع دیگر را حاشیه کند، بی‌تفاوت کند. روی دست آن‌ها بلند شود. تصویر گرسنگی مردم در محرم امسال! تصویر بلعیدن غذا در صف نذری! تصویر دختر و پسرهای نشسته لب جدول خیابان با ظرف غذا!

گرسنگی دین را از صحنه بیرون کرد. تصویر محرم امسال تصویر زنجیر زنی نیست. تصویر مردم گرسنه است. گرسنگی دین را از صحنه بیرون کرد. هم دینداران می‌دانند که گرسنگان نه به خاطر حسین که به خاطر گرانی، فقر و قیمت دلار در صف نذری‌ها ایستاده‌اند. هم گرسنگان خود می‌دانند که آنجا چه می‌کنند. خبری از امام حسین نیست، گرسنگی از صحنه بیرون‌ش کرد، همزمان اما، حرمت و شأن مردم نیز در این محرم جا گذاشته شد.

من از گرسنگان اینگونهء تاریخ همانند گرسنگان جنگ جهانی دوم، گرسنگان آفریقا، گرسنگانی که نقطهء امیدواری مردم و لایه‌های خاکستری مغز را یک شبه کور می‌کنند می‌ترسم. گرسنگانی که ارزش‌های اخلاقی، شأن و حرمت را در پیچ تاریخ جا می‌گذارند، مولد افق‌های سیاه‌ند!

مشکل گرسنگی مردم را بایست انقلابی حل کرد. انقلابی که شأن و حرمت را در راه گرسنگی قربانی نکند. انقلابی که به جای استیصال و پایین کشیدن و جا گذاشتن ارزش‌های اخلاقی، شأن و حرمت مردم، نظام آیت‌الله‌های دزد را پایین بکشد.
@PublicExit
زنان مؤمن: ما باید قوانین را بر اساس قرآن کتاب خدا ایجاد کنیم.

این ایده عالی است. اجازه بدهید با سنگسار دختران‌تان شروع کنیم تا برای داشتن سکس پیش از ازدواج بمیرند، سپس همسران‌تان بخاطر اقتدار و اختیاری که دارند، با فرض اینکه با سایر مردان مبادرتی ورزیده‌اید، می‌توانند شما را کتک بزنند.
@PublicExit
goo.gl/gVFWwZ
@PublicExit
پرسش‌هایی از ملّتِ امّت شده:

آیا تعداد اعرابی که ۱۴۰۰ سال پیش در کربلا کشته شدند بیش‌تر از افرادی هستند که در این چند ماهِ اخیر در ایران کشته شدند؟ آیا خونِ آن‌ها که به‌خاطر دعوا بر سر قدرت کشته شدند سرخ‌تر از خون شماست که در راه‌ طلب حق و حقوق‌تان کشته می‌شوید؟

آیا فاطمه زهرای خانه‌نشینی که از صدای پای مرد کور می‌ترسید مقدّس‌تر از دختران و زنان آزادی‌خواهی هستند که در کهریزیک مورد تجاوز قرار گرفتند؟ آیا رقیه دختر حسین غریبانه‌تر از ندا آقاسلطان جان باخت؟ آیا حسن و حسین و ابوالفضل که گوشت و پوستِ خون شان از اموالِ حرام و غارت‌شدهء مردمان بی‌گناه و کشته‌شدگان توسط علی و محمد پاک‌تر از جوانان شماست؟

آیا هنوز بر این باورید که محمد و علی بر شما فضیلت دارد و برتری خونی و ذاتی دارد؟ آیا پیامدهای سیاسی کشتن حسین توسط یزید متوجه شما و ویران‌گرتر از پیامدهای سیاسیِ کشتارهای امروز است؟ آیا محمد و علی بنیان‌گذارِ همین آیین جلادی نیستند که به حکم آن هر روز کشته می‌شوید؟

آیا خجالت نمی‌کشید که تاریخ خود را از یاد برده‌اید و در استکهلم و لندن و برلین و سیدنی و ملبورن ‌و پاریس و کوپنهاگن و آمستردام، حقارتِ خود را به‌وجه احسن و اکمل به نمایش می‌گذارید و مثل خر اشک می‌ریزید؟ آیا این خود شما نیستید که کرامت و انسانیّت خود را از یاد برده‌اید و در هر کجای جهان که هستید برده و بنده ‌و پست رذل ظاهر می‌شوید؟

اگر هنوز بر این باور هستید که فاطمه مقدّس‌تر از ندا آقاسلطان است و حسن و حسین و زینب که با اموال غارت‌شده و بهای بردگان و کنیزان تغذیه کردند و بزرگ شدند و در راه غارت‌گری مردند، بر شما برتری ذاتی دارد، اگر بر این باورید که خون کسانی که با شمشیر علی بر زمین ریخت بی‌ارزش است، اگر قبول دارید وظیفهء شما پیروی از آن‌هاست، عقل و شعور ندارید و جلادان مدینه و مکهء ۱۴۰۰ سال پیش در قرن ۲۱ امام و پیامبر و چراغِ راه شما هستند، پس شما سزاوار نابودی و تحقیر و کشته‌شدن و آوارگی هستید و بدبختی‌تان را نیز خودتان رقم زده‌اید!
@PublicExit
@PublicExit
قرائتِ انسانی جنگِ کربلا

یکی از بی‌معناترین سخنانی که در این روزها لقلقهء زبان خیلی‌هاست، این است که بیائید جنگ کربلا را قرائتِ انسانی کنیم. این ادعا از اساس بی‌راهه است و با پیش‌فرض الاهیاتی جنگ حسین و یزید همخوانی ندارد. حسین نه به خاطر انسان و انسانیّت بلکه به خاطر اصلاحِ دین جدش قیام کرد. دینی که از اساس غیر انسانی است، کشتنِ غیر مسلمانان را ثواب و چپاول و تاراج مال و اموال و تجاوز و کنیزسازی زنان آن‌ها را جایز می‌داند.

قرائت ملاها و قمه‌زن‌ها از جنگِ کربلا خطا و ضد انسانی نیست، اسلام آیین درنده‌خویی و دشمنِ سرسختِ قرائت انسانی از زندگی است. احیای دین محمد، یعنی احیای شیزوفرنیای خشونت و غزوات، داخلی‌سازی منازعات، بی‌احترامی به انسانیّت، تجاوز جنسی به زن و دختر و دشمنِ سیاسی و تخریبِ جهان واقعی برای رسیدن به بهشت وهمی و خیالی.

در هیچ سندی نیامده است که یزید به اهل و عیال و خواهران و دختران حسین و همراهان‌ش تجاوز کرده است ولی در تمامی غزوات و احادیث و متون معتبر آمده که محمد و لشکریان‌ش به زنان و دختران دشمنان سیاسی‌شان بی‌رحمانه و حتی در مواردی دست‌جمعی تجاوز کرده‌اند.

هیچ عنصر رهایی‌بخشی در جنگ حسین وجود ندارد. جنگ حسین و یزید، جنگ قبیله‌ای میان دو عرب مدعیِ قدرتی بود که بر برتریِ ذاتیِ اعراب بر غیر اعراب باور داشتند و همین‌طور برتریِ ذاتیِ قریش بر غیر قریش. حسین بیش از یزید، به این برتری خونی و ذاتی ایمان داشت. تمام خطابه‌های منسوب به حسین، سست‌گردانیدن به فضیلتِ خونی و برتری عرب بر عجم‌ند. به خاطر همین جنون برتری خونی و توهم حقِ حاکمیّتِ ذاتی لجاجت پیش کرد و خودش را به کشتن داد.

سر و سینه‌زدن به خاطر حسین که برای برتری‌خواهیِ ذاتی جنگید، نه فقط فضیلت و حاوی پیامِ انسانی نیست، بلکه نوعی شرم و قباحت است. مگر باور غیر انسانی‌تر از این هم وجود دارد که کسی مدعی شود من ذاتاً از شما برترم و برتری من بر دیگران در ملکوتِ الاهی نوشته شده است. این ادعا قبیح‌تر از ادعایِ نازی‌هاست.

شمر بن‌ ذی‌الجوشن که سر حسین را برید و هم عبیدالله بن‌ زیاد که راه را بر او بست، از یاران نزدیک علی بودند. ادعای قرائت انسانی از جنگِ کربلا مانند این است که کسی مدعی شود بیائید کشتارهای داعش را قرائتِ انسانی کنیم. چنین‌چیزی نه ممکن است و نه با ادعای خود حسین همخوانی دارد. زیرا زندگی از نظر حسین و داعش در عقیده و جهاد خلاصه می‌شود و انسانیّت در آن در جایگاهی ندارد. بنابراین بهتر است بجایِ زور زدن‌های بیهوده، از این باورها و عقاید غیرانسانی گذر کنیم. فقط با نفی این باورهای غلط است که زمینهء انسانی‌سازیِ جهانِ زندگی ممکن می‌گردد.
@PublicExit
@PublicExit
ایمان داشتن یک شکنجه است، آیا می‌دانی؟ مثل این است که کسی را در تاریکی دوست داشته باشی ولی او هیچ وقت خودش را نشان ندهد. هر چقدر هم که بلند صدایش بزنی!
حسین‌بارِگی!

حسین‌بارِگی علاوه بر هزینه‌های سیاسی بیرونی از نظر روحی و روانی نیز این مردم را فاسد کرده است. عینی‌ترین پیامدِ سیاسی‌اجتماعی‌ حسین‌بارگی تقدیس مرگ است. مرگ نه تنها جانکاه و دردناک نیست، بلکه بسیار خواستنی و آرمانی است. آدمی با کشته‌شدن و تحقیر و اسارت و به غُل و زنجیر بسته‌شدن به کمال می‌رسد.

همه‌جا باید کربلا باشد و هر روز عاشورا. در این همه‌جا و همه‌روز نیز او‌ باید نقش کشته‌شدن را بر عهده گیرد. زیرا برای انسانِ حسین‌باره زنده‌بودن به معنای یزید بودن است. به معنای شمر بودن است. زندگی تحقیر و خویشتن‌کشیِ جمعی ستایش می‌شود. هر آنکه کشته شد مقدّس و حسین است. هر آنکه زنده ماند یزید است و سزاوارِ لعن و نفرین.

حیات ارزش ندارد. باید کاری کرد که کشته شد و تا آخرین نفس کوشید که قربانی باشی. انسان حسین‌باره پیشاپیش زندگی را ناممکن فرض کرده و برای در آغوش‌گرفتنِ مرگ تلاش می‌کند. زیرا یگانه قلمرو حق برای حسین‌بارگان قلمرو مردگان است و دیدار استخوان‌های پوسیدهء محمد و فاطمه و علی. بدیهی است که آرمانِ مرگ، توسعهء مرگ است و حسین‌بارگی کسی را به زندگی نمی‌رساند.
@PublicExit
@PublicExit
روز عشق؟
برای من صادق نیست...
چون مسلمانم!
درست است که ملاها شارحِ متن کاذب‌ند و در میان ملاها افراد بی‌وجدان کم نیستند ولی بی‌وجدان‌ترین ملا با وجدان‌تر از حضرتِ محمد است.

فاسدالاخلاق‌ترین ملا در ارتکابِ فساد اخلاقی و سیاسی در برابر محمد کم می‌آورد. محمد یک منحرفِ اجتماعی بود. وَندال و افسارگسیخته عمل می‌کرد. بدون هیچ پرسش اخلاقی و بسيا عادی و راحت، دختران مردان هم سن و سال‌ش را به زنی می‌گرفت و دختران خود را به زنیِ مردان هم سن و سال‌ش در می‌آورد. نمی‌توان ملایی سراغ کرد که در فساد و بی‌بندباری با پیامبر اسلام برابری کند!
@PublicExit
@PublicExit
بسیار خُب، پس فکر می‌کنی که دین باید در مدارس تدریس شود؟ در این صورت آیا باید همهء ادیان تدریس بشوند یا اینکه فقط دینِ تو تدریس شود؟!
خدای جهان پس از مرگ!

دين اسلام، به شكستِ خدا در برابر شيطان در جهان مادی اعتراف و پيروزی خدا بر شيطان به آخرت موهوم حواله می‌كند. در دنيای آخرت نيز پيروان شيطان بيش‌تر از پيروان خداست. نابودشدنی نيستند، حداكثر به دوزخ يا زندان فرستاده می‌شوند.

از آن جا كه جهان پس از مرگ، يک توهم است، می‌توان گفت كه خدا در برابر شيطان هيچ و فقط ناظر شكست برنامه‌هايش است. تصوير خدا در الاهيات اسلامی، موجود منفعل، بی‌كاره، بدقواره و فاقد هرگونه جذابيّت برای آدميان است.

در برابر، شيطان، موجود فعال و سرشار از جذابيّت هنری و شور و شرار زندگی و زيبايی است. الاهيات اسلامی روايت شكستِ خدا در جهان است. توضيح پارادوكس پيروزی آفريدگان بر آفريده. ملاها و خدا در برابر شيطان كم می‌آورند و شكست می‌خورند.

نكتهء شگفت‌انگيز اين است كه جاعلان دين، به طرز عجيبی پيروزیِ شيطان بر خدا و مرگ و ناتوانی او در جهان آدمی را پيش‌بينی كرده‌اند. خدا در باورها وجود دارد، در مقام عمل اما موجود عليل و بی‌زور و بيماری است كه هيچ كاری از دستش بر نمی‌آيد. هر از گاهی از خواب بيدار می‌شود، از غار تاريک خود بيرون می‌خزد و نيروهای شيطانی را به عذاب اخروی تهديد می‌کند. دوباره به خواب می‌رود. بی‌نفس می‌افتد و نيروهای شيطانی فاتحانه بر جهان فرمان می‌رانند.
@PublicExit
@PublicExit
اگر خدا می‌خواست من را به وسیلهء معجزه‌اش تحت تأثیر قرار بدهد باید یوسف نجار شوهر مریم را حامله می‌کرد، نه اینکه یک دختر نوجوانِ بیچاره را باردار کند. این کاری است که هر روز انجام می‌شود.
2024/10/02 08:19:18
Back to Top
HTML Embed Code: