💥چرا مردم فکر میکنند فمینیسم با تنفر از مردان یکی است؟
✨برگرفته از یادداشتی از سام کیلرمان
💫برای مطالعه کامل این مقاله instant view را در پایین پست لمس کنید.
☞@PublicExit☜
http://bit.ly/2A4NRW3
✨برگرفته از یادداشتی از سام کیلرمان
💫برای مطالعه کامل این مقاله instant view را در پایین پست لمس کنید.
☞@PublicExit☜
http://bit.ly/2A4NRW3
Telegraph
چرا مردم فکر میکنند فمینیسم با تنفر از مردان یکی است؟
پت روبرتسون، چهره مشهور رسانهای و یکی از رهبران با نفوذ ایوانجلیستها در آمریکا و صاحب شرکت تلویزیونی مذهبی شبکه سخنپراکنی مسیحیان، در دهه ۹۰ گفته بود: "فمینیسم درباره حقوق برابر زنان نیست بلکه یک جنبشی اجتماعی و یک سیاست ضد خانواده است که زنان را به ترک…
@PublicExit
بر سر در بهشت خیالی نوشته شده: "افراد منطقی و کسانی که به شواهد علاقمند هستند را خوشآمد نمیگوئیم".
بر سر در بهشت خیالی نوشته شده: "افراد منطقی و کسانی که به شواهد علاقمند هستند را خوشآمد نمیگوئیم".
💥سادیسم و مازوخیسم در اسلام و شیعهگری (بخش چهارم ۴/۶) | لینک بخشهای پیشین در پایان این بخش درج شده!
✨نویسنده: جلال ایجادی| استاد جامعهشناسی دانشگاه پاریس
💫برای مطالعه کامل این مقاله instant view را در پایین پست لمس کنید.
☞@PublicExit☜
http://bit.ly/2LwbKHe
✨نویسنده: جلال ایجادی| استاد جامعهشناسی دانشگاه پاریس
💫برای مطالعه کامل این مقاله instant view را در پایین پست لمس کنید.
☞@PublicExit☜
http://bit.ly/2LwbKHe
Telegraph
سادیسم و مازوخیسم در اسلام و شیعهگری (بخش چهارم ۴/۶)
مازوخیسم چیست؟ بیماری مازوخیسم یا شهوت خودآزاری نقطه مقابل بیماری سادیسم است. فرد با آزار خود به لذت جنسی میرسد. ژان پل سارتر در کتاب خود "هستی و نیستی" برآن است مازوخیسم یک نوع کوشش و تلاش خستگیناپذیر و همیشگی است که سعی میکند خود را در برابر دیگری در…
@PublicExit
ابراهیم بخاطر اینکه خدا از قربانی شدن پسرش صرف نظر کرد و بیخیال شد، سپاسگزار بود و اسحاق (اسماعیل) بخاطر اینکه فاز شیزوفرنی پدرش تمام شده بود، آسوده خاطر!
ابراهیم بخاطر اینکه خدا از قربانی شدن پسرش صرف نظر کرد و بیخیال شد، سپاسگزار بود و اسحاق (اسماعیل) بخاطر اینکه فاز شیزوفرنی پدرش تمام شده بود، آسوده خاطر!
💥سادیسم و مازوخیسم در اسلام و شیعهگری (بخش پنجم ۵/۶) | لینک بخشهای پیشین در پایان این بخش درج شده!
✨نویسنده: جلال ایجادی| استاد جامعهشناسی دانشگاه پاریس
💫برای مطالعه کامل این مقاله instant view را در پایین پست لمس کنید.
☞@PublicExit☜
http://bit.ly/2O26xZr
✨نویسنده: جلال ایجادی| استاد جامعهشناسی دانشگاه پاریس
💫برای مطالعه کامل این مقاله instant view را در پایین پست لمس کنید.
☞@PublicExit☜
http://bit.ly/2O26xZr
Telegraph
سادیسم و مازوخیسم در اسلام و شیعهگری (بخش پنجم ۵/۶)
سادومازوخیسم چیست؟ فرانتس کافکا در نامهای به میلنا میگفت: "آی عشق، تو برای من همچون چاقویی هستی که در درون من کاشته شدهای". این دوگانگی، این دو شخصیتی، این دو فونکسیون منجر به فهم ساختار شخصیتی "سادومازوخیست" میگردد. فروید میگوید اغلب فرد سادیست در ضمن…
چطوری یک معجزه را توضیح بدهیم:
در یک فاجعه بزرگ، صدها نفر زخمی میشوند: این یک معجزه است چون هیچکس نمرده است.
در یک فاجعه بزرگ، چند نفر میمیرند: این یک معجزه است چون اکثریّت زنده ماندند.
در یک فاجعه بزرگ، اکثریّت میمیرند: این یک معجزه است چون چند نفر زنده ماندند.
در یک فاجعه بزرگ، همه میمیرند: این معجزه نیست، بلکه حکمت و خواست خداست.
و این رسم مغلطهآمیز دینداران در تمام قرون و اعصار ادامه دارد...
☞@PublicExit☜
در یک فاجعه بزرگ، صدها نفر زخمی میشوند: این یک معجزه است چون هیچکس نمرده است.
در یک فاجعه بزرگ، چند نفر میمیرند: این یک معجزه است چون اکثریّت زنده ماندند.
در یک فاجعه بزرگ، اکثریّت میمیرند: این یک معجزه است چون چند نفر زنده ماندند.
در یک فاجعه بزرگ، همه میمیرند: این معجزه نیست، بلکه حکمت و خواست خداست.
و این رسم مغلطهآمیز دینداران در تمام قرون و اعصار ادامه دارد...
☞@PublicExit☜
💥سادیسم و مازوخیسم در اسلام و شیعهگری (بخش ششم و پایانی ۶/۶) | لینک بخشهای پیشین در پایان این بخش درج شده!
✨نویسنده: جلال ایجادی| استاد جامعهشناسی دانشگاه پاریس
💫برای مطالعه کامل این مقاله instant view را در پایین پست لمس کنید.
☞@PublicExit☜
http://bit.ly/2zZo1me
✨نویسنده: جلال ایجادی| استاد جامعهشناسی دانشگاه پاریس
💫برای مطالعه کامل این مقاله instant view را در پایین پست لمس کنید.
☞@PublicExit☜
http://bit.ly/2zZo1me
Telegraph
سادیسم و مازوخیسم در اسلام و شیعهگری (بخش ششم و پایانی ۶/۶)
الله برای بقای خود قربانی میگیرد: چرا در افسانه ادیان ابراهیمی، ابراهیم قصد نمود تا پسرش اسماعیل یا یعقوب را بکشد و او را قربانی خدا کند؟ این باور ناشی از آن است که انسان برای رضایت خدا میتواند انسان دیگر را به قتل برساند و قربانی کردن حیوان برای خدا جنبه…
@PublicExit
قویترین برهان اثبات خدا:
برهان شرمسارى الهى: اگر شما خدا بوديد و گندکاریِ نمايندگان خودتان را بر روى زمين مىديديد، آيا نمىخواستيد خودتان را پنهان كنيد؟ پس: خدا وجود دارد!
قویترین برهان اثبات خدا:
برهان شرمسارى الهى: اگر شما خدا بوديد و گندکاریِ نمايندگان خودتان را بر روى زمين مىديديد، آيا نمىخواستيد خودتان را پنهان كنيد؟ پس: خدا وجود دارد!
☞@PublicExit☜
چرا باید فمینیست باشیم؟
فمینیست یعنی کسی که به برابریِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر دو جنس معتقد است.
"فمینیستبودن" یک ارزش است، چرا که عدالت یک ارزش است. فمینیسم در راستای عدالت عمل میکند. پس دلیلی ندارد که از فمینیستبودن بترسیم؛ همانقدر که دلیلی ندارد از عادلبودن بترسیم.
امّا ترس هدیهٔ جامعه به زنهاست! ترس از پذیرفتهنشدن، ترس از دوستداشتنی نبودن، ترس از مسخرهشدن، ترس از ازدواجنکردن، ترس از بچهدار نشدن، ترس و ترس و ترس... و در نهایت ترس از زنبودن.
"فمینیسم" مخالف هرگونه برتریست و برخلاف تصور خیلیها، سعی در بزرگنماییِ زنها ندارد، بلکه به برابریِ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی هر دو جنس معتقد است؛ یعنی ابتداییترین نشانهٔ متمدّنبودنمان!
امّا جامعه با رفتاری که نسبت به زنها دارد، فردیّتشان را از آنها میگیرد. دخترها از همان دوران کودکی با "بکن" و "نکن"هایی که به آنها تحمیل میشود، "جنس دوّم" بودن را میپذیرند؛ این که نسبت به پسرها حقیرترند و ارزش کمتری دارند! و امروزه این جنسِ دوّمبودنِ زنها، به شکلی نهادینه شده.
هنوز هم در خیلی از دادگاهها، زن را نصف مرد حساب میآورند! و این دامنزدن به حقیر بودنِ زنها، جلوههای متفاوتی دارد؛ حتی در فحشهایی که ردوبدل میشود، ردّی از زن و زنانگی به چشم میخورد.
امّا باید در مقابل همهٔ این مسائل ایستاد؛ چرا که اگر مردم به بردهداری هم تن میدادند و از جایی به بعد برای براندازیِ آن تلاش نمیکردند، بیشک بردهداری هنوز هم جزو فرهنگ بود.
فرهنگ نباید مردم را بسازد، بلکه این مردم هستند که باید فرهنگ را بسازند!
برگرفته از کتاب:
we should all be feminists _ Chimamanda ngozi adichie
☞@PublicExit☜
چرا باید فمینیست باشیم؟
فمینیست یعنی کسی که به برابریِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر دو جنس معتقد است.
"فمینیستبودن" یک ارزش است، چرا که عدالت یک ارزش است. فمینیسم در راستای عدالت عمل میکند. پس دلیلی ندارد که از فمینیستبودن بترسیم؛ همانقدر که دلیلی ندارد از عادلبودن بترسیم.
امّا ترس هدیهٔ جامعه به زنهاست! ترس از پذیرفتهنشدن، ترس از دوستداشتنی نبودن، ترس از مسخرهشدن، ترس از ازدواجنکردن، ترس از بچهدار نشدن، ترس و ترس و ترس... و در نهایت ترس از زنبودن.
"فمینیسم" مخالف هرگونه برتریست و برخلاف تصور خیلیها، سعی در بزرگنماییِ زنها ندارد، بلکه به برابریِ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی هر دو جنس معتقد است؛ یعنی ابتداییترین نشانهٔ متمدّنبودنمان!
امّا جامعه با رفتاری که نسبت به زنها دارد، فردیّتشان را از آنها میگیرد. دخترها از همان دوران کودکی با "بکن" و "نکن"هایی که به آنها تحمیل میشود، "جنس دوّم" بودن را میپذیرند؛ این که نسبت به پسرها حقیرترند و ارزش کمتری دارند! و امروزه این جنسِ دوّمبودنِ زنها، به شکلی نهادینه شده.
هنوز هم در خیلی از دادگاهها، زن را نصف مرد حساب میآورند! و این دامنزدن به حقیر بودنِ زنها، جلوههای متفاوتی دارد؛ حتی در فحشهایی که ردوبدل میشود، ردّی از زن و زنانگی به چشم میخورد.
امّا باید در مقابل همهٔ این مسائل ایستاد؛ چرا که اگر مردم به بردهداری هم تن میدادند و از جایی به بعد برای براندازیِ آن تلاش نمیکردند، بیشک بردهداری هنوز هم جزو فرهنگ بود.
فرهنگ نباید مردم را بسازد، بلکه این مردم هستند که باید فرهنگ را بسازند!
برگرفته از کتاب:
we should all be feminists _ Chimamanda ngozi adichie
☞@PublicExit☜
@PublicExit
ای زنان سست ايمان!
اگر شوهرتان ٤ زن داشته باشد، کارهای خانه بین ٤ نفر تقسیم میشود و حتی میتوانید در اوقات فراغت با یکدیگر حکم ٤ نفره بازی کنید! هیچ کار خدا بیحکمت نیست. ایمان بیاورید.
ای زنان سست ايمان!
اگر شوهرتان ٤ زن داشته باشد، کارهای خانه بین ٤ نفر تقسیم میشود و حتی میتوانید در اوقات فراغت با یکدیگر حکم ٤ نفره بازی کنید! هیچ کار خدا بیحکمت نیست. ایمان بیاورید.
☞@PublicExit☜
سؤالات علمی مردم و جوابهای کودکانه الله (بخش نخست ۱/۲)
۱- پرسش درباره رستاخيز:
از اين رو میپرسد قيامت كی خواهد بود؟ بگو در آن هنگام كه چشمها از شدت وحشت به گردش درآيد. و ماه بینور گردد. و خورشيد و ماه جمع شوند. آن هنگام انسان گويد راه فرار كجاست؟ هرگز چنين نيست، پناهگاهی وجود ندارد. (قیامت ۶)
◄ مثل این میماند که یکی بپرسد کِی زلزله میآید؟ طرف جواب بدهد وقتی زمین به شدّت لرزید و ساختمانها خراب شد.
از تو درباره قيامت میپرسند. وقوع آن چه وقت است؟ بگو علم آن تنها نزد پروردگار من است جز او [هيچ كس] آن را به موقع خود آشكار نمیگرداند [اين حادثه] بر آسمانها و زمين گران است جز ناگهان به شما نمیرسد. (اعراف ۱۸۷)
◄ پیامبر خدا نمیدانست ولی امروز دانشمندان میدانند. طبق محاسبات دانشمندان حدودا ٤.٥ میلیارد سال دیگر سُخت خورشید تمام میشود و به ستاره از نوع غول سرخ تبدیل میشود که حجمش افزایش یافته و زمین را در خود خواهد بلعید. علم میتواند دست خدا را بخواند!
۲- پرسش درباره هلال ماه:
درباره هلالها از تو میپرسند. بگو آنها گاه شماری برای مردم و حجاند. و نيكی نيست كه از پشت خانهها درآئید؛ بلكه نيكی آن است كه كسی تقوا پيشه كند و به خانهها از در آنها درآئيد. و از خدا بترسيد، باشد كه رستكار گرديد. (بقره ۱۸۹)
◄ مثل این میماند که یکی بپرسد دینامیت از چه درست شده؟ طرف به جای پاسخ دادن به کاربرد آن اشاره کند و جواب بده آن برای تخریب معدنهاست. الله ظاهراً نمیدیده یا نمیدانسته که هلال ماه بستگی به زاویه دید ما و موقعیّت ماه نسبت به خورشید و زمین است. ضمناً دو جمله آخر چه ربطی به سؤال ماه دارد ما که نفهمیدیم؟
۳- پرسش از جنگ در ماهههای حرام:
از تو درباره ماهی كه كارزار در آن حرام است میپرسند. بگو كارزار در آن گناهی بزرگ است ولی گناه بزرگتر بازداشتن از راه خدا و كفر ورزيدن به او و باز داشتن از مسجدالحرام و بيرون راندن اهل آن از آن جاست و گناه فتنه از كشتار بزرگتر است (بقره ۲۱۷)
◄ این آیه اشاره به یکی از بزرگترین اشتباهات محمد دارد. حمله عبداللهبنجحش به کاروان مکّه و کشتن رئیس کاروان در اول ماه رجب (یکی از ماههای حرام) که بزرگترین سنتشکنی در تاریخ عرب بود و اعتراض بسیاری از مردم مکّه و حتی مدینه را در بر داشت. محمد چارهای نداشت جز ماستمالی کردن قضیه و اینکه بگوید بیرون کردن مسلمانان از مکُه گناهش بزرگتر از کشتن در ماه حرام است.
۴- پرسش درباره انفاق:
از تو میپرسند چه چيزی انفاق كنند بگو: هر مالی انفاق كنيد به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مسكينان و به در راه مانده تعلق دارد و هرگونه نيكی كنيد، البته خدا به آن داناست. (بقره ۲۱۵)
◄ ببینید این اسلام چه قدر عقل را زایل میکند که انسان برای بدیهیترین امور زندگی هم باید پرسش کند. وحشیترین قبائل بدوی هم میدانند انفاق و کمک به همنوع چیست و هر کسی میداند که پدر و مادر و نزدیکان و یتیم و مسکین به ترتیب در الویّت هستند.
۵- پرسش از غنائم جنگی (بعد از جنگ با بنیقینقاع)
از تو درباره غنايم جنگی میپرسند. بگو: غنايم جنگی اختصاص به خدا و فرستاده [او] دارد پس از خدا پروا داريد و با يكدگير سازش نمائید و اگر ايمان داريد از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد. (انفال ۱)
◄ محمد در مکّه ( مثل سوره شورا آیه ۲۳) بارها گفته بود برای رسالتم مزدی از کسی نمیخواهم به دو دلیل: اوّل آنکه ثروت خدیجه برایش کافی بود. دوّم آنکه اصلاً فکرش را نمیکرد با فقیر فقرایی که گردش جمع شده بودند پولی هم گیرش بیاید. امّا در مدینه پس از برباد دادن ثروت خدیجه در مورد غارت اموال قبیله یهودی بنیقینقاع به فکر افتاد تا سهم بیشتری را برای خودش بردارد. آیه فوق را خواند و سهم یک پنجم را برای خودش تثبیت کرد| ادامه دارد...
☞@PublicExit☜
سؤالات علمی مردم و جوابهای کودکانه الله (بخش نخست ۱/۲)
۱- پرسش درباره رستاخيز:
از اين رو میپرسد قيامت كی خواهد بود؟ بگو در آن هنگام كه چشمها از شدت وحشت به گردش درآيد. و ماه بینور گردد. و خورشيد و ماه جمع شوند. آن هنگام انسان گويد راه فرار كجاست؟ هرگز چنين نيست، پناهگاهی وجود ندارد. (قیامت ۶)
◄ مثل این میماند که یکی بپرسد کِی زلزله میآید؟ طرف جواب بدهد وقتی زمین به شدّت لرزید و ساختمانها خراب شد.
از تو درباره قيامت میپرسند. وقوع آن چه وقت است؟ بگو علم آن تنها نزد پروردگار من است جز او [هيچ كس] آن را به موقع خود آشكار نمیگرداند [اين حادثه] بر آسمانها و زمين گران است جز ناگهان به شما نمیرسد. (اعراف ۱۸۷)
◄ پیامبر خدا نمیدانست ولی امروز دانشمندان میدانند. طبق محاسبات دانشمندان حدودا ٤.٥ میلیارد سال دیگر سُخت خورشید تمام میشود و به ستاره از نوع غول سرخ تبدیل میشود که حجمش افزایش یافته و زمین را در خود خواهد بلعید. علم میتواند دست خدا را بخواند!
۲- پرسش درباره هلال ماه:
درباره هلالها از تو میپرسند. بگو آنها گاه شماری برای مردم و حجاند. و نيكی نيست كه از پشت خانهها درآئید؛ بلكه نيكی آن است كه كسی تقوا پيشه كند و به خانهها از در آنها درآئيد. و از خدا بترسيد، باشد كه رستكار گرديد. (بقره ۱۸۹)
◄ مثل این میماند که یکی بپرسد دینامیت از چه درست شده؟ طرف به جای پاسخ دادن به کاربرد آن اشاره کند و جواب بده آن برای تخریب معدنهاست. الله ظاهراً نمیدیده یا نمیدانسته که هلال ماه بستگی به زاویه دید ما و موقعیّت ماه نسبت به خورشید و زمین است. ضمناً دو جمله آخر چه ربطی به سؤال ماه دارد ما که نفهمیدیم؟
۳- پرسش از جنگ در ماهههای حرام:
از تو درباره ماهی كه كارزار در آن حرام است میپرسند. بگو كارزار در آن گناهی بزرگ است ولی گناه بزرگتر بازداشتن از راه خدا و كفر ورزيدن به او و باز داشتن از مسجدالحرام و بيرون راندن اهل آن از آن جاست و گناه فتنه از كشتار بزرگتر است (بقره ۲۱۷)
◄ این آیه اشاره به یکی از بزرگترین اشتباهات محمد دارد. حمله عبداللهبنجحش به کاروان مکّه و کشتن رئیس کاروان در اول ماه رجب (یکی از ماههای حرام) که بزرگترین سنتشکنی در تاریخ عرب بود و اعتراض بسیاری از مردم مکّه و حتی مدینه را در بر داشت. محمد چارهای نداشت جز ماستمالی کردن قضیه و اینکه بگوید بیرون کردن مسلمانان از مکُه گناهش بزرگتر از کشتن در ماه حرام است.
۴- پرسش درباره انفاق:
از تو میپرسند چه چيزی انفاق كنند بگو: هر مالی انفاق كنيد به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مسكينان و به در راه مانده تعلق دارد و هرگونه نيكی كنيد، البته خدا به آن داناست. (بقره ۲۱۵)
◄ ببینید این اسلام چه قدر عقل را زایل میکند که انسان برای بدیهیترین امور زندگی هم باید پرسش کند. وحشیترین قبائل بدوی هم میدانند انفاق و کمک به همنوع چیست و هر کسی میداند که پدر و مادر و نزدیکان و یتیم و مسکین به ترتیب در الویّت هستند.
۵- پرسش از غنائم جنگی (بعد از جنگ با بنیقینقاع)
از تو درباره غنايم جنگی میپرسند. بگو: غنايم جنگی اختصاص به خدا و فرستاده [او] دارد پس از خدا پروا داريد و با يكدگير سازش نمائید و اگر ايمان داريد از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد. (انفال ۱)
◄ محمد در مکّه ( مثل سوره شورا آیه ۲۳) بارها گفته بود برای رسالتم مزدی از کسی نمیخواهم به دو دلیل: اوّل آنکه ثروت خدیجه برایش کافی بود. دوّم آنکه اصلاً فکرش را نمیکرد با فقیر فقرایی که گردش جمع شده بودند پولی هم گیرش بیاید. امّا در مدینه پس از برباد دادن ثروت خدیجه در مورد غارت اموال قبیله یهودی بنیقینقاع به فکر افتاد تا سهم بیشتری را برای خودش بردارد. آیه فوق را خواند و سهم یک پنجم را برای خودش تثبیت کرد| ادامه دارد...
☞@PublicExit☜
@PublicExit
خدا همه جا هست، اما اگر میخواهید با او صحبت کنید باید بیائید اینجا و به ما پول بدهید.
خدا همه جا هست، اما اگر میخواهید با او صحبت کنید باید بیائید اینجا و به ما پول بدهید.
☞@PublicExit☜
سؤالات علمی مردم و جوابهای کودکانه الله (بخش دوم و پایانی ۲/۲)
۶. پرسش از مشروب و قمار: (در پی ماجرای شرابخواری عدهای از مسلمانان در خانه زید ابن سهل و درگیری با یکدیگر)
درباره شراب و قمار از تو میپرسند بگو در آن دو گناهی بزرگ و سودهايی برای مردم است [ولی] گناهشان از سودشان بزرگتر است. (بقره ۲۱۹)
◄ اگر یک حرف حسابی و علمی در قرآن باشد همین اعتراف به فواید شراب است که پزشکان هم (خوردن کم آن را) مفید میدانند. تمامی آیات در مدینه فیالبداهه و مرتبط با اتفاقی خاص بوده و قطعاً اگر در آن مجلس درگیری پیش نمیآمد محمد هیچگاه شراب را حرام نمیکرد.
۷- پرسش درباره يتيمان:
درباره يتيمان از تو میپرسند. بگو: به صلاح آنان كار كردن بهتر است و اگر با آنان همزيستی كنيد برادران [دينی] شما هستند و خدا تباهكار را از درستكار باز میشناسد و اگر خدا میخواست شما را به دشواری میانداخت. آری خداوند توانا و حكيم است. (بقره ۲۲۰)
◄ در انسانی و اخلاقی بودن این آیه شکی نیست ولی توجه خاص محمد به ایتام در آیات مختلف ناشی از دوران کودکی خود اوست که در یتیمی شرایط بسیار سختی داشت.
۸- پرسش از قاعدگی زنان:
از تو درباره عادت ماهانه میپرسند. بگو: آن رنجی است [برای زنان] پس هنگام عادت ماهانه از [آميزش با] زنان كنارهگيری كنيد و به آنان نزديک نشويد، تا پاک شوند پس چون پاک شدند از همان جا كه خدا به شما فرمان داده است، با آنان آميزش كنيد خداوند توبه كاران و پاكيزگان را دوست میدارد. (بقره ۲۲۲)
◄ باز مردم علت را میپرسند ولی الله معلول را جواب میدهد. خب هر کسی میدانست که در قاعدگی رنجی هست ولی علت را نمیدانستند برای همین سؤال میپرسیدند، که ظاهراً الله هم چیزی بیشتر از مردم نمیدانست.
۱۱- پرسش از روح:
درباره روح از تو میپرسند بگو روح از فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكی داده نشده است. (اسراء ۸۵)
◄ مثل این است که از یک نفر بپرسیم نظریه نسبیت چیست؟ بگوید یکی از دستورات اینشتین است و دانش تو به اندازهای نیست که من توضیحی بدهم. این نشان میدهد که خودش هم چیزی از نظریه نسبیت نمیداند.
۱۲- پرسش درباره ذوالقرنين:
از تو درباره ذوالقرنين میپرسند. بگو: به زودی چيزی از او برای شما خواهم خواند. (کهف ۸۳)
◄ ورقبننوفل پسر عموی خدیجه، مسیحی بود و بخشهایی از تورات و انجیل را به عربی ترجمه میکرد. محمد در خیلی از داستانهای قرآن از اطلاعات وی استفاده میکرد. مثل داستان نوح، ابراهیم و کهف. وقتی میگوید به زودی به شما جواب میدهم، یعنی اجازه بدهید ورقبننوفل را ببینم، بعد به شما جواب میدهم.
۱۳- پرسش درباره كوهها:
از تو درباره كوهها میپرسند. بگو: پروردگارم آنها را [در قيامت] ريز ريز خواهد ساخت. (طه ۱۰۵)
◄ ارتباط سؤال و جواب مشخص نیست.
☞@PublicExit☜
سؤالات علمی مردم و جوابهای کودکانه الله (بخش دوم و پایانی ۲/۲)
۶. پرسش از مشروب و قمار: (در پی ماجرای شرابخواری عدهای از مسلمانان در خانه زید ابن سهل و درگیری با یکدیگر)
درباره شراب و قمار از تو میپرسند بگو در آن دو گناهی بزرگ و سودهايی برای مردم است [ولی] گناهشان از سودشان بزرگتر است. (بقره ۲۱۹)
◄ اگر یک حرف حسابی و علمی در قرآن باشد همین اعتراف به فواید شراب است که پزشکان هم (خوردن کم آن را) مفید میدانند. تمامی آیات در مدینه فیالبداهه و مرتبط با اتفاقی خاص بوده و قطعاً اگر در آن مجلس درگیری پیش نمیآمد محمد هیچگاه شراب را حرام نمیکرد.
۷- پرسش درباره يتيمان:
درباره يتيمان از تو میپرسند. بگو: به صلاح آنان كار كردن بهتر است و اگر با آنان همزيستی كنيد برادران [دينی] شما هستند و خدا تباهكار را از درستكار باز میشناسد و اگر خدا میخواست شما را به دشواری میانداخت. آری خداوند توانا و حكيم است. (بقره ۲۲۰)
◄ در انسانی و اخلاقی بودن این آیه شکی نیست ولی توجه خاص محمد به ایتام در آیات مختلف ناشی از دوران کودکی خود اوست که در یتیمی شرایط بسیار سختی داشت.
۸- پرسش از قاعدگی زنان:
از تو درباره عادت ماهانه میپرسند. بگو: آن رنجی است [برای زنان] پس هنگام عادت ماهانه از [آميزش با] زنان كنارهگيری كنيد و به آنان نزديک نشويد، تا پاک شوند پس چون پاک شدند از همان جا كه خدا به شما فرمان داده است، با آنان آميزش كنيد خداوند توبه كاران و پاكيزگان را دوست میدارد. (بقره ۲۲۲)
◄ باز مردم علت را میپرسند ولی الله معلول را جواب میدهد. خب هر کسی میدانست که در قاعدگی رنجی هست ولی علت را نمیدانستند برای همین سؤال میپرسیدند، که ظاهراً الله هم چیزی بیشتر از مردم نمیدانست.
۱۱- پرسش از روح:
درباره روح از تو میپرسند بگو روح از فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكی داده نشده است. (اسراء ۸۵)
◄ مثل این است که از یک نفر بپرسیم نظریه نسبیت چیست؟ بگوید یکی از دستورات اینشتین است و دانش تو به اندازهای نیست که من توضیحی بدهم. این نشان میدهد که خودش هم چیزی از نظریه نسبیت نمیداند.
۱۲- پرسش درباره ذوالقرنين:
از تو درباره ذوالقرنين میپرسند. بگو: به زودی چيزی از او برای شما خواهم خواند. (کهف ۸۳)
◄ ورقبننوفل پسر عموی خدیجه، مسیحی بود و بخشهایی از تورات و انجیل را به عربی ترجمه میکرد. محمد در خیلی از داستانهای قرآن از اطلاعات وی استفاده میکرد. مثل داستان نوح، ابراهیم و کهف. وقتی میگوید به زودی به شما جواب میدهم، یعنی اجازه بدهید ورقبننوفل را ببینم، بعد به شما جواب میدهم.
۱۳- پرسش درباره كوهها:
از تو درباره كوهها میپرسند. بگو: پروردگارم آنها را [در قيامت] ريز ريز خواهد ساخت. (طه ۱۰۵)
◄ ارتباط سؤال و جواب مشخص نیست.
☞@PublicExit☜
اعجاز عددی آلمان در جام جهانی ۲۰۱۴
ﺣﺮﻑ G ﻫﻔﺘﻤﻴﻦ ﺣﺮﻑ ﺍﺯ ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎی انگلیسی است ﻭ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ G ﺷﺮﻭﻉ میشود. ﻧﺎﻡ germany ﺍﺯ ٧ ﺣﺮﻑ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺷﺪﻩ. ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ G ﻳﺎ ﮔﺮﻭﻩ ٧ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ. ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﮔﺮﻭهی ﺭا ﺑﺎ ٧ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺁﻟﻤﺎﻥ ٧ ﮔﻞ ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﮔﺮﻭهی ﺑﻪ ﺛﻤﺮ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺁﻟﻤﺎﻥ ٧ ﮔﻞ ﺑﻪ ﺑﺮﺯﻳﻞ ﺯﺩ ﻭ ﻭاضح است ﻛﻪ جام جهانی ﺩﺭ هفتمین ﻣﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ﻣﻴﻼﺩی برگزار شد. گل ﺩﺭ هفتمین ﺭﻭﺯ ﻫﻔﺘﻪ تقویم میلادی ﺑﻮﺩ. ﮔﻞ قهرمانی ﺁﻟﻤﺎﻥ ٧ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﺍﺿﺎفی ﺑﻪ ﺛﻤﺮ ﺭﺳﻴﺪ. ﺯﻧﻨﺪﻩ ﮔﻞ ﻫﻢ G'otze' ﺑﻮﺩ و از همه مهمتر ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺍﻋﺪﺍﺩ ٢٠١٤ میشد ٧.
ﺍٓﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﻧﻈﻢ تصادفی ﺍﺳﺖ؟ این نشانههایی است برای کسانی که تعقل میکنند!
پس چرا به آلمان ایمان نمی آورید؟!
☞@PublicExit☜
https://goo.gl/FtX7oz
ﺣﺮﻑ G ﻫﻔﺘﻤﻴﻦ ﺣﺮﻑ ﺍﺯ ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎی انگلیسی است ﻭ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ G ﺷﺮﻭﻉ میشود. ﻧﺎﻡ germany ﺍﺯ ٧ ﺣﺮﻑ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺷﺪﻩ. ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ G ﻳﺎ ﮔﺮﻭﻩ ٧ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ. ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﮔﺮﻭهی ﺭا ﺑﺎ ٧ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺁﻟﻤﺎﻥ ٧ ﮔﻞ ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﮔﺮﻭهی ﺑﻪ ﺛﻤﺮ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺁﻟﻤﺎﻥ ٧ ﮔﻞ ﺑﻪ ﺑﺮﺯﻳﻞ ﺯﺩ ﻭ ﻭاضح است ﻛﻪ جام جهانی ﺩﺭ هفتمین ﻣﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ﻣﻴﻼﺩی برگزار شد. گل ﺩﺭ هفتمین ﺭﻭﺯ ﻫﻔﺘﻪ تقویم میلادی ﺑﻮﺩ. ﮔﻞ قهرمانی ﺁﻟﻤﺎﻥ ٧ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﺍﺿﺎفی ﺑﻪ ﺛﻤﺮ ﺭﺳﻴﺪ. ﺯﻧﻨﺪﻩ ﮔﻞ ﻫﻢ G'otze' ﺑﻮﺩ و از همه مهمتر ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺍﻋﺪﺍﺩ ٢٠١٤ میشد ٧.
ﺍٓﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﻧﻈﻢ تصادفی ﺍﺳﺖ؟ این نشانههایی است برای کسانی که تعقل میکنند!
پس چرا به آلمان ایمان نمی آورید؟!
☞@PublicExit☜
https://goo.gl/FtX7oz
☞@PublicExit☜
زن و اصل بیستویکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران!
موازین اسلام در مورد احکام اصلی درباره زنان در قرآن آمده که تغییر ناپذیرند. "کلمات خدا را هیچکس تغییر نتوان داد". (سوره کهف ۲۷، سوره انعام ۱۱۵)
طبق اصل بیستویکم دولت موظّف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد:
۱- ایجاد زمینه مساعد برای رشد شخصیّت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او.
۲- حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند و حمایت از کودکان بیسرپرست.
٣- ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده.
۴- ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بیسرپرست.
۵- اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی.
قید "رعایت موازین اسلامی" در همان آغاز این اصل استنباط از زنان و موقع قانونی آنان را در جمهوری اسلامی ایران معیّن میکند. به همین سبب هیچ اشارهای به مثلاً برابری حقوق اجتماعی زنان با مردان نشده و بجای آن در بندهای ۱ و ۲ موضوع به تعارف و مجامله برگزار شده. بند ۳ به زن و مرد بیکس مربوط میشود و بند ۴ ناگزیر مسکوت مانده است زیرا نمیتوان به گروهی (زنان) به سبب تنهایی و سالخوردگی امتیازی قانونی اعطا کرد و دیگران را که در همان حالند (به سبب مرد بودن) از همان حقوق محروم داشت.
امّا بند ۵ واقعیّت امر را روشنتر نشان میدهد. مادر میتواند قیمومت فرزند خود را به عهده گیرد و او را بپرورد امّا در صورت نبودن ولی شرعی، یعنی پدر که ولی قهری است و اقربای درجه اوّل پدری. در چنین حالی معلوم نیست سرپرستی فرزند را جز مادر به چه کسی میتوان سپرد. تازه این "امتیاز" که قانون به زن بخشیده در حالی است که مادر "شایسته" باشد. حال آنکه در مورد پدر چنين شرطی وجود ندارد زیرا او ولی قهری است.
از این گذشته عبارت "در جهت غبطه آنها" نیز مبین روحیّه قانونگذار است. قیمومت مادر بر فرزند نه به علت پیوند "قهری" و بدیهی آن دو به یکدیگر (مانند پدر و فرزند) و مهر طبیعی مادر به فرزند بلکه لطفی است که در حق زن روا میدارند برای برآوردن آرزو و کامیابی او.
همین که یک اصل معیّن به زنان اختصاص داده شده، نشان میدهد که در نظر قانونگذار، زن مانند ذمی (اصل سیزدهم) از نظر حقوقی در وضع و موقعی مساوی با دیگران (مردان) قرار ندارد و با تأکید در "حمایت و بزرگداشت" و با بذل و بخششهای اخلاقی جبران کرد.
ذمی و زن دو "اقلیّت" حقوقی و افراد فرودست امّت اسلامند و مرتدان و مشرکان و دهریان خود وجود حقوقی ندارند. تا زمانی که چنین است حرف از مساوات قانونی، آزادی و دموکراسی یا حقوق بشر فقط حرف است برای پنهان داشتن حقیقت. شهروندی ملاک برابری نظری در مقابل قانون نیست، بلکه عقیده یا جنسیّت است که وضع افراد را در برابر قانون معیّن میکند و آنان را در موقعیّتهای نابرابر و در نتیجه غیر عادلانه قرار میدهد.
در ایران بجز قانون حمایت خانواده که از همان نخستین روزهای حکومت جمهوری اسلامی لغو شد و رابطه حقوقی زن و مرد در داخل خانواده به احکام شرعی پیشین بازگشت، بعضی قانونهای دیگر مانند قانون کار بعدها تغییر یافت. در مواردی، کمابیش قانون را به حال خود وانهادند ولی مواد "غير شرعی" آنها را عملاً به دور افکندند.
☞@PublicExit☜
زن و اصل بیستویکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران!
موازین اسلام در مورد احکام اصلی درباره زنان در قرآن آمده که تغییر ناپذیرند. "کلمات خدا را هیچکس تغییر نتوان داد". (سوره کهف ۲۷، سوره انعام ۱۱۵)
طبق اصل بیستویکم دولت موظّف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد:
۱- ایجاد زمینه مساعد برای رشد شخصیّت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او.
۲- حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند و حمایت از کودکان بیسرپرست.
٣- ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده.
۴- ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بیسرپرست.
۵- اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی.
قید "رعایت موازین اسلامی" در همان آغاز این اصل استنباط از زنان و موقع قانونی آنان را در جمهوری اسلامی ایران معیّن میکند. به همین سبب هیچ اشارهای به مثلاً برابری حقوق اجتماعی زنان با مردان نشده و بجای آن در بندهای ۱ و ۲ موضوع به تعارف و مجامله برگزار شده. بند ۳ به زن و مرد بیکس مربوط میشود و بند ۴ ناگزیر مسکوت مانده است زیرا نمیتوان به گروهی (زنان) به سبب تنهایی و سالخوردگی امتیازی قانونی اعطا کرد و دیگران را که در همان حالند (به سبب مرد بودن) از همان حقوق محروم داشت.
امّا بند ۵ واقعیّت امر را روشنتر نشان میدهد. مادر میتواند قیمومت فرزند خود را به عهده گیرد و او را بپرورد امّا در صورت نبودن ولی شرعی، یعنی پدر که ولی قهری است و اقربای درجه اوّل پدری. در چنین حالی معلوم نیست سرپرستی فرزند را جز مادر به چه کسی میتوان سپرد. تازه این "امتیاز" که قانون به زن بخشیده در حالی است که مادر "شایسته" باشد. حال آنکه در مورد پدر چنين شرطی وجود ندارد زیرا او ولی قهری است.
از این گذشته عبارت "در جهت غبطه آنها" نیز مبین روحیّه قانونگذار است. قیمومت مادر بر فرزند نه به علت پیوند "قهری" و بدیهی آن دو به یکدیگر (مانند پدر و فرزند) و مهر طبیعی مادر به فرزند بلکه لطفی است که در حق زن روا میدارند برای برآوردن آرزو و کامیابی او.
همین که یک اصل معیّن به زنان اختصاص داده شده، نشان میدهد که در نظر قانونگذار، زن مانند ذمی (اصل سیزدهم) از نظر حقوقی در وضع و موقعی مساوی با دیگران (مردان) قرار ندارد و با تأکید در "حمایت و بزرگداشت" و با بذل و بخششهای اخلاقی جبران کرد.
ذمی و زن دو "اقلیّت" حقوقی و افراد فرودست امّت اسلامند و مرتدان و مشرکان و دهریان خود وجود حقوقی ندارند. تا زمانی که چنین است حرف از مساوات قانونی، آزادی و دموکراسی یا حقوق بشر فقط حرف است برای پنهان داشتن حقیقت. شهروندی ملاک برابری نظری در مقابل قانون نیست، بلکه عقیده یا جنسیّت است که وضع افراد را در برابر قانون معیّن میکند و آنان را در موقعیّتهای نابرابر و در نتیجه غیر عادلانه قرار میدهد.
در ایران بجز قانون حمایت خانواده که از همان نخستین روزهای حکومت جمهوری اسلامی لغو شد و رابطه حقوقی زن و مرد در داخل خانواده به احکام شرعی پیشین بازگشت، بعضی قانونهای دیگر مانند قانون کار بعدها تغییر یافت. در مواردی، کمابیش قانون را به حال خود وانهادند ولی مواد "غير شرعی" آنها را عملاً به دور افکندند.
☞@PublicExit☜
☞@PublicExit☜
اسلام برای اشغال و استعمار
(بخش نخست ۱/۲)
اسلام دین جنگ است و محمد فرمانده جنگی است. استراتژی محمد پس از اعلام پیامبری تشدید فشار و استقرار دستگاه سیاسی است. در این دوران، پیشبرد جنگها، جمعآوری سپاه مسلمان، تهیه آلات جنگی، ارسال نماینده محمد به سوی قریش و یهودیان، تحمیل سیاست مالیاتی جزیه، اجرای بردهداری، تصرف املاک خانوادههای رقیب، استراتژی تخریب کامل رقیب، تبلیغ سیاست به مثابه دین قدسی، عدم تحمل و آشتیناپذیری در مورد مخالفان، از جمله سیاستهای دستگاه سیاسی و اداری محمد است. این دستگاه با غزوات محمد و قواعد حکمروایی به مرور استحکام مییابد.
جنگهای محمد یا غزوات بسیارند. جنگ بدر علیه قریش، جنگ احد با قریش، جنگ بنیالنضیر با یهودیان، جنگ خندق، جنگ خیبر علیه یهودیان، جنگ برای فتح مکّه، جنگ تبوک با رومیها، از جمله غزوات محمد است. اغلب این جنگها تعرضی و علیه مخالفان و رقیبان و یهودیان بودهاند. هدف مرکزی این جنگها تصرف قلمرو و گسترش قدرت سیاسی اسلام است.
بر خلاف توضیح رایج که گویا اسلام دین معنویّت است و به مال دنیا اعتنایی ندارد، به طور مسلم اسلام از زمان محمد، دکترین جنگ برای ثروتاندوزی و نابودی هویّت فرهنگی و اجتماعی و دینی ملتهای دیگر و توتالیتاریسم خونین است.
روند تاریخی استقرار اسلام به اعتبار خشونت قبیله و جنگهای اشغالی و استعماری میسّر گردید. محمد در سال ۶۲۲ میلادی از مکّه به یثرب (مدینه) "هجرت" میکند زیرا قریش مخالف او بود و مخالفان محمد، او را اخراج میکنند. ولی محمد پس از هشت سال جدال و درگیری در سال ۶۳۰ مکّه را تصرف میکند.
تا زمان مرگ محمد در سال ۶۳۲ میلادی تمام قبیلههای یهودی و قریشی و یمنی شکستخورده و بخش مهم شبه جزیره حجاز به تصرف قوای محمد در میآید. تصرف شبهجزیره عربستان شرط مقدماتی حمله و اشغال زمینهای غیر عرب است. تصرف مناطق داخلی شبه جزیره حجاز کلید استعمار سرزمینهای دیگران است. محمد حمله به سوی شام را در نظر داشت و به علاوه خواهان اشغال سرزمینهای دیگر بود.
"تاریخ طبری" از نامههای محمد به سران حکومتهای همسایه هراکلیتوس امپراتور بیزانس، نجاشی شاه حبشه و خسروپرویز شاهنشاه ایران میگوید. محمد آنها را به قبول اسلام فراخوانده و آنها را تهدید به جنگ میکند. اهداف جنگی و تجاوز محمد زیر پوشش دین صورت میگیرد ولی روشن است که این اهداف برای غارت و اشغال و استعمار بوده است| ادامه دارد...
☞@PublicExit☜
اسلام برای اشغال و استعمار
(بخش نخست ۱/۲)
اسلام دین جنگ است و محمد فرمانده جنگی است. استراتژی محمد پس از اعلام پیامبری تشدید فشار و استقرار دستگاه سیاسی است. در این دوران، پیشبرد جنگها، جمعآوری سپاه مسلمان، تهیه آلات جنگی، ارسال نماینده محمد به سوی قریش و یهودیان، تحمیل سیاست مالیاتی جزیه، اجرای بردهداری، تصرف املاک خانوادههای رقیب، استراتژی تخریب کامل رقیب، تبلیغ سیاست به مثابه دین قدسی، عدم تحمل و آشتیناپذیری در مورد مخالفان، از جمله سیاستهای دستگاه سیاسی و اداری محمد است. این دستگاه با غزوات محمد و قواعد حکمروایی به مرور استحکام مییابد.
جنگهای محمد یا غزوات بسیارند. جنگ بدر علیه قریش، جنگ احد با قریش، جنگ بنیالنضیر با یهودیان، جنگ خندق، جنگ خیبر علیه یهودیان، جنگ برای فتح مکّه، جنگ تبوک با رومیها، از جمله غزوات محمد است. اغلب این جنگها تعرضی و علیه مخالفان و رقیبان و یهودیان بودهاند. هدف مرکزی این جنگها تصرف قلمرو و گسترش قدرت سیاسی اسلام است.
بر خلاف توضیح رایج که گویا اسلام دین معنویّت است و به مال دنیا اعتنایی ندارد، به طور مسلم اسلام از زمان محمد، دکترین جنگ برای ثروتاندوزی و نابودی هویّت فرهنگی و اجتماعی و دینی ملتهای دیگر و توتالیتاریسم خونین است.
روند تاریخی استقرار اسلام به اعتبار خشونت قبیله و جنگهای اشغالی و استعماری میسّر گردید. محمد در سال ۶۲۲ میلادی از مکّه به یثرب (مدینه) "هجرت" میکند زیرا قریش مخالف او بود و مخالفان محمد، او را اخراج میکنند. ولی محمد پس از هشت سال جدال و درگیری در سال ۶۳۰ مکّه را تصرف میکند.
تا زمان مرگ محمد در سال ۶۳۲ میلادی تمام قبیلههای یهودی و قریشی و یمنی شکستخورده و بخش مهم شبه جزیره حجاز به تصرف قوای محمد در میآید. تصرف شبهجزیره عربستان شرط مقدماتی حمله و اشغال زمینهای غیر عرب است. تصرف مناطق داخلی شبه جزیره حجاز کلید استعمار سرزمینهای دیگران است. محمد حمله به سوی شام را در نظر داشت و به علاوه خواهان اشغال سرزمینهای دیگر بود.
"تاریخ طبری" از نامههای محمد به سران حکومتهای همسایه هراکلیتوس امپراتور بیزانس، نجاشی شاه حبشه و خسروپرویز شاهنشاه ایران میگوید. محمد آنها را به قبول اسلام فراخوانده و آنها را تهدید به جنگ میکند. اهداف جنگی و تجاوز محمد زیر پوشش دین صورت میگیرد ولی روشن است که این اهداف برای غارت و اشغال و استعمار بوده است| ادامه دارد...
☞@PublicExit☜
☞@PublicExit☜
اسلام برای اشغال و استعمار
(بخش دوم و پایانی ۲/۲)
عبدالحسین زرینکوب با بیان گرسنگی و فقر اعراب، روایتی نقل میکند که در آن محمد قول "گنج خسروان و قیصران" را به اعراب داده بود. گنج دزدیده برای چه کسی بود؟ بیسبب نیست که پیامبر در قرآن به طرفداران و سربازانش، قول غنیمت میدهد. غنیمت همان چپاول ثروت ملل دیگر برای عربها و قشون محمد است. در استعمار جدید غرب از بدست آوردن مواد خام صحبت میکنند و در استعمار اسلامی، محمد از غنیمت حرف میزند.
در زمان چهار خلیفه عرب جنگ و تجاوز به سرزمینهای دیگر گسترش مییابد. سپاه عرب متشکل از دستههای جنگجوی بیابانی و راهزن و مسلمان حریص برای تصرف زمین و غنائم جنگی و تجاوز به زنان و رفتن به بهشت است. در زمان خلافت چهار خلیفه طی سالهای ۶۳۲ تا ۶۶۱ میلادی، سر آغاز خلافت و تسلط بر سرزمینهای غیر عربی است. جهاد و اشغال توسط حکمرانان مسلمان برای غارت و تصرف زمینهای خاورمیانه است.
هجوم به سرزمین پارس (ایران) در سال ۶۳۶ از جنگ قادسیه آغاز میشود و در تمام دوران ابوبکر و عمر و عثمان و علی، جنگ و تجاوز به سرزمین ایران و سرکوب ایرانیان ادامه مییابد. در سال ۶۳۸ اورشلیم به اشغال مهاجمان عرب در میآید. تصرف مصر در سال ۶۴۲ رخ میدهد. خلافت امویان از سال ۶۶۱ میلادی تا سقوط در سال ۷۱۱ میلادی، دوره تجاوزات جدید مانند اشغال دمشق، سقوط کارتاژ، تصرف شمال آفریقا و سپس تصرف اسپانیا و لشگر کشی به قلمرو خاک فرانسه در غرب و در شرق تا اشغال بخش شرقی ایران و سپس مرزهای هند ادامه دارد.
عباسیان از ۷۵۰ تا ۱۲۵۸ حکومت کرده و بغداد پایتخت آنان است. به سال ۱۲۵۸ قشون مغول بغداد را تخریب میکند. امپراتوری عثمانی که از ۱۲۹۹ آغاز و در ۱۹۲۳ پایان مییابد، بنام اسلام به تجاوز و لشگر کشی ادامه داده و بخشهای گسترده از خاورمیانه و اروپا را اشغال میکند.
نتیجهگیری از بیان این حوادث نظامی سیاسی از زمان محمد تا دوران عثمانی این است که اسلام به اعتبار جنگ، خشونت مدام و دستگاه حکومتی، جوامع متعددی را اشغال نموده و به زیر سلطه خونین میکشاند. آیا این لشگرکشیها جنبه مقدس داشته و فاقد جنبه تجاوزکارانه است؟ آیا جنگ و حاکمیّتی که به نفی حقوق انسانهای یک سرزمین انجامیده و در خدمت امتیازداران بیگانه است، میتواند عامل مثبت و دلیل خوشبختی تلقی شود؟ پاسخ منفی است.
پیام اولیه اسلام مبنی بر اینکه "ایمان بیاورید تا رستگار شوید"، در حقیقت برای تسلیم جمعیتها و ملل دیگر است. "رستگاری" در منطق اسلام یعنی بندهشدن برای عرب است. اسلام از ملل دیگر میخواهد تا سیاست توتالیتاریستی عرب را پذیرفته، مؤمن به حکومت الله شده، تا حاکمان عرب فرمانروایی کنند.
☞@PublicExit☜
اسلام برای اشغال و استعمار
(بخش دوم و پایانی ۲/۲)
عبدالحسین زرینکوب با بیان گرسنگی و فقر اعراب، روایتی نقل میکند که در آن محمد قول "گنج خسروان و قیصران" را به اعراب داده بود. گنج دزدیده برای چه کسی بود؟ بیسبب نیست که پیامبر در قرآن به طرفداران و سربازانش، قول غنیمت میدهد. غنیمت همان چپاول ثروت ملل دیگر برای عربها و قشون محمد است. در استعمار جدید غرب از بدست آوردن مواد خام صحبت میکنند و در استعمار اسلامی، محمد از غنیمت حرف میزند.
در زمان چهار خلیفه عرب جنگ و تجاوز به سرزمینهای دیگر گسترش مییابد. سپاه عرب متشکل از دستههای جنگجوی بیابانی و راهزن و مسلمان حریص برای تصرف زمین و غنائم جنگی و تجاوز به زنان و رفتن به بهشت است. در زمان خلافت چهار خلیفه طی سالهای ۶۳۲ تا ۶۶۱ میلادی، سر آغاز خلافت و تسلط بر سرزمینهای غیر عربی است. جهاد و اشغال توسط حکمرانان مسلمان برای غارت و تصرف زمینهای خاورمیانه است.
هجوم به سرزمین پارس (ایران) در سال ۶۳۶ از جنگ قادسیه آغاز میشود و در تمام دوران ابوبکر و عمر و عثمان و علی، جنگ و تجاوز به سرزمین ایران و سرکوب ایرانیان ادامه مییابد. در سال ۶۳۸ اورشلیم به اشغال مهاجمان عرب در میآید. تصرف مصر در سال ۶۴۲ رخ میدهد. خلافت امویان از سال ۶۶۱ میلادی تا سقوط در سال ۷۱۱ میلادی، دوره تجاوزات جدید مانند اشغال دمشق، سقوط کارتاژ، تصرف شمال آفریقا و سپس تصرف اسپانیا و لشگر کشی به قلمرو خاک فرانسه در غرب و در شرق تا اشغال بخش شرقی ایران و سپس مرزهای هند ادامه دارد.
عباسیان از ۷۵۰ تا ۱۲۵۸ حکومت کرده و بغداد پایتخت آنان است. به سال ۱۲۵۸ قشون مغول بغداد را تخریب میکند. امپراتوری عثمانی که از ۱۲۹۹ آغاز و در ۱۹۲۳ پایان مییابد، بنام اسلام به تجاوز و لشگر کشی ادامه داده و بخشهای گسترده از خاورمیانه و اروپا را اشغال میکند.
نتیجهگیری از بیان این حوادث نظامی سیاسی از زمان محمد تا دوران عثمانی این است که اسلام به اعتبار جنگ، خشونت مدام و دستگاه حکومتی، جوامع متعددی را اشغال نموده و به زیر سلطه خونین میکشاند. آیا این لشگرکشیها جنبه مقدس داشته و فاقد جنبه تجاوزکارانه است؟ آیا جنگ و حاکمیّتی که به نفی حقوق انسانهای یک سرزمین انجامیده و در خدمت امتیازداران بیگانه است، میتواند عامل مثبت و دلیل خوشبختی تلقی شود؟ پاسخ منفی است.
پیام اولیه اسلام مبنی بر اینکه "ایمان بیاورید تا رستگار شوید"، در حقیقت برای تسلیم جمعیتها و ملل دیگر است. "رستگاری" در منطق اسلام یعنی بندهشدن برای عرب است. اسلام از ملل دیگر میخواهد تا سیاست توتالیتاریستی عرب را پذیرفته، مؤمن به حکومت الله شده، تا حاکمان عرب فرمانروایی کنند.
☞@PublicExit☜
@PublicExit
مبارک است، ما یکی از دندههای شما را برداشتیم و برای شما یک دوست دختر درست کردیم.
مبارک است، ما یکی از دندههای شما را برداشتیم و برای شما یک دوست دختر درست کردیم.
☞@PublicExit☜
توتالیتاریسم اسلامی در قدرت
در متن قرآنی جایی برای آزادی انسان و اندیشه او وجود ندارد زیرا مطلقیّت خدا تنها قانون است. برخی از روشنفکران ایرانی در همسویی با دینداران، میگویند نمیتوان گفت قرآن طرفدار خشونت است زیرا ما به خطای "ذاتگرایی" در میغلتیم.
پرسش ما اینجاست که آیا قرآن ستایشگر خشونت و قتلِ مخالف میباشد یا نه؟ آیات خشونتبار قرآن را چگونه باید فهمید؟
این کتاب، یک کتاب تاریخی و سیاسی است و به شکل طبیعی جامعه و نیروهای اجتماعی و فشار و بحران دویست ساله اولیه اسلام را در خود منعکس میکند. مخالفان دین رسمی الله بسیارند و مخالفان مکّی محمد و دوران پس از آن مخالفان خلیفه بسیارند، بنابراین دستور به کشتار دیگران اتفاقی نیست بلکه برای پیامبر و خلفا یک امر حیاتی است. امّا این توتالیتاریسم دینی فقط در نوشتار نسخه قرآنی نیست. این توتالیتاریسم در جامعه همیشه توأم با نهادهای قدرت و دستگاه ایدئولوژیک بوده است.
توتالیتاریسم سیاسی چیست؟ توتالیتاریسم با دیکتاتوری فردی و نبود احزاب سیاسی مشخص میشود. توتالیتاریسم هیتلر و استالین متکی بر استبداد فردی و رد هر گونه تنوع سیاسی و پلورالیسم و چندگانگی احزاب سیاسی استوار است. توتالیتاریسم اسلامی موجود در تاریخ سیاسی با وجود نهاد قدرت مستبد امتزاج داشته است.
از نظر قرآن احکام تشریعی و احکام تدبیری در یکدیگر تنیده شده است. قرآن هم کتاب عبادی و شریعت است و هم به ویژه یک کتاب احکام سیاسی و اجتماعی میباشد. قرآن منشور نظامی سیاسی است و تجلی خواست قدرت سیاسی است. شکل اولیه قدرت اسلامی فرماندهی نظامی خانوداگی و قبیلهای و امّتیِ محمد است.
☞@PublicExit☜
در آیه ۶ سوره احزاب میآید: "النَّبِیُّ اَوْلی بِالْمُوءْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ". پیامبر به عنوان فردی است که برای دخالت در زندگی مردم "اولی" و دارای ولایت است. محمد به مثابه معصوم نه تنها به عنوان مبلغ شرع بلکه به عنوان "ولی امر" و حاکم و رئیس و مداخلهکننده حوزه سیاست و مدیریّت و حکومت است.
علامه طباطبایی مینویسد: "به دلیل اطلاق آیه شریفه، این اولویت در تمامی امور دنیا و دین است". (طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج ۱۶، ص۴۱۳).
آیه ۵۹ سوره نساء میگوید: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی". ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا و پیامبر و صاحبان امر اطاعت نمائید. اطاعت از پیامبر در مورد دستوراتی که برای اداره جامعه اسلامی و از موضع ولایت و حکومت صادر میکنند لازم است و لزوم اطاعت از پیامبر مبیّن الهی بودن حکومت است. طباطبایی معتقد است که این آیه تأکیدی بر پیروی از احکام الهی و نیز اطاعت از دستورات برای اداره جامعه اسلامی است.
بنابراین اسلام برای اعمال قدرت سیاسی است و این قدرت توسط محمد اجرا میشود، اسلام طرفدار مداخله در دنیا و آخرت، مداخله در امر فقهی و امر سیاست و اجتماعی و مداخله در زندگی فردی است. این ویژگی طبیعت سیاسی و توتالیتر اسلام را نمایان میکند.
اسلام دینی برای قدرت و برای مزاحمت در تمامی ابعاد جامعه است. افراد جامعه هرگز در آرامش خودمختارانه زندگی نخواهند کرد زیرا اسلام با تحمیل تعبد از درون خانواده تا سطح اجتماع، در جستجوی کنترل است. کنترل فردی خواست الله است تا فرد به "خطا" نرود. برای قرآن فرد مطیع و مؤمن لازمه حکومت الله است. بنابراین الگوی اطاعت فردی شرط اطاعت از "حکم ولی امر و حاکم" است.
☞@PublicExit☜
توتالیتاریسم اسلامی در قدرت
در متن قرآنی جایی برای آزادی انسان و اندیشه او وجود ندارد زیرا مطلقیّت خدا تنها قانون است. برخی از روشنفکران ایرانی در همسویی با دینداران، میگویند نمیتوان گفت قرآن طرفدار خشونت است زیرا ما به خطای "ذاتگرایی" در میغلتیم.
پرسش ما اینجاست که آیا قرآن ستایشگر خشونت و قتلِ مخالف میباشد یا نه؟ آیات خشونتبار قرآن را چگونه باید فهمید؟
این کتاب، یک کتاب تاریخی و سیاسی است و به شکل طبیعی جامعه و نیروهای اجتماعی و فشار و بحران دویست ساله اولیه اسلام را در خود منعکس میکند. مخالفان دین رسمی الله بسیارند و مخالفان مکّی محمد و دوران پس از آن مخالفان خلیفه بسیارند، بنابراین دستور به کشتار دیگران اتفاقی نیست بلکه برای پیامبر و خلفا یک امر حیاتی است. امّا این توتالیتاریسم دینی فقط در نوشتار نسخه قرآنی نیست. این توتالیتاریسم در جامعه همیشه توأم با نهادهای قدرت و دستگاه ایدئولوژیک بوده است.
توتالیتاریسم سیاسی چیست؟ توتالیتاریسم با دیکتاتوری فردی و نبود احزاب سیاسی مشخص میشود. توتالیتاریسم هیتلر و استالین متکی بر استبداد فردی و رد هر گونه تنوع سیاسی و پلورالیسم و چندگانگی احزاب سیاسی استوار است. توتالیتاریسم اسلامی موجود در تاریخ سیاسی با وجود نهاد قدرت مستبد امتزاج داشته است.
از نظر قرآن احکام تشریعی و احکام تدبیری در یکدیگر تنیده شده است. قرآن هم کتاب عبادی و شریعت است و هم به ویژه یک کتاب احکام سیاسی و اجتماعی میباشد. قرآن منشور نظامی سیاسی است و تجلی خواست قدرت سیاسی است. شکل اولیه قدرت اسلامی فرماندهی نظامی خانوداگی و قبیلهای و امّتیِ محمد است.
☞@PublicExit☜
در آیه ۶ سوره احزاب میآید: "النَّبِیُّ اَوْلی بِالْمُوءْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ". پیامبر به عنوان فردی است که برای دخالت در زندگی مردم "اولی" و دارای ولایت است. محمد به مثابه معصوم نه تنها به عنوان مبلغ شرع بلکه به عنوان "ولی امر" و حاکم و رئیس و مداخلهکننده حوزه سیاست و مدیریّت و حکومت است.
علامه طباطبایی مینویسد: "به دلیل اطلاق آیه شریفه، این اولویت در تمامی امور دنیا و دین است". (طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج ۱۶، ص۴۱۳).
آیه ۵۹ سوره نساء میگوید: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی". ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا و پیامبر و صاحبان امر اطاعت نمائید. اطاعت از پیامبر در مورد دستوراتی که برای اداره جامعه اسلامی و از موضع ولایت و حکومت صادر میکنند لازم است و لزوم اطاعت از پیامبر مبیّن الهی بودن حکومت است. طباطبایی معتقد است که این آیه تأکیدی بر پیروی از احکام الهی و نیز اطاعت از دستورات برای اداره جامعه اسلامی است.
بنابراین اسلام برای اعمال قدرت سیاسی است و این قدرت توسط محمد اجرا میشود، اسلام طرفدار مداخله در دنیا و آخرت، مداخله در امر فقهی و امر سیاست و اجتماعی و مداخله در زندگی فردی است. این ویژگی طبیعت سیاسی و توتالیتر اسلام را نمایان میکند.
اسلام دینی برای قدرت و برای مزاحمت در تمامی ابعاد جامعه است. افراد جامعه هرگز در آرامش خودمختارانه زندگی نخواهند کرد زیرا اسلام با تحمیل تعبد از درون خانواده تا سطح اجتماع، در جستجوی کنترل است. کنترل فردی خواست الله است تا فرد به "خطا" نرود. برای قرآن فرد مطیع و مؤمن لازمه حکومت الله است. بنابراین الگوی اطاعت فردی شرط اطاعت از "حکم ولی امر و حاکم" است.
☞@PublicExit☜