🗞 تازهها
#دکتر_آویشن_مهدوی. دستیار روانپزشکی
آیا کالیفرنیا از خطر "حق مرگ" جان سالم به در برد؟
خودکشی با کمک پزشک یا Physician-assisted suiccide (PAS) که معمولاً به طور گمراه کنندهای "کمک پزشکی به مرگ" نامیده میشود، اکنون در ۱۱ حوزه قضایی در ایالات متحده قانونی است. همانطور که توسط نظرات متعدد در Psychiatric Times نشان داده شده است، PAS همچنان یک موضوع بحث و جدل بزرگ در بین پزشکان، متخصصان اخلاق پزشکی، و گروههای مختلف حامی بیمار است. افراد با وجدان نیز ممکن است در اخلاقیات PAS متفاوت عمل کنند، همانطور که انجمن پزشکی آمریکا گفته است: "خودکشی به کمک پزشک اساساً با نقش پزشک به عنوان درمانگر ناسازگار است، کنترل آن دشوار یا غیرممکن خواهد بود و خطرات جدی اجتماعی را به همراه خواهد داشت." علیرغم چنین اظهارات روشنی، معیارهای صلاحیت برای خودکشی/اتانازی با کمک پزشک (PAS/E) به ویژه در کانادا، بلژیک و هلند در حال گسترش است. در واقع، همه این حوزههای قضایی ابتدا PAS/E را قانونی کرده، و در نهایت آن را گسترش دادهاند - پدیدهای که اغلب از آن به عنوان "شیب لغزنده" یاد میشود. این گسترش ابتدا با بیماری لاعلاج و مراحل پایانی عمر شروع می شود و به تدریج به "بیماری مزمن، غیر لاعلاج یا مقاوم به درمان" تبدیل میشود.
هرگاه خطی برای محدود کردن معیارها ترسیم میشود، افرادی که خارج از معیارها قرار میگیرند، بر اساس اصول اخلاقی قابل درک (اگرچه نادرست) مثل عدالت، انصاف و برابری اعتراض میکنند. بنابراین درعمل، مرزهای واجد شرایط بودن برای PAS/E توسط قانون، و دستورالعملهای صادر شده از سازمانهای حرفهای بسیار گستردهتر شده است.
طرفداران PAS/E ادعا میکنند که بحث «شیب لغزنده» صرفاً فرضی و برای ترساندن حامیان PAS/E میباشد، در آمریکا حامیان این قانون تصور دارند که حتی اگر شیب لغزنده در کشورهای خارجی موجود باشد، "اینجا هرگز اتفاق نمیافتد". اگرچه زاویه این شیب در کانادا و کشورهای بنلوکس بسیار بیشتر از آمریکاست، اما علائم لغزش در آمریکا نیز وجود دارد.
در این مقاله، به طور انتقادی دو نمونه از این موارد بررسی شدهاند:
(۱) معرفی لایحه سنای کالیفرنیا شماره ۱۱۹۶، همراه با معیارهای گسترشیافته PAS در چندین ایالت دیگر؛ و
(۲) سه مورد PAS در کلرادو که در آن بیماران مبتلا به بیاشتهایی عصبی با تجویز داروهای کشنده جان باختند.
لایحهی ۱۱۹۶ سنای کالیفرنیا توسط سناتور کاترین بلیکسپیر ارائه شد و نشان دهنده انحراف شدید از قوانین موجود کالیفرنیا بود.
در میان سایر مقررات، SB 1196 تغییرات زیر را پیشنهاد کرد:
۱- الزام اقامت کالیفرنیا برای PAS را حذف شود.
۲-معیار "مراحل انتهایی بیماری لاعلاج " را با "شرایط پزشکی وخیم غیرقابل درمان" که "باعث تحمل رنج جسمی یا روانی فرد میشود"، جایگزین کرد. که برای فرد غیرقابل تحمل است و نمیتوان آن را به گونهای که فرد قابل قبول بداند تسکین داد.»
۳-معیار بیماری را از «انتظار میرود بیماری طی شش ماه منجر به مرگ شود» به فرم نامفهوم «بهطور منطقی قابل پیشبینی است که این بیماری به علت طبیعی مرگ فرد تبدیل شود» تغییر داد.
۴-مراحل اولیه تا میانی دمانس نیز در تعریف "شرایط پزشکی وخیم غیرقابل درمان "قرار گرفت.
۵-تعریف «متخصص سلامت روان» گسترش پیدا کرد تا متخصصان مغز و اعصاب را در بر گیرد و هر گونه نیاز برای ارزیابی توسط روانپزشک یا روانشناس حذف شد.
۶- مجوز "تزریق خودسرانه داخل وریدی یک داروی مرگآور توسط بیمار" را صادر کرد. یعنی کارکنان مراقبتهای بهداشتی اجازه دارند تا در کنار نسخهنویسی، توزیع و تهیه داروهای کشنده، با قرار دادن یکline IV، مرگ را تسهیل کنند.
علاوه بر این، لایحه SB ۱۱۹۶ دارای عباراتی بود که این روشها را به یک پروتکل شبهتحقیقی تبدیل میکرد، زیرا از پزشک تجویزکننده میخواست نوع داروهای کشنده تجویز شده، زمان از مصرف/تزریق دارو تا مرگ و هرگونه عوارض مشاهده شده را گزارش دهد.
این لایحهی رادیکال حتی برای برخی از گروههایی که مدتها از PAS حمایت میکردند، بسیار سنگین بود. به عنوان مثال، گروه Compassion & Choices اظهار داشت: با احترام با SB ۱۱۹۶ مخالفت میکنند. C & C آن را به عنوان "...خطرات قابل توجهی برای قانون فعلی کمکهای پزشکی در مردن ایجاد میکند، که به طور بالقوه هدف و در دسترس بودن آن تضعیف میکند.
در نهایت - و خوشبختانه - سن. بلیکسپیر این پیشنهاد افراطی را پس گرفت و کالیفرنیا از این خطر جدی دور شد. با این حال، صرف این واقعیت که SB ۱۱۹۶ پیشنهاد شده است، جای نگرانی زیادی دارد و نشانه لغزشی است که در کشورهای دیگر شاهد آن بودهایم.
🧷 لطفاً ورق بزنید... ۱/۳
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_آویشن_مهدوی. دستیار روانپزشکی
آیا کالیفرنیا از خطر "حق مرگ" جان سالم به در برد؟
خودکشی با کمک پزشک یا Physician-assisted suiccide (PAS) که معمولاً به طور گمراه کنندهای "کمک پزشکی به مرگ" نامیده میشود، اکنون در ۱۱ حوزه قضایی در ایالات متحده قانونی است. همانطور که توسط نظرات متعدد در Psychiatric Times نشان داده شده است، PAS همچنان یک موضوع بحث و جدل بزرگ در بین پزشکان، متخصصان اخلاق پزشکی، و گروههای مختلف حامی بیمار است. افراد با وجدان نیز ممکن است در اخلاقیات PAS متفاوت عمل کنند، همانطور که انجمن پزشکی آمریکا گفته است: "خودکشی به کمک پزشک اساساً با نقش پزشک به عنوان درمانگر ناسازگار است، کنترل آن دشوار یا غیرممکن خواهد بود و خطرات جدی اجتماعی را به همراه خواهد داشت." علیرغم چنین اظهارات روشنی، معیارهای صلاحیت برای خودکشی/اتانازی با کمک پزشک (PAS/E) به ویژه در کانادا، بلژیک و هلند در حال گسترش است. در واقع، همه این حوزههای قضایی ابتدا PAS/E را قانونی کرده، و در نهایت آن را گسترش دادهاند - پدیدهای که اغلب از آن به عنوان "شیب لغزنده" یاد میشود. این گسترش ابتدا با بیماری لاعلاج و مراحل پایانی عمر شروع می شود و به تدریج به "بیماری مزمن، غیر لاعلاج یا مقاوم به درمان" تبدیل میشود.
هرگاه خطی برای محدود کردن معیارها ترسیم میشود، افرادی که خارج از معیارها قرار میگیرند، بر اساس اصول اخلاقی قابل درک (اگرچه نادرست) مثل عدالت، انصاف و برابری اعتراض میکنند. بنابراین درعمل، مرزهای واجد شرایط بودن برای PAS/E توسط قانون، و دستورالعملهای صادر شده از سازمانهای حرفهای بسیار گستردهتر شده است.
طرفداران PAS/E ادعا میکنند که بحث «شیب لغزنده» صرفاً فرضی و برای ترساندن حامیان PAS/E میباشد، در آمریکا حامیان این قانون تصور دارند که حتی اگر شیب لغزنده در کشورهای خارجی موجود باشد، "اینجا هرگز اتفاق نمیافتد". اگرچه زاویه این شیب در کانادا و کشورهای بنلوکس بسیار بیشتر از آمریکاست، اما علائم لغزش در آمریکا نیز وجود دارد.
در این مقاله، به طور انتقادی دو نمونه از این موارد بررسی شدهاند:
(۱) معرفی لایحه سنای کالیفرنیا شماره ۱۱۹۶، همراه با معیارهای گسترشیافته PAS در چندین ایالت دیگر؛ و
(۲) سه مورد PAS در کلرادو که در آن بیماران مبتلا به بیاشتهایی عصبی با تجویز داروهای کشنده جان باختند.
لایحهی ۱۱۹۶ سنای کالیفرنیا توسط سناتور کاترین بلیکسپیر ارائه شد و نشان دهنده انحراف شدید از قوانین موجود کالیفرنیا بود.
در میان سایر مقررات، SB 1196 تغییرات زیر را پیشنهاد کرد:
۱- الزام اقامت کالیفرنیا برای PAS را حذف شود.
۲-معیار "مراحل انتهایی بیماری لاعلاج " را با "شرایط پزشکی وخیم غیرقابل درمان" که "باعث تحمل رنج جسمی یا روانی فرد میشود"، جایگزین کرد. که برای فرد غیرقابل تحمل است و نمیتوان آن را به گونهای که فرد قابل قبول بداند تسکین داد.»
۳-معیار بیماری را از «انتظار میرود بیماری طی شش ماه منجر به مرگ شود» به فرم نامفهوم «بهطور منطقی قابل پیشبینی است که این بیماری به علت طبیعی مرگ فرد تبدیل شود» تغییر داد.
۴-مراحل اولیه تا میانی دمانس نیز در تعریف "شرایط پزشکی وخیم غیرقابل درمان "قرار گرفت.
۵-تعریف «متخصص سلامت روان» گسترش پیدا کرد تا متخصصان مغز و اعصاب را در بر گیرد و هر گونه نیاز برای ارزیابی توسط روانپزشک یا روانشناس حذف شد.
۶- مجوز "تزریق خودسرانه داخل وریدی یک داروی مرگآور توسط بیمار" را صادر کرد. یعنی کارکنان مراقبتهای بهداشتی اجازه دارند تا در کنار نسخهنویسی، توزیع و تهیه داروهای کشنده، با قرار دادن یکline IV، مرگ را تسهیل کنند.
علاوه بر این، لایحه SB ۱۱۹۶ دارای عباراتی بود که این روشها را به یک پروتکل شبهتحقیقی تبدیل میکرد، زیرا از پزشک تجویزکننده میخواست نوع داروهای کشنده تجویز شده، زمان از مصرف/تزریق دارو تا مرگ و هرگونه عوارض مشاهده شده را گزارش دهد.
این لایحهی رادیکال حتی برای برخی از گروههایی که مدتها از PAS حمایت میکردند، بسیار سنگین بود. به عنوان مثال، گروه Compassion & Choices اظهار داشت: با احترام با SB ۱۱۹۶ مخالفت میکنند. C & C آن را به عنوان "...خطرات قابل توجهی برای قانون فعلی کمکهای پزشکی در مردن ایجاد میکند، که به طور بالقوه هدف و در دسترس بودن آن تضعیف میکند.
در نهایت - و خوشبختانه - سن. بلیکسپیر این پیشنهاد افراطی را پس گرفت و کالیفرنیا از این خطر جدی دور شد. با این حال، صرف این واقعیت که SB ۱۱۹۶ پیشنهاد شده است، جای نگرانی زیادی دارد و نشانه لغزشی است که در کشورهای دیگر شاهد آن بودهایم.
🧷 لطفاً ورق بزنید... ۱/۳
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 بازتاب (نقل از یک دقیقه با سلامت روان)
#دکتر_سیدوحید_شریعت. روانپزشک
دربارهی تصمیم سخت
تصمیمگیری کار سختی است. مساله فقط این نیست که یکی از گزینهها را انتخاب میکنی و تمام. بلکه باید مسئولیت پیامد انتخابت را هم بپذیری. شاید به همین خاطر است که تمایل داریم از آن پرهیز کنیم. بعد هم معصومانه بگوییم ما که انتخاب نکردیم. اما خود انتخاب نکردن هم گاهی یک انتخاب است و مسئولیت خودش را دارد. پس در هر صورت ما ناگزیر از تصمیم هستیم. تصمیم به انجام کاری یا انجام ندادن آن. تصمیم به رای دادن یا ندادن هم از همین دست است.
به طور معمول ما برای این که گزینهای را برگزینیم، پیامدهای هر کدام از حالتهای ممکن را با هم مقایسه میکنیم. برای مثال میآییم و یک جدول میکشیم. بعد هر کدام از گزینهها را در یک سطر میآوریم و خوبیها و بدیهای احتمالی آن را جلویش مینویسیم. بعد با یک نگاه میتوانیم ببینیم که انتخاب گزینه اول (رای دادن) چه خوبی و بدیهایی دارد و گزینه دوم (رای ندادن) چه خوبی و بدیهایی. برای این کار میتوانید به استدلالهای موافقان و مخالفان هم توجه کنید.
این راهبرد برای زمانی که خوبیها و بدیها اختلاف زیادی دارند موثرتر است. اما وقتی هر دو سوی انتخاب پیامدهای جدی دارد که هیچ کدام مطلوب شما نیست، کار به این سادگیها نیست. نه میتوانید با قاطعیت از رای دادن دفاع کنید و نه به سادگی از کنار تبعات احتمالی تحریم انتخابات رد شوید. فرنگیها به این حالت میگویند Dilemma یا دوراهی دشوار یا معمای غامض یا چیزی شبیه این. اما دیگر چه میتوان کرد؟
یکی از کارهایی که موجودات اجتماعی انجام میدهند این است که نگاه میکنند ببینند بقیه همنوعان چه میکنند و به آن سمت متمایل میشوند. آیا کسی هست که رویکردش را در زمینههای مختلف میپسندند و به خردمندی او باور دارند؟ آیا کسی هست که عملکرد پیشین او برایشان قابل پذیرش باشد؟ اگر باشد، شاید بتوان در این تصمیم دشوار هم به بینش او اعتماد کرد. به نظر میرسد این روش بر تصمیمگیری افراد خیلی تاثیرگذار است. بنابراین نقش نزدیکان و بزرگان قوم بسیار اهمیت پیدا میکند. خوبی این روش این است که به همگرایی و تقویت رویکرد جمعی میانجامد. اما این خطر را هم دارد که همه با هم اشتباه کنیم.
علاوه بر کسانی که قبول دارید، میتوانید به کسانی که نقطه مقابل نظر شما را دارند هم نگاه کنید. کسانی که همواره ۱۸۰ درجه با شما اختلاف داشتهاند. آنها چه میخواهند. البته دقت کنید که این جنبه اهمیت کمتری دارد از آنچه خودتان و همفکرانتان میخواهید.
حال فرض کنیم نمیخواهیم در این زمینه به نظر دیگران بسنده کنیم. اقدام دیگر این است سفر زمانی کنیم یا نظرگاه خود را لختی به جلو ببریم؛ ده روز، ده ماه یا ده سال. با فرض این که زنده باشیم، ده روز، ده ماه، یا ده سال از امروز گذشته و داریم به خاطرات خود رجوع میکنیم و از خود میپرسیم بهتر بود هشتم تیر ماه سال ۱۴۰۳ میرفتیم رای میدادیم یا نه. از رای دادن یا رای ندادن خود بیشتر خوشحالیم یا پشیمان؟ تصور ده روز بعد سادهتر است، یا فرد مورد نظر ما انتخاب شده یا نشده و ما یا رای دادهایم یا ندادهایم. بنابراین فقط ۴ حالت دارد. رای دادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده، یا رای ندادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده است. از حس شادی و رضایت گرفته تا حس تاسف و فریب خوردگی یا پشیمانی محتمل است.
📎 ادامه را در صفحهی دوم بخوانید... ۱/۲
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_سیدوحید_شریعت. روانپزشک
دربارهی تصمیم سخت
تصمیمگیری کار سختی است. مساله فقط این نیست که یکی از گزینهها را انتخاب میکنی و تمام. بلکه باید مسئولیت پیامد انتخابت را هم بپذیری. شاید به همین خاطر است که تمایل داریم از آن پرهیز کنیم. بعد هم معصومانه بگوییم ما که انتخاب نکردیم. اما خود انتخاب نکردن هم گاهی یک انتخاب است و مسئولیت خودش را دارد. پس در هر صورت ما ناگزیر از تصمیم هستیم. تصمیم به انجام کاری یا انجام ندادن آن. تصمیم به رای دادن یا ندادن هم از همین دست است.
به طور معمول ما برای این که گزینهای را برگزینیم، پیامدهای هر کدام از حالتهای ممکن را با هم مقایسه میکنیم. برای مثال میآییم و یک جدول میکشیم. بعد هر کدام از گزینهها را در یک سطر میآوریم و خوبیها و بدیهای احتمالی آن را جلویش مینویسیم. بعد با یک نگاه میتوانیم ببینیم که انتخاب گزینه اول (رای دادن) چه خوبی و بدیهایی دارد و گزینه دوم (رای ندادن) چه خوبی و بدیهایی. برای این کار میتوانید به استدلالهای موافقان و مخالفان هم توجه کنید.
این راهبرد برای زمانی که خوبیها و بدیها اختلاف زیادی دارند موثرتر است. اما وقتی هر دو سوی انتخاب پیامدهای جدی دارد که هیچ کدام مطلوب شما نیست، کار به این سادگیها نیست. نه میتوانید با قاطعیت از رای دادن دفاع کنید و نه به سادگی از کنار تبعات احتمالی تحریم انتخابات رد شوید. فرنگیها به این حالت میگویند Dilemma یا دوراهی دشوار یا معمای غامض یا چیزی شبیه این. اما دیگر چه میتوان کرد؟
یکی از کارهایی که موجودات اجتماعی انجام میدهند این است که نگاه میکنند ببینند بقیه همنوعان چه میکنند و به آن سمت متمایل میشوند. آیا کسی هست که رویکردش را در زمینههای مختلف میپسندند و به خردمندی او باور دارند؟ آیا کسی هست که عملکرد پیشین او برایشان قابل پذیرش باشد؟ اگر باشد، شاید بتوان در این تصمیم دشوار هم به بینش او اعتماد کرد. به نظر میرسد این روش بر تصمیمگیری افراد خیلی تاثیرگذار است. بنابراین نقش نزدیکان و بزرگان قوم بسیار اهمیت پیدا میکند. خوبی این روش این است که به همگرایی و تقویت رویکرد جمعی میانجامد. اما این خطر را هم دارد که همه با هم اشتباه کنیم.
علاوه بر کسانی که قبول دارید، میتوانید به کسانی که نقطه مقابل نظر شما را دارند هم نگاه کنید. کسانی که همواره ۱۸۰ درجه با شما اختلاف داشتهاند. آنها چه میخواهند. البته دقت کنید که این جنبه اهمیت کمتری دارد از آنچه خودتان و همفکرانتان میخواهید.
حال فرض کنیم نمیخواهیم در این زمینه به نظر دیگران بسنده کنیم. اقدام دیگر این است سفر زمانی کنیم یا نظرگاه خود را لختی به جلو ببریم؛ ده روز، ده ماه یا ده سال. با فرض این که زنده باشیم، ده روز، ده ماه، یا ده سال از امروز گذشته و داریم به خاطرات خود رجوع میکنیم و از خود میپرسیم بهتر بود هشتم تیر ماه سال ۱۴۰۳ میرفتیم رای میدادیم یا نه. از رای دادن یا رای ندادن خود بیشتر خوشحالیم یا پشیمان؟ تصور ده روز بعد سادهتر است، یا فرد مورد نظر ما انتخاب شده یا نشده و ما یا رای دادهایم یا ندادهایم. بنابراین فقط ۴ حالت دارد. رای دادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده، یا رای ندادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده است. از حس شادی و رضایت گرفته تا حس تاسف و فریب خوردگی یا پشیمانی محتمل است.
📎 ادامه را در صفحهی دوم بخوانید... ۱/۲
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from شبکه کمک
🎧مجموعه کوتاه صوتی
مروری بر تابآوری اجتماعی
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
این مجموعه به سفارش شبکه کمک در انجمن علمی روانپزشکان ایران تهیه شده است.
▫️در هر قسمت یکی از مفاهیم مهم تابآوری اجتماعی توسط یکی از روانپزشکان برجسته انجمن شرح داده میشود.
یک راهنمای عملی برای ساختن جامعهای #تاب_آور
دانلود کتابچه
@KomakNetwork
مروری بر تابآوری اجتماعی
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
این مجموعه به سفارش شبکه کمک در انجمن علمی روانپزشکان ایران تهیه شده است.
▫️در هر قسمت یکی از مفاهیم مهم تابآوری اجتماعی توسط یکی از روانپزشکان برجسته انجمن شرح داده میشود.
یک راهنمای عملی برای ساختن جامعهای #تاب_آور
دانلود کتابچه
@KomakNetwork
Forwarded from روانپزشکی پویاییشناختی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کلینیک مغز و شناخت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🗞 تعمق
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
راهبردهای درمانی در عبور از حد و مرزهای رابطه در درمان
مدیریت سوءرفتار جنسی از سوی درمانگر امری پیچیده است. در دنیای امروز به خاطر دخالت رسانهها و فضای مجازی چنین رفتارهایی نسبت به گذشته کمتر در پرده میمانند و امکان افشاشدن بیشتری دارند. قبل از آن که درمان بر رفتار نادرست فرد مرتکب متمرکز شود لازم است مداخله در بحران و مشاورههای فردی، زوجی و خانوادگی انجام شوند. انتظار میرود مرتکب در ابتدای امر مشکلات را انکار کرده و از همکاری در جهت رسیدن به حقیقت ماجرا طفره رود. در طول فرایند درمان توصیه هییت داوری میتواند در جهت برگشت به کار فرد مرتکب باشد یا نباشد. در مواردی که اجازه برگشت به کار داده شود گاه لازم است در نقش حرفهای او تعدیلاتی چند اعمال شود. تصمیمگیری باید بر مبنای ماهیت رفتار، سطح بینش و پشیمانی مرتکب، شدت اختلال و آسیبشناسی او و عملکرد کلی شغلی وی باشد
پس از ارزیابی اولیه، فرایند درمان شامل کمک به مرتکب در درک رفتار خود، افزایش همدلی با قربانی و در پیش گرفتن استراتژیهای پیشگیری کننده است. پیشآگهی در درمانگران معمولا نسبت به سایر مرتکبین سوءرفتار جنسی بهتر است.
توضیح این که چرا یک درمانگر گاه شاید پس از سالها عملکرد مناسب حرفهای چنین دچار لغزش شود آسان نبوده و تنها با توسل به تشخیصهای روانپزشکی قابل توجیه نیست. در بیشتر موارد، ترکیبی از عوامل حاد و بلاواسطه و همچنین عوامل عمقیتر مطرح میشوند. از عوامل بلاواسطه میتوان به مصرف الکل و مواد مخدر، افسردگی، انتقال متقابل شهوانی، اشتغال فکری با مسایل جنسی، روبرو شدن با یک مراجع اغواگر را نام بود و عواملی چون نیاز خودشیفتگانه به کسب اعتبار و تمجید، آسیبهای حل نشده کودکی، نیازهای وابستگی و عدم حل و فصل تنهایی خویش و تعارضات مرتبط با صمیمیت و رعایت مرزهای رابطه نقشی عمیقتر را در این رابطه به عهده دارند. گابارد بیان میکند که چنین رفتاری در جهت خنثی کردن احساس دیرپای عدمکفایت، حقارت و تحقیرشدگی است که فرد در رابطه با حس مردانگی خویش تجربه کرده است. برخی در توجیه رفتار خود دچار خطایی شناختی شده و به برقراری رابطه جنسی با مراجع به عنوان یک تجربه تصحیح کننده هیجانی نگاه میکنند که میتواند نقش درمانگرانه داشته باشد. بعضی دیگر از محققین انحراف از مرزهای حرفهای را نتیجه درگیر شدن در چرخه تکراری بازآفرینی re-enactment دوباره آسیبهای کودکی میدانند که ریشه در احساسات حل و فصل نشده مرتبط با روابط خانوادگی آشفته دارد. این آسیبها به شکلی ناهشیار دوباره خود را در زمان حال نشان داده و به رابطهای که در آن عدم توازن قدرت وجود دارد فرافکن میشود. فرد مرتکب پیش از دست زدن به اقدام معمولا فقدان اعتماد به نفس، شرم، احساس گناه و افسردگی را تجربه میکند.
آیرونز و اشنابدر برای درک بیشتر انگیزههای زیرین چنین رفتاری مرتکبین را در شش گروه کهنالگویی قرار میدهند:
شاهزاده سادهلوح: دارای احساس قدرت و عدم اسیبپذیری هستند و خود را دست بالا میگیرند این به برقراری رابطه ویژه با بعضی مراحعین شده و احتمال عبور از مرزهای حرفهای را بالا میبرد . آنها معمولا تعارضات اندکی داشته و حس پشیمانی نسبت به رفتار خود دارند و متوجه این امر هستند که استانداردهای اخلاقی را زیرپا گذاشتهاند. آنها به مشاوره و درمان به خوبی پاسخ میدهند
جنگجوی زخمخورده: آنها در صدد این هستند که از طریق ایجاد رابطه با مراجعین خود، به التیام زخمهای کودکی خویش مبادرت ورزند. اما این تنها به افزایش خشم و حس گناه آنها منجر میشود پیشآگهی در این مورد نیز میتواند خوب باشد
شهید سرخورده: آنها احساس میکنند که دیگران قدر آنها را ندانسته و در زندگی به موقعیتی که سزاوار آن بودهاند دست پیدا نکردهاند. به این دلیل، منزوی، رنجیده و عصبانی هستند اعتیاد در آنها شایع است و گوشهگیر و افسرده به نظر میرسند. دوری از کار و گاه درمان بستری برای آنها لازم میشود
عاشق کاذب: جذاب و فعال و خلاق به نظر میرسند و زندگی پرماجرا را دوست دارند اختلال شخصیتی در این گروه شایع است که صفاتی از شخصیت نمایشی, خودشیفته یا وابسته را نشان میدهد. رابطه جنسی نیاز آنها به هیجان و تحریک را ارضا میکند. دوری از کار و سپرده شدن به یک دوره درمانی جدی برای آنها لازم است.
📎 لطفاً ورق بزنید...
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
راهبردهای درمانی در عبور از حد و مرزهای رابطه در درمان
مدیریت سوءرفتار جنسی از سوی درمانگر امری پیچیده است. در دنیای امروز به خاطر دخالت رسانهها و فضای مجازی چنین رفتارهایی نسبت به گذشته کمتر در پرده میمانند و امکان افشاشدن بیشتری دارند. قبل از آن که درمان بر رفتار نادرست فرد مرتکب متمرکز شود لازم است مداخله در بحران و مشاورههای فردی، زوجی و خانوادگی انجام شوند. انتظار میرود مرتکب در ابتدای امر مشکلات را انکار کرده و از همکاری در جهت رسیدن به حقیقت ماجرا طفره رود. در طول فرایند درمان توصیه هییت داوری میتواند در جهت برگشت به کار فرد مرتکب باشد یا نباشد. در مواردی که اجازه برگشت به کار داده شود گاه لازم است در نقش حرفهای او تعدیلاتی چند اعمال شود. تصمیمگیری باید بر مبنای ماهیت رفتار، سطح بینش و پشیمانی مرتکب، شدت اختلال و آسیبشناسی او و عملکرد کلی شغلی وی باشد
پس از ارزیابی اولیه، فرایند درمان شامل کمک به مرتکب در درک رفتار خود، افزایش همدلی با قربانی و در پیش گرفتن استراتژیهای پیشگیری کننده است. پیشآگهی در درمانگران معمولا نسبت به سایر مرتکبین سوءرفتار جنسی بهتر است.
توضیح این که چرا یک درمانگر گاه شاید پس از سالها عملکرد مناسب حرفهای چنین دچار لغزش شود آسان نبوده و تنها با توسل به تشخیصهای روانپزشکی قابل توجیه نیست. در بیشتر موارد، ترکیبی از عوامل حاد و بلاواسطه و همچنین عوامل عمقیتر مطرح میشوند. از عوامل بلاواسطه میتوان به مصرف الکل و مواد مخدر، افسردگی، انتقال متقابل شهوانی، اشتغال فکری با مسایل جنسی، روبرو شدن با یک مراجع اغواگر را نام بود و عواملی چون نیاز خودشیفتگانه به کسب اعتبار و تمجید، آسیبهای حل نشده کودکی، نیازهای وابستگی و عدم حل و فصل تنهایی خویش و تعارضات مرتبط با صمیمیت و رعایت مرزهای رابطه نقشی عمیقتر را در این رابطه به عهده دارند. گابارد بیان میکند که چنین رفتاری در جهت خنثی کردن احساس دیرپای عدمکفایت، حقارت و تحقیرشدگی است که فرد در رابطه با حس مردانگی خویش تجربه کرده است. برخی در توجیه رفتار خود دچار خطایی شناختی شده و به برقراری رابطه جنسی با مراجع به عنوان یک تجربه تصحیح کننده هیجانی نگاه میکنند که میتواند نقش درمانگرانه داشته باشد. بعضی دیگر از محققین انحراف از مرزهای حرفهای را نتیجه درگیر شدن در چرخه تکراری بازآفرینی re-enactment دوباره آسیبهای کودکی میدانند که ریشه در احساسات حل و فصل نشده مرتبط با روابط خانوادگی آشفته دارد. این آسیبها به شکلی ناهشیار دوباره خود را در زمان حال نشان داده و به رابطهای که در آن عدم توازن قدرت وجود دارد فرافکن میشود. فرد مرتکب پیش از دست زدن به اقدام معمولا فقدان اعتماد به نفس، شرم، احساس گناه و افسردگی را تجربه میکند.
آیرونز و اشنابدر برای درک بیشتر انگیزههای زیرین چنین رفتاری مرتکبین را در شش گروه کهنالگویی قرار میدهند:
شاهزاده سادهلوح: دارای احساس قدرت و عدم اسیبپذیری هستند و خود را دست بالا میگیرند این به برقراری رابطه ویژه با بعضی مراحعین شده و احتمال عبور از مرزهای حرفهای را بالا میبرد . آنها معمولا تعارضات اندکی داشته و حس پشیمانی نسبت به رفتار خود دارند و متوجه این امر هستند که استانداردهای اخلاقی را زیرپا گذاشتهاند. آنها به مشاوره و درمان به خوبی پاسخ میدهند
جنگجوی زخمخورده: آنها در صدد این هستند که از طریق ایجاد رابطه با مراجعین خود، به التیام زخمهای کودکی خویش مبادرت ورزند. اما این تنها به افزایش خشم و حس گناه آنها منجر میشود پیشآگهی در این مورد نیز میتواند خوب باشد
شهید سرخورده: آنها احساس میکنند که دیگران قدر آنها را ندانسته و در زندگی به موقعیتی که سزاوار آن بودهاند دست پیدا نکردهاند. به این دلیل، منزوی، رنجیده و عصبانی هستند اعتیاد در آنها شایع است و گوشهگیر و افسرده به نظر میرسند. دوری از کار و گاه درمان بستری برای آنها لازم میشود
عاشق کاذب: جذاب و فعال و خلاق به نظر میرسند و زندگی پرماجرا را دوست دارند اختلال شخصیتی در این گروه شایع است که صفاتی از شخصیت نمایشی, خودشیفته یا وابسته را نشان میدهد. رابطه جنسی نیاز آنها به هیجان و تحریک را ارضا میکند. دوری از کار و سپرده شدن به یک دوره درمانی جدی برای آنها لازم است.
📎 لطفاً ورق بزنید...
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 دنبالهی تعمق #دکتر_علی_فیروزآبادی
پادشاه تاریکی: رفتار آنها ملهم از حس بزرگ منشی و تمایل برای اعمال قدرت و کنترل است آنها مجموعه غنی از ویژگیهای شخصیتی خودشیفته، ضداجتماعی، مرزی و اسکیزوتیپال را نشان میدهند و معمولا هوش بالایی دارند. شدت اختلال شخصیتی در آنها زیاد بوده و اغلب مجوز بازگشت به کار نمیگیرند
ژوکر: آنها یک اختلال محور یک دارند. اغلب افسردگی با ویژگیهای روانپریشانه، اختلال دوقطبی، روان پریشی آتیپیک، اختلالات تجزیه ای و یا ارگانیک. ارتکاب به سورفتار جنسی زمانی رخ میدهد که بیماری اولیه حل و فصل و درمان نشده باشد. قضاوت در آنها مختل است و رفتار آنها جزیی از بیماریشان است.
به طور کلی برنامه درمانی باید به شکلی جامع بر بهبود عملکرد روانی و شغلی مرتکب برای پیشگیری از تکرار رفتار متمرکز باشد. درمان یک فرایند چندین ساله است مرتکب ممکن است به انحا مختلف برای درمان مقاومت کند. به تدریج باید بر این مقاومتها غلبه شود. هنگامی که اجازه بازگشت به کار صادر میشود نظارت بر عملکرد حرفهای، آموزشهای تکمیلی و استفاده از برنامههای آموزش مداوم جزیی از فرایند درمان است. تدابیر حفاظتی مناسب باید اتخاذ شوند تا اطمینان حاصل شود که عملکرد حرفهای فرد اصلاح میشود.
منبع
Ravart M, Assalian P: Treatment strategies for professional sexual misconduct, Journal of sexual and reproductive medicine, 2003, 3(3), 93-97
پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
پادشاه تاریکی: رفتار آنها ملهم از حس بزرگ منشی و تمایل برای اعمال قدرت و کنترل است آنها مجموعه غنی از ویژگیهای شخصیتی خودشیفته، ضداجتماعی، مرزی و اسکیزوتیپال را نشان میدهند و معمولا هوش بالایی دارند. شدت اختلال شخصیتی در آنها زیاد بوده و اغلب مجوز بازگشت به کار نمیگیرند
ژوکر: آنها یک اختلال محور یک دارند. اغلب افسردگی با ویژگیهای روانپریشانه، اختلال دوقطبی، روان پریشی آتیپیک، اختلالات تجزیه ای و یا ارگانیک. ارتکاب به سورفتار جنسی زمانی رخ میدهد که بیماری اولیه حل و فصل و درمان نشده باشد. قضاوت در آنها مختل است و رفتار آنها جزیی از بیماریشان است.
به طور کلی برنامه درمانی باید به شکلی جامع بر بهبود عملکرد روانی و شغلی مرتکب برای پیشگیری از تکرار رفتار متمرکز باشد. درمان یک فرایند چندین ساله است مرتکب ممکن است به انحا مختلف برای درمان مقاومت کند. به تدریج باید بر این مقاومتها غلبه شود. هنگامی که اجازه بازگشت به کار صادر میشود نظارت بر عملکرد حرفهای، آموزشهای تکمیلی و استفاده از برنامههای آموزش مداوم جزیی از فرایند درمان است. تدابیر حفاظتی مناسب باید اتخاذ شوند تا اطمینان حاصل شود که عملکرد حرفهای فرد اصلاح میشود.
منبع
Ravart M, Assalian P: Treatment strategies for professional sexual misconduct, Journal of sexual and reproductive medicine, 2003, 3(3), 93-97
پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
بخش اول توضیح دکتر علی صاحبی
این توضیح با عنوان «یک پاسخ» در اینستاگرام نامبرده درج شده است.
متن کامل خبر در رسانهی استرالیایی
#تجربههای_روانپزشکانه
این توضیح با عنوان «یک پاسخ» در اینستاگرام نامبرده درج شده است.
متن کامل خبر در رسانهی استرالیایی
#تجربههای_روانپزشکانه
بخش دوم توضیح دکتر علی صاحبی
این توضیح با عنوان «یک پاسخ» در اینستاگرام نامبرده درج شده است.
متن کامل خبر در رسانهی استرالیایی
#تجربههای_روانپزشکانه
این توضیح با عنوان «یک پاسخ» در اینستاگرام نامبرده درج شده است.
متن کامل خبر در رسانهی استرالیایی
#تجربههای_روانپزشکانه