🗞 بخش دوم یادداشت قرار کور
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
تا چه حد تصورات و انتظارات دو سوی رابطه به هم نزدیک است؟ تا چه حد این پتانسیل وجود دارد که بتوان روی این رابطه سرمایهگذاری فکری و احساسی کرد تا شاید در آینده به بار بنشیند؟ آیا آن را به شکل یک رابطه موقتی و تنها برای سرگرم شدن میبینیم یا نگاهی جدی به آن داریم؟
مفهوم قرارکور به دهه ها قبل برمیگردد. در ابتدا این ملاقاتها از سوی دوستان و خانوادهها در روزگاری که آدمها فرصتهای کمی داشتند برای انتخاب شریک زندگی آینده خود ترتیب داده میشد. با پیشرفت و تحول جامعه این مفهوم نیز تکامل پیدا کرد و در قرن بیستم سازمانها و نهادهایی برای آن به وجود آمدند که به آن حالتی رسمیتر دادند. با ورود به عصر اینترنت و روابط مجازی مفهوم قرار کور نیز به شکل مجدد دچار تحول شد اما ایده اصلی آن همچنان همان است. امروزه درقرار کور شیوههای سنتی با عناصر عصر دیجیتال تلفیق میشوند. هنجارهای اجتماعی در مورد رابطه و ملاقات درطول سالیان تغییر یافتهاند اما آن چه ثابت مانده است حس هیجان و احتمالات نهفته در دیدن فردی است که پیش از این او را نمیشناختیم. به این عرصه باید با ذهنی باز وارد شد. قرار کور موقعیتی است که از حوزه امن خود قدمی فراتر گذاشته و دنیای دیگری را جستجو و کشف کنیم. برای آن که هردوطرف رابطه احساس امنیت کنند مکان انتخاب شده بهتر است مکانی عمومی باشد. به فردی ازافراد خانواده یا یک دوست بهتر است در این مورد اطلاع داده شود و او بداند که ما به کجا میرویم. شکلگیری حس اعتماد اهمیتی اساسی دارد بنابراین به شکل زودهنگام به سراغ اطلاعات شخصی یکدیگر نباید رفت. اصالت و صداقت و پرهیز از نقش بازی کردن در ملاقات اولیه مهم است. با سوالات بازی که پاسخ آن بله یا نه نباشد بهتر است شروع کرد که موجب تداوم گفت وگو شود. گوش دادن فعالانه ضروری است علاقه خود به آن چه را که میشنویم نشان میدهیم در عین حال تعادل در گفت و گو را حفظ کرده و به طرف مقابل هم اجازه حرف زدن از خود میدهیم.
از رفتن به سراغ مطالبی مناقشه برانگیز خودداری باید کرد. درنهایت اگر احساس کردیم که رابطه آن چنان که انتظار داشتیم به جلو نمیرود آن را به شکلی صادقانه و محبتآمیز با طرف مقابل درمیان میگذاریم. به حس غریزی خود باید اعتماد کنیم اگرحس خوبی نداشتیم در خاتمه دادن به جلسه و ترک محل نباید تردید کنیم. امکاناتی را که برای رفت و آمد به سرقرار داریم باید درنظر گرفته و به شکل مستقل عمل کنیم. قرار نیست از وسیله طرف مقابل برای این منظور استفاده کنیم. پس ازملاقات اول اگر احساس مناسبی داشته و تمایل به دیدن دوباره یکدیگر داریم آن را مطرح میکنیم، درغیر این صورت، باز هم به شکلی صادقانه باید آن را بیان کرد. روشن کردن تکلیف طرف مقابل و قرار ندادن وی در ابهام و سرگردانی عملی مودبانه و انسانی است. به تجربهای که ازاین ملاقات داشتیم میتوان اندیشید و ازخود بپرسیم که برای ما چه داشته است و از آن چه یاد گرفتهایم. برای تصمیمگیری درمورد قرار دوم عجله نباید به خرج داد. باید به خود فرصتی برای پردازش اطلاعات و درک آن چه تجربه کردیم دهیم.
عصر دیجیتال چشماندازهای نوینی فراروی قرار کور گشود و پویایی آن را تحت تاثیرقرار داده است. قرار کوربرخط on line اغلب با استفاده از منابع اینترنتی همراه است که در آنها پروفایل و اطلاعاتی از افراد ازقبل وجود دارد. بنابراین در عصر اینترنت چنین قرارهایی دیگر خیلی کور نیست و به فرد اجازه میدهد تا براساس علائق خود دست به انتخابی از قبل بزند. علاوه بر آن منابع بالقوه انتخاب را به شدت گسترده میکند. از آن سو اطلاعاتی که در پروفایل افراد وجود دارد گاه ذهنیتی سطحی ازفرد مقابل میسازد که میتواند برواقعبینی ما تاثیر بگذارد.
به قرار کور تنها باید به عنوان فرصتی برای شناخت نگریست. فرصتی که بتواند چشمان ما را برخود و دیگری باز کند. در پرتو نوری که اندک اندک فضای تاریک حاکم بر ملاقات را روشن میکند امکانی برای انتخاب به وجود میآید.
🧷 پایان بخش دوم. ادامه در بخش سوم
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
تا چه حد تصورات و انتظارات دو سوی رابطه به هم نزدیک است؟ تا چه حد این پتانسیل وجود دارد که بتوان روی این رابطه سرمایهگذاری فکری و احساسی کرد تا شاید در آینده به بار بنشیند؟ آیا آن را به شکل یک رابطه موقتی و تنها برای سرگرم شدن میبینیم یا نگاهی جدی به آن داریم؟
مفهوم قرارکور به دهه ها قبل برمیگردد. در ابتدا این ملاقاتها از سوی دوستان و خانوادهها در روزگاری که آدمها فرصتهای کمی داشتند برای انتخاب شریک زندگی آینده خود ترتیب داده میشد. با پیشرفت و تحول جامعه این مفهوم نیز تکامل پیدا کرد و در قرن بیستم سازمانها و نهادهایی برای آن به وجود آمدند که به آن حالتی رسمیتر دادند. با ورود به عصر اینترنت و روابط مجازی مفهوم قرار کور نیز به شکل مجدد دچار تحول شد اما ایده اصلی آن همچنان همان است. امروزه درقرار کور شیوههای سنتی با عناصر عصر دیجیتال تلفیق میشوند. هنجارهای اجتماعی در مورد رابطه و ملاقات درطول سالیان تغییر یافتهاند اما آن چه ثابت مانده است حس هیجان و احتمالات نهفته در دیدن فردی است که پیش از این او را نمیشناختیم. به این عرصه باید با ذهنی باز وارد شد. قرار کور موقعیتی است که از حوزه امن خود قدمی فراتر گذاشته و دنیای دیگری را جستجو و کشف کنیم. برای آن که هردوطرف رابطه احساس امنیت کنند مکان انتخاب شده بهتر است مکانی عمومی باشد. به فردی ازافراد خانواده یا یک دوست بهتر است در این مورد اطلاع داده شود و او بداند که ما به کجا میرویم. شکلگیری حس اعتماد اهمیتی اساسی دارد بنابراین به شکل زودهنگام به سراغ اطلاعات شخصی یکدیگر نباید رفت. اصالت و صداقت و پرهیز از نقش بازی کردن در ملاقات اولیه مهم است. با سوالات بازی که پاسخ آن بله یا نه نباشد بهتر است شروع کرد که موجب تداوم گفت وگو شود. گوش دادن فعالانه ضروری است علاقه خود به آن چه را که میشنویم نشان میدهیم در عین حال تعادل در گفت و گو را حفظ کرده و به طرف مقابل هم اجازه حرف زدن از خود میدهیم.
از رفتن به سراغ مطالبی مناقشه برانگیز خودداری باید کرد. درنهایت اگر احساس کردیم که رابطه آن چنان که انتظار داشتیم به جلو نمیرود آن را به شکلی صادقانه و محبتآمیز با طرف مقابل درمیان میگذاریم. به حس غریزی خود باید اعتماد کنیم اگرحس خوبی نداشتیم در خاتمه دادن به جلسه و ترک محل نباید تردید کنیم. امکاناتی را که برای رفت و آمد به سرقرار داریم باید درنظر گرفته و به شکل مستقل عمل کنیم. قرار نیست از وسیله طرف مقابل برای این منظور استفاده کنیم. پس ازملاقات اول اگر احساس مناسبی داشته و تمایل به دیدن دوباره یکدیگر داریم آن را مطرح میکنیم، درغیر این صورت، باز هم به شکلی صادقانه باید آن را بیان کرد. روشن کردن تکلیف طرف مقابل و قرار ندادن وی در ابهام و سرگردانی عملی مودبانه و انسانی است. به تجربهای که ازاین ملاقات داشتیم میتوان اندیشید و ازخود بپرسیم که برای ما چه داشته است و از آن چه یاد گرفتهایم. برای تصمیمگیری درمورد قرار دوم عجله نباید به خرج داد. باید به خود فرصتی برای پردازش اطلاعات و درک آن چه تجربه کردیم دهیم.
عصر دیجیتال چشماندازهای نوینی فراروی قرار کور گشود و پویایی آن را تحت تاثیرقرار داده است. قرار کوربرخط on line اغلب با استفاده از منابع اینترنتی همراه است که در آنها پروفایل و اطلاعاتی از افراد ازقبل وجود دارد. بنابراین در عصر اینترنت چنین قرارهایی دیگر خیلی کور نیست و به فرد اجازه میدهد تا براساس علائق خود دست به انتخابی از قبل بزند. علاوه بر آن منابع بالقوه انتخاب را به شدت گسترده میکند. از آن سو اطلاعاتی که در پروفایل افراد وجود دارد گاه ذهنیتی سطحی ازفرد مقابل میسازد که میتواند برواقعبینی ما تاثیر بگذارد.
به قرار کور تنها باید به عنوان فرصتی برای شناخت نگریست. فرصتی که بتواند چشمان ما را برخود و دیگری باز کند. در پرتو نوری که اندک اندک فضای تاریک حاکم بر ملاقات را روشن میکند امکانی برای انتخاب به وجود میآید.
🧷 پایان بخش دوم. ادامه در بخش سوم
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 بخش سوم و آخر قرار کور
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
شاید قرار کور مقدمهای برای شکلگیری چیزی شود که از دید بسیاری ناسازهای ناسازگار و تناقضآمیز است: عشق عاقلانه. اما آن چه باید مد نظر قرارداد این است که همانگونه که در تحقیق علمی بیطرفی صددرصد وجود ندارد و شخصیت، پیشینه، انتظارات و اعتقادات محقق به شکلی ناخودآگاه میتوانند برفرایند تحقیق اثر گذاشته و عینیگرایی محقق را تحت تاثیر قرار دهند. در قرار کور نیز ذهن به منزلهی لوح سفید عمل نمیکند. پیش از دیدن فرد مقابل به ویژه در عصر ارتباطات ضمیرناخودآگاه فرد تصویری هرچند مبهم از دیگری شکل داده که میتواند به شکلی مثبت یا منفی ارزیابی او را متاثر کند. هم محقق و هم کسی که خود را در معرض چنین ملاقاتی قرار میدهد باید از این سازوکارهای ذهن آگاه باشد. در تحقیقات علمی تکرارپذیری اصلی است که اعتبار آن را بالا میبرد اما در قرار کور تنها یک رابطه منحصربه فرد وجود دارد.
تجارب گذشته، تعارضاتی که پشت سرگذاشتهایم، پروندههای بسته نشده دوران کودکی و انتظارات برآورده نشده از والدینمان همگی بر روابط کنونی ما سایه میاندازند. شناخت هرچه بیشتر این عوامل میتواند به ما دیدی واقعبینانه بخشد که دخالت پیشداوریهای ذهنیمان را به حداقل برساند.
🧷 پایان. بخش سوم و آخر
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
شاید قرار کور مقدمهای برای شکلگیری چیزی شود که از دید بسیاری ناسازهای ناسازگار و تناقضآمیز است: عشق عاقلانه. اما آن چه باید مد نظر قرارداد این است که همانگونه که در تحقیق علمی بیطرفی صددرصد وجود ندارد و شخصیت، پیشینه، انتظارات و اعتقادات محقق به شکلی ناخودآگاه میتوانند برفرایند تحقیق اثر گذاشته و عینیگرایی محقق را تحت تاثیر قرار دهند. در قرار کور نیز ذهن به منزلهی لوح سفید عمل نمیکند. پیش از دیدن فرد مقابل به ویژه در عصر ارتباطات ضمیرناخودآگاه فرد تصویری هرچند مبهم از دیگری شکل داده که میتواند به شکلی مثبت یا منفی ارزیابی او را متاثر کند. هم محقق و هم کسی که خود را در معرض چنین ملاقاتی قرار میدهد باید از این سازوکارهای ذهن آگاه باشد. در تحقیقات علمی تکرارپذیری اصلی است که اعتبار آن را بالا میبرد اما در قرار کور تنها یک رابطه منحصربه فرد وجود دارد.
تجارب گذشته، تعارضاتی که پشت سرگذاشتهایم، پروندههای بسته نشده دوران کودکی و انتظارات برآورده نشده از والدینمان همگی بر روابط کنونی ما سایه میاندازند. شناخت هرچه بیشتر این عوامل میتواند به ما دیدی واقعبینانه بخشد که دخالت پیشداوریهای ذهنیمان را به حداقل برساند.
🧷 پایان. بخش سوم و آخر
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 درنگ
#دکتر_افشین_احمدوند. روانپزشک
واقعا دیر شد!
چندین دهه پیگیری اخبار و بحث در باره سیاست و … فکر میکنم منجر به شکل گیری یک توانایی جدید در من شده است: «هیچ و پوچ شناسی!»
واقعا اگر این توانایی را سالها پیش داشتم وقت خود را صرف خواندن و شنیدن حرف های خیلیها نمیکردم !
واقعا در تعجبم که چرا بعضی سخنان افراد شناخته شده قبلا اینقدر سطح بالا بنظرم میرسید ولی اکنون پوچ و توخالی !
تاسف بیشترم هم این است که نه تنها برخی سخنان «پوچ» بوده یعنی درست نبوده بلکه خیلی از آنها حتی «هیچ» بوده یعنی اصلا چیزی در آن نبوده و باز از همه اینها تاسفآورتر اینکه به حرفهای حسابی عدهای هم بی توجهی کردهام که اکنون بر درستی آنها واقف شدهام.
لذا پیشنهاد میکنیم دو واحد درسی جدید تحت عنوان «هیچ و پوچ شناسی» در همه رشتهها از همان سالهای آغاز تحصیل تدریس شود تا نسلهای بعدی مجبور نشوند که در آستانه دهه هفتم زندگی به چنین اعترافات دیرهنگامی دست بزنند!
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_افشین_احمدوند. روانپزشک
واقعا دیر شد!
چندین دهه پیگیری اخبار و بحث در باره سیاست و … فکر میکنم منجر به شکل گیری یک توانایی جدید در من شده است: «هیچ و پوچ شناسی!»
واقعا اگر این توانایی را سالها پیش داشتم وقت خود را صرف خواندن و شنیدن حرف های خیلیها نمیکردم !
واقعا در تعجبم که چرا بعضی سخنان افراد شناخته شده قبلا اینقدر سطح بالا بنظرم میرسید ولی اکنون پوچ و توخالی !
تاسف بیشترم هم این است که نه تنها برخی سخنان «پوچ» بوده یعنی درست نبوده بلکه خیلی از آنها حتی «هیچ» بوده یعنی اصلا چیزی در آن نبوده و باز از همه اینها تاسفآورتر اینکه به حرفهای حسابی عدهای هم بی توجهی کردهام که اکنون بر درستی آنها واقف شدهام.
لذا پیشنهاد میکنیم دو واحد درسی جدید تحت عنوان «هیچ و پوچ شناسی» در همه رشتهها از همان سالهای آغاز تحصیل تدریس شود تا نسلهای بعدی مجبور نشوند که در آستانه دهه هفتم زندگی به چنین اعترافات دیرهنگامی دست بزنند!
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from انجمن علمی روانپزشکان ایران
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from انجمن علمی روانپزشکان ایران
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🗞 تازهها
#دکتر_آویشن_مهدوی. دستیار روانپزشکی
آیا کالیفرنیا از خطر "حق مرگ" جان سالم به در برد؟
خودکشی با کمک پزشک یا Physician-assisted suiccide (PAS) که معمولاً به طور گمراه کنندهای "کمک پزشکی به مرگ" نامیده میشود، اکنون در ۱۱ حوزه قضایی در ایالات متحده قانونی است. همانطور که توسط نظرات متعدد در Psychiatric Times نشان داده شده است، PAS همچنان یک موضوع بحث و جدل بزرگ در بین پزشکان، متخصصان اخلاق پزشکی، و گروههای مختلف حامی بیمار است. افراد با وجدان نیز ممکن است در اخلاقیات PAS متفاوت عمل کنند، همانطور که انجمن پزشکی آمریکا گفته است: "خودکشی به کمک پزشک اساساً با نقش پزشک به عنوان درمانگر ناسازگار است، کنترل آن دشوار یا غیرممکن خواهد بود و خطرات جدی اجتماعی را به همراه خواهد داشت." علیرغم چنین اظهارات روشنی، معیارهای صلاحیت برای خودکشی/اتانازی با کمک پزشک (PAS/E) به ویژه در کانادا، بلژیک و هلند در حال گسترش است. در واقع، همه این حوزههای قضایی ابتدا PAS/E را قانونی کرده، و در نهایت آن را گسترش دادهاند - پدیدهای که اغلب از آن به عنوان "شیب لغزنده" یاد میشود. این گسترش ابتدا با بیماری لاعلاج و مراحل پایانی عمر شروع می شود و به تدریج به "بیماری مزمن، غیر لاعلاج یا مقاوم به درمان" تبدیل میشود.
هرگاه خطی برای محدود کردن معیارها ترسیم میشود، افرادی که خارج از معیارها قرار میگیرند، بر اساس اصول اخلاقی قابل درک (اگرچه نادرست) مثل عدالت، انصاف و برابری اعتراض میکنند. بنابراین درعمل، مرزهای واجد شرایط بودن برای PAS/E توسط قانون، و دستورالعملهای صادر شده از سازمانهای حرفهای بسیار گستردهتر شده است.
طرفداران PAS/E ادعا میکنند که بحث «شیب لغزنده» صرفاً فرضی و برای ترساندن حامیان PAS/E میباشد، در آمریکا حامیان این قانون تصور دارند که حتی اگر شیب لغزنده در کشورهای خارجی موجود باشد، "اینجا هرگز اتفاق نمیافتد". اگرچه زاویه این شیب در کانادا و کشورهای بنلوکس بسیار بیشتر از آمریکاست، اما علائم لغزش در آمریکا نیز وجود دارد.
در این مقاله، به طور انتقادی دو نمونه از این موارد بررسی شدهاند:
(۱) معرفی لایحه سنای کالیفرنیا شماره ۱۱۹۶، همراه با معیارهای گسترشیافته PAS در چندین ایالت دیگر؛ و
(۲) سه مورد PAS در کلرادو که در آن بیماران مبتلا به بیاشتهایی عصبی با تجویز داروهای کشنده جان باختند.
لایحهی ۱۱۹۶ سنای کالیفرنیا توسط سناتور کاترین بلیکسپیر ارائه شد و نشان دهنده انحراف شدید از قوانین موجود کالیفرنیا بود.
در میان سایر مقررات، SB 1196 تغییرات زیر را پیشنهاد کرد:
۱- الزام اقامت کالیفرنیا برای PAS را حذف شود.
۲-معیار "مراحل انتهایی بیماری لاعلاج " را با "شرایط پزشکی وخیم غیرقابل درمان" که "باعث تحمل رنج جسمی یا روانی فرد میشود"، جایگزین کرد. که برای فرد غیرقابل تحمل است و نمیتوان آن را به گونهای که فرد قابل قبول بداند تسکین داد.»
۳-معیار بیماری را از «انتظار میرود بیماری طی شش ماه منجر به مرگ شود» به فرم نامفهوم «بهطور منطقی قابل پیشبینی است که این بیماری به علت طبیعی مرگ فرد تبدیل شود» تغییر داد.
۴-مراحل اولیه تا میانی دمانس نیز در تعریف "شرایط پزشکی وخیم غیرقابل درمان "قرار گرفت.
۵-تعریف «متخصص سلامت روان» گسترش پیدا کرد تا متخصصان مغز و اعصاب را در بر گیرد و هر گونه نیاز برای ارزیابی توسط روانپزشک یا روانشناس حذف شد.
۶- مجوز "تزریق خودسرانه داخل وریدی یک داروی مرگآور توسط بیمار" را صادر کرد. یعنی کارکنان مراقبتهای بهداشتی اجازه دارند تا در کنار نسخهنویسی، توزیع و تهیه داروهای کشنده، با قرار دادن یکline IV، مرگ را تسهیل کنند.
علاوه بر این، لایحه SB ۱۱۹۶ دارای عباراتی بود که این روشها را به یک پروتکل شبهتحقیقی تبدیل میکرد، زیرا از پزشک تجویزکننده میخواست نوع داروهای کشنده تجویز شده، زمان از مصرف/تزریق دارو تا مرگ و هرگونه عوارض مشاهده شده را گزارش دهد.
این لایحهی رادیکال حتی برای برخی از گروههایی که مدتها از PAS حمایت میکردند، بسیار سنگین بود. به عنوان مثال، گروه Compassion & Choices اظهار داشت: با احترام با SB ۱۱۹۶ مخالفت میکنند. C & C آن را به عنوان "...خطرات قابل توجهی برای قانون فعلی کمکهای پزشکی در مردن ایجاد میکند، که به طور بالقوه هدف و در دسترس بودن آن تضعیف میکند.
در نهایت - و خوشبختانه - سن. بلیکسپیر این پیشنهاد افراطی را پس گرفت و کالیفرنیا از این خطر جدی دور شد. با این حال، صرف این واقعیت که SB ۱۱۹۶ پیشنهاد شده است، جای نگرانی زیادی دارد و نشانه لغزشی است که در کشورهای دیگر شاهد آن بودهایم.
🧷 لطفاً ورق بزنید... ۱/۳
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_آویشن_مهدوی. دستیار روانپزشکی
آیا کالیفرنیا از خطر "حق مرگ" جان سالم به در برد؟
خودکشی با کمک پزشک یا Physician-assisted suiccide (PAS) که معمولاً به طور گمراه کنندهای "کمک پزشکی به مرگ" نامیده میشود، اکنون در ۱۱ حوزه قضایی در ایالات متحده قانونی است. همانطور که توسط نظرات متعدد در Psychiatric Times نشان داده شده است، PAS همچنان یک موضوع بحث و جدل بزرگ در بین پزشکان، متخصصان اخلاق پزشکی، و گروههای مختلف حامی بیمار است. افراد با وجدان نیز ممکن است در اخلاقیات PAS متفاوت عمل کنند، همانطور که انجمن پزشکی آمریکا گفته است: "خودکشی به کمک پزشک اساساً با نقش پزشک به عنوان درمانگر ناسازگار است، کنترل آن دشوار یا غیرممکن خواهد بود و خطرات جدی اجتماعی را به همراه خواهد داشت." علیرغم چنین اظهارات روشنی، معیارهای صلاحیت برای خودکشی/اتانازی با کمک پزشک (PAS/E) به ویژه در کانادا، بلژیک و هلند در حال گسترش است. در واقع، همه این حوزههای قضایی ابتدا PAS/E را قانونی کرده، و در نهایت آن را گسترش دادهاند - پدیدهای که اغلب از آن به عنوان "شیب لغزنده" یاد میشود. این گسترش ابتدا با بیماری لاعلاج و مراحل پایانی عمر شروع می شود و به تدریج به "بیماری مزمن، غیر لاعلاج یا مقاوم به درمان" تبدیل میشود.
هرگاه خطی برای محدود کردن معیارها ترسیم میشود، افرادی که خارج از معیارها قرار میگیرند، بر اساس اصول اخلاقی قابل درک (اگرچه نادرست) مثل عدالت، انصاف و برابری اعتراض میکنند. بنابراین درعمل، مرزهای واجد شرایط بودن برای PAS/E توسط قانون، و دستورالعملهای صادر شده از سازمانهای حرفهای بسیار گستردهتر شده است.
طرفداران PAS/E ادعا میکنند که بحث «شیب لغزنده» صرفاً فرضی و برای ترساندن حامیان PAS/E میباشد، در آمریکا حامیان این قانون تصور دارند که حتی اگر شیب لغزنده در کشورهای خارجی موجود باشد، "اینجا هرگز اتفاق نمیافتد". اگرچه زاویه این شیب در کانادا و کشورهای بنلوکس بسیار بیشتر از آمریکاست، اما علائم لغزش در آمریکا نیز وجود دارد.
در این مقاله، به طور انتقادی دو نمونه از این موارد بررسی شدهاند:
(۱) معرفی لایحه سنای کالیفرنیا شماره ۱۱۹۶، همراه با معیارهای گسترشیافته PAS در چندین ایالت دیگر؛ و
(۲) سه مورد PAS در کلرادو که در آن بیماران مبتلا به بیاشتهایی عصبی با تجویز داروهای کشنده جان باختند.
لایحهی ۱۱۹۶ سنای کالیفرنیا توسط سناتور کاترین بلیکسپیر ارائه شد و نشان دهنده انحراف شدید از قوانین موجود کالیفرنیا بود.
در میان سایر مقررات، SB 1196 تغییرات زیر را پیشنهاد کرد:
۱- الزام اقامت کالیفرنیا برای PAS را حذف شود.
۲-معیار "مراحل انتهایی بیماری لاعلاج " را با "شرایط پزشکی وخیم غیرقابل درمان" که "باعث تحمل رنج جسمی یا روانی فرد میشود"، جایگزین کرد. که برای فرد غیرقابل تحمل است و نمیتوان آن را به گونهای که فرد قابل قبول بداند تسکین داد.»
۳-معیار بیماری را از «انتظار میرود بیماری طی شش ماه منجر به مرگ شود» به فرم نامفهوم «بهطور منطقی قابل پیشبینی است که این بیماری به علت طبیعی مرگ فرد تبدیل شود» تغییر داد.
۴-مراحل اولیه تا میانی دمانس نیز در تعریف "شرایط پزشکی وخیم غیرقابل درمان "قرار گرفت.
۵-تعریف «متخصص سلامت روان» گسترش پیدا کرد تا متخصصان مغز و اعصاب را در بر گیرد و هر گونه نیاز برای ارزیابی توسط روانپزشک یا روانشناس حذف شد.
۶- مجوز "تزریق خودسرانه داخل وریدی یک داروی مرگآور توسط بیمار" را صادر کرد. یعنی کارکنان مراقبتهای بهداشتی اجازه دارند تا در کنار نسخهنویسی، توزیع و تهیه داروهای کشنده، با قرار دادن یکline IV، مرگ را تسهیل کنند.
علاوه بر این، لایحه SB ۱۱۹۶ دارای عباراتی بود که این روشها را به یک پروتکل شبهتحقیقی تبدیل میکرد، زیرا از پزشک تجویزکننده میخواست نوع داروهای کشنده تجویز شده، زمان از مصرف/تزریق دارو تا مرگ و هرگونه عوارض مشاهده شده را گزارش دهد.
این لایحهی رادیکال حتی برای برخی از گروههایی که مدتها از PAS حمایت میکردند، بسیار سنگین بود. به عنوان مثال، گروه Compassion & Choices اظهار داشت: با احترام با SB ۱۱۹۶ مخالفت میکنند. C & C آن را به عنوان "...خطرات قابل توجهی برای قانون فعلی کمکهای پزشکی در مردن ایجاد میکند، که به طور بالقوه هدف و در دسترس بودن آن تضعیف میکند.
در نهایت - و خوشبختانه - سن. بلیکسپیر این پیشنهاد افراطی را پس گرفت و کالیفرنیا از این خطر جدی دور شد. با این حال، صرف این واقعیت که SB ۱۱۹۶ پیشنهاد شده است، جای نگرانی زیادی دارد و نشانه لغزشی است که در کشورهای دیگر شاهد آن بودهایم.
🧷 لطفاً ورق بزنید... ۱/۳
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 بازتاب (نقل از یک دقیقه با سلامت روان)
#دکتر_سیدوحید_شریعت. روانپزشک
دربارهی تصمیم سخت
تصمیمگیری کار سختی است. مساله فقط این نیست که یکی از گزینهها را انتخاب میکنی و تمام. بلکه باید مسئولیت پیامد انتخابت را هم بپذیری. شاید به همین خاطر است که تمایل داریم از آن پرهیز کنیم. بعد هم معصومانه بگوییم ما که انتخاب نکردیم. اما خود انتخاب نکردن هم گاهی یک انتخاب است و مسئولیت خودش را دارد. پس در هر صورت ما ناگزیر از تصمیم هستیم. تصمیم به انجام کاری یا انجام ندادن آن. تصمیم به رای دادن یا ندادن هم از همین دست است.
به طور معمول ما برای این که گزینهای را برگزینیم، پیامدهای هر کدام از حالتهای ممکن را با هم مقایسه میکنیم. برای مثال میآییم و یک جدول میکشیم. بعد هر کدام از گزینهها را در یک سطر میآوریم و خوبیها و بدیهای احتمالی آن را جلویش مینویسیم. بعد با یک نگاه میتوانیم ببینیم که انتخاب گزینه اول (رای دادن) چه خوبی و بدیهایی دارد و گزینه دوم (رای ندادن) چه خوبی و بدیهایی. برای این کار میتوانید به استدلالهای موافقان و مخالفان هم توجه کنید.
این راهبرد برای زمانی که خوبیها و بدیها اختلاف زیادی دارند موثرتر است. اما وقتی هر دو سوی انتخاب پیامدهای جدی دارد که هیچ کدام مطلوب شما نیست، کار به این سادگیها نیست. نه میتوانید با قاطعیت از رای دادن دفاع کنید و نه به سادگی از کنار تبعات احتمالی تحریم انتخابات رد شوید. فرنگیها به این حالت میگویند Dilemma یا دوراهی دشوار یا معمای غامض یا چیزی شبیه این. اما دیگر چه میتوان کرد؟
یکی از کارهایی که موجودات اجتماعی انجام میدهند این است که نگاه میکنند ببینند بقیه همنوعان چه میکنند و به آن سمت متمایل میشوند. آیا کسی هست که رویکردش را در زمینههای مختلف میپسندند و به خردمندی او باور دارند؟ آیا کسی هست که عملکرد پیشین او برایشان قابل پذیرش باشد؟ اگر باشد، شاید بتوان در این تصمیم دشوار هم به بینش او اعتماد کرد. به نظر میرسد این روش بر تصمیمگیری افراد خیلی تاثیرگذار است. بنابراین نقش نزدیکان و بزرگان قوم بسیار اهمیت پیدا میکند. خوبی این روش این است که به همگرایی و تقویت رویکرد جمعی میانجامد. اما این خطر را هم دارد که همه با هم اشتباه کنیم.
علاوه بر کسانی که قبول دارید، میتوانید به کسانی که نقطه مقابل نظر شما را دارند هم نگاه کنید. کسانی که همواره ۱۸۰ درجه با شما اختلاف داشتهاند. آنها چه میخواهند. البته دقت کنید که این جنبه اهمیت کمتری دارد از آنچه خودتان و همفکرانتان میخواهید.
حال فرض کنیم نمیخواهیم در این زمینه به نظر دیگران بسنده کنیم. اقدام دیگر این است سفر زمانی کنیم یا نظرگاه خود را لختی به جلو ببریم؛ ده روز، ده ماه یا ده سال. با فرض این که زنده باشیم، ده روز، ده ماه، یا ده سال از امروز گذشته و داریم به خاطرات خود رجوع میکنیم و از خود میپرسیم بهتر بود هشتم تیر ماه سال ۱۴۰۳ میرفتیم رای میدادیم یا نه. از رای دادن یا رای ندادن خود بیشتر خوشحالیم یا پشیمان؟ تصور ده روز بعد سادهتر است، یا فرد مورد نظر ما انتخاب شده یا نشده و ما یا رای دادهایم یا ندادهایم. بنابراین فقط ۴ حالت دارد. رای دادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده، یا رای ندادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده است. از حس شادی و رضایت گرفته تا حس تاسف و فریب خوردگی یا پشیمانی محتمل است.
📎 ادامه را در صفحهی دوم بخوانید... ۱/۲
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_سیدوحید_شریعت. روانپزشک
دربارهی تصمیم سخت
تصمیمگیری کار سختی است. مساله فقط این نیست که یکی از گزینهها را انتخاب میکنی و تمام. بلکه باید مسئولیت پیامد انتخابت را هم بپذیری. شاید به همین خاطر است که تمایل داریم از آن پرهیز کنیم. بعد هم معصومانه بگوییم ما که انتخاب نکردیم. اما خود انتخاب نکردن هم گاهی یک انتخاب است و مسئولیت خودش را دارد. پس در هر صورت ما ناگزیر از تصمیم هستیم. تصمیم به انجام کاری یا انجام ندادن آن. تصمیم به رای دادن یا ندادن هم از همین دست است.
به طور معمول ما برای این که گزینهای را برگزینیم، پیامدهای هر کدام از حالتهای ممکن را با هم مقایسه میکنیم. برای مثال میآییم و یک جدول میکشیم. بعد هر کدام از گزینهها را در یک سطر میآوریم و خوبیها و بدیهای احتمالی آن را جلویش مینویسیم. بعد با یک نگاه میتوانیم ببینیم که انتخاب گزینه اول (رای دادن) چه خوبی و بدیهایی دارد و گزینه دوم (رای ندادن) چه خوبی و بدیهایی. برای این کار میتوانید به استدلالهای موافقان و مخالفان هم توجه کنید.
این راهبرد برای زمانی که خوبیها و بدیها اختلاف زیادی دارند موثرتر است. اما وقتی هر دو سوی انتخاب پیامدهای جدی دارد که هیچ کدام مطلوب شما نیست، کار به این سادگیها نیست. نه میتوانید با قاطعیت از رای دادن دفاع کنید و نه به سادگی از کنار تبعات احتمالی تحریم انتخابات رد شوید. فرنگیها به این حالت میگویند Dilemma یا دوراهی دشوار یا معمای غامض یا چیزی شبیه این. اما دیگر چه میتوان کرد؟
یکی از کارهایی که موجودات اجتماعی انجام میدهند این است که نگاه میکنند ببینند بقیه همنوعان چه میکنند و به آن سمت متمایل میشوند. آیا کسی هست که رویکردش را در زمینههای مختلف میپسندند و به خردمندی او باور دارند؟ آیا کسی هست که عملکرد پیشین او برایشان قابل پذیرش باشد؟ اگر باشد، شاید بتوان در این تصمیم دشوار هم به بینش او اعتماد کرد. به نظر میرسد این روش بر تصمیمگیری افراد خیلی تاثیرگذار است. بنابراین نقش نزدیکان و بزرگان قوم بسیار اهمیت پیدا میکند. خوبی این روش این است که به همگرایی و تقویت رویکرد جمعی میانجامد. اما این خطر را هم دارد که همه با هم اشتباه کنیم.
علاوه بر کسانی که قبول دارید، میتوانید به کسانی که نقطه مقابل نظر شما را دارند هم نگاه کنید. کسانی که همواره ۱۸۰ درجه با شما اختلاف داشتهاند. آنها چه میخواهند. البته دقت کنید که این جنبه اهمیت کمتری دارد از آنچه خودتان و همفکرانتان میخواهید.
حال فرض کنیم نمیخواهیم در این زمینه به نظر دیگران بسنده کنیم. اقدام دیگر این است سفر زمانی کنیم یا نظرگاه خود را لختی به جلو ببریم؛ ده روز، ده ماه یا ده سال. با فرض این که زنده باشیم، ده روز، ده ماه، یا ده سال از امروز گذشته و داریم به خاطرات خود رجوع میکنیم و از خود میپرسیم بهتر بود هشتم تیر ماه سال ۱۴۰۳ میرفتیم رای میدادیم یا نه. از رای دادن یا رای ندادن خود بیشتر خوشحالیم یا پشیمان؟ تصور ده روز بعد سادهتر است، یا فرد مورد نظر ما انتخاب شده یا نشده و ما یا رای دادهایم یا ندادهایم. بنابراین فقط ۴ حالت دارد. رای دادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده، یا رای ندادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده است. از حس شادی و رضایت گرفته تا حس تاسف و فریب خوردگی یا پشیمانی محتمل است.
📎 ادامه را در صفحهی دوم بخوانید... ۱/۲
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from شبکه کمک
🎧مجموعه کوتاه صوتی
مروری بر تابآوری اجتماعی
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
این مجموعه به سفارش شبکه کمک در انجمن علمی روانپزشکان ایران تهیه شده است.
▫️در هر قسمت یکی از مفاهیم مهم تابآوری اجتماعی توسط یکی از روانپزشکان برجسته انجمن شرح داده میشود.
یک راهنمای عملی برای ساختن جامعهای #تاب_آور
دانلود کتابچه
@KomakNetwork
مروری بر تابآوری اجتماعی
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
این مجموعه به سفارش شبکه کمک در انجمن علمی روانپزشکان ایران تهیه شده است.
▫️در هر قسمت یکی از مفاهیم مهم تابآوری اجتماعی توسط یکی از روانپزشکان برجسته انجمن شرح داده میشود.
یک راهنمای عملی برای ساختن جامعهای #تاب_آور
دانلود کتابچه
@KomakNetwork
Forwarded from روانپزشکی پویاییشناختی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM