در صورتی که به سوال بالا پاسخ دادهاید لطفاً جواب سوال زیر را نیز بدهید. شغل شما
Anonymous Poll
64%
روانپزشک، روانشناس یا یکی از حرفههای وابسته به حیطه سلامت روان
19%
تحصیلات دانشگاهی در علوم پزشکی غیر از روانپزشکی و حیطه های وابسته به سلامت روان
13%
تحصیلات دانشگاهی غیر از علوم پزشکی
2%
تحصیلات دانشگاهی ندارم
2%
هیچ یک از گزارههای فوق وضعیت من را توضیح نمیدهد.
دربارهی دانیل کانهمن روانشناسی که نوبل اقتصاد گرفت، و همین روزها درگذشت و در مورد همهی اهالی سلامت روان که نوبل گرفتند...
بهزودی در #تجربههای_روانپزشکانه
بهزودی در #تجربههای_روانپزشکانه
روزی که گذشت روز جهانی اختلال دوقطبی بود.
این چهره، رونالد فایو روانپزشک آمریکایی است که لیتیوم را به جامعهی پزشکی آمریکا معرفی کرد و تا زمان مرگش در سال ۲۰۱۸ مدافع جدی این داروی مهم ماند.
او همچنین به علت معرفی مفهوم اختلال دوقطبی دو نامدار است.
#تجربههای_روانپزشکانه
این چهره، رونالد فایو روانپزشک آمریکایی است که لیتیوم را به جامعهی پزشکی آمریکا معرفی کرد و تا زمان مرگش در سال ۲۰۱۸ مدافع جدی این داروی مهم ماند.
او همچنین به علت معرفی مفهوم اختلال دوقطبی دو نامدار است.
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from یک دقیقه با سلامت روان
مرگ تاثرانگیز خانم دکتر پرستو بخشی برای آنانی که اخبار پزشکی را دنبال میکنند، اتفاق جدیدی نبود. شوربختانه تقریبا هر ماه از این دست اخبار داریم.
اما این بار نفیر مرگ این همکار جوان محدود به گروههای پزشکی نماند و به گوش جامعه هم رسید. مردم متعجب از هم میپرسند چرا پزشکان خودکشی میکنند؟
اخبار مربوط به مهاجرت و خودکشی دو عنوانی است که این روزها درباره پزشکان زیاد شنیده میشود. هر دو هم پهلو به پهلوی ناامیدی دارند. یکی از زندگی، دیگری از بهبود شرایط در آینده نزدیک.
البته روشن است که این ناامیدی و پیامدهای اشارهشدهی آن محدود به جامعه پزشکی نیست. آمارهای فزاینده ابتلا به اختلالات روانپزشکی و خودکشی و دیگر آسیبها در جمعیت عمومی کشور در سالهای اخیر گویای این مطلب است.
اما جامعه که پزشکان را از دور نگاه میکند و ایشان را در موقعیتی رؤیایی تصور میکند، انتظار چنین پیامدی را ندارد. جامعه حتا نمیداند که حقوق یک متخصص طرحی از یک نگهبان کمتر است. جامعه فقط مطبهای شلوغ را میشناسد با منشیهایی رنگارنگ. همان کلیشه منحطی که رسانههای برخوردار از بودجه دولتی از پزشکان نمایش میدهند.
پزشک بودن دشوار است. استرسورهای ویژه خودش را دارد که فرسودهکننده است. به ویژه اگر پزشک زن باشی، تنوع مشکلات بسیار بیشتر میشود. شاید به همین خاطر خودکشی در پزشکان زن بیشتر است.
داستان جگرخراش مرگ دکتر بخشی وجدان جامعه پزشکی را آزرده است. جامعه پزشکی خشمگین است. نه فقط به خاطر ظلمی که در حق دکتر بخشی و مانند او شده، نه فقط به خاطر توهینهایی که هر روزه تحمل میکنند، آن هم از افراد بیصلاحیتی که با توسل به قدرت به جایگاهی رسیدهاند، نه فقط به خاطر مظلومیت امثال دکتر بخشی که صدایشان به کسی نمیرسد، نه فقط به خاطر بخشنامهها و دستورعملهای خلق الساعهای که هر روز منتشر میشود، و نه فقط به خاطر روحیه بردهداری که در جای جای وزارت بهداشت جاافتاده است، بلکه به این دلیل که حتا از ابراز یک همدلی خشک و خالی هم دریغ میشود. گویا اصلا دردی به آنها نرسیده که به خود زحمت یک تسلیت ساده هم نمیدهند.
این میزان از بیتوجهی بهراستی خشمگینکننده است. مطالبه فضای عمومی جامعه از یک طرف و دردناک بودن داستان زندگی و مرگ این همکار نخبه از طرف دیگر کار را به جایی رسانده که علاوه بر نظام پزشکی برخی مسئولان فعلی و پیشین دولتی هم وادار به واکنش شدند. اما دریغ که برخی صاحبمنصبان هنوز در تور نظریههای توطئه خود گرفتارند.
کاش اندکی همدلی داشتید.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#خودکشی
@OneminMH
اما این بار نفیر مرگ این همکار جوان محدود به گروههای پزشکی نماند و به گوش جامعه هم رسید. مردم متعجب از هم میپرسند چرا پزشکان خودکشی میکنند؟
اخبار مربوط به مهاجرت و خودکشی دو عنوانی است که این روزها درباره پزشکان زیاد شنیده میشود. هر دو هم پهلو به پهلوی ناامیدی دارند. یکی از زندگی، دیگری از بهبود شرایط در آینده نزدیک.
البته روشن است که این ناامیدی و پیامدهای اشارهشدهی آن محدود به جامعه پزشکی نیست. آمارهای فزاینده ابتلا به اختلالات روانپزشکی و خودکشی و دیگر آسیبها در جمعیت عمومی کشور در سالهای اخیر گویای این مطلب است.
اما جامعه که پزشکان را از دور نگاه میکند و ایشان را در موقعیتی رؤیایی تصور میکند، انتظار چنین پیامدی را ندارد. جامعه حتا نمیداند که حقوق یک متخصص طرحی از یک نگهبان کمتر است. جامعه فقط مطبهای شلوغ را میشناسد با منشیهایی رنگارنگ. همان کلیشه منحطی که رسانههای برخوردار از بودجه دولتی از پزشکان نمایش میدهند.
پزشک بودن دشوار است. استرسورهای ویژه خودش را دارد که فرسودهکننده است. به ویژه اگر پزشک زن باشی، تنوع مشکلات بسیار بیشتر میشود. شاید به همین خاطر خودکشی در پزشکان زن بیشتر است.
داستان جگرخراش مرگ دکتر بخشی وجدان جامعه پزشکی را آزرده است. جامعه پزشکی خشمگین است. نه فقط به خاطر ظلمی که در حق دکتر بخشی و مانند او شده، نه فقط به خاطر توهینهایی که هر روزه تحمل میکنند، آن هم از افراد بیصلاحیتی که با توسل به قدرت به جایگاهی رسیدهاند، نه فقط به خاطر مظلومیت امثال دکتر بخشی که صدایشان به کسی نمیرسد، نه فقط به خاطر بخشنامهها و دستورعملهای خلق الساعهای که هر روز منتشر میشود، و نه فقط به خاطر روحیه بردهداری که در جای جای وزارت بهداشت جاافتاده است، بلکه به این دلیل که حتا از ابراز یک همدلی خشک و خالی هم دریغ میشود. گویا اصلا دردی به آنها نرسیده که به خود زحمت یک تسلیت ساده هم نمیدهند.
این میزان از بیتوجهی بهراستی خشمگینکننده است. مطالبه فضای عمومی جامعه از یک طرف و دردناک بودن داستان زندگی و مرگ این همکار نخبه از طرف دیگر کار را به جایی رسانده که علاوه بر نظام پزشکی برخی مسئولان فعلی و پیشین دولتی هم وادار به واکنش شدند. اما دریغ که برخی صاحبمنصبان هنوز در تور نظریههای توطئه خود گرفتارند.
کاش اندکی همدلی داشتید.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#خودکشی
@OneminMH
🗞 تازههای نشر. روانکاوی
#دکتر_علی_پژوهنده. دکترای روانشناسی، نویسندهی مقاله
مقالهی نویسندگان ایرانی
زمان با نگاهی عصب-روانکاوانه
اگر کسی به مفهوم زمان در روانکاوی علاقهمند باشد لازم است ابتدا به سراغ فروید برود. فروید هرگز نظریهی مشخصی درباره زمان ارائه نکرد اما در چند مورد در نامه نگاریهایش و در یکی از مقالاتش به این اشاره کرده بود که ریشه حس زمان در مفهوم Pcpt-Cs است. متاسفانه او مجالی پیدا نکرد تا این موضوع را بیشتر باز کند. من و همکارانم مریم هادی و دکتر راحله جعفری در این مقاله کوشیدهایم تا با مروری در آثار فروید این مفهوم را بیشتر بشناسیم و سپس با توجه به یافتههای جدید علم نوروساینس، مکانیزمهای مغزی مرتبط با آن را که در درک حس زمان نیز دخیل هستند شناسایی کنیم. بنابراین خواندن این مقاله میتواند هم برای علاقهمندان به روانکاوی و هم برای پیگیران علوم اعصاب جالب باشد.
نشریه بریتانیایی Neuropsychoanalysis از ابتدای تاسیسش در ۱۹۹۹ تا کنون کوشیده است بین دو رشته روانکاوی و علوم اعصاب پلی برقرار کند و در این مدت بزرگان زیادی نظیر اتو کرنبرگ، نانسی مک ویلیامز، مارک سولمز، پیتر فوناگی و... در آن به طرح دیدگاههایشان پرداختهاند. طی این مدت این نشریه توانسته جایگاه بسیار معتبری در میان نشریات روانکاوی کسب نماید و مقالات چاپ شده در آن بازدید بسیار بالایی داشتهاند. متاسفانه تا پیش از مقالهی حاضر هیچ مقالهای از هموطنان ما در این نشریه منتشر نشده بود و نویسندگان امید آن دارند که این مقاله سبب دلگرمی سایر همکاران فارسیزبان برای انتشار مقالات خود در این نشریه و نشریات مشابه شود.
هر یک از نویسندگان این مقاله از طرف انتشارات Taylor & Francis لینکی دریافت کردهاند که توسط آن تعداد محدودی دانلود رایگان برای مقاله حاضر امکانپذیر است. لذا شما میتوانید از طریق این لینک زیر نسخهی PDF آن را مستقیما از سایت نشریه دریافت کنید.
نویسندگان مقاله میپذیرند که ممکن است این مقاله اشکالات نظری و روششناختی داشته باشد و آمادگی مشتاقانه برای دریافت نظرات و دیدگاههای همکاران عزیز را دارند.
لینک دانلود مقاله را اینجا بیابید
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_علی_پژوهنده. دکترای روانشناسی، نویسندهی مقاله
مقالهی نویسندگان ایرانی
زمان با نگاهی عصب-روانکاوانه
اگر کسی به مفهوم زمان در روانکاوی علاقهمند باشد لازم است ابتدا به سراغ فروید برود. فروید هرگز نظریهی مشخصی درباره زمان ارائه نکرد اما در چند مورد در نامه نگاریهایش و در یکی از مقالاتش به این اشاره کرده بود که ریشه حس زمان در مفهوم Pcpt-Cs است. متاسفانه او مجالی پیدا نکرد تا این موضوع را بیشتر باز کند. من و همکارانم مریم هادی و دکتر راحله جعفری در این مقاله کوشیدهایم تا با مروری در آثار فروید این مفهوم را بیشتر بشناسیم و سپس با توجه به یافتههای جدید علم نوروساینس، مکانیزمهای مغزی مرتبط با آن را که در درک حس زمان نیز دخیل هستند شناسایی کنیم. بنابراین خواندن این مقاله میتواند هم برای علاقهمندان به روانکاوی و هم برای پیگیران علوم اعصاب جالب باشد.
نشریه بریتانیایی Neuropsychoanalysis از ابتدای تاسیسش در ۱۹۹۹ تا کنون کوشیده است بین دو رشته روانکاوی و علوم اعصاب پلی برقرار کند و در این مدت بزرگان زیادی نظیر اتو کرنبرگ، نانسی مک ویلیامز، مارک سولمز، پیتر فوناگی و... در آن به طرح دیدگاههایشان پرداختهاند. طی این مدت این نشریه توانسته جایگاه بسیار معتبری در میان نشریات روانکاوی کسب نماید و مقالات چاپ شده در آن بازدید بسیار بالایی داشتهاند. متاسفانه تا پیش از مقالهی حاضر هیچ مقالهای از هموطنان ما در این نشریه منتشر نشده بود و نویسندگان امید آن دارند که این مقاله سبب دلگرمی سایر همکاران فارسیزبان برای انتشار مقالات خود در این نشریه و نشریات مشابه شود.
هر یک از نویسندگان این مقاله از طرف انتشارات Taylor & Francis لینکی دریافت کردهاند که توسط آن تعداد محدودی دانلود رایگان برای مقاله حاضر امکانپذیر است. لذا شما میتوانید از طریق این لینک زیر نسخهی PDF آن را مستقیما از سایت نشریه دریافت کنید.
نویسندگان مقاله میپذیرند که ممکن است این مقاله اشکالات نظری و روششناختی داشته باشد و آمادگی مشتاقانه برای دریافت نظرات و دیدگاههای همکاران عزیز را دارند.
لینک دانلود مقاله را اینجا بیابید
#تجربههای_روانپزشکانه
Taylor & Francis
A closer observation of the Pcpt-Cs. system in Freud’s thinking and its relation to time perception from a neuroscientific perspective
In this article, we explore the Pcpt-Cs. (perceptual-consciousness) system in Freud’s work and its relation to the subject of time perception, as well as its study from a neuroscience perspective. ...
🗞 درنگ
#دکتر_افشین_احمدوند. روانپزشک
مشاوره ازدواج برای انسانهای غارنشین!
تقریباً بیش از نود درصد افرادی که برای مشاوره ازدواج رفتهاند، میگویند که مشاور گفته شما به درد هم نمیخورید!
مطمئن هستم که اگر اینگونه مشاورهها در مورد بسیاری از پدران و مادران و نیاکان ما و حتی انسانهای نخستین هم انجام میشد به همین نتیجه میرسید !
به داوری من باید تعریف دیگر و شاید عملیاتیتری از «بدرد هم میخورید یا نمیخورید» ارایه دهیم.
لازم نیست که شما خیلی باهوش باشید تا بتوانید نتیجهی اینگونه توصیهها را بر سرنوشت بشر حدس بزنید. تصور میکنم که اگر از همان گذشتههای دور به آنها عمل میشد، یکی از این پیآمدها میتوانست این باشد که الان در جایی که من زندگی میکنم به جای انسانها، ماموتها در حال رفت و آمد بودند که از نظر بعضیها شاید خیلی هم بد نبود!
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_افشین_احمدوند. روانپزشک
مشاوره ازدواج برای انسانهای غارنشین!
تقریباً بیش از نود درصد افرادی که برای مشاوره ازدواج رفتهاند، میگویند که مشاور گفته شما به درد هم نمیخورید!
مطمئن هستم که اگر اینگونه مشاورهها در مورد بسیاری از پدران و مادران و نیاکان ما و حتی انسانهای نخستین هم انجام میشد به همین نتیجه میرسید !
به داوری من باید تعریف دیگر و شاید عملیاتیتری از «بدرد هم میخورید یا نمیخورید» ارایه دهیم.
لازم نیست که شما خیلی باهوش باشید تا بتوانید نتیجهی اینگونه توصیهها را بر سرنوشت بشر حدس بزنید. تصور میکنم که اگر از همان گذشتههای دور به آنها عمل میشد، یکی از این پیآمدها میتوانست این باشد که الان در جایی که من زندگی میکنم به جای انسانها، ماموتها در حال رفت و آمد بودند که از نظر بعضیها شاید خیلی هم بد نبود!
#تجربههای_روانپزشکانه
◼️دریغ
#حامد_حلمه_ابوانزه. روزنامهنگار
برگردان از انگلیسی به فارسی: تجربهها
روزهای تلخ رانیا
این زن فلسطینی، که در عکس دیده میشود دخترعموی من است. نامش رانیا یوسف ابو انزه است. دوازده سال پیش با پسرعموی من ازدواج کرد. او هیچ وقت بچهدار نشد. صبور بود و شبانهروز دعا میکرد که خدا به او فرزندی عطا کند. خداوند در ابتدای سال ۲۰۲۳، حدود یکسال پیش از شروع جنگ، حکم به حاملگی او داد. در غزه، در هفتهی اول جنگ، او صاحب دوقلوهای شد: نعیم، پسر بود، و وسام، دختر بود. پدر بچهها دختر را به نام خودش وسام نامید، و پسرش را به نام پدرش نعیم نامید، که بیست سال پیش، یعنی زمانی که هنوز کودک بود، در جنگ کشته شده بود. در طول جنگ، خانوادهی ابو انزه از شرق شهر خان یونس در جنوب نوار غزه به خانههای بستگان ما در شهر رفح آواره شدند. شب شنبهای در ماه مارچ، ساعت یازده شب خانه پر از جمعیت بود و مردم در خواب بودند تا اینکه یک هواپیما خانه را بر سر آنها ویران کرد. حدود ۲۳ نفر قربانی شدند. بیشتر آنها کودکان و زنان بودند. دوقلوها، پدرشان، مادربزرگشان، عمهشان، داییشان و برخی دیگر از بستگانشان جان دادند. مادرشان (رانیا) از مرگ جان به در برد. وضعیت او اما از یک ماه پیش تاکنون هر روز بدتر و بدتر شده است، چرا که او ۱۲ سال منتظر بود تا بچهدار شود، و پس از آنکه صاحب دوقلو شد، آنها با پدرشان پر کشیدند و او تنها ماند. هر دم برای آنها گریه میکند. او در عذاب، درد، ترس و خستگی زندگی میکند و وضعیتش ناگوار است.
#تجربههای_روانپزشکانه
#حامد_حلمه_ابوانزه. روزنامهنگار
برگردان از انگلیسی به فارسی: تجربهها
روزهای تلخ رانیا
این زن فلسطینی، که در عکس دیده میشود دخترعموی من است. نامش رانیا یوسف ابو انزه است. دوازده سال پیش با پسرعموی من ازدواج کرد. او هیچ وقت بچهدار نشد. صبور بود و شبانهروز دعا میکرد که خدا به او فرزندی عطا کند. خداوند در ابتدای سال ۲۰۲۳، حدود یکسال پیش از شروع جنگ، حکم به حاملگی او داد. در غزه، در هفتهی اول جنگ، او صاحب دوقلوهای شد: نعیم، پسر بود، و وسام، دختر بود. پدر بچهها دختر را به نام خودش وسام نامید، و پسرش را به نام پدرش نعیم نامید، که بیست سال پیش، یعنی زمانی که هنوز کودک بود، در جنگ کشته شده بود. در طول جنگ، خانوادهی ابو انزه از شرق شهر خان یونس در جنوب نوار غزه به خانههای بستگان ما در شهر رفح آواره شدند. شب شنبهای در ماه مارچ، ساعت یازده شب خانه پر از جمعیت بود و مردم در خواب بودند تا اینکه یک هواپیما خانه را بر سر آنها ویران کرد. حدود ۲۳ نفر قربانی شدند. بیشتر آنها کودکان و زنان بودند. دوقلوها، پدرشان، مادربزرگشان، عمهشان، داییشان و برخی دیگر از بستگانشان جان دادند. مادرشان (رانیا) از مرگ جان به در برد. وضعیت او اما از یک ماه پیش تاکنون هر روز بدتر و بدتر شده است، چرا که او ۱۲ سال منتظر بود تا بچهدار شود، و پس از آنکه صاحب دوقلو شد، آنها با پدرشان پر کشیدند و او تنها ماند. هر دم برای آنها گریه میکند. او در عذاب، درد، ترس و خستگی زندگی میکند و وضعیتش ناگوار است.
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from موسسهی روانتحلیلی همراه
میراث خورشید: زندگی و مرگ لوییس آرون
منبع: مجلهی همراه. وبسایت همراه
” لو از توانایی پرشور عشق ورزیدن، درخشش و انرژی مافوق طبیعی برخوردار بود. متفکری مستقل، مردی با اصالت و درخشان، و کسی که آیندگان از او به بزرگی میراثش یاد خواهند کرد. میراث او به بزرگی خورشید است”
دریغ و دردی که در کلمات نقش بسته بر کاغذ یکی از نزدیکترین دوستان لوئیس آرون حس میشود و هنوز چون روزی که نگاشته شده تازه و تر مینماید، حسرت مرگ نسبتا زودهنگام یکی از ستونهای نظریهپردازی گرایش تازه قوام گرفتهی رابطه ای در میان جریانهای کهن و ستبر روانکاوی است. اورفانوس مردی که بعد از او بر کرسی ریاست برنامه پست دکترای روان درمانی و روانکاوی در دانشگاه نیویورک تکیه زد، سالها پیش از آنکه داغدار مرگ آرون شود، مرگ استیون میچل را نیز زودهنگام در ۵۱ سالگی او تجربه کرده بود.
غروب آرون در ۲۸ فوریه ۲۰۱۹ در سن ۶۶ سالگی بعد از مبارزه با سرطان همان اندازه تلخ و همان اندازه ناباورانه مینمود.
لوییس آرون (۲۰۱۹-۱۹۵۲) پژوهشگری، معلمی و سخنوری نامآشنا و از نامآوران روانکاوی رویکرد رابطه ای شناخته میشود. پیش از اورفانوس ریاست برنامهی پستدکتری رواندرمانی و روانکاوی در دانشگاه نیویورک را به عهده داشت. اهمیت این جایگاه از آن رو است که دانشگاه نیویورک در کنار معدود مراکز دانشگاهی در آمریکا همانند کلمبیا، اموری، و دلفی میزبان روانکاوی است. روانکاوی اصولا در انستیتوهای خارج مراکز دانشگاهی تدریس شده و حتی میل روانکاوان به این دوری بوده، تا در تنگنای بوروکراسی دانشگاهی گرفتار نیایند.
همهی افتخار و اعتبار آرون به همین نیست، چرا که لوییس آرون در طول دوران حرفهای خود اقدامهای پر ارجی چون بنیانگذاری انجمن بینالمللی روانکاوی و رواندرمانی رابطهای (IARPP)، ریاست دپارتمان روانکاوی انجمن روانشناسی آمریکا، ریاست انجمن روانشناسی ایالت نیویورک و عضو افتخاری انجمن روانکاوی ویلیام آلانسون وایت را داشته است.
آرون مدرک دکتری خود را از دانشگاه جانز دریافت کرد و در دانشگاه نیویورک به طور حرفهای به آموزش روانکاوی پرداخت. وی در ۳۹ سال فعالیت حرفهای، ۲۸ سال فعالیت دانشگاهی و ۳۲ موقعیت سردبیری و اداری در داخل و خارج آمریکا را عهده دار شد...
متن کامل در مجلهی همراه
#مجله
#سایت
منبع: مجلهی همراه. وبسایت همراه
” لو از توانایی پرشور عشق ورزیدن، درخشش و انرژی مافوق طبیعی برخوردار بود. متفکری مستقل، مردی با اصالت و درخشان، و کسی که آیندگان از او به بزرگی میراثش یاد خواهند کرد. میراث او به بزرگی خورشید است”
دریغ و دردی که در کلمات نقش بسته بر کاغذ یکی از نزدیکترین دوستان لوئیس آرون حس میشود و هنوز چون روزی که نگاشته شده تازه و تر مینماید، حسرت مرگ نسبتا زودهنگام یکی از ستونهای نظریهپردازی گرایش تازه قوام گرفتهی رابطه ای در میان جریانهای کهن و ستبر روانکاوی است. اورفانوس مردی که بعد از او بر کرسی ریاست برنامه پست دکترای روان درمانی و روانکاوی در دانشگاه نیویورک تکیه زد، سالها پیش از آنکه داغدار مرگ آرون شود، مرگ استیون میچل را نیز زودهنگام در ۵۱ سالگی او تجربه کرده بود.
غروب آرون در ۲۸ فوریه ۲۰۱۹ در سن ۶۶ سالگی بعد از مبارزه با سرطان همان اندازه تلخ و همان اندازه ناباورانه مینمود.
لوییس آرون (۲۰۱۹-۱۹۵۲) پژوهشگری، معلمی و سخنوری نامآشنا و از نامآوران روانکاوی رویکرد رابطه ای شناخته میشود. پیش از اورفانوس ریاست برنامهی پستدکتری رواندرمانی و روانکاوی در دانشگاه نیویورک را به عهده داشت. اهمیت این جایگاه از آن رو است که دانشگاه نیویورک در کنار معدود مراکز دانشگاهی در آمریکا همانند کلمبیا، اموری، و دلفی میزبان روانکاوی است. روانکاوی اصولا در انستیتوهای خارج مراکز دانشگاهی تدریس شده و حتی میل روانکاوان به این دوری بوده، تا در تنگنای بوروکراسی دانشگاهی گرفتار نیایند.
همهی افتخار و اعتبار آرون به همین نیست، چرا که لوییس آرون در طول دوران حرفهای خود اقدامهای پر ارجی چون بنیانگذاری انجمن بینالمللی روانکاوی و رواندرمانی رابطهای (IARPP)، ریاست دپارتمان روانکاوی انجمن روانشناسی آمریکا، ریاست انجمن روانشناسی ایالت نیویورک و عضو افتخاری انجمن روانکاوی ویلیام آلانسون وایت را داشته است.
آرون مدرک دکتری خود را از دانشگاه جانز دریافت کرد و در دانشگاه نیویورک به طور حرفهای به آموزش روانکاوی پرداخت. وی در ۳۹ سال فعالیت حرفهای، ۲۸ سال فعالیت دانشگاهی و ۳۲ موقعیت سردبیری و اداری در داخل و خارج آمریکا را عهده دار شد...
متن کامل در مجلهی همراه
#مجله
#سایت