Forwarded from انجمن علمی روانپزشکان ایران
📨 نامه به وزیر
نامهی مشترک انجمن علمی روانپزشکان ایران و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی به وزیر بهداشت و ارائه راهکارهایی برای پیشگیری از خودکشی دستیاران تخصصی پزشکی
جناب آقای دکتر بهرام عیناللهی
وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
با سلام و احترام
همانگونه که استحضار دارید متاسفانه جامعهی پزشکی شاهد افزایش خودکشی دستیاران تخصصی پزشکی در سهسال گذشته بوده است. همچنین میدانیم اگر پزشکی دچار افسردگی باشد، ضریب خطایش تقریبا ۶ برابر افزایش پیدا میکند.
در پژوهشی که به تازگی نتایج آن منتشر شده، مساله خودکشی در ۳۵۳ دستیار تخصصی در شهر تهران بررسی شده است. در این مطالعه عمدهی دستیاران وضعیت درآمدی نامطلوبی داشتند، ۲۵ درصد دستیاران از افسردگی شدید و بسیار شدید رنج میبردند و ۳۴درصد ایشان افکار خودکشی داشتند که ۱۰درصد، از این نظر پرخطر تشخیص داده شدند. این میزان افکار خودکشی تقریبا ۱۰ برابر جمعیت عمومی است. رمزگشایی از این آمار که میتواند به عوامل محیط کار و نابسامانیهای اقتصادی و دلواپسیهای اجتماعی و شغلی همکاران مربوط باشد امری مهم و ضرورتی انسانی است.
به عبارت دیگر، نظام سلامت با مسالهای بزرگ و جدی روبرو است که ضرورت مداخلهی فوری را میطلبد و خوشبختانه مداخلات موثر مبتنی بر شواهد برای مواردی اینچنین وجود دارد.
انجمن علمی روانپزشکان ایران، و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران ضمن اعلام آمادگی برای همیاری با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تعدادی از مداخلات پیشگیرانه و روانی اجتماعی پیشنهادی را مطرح مینمایند. مقدم بر این مساله به نظر میرسد تشکیل کمیتهای برای مداخلهی فوری در این زمینه که مستحضر به دستور مقام محترم وزارت باشد ضروری است. کمیته مذکور میتواند مداخلاتی از جنس این موارد را در دستور کار خود قرار دهد.
- استانداردسازی ساعت کار و کاهش ساعت در مورد غیرضروری موجود در برخی رشتهها
- توجه به وضعیت حقوق و بیمه و بهینهسازی شرایط زندگی
- مداخلات بهبود دهنده روابط بینفردی و احترام در محیط کار
- تسهیل امکان خودسنجی وضعیت سلامت روان از طریق طراحی ابزار مناسب
- فراهم کردن امکانات درمانی ویژه دستیاران با حفظ محرمانگی هویت ایشان
- توجه به آموزش افراد کلیدی (Gatekeepers) مانند اساتید و پرستاران و خود دستیاران
- انجام مداخلات فوری پس از خودکشی یک دستیار برای سایر دستیارانی که ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرند.
- حمایت روانی از هم دورهایها، دوستان و خانوادهی دستیاران از دست رفته در اثر خودکشی
انجمن علمی روانپزشکان ایران و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران برای شکل دهی به این کمیته و مشاوره جهت طراحی و اجرای مداخلات آمادگی کامل خود را اعلام مینمایند.
آمادگی داریم در صورت موافقت، طی جلسهای حضوری با جنابعالی ضمن ارایه گزارش دقیقتر وضعیت، پیشنهادها را به تفضیل ارایه نماییم.
دکتر سید وحید شریعت
رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران
دکتر حمید یعقوبی
رییس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
نامهی مشترک انجمن علمی روانپزشکان ایران و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی به وزیر بهداشت و ارائه راهکارهایی برای پیشگیری از خودکشی دستیاران تخصصی پزشکی
جناب آقای دکتر بهرام عیناللهی
وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
با سلام و احترام
همانگونه که استحضار دارید متاسفانه جامعهی پزشکی شاهد افزایش خودکشی دستیاران تخصصی پزشکی در سهسال گذشته بوده است. همچنین میدانیم اگر پزشکی دچار افسردگی باشد، ضریب خطایش تقریبا ۶ برابر افزایش پیدا میکند.
در پژوهشی که به تازگی نتایج آن منتشر شده، مساله خودکشی در ۳۵۳ دستیار تخصصی در شهر تهران بررسی شده است. در این مطالعه عمدهی دستیاران وضعیت درآمدی نامطلوبی داشتند، ۲۵ درصد دستیاران از افسردگی شدید و بسیار شدید رنج میبردند و ۳۴درصد ایشان افکار خودکشی داشتند که ۱۰درصد، از این نظر پرخطر تشخیص داده شدند. این میزان افکار خودکشی تقریبا ۱۰ برابر جمعیت عمومی است. رمزگشایی از این آمار که میتواند به عوامل محیط کار و نابسامانیهای اقتصادی و دلواپسیهای اجتماعی و شغلی همکاران مربوط باشد امری مهم و ضرورتی انسانی است.
به عبارت دیگر، نظام سلامت با مسالهای بزرگ و جدی روبرو است که ضرورت مداخلهی فوری را میطلبد و خوشبختانه مداخلات موثر مبتنی بر شواهد برای مواردی اینچنین وجود دارد.
انجمن علمی روانپزشکان ایران، و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران ضمن اعلام آمادگی برای همیاری با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تعدادی از مداخلات پیشگیرانه و روانی اجتماعی پیشنهادی را مطرح مینمایند. مقدم بر این مساله به نظر میرسد تشکیل کمیتهای برای مداخلهی فوری در این زمینه که مستحضر به دستور مقام محترم وزارت باشد ضروری است. کمیته مذکور میتواند مداخلاتی از جنس این موارد را در دستور کار خود قرار دهد.
- استانداردسازی ساعت کار و کاهش ساعت در مورد غیرضروری موجود در برخی رشتهها
- توجه به وضعیت حقوق و بیمه و بهینهسازی شرایط زندگی
- مداخلات بهبود دهنده روابط بینفردی و احترام در محیط کار
- تسهیل امکان خودسنجی وضعیت سلامت روان از طریق طراحی ابزار مناسب
- فراهم کردن امکانات درمانی ویژه دستیاران با حفظ محرمانگی هویت ایشان
- توجه به آموزش افراد کلیدی (Gatekeepers) مانند اساتید و پرستاران و خود دستیاران
- انجام مداخلات فوری پس از خودکشی یک دستیار برای سایر دستیارانی که ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرند.
- حمایت روانی از هم دورهایها، دوستان و خانوادهی دستیاران از دست رفته در اثر خودکشی
انجمن علمی روانپزشکان ایران و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران برای شکل دهی به این کمیته و مشاوره جهت طراحی و اجرای مداخلات آمادگی کامل خود را اعلام مینمایند.
آمادگی داریم در صورت موافقت، طی جلسهای حضوری با جنابعالی ضمن ارایه گزارش دقیقتر وضعیت، پیشنهادها را به تفضیل ارایه نماییم.
دکتر سید وحید شریعت
رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران
دکتر حمید یعقوبی
رییس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
تجربههای روانپزشکانه
🗞 بازتاب عبور از اضطراب به افسردگی سرمقاله هممیهن ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ ♦️یک سال از جریان گسترده اعتراضی و یا به روایت رسمی، «اغتشاشی» گذشت. اینکه آن اعتراضات تکرار شود یا نشود و یا بهصورت نطفههایی در دل جریان جامعه بماند، بحثی است به جای خود؛ ولی درهرحال،…
🗞 بازتاب
محمدهاشم اکبریانی. نویسنده و روزنامهنگار
اعتراضات و نگرانی، اضطراب و افسردگی
گزارشی در روزنامه هممیهن آمده بود مبنی بر اینکه در روزهای اعتراضات سال گذشته، میزان نگرانی، فراوان بود و پس از آن، به دلیل یاس و ناامیدی، افسردگی افزایش زیادی پیدا کردهاست.
تاریخ معاصر ما پر است از ناامیدیها، یاسها و افسردگیهایی از ایندست و شعرهایی چون زمستان اخوان، از گویاترین نمونههای بیان این نوع از افسردگیهای حاصل از آرمانخواهی و رفتار سیاسی است.
اما چرا عده زیادی پس از اعتراضات، ناامید و بهدنبال آن افسرده میشوند؟ طبیعی است که بخشی به عملکرد حکومتها مربوط میشود اما مهمتر از آن، رفتار افراد و گروهاییست که مرجع و الگوی عملی و فکری مردم و جوانان هستند.
دلیل افسردگی بخشی از جامعه، برمیگردد به ناآشنایی و عدم شناخت تحولات سیاسی و اجتماعی. بسیاری از مردم و به ویژه جوانان که بازیگر اصلی عمل سیاسی هستند، آرمانگرا هستند و گمان میبرند تحولات و انقلابها و دگرگونیها، به سرعت و با یکیدو حرکت پیروز میشوند و پس از پیروزی هم، همه چیز، مطابق با آرمانها شکل میگیرد. در حالیکه نه انقلاب و دگرگونیها بهراحتی بهوقوع میپیوندد و نه پس از آن، آرمانها بهسرعت، شکل واقعیت به خود میگیرند. این، همان نکته محوری و اساسیست که بخش بزرگی از رهبران و روشنفکران جامعه، نه تنها به مردم آموزش نداده و نمیدهند و مردم را با مسیر سخت و دشوار تحولات آشنا نمیکنند بلکه برعکس مدام از پیروزیهای زودرس و دستیابی سریع به آزادی و فقدان تبعیض و مانند اینها میگویند. متاسفانه این گروهها اهدافی را که در بلندمدت و به سختی بهدست میآيند سهلالوصول نشان میدهند و از پیروزیهای سریع میگویند. همین امر، مردم و بهویژه جوانان را به آینده نزدیک امیدوار میکند و باعث میشود آنها آرمانهای بزرگ خود را، که همه زندگی امروز و فردایشان را به آن، گره زدهاند، در آیندهای نزدیک، قابل دسترس ببینند. و چه چیز بدتر و تلختر و بیرحمتر و ناامیدکنندهتر از اینکه به این نتیجه برسی، آرمانهایت شکست خوردند و هیچگاه محقق نمیشوند. افسردگی، درست در همین نقطه اتفاق میافتد.
#تجربههای_روانپزشکانه
محمدهاشم اکبریانی. نویسنده و روزنامهنگار
اعتراضات و نگرانی، اضطراب و افسردگی
گزارشی در روزنامه هممیهن آمده بود مبنی بر اینکه در روزهای اعتراضات سال گذشته، میزان نگرانی، فراوان بود و پس از آن، به دلیل یاس و ناامیدی، افسردگی افزایش زیادی پیدا کردهاست.
تاریخ معاصر ما پر است از ناامیدیها، یاسها و افسردگیهایی از ایندست و شعرهایی چون زمستان اخوان، از گویاترین نمونههای بیان این نوع از افسردگیهای حاصل از آرمانخواهی و رفتار سیاسی است.
اما چرا عده زیادی پس از اعتراضات، ناامید و بهدنبال آن افسرده میشوند؟ طبیعی است که بخشی به عملکرد حکومتها مربوط میشود اما مهمتر از آن، رفتار افراد و گروهاییست که مرجع و الگوی عملی و فکری مردم و جوانان هستند.
دلیل افسردگی بخشی از جامعه، برمیگردد به ناآشنایی و عدم شناخت تحولات سیاسی و اجتماعی. بسیاری از مردم و به ویژه جوانان که بازیگر اصلی عمل سیاسی هستند، آرمانگرا هستند و گمان میبرند تحولات و انقلابها و دگرگونیها، به سرعت و با یکیدو حرکت پیروز میشوند و پس از پیروزی هم، همه چیز، مطابق با آرمانها شکل میگیرد. در حالیکه نه انقلاب و دگرگونیها بهراحتی بهوقوع میپیوندد و نه پس از آن، آرمانها بهسرعت، شکل واقعیت به خود میگیرند. این، همان نکته محوری و اساسیست که بخش بزرگی از رهبران و روشنفکران جامعه، نه تنها به مردم آموزش نداده و نمیدهند و مردم را با مسیر سخت و دشوار تحولات آشنا نمیکنند بلکه برعکس مدام از پیروزیهای زودرس و دستیابی سریع به آزادی و فقدان تبعیض و مانند اینها میگویند. متاسفانه این گروهها اهدافی را که در بلندمدت و به سختی بهدست میآيند سهلالوصول نشان میدهند و از پیروزیهای سریع میگویند. همین امر، مردم و بهویژه جوانان را به آینده نزدیک امیدوار میکند و باعث میشود آنها آرمانهای بزرگ خود را، که همه زندگی امروز و فردایشان را به آن، گره زدهاند، در آیندهای نزدیک، قابل دسترس ببینند. و چه چیز بدتر و تلختر و بیرحمتر و ناامیدکنندهتر از اینکه به این نتیجه برسی، آرمانهایت شکست خوردند و هیچگاه محقق نمیشوند. افسردگی، درست در همین نقطه اتفاق میافتد.
#تجربههای_روانپزشکانه
◼️ تسلیت
همکار ارجمند جناب دکتر کاوه علوی
درگذشت مادربزرگ نازنینتان که میدانیم چه نقش و جای مهمی در زندگیتان داشته ما را هم غمگین کرد. همدرد خود بدانیدمان.
تحریریه #تجربههای_روانپزشکانه
همکار ارجمند جناب دکتر کاوه علوی
درگذشت مادربزرگ نازنینتان که میدانیم چه نقش و جای مهمی در زندگیتان داشته ما را هم غمگین کرد. همدرد خود بدانیدمان.
تحریریه #تجربههای_روانپزشکانه
یک رویداد جلبنظرکننده
در شانزدهمین کنگرهی دانش اعتیاد
جمعه ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۲:۳۰
سالن اصلی مرکز همایشهای رازی
دکتر محمد صنعتی
محمد چرمشیر
محمد مساوات
مرجان زارعی
سایکودراما و دراماتراپی
#تجربههای_روانپزشکانه
در شانزدهمین کنگرهی دانش اعتیاد
جمعه ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۲:۳۰
سالن اصلی مرکز همایشهای رازی
دکتر محمد صنعتی
محمد چرمشیر
محمد مساوات
مرجان زارعی
سایکودراما و دراماتراپی
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 تازهها
#دکتر_ستاره_اسماعیلی. دستیار روانپزشکی
روان درمانی سایکوداینامیک به عنوان یک درمان تجربی حمایتی
این مقاله با مورد بحث قراردادن تاریخچه و مبانی نظری درمان سایکوداینامیک و همچنین وضعیت فعلی تحقیقات در مورد اثربخشی آن، مروری جامع بر شواهد اثربخشی درمان سایکوداینامیک (PDT) در درمان اختلالات روانی رایج بزرگسالان انجام میدهد.
در این مقاله از مدلی جدید برای انجام یک مرور چتری سیستماتیک در مورد شواهد مربوط به درمان سایکوداینامیک در اختلالات روانی رایج در بزرگسالان استفاده شده است. این مدل مروری بر ارزیابی کارایی متاآنالیز کارآزماییهای تصادفی و کنترلشده (RCTs) که در دو سال اخیر منتشر شده اند، تمرکز دارد. مدلی برای درمانهای تجربی حمایتی (EST) که معیارهای به روز شده ای را برای ارزیابی کارایی (efficacy) متاآنالیزها، مانند؛ اندازه اثر، خطر سوگیری، ناسازگاری، غیرمستقیم بودن، عدم دقت، سوگیری انتشار، وفاداری درمان، و کیفیت مطالعات اولیه پیشنهاد می کند. علاوه بر ارزیابی کارایی، شواهد مربوط به اثربخشی (effectiveness)، مقرون به صرفه بودن و مکانیسمهای تغییر را نیز بررسی کرده است.
متاآنالیزهای اخیر در مورد اثربخشی PDT در اختلالات افسردگی، اضطراب، شخصیت و علائم جسمانی شناسایی شده و با استفاده از معیارهای به روز و سیستم GRADE (یک سیستم پرکاربرد برای درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها ) ارزیابی شده است.
شواهد مربوط به درمان سایکوداینامیک در درمان مسائل مربوط به سلامت روان در مقایسه با سایر انواع درمانی متناقض است، وگروهی این درمان را موثر و گروهی دیگر بی تاثیر دانسته اند. از نظر پیامدهای بلندمدت، برخی از مطالعات نشان داده اند که درمان سایکوداینامیک ممکن است موثرتر از سایر انواع درمان باشد. به عنوان مثال، یک مطالعه نشان داد که بیمارانی که PDT دریافت کردند، نتایج بلندمدت بهتری نسبت به افرادی که CBT دریافت کردند، داشتند. با این حال، سایر مطالعات تفاوت قابل توجهی را در پیامدهای طولانی مدت بین درمان سایکوداینامیک و سایر انواع درمان پیدا نکرده اند. مطالعه ای نشان داده PDT موثرتر از CBT در درمان بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است. این بررسی سیستماتیک دشواری مقایسه انواع مختلف درمان و نبود کارآزماییهای تصادفی و کنترلشده در مقیاس بزرگ را از محدودیتهای پژوهش های این حوزه میشمارد.
درمان سایکوداینامیک در درمان اختلالات روانی رایجی در بزرگسالان، مانند افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلالات مربوط به تروما، وسواس، اختلالات تجزیه ای، اختلالات خوردن، بیش فعالی-کمبود توجه، اختلالات علائم جسمی، مشکلات مرتبط با مصرف مواد، اختلالات شخصیت، بیماری دوقطبی و حتی طیف اسکیزوفرنی موثر بوده است. همچنین متاآنالیزهای اخیر PDT را، یک درمان تجربی حمایتی برای چندین مورد از این اختلالات مانند افسردگی وعلائم جسمی (شواهد با کیفیت بالا) و اختلالات اضطرابی و شخصیت (شواهد با کیفیت متوسط) شناسایی کرده است. این درمان در کاهش علائم هدف به شکل معناداری نسبت به شرایط کنترل برتری داشته و به اندازه سایر درمان های فعال (شواهد با کیفیت متوسط) در این اختلالات مؤثر بوده است. همچنین شواهدی برای اثرات بلندمدت، بهبود عملکرد، اثربخشی، مقرونبهصرفه بودن و مکانیسمهای تغییر در این اختلالات یافت شده است. محدودیتها مانند خطر سوگیری و عدم دقت، در دیگر رواندرمانیهای مبتنی بر شواهد نیز وجود دارد بنابراین، با توجه به مدل به روز شده EST، درمان سایکوداینامیک یک درمان تجربی حمایتی برای اختلالات روانی رایج به شمار میرود.
از بین سه گزینه ارائه شده توسط معیارهای مدل جدید EST (یعنی "بسیار قوی"، "قوی" یا "ضعیف")، توصیهی "قوی" برای PDT در اختلالات افسردگی، اضطراب، شخصیت و علائم جسمی مناسب ترین گزینه بیان شده است.
در نتیجه، PDT نشان دهنده یک روان درمانی مبتنی بر شواهد است. این از نظر بالینی مهم است زیرا هیچ رویکرد درمانی واحدی برای همه بیماران روانپزشکی مناسب نیست، همانطور که نرخ موفقیت در تمام درمان های مبتنی بر شواهد محدود گزارش شده است. به طور کلی PDT یک گزینه درمانی ارزشمند برای بسیاری از بیماران مبتلا به مشکلات سلامت روان است. با این حال، موثرترین نوع درمان ممکن است به نیازها و ترجیحات خاص فرد بستگی داشته باشد، و برای بیماران مهم است که با متخصصی در زمینه سلامت روان کار کنند که بهترین روش درمانی را برای موقعیت خاص آنها برگزیند.
این مقاله با عنوان :The status of psychodynamic psychotherapy as an empirically supported treatment for common mental disorders – an umbrella review based on updated criteria در مجله WPJ و در May 2023 به چاپ رسیده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_ستاره_اسماعیلی. دستیار روانپزشکی
روان درمانی سایکوداینامیک به عنوان یک درمان تجربی حمایتی
این مقاله با مورد بحث قراردادن تاریخچه و مبانی نظری درمان سایکوداینامیک و همچنین وضعیت فعلی تحقیقات در مورد اثربخشی آن، مروری جامع بر شواهد اثربخشی درمان سایکوداینامیک (PDT) در درمان اختلالات روانی رایج بزرگسالان انجام میدهد.
در این مقاله از مدلی جدید برای انجام یک مرور چتری سیستماتیک در مورد شواهد مربوط به درمان سایکوداینامیک در اختلالات روانی رایج در بزرگسالان استفاده شده است. این مدل مروری بر ارزیابی کارایی متاآنالیز کارآزماییهای تصادفی و کنترلشده (RCTs) که در دو سال اخیر منتشر شده اند، تمرکز دارد. مدلی برای درمانهای تجربی حمایتی (EST) که معیارهای به روز شده ای را برای ارزیابی کارایی (efficacy) متاآنالیزها، مانند؛ اندازه اثر، خطر سوگیری، ناسازگاری، غیرمستقیم بودن، عدم دقت، سوگیری انتشار، وفاداری درمان، و کیفیت مطالعات اولیه پیشنهاد می کند. علاوه بر ارزیابی کارایی، شواهد مربوط به اثربخشی (effectiveness)، مقرون به صرفه بودن و مکانیسمهای تغییر را نیز بررسی کرده است.
متاآنالیزهای اخیر در مورد اثربخشی PDT در اختلالات افسردگی، اضطراب، شخصیت و علائم جسمانی شناسایی شده و با استفاده از معیارهای به روز و سیستم GRADE (یک سیستم پرکاربرد برای درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها ) ارزیابی شده است.
شواهد مربوط به درمان سایکوداینامیک در درمان مسائل مربوط به سلامت روان در مقایسه با سایر انواع درمانی متناقض است، وگروهی این درمان را موثر و گروهی دیگر بی تاثیر دانسته اند. از نظر پیامدهای بلندمدت، برخی از مطالعات نشان داده اند که درمان سایکوداینامیک ممکن است موثرتر از سایر انواع درمان باشد. به عنوان مثال، یک مطالعه نشان داد که بیمارانی که PDT دریافت کردند، نتایج بلندمدت بهتری نسبت به افرادی که CBT دریافت کردند، داشتند. با این حال، سایر مطالعات تفاوت قابل توجهی را در پیامدهای طولانی مدت بین درمان سایکوداینامیک و سایر انواع درمان پیدا نکرده اند. مطالعه ای نشان داده PDT موثرتر از CBT در درمان بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است. این بررسی سیستماتیک دشواری مقایسه انواع مختلف درمان و نبود کارآزماییهای تصادفی و کنترلشده در مقیاس بزرگ را از محدودیتهای پژوهش های این حوزه میشمارد.
درمان سایکوداینامیک در درمان اختلالات روانی رایجی در بزرگسالان، مانند افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلالات مربوط به تروما، وسواس، اختلالات تجزیه ای، اختلالات خوردن، بیش فعالی-کمبود توجه، اختلالات علائم جسمی، مشکلات مرتبط با مصرف مواد، اختلالات شخصیت، بیماری دوقطبی و حتی طیف اسکیزوفرنی موثر بوده است. همچنین متاآنالیزهای اخیر PDT را، یک درمان تجربی حمایتی برای چندین مورد از این اختلالات مانند افسردگی وعلائم جسمی (شواهد با کیفیت بالا) و اختلالات اضطرابی و شخصیت (شواهد با کیفیت متوسط) شناسایی کرده است. این درمان در کاهش علائم هدف به شکل معناداری نسبت به شرایط کنترل برتری داشته و به اندازه سایر درمان های فعال (شواهد با کیفیت متوسط) در این اختلالات مؤثر بوده است. همچنین شواهدی برای اثرات بلندمدت، بهبود عملکرد، اثربخشی، مقرونبهصرفه بودن و مکانیسمهای تغییر در این اختلالات یافت شده است. محدودیتها مانند خطر سوگیری و عدم دقت، در دیگر رواندرمانیهای مبتنی بر شواهد نیز وجود دارد بنابراین، با توجه به مدل به روز شده EST، درمان سایکوداینامیک یک درمان تجربی حمایتی برای اختلالات روانی رایج به شمار میرود.
از بین سه گزینه ارائه شده توسط معیارهای مدل جدید EST (یعنی "بسیار قوی"، "قوی" یا "ضعیف")، توصیهی "قوی" برای PDT در اختلالات افسردگی، اضطراب، شخصیت و علائم جسمی مناسب ترین گزینه بیان شده است.
در نتیجه، PDT نشان دهنده یک روان درمانی مبتنی بر شواهد است. این از نظر بالینی مهم است زیرا هیچ رویکرد درمانی واحدی برای همه بیماران روانپزشکی مناسب نیست، همانطور که نرخ موفقیت در تمام درمان های مبتنی بر شواهد محدود گزارش شده است. به طور کلی PDT یک گزینه درمانی ارزشمند برای بسیاری از بیماران مبتلا به مشکلات سلامت روان است. با این حال، موثرترین نوع درمان ممکن است به نیازها و ترجیحات خاص فرد بستگی داشته باشد، و برای بیماران مهم است که با متخصصی در زمینه سلامت روان کار کنند که بهترین روش درمانی را برای موقعیت خاص آنها برگزیند.
این مقاله با عنوان :The status of psychodynamic psychotherapy as an empirically supported treatment for common mental disorders – an umbrella review based on updated criteria در مجله WPJ و در May 2023 به چاپ رسیده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
گروهدرمانی روانکاوانهی بلندمدت
(آنلاین و در محیط زوم)
ویژهی هممیهنان ساکن خارج از ایران
هدایتگر: دکتر امیرحسین جلالی ندوشن
روانپزشک، رواندرمانگر روانکاوانهی فرد و گروه
جهت اطلاع از شرایط و اعلام اشتیاق جهت شرکت در گروه لطفا به شماره واتساپ ۰۹۱۰۲۳۳۵۳۴۷ پیام ارسال نمایید.
#تجربههای_روانپزشکانه
(آنلاین و در محیط زوم)
ویژهی هممیهنان ساکن خارج از ایران
هدایتگر: دکتر امیرحسین جلالی ندوشن
روانپزشک، رواندرمانگر روانکاوانهی فرد و گروه
جهت اطلاع از شرایط و اعلام اشتیاق جهت شرکت در گروه لطفا به شماره واتساپ ۰۹۱۰۲۳۳۵۳۴۷ پیام ارسال نمایید.
#تجربههای_روانپزشکانه
◼️◼️◼️ دعوت
مراسم یادبود مادربزرگ نازنین جناب دکتر کاوه علوی همکار محترم تحریریهی تجربههای روانپزشکانه دوشنبه سوم مهرماه از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ در مسجد الزهرا واقع در خیابان خواجه عبدالله انصاری برگزار خواهد شد.
نشانی دقیق: خیابان شریعتی، بالاتر از پل سیدخندان، خیابان خواجه عبدالله انصاری، خیابان شهید عراقی، نبش کوچه شهید جعفری، مسجد الزهرا (س)
#تجربههای_روانپزشکانه
مراسم یادبود مادربزرگ نازنین جناب دکتر کاوه علوی همکار محترم تحریریهی تجربههای روانپزشکانه دوشنبه سوم مهرماه از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ در مسجد الزهرا واقع در خیابان خواجه عبدالله انصاری برگزار خواهد شد.
نشانی دقیق: خیابان شریعتی، بالاتر از پل سیدخندان، خیابان خواجه عبدالله انصاری، خیابان شهید عراقی، نبش کوچه شهید جعفری، مسجد الزهرا (س)
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 معرفی فیلم
#دکتر_فروغ_مدرسنیا. روانپزشک
❌ خطر لو رفتن داستان فیلم
"صدای خاموش" یک انیمهی ژاپنی است که به انگلیسی به نام "A Silent Voice" شناخته میشود. این درام روانشناختی، محصول سال ۲۰۱۶ و کارگردانی نائوکی یامادا است. داستان اصلی انیمه حول محور یک دختر دانشآموز ناشنوا به نام شوکو نیشیمیی و تلاشهای یک پسر به نام شویا ایشیدا برای جبران خطایی که در گذشته در برابر شوکو انجام داده است، میگذرد. این انیمه به شکل عمیقی به مسائلی همچون تنفر، عذاب روانی، دوستی و پذیرش افراد مختلف میپردازد.
شوکو در دوران دبیرستان با مشکلاتی اجتماعی و رفتارهای تنفرآمیز از طرف همکلاسیهایش مواجه میشود. شویا ایشیدا در گذشته نقشی در تنفر و آسیب زدن به شوکو داشته است و از این رو به تبعات اجتماعی و عواقب رفتارهای خصمانهاش دچار میشود. پس از مدتی، شویا به دلایلی که شامل پذیرش خطاهای گذشته و تغییر رفتار است، تصمیم به رفتار مختلفی نسبت به شوکو میگیرد. او تصمیم میگیرد با یادگیری زبان اشاره با شوکو تماس برقرار کند و تلاشهایی را برای جبران اشتباهات گذشته انجام دهد. این تلاشها با پیشروی داستان به سمت توسعهی ارتباط شوکو و شویا، پذیرش اختلافات و سعی در رشد روانی هر دو شخصیت پیش میرود. "صدای خاموش" به نحوی دلنشین و عمیق به مسائلی همچون تردید، عشق، دوستی و پذیرش افراد با مشکلات جسمی یا روانی پرداخته و باعث شده تا در جامعهای که گاهی به بیتفاوتی به این مسائل نگاه میشود، به تأمل در این مسائل دعوت کند.
انیمه A Silent Voice به تمهای داستانی سنگینی میپردازد و پرسشهای چالشبرانگیزی را نیز مطرح میکند. آيا هیچ کاری نکردن و صرفا شاهد بودن، تفاوتی با اذیت کردن و قلدری دارد؟ آیا کمتر اذیت کردن، به این معنیست که قلدر کوچکتری هستیم؟ نتیجهی اذیت کردن و اذیت شدن چیست؟ اضطراب اجتماعی روی زندگی افراد چه تاثیری میگذارد؟ دوستی چه معنیای دارد؟ آیا میتوان به تنهایی از پس همهی مشکلات بر آمد؟ اینها چندی از پرسشهاییست که انیمه صدای خاموش مطرح میکند.
این فیلم موضوعات روانشناختی مختلفی را مطرح میکند، از جمله:
• آزار و اذیت و قلدری: این فیلم نشان میدهد که چگونه آزار و اذیت در دوران کودکی و نوجوانی میتواند روی شخصیت، اعتماد به نفس، رابطه با دیگران و سلامت روان تاثیر منفی بگذارد. شوکو به خاطر ناتوانی خود آزار و اذیت میشود و حتی تحقیر شده و گوشهایش زخم میشود. شویا نیز پس از آن که به عنوان قلدر شناسایی میشود، تحقیر، تبعید و تحرکات خودآسیبی را تجربه میکند.
• افسردگی و اضطراب: فیلم نشان میدهد که چگونه افسردگی و اضطراب ممکن است باعث بروز علائم همچون وابسته شدن، عزلت، ترس از قضاوت دیگران، عدم تعامل اجتماعی، حس گناه، پشیمانی، بدبینی، بیرحم بودن به خود و رودررویی با چالشهای روزمره شود. شخصیتهای فیلم با این علائم درگیر هستند و سعی میکنند با آنها کنار بیایند.
• تغییر و رشد: فیلم نشان میدهد که چگونه تغییر و رشد چالش برانگیر است و نقطهٔ عطف در زندگی فردی است. شخصيتهای فيلم با گذشت زمان تغييراتی در شخصيت، نگرش و حالات خود پيدا كرده كه منجر به تحولاتی در زندگی آنها میشود. بعضی از اين تغييرات مثبت هستند، مثل پذيرفتن خود، پذیرش اشتباه و عذرخواهی، برقراری ارتباطات سالم و يادگيری چگونگی مواجهه با مشكلات. بعضی از اين تغييرات منفی هستند، مثل دور شدن از دوستان، از دست دادن اعتماد به نفس، تحمل نكردن فشارها و ترديد در خود، و اقدام به خودکشی.
فیلم یک اثر هنری زیبا و معنادار است (امتیاز ۸.۱ در IMBD و ۹۵٪ در روتن توماتوز) که میتواند بیننده را به فکر و احساس وادار کند. تماشای این فیلم را به روانشناسان، روانپزشکان، درمانگران و افراد فعال در زمینههای آموزشی و درمانی مرتبط با کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنم.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_فروغ_مدرسنیا. روانپزشک
❌ خطر لو رفتن داستان فیلم
"صدای خاموش" یک انیمهی ژاپنی است که به انگلیسی به نام "A Silent Voice" شناخته میشود. این درام روانشناختی، محصول سال ۲۰۱۶ و کارگردانی نائوکی یامادا است. داستان اصلی انیمه حول محور یک دختر دانشآموز ناشنوا به نام شوکو نیشیمیی و تلاشهای یک پسر به نام شویا ایشیدا برای جبران خطایی که در گذشته در برابر شوکو انجام داده است، میگذرد. این انیمه به شکل عمیقی به مسائلی همچون تنفر، عذاب روانی، دوستی و پذیرش افراد مختلف میپردازد.
شوکو در دوران دبیرستان با مشکلاتی اجتماعی و رفتارهای تنفرآمیز از طرف همکلاسیهایش مواجه میشود. شویا ایشیدا در گذشته نقشی در تنفر و آسیب زدن به شوکو داشته است و از این رو به تبعات اجتماعی و عواقب رفتارهای خصمانهاش دچار میشود. پس از مدتی، شویا به دلایلی که شامل پذیرش خطاهای گذشته و تغییر رفتار است، تصمیم به رفتار مختلفی نسبت به شوکو میگیرد. او تصمیم میگیرد با یادگیری زبان اشاره با شوکو تماس برقرار کند و تلاشهایی را برای جبران اشتباهات گذشته انجام دهد. این تلاشها با پیشروی داستان به سمت توسعهی ارتباط شوکو و شویا، پذیرش اختلافات و سعی در رشد روانی هر دو شخصیت پیش میرود. "صدای خاموش" به نحوی دلنشین و عمیق به مسائلی همچون تردید، عشق، دوستی و پذیرش افراد با مشکلات جسمی یا روانی پرداخته و باعث شده تا در جامعهای که گاهی به بیتفاوتی به این مسائل نگاه میشود، به تأمل در این مسائل دعوت کند.
انیمه A Silent Voice به تمهای داستانی سنگینی میپردازد و پرسشهای چالشبرانگیزی را نیز مطرح میکند. آيا هیچ کاری نکردن و صرفا شاهد بودن، تفاوتی با اذیت کردن و قلدری دارد؟ آیا کمتر اذیت کردن، به این معنیست که قلدر کوچکتری هستیم؟ نتیجهی اذیت کردن و اذیت شدن چیست؟ اضطراب اجتماعی روی زندگی افراد چه تاثیری میگذارد؟ دوستی چه معنیای دارد؟ آیا میتوان به تنهایی از پس همهی مشکلات بر آمد؟ اینها چندی از پرسشهاییست که انیمه صدای خاموش مطرح میکند.
این فیلم موضوعات روانشناختی مختلفی را مطرح میکند، از جمله:
• آزار و اذیت و قلدری: این فیلم نشان میدهد که چگونه آزار و اذیت در دوران کودکی و نوجوانی میتواند روی شخصیت، اعتماد به نفس، رابطه با دیگران و سلامت روان تاثیر منفی بگذارد. شوکو به خاطر ناتوانی خود آزار و اذیت میشود و حتی تحقیر شده و گوشهایش زخم میشود. شویا نیز پس از آن که به عنوان قلدر شناسایی میشود، تحقیر، تبعید و تحرکات خودآسیبی را تجربه میکند.
• افسردگی و اضطراب: فیلم نشان میدهد که چگونه افسردگی و اضطراب ممکن است باعث بروز علائم همچون وابسته شدن، عزلت، ترس از قضاوت دیگران، عدم تعامل اجتماعی، حس گناه، پشیمانی، بدبینی، بیرحم بودن به خود و رودررویی با چالشهای روزمره شود. شخصیتهای فیلم با این علائم درگیر هستند و سعی میکنند با آنها کنار بیایند.
• تغییر و رشد: فیلم نشان میدهد که چگونه تغییر و رشد چالش برانگیر است و نقطهٔ عطف در زندگی فردی است. شخصيتهای فيلم با گذشت زمان تغييراتی در شخصيت، نگرش و حالات خود پيدا كرده كه منجر به تحولاتی در زندگی آنها میشود. بعضی از اين تغييرات مثبت هستند، مثل پذيرفتن خود، پذیرش اشتباه و عذرخواهی، برقراری ارتباطات سالم و يادگيری چگونگی مواجهه با مشكلات. بعضی از اين تغييرات منفی هستند، مثل دور شدن از دوستان، از دست دادن اعتماد به نفس، تحمل نكردن فشارها و ترديد در خود، و اقدام به خودکشی.
فیلم یک اثر هنری زیبا و معنادار است (امتیاز ۸.۱ در IMBD و ۹۵٪ در روتن توماتوز) که میتواند بیننده را به فکر و احساس وادار کند. تماشای این فیلم را به روانشناسان، روانپزشکان، درمانگران و افراد فعال در زمینههای آموزشی و درمانی مرتبط با کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنم.
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 معرفی کتاب
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
خرسهای رقصان
نویسنده: ویتولد شابوفسکی
مترجم: آیدین رشیدی
تهران، نشر گمان ۱۳۹۸
کتاب نوشته و گزارشی است از خبرنگاری لهستانی درباره کولیهای منطقهی بالکان و خرسهای دست آموزشان که چگونه آنها را با مهارتی مثالزدنی وادار به شیرینکاری و انواع و اقسام شعبده میکنند.
" کولیان سالهای دراز این خرسها را برای رقص تعلیم میدادند و با آنها بسیار بیرحمانه رفتار میکردند. صاحبان خرسها آنها را در خانه نگه داشته و از بچگی با کتک بهشان رقصیدن میآموختند. دندانشان را میکشیدند تا مبادا خرسها ناگهان به یاد ییاورند که از مربیانشان قویترند. ..... با الکل مستشان میکردند بعد آنها را مجبور میکردند برای گردشگران شیرینکاری کنند".
پس از فروپاشی حکومتهای شرق اروپا نگهداری خرس غیرقانونی میشود. خرسها از اسارتشان رهایی مییابند. حیواناتی که هیچوقت آزاد نبودند اکنون به آزادی رسیده بودند. اما این گامی بود که باید گام به گام و بسیار محتاطانه برداشته میشد. آنها باید یاد میگرفتند که چطور آزادانه به این ور و آن ور بروند. چطور به خواب زمستانی فرو روند، چگونه جفتگیری کرده یا غذا پیدا کنند. این آزادی تازه یافته رفتارهای متناقضی را در برداشت.
" آزادی خرسها را به تدربج بهشان میدهند. با دوزهای کم. نمیشود آزادی را یکباره به خرسها داد و گرنه اوردوز میکنند".
" آزادی محدودیتهای خودش را دارد. برای خرسها این محدودیت حصاری برق دار است".
"برای هر خرس رقصنده بازنشسته گاهی لحظهای پیش میاید که آزادی دردناک میشود. آنگاه چه میکند؟ روی پاهای عقبش بلند میشود و شروع میکند به رقصیدن. ..... گویی ترجیح میدهد که مربی برگردد و دوباره مسئولیت زندگیاش را به عهده بگیرد........".
خرسها در معرض همان واکنشی قرار داشتهاند که اریک فروم روانکاو برجسته به آن "گریز از آزادی" میگوید. هرگاه فرایند رشد روانی انسان دچار اختلال شود و کودک به جای حمایت و مهر، دریافت کننده تحقیر ، خشونت و غفلت باشد، نتیجه آن ظهور انسان نابالغی است که به قول فروم یا به سمت بافتن دوبارهی رشتههای وابستگی خود رفته یا به سوی تخریبگری و ویرانی میرود. فروم به سه ساز و کار اساسی روانشناختی برای فرار از این جنبه های منفی آزادی و به دست اوردن امنیت از دست رفته اشاره می کند:
اقتدارگرایی Authoritarianism
تخریب Destructiveness
همرنگی ماشینی Automaton Conformity
به نظر فروم انسان باید بتواند ‘آزادی از’ را به “آزادی برای” تبدیل کند. غلبه بر اضطراب ناشی از تنهایی که انسان با هشیار شدنش به آن دچار میشود جز با مرتبط شدن با دیگر انسانها و عشق بارورانه ممکن نیست. این خود را به شکل تلاشی مشترک برای زایندگی و خلاقیت نشان میدهد. با قطع ریشههای انسان از طبیعت او باید بتواند ریشههایی تازه برای خود جستجو کند و احساس همبستگی و خویشاوندی با دیگر انسانها (نه فقط گروهی از آنها) بالغانه ترین شکل پیوند است. چنین شخصیتی را فروم شخصیت بارور مینامد که قادر به استفاده از ظرفیتهای درونی خود برای تحقق بخشیدن به استعدادهای خود میشود.اما برای بعضی، بار آزادی چنان گران است که راهی جز گریز از آن ندارند.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک
خرسهای رقصان
نویسنده: ویتولد شابوفسکی
مترجم: آیدین رشیدی
تهران، نشر گمان ۱۳۹۸
کتاب نوشته و گزارشی است از خبرنگاری لهستانی درباره کولیهای منطقهی بالکان و خرسهای دست آموزشان که چگونه آنها را با مهارتی مثالزدنی وادار به شیرینکاری و انواع و اقسام شعبده میکنند.
" کولیان سالهای دراز این خرسها را برای رقص تعلیم میدادند و با آنها بسیار بیرحمانه رفتار میکردند. صاحبان خرسها آنها را در خانه نگه داشته و از بچگی با کتک بهشان رقصیدن میآموختند. دندانشان را میکشیدند تا مبادا خرسها ناگهان به یاد ییاورند که از مربیانشان قویترند. ..... با الکل مستشان میکردند بعد آنها را مجبور میکردند برای گردشگران شیرینکاری کنند".
پس از فروپاشی حکومتهای شرق اروپا نگهداری خرس غیرقانونی میشود. خرسها از اسارتشان رهایی مییابند. حیواناتی که هیچوقت آزاد نبودند اکنون به آزادی رسیده بودند. اما این گامی بود که باید گام به گام و بسیار محتاطانه برداشته میشد. آنها باید یاد میگرفتند که چطور آزادانه به این ور و آن ور بروند. چطور به خواب زمستانی فرو روند، چگونه جفتگیری کرده یا غذا پیدا کنند. این آزادی تازه یافته رفتارهای متناقضی را در برداشت.
" آزادی خرسها را به تدربج بهشان میدهند. با دوزهای کم. نمیشود آزادی را یکباره به خرسها داد و گرنه اوردوز میکنند".
" آزادی محدودیتهای خودش را دارد. برای خرسها این محدودیت حصاری برق دار است".
"برای هر خرس رقصنده بازنشسته گاهی لحظهای پیش میاید که آزادی دردناک میشود. آنگاه چه میکند؟ روی پاهای عقبش بلند میشود و شروع میکند به رقصیدن. ..... گویی ترجیح میدهد که مربی برگردد و دوباره مسئولیت زندگیاش را به عهده بگیرد........".
خرسها در معرض همان واکنشی قرار داشتهاند که اریک فروم روانکاو برجسته به آن "گریز از آزادی" میگوید. هرگاه فرایند رشد روانی انسان دچار اختلال شود و کودک به جای حمایت و مهر، دریافت کننده تحقیر ، خشونت و غفلت باشد، نتیجه آن ظهور انسان نابالغی است که به قول فروم یا به سمت بافتن دوبارهی رشتههای وابستگی خود رفته یا به سوی تخریبگری و ویرانی میرود. فروم به سه ساز و کار اساسی روانشناختی برای فرار از این جنبه های منفی آزادی و به دست اوردن امنیت از دست رفته اشاره می کند:
اقتدارگرایی Authoritarianism
تخریب Destructiveness
همرنگی ماشینی Automaton Conformity
به نظر فروم انسان باید بتواند ‘آزادی از’ را به “آزادی برای” تبدیل کند. غلبه بر اضطراب ناشی از تنهایی که انسان با هشیار شدنش به آن دچار میشود جز با مرتبط شدن با دیگر انسانها و عشق بارورانه ممکن نیست. این خود را به شکل تلاشی مشترک برای زایندگی و خلاقیت نشان میدهد. با قطع ریشههای انسان از طبیعت او باید بتواند ریشههایی تازه برای خود جستجو کند و احساس همبستگی و خویشاوندی با دیگر انسانها (نه فقط گروهی از آنها) بالغانه ترین شکل پیوند است. چنین شخصیتی را فروم شخصیت بارور مینامد که قادر به استفاده از ظرفیتهای درونی خود برای تحقق بخشیدن به استعدادهای خود میشود.اما برای بعضی، بار آزادی چنان گران است که راهی جز گریز از آن ندارند.
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 بازتاب. بخش اول
#دکتر_امیرحسین_جلالیندوشن. روانپزشک
دلواپس آینده
برای استادم دکتر میرفرهاد قلعهبندی
گفت روزی در نیمهی دههی ۷۰ در خیابان شریعتی تهران زمانی که دیده کارگر مغازهی فتوکپی، مایع رنگی سمی زیر دستگاه را پای درخت کنار خیابان میریزد چون از او تقاضا کرده تا چنین نکند، با نگاه خیرهی مرد جوان روبرو شده بود و این کلمات که ای آقا! کار مملکت از این حرفها به دره مهندس!
در شهریور ۱۴۰۲ و در روزهای تیرهبختی دانشگاه، حتما نام و نشان چهرههای اثربخش در کرسیهای علوم انسانی و اجتماعی پررنگ میشود و مراتب فرزانگی علمی، سلوک آزادمنشانه و احیانا زیست اجتماعی آنان مورد بررسی قرار میگیرد. در چنین اوضاع و احوالی گفتن از روانپزشکی فروتن که نشان او در عرصهی رسمی خیلی کمرنگتر از رد او در زندگی خانواده، شاگردان و بیمارانش هست میتواند عجیب و البته از قضا به باور من مهم باشد.
روانپزشک متخصص پزشکی خواب که پزشکی را در دانشگاه علوم پزشکی تهران، روانپزشکی را در دانشگاه علوم پزشکی ایران و پزشکی خواب و نوار مغزی را در پیتزبورگ آمریکا خوانده البته از حیث دانش تخصصی خود هم نامدار و هم بنیانگذار است. قدر او نزد من البته فقط به این نیست که جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را از رییسجمهور وقت گرفته، که خود او باور دارد ارزش پزشک و دانشگاهی به آمار و ارقام نیست که P value (۱) برای آکادمیک ارزش نمیآورد، اخلاق است که طراز آدمی را رقم میزند.
از طبیبی حرف میزنم که در روزگاری که شهوت استفاده از ابزار نه فقط در گردانندگان مارکت پزشکی که حتی میان مصرفکنندگان کالا بالا گرفته و شرط ورود به برخی کلینیکها در هر نوبت گرفتن یک نوار مغز (۲) است، او که یکی از چند روانپزشک دارای مدرک رسمی نوار مغز در ایران است چون دستگاه الکتروآنسفالوگرام مطبش کاربرد چندانی ندارد- چون با در نظر آوردن ملاکهای علمی و با ترازوی اخلاق حرفهای بیمار چندانی نیاز به آن ندارد- دستگاه را میفروشد.
در همهی این ۱۵ سالی که به عنوان شاگرد و همکار او را میشناسم کلید-مفهوم پایداری و شکیبایی را دمی وانگذاشته، حتی در روزگارانی که او هم ناامید شده. هر زمانی همدیگر را میبینیم اول از همه میپرسد چه خبر؟ و پشتبند آن خبرهایی را هم که نمیدانم به من میگوید و با تکان دادن سر دلواپسی خود را برای آیندهی ایران نشان میدهد.
اعتدال و میانهروی نه شعار و یک ژست فصلی که شیوهی زندگی او است. سالها چون سروی تناور برای نگهداشت دپارتمان روانپزشکی تحت مدیریتش کوشیده، حتی اکنون که کمی قامتش خمیده، و موها رو به سپیدی کامل میل کرده.
همیشه به ما گفته وقتی طوفانی برخیزد نباید در میانه راه ایستاد، بلکه سرها را باید پایین گرفت تا این بادهای موسمی بگذرد و باز ایستاد و به راه ادامه داد. شیوهای که در همه سالهایی که سلوک و زندگی و معلمی او را زیر نظر گرفتم در تک تک تدبیرهایش خود را نشان داده است.
او نمونهی بیشمار شهروندان کم حرف ایران زمین است که برای آبادی کشور و خاک خود با شرف و وجدان و درستکاری سالها کوشیده و خستگی به خود راه ندادهاند. کسانی که ستون فقرات ایرانی بودند که با همهی کجتابیهای حکمرانی، دستگاه اداری و علمی ایران را سامان میدادند، جفا میدیدند، خود را هم سانسور میکردند اما در انتها ایران و مردم برایشان اهمیت داشت، پس ناملایمات را تاب آوردند و ماندند.
حرف از کسی است که بیش از همهی ما همکارانش تاریخ خوانده، و علم سیاست و جامعهشناسی و فلسفه را بدان اندازه که به کار حرفه و زیست روزمرهی یک طبیب دانا بیاید میداند. قدر گذشتگان را میشناسد و شاید در هیچ سخنرانی و مناسبتی در آغاز یا پایان سال تحصیلی نباشد که ابتدای آن از تک به تک در گذشتگان و بازنشستگان دپارتمان روانپزشکی یادی نکند.
همهی آن چیزهای سادهای که در ما مفقود است و باعث شده نظام آکادمیک و اداریمان فرسوده و بیهدف و شلخته و ناامید باشد در او جمع گردیده. تداوم را پاس میدارد و گذشته را نفی نمیکند و مکرراً به ما میآموزد که ما پابر شانه بزرگترها داریم، نگاه راهبردی داشته و دارد و برای آیندهی دپارتمان در زمان مدیریتش بر گروه همواره ایده داشته. ساعت ۷ صبح سرکار حضور دارد، پیش از همه، پیش از کارکنان و حتی اعضای تازهوارد دپارتمان. در عین جدیت بشاش و شوخطبع است. و مهمتر آنکه در پایان هر سال چه مدیر بوده یا نه، تک تک ما همکاران از او کتابی دریافت کردهایم؛ که رمان، شعر، و یا کتابی در حیطهی علوم انسانی بوده.
📎 لطفاً ورق بزنید...
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_امیرحسین_جلالیندوشن. روانپزشک
دلواپس آینده
برای استادم دکتر میرفرهاد قلعهبندی
گفت روزی در نیمهی دههی ۷۰ در خیابان شریعتی تهران زمانی که دیده کارگر مغازهی فتوکپی، مایع رنگی سمی زیر دستگاه را پای درخت کنار خیابان میریزد چون از او تقاضا کرده تا چنین نکند، با نگاه خیرهی مرد جوان روبرو شده بود و این کلمات که ای آقا! کار مملکت از این حرفها به دره مهندس!
در شهریور ۱۴۰۲ و در روزهای تیرهبختی دانشگاه، حتما نام و نشان چهرههای اثربخش در کرسیهای علوم انسانی و اجتماعی پررنگ میشود و مراتب فرزانگی علمی، سلوک آزادمنشانه و احیانا زیست اجتماعی آنان مورد بررسی قرار میگیرد. در چنین اوضاع و احوالی گفتن از روانپزشکی فروتن که نشان او در عرصهی رسمی خیلی کمرنگتر از رد او در زندگی خانواده، شاگردان و بیمارانش هست میتواند عجیب و البته از قضا به باور من مهم باشد.
روانپزشک متخصص پزشکی خواب که پزشکی را در دانشگاه علوم پزشکی تهران، روانپزشکی را در دانشگاه علوم پزشکی ایران و پزشکی خواب و نوار مغزی را در پیتزبورگ آمریکا خوانده البته از حیث دانش تخصصی خود هم نامدار و هم بنیانگذار است. قدر او نزد من البته فقط به این نیست که جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را از رییسجمهور وقت گرفته، که خود او باور دارد ارزش پزشک و دانشگاهی به آمار و ارقام نیست که P value (۱) برای آکادمیک ارزش نمیآورد، اخلاق است که طراز آدمی را رقم میزند.
از طبیبی حرف میزنم که در روزگاری که شهوت استفاده از ابزار نه فقط در گردانندگان مارکت پزشکی که حتی میان مصرفکنندگان کالا بالا گرفته و شرط ورود به برخی کلینیکها در هر نوبت گرفتن یک نوار مغز (۲) است، او که یکی از چند روانپزشک دارای مدرک رسمی نوار مغز در ایران است چون دستگاه الکتروآنسفالوگرام مطبش کاربرد چندانی ندارد- چون با در نظر آوردن ملاکهای علمی و با ترازوی اخلاق حرفهای بیمار چندانی نیاز به آن ندارد- دستگاه را میفروشد.
در همهی این ۱۵ سالی که به عنوان شاگرد و همکار او را میشناسم کلید-مفهوم پایداری و شکیبایی را دمی وانگذاشته، حتی در روزگارانی که او هم ناامید شده. هر زمانی همدیگر را میبینیم اول از همه میپرسد چه خبر؟ و پشتبند آن خبرهایی را هم که نمیدانم به من میگوید و با تکان دادن سر دلواپسی خود را برای آیندهی ایران نشان میدهد.
اعتدال و میانهروی نه شعار و یک ژست فصلی که شیوهی زندگی او است. سالها چون سروی تناور برای نگهداشت دپارتمان روانپزشکی تحت مدیریتش کوشیده، حتی اکنون که کمی قامتش خمیده، و موها رو به سپیدی کامل میل کرده.
همیشه به ما گفته وقتی طوفانی برخیزد نباید در میانه راه ایستاد، بلکه سرها را باید پایین گرفت تا این بادهای موسمی بگذرد و باز ایستاد و به راه ادامه داد. شیوهای که در همه سالهایی که سلوک و زندگی و معلمی او را زیر نظر گرفتم در تک تک تدبیرهایش خود را نشان داده است.
او نمونهی بیشمار شهروندان کم حرف ایران زمین است که برای آبادی کشور و خاک خود با شرف و وجدان و درستکاری سالها کوشیده و خستگی به خود راه ندادهاند. کسانی که ستون فقرات ایرانی بودند که با همهی کجتابیهای حکمرانی، دستگاه اداری و علمی ایران را سامان میدادند، جفا میدیدند، خود را هم سانسور میکردند اما در انتها ایران و مردم برایشان اهمیت داشت، پس ناملایمات را تاب آوردند و ماندند.
حرف از کسی است که بیش از همهی ما همکارانش تاریخ خوانده، و علم سیاست و جامعهشناسی و فلسفه را بدان اندازه که به کار حرفه و زیست روزمرهی یک طبیب دانا بیاید میداند. قدر گذشتگان را میشناسد و شاید در هیچ سخنرانی و مناسبتی در آغاز یا پایان سال تحصیلی نباشد که ابتدای آن از تک به تک در گذشتگان و بازنشستگان دپارتمان روانپزشکی یادی نکند.
همهی آن چیزهای سادهای که در ما مفقود است و باعث شده نظام آکادمیک و اداریمان فرسوده و بیهدف و شلخته و ناامید باشد در او جمع گردیده. تداوم را پاس میدارد و گذشته را نفی نمیکند و مکرراً به ما میآموزد که ما پابر شانه بزرگترها داریم، نگاه راهبردی داشته و دارد و برای آیندهی دپارتمان در زمان مدیریتش بر گروه همواره ایده داشته. ساعت ۷ صبح سرکار حضور دارد، پیش از همه، پیش از کارکنان و حتی اعضای تازهوارد دپارتمان. در عین جدیت بشاش و شوخطبع است. و مهمتر آنکه در پایان هر سال چه مدیر بوده یا نه، تک تک ما همکاران از او کتابی دریافت کردهایم؛ که رمان، شعر، و یا کتابی در حیطهی علوم انسانی بوده.
📎 لطفاً ورق بزنید...
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 بازتاب. بخش دوم و آخر
#دکتر_امیرحسین_جلالیندوشن. روانپزشک
دلواپس آینده
دکتر قلعهبندی به ما آموخته که دلنگران ایران باشیم، و فکر میکنم این مهمترین درسی است که از او یاد گرفتهایم. اگر دکتر قلعهبندی نمانده بود و البته اگر کسانی چون او نمانده بودند فقط در همین یک مورد یعنی دپارتمان روانپزشکی، بنایی چنین استوار نبود که حتی در دورهای که امور بسامان نیست حداقلهای خدماترسانی خود را در بهترین شرایط همچنان زنده نگه دارد و خدمتهای درمانی و آموزشی برای دقیقهای متوقف نگردد.
دکتر قلعهبندی امروز و فردا بازنشسته خواهد شد و میرود. دیگر این پرسش مطرح نیست که اگر دکتر نمانده بود چه میشد. باید به فکر فردایی بود که او دیروز نگرانش بود.
۱. در بیشتر روشهای آماری برای سهولت در تصمیمگیری نسبت به نتیجه آزمون فرض آماری، شاخصی به نام «مقدار احتمال» (p-Value) ارائه میشود. این مقدار به محقق کمک میکند که بدون مراجعه به جداول توزیعهای آماری بتواند در مورد رد یا عدم رد فرضیهی صفر تصمیم بگیرد. شرح فرض صفر از این مقال خارج است.
۲. به رغم باور عمومی نوار مغزی کاربرد بسیار محدودی در تشخیص اختلالات روانپزشکی دارد و کارایی آن بیشتر در رشته مغز و اعصاب یا نورولوژی است.
مجلهی اندیشه پویا. شماره ۸۶. مهر ۱۴۰۲
📎 پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_امیرحسین_جلالیندوشن. روانپزشک
دلواپس آینده
دکتر قلعهبندی به ما آموخته که دلنگران ایران باشیم، و فکر میکنم این مهمترین درسی است که از او یاد گرفتهایم. اگر دکتر قلعهبندی نمانده بود و البته اگر کسانی چون او نمانده بودند فقط در همین یک مورد یعنی دپارتمان روانپزشکی، بنایی چنین استوار نبود که حتی در دورهای که امور بسامان نیست حداقلهای خدماترسانی خود را در بهترین شرایط همچنان زنده نگه دارد و خدمتهای درمانی و آموزشی برای دقیقهای متوقف نگردد.
دکتر قلعهبندی امروز و فردا بازنشسته خواهد شد و میرود. دیگر این پرسش مطرح نیست که اگر دکتر نمانده بود چه میشد. باید به فکر فردایی بود که او دیروز نگرانش بود.
۱. در بیشتر روشهای آماری برای سهولت در تصمیمگیری نسبت به نتیجه آزمون فرض آماری، شاخصی به نام «مقدار احتمال» (p-Value) ارائه میشود. این مقدار به محقق کمک میکند که بدون مراجعه به جداول توزیعهای آماری بتواند در مورد رد یا عدم رد فرضیهی صفر تصمیم بگیرد. شرح فرض صفر از این مقال خارج است.
۲. به رغم باور عمومی نوار مغزی کاربرد بسیار محدودی در تشخیص اختلالات روانپزشکی دارد و کارایی آن بیشتر در رشته مغز و اعصاب یا نورولوژی است.
مجلهی اندیشه پویا. شماره ۸۶. مهر ۱۴۰۲
📎 پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 تکمیلی بر یاد-نگارهی جلالی ندوشن
#دکتر_علی_طلایی. مشهد
رییس
امسال من در امتحان شفاهی بورد همراه با استاد دکتر میرفرهاد قلعهبندی عزیز در یک گروه قرار داشتم. شگفت زده شدم که در طی این چند سال حضور استاد را به طور کامل به گونهای که امسال متوجه آن شدم درک نکرده بودم. در پایان مصاحبهی هر دستیار، به من خطاب میکردند: شروع کن رئیس! تا با هم نمرات متعادلی به دستیار بدهیم، انعطاف بسیار بالا و توام با احترام بسیار زیاد و در عین حال صلابت رای را از جانب ایشان تجربه کردم، جالب اینجاست که در بسیاری از موارد استاد میگفتند: «قضاوت کردن سختترین کار دنیاست» و بسیار نگران رعایت حق و حقوق دستیاران بودند تا جایی که وقتی من به یکی از دستیاران که چند ثانیهای قبل از صدای زنگ روی برگهی سفید خود در حال نوشتن تیترهای شرح حال بود گفتم که این کار اشکالی ندارد در عین احترامی که به حرف من گذاشتند بعد از پایان جلسه با لحنی نسبتاً جدی و بزرگترانه به من گوشزد کردند که این حق نیست که همگان به صورت یکنواخت از این امکان برخوردار نشدند و من که اعتراض ایشان را کاملاً وارد دانستم از آن به بعد متوجه شدم که در ورود هر دستیار تذکر میدادند که قبل از صدای زنگ روی برگه هیچ چیزی ننویسید. حساسیتی تا این حد دقیق برای رعایت عدالت کاملاً جالب توجه بود، و به قول دکتر جلالی عزیز آرام بودن استاد در چند سالی که در خدمتشان بودم باعث شده بود که ابداً متوجه صفات عالی ایشان تا این حد نشوم.
بسیار از استاد یاد گرفتم، و امیدوارم همیشه سالم و سربلند و پیروز راهنمای ما باشند.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_علی_طلایی. مشهد
رییس
امسال من در امتحان شفاهی بورد همراه با استاد دکتر میرفرهاد قلعهبندی عزیز در یک گروه قرار داشتم. شگفت زده شدم که در طی این چند سال حضور استاد را به طور کامل به گونهای که امسال متوجه آن شدم درک نکرده بودم. در پایان مصاحبهی هر دستیار، به من خطاب میکردند: شروع کن رئیس! تا با هم نمرات متعادلی به دستیار بدهیم، انعطاف بسیار بالا و توام با احترام بسیار زیاد و در عین حال صلابت رای را از جانب ایشان تجربه کردم، جالب اینجاست که در بسیاری از موارد استاد میگفتند: «قضاوت کردن سختترین کار دنیاست» و بسیار نگران رعایت حق و حقوق دستیاران بودند تا جایی که وقتی من به یکی از دستیاران که چند ثانیهای قبل از صدای زنگ روی برگهی سفید خود در حال نوشتن تیترهای شرح حال بود گفتم که این کار اشکالی ندارد در عین احترامی که به حرف من گذاشتند بعد از پایان جلسه با لحنی نسبتاً جدی و بزرگترانه به من گوشزد کردند که این حق نیست که همگان به صورت یکنواخت از این امکان برخوردار نشدند و من که اعتراض ایشان را کاملاً وارد دانستم از آن به بعد متوجه شدم که در ورود هر دستیار تذکر میدادند که قبل از صدای زنگ روی برگه هیچ چیزی ننویسید. حساسیتی تا این حد دقیق برای رعایت عدالت کاملاً جالب توجه بود، و به قول دکتر جلالی عزیز آرام بودن استاد در چند سالی که در خدمتشان بودم باعث شده بود که ابداً متوجه صفات عالی ایشان تا این حد نشوم.
بسیار از استاد یاد گرفتم، و امیدوارم همیشه سالم و سربلند و پیروز راهنمای ما باشند.
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 تازهها
#دکتر_آویشن_مهدوی. دستیار روانپزشکی
تجربهی هیجانی افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد در معرض خطر روانپریشی
آیا تجربه هیجانی لحظهای افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد در معرض خطر روانپریشی با افراد سالم متفاوت است؟
علائم روانپریشی با گزارشهایی از احساساتی نابهجا، مانند ترس بیش از حد یا بیلذتی همراه است، اما اینکه آیا این تجربیات نابهجا منعکس کنندهی تجربهی هیجانی ناهنجار محرکهای هنجاری هستند، هم در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و هم افراد در معرض خطر روانپریشی نامشخص است.
برای ارزیابی پاسخ این سوال یک مرور سیستماتیک و متاآنالیز شامل ۱۱۱ مطالعه و ۶۹۱۳ شرکتکننده (مبتلا به اسکیزوفرنیا: [41٪]؛ در معرض خطر: [۱۲٪]؛ افراد سالم: [۴۶٪] انجام شد. در این مطالعات، تجربهی هیجانی مثبت یا منفی در پاسخ به محرکهای هیجانانگیز استاندارد شده (آزمایشگاهی) اندازهگیری شده و شرکتکنندگان مبتلا به اسکیزوفرنیا یا شرکتکنندگان در معرض خطر روانپریشی با افراد سالم مقایسه شدند.
۳ مقیاس هیجانی (هیجان مثبت تک قطبی، هیجان منفی تک قطبی، ظرفیت دوقطبی) به طور جداگانه برای محرک های خوشایند، خنثی و ناخوشایند تجزیه و تحلیل شدند. تفاوتهای زیرگروهی (اسکیزوفرنیا در مقابل در معرض خطر) و تأثیر چندین متغیر دیگر در تحلیلهای تعدیلکننده مورد آزمایش قرار گرفتند. در نهایت در مقایسه با گروه کنترل، افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد در معرض خطر روانپریشی، محرکهای خوشایند را کمتر مثبت و منفیتر، محرکهای خنثی را منفیتر و محرکهای ناخوشایند را هم مثبتتر و هم منفیتر تجربه کردند. تحلیلها نشان داد، بو نسبت به محرک بصری تجربهی احساسی ناهنجار کمتری ایجاد میکند. همچنین ارتباط بین علائم منفی بالاتر و کاهش احساسات مثبت برای محرکهای خوشایند در گروه اسکیزوفرنیا دیده شد، و تفاوتهای زیرگروها(مبتلا به اسکیزوفرنیا و در معرض خطر) به محرکهای خنثی محدود میشد.
طبق نتایج این متاآنالیز یک الگوی تجربهی هیجانی ناهنجار از محرکهای هنجار در اسکیزوفرنیا وجود دارد که در گذشته قبل از شروع اختلال قابل مشاهده بود. به ویژه، تجربهی ناهنجار محرکهای خوشایند باید به عنوان یک هدف مداخله در نظر گرفته شود.
این مقاله با عنوان Emotional Experience of People With Schizophrenia and People at Risk for Psychosis: A Meta-Analysis سپتامبر 2023 در نشریه JAMA Psychiatry چاپ شده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_آویشن_مهدوی. دستیار روانپزشکی
تجربهی هیجانی افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد در معرض خطر روانپریشی
آیا تجربه هیجانی لحظهای افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد در معرض خطر روانپریشی با افراد سالم متفاوت است؟
علائم روانپریشی با گزارشهایی از احساساتی نابهجا، مانند ترس بیش از حد یا بیلذتی همراه است، اما اینکه آیا این تجربیات نابهجا منعکس کنندهی تجربهی هیجانی ناهنجار محرکهای هنجاری هستند، هم در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و هم افراد در معرض خطر روانپریشی نامشخص است.
برای ارزیابی پاسخ این سوال یک مرور سیستماتیک و متاآنالیز شامل ۱۱۱ مطالعه و ۶۹۱۳ شرکتکننده (مبتلا به اسکیزوفرنیا: [41٪]؛ در معرض خطر: [۱۲٪]؛ افراد سالم: [۴۶٪] انجام شد. در این مطالعات، تجربهی هیجانی مثبت یا منفی در پاسخ به محرکهای هیجانانگیز استاندارد شده (آزمایشگاهی) اندازهگیری شده و شرکتکنندگان مبتلا به اسکیزوفرنیا یا شرکتکنندگان در معرض خطر روانپریشی با افراد سالم مقایسه شدند.
۳ مقیاس هیجانی (هیجان مثبت تک قطبی، هیجان منفی تک قطبی، ظرفیت دوقطبی) به طور جداگانه برای محرک های خوشایند، خنثی و ناخوشایند تجزیه و تحلیل شدند. تفاوتهای زیرگروهی (اسکیزوفرنیا در مقابل در معرض خطر) و تأثیر چندین متغیر دیگر در تحلیلهای تعدیلکننده مورد آزمایش قرار گرفتند. در نهایت در مقایسه با گروه کنترل، افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد در معرض خطر روانپریشی، محرکهای خوشایند را کمتر مثبت و منفیتر، محرکهای خنثی را منفیتر و محرکهای ناخوشایند را هم مثبتتر و هم منفیتر تجربه کردند. تحلیلها نشان داد، بو نسبت به محرک بصری تجربهی احساسی ناهنجار کمتری ایجاد میکند. همچنین ارتباط بین علائم منفی بالاتر و کاهش احساسات مثبت برای محرکهای خوشایند در گروه اسکیزوفرنیا دیده شد، و تفاوتهای زیرگروها(مبتلا به اسکیزوفرنیا و در معرض خطر) به محرکهای خنثی محدود میشد.
طبق نتایج این متاآنالیز یک الگوی تجربهی هیجانی ناهنجار از محرکهای هنجار در اسکیزوفرنیا وجود دارد که در گذشته قبل از شروع اختلال قابل مشاهده بود. به ویژه، تجربهی ناهنجار محرکهای خوشایند باید به عنوان یک هدف مداخله در نظر گرفته شود.
این مقاله با عنوان Emotional Experience of People With Schizophrenia and People at Risk for Psychosis: A Meta-Analysis سپتامبر 2023 در نشریه JAMA Psychiatry چاپ شده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from ماهنامهٔ سینمایی فیلم امروز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«نماى امروز»: سایکودرام
میزگرد روانشناسى و سینما
میزگرد روانشناسى و سینما با حضور چهار متخصص در حوزههاى مختلف پزشکى برگزار شده که همگى سابقۀ فعالیت در مطبوعات و فضاهاى آکادمیک سینمایى را دارند و حاصل بیش از یک ساعت گپوگفتشان یکى از جذابترین قسمتهاى برنامۀ «نماى امروز» است که به زودى نسخۀ کاملش را در کانال یوتیوب و آپارات «فیلم امروز» خواهید دید.
به اقتضاى تجربۀ همراهى بیشتر، ارسیا تقوا و مصطفى جلالىفخر، دو نویسنده و منتقد سرشناس«فیلم امروز» براى مخاطبان همیشگى مجله چهرههاى آشناترى هستند اما شنیدن دیدگاهها و نکات جالب سینمایى از زبان دو روانپزشک مهمان، کاوه علوى و امیرحسین جلالىندوشن، غافلگیرى دلپذیر این برنامه است که امیدواریم تماشایش را از دست ندهید.
به نظر شما سایکودرام در سالهاى اخیر به جذابترین و جدىترین ژانر سینماى جهان تبدیل شده یا همچنان آثار جنایى و تریلرهاى محض را بیشتر مىپسندید؟
@filmemrooz_official
با حمایت: شرکت کشت و صنعت روژین تاک
rojintaak.com
#فیلم_امروز #فیلم #سریال #روانشناسی #روانشناس
میزگرد روانشناسى و سینما
میزگرد روانشناسى و سینما با حضور چهار متخصص در حوزههاى مختلف پزشکى برگزار شده که همگى سابقۀ فعالیت در مطبوعات و فضاهاى آکادمیک سینمایى را دارند و حاصل بیش از یک ساعت گپوگفتشان یکى از جذابترین قسمتهاى برنامۀ «نماى امروز» است که به زودى نسخۀ کاملش را در کانال یوتیوب و آپارات «فیلم امروز» خواهید دید.
به اقتضاى تجربۀ همراهى بیشتر، ارسیا تقوا و مصطفى جلالىفخر، دو نویسنده و منتقد سرشناس«فیلم امروز» براى مخاطبان همیشگى مجله چهرههاى آشناترى هستند اما شنیدن دیدگاهها و نکات جالب سینمایى از زبان دو روانپزشک مهمان، کاوه علوى و امیرحسین جلالىندوشن، غافلگیرى دلپذیر این برنامه است که امیدواریم تماشایش را از دست ندهید.
به نظر شما سایکودرام در سالهاى اخیر به جذابترین و جدىترین ژانر سینماى جهان تبدیل شده یا همچنان آثار جنایى و تریلرهاى محض را بیشتر مىپسندید؟
@filmemrooz_official
با حمایت: شرکت کشت و صنعت روژین تاک
rojintaak.com
#فیلم_امروز #فیلم #سریال #روانشناسی #روانشناس
🗞 بررسی فیلم
#دکتر_سعید_شاهزیدی. روانپزشک
بررسی فیلم "حرفهای زنانه". محصول ۲۰۲۲ آمریکا
کمتر از دو دهه قبل در یکی از جوامع بستهی مذهبی آمریکای جنوبی، مردان جنایات وحشتناکی علیه زنان مرتکب میشوند که ریشسفیدان مذهبی و خرافی این کلونی معتقد بودند که اینها یا توسط ارواح و شیاطین رخ میدهد و یا دروغگویی و افترا به مردان جامعه است و یا عقوبت الهی است؛ تا اینکه مسببان اصلی شناخته میشوند. ماجرای واقعی فیلم که براساس کتابی از خانم میریام توئز در سال ۲۰۱۸ به همین نام توسط کارگردانی زن ساخته شده( اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را نیز کسب نمود)، دربارهی تلاش گروهی از زنان جامعهای است که در راستای دفاع از حداقل شأن انسانی خود یا باید بمانند و ببخشایند - ماندنی که میتواند خود اجازهی تکرار رفتارهای قبلی مردان را دهد- یا جامعه را ترک کنند و درهای بهشت را به روی خود ببندند و اینموقعیت برای اولین بار است که برایشان فراهم میشود: حرف زدن و حق رای دادن و انتخاب کردن، آنهم برای جامعهای که زنانش سواد ندارند و اصلا نمیدانند در کجای دنیا واقع شدهاند و درکی از نقشه هم ندارند. حرف زدنی که نمادی از جنبش « من-هم » میباشد و عدم مشخص بودن مکان وقوع حوادث فیلم نوعی جهانشمول بودن این جور مصائب را مطرح میکند.
فیلم در طی حدود یکصد دقیقه با دیالوگهای متعددی که بین شخصیتهای زن فیلم برقرار میکند - جالب است که فقط یک مرد در فیلم وجود دارد و او قرار است مانیفست زنان را به مردان و به کل دنیا برساند- تمام نگرانیهای زنان را از انتخاب هر تصمیم به مخاطب ارائه میدهد؛ نگرانی و تردید از دست دادن فرزندان پسر در برابر همراهی کردن آنها جهت مراقبت و تربیت پسرانی که خصلتهای زنستیزانهشان را اصلاح نمایند.
راوی فیلم که یکی از شخصیتهای زن فیلم است با جملهی « این داستان قبل از تولد تو به پایان میرسد» خطاب به جنین داخل شکم یکی از قربانیان کلونی داستان خود را شروع و با جملهی «داستان تو با ما متفاوت خواهد بود.» به پایان میرساند و مطمئن است که با آگاهی هرچه بیشتر از محدودیتهای دست و پاگیر و تلاش برای رسیدن به حداقل حقوق بشری، افراد میتوانند سرنوشتی متفاوت از پیشینیان خود رقم بزنند.
کارگردان و نویسنده معتقدند که زنان صلحجویان دنیا هستند و نمیخواهند خشونت مردانه را به دنیا تحمیل کنند چون آنها خود عشق هستند و عشق ورزیدن مهمترین مانع ابراز خشونت است. بنابراین هجرت و رفتن راهی میشود برای پرهیز از پذیرش وضعیت اسفبار کنونی و نه راه گریزی از مواجهه با خشونتهای بعدی و پذیرش بخشش تحمیلی، در حالیکه آنها به بخشش واقعی معتقدند و نه تحمیلی.
انواع مکانیسمهای دفاعی روانشناختی را در تک تک این شخصیتها میتوان در برابر چنین بحرانی مشاهده نمود: از انکار تا همانندسازی فرافکنانه، جابجایی و همانندسازی با پرخاشگر، نوعدوستی و ابطال و غیره. با اینکه اول فیلم با جملهای تکلیف ما با فیلم مشخص میشود ولی تلاشهای هر گروه انسانی در جهت احقاق حقوق خود و به رسمیت شناخته شدن آنها ماجرایی به قدمت تاریخ و به وسعت جهان میباشد.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_سعید_شاهزیدی. روانپزشک
بررسی فیلم "حرفهای زنانه". محصول ۲۰۲۲ آمریکا
کمتر از دو دهه قبل در یکی از جوامع بستهی مذهبی آمریکای جنوبی، مردان جنایات وحشتناکی علیه زنان مرتکب میشوند که ریشسفیدان مذهبی و خرافی این کلونی معتقد بودند که اینها یا توسط ارواح و شیاطین رخ میدهد و یا دروغگویی و افترا به مردان جامعه است و یا عقوبت الهی است؛ تا اینکه مسببان اصلی شناخته میشوند. ماجرای واقعی فیلم که براساس کتابی از خانم میریام توئز در سال ۲۰۱۸ به همین نام توسط کارگردانی زن ساخته شده( اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را نیز کسب نمود)، دربارهی تلاش گروهی از زنان جامعهای است که در راستای دفاع از حداقل شأن انسانی خود یا باید بمانند و ببخشایند - ماندنی که میتواند خود اجازهی تکرار رفتارهای قبلی مردان را دهد- یا جامعه را ترک کنند و درهای بهشت را به روی خود ببندند و اینموقعیت برای اولین بار است که برایشان فراهم میشود: حرف زدن و حق رای دادن و انتخاب کردن، آنهم برای جامعهای که زنانش سواد ندارند و اصلا نمیدانند در کجای دنیا واقع شدهاند و درکی از نقشه هم ندارند. حرف زدنی که نمادی از جنبش « من-هم » میباشد و عدم مشخص بودن مکان وقوع حوادث فیلم نوعی جهانشمول بودن این جور مصائب را مطرح میکند.
فیلم در طی حدود یکصد دقیقه با دیالوگهای متعددی که بین شخصیتهای زن فیلم برقرار میکند - جالب است که فقط یک مرد در فیلم وجود دارد و او قرار است مانیفست زنان را به مردان و به کل دنیا برساند- تمام نگرانیهای زنان را از انتخاب هر تصمیم به مخاطب ارائه میدهد؛ نگرانی و تردید از دست دادن فرزندان پسر در برابر همراهی کردن آنها جهت مراقبت و تربیت پسرانی که خصلتهای زنستیزانهشان را اصلاح نمایند.
راوی فیلم که یکی از شخصیتهای زن فیلم است با جملهی « این داستان قبل از تولد تو به پایان میرسد» خطاب به جنین داخل شکم یکی از قربانیان کلونی داستان خود را شروع و با جملهی «داستان تو با ما متفاوت خواهد بود.» به پایان میرساند و مطمئن است که با آگاهی هرچه بیشتر از محدودیتهای دست و پاگیر و تلاش برای رسیدن به حداقل حقوق بشری، افراد میتوانند سرنوشتی متفاوت از پیشینیان خود رقم بزنند.
کارگردان و نویسنده معتقدند که زنان صلحجویان دنیا هستند و نمیخواهند خشونت مردانه را به دنیا تحمیل کنند چون آنها خود عشق هستند و عشق ورزیدن مهمترین مانع ابراز خشونت است. بنابراین هجرت و رفتن راهی میشود برای پرهیز از پذیرش وضعیت اسفبار کنونی و نه راه گریزی از مواجهه با خشونتهای بعدی و پذیرش بخشش تحمیلی، در حالیکه آنها به بخشش واقعی معتقدند و نه تحمیلی.
انواع مکانیسمهای دفاعی روانشناختی را در تک تک این شخصیتها میتوان در برابر چنین بحرانی مشاهده نمود: از انکار تا همانندسازی فرافکنانه، جابجایی و همانندسازی با پرخاشگر، نوعدوستی و ابطال و غیره. با اینکه اول فیلم با جملهای تکلیف ما با فیلم مشخص میشود ولی تلاشهای هر گروه انسانی در جهت احقاق حقوق خود و به رسمیت شناخته شدن آنها ماجرایی به قدمت تاریخ و به وسعت جهان میباشد.
#تجربههای_روانپزشکانه