Telegram Web Link
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🗞 درنگ

#دکتر_امیرحسین_جلالی‌ندوشن. روان‌‌پزشک‌

در باب تروما، روانکاوی چریکی، و ایده‌آل‌سازی امر خارج

مدتی است کاربرد مفهوم تروما و کلمه‌ی تروما و همراهان آن همانند اختلال استرس پس از سانحه در فرهنگ گفتاری متخصصان حوزه‌ی سلامت روان، و حتی گروهی از مردم که عمدتا مصرف‌کننده یا تولید‌گر محتوا در شبکه‌های اجتماعی همانند توییتر هستند فزونی یافته. خیلی ساده هر حادثه‌ی ناخوشایندی- فارغ از پاسخ سوژه و اثر سانحه- تروما و فرد آسیب‌دیده تروماتایز قلمداد می‌شود. تا این‌جا فقط ما با یک خوانش غیر دقیق و مد-واره از یک مفهوم روبروییم، اما به همین‌جا ختم نمی‌شود. از آن‌جا که طبعا سرزنش قربانی اخلاقی نیست، و فرهنگ ما قربانی‌پرست است و آه مظلوم طنینی پردامنه در ادبیات و مرثیه و حتی فلسفه و سیاست ما دارد در نتیجه موقعیت، ناگهان غیر قابل تردید می‌شود. از سویی از آن‌جا که تروما آثار مرموز فراوانی دارد و چون بختک بر جان و روان قربانی سایه می‌اندازد، هر نشانی فرد بدان حوالت داده می‌شود، و در نتیجه سکوت محض بهترین و امن‌ترین جا برای شکاکان است.

آرش جوانبخت روان‌‌پزشک ایرانی ساکن آمریکا به تازگی این موضوع را دستمایه‌ی یک یادداشت رسانه‌ای کرده که به انگلیسی در مجله‌ی اینترنتی Health and wellness چاپ شده.
جوانبخت معتقد است: «استفاده‌ی نادرست از اصطلاحاتی مانند «تروما»، «ترومای دوران کودکی» و «PTSD» فضای رسانه‌های اجتماعی را با اطلاعات نادرست پر کرده است. وی می‌نویسد: « در میان بسیاری از روندهای نوظهور در رسانه‌های اجتماعی، یکی از موارد اخیر مربوط به مد، یک تصویر غیرواقعی و اغلب نادقیق از تروما و اختلال استرس پس از سانحه یا PTSD است – همراه با مجموعه‌ای از مداخلات مشکوک که برای درمان آن پیشنهاد می‌شود.»

اما واقعاً PTSD چیست؟

جوانبخت پاسخ می‌دهد که: «به عنوان یک روان‌پزشک متخصص در تروما، با صدها نفر مبتلا به PTSD کار کرده‌ام. برخی از آن‌ها پناهنده، بازماندگان شکنجه و یا قاچاق انسان بوده‌اند، برخی دیگر از آسیب‌های دوران کودکی، تیراندازی، حمله، تجاوز، یا سرقت جان سالم به در برده بودند. به‌عنوان بخشی از فعالیت‌هایم، مطالب آموزشی درباره تروما و PTSD در رسانه‌های اجتماعی پست می‌کنم، و از این راه فیدهای خبری که دریافت می‌کنم اغلب حاوی مطالب گمراه‌کننده چون این موارد هستند:

«به تعویق انداختن تنبلی نیست. این ترومای دوران کودکی است.»
«آزمایش تروما: ابتدا چه تصویری را دیدید؟ یک کوسه؟ یک پا؟"
"افرادی که بی‌دلیل می گویند متاسفم، دچار PTSD هستند." »

کار حمایت از سلامت روان منجر به پیشرفت بزرگی در آگاهی عمومی از تروما و غلبه بر انگ آن شده است. اما استفاده‌ی نادرست از تروما و همبسته‌های آن فضای رسانه‌های اجتماعی را با اطلاعات نادرست پر کرده است.

دکتر آرش جوانبخت همچنین می‌نویسد:
« با تروما و PTSD به‌عنوان چیزی مد روز برخورد می‌کنند. این به نوبه خود، رنج کسانی را که واقعاً تجربیات آسیب‌زا را تحمل کرده‌اند، بی‌اهمیت جلوه می‌دهد. همچنین می‌تواند برای کسانی که نیاز واقعی به کمک دارند سردرگمی ایجاد کند و از دریافت حمایت مناسب جلوگیری کند. طبیعی است که بعد از یک تروما، رویاهای بدی ببینید، یا حتی احساس کنید که تروما دوباره اتفاق می‌افتد.»

تروما برای ما روشن می‌کند که....

جوانبخت در ادامه‌ی یادداشت خود عنوان فوق را انتخاب کرده تا مفهوم را علمی اما ساده تعریف کند. تمرکز جوانبخت عمدتا بر فضای جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کند، و مفاهیم برای سود و ثروت تلف می‌شوند. در جامعه‌ی ما و‌ در وضعیت دشوار سیاسی- اجتماعی و اقتصادی که رنج بسیاری را مردمان تیره‌روز معمولی در دل و جان و تن خود جا داده‌اند تروما به مفهومی در تبیین نوعی مرامنامه‌ی کنش سیاسی- اجتماعی تبدیل می‌شود. و یا حتی این جواز را به نویسنده می‌دهد که فتوای اجتماعی بدهد.

این نمونه را از توییتر سابق بنگریم:
« به عنوان یک روان‌شناس از همه همکاران خود در حوزه درمان و مددکاری اجتماعی تقاضا می‌کنم به مناطق زلزله زده بروید.
خانواده‌ها و بلاخص کودکان زیادی دچار ‎#تروما شده‌اند و به کمک‌های درمانی دقیقا در این زمان نیاز دارند.»
حتی در زلزله هم افراد همگی در مفهوم عالمانه و نه عوامانه‌ی آن دچار تروما نمی‌شوند. و اصولا واکنش‌های روان‌شناختی اولیه در روزهای آغازین نوعی کوشش سیستم دفاع روانی برای پردازش سانحه است. از سویی توصیه به حضور آنارشیستی در محل، و نادیده گرفتن هزار و یک پیچ و تاب مدیریت بحران نشانگر نه فقط جهل به‌ مفهوم تروما که بیان‌کننده ناآگاهی عمیق از مدیریت سانحه است.

لطفاً ورق بزنید...

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗞 درنگ. ایده‌آل‌سازی امر خارج. ۲

جوانبخت این تعریف را به ما عرضه می‌کند: «در فرهنگ عامه و در زبان عامیانه‌ی روزمره، کلمه‌ی تروما اغلب خیلی کم استفاده می‌شود. در نتیجه، در رسانه های اجتماعی جدایی سخت یا مشاجره با یکی از اعضای خانواده ممکن است آسیب‌زا (تروماتیک) به تصویر کشیده شود. در حالی که این تجربیات می‌توانند بسیار استرس‌زا باشند، اما در دنیای بالینی آسیب تلقی نمی‌شوند.

دانش روان‌پزشکی، تروما را به عنوان مواجهه‌ی مستقیم با مرگ واقعی یا تهدید به آن، آسیب جدی یا خشونت جنسی تعریف می‌کند. این نوع تجربه از مواجهه شامل مواردی مانند جنگ، تجاوز، سوء استفاده جنسی و تجاوز جنسی، سرقت، تیراندازی، تصادفات شدید اتومبیل، و بلایای طبیعی است.»

شیوع اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) بر اساس جمعیت خاص مورد مطالعه و نوع آسیب تجربه شده متفاوت است. طبق مطالعات، شیوع تخمین زده شده PTSD در طول زندگی در میان بزرگسالان در جمعیت عمومی از ۶/۱٪ تا ۹/۲٪ متغیر برآورد شده است.
کسلر و همکاران (۱۹۹۵) شیوع مادام العمر ۷/۸% را برای PTSD در ایالات متحده یافتند. از سویی نوریس و همکاران هشت سال بعد در ۲۰۰۳ طی یک متاآنالیز از ۶۰/۰۰۰ قربانی فاجعه میانگین شیوع PTSD را ۷/۵٪ یافتند.
اما بررسی توسط Hoge و همکاران (۲۰۰۴) شیوع PTSD را در میان کادر نظامی ایالات متحده که در عراق و افغانستان خدمت می‌کردند حدود ۱۵% تخمین زد. بعدها سیل و همکاران (۲۰۰۹) شیوع ۱۳/۸ درصد را برای PTSD را در میان کهنه‌سربازان ارتش ایالات متحده در معرض جنگ گزارش کرد.
اما در میان بازماندگان تجاوز جنسی رسنیک و همکاران (۱۹۹۳) دریافتند که تقریباً ۵۰ درصد از بازماندگان تجاوز جنسی در مقطعی از زندگی خود به PTSD مبتلا می‌شوند. کیلپاتریک و همکاران پیش‌تر (۱۹۹۲) شیوع ۹۴ درصدی PTSD را در میان زنان بازمانده از تروماهای متعدد، از جمله تجاوز جنسی، گزارش کرده بودند‌.
طبعا اعداد تخمینی هستند و بسته به روش مطالعه، حجم نمونه و ویژگی‌های جامعه‌ی مورد مطالعه می‌تواند متفاوت باشد. علاوه بر این، تأثیر PTSD می‌تواند در بین افراد متفاوت باشد، برخی علائم خفیف را تجربه می‌کنند در حالی که دیگران ممکن است شدیدتر تحت تأثیر قرار گیرند.

ایده‌آل‌سازی تروما، و بی‌ارزش‌سازی سوژگی، در حضور سوژگی

واقعا اینکه برای ‌تب بچه‌ی ۴ ساله ساعت ۱۲ شب با کلید به پنجره آشپزخانه پانسیون پزشک نباید بکوبید خواسته زیادیه؟ ‎#تروما

این نمونه‌ای از ایده‌آل‌سازی تروما نیست، نوعی بی‌ارزش‌سازی سوژه و بی‌مایه‌پنداری سوژگی راوی است. راوی خود را چنان شکننده دریافت کرده که با صدای حتی مکرر کلید بر شیشه تروماتایز می‌شود.

جوانبخت در ادامه‌ی یادداشت خود نوشته:
« همه‌ی کسانی که تروما را تجربه می‌کنند به PTSD مبتلا نمی‌شوند. برای اکثر افرادی که در معرض تروما قرار دارند، علائم با گذشت زمان کاهش می‌یابد. اما برخی از افراد در حالت دائمی «جنگ یا گریز» باقی می‌مانند، یک پاسخ فیزیولوژیکی که در آن مغز کاملاً هوشیار می‌ماند تا از فرار یا خنثی کردن یک خطر واقعی یا درک شده اطمینان حاصل کند. تازه هنگامی که شدت علائم از یک آستانه خاص عبور می‌کند، روان‌پزشکان تشخیص PTSD را در نظر می‌گیرند.»

تروما یک رویداد واقعی است. و واقعیت سایه‌‌ی سنگینی بر زندگی جمعی، روابط و حتی دنیای درونی ما انداخته. از سویی کووید-۱۹ نشان داد سلامت به طور کلان و سلامت روان به طور ویژه تا چه اندازه بزرگ‌مقیاس با علوم انسانی، عوامل اجتماعی و تعیین‌کننده‌های کلان ربط دارد. به عنوان مثال بنگرید به نقش فرهنگ و باورهای عامه در مساله‌ی قرنطینه که در آن علم و عامیانه‌گی در جدال جدی بودند، و تفسیر و تعبیر آن کار علم سلامت به تنهایی نبود، چون علت آن پزشکی نبود. از سویی واقعیت ترومای اجتماعی یا واقعیت اشتراکی دست‌کم میان درمانجویان، و درمانگران دینامیک در سال ۱۴۰۱ به نحو روشنی تجربه شد، و ناگهان هجوم سهمناکی از واقعیتی که در مواردی ممکن بود درمانگر را بیش از درمانجو درگیر کند در اتاق‌های نیمه‌تاریک درمان گسیل کرد. نگاه نمی‌توانست چون گذشته بر میدان اصلی مطالعه یعنی دنیای درون متمرکز بماند. نگاه‌ها سمت خارج گشت. برخی حتی ابراز ناتوانی کردند و مساله را جامعه‌شناسانه فرض گرفته، سر سمت اصحاب علم‌الاجتماع چرخاندند. البته که کامل بیراه نبود. آن ظرف ترک‌خورده به تعبیر موسوی- شیرانی- بهشتی در مقالات درخشانشان در چهارمین کنگره‌ی روانکاوی و روان‌درمانی‌ پویای ایران در شهریور ۱۴۰۲ اعلام موجودیت کرده بود.

لطفاً ورق بزنید...

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🗞 بخش پایانی درنگ ایده‌آل‌سازی امر خارج

یاتروژنیک

مارک رافالو روانکاو و روان‌‌پزشک جوان آمریکایی نقل کرده که رابرت لنگز، روانکاو نامدار در دهه‌ی ۱۹۷۰ در مورد چندین سندرم ایاتروژنیک ناشی از مدیریت نادرست درمان توسط درمانگر، از جمله افسردگی، مازوخیسم و پارانویا نوشته است.
رافالو می‌نویسد: « من معتقدم که یک سندرم ایاتروژنیک رایج که در بیماران امروزی دیده می‌شود، چیزی است که من آن را "درماندگی ایاتروژنیک" می‌نامم، که ناشی از آن است که درمانگر به طور مکرر به بیمار گفته که مشکلات آنها عمدتاً یا صرفاً به دلیل نیروهای خارج از کنترل آنها است. نتیجه‌ی تقریبا این است که آنها کم می‌آورند، کمکی هم به التیام رنج‌های مداوم آنها نمی‌شود.‌ این پیام تنها منجر به اتخاذ موضعی منفعلانه و درمانده توسط بیمار می‌شود، که بیش‌تر توسط درمانگر از طریق تبانی با دفاع‌های ناسالم بیمار و عدم تفسیر رفتار مشکل‌ساز تداوم می‌یابد.»

باور دارم نوع روی‌کرد به مفهوم تروما- حتی آن‌جا که تروما هم وجود دارد- در پرتو فرهنگ قربانی‌ستای ما، بیش از آن‌که به بازتوانی فرد آسیب‌دیده بینجامد، او را زمین‌گیر می‌خواهد. این‌جا است که هیستری و جلوه‌گری جای معرفت و فرزانه‌گی می‌نشیند و نظام واژگانی وارونه می‌شود. ما نیازمند بازخوانی جدی مبتنی بر آسیب‌شناسی فرهنگی از رابطه‌مان با مفاهیم هستیم. واژه‌ها را قربانی نکنیم.

پی‌نوشت. (بعدالتحریر)

تعریف تروما در‌ روان‌پزشکی و روان‌کاوی

در روان‌پزشکی، تروما به عنوان رویداد یا تجربه‌ای تعریف می‌شود که از نظر عاطفی ناراحت کننده و طاقت‌فرسا است‌‌ و اغلب منجر به اثرات روانی طولانی‌مدت می‌شود، و معمولاً با یک حادثه منفرد و قابل شناسایی مانند تجاوز فیزیکی یا جنسی، بلایای طبیعی، تصادفات یا درگیری همراه است.
روان‌پزشکان، تروما را یک رویداد بیرونی می‌دانند که تعادل روانی فرد را مختل می‌کند. آنها بر تأثیر فوری رویداد آسیب‌زا بر سلامت روانی و عملکرد فرد تأکید می‌کنند.

مفهوم ترومای رشدی در روانکاوی

در روانکاوی، مفهوم تروما فراتر از یک رویداد واحد گسترش می‌یابد و مفهوم ترومای رشدی را در بر می‌گیرد. ترومای رشدی به تجربیات اولیه زندگی، به ویژه در دوران کودکی اطلاق می‌شود که می‌تواند تأثیرات عمیق و پایداری بر رشد روانی و عاطفی فرد داشته باشد. این تجربیات ممکن است شامل غفلت، سوء استفاده، از دست دادن مراقب یا قرار گرفتن مزمن در معرض عوامل استرس‌زا باشد.
آسیب‌های رشدی می‌تواند شخصیت، روابط بین‌فردی و عملکرد کلی فرد را تغییر دهد. روانکاوی بر تأثیر تجربیات اولیه زندگی بر شکل‌گیری فرآیندهای روانی ناخودآگاه و توسعه مکانیسم‌های دفاعی تأکید می‌کند. در نتیجه در کار با تروما هدف روانکاوی کشف و کار بر روی این تعارضات ناخودآگاه و آسیب‌های حل نشده از طریق کاوش عمیق در روان بیمار است.

بر خلاف روان‌پزشکی که بر تشخیص و درمان اختلالات خاص مرتبط با تروما تمرکز دارد، روانکاوی به دنبال درک پویایی‌های روان‌شناختی و فرآیندهای ناخودآگاه است که به شکل‌گیری علائم و پریشانی فرد دامن می‌زد.

در نتیجه، در حالی که روان‌پزشکی و روانکاوی هر دو به مفهوم تروما می‌پردازند، رویکردها و تعاریف متفاوتی دارند. روان‌پزشکی بر تشخیص و درمان اختلالات مرتبط با تروما که از رویدادهای آسیب‌زای خاص ناشی می‌شود، تمرکز دارد. از سوی دیگر، روانکاوی مفهوم ترومای رشدی را بررسی می‌کند و بر تأثیر تجربیات اولیه زندگی بر رشد روانی فرد تأکید دارد.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗞 نقد

#دکتر_علی_فیروزآبادی. روان‌‌پزشک‌

تروما پاسخی هیجانی به رویدادی است که در آن پاسخ‌های عادتی و عادی که فرد در گذشته برای مقابله با رویدادهای استرس‌زا به آن‌ها متوسل می‌شد ناکارامد جلوه می‌کنند و او ولو به شکل موقت خود را غرق در هیجانات ویرانگر می‌بیند.

جلالی ندوشن در یادداشت خود با اشاره به نوشته‌ی آرش جوانبخت تروما را بر پایه خود رخداد و نه پاسخی که در فرد رخ می‌دهد تعریف کرده است. این برداشتی قدیمی و مطلق‌انگارانه است که DSM هم در روند تکامل خود به تجدیدنظر در آن پرداخت. هر محرکی- تکرار می‌کنم- هر محرکی که باعث ایجاد واکنشی تروماتیک در فرد شود یک تروما است و پاسخ افراد مختلف به محرک‌ها براساس پیشینه آنها می‌تواند بسیار متفاوت باشد‌. تروما یک تجربه است نه یک رخداد. محرکی عادی و پیش پا افتاده که در یک فرد هیچ عکس‌العملی برانگیخته نمی‌کند می‌تواند در انسانی دیگر به عنوان یک محرک شرطی واکنش تمام عیار تروماتیک ایجاد کند. این جا است که نویسنده محترم باید به این احتمال بیاندیشد که کوبیدن کلید پشت شیشه می‌تواند یادآور تجربه‌ای در گذشته باشد که فرد را به ناگهان به سوی فلاش‌بک‌ها و یادآوری‌هایی سوق دهد که بیانگر تکرار تجربه‌ی دردناک گذشته است و به قربانی برچسب نازک نارنجی بودن نزند. نیش زنبور می‌تواند در یک فرد پاسخی جز دردی ملایم و لحظه‌ای ایجاد نکند و در فردی دیگر موجب واکنش آنافیلاکسی گردد‌. این به تجربه هر فرد از برخورد یا عدم برخورد با آنتی‌ژن و پاسخ سیستم ایمنی در گذشته برمی‌گردد. پاسخ انسان به محرک‌های امروزی نیز کاملا متاثر از تاریخچه‌ی برخورد وی از محرک‌های دیروزی است.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
یادداشت اینستاگرامی پژمان موسوی روزنامه‌نگار در مورد خودکشی دستیاران

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🗞 تجربه‌ی بالینی

#خورشید_خدابنده‌لو. کارشناسی ارشد روان‌شناسی

مادرش می‌گوید لوس شده، پدرش می‌گوید به خانواده‌ی مادرش رفته!
اما روان‌پزشک می‌گوید: وسواس دارد و باید دارو مصرف کند.
مادر و پدر نمی‌پذیرند!

«زندگی سخت است، هر روز صبح بیدار شوی و واقعا نتوانی تصمیم بگیری این چند هزار تار مو به چپ شانه شوند یا راست؟ آخر خیلی فرق دارد، ممکن است زشت شوی، زشت‌تر!
من زشتم، هیچ کجای صورتم آن‌طور که می‌خواهم قرینه نیست.

من هر روز‌ حداقل نیم ساعت پایین کمد لباس‌هایم گریه می‌کنم؛ نمی‌دانم پیراهن سفید بلند بهتر است یا صورتی کوتاه، یا شلوار آبی با بلوز سبز یا….
اگر خم شوم خط پایین لباسم دیگر صاف نیست و اگر بدوم باد چین‌های دامن را بر هم می‌زند.
مادرم می‌گوید پررو شده‌ام.
پدرم می‌گوید مثل خانواده‌ی مادرم پر توقع هستم!

من هر روز ساعت‌ها وقت می‌گذارم تا گوشه‌ها را قرینه و جهان را زوج کنم!
مادرم می‌گوید خیلی خانومم.
پدرم می‌گوید، به خانواده‌ی پدری رفته‌ام!

اما من هر روز غمگینم؛ برای پُرز‌های اضافی جهان که در نور خورشید معلق می‌شوند!
من هر روز خیلی فکر می‌کنم؛ این همه کثیفی در جهان از کجا می‌آید؟ شاید از پرز فرش‌ها، شاید از خاک روی برگ‌ها و گل‌ها و شاید از زمان‌های خیلی قدیم به این‌جا رسیده‌اند…

من نگرانم.
اگر تعداد پسته‌ها زوج نباشد!
اگر طبقه‌ی ساختمانی عدد فرد داشته باشد و اگر هشت بار نگویم: شب به‌ خیر!

قرار است درمانگری با من جلسه بگذارد، نمی‌خواهم، نمی‌توانم بشنوم چه می‌گوید؛ عینکش روی صورتش قرینه نیست.

پدر و مادرم راضی می‌شوند من دارو بخورم.
به آن ویتامین می‌گویند. ویتامین، حال من را بهتر و جهان را در شکل خودش زیبا‌تر می‌کند.
سرتونین‌ها سرکوب و عینک درمانگرم خوشرنگ و صاف می‌شود.
مغز من برهنه‌ شده و حتی دیگر قرینگی رنگ کپسول‌هایم مهم نیست.
سرم از فکر خالی شده و مثل یک بادبادک سفید، سبک و بی وزن در آسمان، لا‌به‌لای ابرهای سرگردان پرواز می‌کنم.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📋 بازنشر. یادداشتی از سال ۱۳۹۸

#دکتر_نسا_اسدی. روان‌‌پزشک

اهمیت فریدون مهرابی بودن

چند وقت پیش گفت و گویی دیدم با یکی از اساتید دانشگاهی ریاضی، از رشته‌اش گفت، و از عنوانی به نام تفکر Fuzzy، به معنای مبهم، گفت که در سال‌های گذشته مفاهیم قطعیت بیشتری داشته‌اند، ۱بوده یا ۲، اما هرچه زمان سپری شده بشر به این نتیجه رسیده بعضی چیزها نه ۱ هستند نه ۲، شاید ۱/۲، شاید ۱/۸ یا...
کسی چه می‌داند و این ندانستن بسط داد به کل جهان، به کل لحظه‌های زندگیمان، که اگر بپذیریم آن وقت تازه می‌فهمیم هر لحظه که تصور کردیم می‌دانیم تا کجا در اشتباه بودیم، بگذریم....
آن استاد ریاضی با این‌که به مرحله‌ی استادی رسیده بود تاکید داشت که من را ریاضی‌دان خطاب نکنید جای آن می‌توانید بگویید ریاضی‌خوان و من دوباره به یاد تئوری همیشگی در ذهنم افتادم، کاش مثل صفحه‌ی نیازمندی‌های روزنامه برای آدم‌های هر مکان و هر موقعیتی مثل یک صفحه‌ی نیازمندی وجود داشت، اما اگر بود، در صفحه‌ی نیازمندی‌های دستیار روان‌پزشکی چه می‌نوشتیم؟
من چه می‌نوشتم؟ دکتر مهرابی را دیدم، از آن دیدارهایی که برای توصیف کیفیتش به قول آن استاد ریاضی معیار دقیقی پیدا نکردم، می‌خواستیم از خودشان بنویسیم، از خودشان بشنویم، از خدماتی شایسته‌ی تقدیر، استاد اما اصرار بر این داشتند که این فرصت را صرف گفتگو و آموزش اختلالات جنسی بکنیم، شاید اندکی به آگاهی مخاطبان اضافه شود، تاکید داشتند به جای پرداختن به من، به مسائلی بپردازیم که شاید بتواند دریچه‌ای باشد و نگاهی جدید حتی شده در یک انسان ایجاد کند، اگرچه شاید در اصل داستان فرقی نمی‌کرد پرداختن به زندگی و شخصیت خودشان یا موضوعی این چنین که دغدغه‌ی همیشگی ایشان بوده و هست، ولی من آن‌چه که می‌خواستم گرفتم، در صفحه‌ی نیازمندی‌هایم می‌نویسم: نیازمندیم، نیازمندیم به تماشای مهرابی‌هایی که در این رشته و این راه روز به روز پر تر شده‌اند و روز به روز افتاده‌تر، نیازمندیم به امیدواری، امیدی که در هر لحظه‌ی ما این ترانه را زمزمه کند
که ما راه را درست آمدیم...

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
عکسی از یکی از آخرین نماهای مستند شرح عاشقی که به شرح زندگی دکتر فریدون مهرابی می‌پردازد؛ این مستند در اختتامیه‌ی سی و ششمین همایش سالیانه‌ی انجمن علمی روان‌پزشکان نمایش داده شد.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
دکتر قلعه‌بندی
<unknown>
دکتر میرفرهاد قلعه بندی عضو با سابقه‌ی گروه روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران که مجری برنامه‌ی اختتامیه سی و ششمین همایش سالیانه انجمن علمی روان‌پزشکان ایران وی را یار وفادار دکتر فریدون مهرابی خطاب کرد در این سخنرانی از تجربه‌ی خود با استادش گفته است. صوت موجود سخنرانی کیفیت کمی دارد.

این سخنرانی با مکث دکتر قلعه‌بندی آغاز می‌شود و این جمله که سخته، و با بغض او پایان می‌یابد.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
دکتر فریدون مهرابی علاوه بر آن‌که روان‌پزشک‌ بود، و استاد دانشگاه، به ویژه در دوران جوانی به شکل حرفه‌ای اهل ورزش نیز بوده است.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
2024/09/22 16:29:18
Back to Top
HTML Embed Code: