Telegram Web Link
گفتم که مُردم از غم و گفتی به حرف نیست!

ای کاش من حریفِ زبانِ تو می شدم

#سجاد_سامانی

@Official_Sheer
به عشقِ هیچکس ها می‌خوابم
به هوسِ هیچ هوایی
به هوای هیچ هوسی
میگذارم روز‌هایِ بی‌ اتفاقِ هفته
بر موازاتِ روزگارِ من
از جسم و روحِ من عبور کنند

هر غروبِ جمعه
قطار زنگ زده ِ لحظه هایم
مثل یک بغضِ آهنین
درست روی گلوگاهِ من ترمز می‌‌کند
ایستگاهی متروک
بی‌ هیچ مسافری
و قطاری که بی‌ عشق
نه پایِ کندن دارد
نه جانِ ماندن
.. هر غروبِ جمعه
قطارم سوت می‌‌کشد
من... دود می‌‌شوم

#نیکی‌فیروزکوهی

@Official_Sheer
Hanoozam
Touraj Shabankhani
اما افسوس تورو خواستن دیگه دیره… دیگه دیره…

@official_sheer
تلاشِ بوسه نداریم چون هوسناکان

نگاهِ ما به نگاهی ز دور خرسند است...

#صائب_تبریزی

@official_sheer
هرکسی‌ ویرانهٔ خود را عمارت می‌کند
ما به تعمیر دلِ بی پا و سر ،
ویران شدیم ...!

#بیدل_دهلوی

@official_sheer
هر کجا نام تو آمد گریه کردم مثل ابر
در هجوم بغض وقتِ آبروداری نبود...

#جوادشیخ‌الاسلامی

@official_sheer
#داستان_کوتاه

"یک سر قصابی هم برویم؛ امشب شام کتلته"
چشم هایم برق زد و دستش را فشردم، پرسیدم "سهم من هم محفوظه دیگه؟"
قبلتر ها میگفت میدانم اخر هم من را با یک ساندویچ کتلت عوض میکنی!
پوزخندی زد و دست هایش را فرو برد در جیب های کتش، قصابی شلوغ بود، گوشه ای ایستادیم تا نوبتمان برسد، بوی گوشت خام کل فضا را برداشته بود.
هر چند لحظه چشم هایم با صدای تقه ساطور باز و بسته میشد، خودم را نزدیکتر کردم و دستش را دور کمرم بردم
حس کردم الان است که سرش را روی موهایم خم کند و لبخند بزند و دستم را محکمتر بگیرد که تلفنش زنگ خورد تکیه گاهم را خراب کرد و بیرون رفت.

بی حوصله و بهم ریخته برگشت؛ آرام پرسیدم "چیزی شده؟"
نگاهش را دزدید
تقه های ساطور بلند تر شده بود و قلبم تند میزد. رو برویم ایستاده بود و هنوز خیابان را نگاه میکرد. دو نفر دیگه تا نوبت ما مانده بود. بوی گوشت خام کلافه ام کرده بود. دستش را کشیدم و خواستم بیرون برویم. اما انگار که نشنیده باشد سرجایش ایستاده بود و دست هایش را برد توی جیبش و گفت: "میخواستم یه چیزی بهت بگم...میدونم دختر عاقلی هستی و متوجه میشی..."

دست هایم یخ زده بودند، آستین ژاکتم را تا نوک انگشتانم کشیدم جلو
_"خیلی فکر کردم...بی سرو تهه. با کش دادنش فقط خودمون و داریم اذیت میکنیم"
صدای ساطور بلند تر شده بود و تند تر از قبل استخوان ران خرد می شد. پاهایم هر لحظه بی حس تر میشدند
_"هر چی زودتر تموم شه به نفع هر دو مونه..هنوز چیزی جدی نیست و وابستگی هم شکل نگرفته!"
تا نوبت ما یک نفر فاصله  بود
+"نیم کیلو دل آقا...خردش کن بی زحمت "
ساطور بلند شد و روی چند تکه گوشت فرود آمد. قلبم تیر میکشید. نفسم بالا نمیامد. بوی تهوع آور خون به دماغم میخورد و حالم را خراب می کرد
_"امیدوارم بهترین ها برات رخ بده..."

+"آقا شما گوشت چرخ کرده می خواستین؟"
بازهم نگاهش را دزدید و همانطور که می رفت زمزمه کرد "برات آرزوی خوش بختی..."
حس می کردم همه وجودم را ریخته اند توی چرخ و هر تکه ام له شده و داغان جایی می افتد
مغز سرم داغ شده بود. همه استخوان هایم انگار خرد شده بودند و دیگر چیزی از من نمانده بود
پاهایم می لرزید  و تکیه داده بودم به یخچال
با هر تقه ی ساطور انگار بخشی از من جایی می افتاد و گم میشد و او چند قدم دور تر میشد
هر چه دور تر می رفت، صدای ساطور هم کمتر میشد و جایش را به صدای هق هق سنگینی میداد که برای خرد شدن همه دل ها کافی بود  ...

#سوسن_محمدی

@official_sheer
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش

یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش

پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت
منت نکش از غیر و پر و بال خودت باش

صد سال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش ...

#اقبال‌لاهوری

@official_sheer
Mohsen Chavoshi - Dooset Dashtam (320)
<unknown>
تو دنیای سردم به تو فکر کردم💔

@official_sheer
عزيزِ نداشته ام؛
اندكى صبر...
نوبتِ ما هم ميشود!
ميرسد وقتِ عاشقى كردنمان...
به رخ ميكشيم تمامِ دوست داشتنمان را...
نوبتِ بازىِ آنهاست فعلاً
بیا بنشینیم و تماشایشان كنيم!

#علی‌قاضی‌نظام

@official_sheer
‏من بودم و
دل بود و
کناری و
فراغی
این عشق کجا بود
که ناگه به میان جست...

#وحشی_بافقی

@official_sheer
اگر به دامن وصل تو دست ما نرسد
کشیده‌ایم در آغوش آرزوی تو را...

#حزين‌لاهیجی

@official_sheer
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست!

#حافظ

@official_sheer
می تواند که تو را سخت زمینگیر کند 
درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند 

آسمان بر سرم آوار شد آن لحظه که گفت 
قسمت این است، بنا نیست که تغییر کند 

گفت امید به وصل من و تو نیست که نیست 
قصد کرده ست که یک روزه مرا پیر کند

گفت دکتر من و تو مشکلمان کم خونی است
خون دل میخورم ای کاش که تاثیر کند

در دو چشم تو نشستم به تماشای خودم 
که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند  

خواب دیدم که شبی راهی قبرستانم
نکند خواب مرا داغ تو تعبیر کند

مشت بر آینه کوبیدم و گفتم شاید 
بشود مثل تو را آینه تکثیر کند

#سیدتقی_سیدی

@official_sheer
ebi_khali (1)
<unknown>
دستامو بگیر که عمر رفت ...

@official_sheer
هرچند زخمِ فاصله درمان‌پذیر نیست
اما هنوز هم که هنوز است دیر نیست

من گشته‌ام تمام جهان را و هیچ جا
لبخند با لب من و تو هم‌مسیر نیست

طوفان شعر با همه‌ی بی‌قراری‌اش
آشفته‌تر از این کلمات اخیر نیست

لعنت به ترس! ترسْ مرا از تو دور کرد
چشمم وگرنه این همه هم گوشه‌گیر نیست

این مرد پای خواستنم جان نمی‌دهد
با اینکه عاشق است، ولیکن دلیر نیست

شعرم پُر است از تو که دل برده از همه
هرچند مثل قافیه‌اش بی‌نظیر نیست

#نفیسه‌سادات‌موسوی

@official_sheer
یارب دل پاک و جان آگاهم ده
آه شب و گریه سحرگاهم ده

در راه خود اول ز خودم بیخود کن
بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده

#خواجه‌عبداله‌انصاری

@official_sheer
کاش هر صبح به دیدار تو بیدار شدن
تو دوا باشی و با عشق تو بیمار شدن

با تو بودن همه‌ی عمر نفس در نفس‌ات
سر به گیسوی تو از عطر تو سرشار شدن

#کریم_سهرابی

@official_sheer
شب فرو می افتاد
به درون آمدم و پنجره ها را بستم
باد با شاخه در آویخته بود
من درین خانه ی تنها…تنها
غم عالم به دلم ریخته بود
ناگهان حس کردم
که کسی
آنجا بیرون در باغ
در پس پنجره ام می گرید
صبحگاهان
شبنم
می چکید از گل سیب

#هوشنگ_ابتهاج

@official_sheer
من نمیگویم کسی بی درد نیست
هر کسی دردی ندارد، مرد نیست...

لیک می گویم که فصل سوختن،
آب را هم می توان آموختن...

خنده ها را می توان تقسیم کرد
گریه ها را می توان ترمیم کرد...

گر خطر می بارد از این فصل سرد
دوستی را باید اول بیمه کرد...

عشق با لبخند مردم، زنده است
زندگی هم با تبسم زنده است...

#فروغ‌فرخزاد

@official_sheer
2024/09/22 20:21:48
Back to Top
HTML Embed Code: