Telegram Web Link
در نگاهم اگر نيستی؛
در خيالم سرشاری

#مولانا

@official_sheer
#داستان_کوتاه

برایش نوشتم "به امید دیدار" نه فقط برای او!
برای همه این را می نویسم. آخر نامه هایم، نوشته هایم و گفته هایم ...
از "خداحافظ" بدم می آید !
یک طور غریبی است با اینکه یعنی خدا نگهدارت باشد. برای من بغض دارد ... بغضی که یاد آور دست هاییست که دیگر لمسش نمی کنم، صورتی که دیگر نمی بوسمش و حتی نامه هایی که دیگر نوشته نمی شود.
به جایش می نویسم "به امید دیدار"

پیش خودم می گویم زمین گرد است، کوه که قسمتش نشد به کوه برسد، ولی لااقلش آدم به آدم می رسد. خودم را اینطور خر می کنم. هر کس خودش را یک طوری خر می کند و من این طور ...! دلم گرم می شود که شاید یک روزی او را دیدم ....
توی خیابان تنه مان به هم خورد، توی مترو، صندلی ام را بهش تعارف کردم یا حتی کنار میله زنانه-مردانه اتوبوس، چشمانمان به هم قفل شد. کسی چه میداند!
برای او هم همین را نوشتم. خندید و گفت: امیدوارم. ولی میدانی که من اینجا توی آمریکا، تو آنجا توی تهران!
بعد نوشت: یک شهاب سنگ دارد به سمت زمین می آید. احتمال اینکه از جو رد شود، تکه تکه نشود، درست بیاید و بیفتد روی خانه ما و ما هم در خانه باشیم و کسی نمیرد، بیشتر از آنست که روزی ما هم دیگر را ببینم!

قهوه اش را که خورد، لبخندی زد. گفت:
کِی فکرش را می کرد. من اینجا توی این کافه تنگ - کنار تو سیگار دود کنم، قهوه هُرت بکشم
و تو برایم شعر بخوانی ...
آن روز که برایم نوشتی "به امید دیدار" پیش خودم گفتم که این آدم دیوانه است
گفتم : دیوانه تر از این می خواستی؟ چیزی نگفت. سیگارش را توی جاسیگاری له کرد و دود را لوله کرد به هوا. دود خورد به صندلی چوبی کهنه ای که از سقف آویزان بود.
موقع رفتن گفت: بی خود نگو به امید دیدار. خداحافظت رفیق!
دست انداخت دور گردنم. گفت: دیگر نمی آیم. به همین قهوه تلخی که با هم خورده ایم قسم. به همه مقدساتت. لطفا فقط نگو به امید دیدار. فیلم هِندیش نکن.
خاکستر سیگارش هنوز توی جاسیگاری داغ بود. فنجان قهوه، لکه های درشت و درازی داشت. انگار یکی با انگشت توی آن نوشته بود: به امید دیدار ....

#مرتضی_برزگر

@official_sheer
ای پاسخ بی چون و چرای همه‌ی ما
اکنون تویی و مسئله های همه‌ی ما

کو آن که در این خاک سفر کرده ندارد؛سخت است فراق تو برای همه ی ما

ای گریهٔ شب های مناجات من از تو
لبخند تو آیین دعای همه‌ی ما

تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم
پیچیده در این کوه صدای همه‌ی ما

ای ابر گر از خانه‌ی آن یار گذشتی
با گریه بزن بوسه به جای همه‌ی ما

ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه‌ی ما

گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است
جرمی که نوشتند به پای همه‌ی ما

در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم
سوزانده شدن باد سزای همه‌ی ما

#فاضل_نظری

@official_sheer
عشق سلطانیست کو را حاجت دستور نیست
طائران عشق را پرواز گه جز طور نیست

#خواجوی_کرمانی

@official_sheer
دل بیمار را در عشق آن بت
شفا از نعره‌های عاشقانه است

#عطار

@official_sheer
انگار که از مشت قفس رستی و رفتی
یکباره به روی همه در بستی و رفتی

#فاضل_نظری

@official_sheer
هوای پر زدنم هست و
شور و حالی نیست

#علی_مقیمی

@official_sheer
چه روزها به شب آورد جان منتظرم
به بوی آن‌که شبی با تو روز گرداند

#سعدی

@official_sheer
به بندِ
هوای تو
دلبسته ام...

#فردوسی

@official_sheer
#داستان_کوتاه

این اواخر همیشه وسط دعوا میون اون همه تشویشو شلوغی فقط یه جمله رو مدام میگفت:
صداتو بیار پایین
اون هی میگفت صداتو بیار پایین من هی صدام میرفت بالاتر.
آخرسرم بحثمون باز میموند و به هیچ نتیجه ای نمیرسیدیم .. فقط صدای من تو گوش اون مدام میپیچید دیگه الان دعواهامون تموم شده
نه اون میگه داد نزن
نه من دیگه داد میزنم!

چند روز پیش اتفاقی دیدمش یه کم باهم حرف زدیم بعدشم بهم گفت تو همیشه یه جای خاص تو قلبم داری اما یه رابطه ی پر تشویش که توش من نتونم تو رو آروم کنم به هیچ جا نمیرسه .. هم واسه تو بده هم گند میزنه به اون روزایی که فکر میکردیم بهترین روزای زندگیمونه .. اینکه آدم روزهای سخت نباشم منظورم این نیست .. منظورم اینه رفتم که تو قلبت ازم نرنجه .. رفتم که همینجوری دوستت داشته باشم حسم عوض نشه!

میدونی یه جا خوندم آدما وقتایی داد میزنن سرِ هم که قلباشون از هم فاصله میگیره.
این آخری ها چقد فاصله بینمون بود، چقدر دوری .. من ترجیح میدم نداشته باشمت تا اینکه باشی و قلبم ازت برنجه .. این نزدیکیو فاصله ها آدمو از پا میندازه.

وگرنه تو همیشه جات اینجاس گوشه قلبم

#شهرزاد_پاییزی

@official_sheer
چنان نماند و
چنین نیز نخواهد ماند ...!

#حافظ

@official_sheer
گفت مگر ز لعل من بوسه نداری آرزو!؟
مردم از این هوس ولی قدرت و اختیار کو ؟

#حافظ

@official_sheer
زنده ایم اما از این رنجی که نامش زندگی ست
غیر تکراری ملال آور چه باقی مانده است

#فاضل_نظری

@official_sheer
صد سال ره مسجد و میخانه بگیری
عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری

بشنو از پیر خرابات تو این پند،
هر دست که دادی به همان دست بگیری

#شیخ_بهایی

@official_sheer
ای روزگار! از چه کسی می‌توان گرفت
تاوان این جوانی از دست رفته را؟

#مجیدترکابادی

@official_sheer
آرزوبخش
دل اندوهگین من باش

#وحشی_بافقی

@official_sheer
2024/09/29 03:33:10
Back to Top
HTML Embed Code: