#نفقه_در_زمان_عقد
🔸اصولا با انعقاد علقه زوجیت، مرد متعهد به پرداخت نفقه می گردد که البته شرط استحقاق زن تمکین می باشد.
🔸بنابراین در مدت زمان عقد نفقه ای به زن تعلق نمی گیرد مگر اینکه زن برای شروع به زندگی اعلام آمادگی کرده باشد اما مرد از بردن همسرش به منزل مشترک خودداری کند که در این صورت زن مستحق دریافت نفقه خواهد بود.
🔸در چنین شرایطی، زوجه باید بتواند ادعای خود را ثابت کند یعنی به نزدیکترین مجتمع قضایی محل سکونت خود مراجعه، سه برگ اظهارنامه دریافت و آمادگی خود را اعلام کند یا اینکه چند نفر را به شهادت بگیرد و استشهادیه ای تنظیم کند.
@Miiss_Lawyer
🔸اصولا با انعقاد علقه زوجیت، مرد متعهد به پرداخت نفقه می گردد که البته شرط استحقاق زن تمکین می باشد.
🔸بنابراین در مدت زمان عقد نفقه ای به زن تعلق نمی گیرد مگر اینکه زن برای شروع به زندگی اعلام آمادگی کرده باشد اما مرد از بردن همسرش به منزل مشترک خودداری کند که در این صورت زن مستحق دریافت نفقه خواهد بود.
🔸در چنین شرایطی، زوجه باید بتواند ادعای خود را ثابت کند یعنی به نزدیکترین مجتمع قضایی محل سکونت خود مراجعه، سه برگ اظهارنامه دریافت و آمادگی خود را اعلام کند یا اینکه چند نفر را به شهادت بگیرد و استشهادیه ای تنظیم کند.
@Miiss_Lawyer
🔰درخواست ارث قبل از فوت پدر
🔻نکته ای که در ابتدا باید به آن اشاره کرد، تعیین بخشیدن مال در زمان حیات و ممات (فوت) است.
چنانچه شخصی برای بعد از فوتش، ملک یا ارثی را به دیگری بخشیده باشد، به آن وصیت گفته می شود.
در حقیقت تملیک مال به چند صورت امکان پذیر است. اگر در زمان ممات (فوت) باشد، قالب آن وصیت خواهد بود. اما در زمان حیات فرمی دیگر خواهد داشت.
درخواست ارث قبل از فوت پدر، امکان پذیر نبوده و فرزندان نمی توانند به این دلیل از والدین خود شکایت کنند.
هم چنین اگر فرد، اموالش را به عنوان ارث به فرزندانش ببخشد، در زمان حیات شخص باطل است.
زیرا ارثیه با فوت شخص ایجاد شده و قبل از آن ارثیه ای نیز وجود نخواهد داشت.
اما امکان انتقال مالکیت اموال از طریق عقد های دیگری ممکن است
🔻نکته ای که در ابتدا باید به آن اشاره کرد، تعیین بخشیدن مال در زمان حیات و ممات (فوت) است.
چنانچه شخصی برای بعد از فوتش، ملک یا ارثی را به دیگری بخشیده باشد، به آن وصیت گفته می شود.
در حقیقت تملیک مال به چند صورت امکان پذیر است. اگر در زمان ممات (فوت) باشد، قالب آن وصیت خواهد بود. اما در زمان حیات فرمی دیگر خواهد داشت.
درخواست ارث قبل از فوت پدر، امکان پذیر نبوده و فرزندان نمی توانند به این دلیل از والدین خود شکایت کنند.
هم چنین اگر فرد، اموالش را به عنوان ارث به فرزندانش ببخشد، در زمان حیات شخص باطل است.
زیرا ارثیه با فوت شخص ایجاد شده و قبل از آن ارثیه ای نیز وجود نخواهد داشت.
اما امکان انتقال مالکیت اموال از طریق عقد های دیگری ممکن است
🔰اصطلاحات حقوقی
🔻عقد فضولی:عقدی است که کسی بدون داشتن سمت و اجازه از سوی غیر برای او انجام میدهد. برای مثال الف بدون داشتن سمت وکالت، اتومبیل ب را میفروشد.
🔻عملیات اجرایی: اقدامات قانونی که برای اجرای یک حکم یا یک قرار قطعی بهوسیله دایره اجرای دادگاه یا اجرای ثبت اسناد یا سایر مقامات اجرایی صورت میگیرد.
🔻عندالمطالبه: صفت اسناد یا بدهی است که به محض مطالبه دارنده آن باید پرداخت شود. مانند مهریه که به محض مطالبه زوجه باید از سوی زوج پرداخت شود.
🔻ظهرنویسی: دارنده سند بدهی مانند چک، سفته و... در پشت آن، امضا و دستور میدهد که مبلغ سند به شخص دیگری پرداخت شود.
🔻عاریه:عقدی است که به موجب آن یک طرف به طرف دیگر اجازه میدهد که از عین مال او مجانا استفاده کند؛ در حالی که عین مال از بین نرود. مانند آن که الف کتابش را به دیگری عاریه دهد.
🔻عاقله: بستگان ذکور نسبی پدر و مادر قاتل به ترتیب طبقات ارث هستند که تحت شرایطی مسئولیت پرداخت دیه را دارند. برای مثال دیوانهای که مرتکب قتل غیرعمد شود، پرداخت دیه با عاقلهاش است.
🔻ضرر مادی و معنوی: ضرر مادی همان ضرر مالی و بدنی است و ضرر معنوی، ضرری است که به شرف و حیثیت افراد وارد میآید. برای مثال با تخریب ملک دیگری، به او ضرر مادی وارد میشود و با اشاعه اکاذیب و دادن نسبت ناروا یا فحاشی، به او ضرر معنوی وارد خواهد شد.
.
🔻ژوری: گروهی از طبقات جامعه که در رسیدگی و محاکمه بعضی از جرایم با قضات همکاری میکنند. در کشور ما در جرایم مطبوعاتی و سیاسی از هیات منصفه استفاده میشود.
🔻سرقت:عبارت است از ربودن مال واشیای دیگری بدون رضایت او و بر خلاف حق. سرقت به دو دسته عمده سرقت تعریزی و سرقت حدی تقسیم میشود.
🔻ضمان درک: مسئولیت فروشنده کالا نسبت به بهایی که در ازای فروش کالا از خریدار دریافت کرده، در هنگامی که کالای فروختهشده مال غیر باشد. در این حالت فروشنده باید بهای معامله را به خریدار رد کند.عین همین مسئولیت را خریدار نسبت به فروشنده در مورد بهای معامله دارد. یعنی اگر بهای معاملهای که او پرداخته است، مال غیر درآید، خریدار باید کالای خریداریشده را به فروشنده بازگرداند. در اصطلاح ر معاملات نوشته میشود که فروشنده ضامن درک بیع است.
🔻دفاع: جوابی که اصحاب دعوی به یکدیگر میدهند.
🔻دین حال: بدهی که موعد داشته و موعدش فرا رسیده باشد. در مقابل دین حال، دین موجل یا مدتدار قرار دارد.
🔻دیه: اصولا مالی است که از سوی مجرم به شخصی که به واسطه ارتکاب جرم مصدوم شده است یا در مورد متوفی، به ورثه او باید پرداخته شود. در پارهای از موارد مجرم به جای قصاص باید دیه بپردازد. برای مثال اگر انجام قصاص مقدور نباشد یا صاحب خون یا مصدوم از قصاص عفو کند.
🔻رهن: عقدی است که به موجب آن مدیون مالی را برای وثیقه به بستانکار میدهد و اگر مال مورد رهن از حالت وثیقه بودن خارج شود، میگویند از مال مورد رهن، فک رهن شده است.
🔻حجب: حالت وراثی است که به علت بودن وارث دیگر، کلا یا بعضا از ارث محروم میشود. برای مثال با بودن فرزند برای متوفی، دیگر برادرش از او ارث نمیبرد. در این حالت میگویند فرزند متوفی، حاجب برادر متوفی است.
🔻عقد فضولی:عقدی است که کسی بدون داشتن سمت و اجازه از سوی غیر برای او انجام میدهد. برای مثال الف بدون داشتن سمت وکالت، اتومبیل ب را میفروشد.
🔻عملیات اجرایی: اقدامات قانونی که برای اجرای یک حکم یا یک قرار قطعی بهوسیله دایره اجرای دادگاه یا اجرای ثبت اسناد یا سایر مقامات اجرایی صورت میگیرد.
🔻عندالمطالبه: صفت اسناد یا بدهی است که به محض مطالبه دارنده آن باید پرداخت شود. مانند مهریه که به محض مطالبه زوجه باید از سوی زوج پرداخت شود.
🔻ظهرنویسی: دارنده سند بدهی مانند چک، سفته و... در پشت آن، امضا و دستور میدهد که مبلغ سند به شخص دیگری پرداخت شود.
🔻عاریه:عقدی است که به موجب آن یک طرف به طرف دیگر اجازه میدهد که از عین مال او مجانا استفاده کند؛ در حالی که عین مال از بین نرود. مانند آن که الف کتابش را به دیگری عاریه دهد.
🔻عاقله: بستگان ذکور نسبی پدر و مادر قاتل به ترتیب طبقات ارث هستند که تحت شرایطی مسئولیت پرداخت دیه را دارند. برای مثال دیوانهای که مرتکب قتل غیرعمد شود، پرداخت دیه با عاقلهاش است.
🔻ضرر مادی و معنوی: ضرر مادی همان ضرر مالی و بدنی است و ضرر معنوی، ضرری است که به شرف و حیثیت افراد وارد میآید. برای مثال با تخریب ملک دیگری، به او ضرر مادی وارد میشود و با اشاعه اکاذیب و دادن نسبت ناروا یا فحاشی، به او ضرر معنوی وارد خواهد شد.
.
🔻ژوری: گروهی از طبقات جامعه که در رسیدگی و محاکمه بعضی از جرایم با قضات همکاری میکنند. در کشور ما در جرایم مطبوعاتی و سیاسی از هیات منصفه استفاده میشود.
🔻سرقت:عبارت است از ربودن مال واشیای دیگری بدون رضایت او و بر خلاف حق. سرقت به دو دسته عمده سرقت تعریزی و سرقت حدی تقسیم میشود.
🔻ضمان درک: مسئولیت فروشنده کالا نسبت به بهایی که در ازای فروش کالا از خریدار دریافت کرده، در هنگامی که کالای فروختهشده مال غیر باشد. در این حالت فروشنده باید بهای معامله را به خریدار رد کند.عین همین مسئولیت را خریدار نسبت به فروشنده در مورد بهای معامله دارد. یعنی اگر بهای معاملهای که او پرداخته است، مال غیر درآید، خریدار باید کالای خریداریشده را به فروشنده بازگرداند. در اصطلاح ر معاملات نوشته میشود که فروشنده ضامن درک بیع است.
🔻دفاع: جوابی که اصحاب دعوی به یکدیگر میدهند.
🔻دین حال: بدهی که موعد داشته و موعدش فرا رسیده باشد. در مقابل دین حال، دین موجل یا مدتدار قرار دارد.
🔻دیه: اصولا مالی است که از سوی مجرم به شخصی که به واسطه ارتکاب جرم مصدوم شده است یا در مورد متوفی، به ورثه او باید پرداخته شود. در پارهای از موارد مجرم به جای قصاص باید دیه بپردازد. برای مثال اگر انجام قصاص مقدور نباشد یا صاحب خون یا مصدوم از قصاص عفو کند.
🔻رهن: عقدی است که به موجب آن مدیون مالی را برای وثیقه به بستانکار میدهد و اگر مال مورد رهن از حالت وثیقه بودن خارج شود، میگویند از مال مورد رهن، فک رهن شده است.
🔻حجب: حالت وراثی است که به علت بودن وارث دیگر، کلا یا بعضا از ارث محروم میشود. برای مثال با بودن فرزند برای متوفی، دیگر برادرش از او ارث نمیبرد. در این حالت میگویند فرزند متوفی، حاجب برادر متوفی است.
#فروش_مال_غیر
🔺انتقال نامشروع و غیرقانونی هر نوع مال متعلق به غیر (چه عین مال موضوع انتقال باشد چه منفعت آن) توسط اشخاص، اعم از حقیقی و حقوقی به دیگری با سوءِنیت و مهیا نمودن مقدمات قبلی در قالب عقود به منظور به دست آوردن منافع مادی بهطور ناحق را جرم انتقال مال غیر میگویند.
🔸مقنن در مادهی یک قانون مجازات بیان نموده: کسی که مال غیر را با علم به اینکه مال غیر است به نحوی از انحاء عینا یا نفعتا بدون مجوز قانونی به دیگری منتقل کند، کلاهبردار محسوب و مطابق مادهی ۲۳۸ قانون مجازات عمومی محکوم میشود.
🔸همچنین انتقال گیرنده که در حین معامله عالِم به عدم مالکیت انتقال دهنده باشد اگر مالک از وقوع معامله مطلع شده و تا یک ماه پس از حصول اطلاع اظهاریه برای ابلاغ به انتقال گیرنده و مطلع کردن او از مالکیت خود به ادارهی ثبت یا دفتر اسناد یا دفتر بدایت یا صلحیه یا یکی از دوایر دیگر دولتی تسلیم ننماید، معاون جرم محسوب خواهد شد. هر یک از دوایر و دفاتر مکلفند در مقابل اظهاریهی مالک رسید بدهند و آن را بدون فوت وقت به طرف برساند.
🔸انتقال مال غیر جرمی مستقل است و با کلاهبرداری فرق دارد، اما مجازات این دو جرم یکسان است .
@Miiss_Lawyer
🔺انتقال نامشروع و غیرقانونی هر نوع مال متعلق به غیر (چه عین مال موضوع انتقال باشد چه منفعت آن) توسط اشخاص، اعم از حقیقی و حقوقی به دیگری با سوءِنیت و مهیا نمودن مقدمات قبلی در قالب عقود به منظور به دست آوردن منافع مادی بهطور ناحق را جرم انتقال مال غیر میگویند.
🔸مقنن در مادهی یک قانون مجازات بیان نموده: کسی که مال غیر را با علم به اینکه مال غیر است به نحوی از انحاء عینا یا نفعتا بدون مجوز قانونی به دیگری منتقل کند، کلاهبردار محسوب و مطابق مادهی ۲۳۸ قانون مجازات عمومی محکوم میشود.
🔸همچنین انتقال گیرنده که در حین معامله عالِم به عدم مالکیت انتقال دهنده باشد اگر مالک از وقوع معامله مطلع شده و تا یک ماه پس از حصول اطلاع اظهاریه برای ابلاغ به انتقال گیرنده و مطلع کردن او از مالکیت خود به ادارهی ثبت یا دفتر اسناد یا دفتر بدایت یا صلحیه یا یکی از دوایر دیگر دولتی تسلیم ننماید، معاون جرم محسوب خواهد شد. هر یک از دوایر و دفاتر مکلفند در مقابل اظهاریهی مالک رسید بدهند و آن را بدون فوت وقت به طرف برساند.
🔸انتقال مال غیر جرمی مستقل است و با کلاهبرداری فرق دارد، اما مجازات این دو جرم یکسان است .
@Miiss_Lawyer
#شرایط_دستور_تخلیه
۱/مدت اجاره منقضی شده باشد.
۲/یا در صورت شرط عدم انتقال به غیر اجاره داد باشد.
۳/یا مستاجر از پرداخت بیش از سه ماه مبلغ اجاره، امتناع ورزد.
۴/یا محل مورد اجاره را مورد استفاده (غیر مشروع) کرده باشد و یا به هر علت دیگر…
در این صورت موجر می تواند در عریضه خود (دادخواست به شورای حل اختلاف) محل وقوع ملک مراجعه کند و خواسته خود را دستور تخلیه بنویسید نه حکم تخلیه و پس از بررسی این مرجع قضایی دستور تخلیه ملک صادر می شود.
@Miiss_Lawyer
۱/مدت اجاره منقضی شده باشد.
۲/یا در صورت شرط عدم انتقال به غیر اجاره داد باشد.
۳/یا مستاجر از پرداخت بیش از سه ماه مبلغ اجاره، امتناع ورزد.
۴/یا محل مورد اجاره را مورد استفاده (غیر مشروع) کرده باشد و یا به هر علت دیگر…
در این صورت موجر می تواند در عریضه خود (دادخواست به شورای حل اختلاف) محل وقوع ملک مراجعه کند و خواسته خود را دستور تخلیه بنویسید نه حکم تخلیه و پس از بررسی این مرجع قضایی دستور تخلیه ملک صادر می شود.
@Miiss_Lawyer
🔰درخواست ارث قبل از فوت پدر
🔻نکته ای که در ابتدا باید به آن اشاره کرد، تعیین بخشیدن مال در زمان حیات و ممات (فوت) است.
چنانچه شخصی برای بعد از فوتش، ملک یا ارثی را به دیگری بخشیده باشد، به آن وصیت گفته می شود.
در حقیقت تملیک مال به چند صورت امکان پذیر است. اگر در زمان ممات (فوت) باشد، قالب آن وصیت خواهد بود. اما در زمان حیات فرمی دیگر خواهد داشت.
درخواست ارث قبل از فوت پدر، امکان پذیر نبوده و فرزندان نمی توانند به این دلیل از والدین خود شکایت کنند.
هم چنین اگر فرد، اموالش را به عنوان ارث به فرزندانش ببخشد، در زمان حیات شخص باطل است.
زیرا ارثیه با فوت شخص ایجاد شده و قبل از آن ارثیه ای نیز وجود نخواهد داشت.
اما امکان انتقال مالکیت اموال از طریق عقد های دیگری ممکن است
🔻نکته ای که در ابتدا باید به آن اشاره کرد، تعیین بخشیدن مال در زمان حیات و ممات (فوت) است.
چنانچه شخصی برای بعد از فوتش، ملک یا ارثی را به دیگری بخشیده باشد، به آن وصیت گفته می شود.
در حقیقت تملیک مال به چند صورت امکان پذیر است. اگر در زمان ممات (فوت) باشد، قالب آن وصیت خواهد بود. اما در زمان حیات فرمی دیگر خواهد داشت.
درخواست ارث قبل از فوت پدر، امکان پذیر نبوده و فرزندان نمی توانند به این دلیل از والدین خود شکایت کنند.
هم چنین اگر فرد، اموالش را به عنوان ارث به فرزندانش ببخشد، در زمان حیات شخص باطل است.
زیرا ارثیه با فوت شخص ایجاد شده و قبل از آن ارثیه ای نیز وجود نخواهد داشت.
اما امکان انتقال مالکیت اموال از طریق عقد های دیگری ممکن است
#نظريه_مشورتى_قانون_مدنى
🔺انتقال مورد سكني به هرنحو ولو بصورت عاريه به ديگري مجاز نيست .
✍سوال
شخصی ضمن عقد خارج لازم حق عمری و سکنی آن را به مادرش واگذار مینماید، مادر آن شخص پس از مدتی محل را به دیگری واگذار میکند و شخص اخیر (ثالث) در آن سکونت اختیار میکند. آیا با توجه به اینکه مالک حق سکنی را برای مادرش که شخص معینی است واگذار نموده، تصرف شخص ثالث حالت غضب دارد؟ و میتوان تقاضای خلع ید از او را نمود؟
💥نظريه مشورتى شماره ۱۲۴۰۵/۷ - ۱۳۷۱/۱۲/۱۵
🔸عرفاً وقتی کسی حق سکنی منزلی را مجاناً برای مدتی یا مادامالعمر به دیگری میدهد، غرض احسان به شخص او است و عرف فقط او و خانوادهاش را مجاز به استفاده میشناسد و تفویض به غیر از خارج از قصد و نیت مالک میداند و بنابراین انتقال مورد سکنی به هر نحو ولو به صورت عاریه به دیگری مجاز نیست و مالک میتواند خلع ید کسی را که منتفع به او واگذار نموده است از دادگاه بخواهد چه آنکه استیلا و تصرف شخص ثالث به نحو مذکور بر منزل مورد بحث بدون مجوز قانونی است و بقای مالکیت مالک بر عین و منفعت در این حالت، برای او ایجاد حق خلع ید مینماید.
@Miiss_Lawyer
🔺انتقال مورد سكني به هرنحو ولو بصورت عاريه به ديگري مجاز نيست .
✍سوال
شخصی ضمن عقد خارج لازم حق عمری و سکنی آن را به مادرش واگذار مینماید، مادر آن شخص پس از مدتی محل را به دیگری واگذار میکند و شخص اخیر (ثالث) در آن سکونت اختیار میکند. آیا با توجه به اینکه مالک حق سکنی را برای مادرش که شخص معینی است واگذار نموده، تصرف شخص ثالث حالت غضب دارد؟ و میتوان تقاضای خلع ید از او را نمود؟
💥نظريه مشورتى شماره ۱۲۴۰۵/۷ - ۱۳۷۱/۱۲/۱۵
🔸عرفاً وقتی کسی حق سکنی منزلی را مجاناً برای مدتی یا مادامالعمر به دیگری میدهد، غرض احسان به شخص او است و عرف فقط او و خانوادهاش را مجاز به استفاده میشناسد و تفویض به غیر از خارج از قصد و نیت مالک میداند و بنابراین انتقال مورد سکنی به هر نحو ولو به صورت عاریه به دیگری مجاز نیست و مالک میتواند خلع ید کسی را که منتفع به او واگذار نموده است از دادگاه بخواهد چه آنکه استیلا و تصرف شخص ثالث به نحو مذکور بر منزل مورد بحث بدون مجوز قانونی است و بقای مالکیت مالک بر عین و منفعت در این حالت، برای او ایجاد حق خلع ید مینماید.
@Miiss_Lawyer
#مستثنیات_دین
چکیده :
واحد مسکونی در حال ساخت جز مستثنیات دین نیست.
تاریخ نظریه : 1399/01/17
شماره نظریه : 7/98/642
🔸استعلام
شخصی ساخت منزل مسکونی خود را نود درصد تکمیل کرده است و در شرف نقل مکان برای سکونت است؛ اما محکومله آن را توقیف میکند، آیا این ملک در زمره مستثنیات دین است؟
🔸 پاسخ :
مطابق بند «الف» ماده 24 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب 1394، منزل مسکونی در شأن محکومعلیه در حالت اعسار جزء مستثنیات دین است و منظور از منزل مسکونی، محلی است که برای محکومعلیه و افراد تحت تکفل قابلیت سکونت داشته باشد؛ بنابراین ساختمان در حال ساخت که تکمیل نشده، منزل مسکونی تلقی نمیشود تا جزء مستثنیات دین باشد. همچنین اموال مشمول مستثنیات دین همانگونه که در صدر ماده 24 این قانون تأکید شده، حصری و استثنایی بوده و قابل تسری به دیگر اموال محکومعلیه نیست و با عنایت به اصل استیفای دین و محکومبه، مستثنیات دین را باید محدود و مضیق تفسیر کرد.
@Miiss_Lawyer
چکیده :
واحد مسکونی در حال ساخت جز مستثنیات دین نیست.
تاریخ نظریه : 1399/01/17
شماره نظریه : 7/98/642
🔸استعلام
شخصی ساخت منزل مسکونی خود را نود درصد تکمیل کرده است و در شرف نقل مکان برای سکونت است؛ اما محکومله آن را توقیف میکند، آیا این ملک در زمره مستثنیات دین است؟
🔸 پاسخ :
مطابق بند «الف» ماده 24 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب 1394، منزل مسکونی در شأن محکومعلیه در حالت اعسار جزء مستثنیات دین است و منظور از منزل مسکونی، محلی است که برای محکومعلیه و افراد تحت تکفل قابلیت سکونت داشته باشد؛ بنابراین ساختمان در حال ساخت که تکمیل نشده، منزل مسکونی تلقی نمیشود تا جزء مستثنیات دین باشد. همچنین اموال مشمول مستثنیات دین همانگونه که در صدر ماده 24 این قانون تأکید شده، حصری و استثنایی بوده و قابل تسری به دیگر اموال محکومعلیه نیست و با عنایت به اصل استیفای دین و محکومبه، مستثنیات دین را باید محدود و مضیق تفسیر کرد.
@Miiss_Lawyer
🔺آیا اثبات رابطه نامشروع، باعث سلب حضانت از مادر و منتفی شدن مهريه می شود؟
پاسخ:
۱/اثبات رابطه نامشروع، هیچ ارتباطی با مهریه ندارد و زن به محض انعقاد عقد نکاح، حق مطالبه آن را دارد که البته در صورتیکه درخواست طلاق، قبل از رابطه زناشویی باشد، صرفا مستحق نصف مهریه خواهد بود. بنابراین حتی اگر، زن، بابت رابطه نامشروع، محکوم نیز گردد باز، مستحق مطالبه مهریه، خواهد بود.
۲/اما اثبات رابطه نامشروع در صورتی باعث سلب حضانت مادر میشود که قاضی، ادامه حضانت را به مصلحت طفل نداند بالاخص در مواردیکه مادر شهرت به فساد پیدا کند . قطعا باعث سلب حضانت خواهد شد زیرا بدیهی است که چنین مادری صلاحیت تربیت و نگهداری فرزند را نخواهد داشت .اما در سایر موارد رابطه نامشروع، تشخیص این امر بر عهده قاضی خواهد بود که ادامه حضانت را به صلاح بداند یا خیر.
@Miiss_Lawyer
پاسخ:
۱/اثبات رابطه نامشروع، هیچ ارتباطی با مهریه ندارد و زن به محض انعقاد عقد نکاح، حق مطالبه آن را دارد که البته در صورتیکه درخواست طلاق، قبل از رابطه زناشویی باشد، صرفا مستحق نصف مهریه خواهد بود. بنابراین حتی اگر، زن، بابت رابطه نامشروع، محکوم نیز گردد باز، مستحق مطالبه مهریه، خواهد بود.
۲/اما اثبات رابطه نامشروع در صورتی باعث سلب حضانت مادر میشود که قاضی، ادامه حضانت را به مصلحت طفل نداند بالاخص در مواردیکه مادر شهرت به فساد پیدا کند . قطعا باعث سلب حضانت خواهد شد زیرا بدیهی است که چنین مادری صلاحیت تربیت و نگهداری فرزند را نخواهد داشت .اما در سایر موارد رابطه نامشروع، تشخیص این امر بر عهده قاضی خواهد بود که ادامه حضانت را به صلاح بداند یا خیر.
@Miiss_Lawyer
#عسر_و_حرج
🔸در واقع به هر عملی که شخص را به تنگنا و سختی بیاندازد و انجام یا تحملش برای وی سخت و دشوار باشد عسر و حرج میگویند که نمونه بارز آن عسر و حرج (مشقت و سختی) زن در زندگی مشترک است که در صورت اثبات در دادگاه، منجر به صدور حکم طلاق میشود.
مصادیق عسر و حرج در قانون:
۱/ترک زندگی توسط شوهر حداقل به مدت شش ماه متوالی یا 9ماه متناوب بدون عذر موجه.
۲/اعتیاد شوهر به مواد مخدر یا ابتلای او به مشروبات الکلی و امتناع زوج از ترک آنها یا عدم امکان الزام شوهر به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است. در صورتی که زوج به تعهداتش عمل نکند و یا پس از ترک دوباره به مصرف مشروبات الکلی یا مواد مخدر روی آورد با درخواست زوجه طلاق انجام خواهد شد)
۳/محکومیت قطعی شوهر به حبس پنج سال یا بیشتر.
۴/ضرب و جرح یا فحاشی یا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زن قابل تحمل نباشد.
۵/ابتلای شوهر به بیماری های صعبالعلاج روانی یا مسری یا هر عارضه صعبالعلاج دیگر که زندگی مشترک را مختل کند مثل بیماری سارس یا ایدز.
۶/علاوه بر موارد مذکور در هر موردی که دادگاه تشخیص دهد زن در عسر و حرج قرار گرفته با درخواست زوجه حکم طلاق صادر میکند.
@Miiss_Lawyer
🔸در واقع به هر عملی که شخص را به تنگنا و سختی بیاندازد و انجام یا تحملش برای وی سخت و دشوار باشد عسر و حرج میگویند که نمونه بارز آن عسر و حرج (مشقت و سختی) زن در زندگی مشترک است که در صورت اثبات در دادگاه، منجر به صدور حکم طلاق میشود.
مصادیق عسر و حرج در قانون:
۱/ترک زندگی توسط شوهر حداقل به مدت شش ماه متوالی یا 9ماه متناوب بدون عذر موجه.
۲/اعتیاد شوهر به مواد مخدر یا ابتلای او به مشروبات الکلی و امتناع زوج از ترک آنها یا عدم امکان الزام شوهر به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است. در صورتی که زوج به تعهداتش عمل نکند و یا پس از ترک دوباره به مصرف مشروبات الکلی یا مواد مخدر روی آورد با درخواست زوجه طلاق انجام خواهد شد)
۳/محکومیت قطعی شوهر به حبس پنج سال یا بیشتر.
۴/ضرب و جرح یا فحاشی یا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زن قابل تحمل نباشد.
۵/ابتلای شوهر به بیماری های صعبالعلاج روانی یا مسری یا هر عارضه صعبالعلاج دیگر که زندگی مشترک را مختل کند مثل بیماری سارس یا ایدز.
۶/علاوه بر موارد مذکور در هر موردی که دادگاه تشخیص دهد زن در عسر و حرج قرار گرفته با درخواست زوجه حکم طلاق صادر میکند.
@Miiss_Lawyer
#موانع_ارث
یعنی موانعی که باعث می شود ورثه از ماترک محروم بماند که طبق قانون عبارتند از :
۱/قتل: کسی که مورث (ارث دهنده) خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع است.
ب) لعان: بعد از لعان، زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمی برد.( لعان یعنی زوج، زوجه دائـمی خود را که با او نزدیکی نموده است به زنا نسـبت دهد و دعوای مشاهده آن را کند.
۲/کفر: وارث کافر از مورث خود ارث نمی برد و بالعکس وارث مسلمان از مورث کافر خود ارث می برد و نیز مانع از ارث بردن ورثه دیگر هرگاه کافر هستند می شود اگرچه آنان نزدیکتر به متوفی باشند.
۳/ولادت از زنا: نـسب از موجبات ارث است ولی زمـانی که ناشی از زنا نباشد. ولی اگر حرمـت رابطه ای که طفـل ثمـره آن است نسـبت به یکی از ابوین ثابت و نسبت به دیگری بواسطه اکراه یا شبهه زنا نباشد طفل فقط از این طرف و اقوام او ارث می برد و بالعکس.
@Miiss_Lawyer
یعنی موانعی که باعث می شود ورثه از ماترک محروم بماند که طبق قانون عبارتند از :
۱/قتل: کسی که مورث (ارث دهنده) خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع است.
ب) لعان: بعد از لعان، زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمی برد.( لعان یعنی زوج، زوجه دائـمی خود را که با او نزدیکی نموده است به زنا نسـبت دهد و دعوای مشاهده آن را کند.
۲/کفر: وارث کافر از مورث خود ارث نمی برد و بالعکس وارث مسلمان از مورث کافر خود ارث می برد و نیز مانع از ارث بردن ورثه دیگر هرگاه کافر هستند می شود اگرچه آنان نزدیکتر به متوفی باشند.
۳/ولادت از زنا: نـسب از موجبات ارث است ولی زمـانی که ناشی از زنا نباشد. ولی اگر حرمـت رابطه ای که طفـل ثمـره آن است نسـبت به یکی از ابوین ثابت و نسبت به دیگری بواسطه اکراه یا شبهه زنا نباشد طفل فقط از این طرف و اقوام او ارث می برد و بالعکس.
@Miiss_Lawyer
در پارهای از موارد دختر دوشیزه برای ازدواج نیازی به اذن پدر و یا جد پدری ندارد، که این موارد عبارتند از:
🔻در صورتی که دختر باکره نباشد.
🔻در صورتی که دختر قبلا شوهر کرده و شوهر او فوت کرده باشد یا طلاق گرفته باشد برای ازدواجهای بعدی اش دیگر نیازی به اجازه پدرش ندارد
🔻در صورتی که پدر دختر بدون دلیل یا با دلیل غیرموجهی به دخترش اجازه ازدواج ندهد، که در این شرایط بنابر ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج کند و پس از اخذ اجازه در دادگاه مدنی خاص با مراجعه به دفتر ازدواج نسبت به ثبت ازدواج خود اقدام کنند. در قانون قدیم دادگاه ۱۵ روز به پدر مهلت میداد تا به دادگاه بیاید و دلیل خود را بگوید، اما در قانون جدید این مهلت برداشته شد
🔻در صورتی که پدر یا جد پدری در قید حیات نباشند اجازه مادر و مادر و بقیه اعضای خانواده شرط نیست و دختر دیگر نیازی به اجازه کسی برای ازدواج ندارد و باید کسب اجازه از دادگاه کند.
🔻به موجب ماده ۱۰۴۴ قانون مدنی در صورتی که ولی دختر در دسترس نبوده و مسافر یا غایب یا در جنگ باشد دختر میتواند با مراجعه به دادگاه خانواده، و ارائه دادخواست و ذکر این نکته که علت غیبت پدرش چیست، از دادگاه اجازه ازدواج بگیرد.
🔻در صورتی که ولی محجور یا دیوانه باشد یا اینکه خود تحت قیمومیت اشخاص دیگر باشد حق دخالت در ازدواج دختر را ندارد و اجازه شخص دیگر در ازدواج دختر لازم نخواهد بود.
🔻در صورتی که دختر پدر یا جد پدر نداشته باشد اما خودش بالغه باشد و صلاح و فساد خود را تشخیص دهد، اجازه خودش کافی است.
🔻در صورتی که دختر سی سال به بالا داشته باشد و به شرط هوشیاری فرد و توانایی تصمیم گیری و تشخیص مصلحت اجازه پدر لازم نیست.
🔻در صورتی که دختر باکرگی خود را به هر دلیلی غیر از ازدواج مثل بیماری، رابطه نامشروع، استفاده از شی خارجی تعمدا و غیره بکارت زائل شده باشد دیگر نیازی به اجازه پدر در ازدواج را ندارد. چون شرط اجازه پدر باکره بودن دختر است.
🔻در صورتی که دختر برای ازدواج از پدرش اجازه گرفت و پدرش اذن ازدواج به او نداد اما پدر جدش اجازه داد دختر میتواند ازدواج کند.
🔻در صورتی که پدر سفیه باشد یعنی توانایی مدیریت مالی نداشته باشد و مال خود را در کارهای بیهوده صرف کند، اجازه او برای ازدواج دخترش ساقط میشود.
نکته قابل توجه این است که اذن پدر یا جد پدری قابل رجوع است یعنی پدر یا جد پدری میتوانند پیش ازدواج تصمیم خود را تغییر دهد و امری را که اذن داده است، رد کند، اما در صورتی که دختر بدون اذن پدر یا جد پدری ازدواج کند عقد وی غیر نافذ است البته اشخاص مذکور میتوانند با تنفیذ خود آن عقد را نافذ کنند در این صورت این اجازه دیگر قابل رجوع نیست یعنی پدر یا جد پدری نمیتواند امری را که اجازه داده است، را رد کند. اذن پدر در ازدواج دختر قابل واگذاری نیست. یعنی نمیتواند اختیار اجازه ازدواج را به شخص دیگری مثل عمو واگذار کند.
🔻در صورتی که دختر باکره نباشد.
🔻در صورتی که دختر قبلا شوهر کرده و شوهر او فوت کرده باشد یا طلاق گرفته باشد برای ازدواجهای بعدی اش دیگر نیازی به اجازه پدرش ندارد
🔻در صورتی که پدر دختر بدون دلیل یا با دلیل غیرموجهی به دخترش اجازه ازدواج ندهد، که در این شرایط بنابر ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج کند و پس از اخذ اجازه در دادگاه مدنی خاص با مراجعه به دفتر ازدواج نسبت به ثبت ازدواج خود اقدام کنند. در قانون قدیم دادگاه ۱۵ روز به پدر مهلت میداد تا به دادگاه بیاید و دلیل خود را بگوید، اما در قانون جدید این مهلت برداشته شد
🔻در صورتی که پدر یا جد پدری در قید حیات نباشند اجازه مادر و مادر و بقیه اعضای خانواده شرط نیست و دختر دیگر نیازی به اجازه کسی برای ازدواج ندارد و باید کسب اجازه از دادگاه کند.
🔻به موجب ماده ۱۰۴۴ قانون مدنی در صورتی که ولی دختر در دسترس نبوده و مسافر یا غایب یا در جنگ باشد دختر میتواند با مراجعه به دادگاه خانواده، و ارائه دادخواست و ذکر این نکته که علت غیبت پدرش چیست، از دادگاه اجازه ازدواج بگیرد.
🔻در صورتی که ولی محجور یا دیوانه باشد یا اینکه خود تحت قیمومیت اشخاص دیگر باشد حق دخالت در ازدواج دختر را ندارد و اجازه شخص دیگر در ازدواج دختر لازم نخواهد بود.
🔻در صورتی که دختر پدر یا جد پدر نداشته باشد اما خودش بالغه باشد و صلاح و فساد خود را تشخیص دهد، اجازه خودش کافی است.
🔻در صورتی که دختر سی سال به بالا داشته باشد و به شرط هوشیاری فرد و توانایی تصمیم گیری و تشخیص مصلحت اجازه پدر لازم نیست.
🔻در صورتی که دختر باکرگی خود را به هر دلیلی غیر از ازدواج مثل بیماری، رابطه نامشروع، استفاده از شی خارجی تعمدا و غیره بکارت زائل شده باشد دیگر نیازی به اجازه پدر در ازدواج را ندارد. چون شرط اجازه پدر باکره بودن دختر است.
🔻در صورتی که دختر برای ازدواج از پدرش اجازه گرفت و پدرش اذن ازدواج به او نداد اما پدر جدش اجازه داد دختر میتواند ازدواج کند.
🔻در صورتی که پدر سفیه باشد یعنی توانایی مدیریت مالی نداشته باشد و مال خود را در کارهای بیهوده صرف کند، اجازه او برای ازدواج دخترش ساقط میشود.
نکته قابل توجه این است که اذن پدر یا جد پدری قابل رجوع است یعنی پدر یا جد پدری میتوانند پیش ازدواج تصمیم خود را تغییر دهد و امری را که اذن داده است، رد کند، اما در صورتی که دختر بدون اذن پدر یا جد پدری ازدواج کند عقد وی غیر نافذ است البته اشخاص مذکور میتوانند با تنفیذ خود آن عقد را نافذ کنند در این صورت این اجازه دیگر قابل رجوع نیست یعنی پدر یا جد پدری نمیتواند امری را که اجازه داده است، را رد کند. اذن پدر در ازدواج دختر قابل واگذاری نیست. یعنی نمیتواند اختیار اجازه ازدواج را به شخص دیگری مثل عمو واگذار کند.
🔴کاهش خواسته چیست و چگونه انجام میگیرد ؟
🔸کاهش خواسته به معنای کم کردن خواسته اولیه خواهان است که در دادخواست قید نموده است ، قانون گذار کاهش خواسته را در قانون پیشبینی نموده است و ماده ۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی را به این امر اختصاص داده است اما کاهش خواسته زمانی مصداق پیدا می کند که میزان خواسته معلوم یا عین معین باشد
🔴در چه صورتی خواهان میتواند خواسته اولیه خود را که در دادخواست نوشته است، کم نماید؟
جهت کاهش خواسته وجود یکی از دو شرط ذیل ضروری می باشد.
خواسته معلوم باشد یا خواسته عین معین باشد.
مثال: اگر خواسته تعدادی سکه باشد امکان کم کردن آن وجود دارد چرا که میزان خواسته معلوم است.
گاهی خواسته عین معین است مثل کاهش شش دانگ یک مغازه به سه دانگ آن ، که در این صورت کاهش خواسته امکان پذیر است.
کاهش خواسته در واقع نوعی اقرار ضمنی از طرف خواهان محسوب میشود مبنی بر اینکه بر عدم استحقاق خود بر مبلغ اولیه اقرار می نماید و از خواسته قبلی خود که در دادخواست قید کرده است عدول می نماید.
🔺خواهان دعوا تا چه زمانی مهلت دارد که خواسته خود را کاهش دهد؟
قانونگذار در بند اول ماده ۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی ضمن مجاز اعلام کردن انجام کاهش خواسته ، مهلت آن را هم بیان نموده است و چنین عنوان کرده است:
“خواهان می تواند خواسته خود را که در دادخواست تصریح کرده در تمام مراحل دادرسی کم کند.”
قانونگذار در بند اول ماده فوق کم کردن خواسته را در تمام مراحل دادرسی(بدوی ، واخواهی ،تجدید نظر) مجاز اعلام کرده است اما فرجام را از این دایره خارج نموده ، چرا که شآن دیوان عالی کشور بسیار ارجح است. و جز در موارد محدودی وارد رسیدگی ماهوی نمی شود و رسیدگی دیوان در اکثر مواقع شکلی می باشد ، از این جهت کم کردن خواسته که امری ماهوی است در مرحله فرجام امکان پذیر نمی باشد.
@Miiss_Lawyer
🔸کاهش خواسته به معنای کم کردن خواسته اولیه خواهان است که در دادخواست قید نموده است ، قانون گذار کاهش خواسته را در قانون پیشبینی نموده است و ماده ۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی را به این امر اختصاص داده است اما کاهش خواسته زمانی مصداق پیدا می کند که میزان خواسته معلوم یا عین معین باشد
🔴در چه صورتی خواهان میتواند خواسته اولیه خود را که در دادخواست نوشته است، کم نماید؟
جهت کاهش خواسته وجود یکی از دو شرط ذیل ضروری می باشد.
خواسته معلوم باشد یا خواسته عین معین باشد.
مثال: اگر خواسته تعدادی سکه باشد امکان کم کردن آن وجود دارد چرا که میزان خواسته معلوم است.
گاهی خواسته عین معین است مثل کاهش شش دانگ یک مغازه به سه دانگ آن ، که در این صورت کاهش خواسته امکان پذیر است.
کاهش خواسته در واقع نوعی اقرار ضمنی از طرف خواهان محسوب میشود مبنی بر اینکه بر عدم استحقاق خود بر مبلغ اولیه اقرار می نماید و از خواسته قبلی خود که در دادخواست قید کرده است عدول می نماید.
🔺خواهان دعوا تا چه زمانی مهلت دارد که خواسته خود را کاهش دهد؟
قانونگذار در بند اول ماده ۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی ضمن مجاز اعلام کردن انجام کاهش خواسته ، مهلت آن را هم بیان نموده است و چنین عنوان کرده است:
“خواهان می تواند خواسته خود را که در دادخواست تصریح کرده در تمام مراحل دادرسی کم کند.”
قانونگذار در بند اول ماده فوق کم کردن خواسته را در تمام مراحل دادرسی(بدوی ، واخواهی ،تجدید نظر) مجاز اعلام کرده است اما فرجام را از این دایره خارج نموده ، چرا که شآن دیوان عالی کشور بسیار ارجح است. و جز در موارد محدودی وارد رسیدگی ماهوی نمی شود و رسیدگی دیوان در اکثر مواقع شکلی می باشد ، از این جهت کم کردن خواسته که امری ماهوی است در مرحله فرجام امکان پذیر نمی باشد.
@Miiss_Lawyer
خانم وکیل 👩⚖️⚖
🔴کاهش خواسته چیست و چگونه انجام میگیرد ؟ 🔸کاهش خواسته به معنای کم کردن خواسته اولیه خواهان است که در دادخواست قید نموده است ، قانون گذار کاهش خواسته را در قانون پیشبینی نموده است و ماده ۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی را به این امر اختصاص داده است اما کاهش خواسته…
🔺کاهش خواسته چه اثراتی را به همراه دارد؟
زمانی که خواسته کاهش پیدا می کند ، این عمل اثراتی را به همراه دارد از جمله اینکه:
تغییر در محدوده رسیدگی دادگاه:کاهش خاسته باعث میشود محدوده رسیدگی دادگاه تا حد خواسته جدید کاهش یابد و دادگاه دیگر مجاز نیست که به بیش از مبلغ جدید خوانده را به بهایی محکوم نماید.
دریافت خسارت بر مبنای خواسته جدید: کاهش خاسته در خسارت دادرسی که خواهان در صورت محکومیت بایستی به خوانده پرداخت نماید ، خود را نشان می دهد و خسارت بر مبنای خواسته جدید لحاظ میشود.
شکایت از رای بر اساس خواسته کاهش یافته: هنگامی که خواسته کاهش پیدا میکند ،امکان یا عدم امکان شکایت از رای بر اساس خواسته کاهش یافته ملاک عمل است.
@Miiss_Lawyer
زمانی که خواسته کاهش پیدا می کند ، این عمل اثراتی را به همراه دارد از جمله اینکه:
تغییر در محدوده رسیدگی دادگاه:کاهش خاسته باعث میشود محدوده رسیدگی دادگاه تا حد خواسته جدید کاهش یابد و دادگاه دیگر مجاز نیست که به بیش از مبلغ جدید خوانده را به بهایی محکوم نماید.
دریافت خسارت بر مبنای خواسته جدید: کاهش خاسته در خسارت دادرسی که خواهان در صورت محکومیت بایستی به خوانده پرداخت نماید ، خود را نشان می دهد و خسارت بر مبنای خواسته جدید لحاظ میشود.
شکایت از رای بر اساس خواسته کاهش یافته: هنگامی که خواسته کاهش پیدا میکند ،امکان یا عدم امکان شکایت از رای بر اساس خواسته کاهش یافته ملاک عمل است.
@Miiss_Lawyer
#انواع_حکم
۱/حکم قطعی: حکمی که به طریق عادی قابل شکایت نیست.
۲/حکم نهایی: حکمی که نتوان از آن در دیوان عالی کشور فرجام خواست.
۳/حکم لازمالاجرا: حکمی که اگر محکوم علیه اجرا نکند، اجرای آن به وی تحمیل می شود.
۴/حکم اعلامی: حکمی که وضعیت حقوقی جدیدی ایجاد نمی کند و فقط وضعیت سابق را احراز و اعلام می کند.
۵/حکم تاسیسی: حکمی که وضعیت حقوقی جدیدی ایجاد می کند.(مثل ورشکستگی)
@Miiss_Lawyer
۱/حکم قطعی: حکمی که به طریق عادی قابل شکایت نیست.
۲/حکم نهایی: حکمی که نتوان از آن در دیوان عالی کشور فرجام خواست.
۳/حکم لازمالاجرا: حکمی که اگر محکوم علیه اجرا نکند، اجرای آن به وی تحمیل می شود.
۴/حکم اعلامی: حکمی که وضعیت حقوقی جدیدی ایجاد نمی کند و فقط وضعیت سابق را احراز و اعلام می کند.
۵/حکم تاسیسی: حکمی که وضعیت حقوقی جدیدی ایجاد می کند.(مثل ورشکستگی)
@Miiss_Lawyer
#مهر_و_موم_ترکه_چیست
🔺از لحاظ حقوقی، مهر و موم ترکه عبارت است از اقدامی که توسط مراجع قضایی صورت میگیرد، تا ورثه از هرگونه استفاده و دخل و تصرف در ترکه ممنوع شوند و این امر به منظور حفظ و نگهداری از ترکه انجام میگیرد.
🔸مهر و موم ترکه صرفاً با درخواست هر یک از ورثه متوفی یا نماینده قانونی آنان، موصیله در صورتی که وصیت به جزء مشاع شده باشد، طلبکار متوفی و وصی انجام میگیرد و همین افراد نیز حق رفع مهر و موم ترکه را دارند.
🔸درخواست رفع مهر و موم ترکه نیز به دو صورت بدون تنظیم ریز ترکه یا با درخواست تنظیم ریز ترکه صورت میگیرد.
🔺چه مرجعی صالح جهت رسیدگی به امور ترکه می باشد؟
🔸مرجع صالح برای رسیدگی به امور راجع به ترکه، دادگاه بخشی است که آخرین اقامتگاه متوفی درایران در حوزه آن دادگاه بوده و اگر متوفی در ایران اقامتگاه نداشته باشد دادگاه آخرین محل سکونت متوفی صالح به رسیدگی می باشد و اگر متوفی در ایران ساکن هم نبوده باشد، دادگاهی که اموال غیر منقول متوفی در حوزه آن واقع شده، صالح است و اگر اموال غیر منقول هم در حوزه های متعدد واقع باشند، دادگاهی که که قبل از همه اقدام نموده صالح می باشد.
@Miiss_Lawyer
🔺از لحاظ حقوقی، مهر و موم ترکه عبارت است از اقدامی که توسط مراجع قضایی صورت میگیرد، تا ورثه از هرگونه استفاده و دخل و تصرف در ترکه ممنوع شوند و این امر به منظور حفظ و نگهداری از ترکه انجام میگیرد.
🔸مهر و موم ترکه صرفاً با درخواست هر یک از ورثه متوفی یا نماینده قانونی آنان، موصیله در صورتی که وصیت به جزء مشاع شده باشد، طلبکار متوفی و وصی انجام میگیرد و همین افراد نیز حق رفع مهر و موم ترکه را دارند.
🔸درخواست رفع مهر و موم ترکه نیز به دو صورت بدون تنظیم ریز ترکه یا با درخواست تنظیم ریز ترکه صورت میگیرد.
🔺چه مرجعی صالح جهت رسیدگی به امور ترکه می باشد؟
🔸مرجع صالح برای رسیدگی به امور راجع به ترکه، دادگاه بخشی است که آخرین اقامتگاه متوفی درایران در حوزه آن دادگاه بوده و اگر متوفی در ایران اقامتگاه نداشته باشد دادگاه آخرین محل سکونت متوفی صالح به رسیدگی می باشد و اگر متوفی در ایران ساکن هم نبوده باشد، دادگاهی که اموال غیر منقول متوفی در حوزه آن واقع شده، صالح است و اگر اموال غیر منقول هم در حوزه های متعدد واقع باشند، دادگاهی که که قبل از همه اقدام نموده صالح می باشد.
@Miiss_Lawyer
🔰آیا امکان پیگیری قانونی معامله ای که در آن فریب خورده ایم حتی بعد از چند سال هم وجود دارد ؟
🔻چنانچه در قرارداد امکان فسخ(خیارات) ساقط شده باشد، طرح دعوی از سوی خریدار ممکن نبوده، بجز دعوای "تدلیس "که مربوط به فریب درمعامله است؛ بدین معنا که شما تعمدا عیبی را به جهت فریب خریدار از وی پوشانده باشید؛ به نحوی که هیچ شخص متعارفی متوجه امر نشود. بنابراین خریدار میتواند با طرح دعوا و اثبات اینکه شما آن را در حین معامله مخفی کردهاید و نیز اثبات اینکه خودش بتازگی متوجه این امر شده(زیرا فسخ معامله بدلیل فریب، در زمره مواردی است که مشمول مرور زمان میشود.) موضوع را از مراجع قضایی پیگیری کند.
@miiss_lawyer
🔻چنانچه در قرارداد امکان فسخ(خیارات) ساقط شده باشد، طرح دعوی از سوی خریدار ممکن نبوده، بجز دعوای "تدلیس "که مربوط به فریب درمعامله است؛ بدین معنا که شما تعمدا عیبی را به جهت فریب خریدار از وی پوشانده باشید؛ به نحوی که هیچ شخص متعارفی متوجه امر نشود. بنابراین خریدار میتواند با طرح دعوا و اثبات اینکه شما آن را در حین معامله مخفی کردهاید و نیز اثبات اینکه خودش بتازگی متوجه این امر شده(زیرا فسخ معامله بدلیل فریب، در زمره مواردی است که مشمول مرور زمان میشود.) موضوع را از مراجع قضایی پیگیری کند.
@miiss_lawyer
🔰یکی از همکاران ما فرزند خوانده دارد و ادعای دریافت کمک هزینه عائله مندی نموده. نام فرزند در شناسنامه او ثبت نشده ولی مدعی است اسناد قانونی فرزندخواندگی را دارد. تکلیف چیست؟
🔻بر اساس قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست ، چنانچه کارگری سرپرستي كودك یا نوجوانی را به حكم دادگاه صالح بر عهده بگیرد ، در صورت داشتن شرایط مندرج در ماده ۸۶ قانون تامین اجتماعی ، مشمول برخورداری از مزایای عائله مندی می باشد.
🔻بر اساس قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست ، چنانچه کارگری سرپرستي كودك یا نوجوانی را به حكم دادگاه صالح بر عهده بگیرد ، در صورت داشتن شرایط مندرج در ماده ۸۶ قانون تامین اجتماعی ، مشمول برخورداری از مزایای عائله مندی می باشد.
🔺 صدور دو رأی وحدت رویه جدید در دیوان عالی کشور
🔸روابط عمومی دیوان عالی کشور از صدور دو رأی وحدت رویه در روز ۱ تیر ۱۴۰۰ توسط هیأت عمومی این نهاد خبر داد.
🔹غرامات ناشی از مستحق للغیر درآمدن مبیع:
بنابر رای وحدت رویه صادره از سوی اکثریت قاطع اعضای هیأت عمومی دیوان عالی کشور در جلسه مورخ 1/4/1400 در خصوص مواردی که مبیع مستحق للغیر در آمده و خریدار جاهل به این امر بوده است با عنایت به مواد 390 و 391 قانون مدنی و رای وحدت رویه شماره 733 دیوان عالی کشور غرامت وارده به وی از جمله کاهش ارزش ثمن باید جبران شود.
🔹 مبدأ محاسبه خسارت تأخیر تأدیه وجه چک:
بنابر رای صادره از سوی اکثریت اعضای هیأت عمومی دیوان عالی کشور در جلسه مورخ 1/4/1400 مبدأ محاسبه خسارت تأخیر تأدیه وجه چک با توجه به مقررات خاص مقرر در قانون چک و قانون تجارت، تاريخ مندرج در چک است و نه تاریخ گواهی عدم پرداخت صادره از سوی بانک محال علیه.
@Miiss_Lawyer
🔸روابط عمومی دیوان عالی کشور از صدور دو رأی وحدت رویه در روز ۱ تیر ۱۴۰۰ توسط هیأت عمومی این نهاد خبر داد.
🔹غرامات ناشی از مستحق للغیر درآمدن مبیع:
بنابر رای وحدت رویه صادره از سوی اکثریت قاطع اعضای هیأت عمومی دیوان عالی کشور در جلسه مورخ 1/4/1400 در خصوص مواردی که مبیع مستحق للغیر در آمده و خریدار جاهل به این امر بوده است با عنایت به مواد 390 و 391 قانون مدنی و رای وحدت رویه شماره 733 دیوان عالی کشور غرامت وارده به وی از جمله کاهش ارزش ثمن باید جبران شود.
🔹 مبدأ محاسبه خسارت تأخیر تأدیه وجه چک:
بنابر رای صادره از سوی اکثریت اعضای هیأت عمومی دیوان عالی کشور در جلسه مورخ 1/4/1400 مبدأ محاسبه خسارت تأخیر تأدیه وجه چک با توجه به مقررات خاص مقرر در قانون چک و قانون تجارت، تاريخ مندرج در چک است و نه تاریخ گواهی عدم پرداخت صادره از سوی بانک محال علیه.
@Miiss_Lawyer
#اجاره_به_شرط_تملیک
🔸عقد اجاره ای با این شرط بسته می شود که با پایان اجاره و پرداخت آخرین قسط، مستاجر مالک عین گردد. طرفین هنگام انعقاد قرارداد، اراده خویش را بر انتقال ملکیت عین پس از پرداخت آخرین قسط اجاره بها اعلام می کنند و چون با تحقق اجاره به نتایج عقد ملتزم هستند، لذا در صورت حصول شرایط، ملکیت مستاجر بر عین قطعی است و نیاز به موافقت دیگری نیست.
🔸 مال الاجاره نیز درنهایت به عنوان ثمن در مقابل عین قرار خواهد گرفت. در این قسم از اجاره به شرط تملیک، مالکیت مستاجر تنها منوط به رعایت شرایط و پرداخت آخرین قسط است.
🔸 بنابراین پس از اجاره دیگر نیازی به اعلام اراده انشایی مبنی بر قبول انتقال ملکیت وجود ندارد. ملکیت از زمان انقضای مدت اجاره حاصل می شود و تا قبل از این زمان، عین متعلق به مالک قبلی است و بقای آن در دست مستاجر به صورت امانت است و ضمان آن نیز در صورت تعدی و تفریط بر عهده اوست. همچنین عوض تا قبل از انتقال، اجاره بها و پس از آن ثمن معامله محسوب می شود.
@Miiss_Lawyer
🔸عقد اجاره ای با این شرط بسته می شود که با پایان اجاره و پرداخت آخرین قسط، مستاجر مالک عین گردد. طرفین هنگام انعقاد قرارداد، اراده خویش را بر انتقال ملکیت عین پس از پرداخت آخرین قسط اجاره بها اعلام می کنند و چون با تحقق اجاره به نتایج عقد ملتزم هستند، لذا در صورت حصول شرایط، ملکیت مستاجر بر عین قطعی است و نیاز به موافقت دیگری نیست.
🔸 مال الاجاره نیز درنهایت به عنوان ثمن در مقابل عین قرار خواهد گرفت. در این قسم از اجاره به شرط تملیک، مالکیت مستاجر تنها منوط به رعایت شرایط و پرداخت آخرین قسط است.
🔸 بنابراین پس از اجاره دیگر نیازی به اعلام اراده انشایی مبنی بر قبول انتقال ملکیت وجود ندارد. ملکیت از زمان انقضای مدت اجاره حاصل می شود و تا قبل از این زمان، عین متعلق به مالک قبلی است و بقای آن در دست مستاجر به صورت امانت است و ضمان آن نیز در صورت تعدی و تفریط بر عهده اوست. همچنین عوض تا قبل از انتقال، اجاره بها و پس از آن ثمن معامله محسوب می شود.
@Miiss_Lawyer