Telegram Web Link
.

به تماشا بنشین؛
عاشقانه بنگر
صبح را می گویم
چَه چَهِ گنجشکان
رقصِ مرغابی ها
شاپرک؛ عطرِ یاس
بویِ نانِ تازه
چایِ آتیشی و داغ
پنجره؛ نور؛ طلوعِ خورشید
بینهایت زیباست
صبح آغازِ همه خوبی هاست...




#بهاره_اسدی‌_کوکبی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

من پیغام نارس کدام باغ به مرگ‌نشسته‌ام
که اینچنین دریچه‌های ناچیزم را
تماماً به چشم‌های گسترده‌ی آفتاب دوخته‌ام

دیگر نگاه کافی نیست
پرنده‌ای که بال‌هایش
گنجایش تمام مهربانی‌ها بود
در عطش یک صبح سالم جان داد

و صدایی که تا خواب شیشه‌ای ماهیان رویید
پشت دیوار باغ واماند
مگر جستجوی نگاهم
خاک را تا مظنه‌ی باروری
لمس نکرد

مگر طول سلامم
فواره‌های میدان را
با سفره خالی‌مان
قسمت نکرد
مگر نبض پر صمیمیت چینه‌های کاهگلی
تا محکومیت
خرمن‌های برکت
صادقانه به فریاد برنخاست
مگر تا سقوط ستاره
چند سبد نگاه
لازم بود
که درخت ریشه‌اش را
تا توقف سنگ کشاند؟




#بتول_عزیزپور


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

"فقر "

همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتابفروشی می نشیند،
کتیبه سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند،‌
پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود،
فقر ، همه جا سر میکشد،
فقر ، شب را  "بی غذا"  سر کردن نیست،
روز را  "بی اندیشه"  سر کردن است...




#صمد_بهرنگی
با اندکی تاخیر به بهانه سالروز درگذشت صمدبهرنگی "۹شهریور" آموزگار، منتقد اجتماعی، داستان‌نویس، مترجم


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
.

کاش  می شد ظرفیت آدم ها را اندازه گرفت.
آن وقت میفهمیدیم وجودشان گنجایش چقدر مهربانی را دارد
می فهمیدیم چه حجمی از احساسمان را خرجشان کنیم
چقدر  عشق به پایشان بریزیم!
چقدر خنده به لب هایشان بکاریم  و چقدر ته دلشان را گرم کنیم
افسوس زمانی متوجه ظرفیت آدم ها می شویم که مهربانی مان از ظرف وجودشان سر ریز کرده،
لبخند هایمان یخ بسته و ...‌‌
عشقمان بر زمین ریخته
 



#آذین_قانع


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
🖤

محمدعلی بهمنی هم رفت ...

از زندگی، از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
 
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
 
دلخسته سوی خانه، تن خسته می کشم
آه کزین حصار دل آزار خسته ام
 
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
 
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
 
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام
 

#محمد_علی_بهمنی
با نهایت تأثر و تأسف درگذشت این شاعر گرانقدر و ادیب ارزشمند را به جامعه‌ی ادب پرور و ادب دوستان تسلیت عرض می‌نماییم.
روحش قرین آرامش و رحمت ابدی و قلمش جاودانه باد🥀


@M_V_KHATOON
.

همین که هستی و
این لحظه های زیبا هست
همین که هستم و
طومار آرزو ها هست

همین که فرصت دیشب
'کشید تا امشب
همین که امشب مان را
پلی به فردا هست

همین که هستی و
در هستی تو من هستم
همین که نیست ‌- مرا نیست،
هست - اما - هست

همین که تشنه ی یک جرعه ایم
و خوشحالیم -
که در حوالی مان
رود هست دریا هست

همین که
هیچ نیازی به حبِ خوابی نیست
که شاعریم و
اگر خواب نیست، رویا هست

همین که در منی و
مرز و دیده بانی نیست
قبول کرده ام - آری -
هنوز دنیا هست.




#محمدعلی_بهمنی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

میان من و تو
سرزمین هایی است از
عطش...


#نزار_قبانی


@M_V_KHATOON
▫️

از پلکان ابر بالا می‌رفتم
یا از سرسرهٔ ابر پایین می‌آمدم
تنها
تنهایی بیادم مانده‌است.


#محمدعلی_بهمنی


@M_V_KHATOON
▫️

برایِ زیستن دو قلب لازم است؛
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوست‌اش بدارند.
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد.
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید.


#احمد_شاملو


@M_V_KHATOON
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖤

به یاد ایشان
و با صدای ایشان
یک غزل زیبابشنویم:

آنجا که زبان سرخ است، سر، سبز نمی‌ماند
شادا که زبانِ من، زین نکته نمی‌داند

باغی که طراوت را از جاریِ خون دارد
باغی است که گلبرگش پاییز نمی‌داند

عشق است و به معنایی‌ش تفسیر نشاید کرد
کاین قطره به دریایی نشناخته می‌ماند

از دایره‌ات ای عشق! بیرون نروم هرگز
هر گونه که گردونم سرگشته بگرداند

من چرخش تصویرم؛ سرگیجه نمی‌گیرم
بگذار که تقدیرم همواره بچرخاند

گردونه ی آتش را باید که بگردانند
تا غنچه‌ی پنهان را در خود بشُکوفاند

آن شعله‌ی خُرد اینک، فواره‌ی آتش‌هاست
ای کاش تو را هم عشق این گونه بگیراند


شعر و صدا:
#محمدعلی_بهمنی🥀


@M_V_KHATOON
.

نذر کرده ام
يک روزي که خوشحال تر بودم
بيايم و بنويسم که
زندگي را بايد با لذت خورد
که ضربه هاي روي سر را بايد آرام بوسيد
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

يک روزي که خوشحال تر بودم
مي آيم و مي نويسم که
اين نيز بگذرد
مثل هميشه که همه چيز گذشته است و ، آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است

يک روزي که خوشحال تر بودم
يک نقاشي از پاييز ميگذارم , که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي نيست
زندگي پاييز هم مي شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر

يک روزي که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا مي کنم
تا روزهايي مثل حالا
که خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است
بخوانمشان و يادم بيايد که
هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نمي دهد
و هيچ آسياب آرامي بي طوفان.




#ناشناس


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
.

دوست داشتن زوری نیست،
اختیاری‌ست!
اداری هم نیست،
ساعت کار ندارد، شبانه روزی‌ست!
خواب و خوراک نمی‌شناسد،
شوخی نیست، جدی هم نیست!
یک بازی‌ست که
بلد بودن و قاعده‌ی خودش را
خودش تعیین می‌کند!

دوست داشتن،
یا هست یا نیست؛
حد وسط ندارد..




#عباس_معروفی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

سبدی از آواز و پروانه
یک بغل اندوه و ماهتاب
دستەای بوسه‌ی هراسیده‌ی مضطرب
اتاقی انباشته از انتقاد

همه‌‌گی اینها را پیش روی این روزگار گذاشتم

او نیز اولی را به کودکان داد و
دومی را به زنان و
سومی را به عاشقان و
چهارمی را به سیاست مداران




#شیرکو_بیکس


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

گاهی هم دوست داشتن‌ها
آن طوری که میخواهیم نیست
نه از دیوانگی خبری هست و
نه از خنده های بلند
نه از سورپرایزهای شیک...
لابه لای ژست های مردانه و زنانه
رنگِ مسئولیت گرفتند
اما این دوست داشتن‌ها جنسش مرگ ندارد
از همان هایی که صاحبانشان
به پای هم پیر میشوند
نه از هم سیر.




#لیلا_مقربی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
2024/10/02 20:44:09
Back to Top
HTML Embed Code: