.
اگر کاشف معدن صبح آمد،
صدا کن مرا.
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو، بیدار خواهم شد.
و آن وقت
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم،
و افتاد.
حکایت کن از گونههایی که من خواب بودم،
و تر شد.
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.
در آن گیروداری که چرخ زرهپوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست.
و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش استوا گرم،
تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید.
#سهراب_سپهری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
اگر کاشف معدن صبح آمد،
صدا کن مرا.
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو، بیدار خواهم شد.
و آن وقت
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم،
و افتاد.
حکایت کن از گونههایی که من خواب بودم،
و تر شد.
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.
در آن گیروداری که چرخ زرهپوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست.
و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش استوا گرم،
تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید.
#سهراب_سپهری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد
با سلامی که در آن نور ببارد لبخند
دست یکدیگر را بفشاریم به مهر
جام دلهامان را مالامال از یاری، غمخواری
بسپاریم به هم
بسراییم به آواز بلند
شادی روی تو،
ای دیده به دیدار تو شاد
باغ جانت همه وقت
از اثر صحبت دوست
تازه، عطر افشان، گلباران باد...
#فریدون_مشیری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد
با سلامی که در آن نور ببارد لبخند
دست یکدیگر را بفشاریم به مهر
جام دلهامان را مالامال از یاری، غمخواری
بسپاریم به هم
بسراییم به آواز بلند
شادی روی تو،
ای دیده به دیدار تو شاد
باغ جانت همه وقت
از اثر صحبت دوست
تازه، عطر افشان، گلباران باد...
#فریدون_مشیری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
روز به آفتاب عادت دارد،
شب به ستارگان و ماه
شاخساران به بهار
میوهها به تابستان
کشتیها به دریا
ماهیها به رود
پنجرهها به باز شدن ،
به کمی هوای تازه ...
بادبان گشوده به بادها عادت دارد
ارس به سیلهای دیوانه ،
آیینه به زیبایی
شانه به گیسو ..
انسان غریب به وطن عادت دارد
کوهها به مه
روزهای جدایی به من ،
من ، به تو ...
#عمران_صلاحی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
روز به آفتاب عادت دارد،
شب به ستارگان و ماه
شاخساران به بهار
میوهها به تابستان
کشتیها به دریا
ماهیها به رود
پنجرهها به باز شدن ،
به کمی هوای تازه ...
بادبان گشوده به بادها عادت دارد
ارس به سیلهای دیوانه ،
آیینه به زیبایی
شانه به گیسو ..
انسان غریب به وطن عادت دارد
کوهها به مه
روزهای جدایی به من ،
من ، به تو ...
#عمران_صلاحی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
بنشینیم و بیندیشیم
این همه با هم
بیگانه
این همه دوری و بیزاری
به کجا آیا خواهیم رسید آخر ؟
و چه ، خواهد آمد بر سر ما با این دلهای پراکنده؟
#هوشنگ_ابتهاج
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
بنشینیم و بیندیشیم
این همه با هم
بیگانه
این همه دوری و بیزاری
به کجا آیا خواهیم رسید آخر ؟
و چه ، خواهد آمد بر سر ما با این دلهای پراکنده؟
#هوشنگ_ابتهاج
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
محبوبم!
هنگامی که بازگردی،
برای تو ترانهای قدیمی میخوانم
که از عشق میگوید و رنج.
وقتی که بازگردی
تو را ، غرقِ بوسه خواهم کرد!
و به آرامی پَر میکشم تا ابرها
به آهستگی آنها را در دهانم میگیرم
و تو را با ابرها میپوشانم،
تا آنهنگام که زمان بایستد.
و من نفهمیدم
با تمام عشقی که به من بخشیدی
چگونه توانستی مرا برنجانی؟
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
محبوبم!
هنگامی که بازگردی،
برای تو ترانهای قدیمی میخوانم
که از عشق میگوید و رنج.
وقتی که بازگردی
تو را ، غرقِ بوسه خواهم کرد!
و به آرامی پَر میکشم تا ابرها
به آهستگی آنها را در دهانم میگیرم
و تو را با ابرها میپوشانم،
تا آنهنگام که زمان بایستد.
و من نفهمیدم
با تمام عشقی که به من بخشیدی
چگونه توانستی مرا برنجانی؟
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
هوا میتوانست هرچه دلش میخواست باشد:
سرد یا گرم
بارانی یا پر باد
برفی یا آفتابی
همهشان خیلی خوب بود
هر یک از دیگری بهتر
زیرا ...
زمانی که خوشبختی رو به شکوفایی است
زیباترین روز همیشه همین امروز است
#رومن_رولان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
هوا میتوانست هرچه دلش میخواست باشد:
سرد یا گرم
بارانی یا پر باد
برفی یا آفتابی
همهشان خیلی خوب بود
هر یک از دیگری بهتر
زیرا ...
زمانی که خوشبختی رو به شکوفایی است
زیباترین روز همیشه همین امروز است
#رومن_رولان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
خاطرم دریای پرغوغاست
یاد او چون سکهای سیمین رها بر آب این دریاست
خاطر دریا پریشان است
سینهی دریا پر از تشویش توفان است
نه بر این دریا سکوتی
نه به ساحلها چراغ رهنمونی
دست من در موج و چشمم سوی ساحلهاست
قلب من منزلگه دلهاست
کی براید از افق شمع بلند آفتابم؟
تا که یادی ، یادگاری را بیابم؟
آه ...
هر طرف موج است و گرداب است یا غرقاب
سکهی سیمین فروتر میرود در آب!
#سیاوش_کسرایی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
خاطرم دریای پرغوغاست
یاد او چون سکهای سیمین رها بر آب این دریاست
خاطر دریا پریشان است
سینهی دریا پر از تشویش توفان است
نه بر این دریا سکوتی
نه به ساحلها چراغ رهنمونی
دست من در موج و چشمم سوی ساحلهاست
قلب من منزلگه دلهاست
کی براید از افق شمع بلند آفتابم؟
تا که یادی ، یادگاری را بیابم؟
آه ...
هر طرف موج است و گرداب است یا غرقاب
سکهی سیمین فروتر میرود در آب!
#سیاوش_کسرایی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
تقدیم به شهدای فداکار آتشنشان
برسینه ات مدال
شهادت مبارک است
این رتبه را نه هر
که درین آستان گرفت
یادت همیشه
در دل تاریخ ماندگار
نامت شهید
شاهد آتشنشان گرفت
به یاد #شهدای_پلاسکو
۷ مهر #روز_آتشنشانی_و_ایمنی_در_ایران
@M_V_KHATOON
تقدیم به شهدای فداکار آتشنشان
برسینه ات مدال
شهادت مبارک است
این رتبه را نه هر
که درین آستان گرفت
یادت همیشه
در دل تاریخ ماندگار
نامت شهید
شاهد آتشنشان گرفت
به یاد #شهدای_پلاسکو
۷ مهر #روز_آتشنشانی_و_ایمنی_در_ایران
@M_V_KHATOON
▫️
از بادِ صبا، دلم چو بویِ تو گرفت
بُگذاشت مرا و جستجویِ تو گرفت
اکنون ز مَنَش هیچ نمیآید یاد
بوی تو گرفته بود خوی تو گرفت
#ابوسعید_ابوالخیر
@M_V_KHATOON
از بادِ صبا، دلم چو بویِ تو گرفت
بُگذاشت مرا و جستجویِ تو گرفت
اکنون ز مَنَش هیچ نمیآید یاد
بوی تو گرفته بود خوی تو گرفت
#ابوسعید_ابوالخیر
@M_V_KHATOON
▫️
برو ای عقل، مگو عشق چنان کرد و چنین
پادشاه است و بر او چون و چرایی نرسد
#شاه_نعمت_الله_ولی
@M_V_KHATOON
برو ای عقل، مگو عشق چنان کرد و چنین
پادشاه است و بر او چون و چرایی نرسد
#شاه_نعمت_الله_ولی
@M_V_KHATOON
▫️
همہ خفتند به غیر از من و پروانہ و شمع
قصہے ما دوسہ دیوانہ دراز است هنوز...!!
#عمادخراسانی
@M_V_KHATOON
همہ خفتند به غیر از من و پروانہ و شمع
قصہے ما دوسہ دیوانہ دراز است هنوز...!!
#عمادخراسانی
@M_V_KHATOON
.
پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد
داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب
شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد
غصه میخورد که من حال خرابی دارم
از همین غصهی من سیر شد و حرف نزد
وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند
خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد
صورت پر شده از چین و چروکش یعنی
مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد
#محمد_شیخی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد
داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب
شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد
غصه میخورد که من حال خرابی دارم
از همین غصهی من سیر شد و حرف نزد
وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند
خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد
صورت پر شده از چین و چروکش یعنی
مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد
#محمد_شیخی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمارآلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضتکش به بادامی بسازد
ندارم ظرف می، دل را بگویید
سفالی بشکند، جامی بسازد
قناعت بیش از این نبْود که عمری
به جامی، دُردیآشامی بسازد
چو من مرغی نکرده صید، ایام
مگر کز زلف او دامی بسازد
دعا، گو قحط شو، طالب حریفیست
که ایامی به دشنامی بسازد
#طالب_آملی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمارآلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضتکش به بادامی بسازد
ندارم ظرف می، دل را بگویید
سفالی بشکند، جامی بسازد
قناعت بیش از این نبْود که عمری
به جامی، دُردیآشامی بسازد
چو من مرغی نکرده صید، ایام
مگر کز زلف او دامی بسازد
دعا، گو قحط شو، طالب حریفیست
که ایامی به دشنامی بسازد
#طالب_آملی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
مُردم از درد و به گوشِ تو فغانم نرسید
جان ز کف رفت و به لب راز نهانم نرسید
گرچه افروختم و سوختم و دود شدم
شکوه از دست تو هرگز به زبانم نرسید ...
#شفیعی_کدکنی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
مُردم از درد و به گوشِ تو فغانم نرسید
جان ز کف رفت و به لب راز نهانم نرسید
گرچه افروختم و سوختم و دود شدم
شکوه از دست تو هرگز به زبانم نرسید ...
#شفیعی_کدکنی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
اِی دیدنِ توراحتِ جانم جاوید ؛
شب ماهِ مَنی وروزِ روشن خورشید ..
روزی ڪه نباشَدَم به دیدارت اُمید ؛
آن روز سیاه باد وآن دیده سِپید ...
#سنایی_غزنوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
اِی دیدنِ توراحتِ جانم جاوید ؛
شب ماهِ مَنی وروزِ روشن خورشید ..
روزی ڪه نباشَدَم به دیدارت اُمید ؛
آن روز سیاه باد وآن دیده سِپید ...
#سنایی_غزنوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
من نمیگویم که عاقل باش یا دیوانِه باش
گر بجانان آشنائی از جهان بیگانِه باش....
#فروغی_بسطامی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
من نمیگویم که عاقل باش یا دیوانِه باش
گر بجانان آشنائی از جهان بیگانِه باش....
#فروغی_بسطامی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
صبح می بوسم تو را شب توبه میگیرد مرا
صبح مشتاقم ولی شب حال استغفار نیست...!
#سعدی_جاان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
صبح می بوسم تو را شب توبه میگیرد مرا
صبح مشتاقم ولی شب حال استغفار نیست...!
#سعدی_جاان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──